هدایت شده از روی خط شهادت
کتاب گویای دختر شینا در قالب #روایی
کتاب دختر شینا خاطرات زندگی قدم خیر محمدی کنعان، همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر به قلم بهناز ضرابی زاده است.
این کتاب حکایتی از یک زندگی در پشت صحنه جنگ است؛ خاطرات زنی که در طول هشت سال ازدواجش با یکی از سرداران دفاع مقدس، با دشواریهای دوری همسر و بزرگ کردن فرزندانش، کنار آمد و به تنهایی زندگی را اداره کرد، چهار دختر و یک پسر به دنیا آورد و همسرش فقط موقع به دنیا آمدن یکیشان در کنارش بود.
مرتضی سرهنگی در مورد این کتاب می نویسد: "چنین روایتی، روایتِ در مسیر و در مصیرِ انسانی است که مدام در پی شدن است و قدم در جاده رشد گذاشته است و تکامل."
#قطعه_صوتی
#کتاب_گویا
#کتاب_دختر_شینا
#شهید_ستار_ابراهیمی
📺مرجع صوت و تصویر فرهنگ جهاد و شهادت
👇
@khateshahadat
فرازی از وصیت نامه شهید ستار ابراهیمی:
همسرم! به بچه ها #واقعيت را بگو و دروغ نگوييد که پدر رفته به دزفول و بر مى گردد و بگو پدرتان #عاشقانه ؛ در راه خدا و براى رضاى خدا جنگيده و #شهيد شده است
#وصیت_نامه_شهدا
#وصیت_نامه_موضوعی
#شهید_ستار_ابراهیمی
#نام_و_یاد_شهدا
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید ستار ابراهیمی:
به خاطر اسلام است که #مطهرى ها و #بهشتى ها و #رجایى ها و #باهنر ها و هزاران شهيد والا مقام ديگر را از دست مى دهيم تا اسلام پا برجا باشد. با اين اوصاف ديگر چه چيز باعث درنگ ما شده است و نمى گذارد خود را به قافله آنها برسانيم .
#وصیت_نامه_شهدا
#وصیت_نامه_موضوعی
#شهید_ستار_ابراهیمی
#شهادت_طلبی
#اسلام_مبارز
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇)
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید ستار ابراهیمی:
همسرم! در اين زمانى كه قرار گرفته ايم تمام نيروهاى جهان به جز تعداد اندكى از آنها همه با هم، هم پيمان شده اند كه اين صداى الله اكبرى كه از ايران اسلامى به رهبرى #نائب_امام_زمان ، امام خمينى بلند شده در گلوها خفه كنند. به شما سفارش مى كنم كه هيچگاه امام را تنها نگذاريد و #سخنان_امام را مو به مو اجرا كنيد.
#وصیت_نامه_شهدا
#وصیت_نامه_موضوعی
#وصیت_نامه_شهید_ستار_ابراهیمی
#شهید_ستار_ابراهیمی
#امام_خمینی
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇)
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
🔺جنازه برادر!
🔹در گرماگرم عملیات کربلای چهار، در ساحل ام الرصاص مجروح افتاده بودم. از شدت آتش دشمن، هیچ قایق خودی نمی توانست بیاید این طرف رود. ناگهان دیدم قایقی از راه رسید و چند نفر لباس خاکی و پیشانی بند بسته از آن پیاده شدند.
🔸شناختمش. ستار ابراهیمی بود. تا مرا دید و آمد چیزی بگوید، بی سیم چی اش گفت:«حاجی جان! جنازه برادرتان صمد همین جاست. اگر اجازه بدهید با همین قایق برش گردانیم».
🌀حاج ستار در حالی که بند کلاهش را در دستش گره می زد، گفت: نه. دوباره بی سیم چی من و منی کرد که حاجی گفت:«هر وقت جنازه همه را برگرداندید، جنازه صمد را هم برگردانید. والسلام. دیگر هم در این موضوع چیزی نمی خواهم بشنوم».
#شهید_ستار_ابراهیمی
#سیره_مدیریتی_شهدا
#مدیریت_عدالت_محور
📚#کتاب_غواص_ها_بوی_نعنا_می_دهند؛ نوشته حمید حسام؛ نشر شهید کاظمی؛ جاپ اول ناشر-بهار 1398 ؛ صفحه 74.
✂️برشها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir