eitaa logo
برش‌ ها
382 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
350 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|شهدا از منظر قرآن 🔖 پیام صوتی استاد عابدینی پیرامون نگاه به جایگاه شهید و وظیفه مومنان در برابر شهدا خطاب به جمع های قرآنی ◾️ به مناسبت شهادت ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خاطرات جالب از دوران آموزش در آمریکا! ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔺دوسوم حقوق! 🔹علی همیشه یک سوم حقوقش را به من می داد و من با همان یک سوم، امور منزل را اداره می کردم. خرج و مخارج منزل دست خودم بود. می گفتم:«شما مسئولین از وضع بازار که خبر ندارید». 🌀رفتم بلوزی را که تازه خریده بودم، برایش آوردم. گفتم:«به نظرت قیمت این بلوز چنده؟» قیمت پنج هزار تومانی را می گفت پانصد تومان. دادم در می آمد. 🔸معلوم بود که از قیمت ها خبر ندارد. می گفتم:«شما مسئولین نمی دانید که قیمت ها چقدر بالاست و گرانی چه بیدادی می کند». ⚡️پولی که علی می داد با اینکه یک سوم حقوقش بود؛ اما برکت داشت. وقتی که بهم پول می داد می گفتم:«حاج آقا! یه وقت پول کم نیارید و برید قرض کنید. از همین بردارید». ☄می خندید و می گفت:«شما نگران نباش قرض نمی کنم». 🔹دو سوم باقی مانده حقوق هر ماهش را برای کمک به این و آن خرج می کرد. خیلی ها می آمدند دم در خانه نامه می دادند و گریه می کردند. درد دل می کردند. نامه را که می دادم علی، مدام پیگیری می کردم تا به نتیجه برسد. 🔸علی می خندید و می گفت: «خانم! شما بیش تر از من برای درد دل این مردم جوش می زنید.» در سیره شهدا ▫️راوی: همسر شهید 📚کتاب خدا می خواست زنده بمانی؛ کتاب صیاد شیرازی، صفحه ۵ و ۶. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹گرامیداشت یاد توسط حاج عبدالرضا هلالی ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔺دوکوهه آسمان! ▫️عباس قنبری: 💢آخرین محرم حیات عباس بود. یکی دو روز قبل از شهادتش بود که هوای پادگان دوکوهه را کردیم. با هم از اندیمشک پیاده آمدیم دو کوهه. 🌀بین راه نوحه می خواندیم و گریه می کردیم. روی پل دوکوهه که رسیدیم، عباس گفت: «خواب اکبر محمدی بخش را دیدم که می خواهم برایت تعریف کنم». 🌦اکبر محمدی از دوستان صمیمی عباس بود که سال 72 بر اثر تصادف مرحوم شد. ⚡️گفت: «چند شب پیش خواب اکبر را دیدم. کلی با هم صحبت کردیم. من از شهدا می گفتم و او از اخبار آن طرف. ▪️ازش پرسیدم: «اکبر! شما دوکوهه هم می آئید؟». ▫️گفت: «خداوند بالای سر دوکوهه، توی آسمان، یک دوکوهه ساخته که همه شهدا می ایند آن جا». 📚، نوشته حمید داود آبادی، ناشر: صیام، نوبت چاپ: اول-بهار 1389؛ صفحه 99. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺مروری بر زندگی حجت الاسلام و المسلمین شیرازی ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔺بدون تکبر! 💢شیخ عباس خود را کاملاً وقف وظایفش کرده بود. وقتی به جبهه می آمد، دیگر فارغ از زندگی و خانواده بود. 🔹خیلی وقتها تأسف می خورد و می گفت که ای کاش من در جاهای مختلف مسئولیتی نداشتم و کارهای دیگری روی دوشم نبود؛ آن وقت اصلا به تهران نمی رفتم و همیشه اینجا می ماندم. ای کاش حداقل این رفت و آمد به تهران لازمه کارم نبود. 🔅وقتی وارد منطقه شد. در ابتدا همه دوستان با ناباوری به ورودشان نگاه می کردند؛ اما ایشان از همان روز اول چنان با صداقت و با عاطفه جلو آمد که طولی نکشید همه را مجذوب خود کرد. ⚡️یادم هست ایشان در اولین نشست فرماندهان و مسئولین فرهنگی جبهه گفت: «من آمده ام شاگردی شما را بکنم. کفش پای شما باشم. من احساس می کنم شایسته این افتخار بزرگی که نصیبم کرده اند نیستم». ♻️ذره ای تکبر در وجودشان نبود. من حتی گاهی دیده بودم اگر فرصتی پیش می آمد در نمازخانه، کفش تک تک بچه ها را جفت می کرد و جلوی پایشان می گذاشت. 📚کتاب هشت بهشت، مهدی فراهانی، ناشر: لشکر 41 ثارالله، نوبت چاپ: اول-1377. صفحه 84-83. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺مثل اسب آبی! 🎥 رحیم‌پور ازغدی: قبل از شهید امیرعبداللهیان وزرای خارجه‌ای داشتیم که بزرگترین آرزویشان این بود که مقام‌های آمریکا و فرانسه و انگلیس به آن‌ها لبخند بزنند. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🌱 شهیدان مشغول کارند؛ باور می‌کنید؟! ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir