توی این داستان #سیل_گلستان، آن قدر تعلل صورت گرفته که رهبر ی معظم به آقای باقری دستور اقدام می دهد.
یادش #شهید_احمد_کاظمی که در جریان #زلزله_بم، بدون دستور، هر 12 دقیقه یک پرواز را از فرودگاه بم هدایت و 30 هزار مجروح را منتقل کرد. صد ساعت بیداری مداوم را به جان خرید تا بی هوش شد.
کار وقتی قرب ایجاد می کند که مستحب باشد، وقتی واجب شد خیلی هنر کنی به عقوبت ترکش مبتلا نمی شوی.
#نیش_نوشت های پراکنده
اکنون که #ویروس_کرونا ذهن مردم را کاملا و زندگی روزمره را تا حدودی فلج کرده، در این باره چند نکته به عرض می رسد:
1. اگر این بیماری در سطح ملی دغدغه ایجاد کرده، برای مبارزه با آن عزم ملی می طلبد. اینکه از تمامی دولت، فقط وزارت بهداشت درگیر باشد و بقیه خوش بگذرانند، به هیچ وجه با منطق و عقل و دین و #شرافت انسانی سازگاری ندارد.
2. در سال های اخیر ریشه تمامی بحران ها به #وزارت_ارتباطات بر می گردد. نوعی بی عاری مزمن در سطح مدیران ارشد این وزارت خانه دیده می شود. تمامی دلسوزان، حل معظلات اصلی نظام را راه اندازی #اینترنت_ملی عنوان می کنند و اما وزیر محترم همه را به سخره می گیرد. با توجه هجوم رسانه های ضد انقلاب، فعلا حل بحران کرونا در وزارت ارتباطات است نه وزارت بهداشت.
3. چنانکه در مکتوب های قبلی عرض شد، تا صدا و سیما از این سیاست منفعلانه توبه نکند و اعتماد ملی را جلب نکند، نمی تواند در مقابله با شبکه های ماهواره ای نقش مفیدی ایفا کند.
4. ظرفیت #بسیج در هر کشوری بود، می توانست معجزه کند. #دولت_لیبرال نه خود عرضه حل معظلات را دارد و نه به افراد توانمند میدان می دهد. اکنون با توجه به بی اعتنایی اولیه دولت در مراقبت از مرزهای هوایی و در نتیجه ورود بیماری به میان مردم، و عدم مراعات اصول مراقبتی توسط مردم (که نشانه اش بازار گردی ها و مسافرت های غیر ضرور است)، برای مقابله با این بحران دو کار ضروری می نماید:
الف. تشکیل تیم های مراجعه خانه به خانه و ارزیابی اولیه از مبتلایان و افراد در معرض ابتلا
ب. ایجاد #گشت های ایست و بازرسی در مبادی همه شهرها و انتقال افراد مشکوک به بیمارستان ها.
این دو کار فقط از دست بسیج بر می آید. عقل حکم می کند که دولت فخیمه تبختر خود را کناری نهاده و تدبیر به خارج داده، از این #سفاهت_مزمن به عقلانیت بر گردد تا بیش از این کشور را به گرداب معضلات عدیده گرفتار نکند.
#نیش_نوشت ؛ نوشته های پراکنده
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇)
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
برش ها
تاریخ دقیق شهادت شهید محمد ابراهیم همت متن کامل به همراه مستندات در پایگاه برش ها https://b2n.ir/365
تاریخ دقیق شهادت شهید محمد ابراهیم همت
تاریخ شهادت یک شهید، بخشی از هویت اوست که هیچ دل بسته به انقلاب، نباید به خود اجازه دهد دانسته یا نادانسته در آن تشکیک نماید. به یقین این اقدام گام اول در تخریب فرهنگ جهاد و مقاومت خواهد بود.
اگر ما امروز از مردم عصر اهل بیت (ع) گله مندیم که چرا تاریخ ولادت ها و شهادت های آن بزرگواران را به درستی ثبت نکرده و دست ما نرسانده اند، فردا هم ما به خاطر این اهمال در پیشگاه تاریخ محاکمه خواهیم شد.
درباره تاریخ دقیق شهادت شهید همت چند نکته را به عرض می رسانم.
یک: در منابع فعلی در دسترس عموم تاریخ شهادت شهید همت 17 اسفند ثبت شده است. از جمله این منابع سایت بنیاد شهید که اطلاعات اکثر شهیدان را در خود گرد آورده است و همچنین سامانه گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران و از جمله منابع سنگ مزار شهید در اصفهان و سنگ یاد بود آن در تهران است که همگی 17 اسفند را نشان می دهد. به تبع این منابع بقیه پایگاه هایی که درباره زندگی نامه این شهید بزرگوار چیزی نوشته اند همین تاریخ را ثبت کرده اند.
دو: اما آن چیزی که با واقعیت سازگاری دارد 22 اسفند ماه می باشد. جالب توجه اینکه تصویری که در پایگاه سامانه شهدای تهران ثبت شده، 22 اسفند را نشان می دهد اما تاریخ مذکور در سایت 17 اسفند می باشد. این تغییر و تحول در مزار اصلی شهید همت در شهرضای اصفهان نیز صورت گرفته است.
سه: از مسلمات تاریخی این است که شهید سید حمید میر افضلی همراه با شهید همت شهید شده اند. زیرا هر دو سوار بر یک موتور سیکلت بوده اند که هدف قرار می گیرند. بر روی سنگ مزار شهید میر افضلی تاریخ 22 اسفند ثبت شده است. در نتیجه یکی از این دو تاریخ قطعا اشتباه است. در روز شهادت شهید میر افضلی کسی تشکیک نکرده، هم نوشته روی مزارش گواهی می دهد و هم گزارش های کتاب های "سید پابرهنه" و "اینجا مجنون است به گوشم". آنچه مشکوک است تاریخ شهادت شهید همت می باشد.
چهار: روایت همسر شهید این چنین است:
یک روز در میان زنگ می زد. آخرین بارش سه شنبه بود؛ شانزدهم اسفند. ساعت چهار و نیم عصر.
چند بار گفت: «خیل یدلم برات تنگ شده»
گفت: «می خواهم ببینم تان».
گفتم: می آیی؟
گفت: اگر شد بیست و چهار ساعته می آیم می بینم تان و بر می گردم. اگر نشد یکی ار می فرستم دنبال تان....
یک هفته گذشت. نه از خودش خبری شد و نه از تلفنش... شبی حدود نصف شب، احساس کردم طوفان شده. ..شب بعد خواب دیدم رفته ام جلوی آینه ایستاده ام و دو طرف فرق سرم دو موی کلفت سفید هست... صبح بلند شدم. بچه ها را برداشتم راه افتادم. جایی کار داشتم.، خانه خاله ام نجف آباد. رادیوی مینی بوس روشن بود. زنگ اخبار ساعت دو بعد از ظهر را که زد گوش هایم تیز شد. گوینده خبرها را خواند یکی از خبرها بند دلم را پاره کرد...
کتاب به مجنون گفتم زنده بمان؛ کتاب همت؛ صفحه 62-64.
هم چنان که مشاهده می فرمایید این روایت اصلا با 17 اسفند سازگاری ندارد و با 22 اسفند تناسب بیشتری دارد.
سؤال اصلی از مسئولین و متولیان امر تاریخ شهدا این است که مگر چند سال از شهادت این رادمردان گذشته است که تاریخ دفاع مقدس این چنین گرد فراموشی و بی اعتنایی را به خود می بیند. اگر این اسطوره های را ملت های دیگر داشتند همین طور از روی شکم شیری با آن برخورد می کردند؟ نکند سازمان های عریض و طویلی چون حفظ و نشر آثار و ارزش های دفاع مقدس به #بنیاد_حذف_و_محو_آثار_و_ارزشهای_دفاع_مقدس تبدیل شده اند؟ امیدواریم تا دیر نشده مسئولین امر به رسالت شرعی، ملی و تاریخی خود توجه کرده و به اسلام و انقلاب رجوع کنند.
اگر دوستان برگوار اشکالی را در این نوشته می بینند، ما را از نظرات اصلاحی خود بی نصیب نفرمایند.
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_سید_حمید_میر_افضلی
#تاریخ_شهادت
#نیش_نوشت ؛ نوشته های پراکنده
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇)
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
شخصی در مسیر یک نانوایی نشسته بود و از شدت ضعف گریه می کرد. مرد خسیسی #نان به دست به او رسید و از علت گریه اش جویا شد. گفت: از شدت #گرسنگی گریه ام گرفته. مرد هم نشست کناارش و شروع کرد به گریه کردن.
نفر سومی که از مسیر می گذشت، با دیدن دو نفر گریان تعجب کرد.
از نفر اولی پرسید برای چه گریه می کنی؟
گفت: گرسنه ام.
از نفر دومی پرسید: تو برای چه گریه می کنی؟
گفت برای گرسنگی او.
گفت: #مردک شیرین عقل! یکی از نان هایت را به او بده تا مشکل حل شود. تو هم برو پی کارت.
گفت: اگر تا شب بخواهی برایش گریه می کنم؛ اما یک لقمه از نانم را به او نمی دهم.
این داستان وصف حال برخی از #سلبریتی های ماست. در این شرایطی که کشور از نظر فکری و اقتصادی و امنیتی درگیر #کروناست، طرف آمده به قول خودش برای انگیزه دادن به مردم و پرستاران #چالش_رقص راه انداخته.
کسی نیست به این آقا بگوید که این چالش شما که نان و آب، ماسک و مواد ضد عفونی مردم نمی شود. اگر خیلی مردی، بیا مثل همان طلابی که رفته اند توی دل بیمارستان ها و به بیماران مبتلا خدمات رسانی می کنند، خدمت کن. این قدر هم ازت بر نمیاد، مبلغی را بگذار وسط و از اعتبارت استفاده کن اقلام مورد نیاز را تهیه کن و به #بیمارستان ها برسان.
شما #ابر_چالش_رقص هم که درست کنی، مشکل حل نمی شود. مشکل با یک جو #مردانگی و شجاعت حل می شود.
می ترسم اینقدر از این چالش ها درست کنی، تو #سیاه_چالش گیر کنی هزار تا انسان عاقل هم نتوانند کاری برایت بکنند.
جمله آخر هم اینکه: الا بذکر الله تطمئن القلوب. #آرامش واقعی در یاد خدا و توسلات و اذکار است نه در این ابر چالش های دل خوش کنک. وگر نه این کارهای بچه گانه علاوه بر اینکه آرامش را به کادر درمانی بر نمی گردانند، نمکی هم می شود بر زخم های خانواده های داغدار در این بحران.
#نیش_نوشت ؛ نوشته های پراکنده
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇)
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/