حمید خیلی آدم دل رحم و با محبتی بود. یادم نمی آید با من بلند صحبت کرده باشد. خیلی پیش میآمد که حقش بود و باید بر سر من فریاد می زند؛ اما چیزی نمی گفت.
هر وقت هم که من #اعتراض می کردم، می گفت: من آدم ضعیفی هستم فاطمه. از #آدم_ضعیف چه انتظار داری؟
می گفتم: دستکم باید…
میگفت: من حق ندارم؛ یعنی بهتر است بگویم قدرتش را ندارم تمام #مشکلات تو را حل کنم.
تا از خودم و بچه ها می گفتم که باید بیشتر با ما باشد، می گفت: من #مسئولیت دارم باید بروم در قبال شما هم مسئولم؛ اما چون شما را حق خود میدانم، احساس می کنم که شما راضی هستید. این طوری راحت تر می توانم از خیلی از چیزها دل بکنم.
#شهید_حمید_باکری
#روش_دلجویی_از_همسر
#همسرداری_شهدا
کتاب به مجنون گفتم زنده بمان؛ حمید باکری،نویسنده: فرهاد خضری، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: دهم- ۱۳۹۲؛ صفحه ۱۵.
🌷یک بسیجی ساده
بعضی مواقع از همسران دوستان سپاهی حسین می شنیدم که حسین در جبهه چند #مسئولیت مهم دارد. برخی مواقع از فرصت استفاده می کردم و می پرسیدم: حسین آقا! شما در جبهه چه کاره ای؟ چرا دیر به دیر نامه می دهی؟
با خونسردی می گفت: می خواهی چه کاره باشم. یک #بسیجی ساده ام. در جبهه چون کارم زیاد است فرصت نمی کنم زود به زود نامه بدهم.
بعدها فهمیدم جانشین لشکر بوده.
#شهید_حسین_املاکی
#سیره_اخلاقی_شهدا
#گمنامی_و_فرار_از_چهره_شدن
راوی: زهرا سحری؛ همسر شهید
#نیمه_پنهان_ماه ، جلد ۳۲؛ املاکی به روایت همسر شهید؛ نویسنده: رقیه مهری آسیا بر، ناشر: روایت فتح، چاپ اول: ۱۳۹۶؛ صفحه 45-46.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/