eitaa logo
برش‌ ها
382 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
350 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
حمید خیلی آدم دل رحم و با محبتی بود. یادم نمی آید با من بلند صحبت کرده باشد. خیلی پیش می‌آمد که حقش بود و باید بر سر من فریاد می زند؛ اما چیزی نمی گفت. هر وقت هم که من می کردم، می گفت: من آدم ضعیفی هستم فاطمه. از چه انتظار داری؟ می گفتم: دست‌کم باید… می‌گفت: من حق ندارم؛ یعنی بهتر است بگویم قدرتش را ندارم تمام تو را حل کنم. تا از خودم و بچه ها می گفتم که باید بیشتر با ما باشد، می گفت: من دارم باید بروم در قبال شما هم مسئولم؛ اما چون شما را حق خود می‌دانم، احساس می کنم که شما راضی هستید. این طوری راحت تر می توانم از خیلی از چیزها دل بکنم. کتاب به مجنون گفتم زنده بمان؛ حمید باکری،نویسنده: فرهاد خضری، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: دهم- ۱۳۹۲؛ صفحه ۱۵.
🔺دلبستگی ها... 🔹کاظم عازم لبنان بود. وقت خداحافظی، وصیت ها و نصیحت ها را داخل اتاق گفت. 🔸وقتی می خواستم پا را از اتاق بگذارم بیرون، گفت:«از این به بعد، خداحافظی ما تا همین جا توی اتاق. نمی خواهم بیایی بدرقه ام». ▫️گفتم:«یعنی نمی گذاری تا دور نشدی ببینمت؟ حتی داخل حیاط؟». ▪️گفت:«بگذار اگر می روم با دل قرص بروم؛ بدون دلبستگی، دلبستگی به دنیا. می خواهم دلبستگی هایم را پشت همین در اتاق بگذارم و بروم. ⚡️تو که جایت امن و همیشگی است در این دل من، نگذار نگاهم به دنیا بماند». ☄در چهارچوب در خشکم زد. کاظم رفت انگار نه انگار که من در یک قدمی اش تشنه یک نگاهش هستم. 🍁همیشه می گفت:«به سن و سال کمت نگاه نکن. تو زود ازدواج کردی که ساخته شوی. پس در مشکلات هم ظاهرت را حفظ کن». ▫️راوی: اکرم حاج ابوالقاسمی؛ همسر شهید 📚مجموعه نیمه پنهان ماه، جلد ۲۶، رستگار به روایت همسر شهید، نویسنده: نجمه طرماح، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: اول- ۱۳۹۵ ؛ صفحات ۴۳ و ۴۴. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir