eitaa logo
بُت شناسی
2هزار دنبال‌کننده
370 عکس
294 ویدیو
22 فایل
🖎نقد و آگاهی در زمینه فِرق انحرافی از ثقلین، نقد تصوف و غلات، نقد مخربین اعتقادی شیعه. بدون خط قرمز در چهارچوب ثقلین instageram.com/botshenasi↩ ❎برای حمایت از کانال خارج نشید.❎
مشاهده در ایتا
دانلود
مردی از فرزندان برامکه به علیه‌السلام عرض کرد: «نظرتان درباره چیست؟» حضرت فرمودند: «سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله أكبر!» (حضرت بخاطر ، از پاسخ صریح به او خودداری کردند و مشغول ذکرشان شدند!) آن مرد در گرفتنِ جواب، به محضر ایشان اصرار کرد، تا اینکه حضرت فرمودند: 🥀 «ما (ائمّه) مادر صالحه‌ای داشتیم که از دنیا رفت در حالی که بر آن دو نفر خشمگین بود و بعد از شهادتش هم به ما خبری نرسیده که از آن دو راضی شده باشد!» 🌿 «رجلا من أولاد البرامكة عرض لعلي بن موسى الرضا عليه‌السلام فقال له: ما تقول في أبى‌بكر؟ قال له: سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله أكبر، فالح السائل عليه في كشف الجواب، فقال عليه‌السلام: كانت لنا أم صالحة ماتت وهى عليهما ساخطة ولم ياتنا بعد موتها خبر أنها رضيت عنهما.» 📚 الطرائف (سیدبن‌طاووس)، ص۲۵۲ ریاض الأبرار (جزائری)، ج۲، ص۲۵۹ 🔥 «لعن الله قاتلي فاطمة الزّهراء.» @BotShenasi
🔍 چرا او را زهرا نامیدند؟ از ابان بن تغلب نقل می‌کند که گفت: «از امام جعفر صادق پرسیدم: «یا ابن رسول اللَّه! برای چه فاطمه اطهر، زهرا نامیده شد؟ » 🌿 فرمود: «برای اینکه نور حضرت زهرا روزی سه مرتبه برای امیرالمؤمنین علیه السّلام می‌درخشید. نور صورت آن بانوی معظمه در وقت نماز صبح، آن هنگام که مردم هنوز در رختخواب خود بودند می‌درخشید. سفیدی آن نور داخل اتاق‌های اهل مدینه می‌گردید و حیاط خانه هایشان سفید می‌شد. آنها از مشاهده این منظره در شگفت می‌شدند، نزد پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله می‌آمدند و درباره سرچشمه نور می‌پرسیدند. پیامبر خدا آنان را به سوی خانه زهرای اطهر روانه می‌کرد. زمانی که آنها به طرف خانه آن بانو می‌رفتند، می‌دیدند که او بر سر سجاده عبادت نشسته و نور صورت وی از محراب عبادتش ساطع می‌شود. آنگاه در می‌یافتندآن نوری که دیده اند، از نور فاطمه بوده است. 🌿 هنگامی که ظهر می‌شد و فاطمه اطهر آماده نماز ظهر می‌گردید، نور زرد خاصی از پیشانی وی می‌درخشید و داخل خانه‌های اهل مدینه می‌شد؛ به گونه ای که در و دیوار خانه ها، لباس و رنگ چهره هایشان زرد می‌گردید. وقتی درباره سرچشمه آن نور می‌پرسیدند، پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله آنان را به سوی خانه زهرای اطهر روانه می‌کرد. زمانی که آنها به سمت خانه آن بانوی مکرمه می‌رفتند، مشاهده می‌کردند که او در میان محراب عبادت ایستاده و نور زردی از پیشانی وی ساطع می‌شود. آنگاه در می‌یافتند آن نوری که دیده اند، از نور پیشانی مبارک آن حضرت بوده است. 🌿زمانی که آفتاب غروب می‌کرد، صورت حضرت زهرای اطهر سرخفام می‌شد و نوعی نور سرخ از آن ساطع می‌گردید و آن بانو بابت این نعمت، شکر حضرت پروردگار را به جای می‌آورد. نور سرخی که از چهره وی می‌درخشید، داخل خانه‌های مردم می‌گردید، به شکلی که حیاط خانه‌های آنان به رنگ سرخ فام در می‌آمد. مردم که از مشاهده آن منظره تعجب می‌کردند، به حضور رسول خدا می‌شتافتند و درباره سرچشمه آن نور می‌پرسیدند. پیامبر خدا آنان را به طرف خانه زهرای اطهر می‌فرستاد. هنگامی که آنها به خانه فاطمه زهرا می‌رسیدند، می‌دیدند که آن بانوی معظمه بر سر سجاده عبادت نشسته و سرگرم تسبیح و تمجید پروردگار است و نور قرمزی از صورت وی می‌درخشد. آنگاه در می‌یافتند آن نوری که دیده اند، از نور چهره آن بانوی مکرمه بوده است. 🌿 آن نور تا زمان ولادت امام حسین علیه السّلام همچنان با او بود و در صورت ما امامان نیز هر کدام پس از دیگری خواهد بود، تا روز قیامت. »  📚بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۱ @BotShenasi
مسعودی خمینی در اعتراض به کاظم صدیقی به خاطر نقل داستان غسل مصباح یزدی: نمی دانم بعضی به دنبال چه هستند و می خواهند چه نتیجه ای از مطرح کردن این نوع مباحث بگیرند؟ منبع ✍ همان نتیجه ای که حضرت عالی از قصه شیر خوردن امام خمینی و امثال ذلک می گیرید! @BotShenasi
✍ این علامت سؤال بزرگ را خیلی جاها می‌توان گذاشت: چرا در منبر این شایعه را تکذیب نکرده است؟! 📚خاطره احمد صابری همدانی (صحیفه دل۲، خاطرات مکتوب از شاگردان امام خمینی، چاپ دوم: ۱۳۸۵، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی) @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سند این مطلب کجاست؟‌ تا چه زمانی قرار است که هر مطلبی را جعل کنند و به اهل بیت علیهم السلام نسبت دهند؟ آیا این اشخاص عقوبت دروغ بستن بر اهل بیت علیهم السلام را می دانند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 چقدر حال و روزِ امروز جامعه شیعه مانند این بخش از تاریخ است! افرادی که خیال می کنند نماد دین و دینداری هستند! افرادی که تیپ های خاص برای خود ساختند! مسیر دینداری باید مطابق آیات و روایات باشد. آنچه که از پیش ما ساخته می شود به معنای دین نیست! متاسفانه عُجب امروز در جامعه شیعه فوران می کند! کسانی که بدون ذره ای معلومات خود را برتر و افضل از دیگران می دانند! قطعاً در این مورد بیشتر خواهیم گفت! ⬅️حجت الاسلام کاشانی: دینداری از مسیر غیر صحیح، منجر به هلاکت می شود نه سعادت! تبیین زیبایِ آقای کاشانی را حتماً ببینید. @BotShenasi
تشریح وقایع از لسان فضه خاتون سلام الله علیها ⬅️ رَوَی وَرَقَةُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَزْدِیُّ قَالَ: خَرَجْتُ حَاجّاً إِلَی بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ رَاجِیاً لِثَوَابِ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ فَبَیْنَمَا أَنَا أَطُوفُ وَ إِذَا أَنَا بِجَارِیَةٍ سَمْرَاءَ وَ مَلِیحَةِ الْوَجْهِ عَذَبَةِ الْکَلَامِ وَ هِیَ تُنَادِی بِفَصَاحَةِ مَنْطِقِهَا وَ هِیَ تَقُولُ اللَّهُمَّ رَبَّ الْکَعْبَةِ الْحَرَامِ وَ الْحَفَظَةِ الْکِرَامِ وَ زَمْزَمَ وَ الْمَقَامِ وَ الْمَشَاعِرِ الْعِظَامِ وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ خَیْرِ الْأَنَامِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ الْبَرَرَةِ الْکِرَامِ أَسْأَلُکَ أَنْ تَحْشُرَنِی مَعَ سَادَاتِیَ الطَّاهِرِینَ وَ أَبْنَائِهِمُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ الْمَیَامِینِ أَلَا فَاشْهَدُوا یَا جَمَاعَةَ الْحُجَّاجِ وَ الْمُعْتَمِرِینَ أَنَّ مَوَالِیَّ خِیَرَةُ الْأَخْیَارِ وَ صَفْوَةُ الْأَبْرَارِ وَ الَّذِینَ عَلَا قَدْرُهُمْ عَلَی الْأَقْدَارِ وَ ارْتَفَعَ ذِکْرُهُمْ فِی سَائِرِ الْأَمْصَارِ الْمُرْتَدِینَ بِالْفَخَارِ قَالَ وَرَقَةُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ فَقُلْتُ یَا جَارِیَةُ إِنِّی لَأَظُنُّکِ مِنْ مَوَالِی أَهْلِ الْبَیْتِ علیهم السلام فَقَالَتْ أَجَلْ قُلْتُ لَهَا وَ مَنْ أَنْتِ مِنْ مَوَالِیهِمْ قَالَتْ أَنَا فِضَّةُ أَمَةُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ابْنَةِ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهَا وَ عَلَی أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا فَقُلْتُ لَهَا مَرْحَباً بِکِ وَ أَهْلًا وَ سَهْلًا فَلَقَدْ کُنْتُ مُشْتَاقاً إِلَی کَلَامِکِ وَ مَنْطِقِکِ فَأُرِیدُ مِنْکِ السَّاعَةَ أَنْ تُجِیبِینِی مِنْ مَسْأَلَةٍ أَسْأَلُکِ فَإِذَا أَنْتِ فَرَغْتِ مِنَ الطَّوَافِ قِفِی لِی عِنْدَ سُوقِ الطَّعَامِ حَتَّی آتِیَکِ وَ أَنْتِ مُثَابَةٌ مَأْجُورَةٌ فَافْتَرَقْنَا فَلَمَّا فَرَغْتُ مِنَ الطَّوَافِ وَ أَرَدْتُ الرُّجُوعَ إِلَی مَنْزِلِی جَعَلْتُ طَرِیقِی عَلَی سُوقِ الطَّعَامِ وَ إِذَا أَنَا بِهَا جَالِسَةً فِی مَعْزَلٍ عَنِ النَّاسِ فَأَقْبَلْتُ عَلَیْهَا وَ اعْتَزَلْتُ بِهَا وَ أَهْدَیْتُ إِلَیْهَا هَدِیَّةً وَ لَمْ أَعْتَقِدْ أَنَّهَا صَدَقَةٌ ثُمَّ قُلْتُ لَهَا یَا فِضَّةُ أَخْبِرِینِی عَنْ مَوْلَاتِکِ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ علیها السلام وَ مَا الَّذِی رَأَیْتِ مِنْهَا عِنْدَ وَفَاتِهَا بَعْدَ مَوْتِ أَبِیهَا مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله قَالَ وَرَقَةُ فَلَمَّا سَمِعَتْ کَلَامِی تَغَرْغَرَتْ عَیْنَاهَا بِالدُّمُوعِ ثُمَّ انْتَحَبَتْ نَادِبَةً وَ قَالَتْ یَا وَرَقَةَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ هَیَّجْتَ عَلَیَّ حُزْناً سَاکِناً وَ أَشْجَاناً فِی فُؤَادِی کَانَتْ کَامِنَةً فَاسْمَعِ الْآنَ مَا شَاهَدْتُ مِنْهَا علیها السلام. اعْلَمْ أَنَّهُ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهُ افْتَجَعَ لَهُ الصَّغِیرُ وَ الْکَبِیرُ وَ کَثُرَ عَلَیْهِ الْبُکَاءُ وَ قَلَّ الْعَزَاءُ وَ عَظُمَ رُزْؤُهُ عَلَی الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَصْحَابِ وَ الْأَوْلِیَاءِ وَ الْأَحْبَابِ وَ الْغُرَبَاءِ وَ الْأَنْسَابِ وَ لَمْ تَلْقَ إِلَّا کُلَّ بَاکٍ وَ بَاکِیَةٍ وَ نَادِبٍ وَ نَادِبَةٍ وَ لَمْ یَکُنْ فِی أَهْلِ الْأَرْضِ وَ الْأَصْحَابِ وَ الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَحْبَابِ أَشَدَّ حُزْناً وَ أَعْظَمَ بُکَاءً وَ انْتِحَاباً مِنْ مَوْلَاتِی فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ علیها السلام وَ کَانَ حُزْنُهَا یَتَجَدَّدُ وَ یَزِیدُ وَ بُکَاؤُهَا یَشْتَدُّ فَجَلَسْتُ سَبْعَةَ أَیَّامٍ لَا یَهْدَأُ لَهَا أَنِینٌ وَ لَا یَسْکُنُ مِنْهَا الْحَنِینُ کُلُّ یَوْمٍ جَاءَ کَانَ بُکَاؤُهَا أَکْثَرَ مِنَ الْیَوْمِ الْأَوَّلِ فَلَمَّا فِی الْیَوْمِ الثَّامِنِ أَبْدَتْ مَا کَتَمَتْ مِنَ الْحُزْنِ فَلَمْ تُطِقْ صَبْراً إِذْ خَرَجَتْ وَ صَرَخَتْ فَکَأَنَّهَا مِنْ فَمِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله تَنْطِقُ فَتَبَادَرَتِ النِّسْوَانُ وَ خَرَجَتِ الْوَلَائِدُ وَ الْوِلْدَانُ وَ ضَجَّ النَّاسُ بِالْبُکَاءِ وَ النَّحِیبِ وَ جَاءَ النَّاسُ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ وَ أُطْفِئَتِ الْمَصَابِیحُ لِکَیْلَا تَتَبَیَّنَ صَفَحَاتُ النِّسَاءِ وَ خُیِّلَ إِلَی النِّسْوَانِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَدْ قَامَ مِنْ قَبْرِهِ وَ صَارَتِ النَّاسُ فِی دَهْشَةٍ وَ حَیْرَةٍ لِمَا قَدْ رَهِقَهُمْ وَ هِیَ علیها السلام تُنَادِی وَ تَنْدُبُ أَبَاهُ وَا أَبَتَاهْ وَا صَفِیَّاهْ وَا مُحَمَّدَاهْ وَا أَبَا الْقَاسِمَاهْ وَا رَبِیعَ الْأَرَامِلِ وَ الْیَتَامَی مَنْ لِلْقِبْلَةِ وَ الْمُصَلَّی وَ مَنْ لِابْنَتِکَ الْوَالِهَةِ الثَّکْلَی ثُمَّ أَقْبَلَتْ تَعْثُرُ فِی أَذْیَالِهَا وَ هِیَ لَا تُبْصِرُ شَیْئاً مِنْ عَبْرَتِهَا وَ مِنْ تَوَاتُرِ دَمْعَتِهَا حَتَّی دَنَتْ مِنْ قَبْرِ أَبِیهَا مُحَمَّدٍ قسمت۲
صلی الله علیه و آله فَلَمَّا نَظَرَتْ إِلَی الْحُجْرَةِ وَقَعَ طَرْفُهَا عَلَی الْمِأْذَنَةِ فَقَصُرَتْ خُطَاهَا وَ دَامَ نَحِیبُهَا وَ بُکَاهَا إِلَی أَنْ أُغْمِیَ عَلَیْهَا فَتَبَادَرَتِ النِّسْوَانُ إِلَیْهَا فَنَضَحْنَ الْمَاءَ عَلَیْهَا وَ عَلَی صَدْرِهَا وَ جَبِینِهَا حَتَّی أَفَاقَتْ فَلَمَّا أَفَاقَتْ مِنْ غَشْیَتِهَا قَامَتْ وَ هِیَ تَقُولُ رُفِعَتْ قُوَّتِی وَ خَانَنِی جِلْدِی وَ شَمِتَ بِی عَدُوِّی وَ الْکَمَدُ قَاتِلِی یَا أَبَتَاهْ بَقِیتُ وَالِهَةً وَحِیدَةً وَ حَیْرَانَةً فَرِیدَةً فَقَدِ انْخَمَدَ صَوْتِی وَ انْقَطَعَ ظَهْرِی وَ تَنَغَّصَ عَیْشِی وَ تَکَدَّرَ دَهْرِی فَمَا أَجِدُ یَا أَبَتَاهْ بَعْدَکَ أَنِیساً لِوَحْشَتِی وَ لَا رَادّاً لِدَمْعَتِی وَ لَا مُعِیناً لِضَعْفِی فَقَدْ فَنِیَ بَعْدَکَ مُحْکَمُ التَّنْزِیلِ وَ مَهْبِطُ جَبْرَئِیلَ وَ مَحَلُّ مِیکَائِیلَ انْقَلَبَتْ بَعْدَکَ یَا أَبَتَاهْ الْأَسْبَابُ وَ تَغَلَّقَتْ دُونِیَ الْأَبْوَابُ فَأَنَا لِلدُّنْیَا بَعْدَکَ قَالِیَةٌ وَ عَلَیْکَ مَا تَرَدَّدَتْ أَنْفَاسِی بَاکِیَةٌ لَا یَنْفَدُ شَوْقِی إِلَیْکَ وَ لَا حُزْنِی عَلَیْکَ ثُمَّ نَادَتْ یَا أَبَتَاهْ وَا لُبَّاهْ 📚بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۷۶ @BotShenasi
🔍 شرح وقایع از لسان فضه سلام الله علیها 🌿ورقة بن عبداللَّه ازدی می‌گوید: «من برای رضای خدا به مکه معظمه مشرف شدم. هنگامی که مشغول طواف بودم با کنیزکی که گندمگون، خوش صورت و خوش کلام مواجه شدم. وی با فصاحت و بلاغت مشغول خواندن این دعا بود: «اللهم رب الکعبة الحرام، و الحفظة الکرام، و زمزم و المقام، و المشاعر العظام، و رب محمّد خیر الانام صلی اللَّه علیه و آله البررة الکرام، اسألک ان تحشرنی مع ساداتی الطاهرین و ابنائهم الغر المحجلین المیامین. » {خداوندا! ای پروردگار کعبه صاحب حرمت، و پروردگار حافظان با کرامت آن و پروردگار زمزم و مقام ابراهیم و مشاعر بزرگ و ای پروردگار بهترین انسانها حضرت محمد که درود خداوند بر او و خانواده نیک و بزرگ مرتبه اش باد، از تو می‌خواهم که مرا با بزرگان پاکم و فرزندان شریف مشهور خجسته شان محشورم کنی} ای گروه حجاج! آگاه باشید که آقایان من خوب ترین خوبان و برگزیدگان نیکان است، افرادی هستند که قدر و قابلیت آنان از دیگران بالاتر است و نام ایشان در همه شهرها مشهور و این لباس افتخار را پوشیده اند. ورقة بن عبداللَّه می‌گوید که من به آن کنیزک گفتم: «این طور به نظرم می‌آید که تو از دوستداران اهل بیت باشی؟ » گفت آری. گفتم: «از کدام دوستان ایشان هستی؟ » گفت: «من فضه کنیز فاطمه زهرا دختر پیغمبر اسلام صلی اللَّه علیه و آله هستم. » گفتم: «مرحبا بک، اهلا و سهلا! من مشتاق شنیدن سخن و منطق تو بودم. اکنون جواب پرسشی را که از تو می‌کنم بگو. هنگامی که از طواف فراغت حاصل کردی، در بازار طعام فروشان توقف کن تا من بیایم، این عمل برای تو ثواب دارد. » پس از این گفتگوها از یکدیگر جدا شدیم. زمانی که من از طواف فراغت یافتم و راهی منزل خود شدم، به طرف بازار طعام فروشان رفتم. دیدم آن کنیزک در کناری نشسته است. به طرفش رفتم، او را در کناری بردم و هدیه ای به وی دادم که صدقه نبود. سپس به او گفتم: «مرا از بانوی خودت فاطمه اطهر آگاه کن و آن چه را که بعد از فوت پدرش متحمل شد برایم شرح بده! » ورقة بن عبداللَّه می‌گوید وقتی او سخن مرا شنید، چشمانش پر از اشک شد. آنگاه با ناله و ندبه گفت: «ای ورقه بن عبداللَّه! غم و اندوه مرا تازه کردی. نگرانی‌هایی را که در قلب من نهان بودند زنده کردی! اکنون بشنو تا آنچه را که از حضرت فاطمه اطهر مشاهده کردم برایت بگویم. بدان وقتی که پیغمبر خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم از دنیا رحلت کرد، مردم از صغیر و کبیر برای آن حضرت ضجه و گریه کردند. مصیبت رحلت پیامبر خدا برای نزدیکان و یاران، دوستان و غریبان و خویشاوندان بسیار جانکاه بود. هیچ زن و مردی را نمی دیدی که سر به گریبان گریه و ناله و ندبه نداشته باشد. در میان اهل زمین و اصحاب و خویشاوندان و دوستان، کسی نبود که هم اندازه بانوی من حزن و اندوه داشته باشد. هر روز که می‌گذشت غم و غصه بانوی من بیشتر می‌شد و گریه اش شدت می‌گرفت. هفت روز بود که ناله فاطمه اطهر آرام نمی شد و ضجه اش آرام نمی گرفت. هر روز گریه حضرت زهرا از روز گذشته بیشتر می‌شد. روز هشتم که فرا رسید، فاطمه اطهر هر آنچه غم و اندوه که در درونش داشت بیرون ریخت و از روی بی قراری از خانه خارج شد و فریاد کشید. تو گویی که او با دهان مبارک پیامبر اسلام سخن می‌گوید. در همین موقع بود که زنان مدینه دویدند، کودکان از جایگاه خود خارج شدند، صدای گریه و ضجه مردم بلند شد. مردم از هر طرف آمدند، چراغ‌ها را خاموش کردند که صورت زنان پیدا نباشد. زنان خیال می‌کردند که پیغمبر معظم اسلام صلی اللَّه علیه و آله و سلم سر از قبر بیرون آورده! مردم از مشاهده آن منظره دلخراش دچار دهشت و حیرت شده بودند. حضرت زهرای اطهر برای پدر بزرگوارش ناله و ندبه می‌کرد و می‌فرمود: «وا ابتاه! وا صفیاه! وا محمداه! وا ابا القاسما! وا ربیع الارامل و الیتامی! من للقبلة و المصلی؟ و من لابنتک الوالهة و الثکلی! » 🌿ای پدرجان، ای برگزیده خداوند، ای محمد، ای اباالقاسم، و ای مایه دلگرمی بیوه زنان و یتیمان، دیگر چه کسی به قبله و مسجد بپردازد و چه کسی از دختر سرگشته و فرزند مرده حمایت کند؟ قسمت۲
سپس در حالی که دامن لباسش به زمین کشیده می‌شد، به سوی قبر پدر بزرگوارش رفت. در حالی که از شدت اشک به خوبی مقابلش را نمی دید، همچنان رفت تا نزدیک قبر پدر بزرگوارش رسید. وقتی به طرف حجره نگاه کرد و چشمش به محلی افتاد که در آنجا اذان گفته می‌شد، پاهایش از حرکت ماند. در همان حال آنقدر ناله و گریه کرد تا از حال رفت. آنگاه زنان دویدند و آب بر بدن و سینه و پهلوهای او پاشیدند تا به هوش آمد. وقتی حواس خود را بازیافت، برخاست و فرمود: «قدرت و قوت من به آخر رسیده، طاقتم تمام شده. دشمن من مرا شماتت و سرزنش کرد. غم و اندوه مرا می‌کشد، پدر جان! من سرگردان و تنها و حیران مانده ام، صوت و صدای من ساکت شده، پشت من خم و زندگی من ناگوار و روزگارم تیره و تار گردیده. پدر جان! بعد از تو انیس و مونسی ندارم، کسی نیست که گریه مرا تسکین دهد و در موقع ناتوانی یار و یاور من باشد. بابا! بعد از تو مکان نزول قرآن از بین رفت، محل هبوط جبرئیل و میکائیل ناپدید شد. پدر جان! بعد از تو سبب‌ها دگرگون شدند، درهای چاره به روی من بسته شد! بعد از تو دنیا را ترک کرده ام. بابا جان! تا نفس من بالا بیاید برای تو گریه می‌کنم و در اشتیاق توام و غم و اندوه من برای تو ادامه دارد. » 📚 بحارالانوار جلد ۴۳، ص ۱۷۶ . @BotShenasi
🔍 شرح وقایع از لسان فضه سلام الله علیها 🌿 سپس گفت: حقا که غم و اندوه من برای تو تجدید می‌شود، به خدا قسم که قلب من فرو می‌ریزد و در هر روزی افسوس من اضافه خواهد شد، رنج من از دوری ات تمامی ندارد این پیش آمد ناگوار برایم عزا و مصیبتی بزرگ است، گریه من همه وقت تجدید می‌شود حقا آن قلبی که در عزا و مصیبت تو صبور باشد، بسیار شکیبا و پر طاقت خواهد بود آنگاه فرمود: «پدر جان! بعد از رفتن تو نور از دنیا رفت، دنیا آن تر و تازگی را که با حضور تو داشت از دست داد و روزگار دنیا تیره و تار گردید. تاریکی‌های دنیا تر و خشک آن را فرا گرفت. پدر جان! من تا آن زمان که به دیدار روی تو نائل شوم در افسوس خواهم بود. پدر جان! از هنگام جدایی از تو خواب به چشم من نرفته است. پدر جان! کیست که به داد بیوه زنان و بینوایان برسد؟ کیست که تا روز قیامت به داد امت تو برسد؟ پدر جان! بعد از تو ما ضعیف و ناتوان شدیم. پدر جان! مردم از ما رویگردان شده اند، در صورتی که ما به واسطه وجود تو در میان مردم بزرگ و عزیز به شمار می‌آمدیم. کدام چشم است که در فراق تو نبارد! کدام غم و اندوه است که در مصیبت تو همیشگی نباشد! کدام پلک چشم است که بعد از تو برای خواب فرو افتد! با توجه به اینکه تو بهار دین و نور پیامبران بودی، چگونه است که کوه‌ها فرو نمی ریزند، دریاها فرو نمی روند و زمین طعمه زلزله نمی گردد؟ پدر جان! من گرفتار مصیبت بزرگی شده ام، مصیبت من مصیبت کوچکی نیست. پدر جان! من در پنجه این عزای بزرگ و این رخداد هولناک گرفتار گردیده ام. پدر جان! ملائکه برای تو گریان شدند و افلاک از حرکت باز ماندند. بعد از تو منبرت دچار وحشت و محرابت از وجود تو خالی شد، قبر تو از اینکه تو را در برگرفته خوشحال و بهشت مشتاق تو و دعا و نماز توست. پدر جان! آن مجالسی که تو درآنها می‌نشستی گرفتار ظلمتی بزرگ شده اند. تا وقتی که به زودی نزد تو بیایم، در افسوس تو به سر می‌برم. ابوالحسن (یعنی حضرت علی) تو را از دست داد؛ همان ابوالحسنی که مؤمن، پدر دو فرزند تو حسن و حسین، برادر تو، دوست تو و محبوب توست؛ همان علی که تو او را از زمان کودکی پرورش دادی و آنگاه که بزرگ شد با وی برادر شدی؛ همان علی که محبوب ترین اصحاب تو بود؛ همان علی که در اسلام آوردن و هجرت کردن و یاری رساندن به تو از همه پیشی گرفت. ما تو را از دست دادیم، گریه قاتل ما خواهد بود. گرفتار افسوس و حسرت شده ایم. » 🌿 سپس آن بانو ناله ای کرد و فریادی زد که نزدیک بود روح از بدنش جدا شود. آنگاه این اشعار را بر زبان آورد: صبر من قلیل و عزای من آشکار شد بعد از آنکه خاتم انبیا را از دست دادم ای چشم من! اشک فراوان بریز. ای چشم من! وای بر تو! بخل مکن و خون گریه کن. ای رسول خدا! ای برگزیده خدا! ای پناگاه یتیمان و ضعیفان. حقا که کوه‌ها و وحوش و پرندگان و زمین بعد از گریه کردن آسمان برای تو گریان شدند. پدر جان! قبرستان حجون و رکن و مشعر و بطحاء از برای تو گریان شدند محراب عبادت و مجلس درس قرآن که در هر صبح و شام تشکیل می‌شد ند، برای تو گریه می‌کنند دین اسلام که در میان مردم غریب شده، در مصیبت تو گریان گردید کاش می‌دیدی آن منبری را که بر فراز آن می‌رفتی، چگونه بعد از نور، ظلمت آن را فرا گرفته ای خدای زهرا! اجل مرا به زودی برسان! زیرا زندگی من تیره و تار گردیده است سپس به منزل خود بازگشت و شب و روز گریست و ناله کرد؛ آن گونه که نه چشمه اشکش خشک می‌شد و نه ناله و ضجه اش آرام می‌گرفت. 📚 بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۶ @BotShenasi
🔍 شرح وقایع از لسان فضه سلام الله علیها 🌿 اجْتَمَعَ شُیُوخُ أَهْلِ الْمَدِینَةِ وَ أَقْبَلُوا إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَقَالُوا لَهُ یَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ فَاطِمَةَ علیها السلام تَبْکِی اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ فَلَا أَحَدٌ مِنَّا یَتَهَنَّأُ بِالنَّوْمِ فِی اللَّیْلِ عَلَی فُرُشِنَا وَ لَا بِالنَّهَارِ لَنَا قَرَارٌ عَلَی أَشْغَالِنَا وَ طَلَبِ مَعَایِشِنَا وَ إِنَّا نُخْبِرُکَ أَنْ تَسْأَلَهَا إِمَّا أَنْ تَبْکِیَ لَیْلًا أَوْ نَهَاراً فَقَالَ علیه السلام حُبّاً وَ کَرَامَةً فَأَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام حَتَّی دَخَلَ عَلَی فَاطِمَةَ علیها السلام وَ هِیَ لَا تُفِیقُ مِنَ الْبُکَاءِ وَ لَا یَنْفَعُ فِیهَا الْعَزَاءُ فَلَمَّا رَأَتْهُ سَکَنَتْ هُنَیْئَةً لَهُ فَقَالَ لَهَا یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ شُیُوخَ الْمَدِینَةِ یَسْأَلُونِّی أَنْ أَسْأَلَکِ إِمَّا أَنْ تَبْکِینَ أَبَاکِ لَیْلًا وَ إِمَّا نَهَاراً فَقَالَتْ یَا أَبَا الْحَسَنِ مَا أَقَلَّ مَکْثِی بَیْنَهُمْ وَ مَا أَقْرَبَ مَغِیبِی مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِهِمْ فَوَ اللَّهِ لَا أَسْکُتُ لَیْلًا وَ لَا نَهَاراً أَوْ أَلْحَقَ بِأَبِی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ لَهَا عَلِیٌّ علیه السلام افْعَلِی یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ مَا بَدَا لَکِ ثُمَّ إِنَّهُ بَنَی لَهَا بَیْتاً فِی الْبَقِیعِ نَازِحاً عَنِ الْمَدِینَةِ یُسَمَّی بَیْتَ الْأَحْزَانِ وَ کَانَتْ إِذَا أَصْبَحَتْ قَدَّمَتِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ علیهما السلام أَمَامَهَا وَ خَرَجَتْ إِلَی الْبَقِیعِ بَاکِیَةً فَلَا تَزَالُ بَیْنَ الْقُبُورِ بَاکِیَةً فَإِذَا جَاءَ اللَّیْلُ أَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِلَیْهَا وَ سَاقَهَا بَیْنَ یَدَیْهِ إِلَی مَنْزِلِهَا وَ لَمْ تَزَلْ عَلَی ذَلِکَ إِلَی أَنْ مَضَی لَهَا بَعْدَ مَوْتِ أَبِیهَا سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ یَوْماً وَ اعْتَلَّتِ الْعِلَّةَ الَّتِی تُوُفِّیَتْ فِیهَا فَبَقِیَتْ إِلَی یَوْمِ الْأَرْبَعِینَ وَ قَدْ صَلَّی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام صَلَاةَ الظُّهْرِ وَ أَقْبَلَ یُرِیدُ الْمَنْزِلَ إِذَا اسْتَقْبَلَتْهُ الْجَوَارِی بَاکِیَاتٍ حَزِینَاتٍ فَقَالَ لَهُنَّ مَا الْخَبَرُ وَ مَا لِی أَرَاکُنَّ مُتَغَیَّرَاتِ الْوُجُوهِ وَ الصُّوَرِ فَقُلْنَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَدْرِکْ ابْنَةَ عَمِّکَ الزَّهْرَاءَ علیها السلام وَ مَا نَظُنُّکَ تُدْرِکُهَا فَأَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام مُسْرِعاً حَتَّی دَخَلَ عَلَیْهَا وَ إِذَا بِهَا مُلْقَاةٌ عَلَی فِرَاشِهَا وَ هُوَ مِنْ قَبَاطِیِّ مِصْرَ وَ هِیَ تَقْبِضُ یَمِیناً وَ تَمُدُّ شِمَالًا فَأَلْقَی الرِّدَاءَ عَنْ عَاتِقِهِ وَ الْعِمَامَةَ عَنْ رَأْسِهِ وَ حَلَّ أَزْرَارَهُ وَ أَقْبَلَ حَتَّی أَخَذَ رَأْسَهَا وَ تَرَکَهُ فِی حَجْرِهِ وَ نَادَاهَا یَا زَهْرَاءُ فَلَمْ تُکَلِّمْهُ فَنَادَاهَا یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی فَلَمْ تُکَلِّمْهُ فَنَادَاهَا یَا بِنْتَ مَنْ حَمَلَ الزَّکَاةَ فِی طَرَفِ رِدَائِهِ وَ بَذَلَهَا عَلَی الْفُقَرَاءِ فَلَمْ تُکَلِّمْهُ فَنَادَاهَا یَا ابْنَةَ مَنْ صَلَّی بِالْمَلَائِکَةِ فِی السَّمَاءِ مَثْنَی مَثْنَی فَلَمْ تُکَلِّمْهُ فَنَادَاهَا یَا فَاطِمَةُ کَلِّمِینِی فَأَنَا ابْنُ عَمِّکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ قَالَ فَفَتَحَتْ عَیْنَیْهَا فِی وَجْهِهِ وَ نَظَرَتْ إِلَیْهِ وَ بَکَتْ وَ بَکَی.  📚بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۷۷ @BotShenasi
🔍 شرح وقایع از لسان فضه سلام الله علیها بزرگان مدینه گرد هم آمدند، به حضور امیرالمؤمنین علی علیه السّلام مشرف شدند و گفتند: «یا اباالحسن! فاطمه شب و روز گریه می‌کند، هیچ کدام از ما شب در رختخواب به خواب نمی رویم. روزها هم بر مشغله و کسب معاش آرام و قرار نداریم. ما از تو تقاضا می‌کنیم که فاطمه یا شب‌ها گریه کند یا روزها.» امیرالمومنین علیه السلام فرمود: «اشکالی ندارد. » وقتی علی علیه السّلام به سراغ فاطمه اطهر رفت، دید که گریه آن بانوی معظمه دمی آرام نمی گیرد و تسلیت گویی به او ثمری ندارد. هنگامی که چشم آن بانو به امیرالمومنین علیه السلام افتاد، لحظه ای ساکت شد. امیرالمومنین علیه السّلام به وی فرمود: «ای دختر پیغمبر خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم! بزرگان مدینه از من خواسته اند که از تو بخواهم یا شب برای پدر بزرگوارت گریه کنی یا روز. » 🌿 فاطمه اطهر علیها السّلام گفت: «یا اباالحسن! من چندان در میان این مردم نمی مانم. به زودی از میان این مردم می‌روم. یا علی! به خدا قسم من شب و روز می‌گریم تا اینکه به پدرم ملحق شوم. » امیرالمومنین علیه السلام فرمود: «باشد، هر چه می‌خواهی همان بکن. » علی علیه السّلام بعد از این ماجرا، اتاقی خارج از شهر مدینه برای حضرت زهرای اطهر ساخت که آن را بیت الاحزان می‌گفتند. موقعی که صبح می‌شد، فاطمه اطهر حضرت حسن و حسین علیهما السّلام را برمی داشت، از مدینه خارج می‌شد، به قبرستان بقیع می‌رفت و همچنان تا شب گریه می‌کرد. وقتی شب فرا می‌رسید، امیرالمومنین علیه السلام می‌آمد و فاطمه اطهر را به منزل خود باز می‌گرداند. حضرت فاطمه پس از فوت پدر بزرگوارش بیست و هفت روز به همین منوال زندگی کرد، تا اینکه بیمار شد و تا روز چهلم زنده ماند و آنگاه از دنیا رحلت کرد. به هنگام شهادت حضرت فاطمه، امیرالمومنین نماز ظهر را خوانده و به طرف منزل می‌رفت که ناگاه کنیزان را دید که ماتم زده و گریان به استقبال آن حضرت آمدند. امام علیه السّلام از آنها پرسید که چه خبر شده، چرا شما را ناراحت و مضطرب می‌بینم؟ گفتند: «یا امیرالمؤمنین! دختر عموی خود فاطمه اطهر را دریاب! گرچه گمان نمی کنیم به هنگام برسی. » حضرت امیر به سرعت وارد خانه شد و نزد فاطمه اطهر رفت. ناگاه دید که فاطمه اطهر در میان بستر خود که از پارچه کتان سفید مصری بود افتاده و به طرف راست و چپ می‌غلتد. علی علیه السّلام ردا را از دوش خود انداخت، عمامه را از سر مبارک خود برداشت و لباس خود را در آورد. آنگاه جلو رفت، سر مبارک حضرت زهرا را به دامن گرفت و فرمود: «یا زهرا! » ولی حضرت فاطمه پاسخی نداد. برای دومین بار فرمود: «یا بنت محمد المصطفی! » فاطمه اطهر باز هم جوابی نداد. حضرت امیر برای سومین بار صدا زد: «ای دختر آن کسی که زکات را در دامن عبای خود برای فقرا می‌برد! » اما باز هم جوابی نشنید. دوباره گفت: «ای دختر آن کسی که با ملائکه نماز خواند! » حضرت زهرا علیها السّلام باز هم جوابی نداد. علی علیه السّلام صدا زد: «یا فاطمة کلمینی! (یعنی ای فاطمه! با من تکلم کن) من پسر عموی تو علی بن ابی طالب هستم. » حضرت فاطمه زهرا این بار چشم‌های خود را به روی حضرت امیر گشود. آنگاه به گریه افتاد. علی علیه السّلام هم گریان شد و به زهرای اطهر فرمود: «مگر تو را چه شده؟ من پسر عمویت علی هستم. »  📚بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۷۷
 🔍 شرح وقایع از لسان فضه سلام الله علیها 🌿 قَالَ مَا الَّذِی تَجِدِینَهُ فَأَنَا ابْنُ عَمِّکِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ فَقَالَتْ یَا ابْنَ الْعَمِّ إِنِّی أَجِدُ الْمَوْتَ الَّذِی لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِیصَ عَنْهُ وَ أَنَا أَعْلَمُ أَنَّکَ بَعْدِی لَا تَصْبِرُ عَلَی قِلَّةِ التَّزْوِیجِ فَإِنْ أَنْتَ تَزَوَّجْتَ امْرَأَةً اجْعَلْ لَهَا یَوْماً وَ لَیْلَةً وَ اجْعَلْ لِأَوْلَادِی یَوْماً وَ لَیْلَةً یَا أَبَا الْحَسَنِ وَ لَا تَصِحْ فِی وُجُوهِهِمَا فَیُصْبِحَانِ یَتِیمَیْنِ غَرِیبَیْنِ مُنْکَسِرَیْنِ فَإِنَّهُمَا بِالْأَمْسِ فَقَدَا جَدَّهُمَا وَ الْیَوْمَ یَفْقِدَانِ أُمَّهُمَا فَالْوَیْلُ لِأُمَّةٍ تَقْتُلُهُمَا وَ تُبْغِضُهُمَا ثُمَّ أَنْشَأَتْ تَقُولُ ابْکِنِی إِنْ بَکَیْتَ یَا خَیْرَ هَادٍ وَ اسْبِلِ الدَّمْعَ فَهُوَ یَوْمُ الْفِرَاقِ یَا قَرِینَ الْبَتُولِ أُوصِیکَ بِالنَّسْلِ فَقَدْ أَصْبَحَا حَلِیفَ اشْتِیَاقٍ ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاقِ فَارَقُوا فَأَصْبَحُوا یَتَامَی حَیَارَی یَحْلِفُ اللَّهَ فَهُوَ یَوْمُ الْفِرَاقِ 🌿قَالَتْ فَقَالَ لَهَا عَلِیٌّ علیه السلام مِنْ أَیْنَ لَکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ هَذَا الْخَبَرُ وَ الْوَحْیُ قَدِ انْقَطَعَ عَنَّا فَقَالَتْ یَا أَبَا الْحَسَنِ رَقَدْتُ السَّاعَةَ فَرَأَیْتُ حَبِیبِی رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی قَصْرٍ مِنَ الدُّرِّ الْأَبْیَضِ فَلَمَّا رَآنِی قَالَ هَلُمِّی إِلَیَّ یَا بُنَیَّةِ فَإِنِّی إِلَیْکِ مُشْتَاقٌ فَقُلْتُ وَ اللَّهِ إِنِّی لَأَشَدُّ شَوْقاً مِنْکَ إِلَی لِقَائِکَ فَقَالَ أَنْتِ اللَّیْلَةَ عِنْدِی وَ هُوَ الصَّادِقُ لِمَا وَعَدَ وَ الْمُوفِی لِمَا عَاهَدَ. فَإِذَا أَنْتَ قَرَأْتَ یس فَاعْلَمْ أَنِّی قَدْ قَضَیْتُ نَحْبِی فَغَسِّلْنِی وَ لَا تَکْشِفْ عَنِّی فَإِنِّی طَاهِرَةٌ مُطَهَّرَةٌ وَ لْیُصَلِّ عَلَیَّ مَعَکَ مِنْ أَهْلِیَ الْأَدْنَی فَالْأَدْنَی وَ مَنْ رُزِقَ أَجْرِی وَ ادْفِنِّی لَیْلًا فِی قَبْرِی بِهَذَا أَخْبَرَنِی حَبِیبِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَقَالَ عَلِیٌّ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَخَذْتُ فِی أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِی قَمِیصِهَا وَ لَمْ أَکْشِفْهُ عَنْهَا فَوَ اللَّهِ لَقَدْ کَانَتْ مَیْمُونَةً طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً ثُمَّ حَنَّطْتُهَا مِنْ فَضْلَةِ حَنُوطِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ کَفَّنْتُهَا وَ أَدْرَجْتُهَا فِی أَکْفَانِهَا فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ نَادَیْتُ یَا أُمَّ کُلْثُومٍ یَا زَیْنَبُ یَا سُکَینَةُ یَا فِضَّةُ یَا حَسَنُ یَا حُسَیْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّکُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِی الْجَنَّةِ فَأَقْبَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ علیهما السلام وَ هُمَا یُنَادِیَانِ وَا حَسْرَتَا لَا تَنْطَفِئُ أَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی وَ أُمِّنَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ یَا أُمَّ الْحُسَیْنِ إِذَا لَقِیتِ جَدَّنَا مُحَمَّداً الْمُصْطَفَی فَأَقْرِئِیهِ مِنَّا السَّلَامَ وَ قُولِی لَهُ إِنَّا قَدْ بَقِینَا بَعْدَکَ یَتِیمَیْنِ فِی دَارِ الدُّنْیَا فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ یَدَیْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَی صَدْرِهَا مَلِیّاً وَ إِذَا بِهَاتِفٍ مِنَ السَّمَاءِ یُنَادِی یَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْکَیَا وَ اللَّهِ مَلَائِکَةَ السَّمَاوَاتِ فَقَدِ اشْتَاقَ الْحَبِیبُ إِلَی الْمَحْبُوبِ قَالَ فَرَفَعْتُهُمَا عَنْ صَدْرِهَا وَ جَعَلْتُ أَعْقِدُ الرِّدَاءَ وَ أَنَا أُنْشِدُ بِهَذِهِ الْأَبْیَاتِ: 📚 بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۷۸
فِرَاقُکِ أَعْظَمُ الْأَشْیَاءِ عِنْدِی وَ فَقْدُکِ فَاطِمُ أَدْهَی الثُّکُولِ سَأَبْکِی حَسْرَةً وَ أَنُوحُ شَجْواً عَلَی خَلٍّ مَضَی أَسْنَی سَبِیلٍ أَلَا یَا عَیْنُ جُودِی وَ أَسْعِدِینِی فَحُزْنِی دَائِمٌ أَبْکِی خَلِیلِی ثُمَّ حَمَلَهَا عَلَی یَدِهِ وَ أَقْبَلَ بِهَا إِلَی قَبْرِ أَبِیهَا وَ نَادَی السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَفْوَةَ اللَّهِ مِنِّی السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ التَّحِیَّةُ وَاصِلَةٌ مِنِّی إِلَیْکَ وَ لَدَیْکَ وَ مِنِ ابْنَتِکَ النَّازِلَةِ عَلَیْکَ بِفِنَائِکَ وَ إِنَّ الْوَدِیعَةَ قَدِ اسْتُرِدَّتْ وَ الرَّهِینَةَ قَدْ أُخِذَتْ فَوَا حُزْنَاهْ عَلَی الرَّسُولِ ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ عَلَی الْبَتُولِ وَ لَقَدِ اسْوَدَّتْ عَلَیَّ الْغَبْرَاءُ وَ بَعُدَتْ عَنِّی الْخَضْرَاءُ فَوَا حُزْنَاهُ ثُمَّ وَا أَسَفَاهْ ثُمَّ عَدَلَ بِهَا عَلَی الرَّوْضَةِ فَصَلَّی عَلَیْهِ فِی أَهْلِهِ وَ أَصْحَابِهِ وَ مَوَالِیهِ وَ أَحِبَّائِهِ وَ طَائِفَةٍ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ فَلَمَّا وَارَاهَا وَ أَلْحَدَهَا فِی لَحْدِهَا أَنْشَأَ بِهَذِهِ الْأَبْیَاتِ یَقُولُ: أَرَی عِلَلَ الدُّنْیَا عَلَیَّ کَثِیرَةً وَ صَاحِبُهَا حَتَّی الْمَمَاتِ عَلِیلٌ لِکُلِّ اجْتِمَاعٍ مِنْ خَلِیلَیْنِ فُرْقَةٌ وَ إِنَّ بَقَائِی عِنْدَکُمْ لَقَلِیلٌ وَ إِنَّ افْتِقَادِی فَاطِماً بَعْدَ أَحْمَدَ دَلِیلٌ عَلَی أَنْ لَا یَدُومَ خَلِیلٌ
🔍 شرح وقایع از لسان فضه 🌿 فاطمه اطهر فرمود: «یا پسر عمو! من اکنون مرگی را که نمی توان از دست آن گریخت، به چشم می‌بینم. من می‌دانم که تو بعد از من نمی توانی بی همسر بمانی. یا علی! اگر ازدواج کردی یک شب و یک روز را نزد زوجه ات و یک شب و یک روز را پیش فرزندان من باش. یا علی! به صورت حسن و حسینم صیحه نزنی، زیرا آنها یتیم و دل شکسته اند. همین دیروز بود که حسنین من جد بزرگوارشان را از دست دادند و امروز هم مادر خود را از دست می‌دهند. وای بر آن امتی که حسنین مرا می‌کشند و با ایشان بغض و دشمنی می‌ورزند! » 🌿آنگاه اشعاری را خواند که اول آنها این است: اگر گریه می‌کنی بر من گریه کن، ای بهترین هدایت کنندگان و اشک بریز که روز فراق رسید. ای همسر بتول! من درباره نسل خود به تو سفارش می‌کنم، زیرا که ایشان ملازم اشتیاق هستند یا علی! برای من و یتیم‌های من گریه کن، مخصوصا قتیل کربلا را از یاد نبری آنها مفارقت می‌کنند و یتیمانی حیران و سرگردان می‌شوند، خدا امضا کرده که روز فراق است. 🌿 امیرالمومنین به زهرای اطهر فرمود: «ای دختر رسول خدا! تو از کجا این را می‌گویی، در صورتی که وحی خدا از خاندان ما قطع شده است؟ » فاطمه اطهر فرمود: «یا علی! من همین حالا خوابیده بودم و پدر بزرگوارم را در میان قصری از دُر سفید دیدم. وقتی چشمش به من افتاد فرمود: «ای دخترم! نزد من بیا، زیرا در شوق دیدن تو هستم.» گفتم: «پدر جان! به خدا قسم که من بیشتر شوق ملاقات تو را دارم. » پدرم فرمود: «تو امشب نزد من خواهی بود. » پدرم شخصی راستگو است و به وعده خود وفا خواهد کرد. 📚یا علی! هنگامی که دیدی من سوره یس را قرائت کردم بدان که اجلم فرا رسیده. مرا غسل بده، ولی بدنم را برهنه نکن، زیرا من پاک و مطهرم. یا علی! خودت و اهل خانه‌ام که به من نزدیک هستند بر جنازه‌ام نماز بخوانید. یا علی! مرا شبانه به خاک بسپار، این خبر را پدرم پیغمبر خدا به من داده. » امیرالمومنین علیه السّلام می‌فرماید: «به خدا قسم من متصدی امر آن بانو شدم و بدن وی را از روی پیراهن غسل دادم. به خدا قسم که بدن فاطمه زهرا مبارک و پاک و مطهر بود. آنگاه بدن مقدس او را با باقیمانده حنوط پیامبر اسلام صلی اللَّه علیه و آله و سلم حنوط کردم، جسد مبارکش را در میان کفن هایش جای دادم و موقعی که می‌خواستم کفن او را گره بزنم صدا زدم: «ای‌ام کلثوم، زینب، سکینه، فضه، حسن، حسین! بیایید از مادر خود زاد و توشه برگیرید، روز فراق آمد و ملاقات شما در بهشت خواهد بود. » حضرت حسنین علیهما السّلام آمدند و در همان حال فریاد می‌زدند: «آه از این حسرتی که هیچ وقت به خاطر از دست دادن جدمان پیامبر خدا و مادرمان فاطمه زهرا از بین نخواهد رفت. ای مادر حسن و حسین! هنگامی که جدّ ما حضرت محمّد مصطفی صلی اللَّه علیه و آله و سلم را ملاقات کردی، سلام ما را به آن حضرت برسان و به آن بزرگوار بگو که ما بعد از تو در دار دنیا یتیم ماندیم! »امیرالمومنین می‌فرماید: «من خدا را شاهد می‌گیرم که فاطمه زهرا آه و ناله کرد، دست‌های خود را دراز کرد و حضرت حسنین را چند لحظه ای به سینه خود چسبانید. ناگاه هاتفی از آسمان ندا در داد که: «یا اباالحسن! حسنین را از روی سینه فاطمه بردار. به خدا قسم که ملائکه آسمان‌ها را گریان کردند، زیرا دوست مشتاق دیدار دوست است. » امیرالمومنین علیه السّلام می‌فرماید: «من حسنین را از روی سینه زهرا برداشتم و هنگام بستن بندهای کفن، این اشعار را سرودم: فراق تو نزد من بزرگ ترین چیزها است و از دست دادن تو برایم سخت ترین مصیبت است من برای حسرت و غم کسی گریه و ناله می‌کنم که بهترین راه مرگ را رفت ای چشم من! با من همراهی کن که حزن من دائمی است و برای دوست خودم گریانم سپس امیرالمؤمنین علی علیه السّلام جسد فاطمه اطهر را روی دست خود گرفت و به سوی قبر پدرش رسول خدا آورد و فرمود: «السلام علیک یا رسول اللَّه! السلام علیک یا حبیب اللَّه! السلام علیک یا نور اللَّه! السلام علیک یا صفوة اللَّه! منی السلام علیک. درود و تحیت من و دخترت فاطمه که بر تو وارد می‌شود، بر تو باد. حقا که امانت مسترد گردید. آه از حزن رسول! آه از حزن بتول! دنیا برای من تیره و تار شد. شادمانی و سرور از من دور شد. آن از حزن و تأسف من! » آنگاه جنازه آن بانو را کنار قبر پیغمبر خدا آورد و به همراه گروهی از اهل خانه خود، اصحاب و دوستان و برخی از مهاجرین و انصار بر بدن مبارک حضرت زهرای اطهر نماز خواند. هنگامی که جسد فاطمه را به خاک سپرد، این اشعار را خواند: مصیبت و علل دنیا برای من زیاد است، صاحب دنیا که دنیا طلب باشد تا دم مرگ علیل خواهد بود برای اجتماع هر دو نفر دوستی مفارقتی خواهد بود، حقا که بقای من نزد شما قلیل و اندک خواهد بود حقا از دست دادن فاطمه زهرا که بعد از رسول خدا برای من اتفاق افتاد، دلیلی بر این است که هیچ دوستی دائم و برقرار نخواهد بود.
📚بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۷۸
🔍 صحنه ای جانگداز ... إِذْ دَخَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ فَقَالا یَا أَسْمَاءُ مَا یُنِیمُ أُمَّنَا فِی هَذِهِ السَّاعَةِ قَالَتْ یَا ابْنَیْ رَسُولِ اللَّهِ لَیْسَتْ أُمُّکُمَا نَائِمَةً قَدْ فَارَقَتِ الدُّنْیَا فَوَقَعَ عَلَیْهَا الْحَسَنُ یُقَبِّلُهَا مَرَّةً وَ یَقُولُ یَا أُمَّاهْ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی قَالَتْ وَ أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ یُقَبِّلُ رِجْلَهَا وَ یَقُولُ یَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُکِ الْحُسَیْنُ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ یَتَصَدَّعَ قَلْبِی فَأَمُوتَ..... حضرت حسنین علیهما السّلام از راه رسیدند و گفتند: «اسماء! مادر ما که در یک چنین ساعتی به خواب نمی رفت؟ » اسما جواب داد: «مادر شما به خواب نرفته، بلکه از دنیا رفته است. » امام حسن روی نعش مادر افتاد و در حالی که جسد مقدس او را حرکت می‌داد و فرمود: «مادر جان! تا روح از بدن من جدا نشده با من سخن بگو! » آنگاه امام حسین آمد و در حالی که پاهای مبارک مادر را حرکت میداد و می‌بوسید، می‌فرمود: «مادر جان! من فرزند تو حسینم. قبل از اینکه در هم بشکنم و قالب تهی کنم با من حرف بزن! » اسماء به آنها گفت: «ای فرزندان پیغمبر اسلام! نزد پدرتان علی بروید و آن حضرت را از فوت مادرتان آگاه کنید. »  📚بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۸۶ @BotShenasi
🗯 شبیه ترین فرد به امیرالمومنین علیه السلام 🔸کُنْتُ عِنْدَ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فَذَکَرَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَأَطْرَاهُ وَ مَدَحَهُ بِمَا هُوَ أَهْلُهُ ثُمَّ قَالَ: وَ مَا أَشْبَهَهُ مِنْ وُلْدِهِ وَ لَا أَهْلِ بَیْتِهِ أَحَدٌ أَقْرَبُ شَبَهاً بِهِ فِی لِبَاسِهِ وَ فِقْهِهِ مِنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام در حدیثی طولانی امام صادق علیه السلام در ذکر فضائل امیرالمومنین علیه السلام فرمود: 🔸هیچ کدام از فرزندانش در لباس و فقه، بیشتر از علی بن الحسین علیهما السلام به او شباهت نداشت. 📚 بحارالانوار،جلد۴۶،صفحه ۷۴ @BotShenasi
 🔍 صارت کالخیال... رُوِّینَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَسَرَّ إِلَی فَاطِمَةَ علیها السلام أَنَّهَا أُولَی مَنْ یَلْحَقُ بِهِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ فَلَمَّا قُبِضَ وَ نَالَهَا مِنَ الْقَوْمِ مَا نَالَهَا لَزِمَتِ الْفِرَاشَ وَ نَحَلَ جِسْمُهَا وَ ذَابَ لَحْمُهَا وَ صَارَتْ کَالْخَیَالِ امام جعفر صادق از پدرش علیهما السلام روایت کرده که رسول خدا صلّی الله علیه و آله به صورت مخفیانه به فاطمه علیها السلام خبر داد که نخستین کسی خواهد بود که از میان اهل بیتش به او خواهد پیوست، پس آن گاه که رسول خدا وفات یافت و آنچه را که در تاریخ ذکر شده به وسیله قوم بر فاطمه روا داشته شد، در بستر قرار گرفت و جسمش نحیف و گوشت بدنش آب شد و از فرط ضعف و لاغری به سانِ خیال(شبحی) گشت. 📚 بحارالانوار، جلد ۷۸، صفحه ۲۸۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم قنات آبادی: در این خانه را زدی، در خانهء دیگری را نزن! "خطاب ایشان به بعضی از مداحان که برای مداحی نرخ تعیین می کنند" @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج حسن رشیدی می‌گوید: " که عده‌ای در کار نوحه‌خوانی دخالت می‌کنند و اسم کاری که آن‌ها می‌کنند، نوحه‌خوانی نیست. " @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی به این جماعت بیش از اندازه بال و پر داده شد وقیح شدند! وقتی امثال اخوتی ها دائم سنگ این جماعت را به سینه می زنند به خودش اجازه می دهد در کمال وقاحت حدیث جعل کند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپی از عبدالرضا هلالی (مداح مشهور) درحال خواندن برشی از کتاب «فاطمه فاطمه است» اثر شریعتی ✍پنجاه‌سال قبل، حتی به مخیله‌ی منبری‌های «ولایتیِ» تهران و قم هم نمی‌توانست خطور کند که روزی خواهد آمد که در تهران مداحی کتاب همان سخنران کراواتی را دست بگیرد و در روضه‌ی فاطمیه بخواند. همان‌طور که حتی به مخیله‌ی ما هم نمی‌تواند خطور کند که پنجاه‌سال بعد در مجالس مذهبی چه خواهد گذشت و دین‌داری و تشیع چه کیفیت‌های تازه‌ای خواهند داشت. ✍ امروز مهمتر از هر چیزی تشکیل کلاس اعتقادی برای مداحان است. متاسفانه مداحان با شعر، سَبک های نا مناسب و سخنان عجیب و غریب آن هم بدون یادگیریِ عقاید اهل بیت علیهم السلام جوانان را دچار خلجان های عقیدتی کرده اند! کاش به این مشکل شخصی پیدا شود و ورود کند. @BotShenasi