برش ها
#وصیت_نامه_امام_خمینی (14): و با کمال جِد و عجز از ملت های مسلمان میخواهم که از #ائمه_اطهار و فرهن
#وصیت_نامه_امام_خمینی (15):
و از آن جمله #مراسم_عزاداری ائمه اطهار و به ویژه سید مظلومان و سرور شهیدان، حضرت ابی عبدالله الحسین هیچگاه #غفلت نکنند.
و بدانند آنچه دستور ائمه ـ علیهم السلام ـ برای بزرگداشت این #حماسه_تاریخی اسلام است و آنچه لعن و نفرین بر #ستمگران آل بیت است، تمام #فریاد_قهرمانانه_ملت_ها ست بر سردمداران ستمپیشه در طول تاریخ الی الابد.
و میدانید که لعن و نفرین و فریاد از بیداد بنی امیه ـ لعنه الله علیهم ـ با آنکه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شدهاند، فریاد بر سر #ستمگران_جهان و زنده نگهداشتن این #فریاد_ستم_شکن است.
و لازم است در #نوحه_ها و #اشعار_مرثیه و اشعار ثنای از ائمه حق ـ علیهم سلام الله ـ به طور کوبنده فجایع و ستمگری های #ستمگران_هر_عصر و مصر یادآوری شود؛ و در این عصر که #عصر_مظلومیت_جهان_اسلام به دست آمریکا و شوروی و سایر وابستگان به آنان و از آن جمله #آل_سعود، این خائنین به حرم بزرگ الهی _ لعنه الله و ملائکته و رسله علیهم ـ است به طور کوبنده یادآوری و لعن و نفرین شود.
و همه باید بدانیم که آنچه موجب #وحدت بین مسلمین است این #مراسم_سیاسی است که حافظ ملّیت مسلمین، بویژه شیعیان ائمه اثنیعشر ـ علیهم صلوات الله وسلم ـ [است].
#امام_خمینی
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
▪️حسینیه
🔺خانهدار شدن شهید صیاد طول و تفصیل دارد. بالاخره بعد از کش و قوسها و چانهزنیهای فراوان صیاد را راضی کردیم که ماشینش را بفروشد و خرج خانه کند.
🔺 با کمک چند نفر از همکاران خانه را برایش آماده کردیم. قرار شد با خودش برویم و خانه را ببینیم. رفتیم. خوب همهجا رو بازدید کرد. حیاط، طبقههای بالا و زیر زمین که یک سالن وسیع داشت و یک اتاق کوچکتر.
🔺 خانه تازه رنگشده بود و موکت هم نداشت. برگشت یکی از بچهها را صدا کرد و گفت: «آقای جمشیدی! برو بازار چندمتر پرچم بگیر و بیار دور تا دور این اتاق نصب کن. از این پارچ هایی که روش شعر نوشتهشده؛ "باز این چه شورش است" از همونها بگیر و بیار» .
🔺من و تیمسار ازگمی بههم نگاه کردیم که صیاد چه کار میخواهد بکند.
🔺گفت: که «از این سالن استفاده شخصی نمیکنیم. اینجا میشه #حسینیه که همان هم شد.
🔺 شبهای اول هر ماه #مراسم_عزاداری امام حسین و ائمه را آنجا برگزار میکرد. خودش جارو دست میگرفت و قبلاز آمدن مهمانها، حیاط و پیادهروی جلوی در را آبوجارو میکرد. هرچه اصرار میکردم که «حاجآقا! بدید من جارو میکنم»، فایده نداشت.
🔺وقتی هم که مهمانها میآمدند، کفشها را جفت میکرد. بعد میآمد توی سالن؛ همان کنار در دو زانو مینشست.
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
#شهدا_و_اهل_بیت ع
#شهدا_و_امام_حسین ع
#مجلس_روضه
#کتاب_خدا_می_خواست_زنده_بمانی؛ کتاب علی صیاد شیرازی. نویسنده: فاطمه غفاری. ناشر: روایت فتح. نوبت چاپ: هفتم-1395. صفحات 204-205
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/