eitaa logo
بُت شناسی
2هزار دنبال‌کننده
296 عکس
261 ویدیو
22 فایل
🖎نقد و آگاهی در زمینه فِرق انحرافی از ثقلین، نقد تصوف و غلات، نقد مخربین اعتقادی شیعه. بدون خط قرمز در چهارچوب ثقلین instageram.com/botshenasi↩ ❎برای حمایت از کانال خارج نشید.❎
مشاهده در ایتا
دانلود
🔍 لعن باعث کشتار شیعه است ؟ | با نگاهی به وضعیت کنونی جامعه جهانی که می اندازیم و با نگاهی که به تاریخ میکنیم پی می بریم این حرف عملا یک طنز است و آن کسی که طراح این سخن بوده است کاملا بی آگاه به تاریخ و جامعه کنونی جهان است. اولین شیعه کشی رسمی از دوران حکومت ظاهری امیرالمومنین علیه السلام کلید خورد. که تداوم نداشت ولی به صورت ترور بود. مانند محمد بن ابی بکر ، مالک اشتر اما اینکه شخصی را به جرم شیعه بودند دستگیرکنند و بکشند حجر بن عدی و فرزندش می باشند. در زمان تصرف کوفه توسط بنی زبیر و کشتار مختار و ۷ هزار نفر از یاران او دیگر پروژه شیعه کشی بود. اما شدت و اینکه عملا دست به کشتار شیعه زدند میتوان به دوره امام صادق علیه السلام اشاره کرد در منتهی الامال مرحوم شیخ عباس قمی در احوالات امام صادق علیه السلام جریان فَخ را به رشته تحریر آورده که از اذان صبح تا ظهر ۴ هزار سادات و شیعه را سر بریدند. منصور دوانقی لعنت الله علیه شیعیان را دستگیر و زنده بین جرز دیوار میگذاشت و بین دو آجر دیواری گوشتی درست میکرد. یا هارون از یک شب تا اذان صبح ۱۷ هزار سادات را گردن زد.زمان هارون شیعیان و سادات را در مکانهایی از پایین نَمور و از بالا بدون سقف آفتاب زندانی میکردند . چه مقدار شیعیان را از گرسنگی کشتند. اینها نمونه ای از این دسته شیعه کشی ها است و گرنه لحظه لحظه تاریخ پر از جنایات بر علیه شیعه است. و کشتار مظلومانه شیعیان. و در هیچ کجا از تاریخ نمیتوانید پیدا کنید یک مورد بخاطر کشته باشند. سوال پیش می آید آن زمان در تقیه بودند و لعن نمیکردند برای همین برای لعن نمیکشتند. کسی که این سوال را میکند خود معترف است که تاریخ را بلد نیست. زیرا در عصر امام صادق علیه السلام و عده ای میگویند امام باقر علیه السلام زیارت عاشورا به شیعیان آموزش داده شده است. همان زمان شیعیان معروف به هستند. وقتی هارون لعنت الله علیه بعد از شهادت امام کاظم علیه السلام بدن را تحویل داد گفتتد کیست ؟ در پاسخ گفتند: این بدن امام روافض است. به چه کسانی روافض گفته میشد ؟ به کسانی که ابوبکر و عمر را رد میکردند. این نشان از تبری متداوم شیعیان داشته است. حالا سوال پس برای چه شیعیان را میکشتند ؟ به همان دلیل که امام حسین علیه السلام را کشتند. بغض امیرالمومنین علیه السلام. اهل سنت ما را کافر و یهودی امت میدانند. عامر بن شرحبيل: فَإنَّهَا يَهُودُ هَذِهِ الأمَّة. شيعیان يهود امت هستند. عقد الفرید، ج ۲، ص ۲۳۴ .ابن کثير دمشقی: فِي رِّوّايَةَ بِتَکْفِيرِ الرَّوّافِض. حکم تکفیر تمام شیعیان، از روایات اثبات می‌شود. تفسير ابن کثير، ج ۴، ص ۲۱۹ .اسماعیل بخاری؛ ولا يُسَلِّمُ عَلَيْهِم وَلا يُعّادُونَ وّلا يُناکَحِون. سلام کردن، به عیادت رفتن و ازدواج با شیعیان حرام است. خلق افعال العباد، ص ۱۲۵ .ابوسعد سمعانی: و اِجْتَمَعِتُ الامَّةُ عَلیٰ تَکْفِيرِ الإمَامَيَّة. اجماع امت اسلام، بر تکفیر جمیع شیعیان ست. الانصار، ج ۶، ص ۳۴۱ .عبد الحلیم: مَنْ یَشُکَّ فَي کِفْرِ مِثْلُ هَذَا فَإنَّ کُفْرُهُ مُتَعَيّّن. کسی که در تکفیر شیعه شک کند، قطعاً خودش کافر گشته. الصارم المسلول، ص ۵۸۶ .ابن تیمیه؛ وَ اَحَقُّ بَالْقِتَالِ مِنَ الْخَوَارَج. شیعیان به قتل از سایر خوارج، مستحق‌ترند️ مجموع فتاوی، ج ۲۸، ص ۴۸۲ .ابوبکر الخلال: مَنْ شَتَمَ أَخَافُ عَلَيْهِ الْکُفْر مِثْلُ الرَّوَافِض. شیعیان و روافض کافر هستند. کتاب السنة، ج ۲، ص ۵۵۷ .ابوحنیفه: من انکر امامت صدیق، فهو کافر هر کس امامت ابوبکر صدیق را منکر شود، پس او کافر است. امتاع الاسما ج ۹ ص ۱۳۱۸ ادامه دارد.... بت شناسی | @botshenasi 🆔
| امام رضا علیه السلام خط را مشخص نمودند! اعتقادات تقلیدی نیست. اعتقادات تحقیقی است. در صورت پیش امد شبهه به اهل فن باید رجوع کرد و جواب شبهه را گرفت. اعتقادات را باید از میان کلام الله و آل الله استخراج کرد. باید اعتقادات را از انوار طیبه اهل بیت علیهم السلام دریافت کرد. امام رضا علیه السلام خط اعتقادی شیعه را مشخص نمودند. همان وقت که در حدیث سلسلة الذهب فرمودند: کلمة لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی کلمه لا اله الا لله دژی سخت است که هر کس بر آن وارد شود ایمن از عذاب است. اما به شرطی؟.... یک اما و شرط جلوی این مسئله قرار دارد؟ مگر نفرمود کلمه لا اله الا الله دژ ایمن است؟ پس چرا شرط؟ اصلا آن شرط چیست؟ اصلا چرا دارای شرط است؟ اما حضرت فرمود: انا من شروطها! من شرط و ضمانت ورود به این دژ هستم! پس یک خط تمایز میان امت اسلامی کشیدند! هرکس وارد این دژ نخواهد شد. آن کسی وارد این دژ میشود که معتقد بر ولایت دوازده نور مقدس از ابناء رسول خدا باشد! اگر قرار بود همه وارد این دژ شود دیگر اسمش پناهگاه نبود! اما این نقطه پایان نیست. تنها شرط قبولی ولایت نیست بلکه امام رضا علیه السلام فرمود: كمال دين ولايت ماست و برائت از دشمنان ما. كمال الدين ولايتنا و البرائة من عدونا بحارالانوار جلد 27، صفحه 58، حدیث 19. کسی وارد این دژ میشود که ولایت معصومین را دارا باشد و بیزار از دشمنانشتان باشد. اگر دیدی روزی وارد این دژ نشدیم بدانیم یکی از دو مقوله لنگ میزند. وقتی ایمن از عذاب خدا میشوی که معتقد بر ولایت اهل بیت علیهم السلام باشی و دشمن، دشمنانشان. @BotShenasi
| اساس دین چیست؟ اساس دین اسلام چیست؟ اسلام بر چه استوار است؟ اکمال دین اسلام بر چه پایه ای استوار شده است؟ این سوالاتی است که در ذهن می آید و انسان به دنبال پاسخ آن است‌. اساس دین را باید در کلام معصوم جستجو کرد. باید در تفحص کرد و یافت که این دین بر چه اساسی استوار است. کمال دین در ایات قران به روز غدیر است. روزی که ولایت امیراامومنین علیه السلام اعلام شد و مردم با حضرت بیعت کردند. ولایت یک پایه دین است اما به تنهایی کامل کننده دین نیست. بلکه مکملی دارد. باید به کلام حجت الله رجوع کرد و مکمل ولایت را پیدا کرد. حجت الله به جز ولایت اکمال دین را در مسئله ای دیگر میداند. امام رضا علیه السلام فرمود: کمال دین ولایت ما و برائت از دشمنان ما است. برائت از غیر خدا و اهل بیت علیهم السلام پایه های دین و اساس دین و دلیل اکمال اسلام است. باید در تک تک مسائل اعتقادی به امری تولی و به غیر آن تبری داشت. باید تولی به خدا داشت و برائت از بت و غیر آن. باید به اسلام تولی داشت و از یهود و نصارا برائت! باید رو به کعبه نماز خواند و از غیر کعبه برائت! باید به معاد تولی داشت و از منکرین معاد برائت. باید بر دوازده امام معصوم تولی داشت و از غیر آنها برائت. برائت در تک تک اعتقادات و دستورات اسلام جاری است. در هر مسئله ای برائت را منکر شوی اساس اسلام را منکر شده اید.‌ باید در دل دوستی خدا و دوستان خدا را پرورش داد و بیزاری از دشمنان خدا و دشمن دوستان خدا را دو برابر پرورش داد.‌ اگر برائت نداشته باشی. دین نخواهی داشت. @botShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجت الاسلام علوی تهرانی: با روش غلط نتیجه درست نمیگیریم. مجالس تبری را از ما گرفتند. آب در آسیاب دشمن نریزیم. @BotShenasi
| اکثریت باید عقاید خود را بگوید. تصاویری که از المان شهر بانه در شبکه های اجتماعی پخش شد و نام خلفای غاصب در شهر بانه نصب شد. همراه با سر و صداهایی بود. خودشیرین همیشه در صحنه باز دست به قلم برد و سخنانی مضحک به خورد جامعه داد https://t.me/botshenasi/6275 استدلال اول مسائلی این است که چون شهر بانه در کردستان، شهری سنی است و آنجا شیعه بومی ندارد، پس در آن شهر باید باور های اهل سنت رواج داشته باشد. اهل سنت حق دارند باورهای خویش را اظهار کنند. : سخن آنقدر آبکی است که حتی مخاطبین او هم این حرف را مضحک میداند.‌ اگر مبنایِ شما را بپذیریم پس باید در شهر کاشان که همه شیعه هستند و اهل سنتی نیست، درب حرم حضرت ابولولو باز شود. ایا باید در شهر شیعی باورهای مذهبی اظهار نشود ؟ در ابعادی بزرگتر کثرت مردم ایران شیعه هستند، ایا نباید باورهای مذهبی خود را جار بزنند؟ پس این اولین نکته است که به ذهن خطور میکند، اصل این است هر حرکتی از سوی از نهادهای نظام انجام‌ شد حتی با استدلال آبکی توجیه شود. در شهر بانه شیعیان زندگی میکنند، وقتی این افراد در شهر تردد میکنند و نام غاصبین حق اهل بیت را میبینند احساساتشان تحریک میشود و آنها را لعن‌ میکنند. بعد سنی ها، شیعه ها را میکُشند، پس خون شیعیان به گردن شهرداری است. مسائلی اینگونه اعتراضات را دیکتاتوری مذهبی خوانده است و گفته این رسم است که در مناطق اهل سنت اسامی خیابان ها و مساجد طبق باور اهل سنت گذاشته میشود. و کسی این را توهین و دست زدن به اختلاف های مذهبی نمیداند. پس چرا میخواهید محدودیت ایجاد کنید و زندگی مسالمت آمیز را نفی کنید! : توضیح دادیم شیعیان با دیدن این اسامی تحریک شده و لعن میکنند و باعث کشتار دیگر شیعیان میشوند. اما طبق معمول باید به ذهن حقیر و کوچک امثال مسائلی ها یاداوری کنیم.‌ اینجا ایران است، اکثریت شیعه هستند، مذهب رسمی کشور شیعه اثنی عشری است. مذهب اهل سنت در این کشور فرعی هم حساب نمیشود. در هیچ کجا رسم نام گذاریِ خیابانها و مساجد نیست. وقتی سخن از زندگی مسالمت آمیز میکنیم باید در نظر داشته باشیم باید آنها خود را همرنگ اکثریت کنند و اکثریت هم شیعه هستند.‌ ما هم طبق مبنایِ زندگی مسالمت آمیز و اظهار عقیده در مناطق بومی خواستار بازگشایی حرم حضرت ابولولو هستیم. چون باور و اعتقاد ما است. چطور به بهانه تحریک احساسات اهل سنت درب یک مقبرهء مورد احترام شیعیان و علما بسته میشود، اما اعتراض به المان یک شهر میشود دیکتاتوری مذهبی؟ چطور یک شیعه بخواهد محسنیه برپا کند انواع تهمت و هجمه بر او میشود؟ چرا آنجا مدافع زندگی مسالمت آمیز و اظهار اعتقاد را بیان نمیکنید؟ باز هم یک نکته به ذهن خطور میکند آنهم توجیه عملکرد نهاد های نظام ! @BotShenasi
| جسارت به مقدسات شیعه (۲) سپس عهده دار قتل او شديد، پنداريد خداوند با شما چه خواهد كرد؟! سپس مغيرة بن شعبه آغاز به سخن كرده- و نيش حرفهايش تماماً متوجّه حضرت أمير عليه السّلام بود- و گفت: اى حسن، عثمان مظلومانه بقتل رسيد، و در اين رابطه هيچ عذرى براى پدرت باقى نمانده كه تبرئه شود، و گناهكار بهانه و عذرى ندارد، جز اينكه اى حسن ما گمان آن داريم كه پدرت با تمام كارهايى كه به نفع عثمان كرد در نهايت به قتل او راضى بود، و بخدا سوگند كه او شمشيرى طويل و زبانى گويا داشت، زنده را مى كشت و مرده را معيوب مى ساخت، و بنو اميّه براى بنى هاشم بهتر بودند تا بنى هاشم براى بنى اميّه، و معاويه براى تو بهتر بود تا تو براى معاويه، و پدرت در زمان حيات رسول خدا بدو در دل بد بود، و پيش از فوت آن حضرت براى خود جلب سود مى نمود و قصد قتل او را داشت، و اين را آن حضرت دريافته بود، سپس از بيعت با أبو بكر كراهت داشت تا اينكه بنوعى تلافى كرد، سپس در فكر قتل أبو بكر بود تا اينكه سمّى به او نوشانده و او را كشت، سپس با عمر به منازعه پرداخته تا اينكه خواست گردن او را بزند، ولى او در قتل عمر ساعى بود تا او را كشت، و در خلافت عثمان آنقدر بر او طعن زد تا وى را به قتل رساند، و در تمامى اين كشتار او شركت داشت، با اين همه ديگر پدرت نزد خدا چه منزلتى دارد اى حسن؟ و خداوند در قرآن اختيار را به اولياى مقتول سپرده است. و معاويه ولىّ مقتولى است كه ناحقّ كشته شده، و حقّ اين است كه تو و برادرت را بكشيم، و قسم به خدا كه خون علی از خون عثمان بالاتر نيست، و شما فرزندان عبد المطّلب اين را بدانيد كه خداوند بنا ندارد كه حكومت و نبوّت را در شما گرد آورد. سپس ساكت شد. پس آن امام همام؛ حضرت مجتبى؛ كريم أهل بيت عليهم السّلام سخن آغاز كرده و فرمود: حمد و ستايش خداوندى را سزا است كه أوّل شما را به أوّل ما هدايت نمود، و آخرتان را به آخر ما رهنمون شد، و صلوات و سلام خداوند بر جدّم محمّد نبىّ و بر آل او باد گفتارم را گوش داريد و علم و فهمتان را تا پايان آن نزد من بعاريت گذاريد. و ابتداى سخنم را به تو آغاز مى كنم اى معاويه. سپس آن حضرت به معاويه فرمود: بخدا قسم اى ازرق كسى جز تو مرا شتم نكرد و اين ناسزا از جانب اين گروه نبود، و جز تو مرا دشنام نكرد و اين از جانب ايشان نبود، بلكه تنها تو مرا شتم گفته و دشنام دادى، و اين از بدى رأى و بغى و حسد توست نسبت به ما و عداوت و دشمنى با حضرت محمّد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله، بغض قديم و جديد كه تو را با آن حضرت است. و اين را بدان اى ازرق اگر اين گروه در مسجد رسول خدا و در حضور مهاجر و انصار با من روبرو مى شدند هرگز قادر نبودند كلمه اى بر زبان رانده و اين گونه با من روبرو شوند. پس اى گروهى كه عليه من متّحد شده ايد خوب گوش دهيد، و هيچ حقّى را كه بدان واقفيد بر من كتمان نكنيد، و هيچ باطلى كه از زبانم جارى شد تصديق نكنيد، و به تو آغاز مى كنم اى معاويه، و البتّه كمتر از آنچه لايق توست خواهم گفت. شما را بخدا سوگند آيا هيچ مى دانيد آن مردى كه دشنامش داديد هموست كه با رسول خدا بر دو قبله نماز گزارده و تو خود به چشم خود آن منظره را ديده اى در حالى كه در گمراهى بوده و «لات» و «عزّى» را مى پرستيدى؟ همان شخصيّتى كه در دو بيعت شركت جسته: بيعت رضوان و بيعت فتح، و تو اى معاويه در بيعت نخست كافر، و در بيعت دوم ناكث و عهدشكن بودى؟ سپس فرمود: شما را بخدا سوگند آيا مى دانيد- آنچه من مى گويم حقّ است- علىّ عليه السّلام در روز بدر با شما روبرو شد در حالى كه رايت و پرچم رسول خدا و أهل ايمان در دست داشت، و با تو اى معاويه رايت مشركان بود و تو در آن روز مشغول پرستش لات و عزّى بودى، و جنگ با رسول خدا را فرض و واجب مى پنداشتى؟ و آن حضرت در روز احد در حالى با شما روبرو شد كه در دستش رايت رسول خدا بود و در دست تو اى معاويه رايت مشركين؟ و در روز احزاب (جنگ خندق) نيز رايت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در دست او بود و رايت مشركان در دست تو؟ هر كدام اين موارد حجّت او را غالب نموده و دعوتش را آشكار ساخته و پيروز ميدانش مى سازد، و در تمامى اين موارد اظهار رضايت در رخسار مبارك پيامبر از وى هويدا، و اظهار نارضايتى و غضبش بر تو آشكار بود. سپس همه تان را بخدا سوگند مى دهم كه آيا بخاطر مى آوريد وقتى رسول خدا بنى قريظه و بنى نضير را محاصره كرد؛ عمر بن خطّاب را با رايت مهاجرين و سعد بن- معاذ را با رايت انصار مبعوث فرمود؟. احتجاج ج ۲ ص ۱۸ @BotShenasi
| جسارت به مقدسات شیعه شما را به خدا سوگند مى دهم آيا [اى معاويه] يادت هست وقتى كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله نزد تو فرستاد تا نامه اى به بنو خزيمه- در قضيّه خالد بن وليد- بنويسى، و تا سه بار فرستاده رسول خدا بازگشته و گفت كه تو در حال خوردنى كه در آخر رسول خدا در باره ات فرمود: «خدايا! دلش را سير مگردان» كه شكم او تا روز قيامت در پى شهوات و شكم چرانى است. سپس فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم آيا مى دانيد كه آنچه مى گويم حقّ است و تو اى معاويه يادت هست كه در روز احزاب؛ شترى كه پدرت سوار آن بود زمام گرفته حركت مى دادى و برادرت- همين كه اينجا نشسته- از پشت؛ شتر را مى راند، در اين حال رسول خدا فرمود: «لعنت خدا بر راكب شتر و آنكه مى راند و بر آنكه زمام گرفته مى كشاند باد»؟ و تو اى ازرق مگر همان صاحب زمام، و برادرت- همين كه اينجا نشسته- آن نبود كه از پشت مى راند؟. شما را به خدا سوگند مى دهم آيا مى دانيد كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در هفت موضع أبو سفيان را لعن كرد: اوّلين آنها زمانى بود كه آن حضرت از مكّه به مدينه مهاجرت فرمود، أبو سفيان در حال بازگشت از شام به مكّه بود و در ميان راه با ديدن آن حضرت بى ادبى به او نموده و قصد قتل و اظهار تهديد و وعيد وى را داشت كه خداوند شرّش را از آن حضرت دور ساخت. و دوم در «روز عير» كه أبو سفيان كاروان خود را از آن حضرت گريزانيده بيرون برد. و سوم در روز احد كه رسول خدا فرمود: خدا مولاى ما است و شما مولايى نداريد، و أبو سفيان گفت: بت عزّى مال ما است و شما عزّى نداريد. و با اين كلام مورد لعن خداوند و فرشتگان و انبياء و همه أهل ايمان قرار گرفت. چهارم روز حنين است همان روز كه أبو سفيان با گروهى از قريش و افراد قبيله هوازن بهمراه عيينة بن حصين از غطفان يهود گرد آمدند، و خداوند همه اشان را مورد غضب خود قرار داده و به خير و خوبى نرسانيد، و اين همان فرمايش خداوند در دو سوره قرآن است كه در هر دو آنها به نام؛ أبو سفيان و يارانش را كافر خوانده است، و تو اى معاويه در آن روزگار در مكّه بر عقيده پدرت مشرك بودى، و امیرالمومنین با رسول خدا بوده و هم رأى و هم عقيده با آن جناب بود. و پنجم همان فرمايش خداوند است كه: « [ايشانند كه كافر شدند و شما را از مسجد الحرام بازداشتند] و قربانى را بازداشتند و نگذاشتند كه به قربانگاهش (منى) برسد- فتح: ۲۵»، تو و پدرت و مشركان قريش سدّ و منع آن رسول گرامى نموديد، در آن روز أبو سفيان مورد لعن خداوند قرار گرفت، لعنتى كه تا روز قيامت شامل نسل او خواهد شد. و ششم روز احزاب بود، روزى كه أبو سفيان با گروهى از قريش، و عيينة بن حصين از غطفان آمدند، و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله تمامى ايشان را؛ تابع و متبوع، آنكه لشكر را كشيد و آنكه لشكر را رانده به جنگ او آورده تا روز قيامت مشمول لعن خود ساخت. و از آن حضرت پرسيدند: اى رسول خدا مگر در اتباع مؤمن نبود؟ فرمود: لعن من به مؤمنان اتباع نخواهد رسيد، امّا در لشكركشان هيچ مؤمن و مجيب و ناجى نبود. و هفتم روز ثنيّه بود، روزى كه دوازده نفر عرصه را بر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله تنگ كرده و سخت نمودند، هفت تن اينان از بنو اميّه و پنج نفر از ساير قريش بودند، پس خداوند تبارك و تعالى و رسول او همه كسانى كه از ثنيّه عبور كردند- جز آن حضرت و سائق (آنكه زمام شتر را گرفته) و قائد (آنكه شتر را مى راند) - را لعن فرمود. شما را به خدا سوگند! آيا بياد مى آوريد كه أبو سفيان (با چشمانى كور) هنگام بيعت خلافت بر عثمان در مسجد داخل شده و گفت: اى برادرزاده، آيا در اينجا جاسوس و غير خودى هست؟ گفت: نه، پس أبو سفيان گفت: امر خلافت را ميان جوانان خود دست به دست بگردانيد كه سوگند به آنكه جان أبو سفيان بدست اوست بهشت و جهنّمى در كار نیست؟ و شما را به خدا سوگند! آيا مى دانيد كه أبو سفيان دست حسين عليه السّلام را- وقتى با عثمان بيعت شد- گرفته و گفت: اى پسر برادر مرا به قبرستان بقيع ببر. تا اينكه به وسط قبرستان رسيد پدرت با آوازى بلند (خطاب به شهداى صحابه) گفت: اى أهل گورستان آنچه شما با ما بر سر آن مى جنگيديد الحال بدست ما افتاده و شما استخوان پوسيده ايد! پس حسين بن علىّ عليهما السّلام فرمود: خدا موى سفيد و رويت را قبيح و زشت سازد! سپس دستش را از او كشيده و رهايش ساخت، و اگر نعمان بن بشير دستش را نگرفته و به مدينه باز نگردانده بود هلاك شده بود. احتجاج ج ۲ ص ۲۶ @BotShenasi
|خطبه امیرالمومنین علیه السلام از ابن عباس نقل است: خلافت نزد امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام ذکر شد، حضرت فرمود: آگاه باشید! به خدا سوگند ابابکر جامه خلافت را بر تن کرد، در حالی که می‌دانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامی، چون محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت می‌کند. او می‌دانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جاری است، و مرغان دور پرواز اندیشه ها، به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کرد. پس من ردای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کناره گیری کردم و در این اندیشه بودم که آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پاخیزم، یا در این محیط خفقان زا و تاریکی که به وجود آوردند، که پیران را فرسوده، جوانان را پیر، و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می‌دارد، صبر پیشه سازم؟ پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم. پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود. و با دیدگان خود می‌نگریستم که میراث مرا به غارت می‌برند؛ تا اینکه خلیفه اوّل به راه خود رفت و خلافت را به پسر خطّاب سپرد. خلافت را پس از خود برای فردی از قبیله عدی قرار داد. شگفتا! ابا بکر که در حیات خود از مردم می‌خواست عذرش را بپذیرند، چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد دیگری درآورد. سرانجام اوّلی حکومت را به راهی در آورد، و به دست کسی (عمر) سپرد که مجموعه ای از خشونت، سختگیری، اشتباه و پوزش طلبی بود. زمامدار مانند کسی که بر شتری سرکش سوار است، اگر عنان محکم کشد، پرده‌های بینی حیوان پاره می‌شود، و اگر آزادش گذارد، در پرتگاه سقوط می‌کند. سوگند به خدا، مردم در حکومت دومی، در ناراحتی و رنج مهمّی گرفتار آمده بودند، و دچار دو رویی‌ها و اعتراضها شدند، و من در این مدت طولانی محنت زا و عذاب آور، چاره ای جز شکیبایی نداشتم؛ تا آن که روزگار عمر هم سپری شد. سپس عمر خلافت را در گروهی قرار داد که پنداشت من همسنگ آنان می‌باشم. پناه بر خدا از این شورا! در کدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد تردید بودم، تا امروز با اعضای شورا برابر شوم، که هم اکنون مرا همانند آنها پندارند و در صف آنها قرارم دهند؟! ناچار باز هم کوتاه آمدم و با آنان هماهنگ گردیدم. یکی از آنها با کینه ای که از من داشت روی برتافت، و دیگری دامادش را بر حقیقت برتری داد. تا آن که سومی به خلافت رسید. دو پهلویش از پرخوری باد کرده و همواره بین آشپزخانه و دستشویی سرگردان بود، و خویشاوندان پدری او از بنی امیّه به پاخاستند و همراه او بیت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر گرسنه ای که به جان گیاه بهاری بیفتد. عثمان آنقدر اسراف کرد که ریسمان بافته او باز شد و اعمال او مردم را برانگیخت، و شکم بارگی او نابودش ساخت. روز بیعت، فراوانی مردم چون یالهای پرپشت کفتار بود. از هر طرف مرا احاطه کردند، تا آن که نزدیک بود حسن و حسین علیهما السّلام لگد مال گردند، و به شانه هایم فشار آمد. مردم چون گلّه‌های انبوه گوسفند مرا در میان گرفتند. امّا آنگاه که به پاخاستم و حکومت را به دست گرفتم، جمعی پیمان شکستند و گروهی از اطاعت من سرباز زده و از دین خارج شدند و از اطاعت حق سرتافتند، گویا نشنیده بودند سخن خدای سبحان را که می‌فرماید: {سرای آخرت را برای کسانی برگزیدیم که خواهان سرکشی و فساد در زمین نباشند و آینده از آن پرهیزکاران است. } آری، به خدا آن را خوب شنیده و حفظ کرده بودند، امّا دنیا در دیده آنها زیبا نمود، و زیور آن چشمهایشان را خیره کرد. سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود، و یاران حجّت را بر من تمام نمی کردند، و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می‌ساختم، و آخر خلافت را به کاسه اوّل آن سیراب می‌کردم؛ آنگاه می‌دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغاله ای بی ارزشتر است. - گفتند - در اینجا مردی از اهالی عراق بلند شد و نامه ای به دست امام علیه السّلام داد و امام علیه السّلام آن را مطالعه می‌فرمود. گفته شده مسائلی در آن بود که می‌بایست جواب می‌داد. وقتی خواندن نامه به پایان رسید، ابن عباس گفت: یا امیرالمؤمنین، چه خوب بود سخن را از همان جا که قطع شد آغاز می‌کردید. امام علیه السّلام فرمود: هرگز ای پسر عباس، شعله ای از آتش دل بود، زبانه کشید و فرو نشست. ابن عباس می‌گوید: به خدا سوگند بر هیچ گفتاری مانند قطع شدن سخن امام علیه السّلام، این گونه اندوهناک نشدم، که امام نتوانست تا آنجا که دوست دارد به سخن ادامه دهد. معانی الاخبار: ۲۴۳-۲۴۴، و علل الشرائع۱: ۱۵۰-۱۵۱، حدیث ۱ بحارالانوار ج ۲۹ ص ۳۴۶ قصص/ ۸۳ @BotShenasi
🔍 عقب نشینی مذهبی | 📝 در اینکه لعن علنی طبق روایات ممنوع است شکی نیست. در اینکه معصومین علیهم السلام فرمودند با لعن وسب خود باعث آزار ما نشوید یا باعث تعرض به ما نشوید هم شکی نیست. 📝 در اینکه مراجع فتوا دادند که لعن علنی در شرایط فعلی انجام نشود بهتر است هم شکی نیست. 📝 اما آنچه دارد از سوی بعضی خودفروشان مذهبی صورت میگیرد باج دهی یا عقب نشینی از مذهب است. چون هیچ روایتی یا فتوایی صادر نشده است که شما از اصول اعتقادی خود عقب نشینی کنید و آن را کتمان کنید. 📝 برائت از دشمنان معصومین علیهم السلام اصل و اساس مذهب ما است‌. بدون برائت اسلام هویت ندارد. تمام هویت ما به برائت از دشمنان معصومین علیهم السلام است. 📝 اگر ما برائت نداشته باشیم هم دینمان ناقص است و هم هویت نداریم‌. امام رضا علیه السلام فرمود: کمال دین در برائت از دشمنان ما است. بعضی خودفروشان میخواهند هویت ما را از ما بگیرند. میخواهند ما را بی هویت کنند و انسان های بی اصل و ریشه نشان دهند. 📝 تمام هویت ما به برائت است‌‌. بدون برائت دین ما بی هویت است. اسلام بدون برائت مثل شیر بدون یال و کوپال است. توحید میخواهید ابتدا باید برائت داشته باشید، نبوت، ابتدا برائت، امامت، برائت! چگونه میخواهید کمال این و هویت را جهت خوش خدمتی بگیرید و جوری رفتار کنید که ذلیلانه و دست پاچه جهت نوکری آل سعود! و عواملش در ایران! 📝 این عملی که دارد از سوی خودفردشان انجام میشود، عمل به روایات یا عمل به فتوایِ مراجع نیست. به ما میگویند ترک اصل دینتان کنید! به ما میگویند دست از هویتتان بردارید! میگوید اصلا لعن نکنید! مگر میشود؟ اساس مذهب را جهت خود فروشی پیش کش به ساحت اربابان سعودی و عاملانش در ایران نکنید! @BotShenasi
🔍 خود فروشانِ مذهبی | 📝 در روایات ما آمده که با غیر شیعیان ( سنی، یهودی، مسیحی) با مسالمت رفتار و زندگی کنید، مال انها، ناموسشان، محترم است. از رفاه و عدالت اجتماعی باید به مانند شیعیان برخوردار باشند‌. 📝 اما هیچ روایتی به ما نرسیده است که دشمنان ما را تکریم کنید! اینکه فقها فتوا دادند توهین نکنید یا در روایات آمده که سب نکنید، اما هیچ روایتی نفرموده است که دشمنان ما را تکریم کنید و آن ها را محترم بشمارید و با عزت و احترام یاد کنید. 📝 باید از دشمنان اهل بیت علیهم السلام برائت داشته باشیم‌. این خود فروشان که خود را به اهل سنت فروختند، یکی شعر میخواند او را احضار میکنند، یکی لعن میکند، آن هم به کنایه او را احضار میکنند! پاداش این خوش خدمتی ها چیست؟ 📝 کاش حضرات به جای اینکه انقدر سریع مادحین را دستگیر کنند، چند تا از این اختلاسگرها را دستگیر میکردند. قرائت زیارت عاشورا را جرم اعلام کردند! اقایان وحدت معنایش این نیست که شما به شیعیان بگویید دست از اعتقادات خود بردارید و دشمنان معصومین را احترام کنید. 📝 تقریب مذاهب یعنی بچه شیعه بگوید جناب ابابکر! یعنی حب عمر! یعنی ارادت به عایشه؟ یا تقریب مذاهب یعنی سنی ها در حقوق شهروندی با شیعیان برابرند؟ 📝 شاید با خودفروشی چند صباحی پست و مقام در این دنیا داشته باشید. اما چون زنان روسپی وقتی شدید بدانید آخرت را فروختید! . @BotShenasi
🔍 حدیث | 📝 تفسیر علی بن ابراهیم قمی: ابوالجارود از حضرت باقر علیه السّلام درباره آیه «ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ.» خداوند برای هیچ مردی در درونش دو دل ننهاده است نقل کرد که فرمود: ✍ دوست داشته باشد با این قلب و دشمن داشته باشد با همان قلب. اما محبت ما دوستی را خالص می‌کند، چنان چه طلا به وسیله آتش خالص می‌شود که دیگر کدورتی در آن نیست. هر که مایل است بداند که محبت ما را دارد یا نه، پس باید قلب خود را امتحان نماید؛ اگر در قلب خود با محبت ما محبت با دشمنان ما را نیز یافت، از ما نیست و ما نیز از او نیستیم، خدا با آنها دشمن است و جبرئیل و میکائیل و خداوند دشمن کافران است. 📗 احزاب ۴ 📗 تفسیر علی بن ابراهیم قمی: ۵۱۴ 📗بحارالانوار ج ۲۷ ص ۶۰ . @BotShenasi
واقعاً سخنی نمی ماند! این سخنان حتی در کتب اهل سنت هم وجود ندارد! مسئولان نقش شیرین عسل بازی میکنند؟ @BotShenasi
🌿 امام باقر عليه السلام: مَن أصبَحَ يَجِدُ بَردَ حُبِّنا عَلى قَلبِهِ فَليَحمَدِ اللّه َ عَلى بادِئِ النِّعَمِ. قيلَ: وما بادِئُ النِّعَمِ؟ فَقالَ: طيبُ المَولِدِ 🌿 امام باقر عليه السلام: هر كه صبح كند و خنكاى محبّت ما را در دلش احساس كند پس خداوند را بر نخستين نعمت سپاس گويد: عرض شد: نخستين نعمت كدام است؟ فرمود: حلال زادگى. 📚 أمالي الصدوق: ۳۸۴ / ۱۳، 📚علل الشرائع: ۱۴۱ / ۲، 📚معاني الأخبار: ۱۶۱ / ۲ 🚩 محبّت شهِ مردان مَجو ز بی پدری که دستِ غیر گرفته ست پای مادرِ او @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 دفاع نمی کرد، سنگین تر بود! خنده های آقای قزوینی گویایِ مطلب است. @BotShenasi
⬅️[ثواب الأعمال] عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُوسَی بْنِ سَعِیدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی جَعَلَ عَلِیّاً علیه السلام عَلَماً بَیْنَهُ وَ بَیْنَ خَلْقِهِ لَیْسَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَهُ عَلَمٌ غَیْرُهُ فَمَنْ تَبِعَهُ کَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ جَحَدَهُ کَانَ کَافِراً وَ مَنْ شَکَّ فِیهِ کَانَ مُشْرِکاً 🌿 امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارشان نقل فرمود: به درستی که خدای عز و جل علی علیه السلام را نشانه ای در میان خود و آفریدگانش قرار داد، و جز او نشانه دیگری قرار نداد. پس هر که از او پیروی کند، مؤمن باشد، و هر که او را انکار کند، کافر است، و هر که نسبت به او شک کند، مشرک است. 📚 بحارالانوار، جلد ۶۹ ص ۱۳۳ @BotShenasi
مردی از فرزندان برامکه به علیه‌السلام عرض کرد: «نظرتان درباره چیست؟» حضرت فرمودند: «سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله أكبر!» (حضرت بخاطر ، از پاسخ صریح به او خودداری کردند و مشغول ذکرشان شدند!) آن مرد در گرفتنِ جواب، به محضر ایشان اصرار کرد، تا اینکه حضرت فرمودند: 🥀 «ما (ائمّه) مادر صالحه‌ای داشتیم که از دنیا رفت در حالی که بر آن دو نفر خشمگین بود و بعد از شهادتش هم به ما خبری نرسیده که از آن دو راضی شده باشد!» 🌿 «رجلا من أولاد البرامكة عرض لعلي بن موسى الرضا عليه‌السلام فقال له: ما تقول في أبى‌بكر؟ قال له: سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله أكبر، فالح السائل عليه في كشف الجواب، فقال عليه‌السلام: كانت لنا أم صالحة ماتت وهى عليهما ساخطة ولم ياتنا بعد موتها خبر أنها رضيت عنهما.» 📚 الطرائف (سیدبن‌طاووس)، ص۲۵۲ ریاض الأبرار (جزائری)، ج۲، ص۲۵۹ 🔥 «لعن الله قاتلي فاطمة الزّهراء.» @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی به این جماعت بیش از اندازه بال و پر داده شد وقیح شدند! وقتی امثال اخوتی ها دائم سنگ این جماعت را به سینه می زنند به خودش اجازه می دهد در کمال وقاحت حدیث جعل کند!
🌿 امام باقر عليه السلام: مَن أصبَحَ يَجِدُ بَردَ حُبِّنا عَلى قَلبِهِ فَليَحمَدِ اللّه َ عَلى بادِئِ النِّعَمِ. قيلَ: وما بادِئُ النِّعَمِ؟ فَقالَ: طيبُ المَولِدِ 🌿 امام باقر عليه السلام: هر كه صبح كند و خنكاى محبّت ما را در دلش احساس كند پس خداوند را بر نخستين نعمت سپاس گويد: عرض شد: نخستين نعمت كدام است؟ فرمود: حلال زادگى. 📚 أمالي الصدوق: ۳۸۴ / ۱۳، 📚علل الشرائع: ۱۴۱ / ۲، 📚معاني الأخبار: ۱۶۱ / ۲ 🚩 محبّت شهِ مردان مَجو ز بی پدری که دستِ غیر گرفته ست پای مادرِ او @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️دلیمی، رئیس "اعلام التیار السنی فی العراق" معمولا باورهایش را خیلی واضح و صریح و بدون پرده پوشی مطرح می‌کند. او در یکی از برنامه‌های خودش، تصریح کرده است که : ▪️ قانون اسلام برای همه یکسان است؛ حتی رسول‌خدا‌صلی‌الله علیه وآله نیز مستثنی نیست؛ چه برسد به امام حسین علیه السلام ▪️طبق مبانی اهل‌سقیفه، یزید خلیفه مشروع، امام و امیرمؤمنان بوده است ▪️ طبق قوانین اسلام، خروج علیه حاکم، جایز نیست، کشتن خارجی واجب است و اگر خارجی بمیرد به مرگ جاهلی مرده است. ▪️ او با کنار هم قرار دادن این موارد، مدعی شده است که امام حسین علیه السلام در خروجش اشتباه کرده است، پس کشتن او جایز بوده؛ همان‌طور که کشتن طلحه و زبیر توسط امیرالمومنین علیه السلام جایز بوده؛ پس نمی‌توانیم امام حسین علیه السلام را «شهید» بنامیم؛ چون کاری که او کرده،‌ حد شرعی آن «کشتن» بوده است. @BotShenasi
💡آن دو مشرک مُردند ... 🔻أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ، عَنِ الثُّمَالِیِّ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ، قَالَ: قُلْتُ لَهُ: أَسْأَلُکَ عَنْ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ؟. قَالَ: فَعَلَیْهِمَا لَعْنَةُ اللَّهِ بِلَعَنَاتِهِ کُلِّهَا، مَاتَا- وَ اللَّهِ کَافِرَیْنِ مُشْرِکَیْنِ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ.. 🔻ثمالی می‌گوید: از امام سجاد علیه السلام پرسیدم: نظرتان درباره فلان و فلان چیست؟ 🔸 امام سجاد علیه السلام فرمودند: تمامی لعنت خداوند بر آن دو باد، به خدا سوگند، مردند در حالی که کافر و نسبت به خداوند والا مرتبه، مشرک بودند. 📚بحارالانوار- جلد ۳۰، صفحه ۱۳۹ @BotShenasi
💡 همه گناهان به گردن آن دو نفر است... 🔻فس: قَالَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ فِی قَوْلِهِ: لِیَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ قَالَ: یَعْنِی یَحْمِلُونَ آثَامَهُمْ یَعْنِی الَّذِینَ غَصَبُوا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ آثَامَ کُلِّ مَنِ اقْتَدَی بِهِمْ، وَ هُوَ قَوْلُ الصَّادِقِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ: وَ اللَّهِ مَا أُهْرِیقَتْ مِحْجَمَةٌ مِنْ دَمٍ، وَ لَا قُرِعَتْ عَصًا بِعَصاً، وَ لَا غُصِبَ فَرْجٌ حَرَامٌ، وَ لَا أُخِذَ مَالٌ مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ، إِلَّا وَ وِزْرُ ذَلِکَ فِی أَعْنَاقِهِمَا مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أَوْزَارِ الْعَالَمِینَ شَیْ ءٌ 🔸علی بن ابراهیم در تفسیر این آیه آورده، خداوند در آیه «لِیَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ کَامِلَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُم». نحل / ۲۵ {تا روز قیامت بار گناهان خود را تمام بردارند و [نیز] بخشی از بار گناهان کسانی را که ندانسته آنان را گمراه می‌کنند. } گفته است: 🔻 یعنی آنان گناهان خود را و تمام گناهان کسانی را که از آن‌ها پیروی کردند به دوش می‌کشند؛ یعنی کسانی که امیرمؤمنان علی علیه السلام آزردند و کسانی که از آنها پیروی کردند. این سخن امام صادق علیه السلام است که فرمودند: سوگند به خدا، هر مقدار خونی که ریخته شد و هر عصایی که (بر سر مظلومی) شکسته شد و هر زن محصنه ای که بدان تجاوز شد و هر مالی که بدون اجازه گرفته شد، تمام مسئولیت و عاقبت آن بر گردن آن دو نفر است، بدون اینکه چیزی از گناه انجام دهندگان آن گناهان کم شود.  📚بحارالانوار - جلد ۳۰، صفحه ۱۴۳ @BotShenasi
🔻وَ قالَ قَرِینُهُ أَیْ شَیْطَانُهُ وَ هُوَ الثَّانِی هذا ما لَدَیَّ عَتِیدٌ. «وَ قَالَ قَرَینُه»: یعنی شیطان که دومی است که خداوند درباره او فرمود: «هَذَا مَا لَدَیَّ عَتِیدٌ». ق / ۲۳ - این است آنچه پیش من آماده است [و ثبت کرده ام].  📚بحارالانوار - جلد ۳۰، صفحه ۱۵۲ @BotShenasi
💡 کفر ورزیدن به رسول خدا 🔻علی بن ابراهیم، درباره این فرموده خداوند بلند مرتبه گفته است: «أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِم»،. مجادله / ۱۴ آیا ندیده ای کسانی را که قومی را که مورد خشم خدایند به دوستی گرفته اند؟ 🔸می‌گوید: این آیه درباره دومی نازل شده است؛ زیرا رسول خدا صلَّی الله علیه و آله گذرشان بر او افتاد در حالی که او نزد مردی یهودی نشسته بود و اخبار رسول خدا صلَّی الله علیه و آله [در تورات] را می‌نوشت. خداوند والا سخن این آیه را نازل کرد: «أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِم»، 🔻آیا ندیده ای کسانی را که قومی را که مورد خشم خدایند به دوستی گرفته اند؟ دومی نزد پیامبر صلَّی الله علیه و آله آمد، رسول خدا صلَّی الله علیه و آله به او فرمود: تو را دیدم که از یهود (اخباری را) می‌نوشتی، حال آنکه خداوند از این کار منع کرده است. 🔻 او گفت: ای رسول خدا! صفات شما را در تورات از آن شخص پرسیدم و نوشتم. او پیش آمد و آنچه را نوشته بود بر رسول خدا صلَّی الله علیه و آله می‌خواند، در حالی که رسول خدا خشمگین بودند. 🔸 مردی از انصار به او گفت: وای بر تو! آیا نمی بینی که پیامبر بر شما خشمگین هستند؟ پس گفت: از غضب خداوند و پیامبرش به سوی او پناه می‌برم، من تنها آن را به این خاطر نوشتم که در آن اخبار شما را یافتم. 🔻 رسول خدا صلَّی الله علیه و آله به او فرمود: ای فلانی! اگر موسی بن عمران در میان یهودیان می‌ایستاد، سپس از روی اعراض از آنچه من آن را آورده‌ام نزد موسی می‌رفتی، شکی نبود که تو به آنچه آوردم کافر بودی، زیرا این گفته خداوند است که می‌فرماید: «اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً». مجادله / ۱۶ سوگندهای خود را [چون] سپری قرار داده بودند. یعنی حجابی بین خودشان و بین کافران؛ ایمان ایشان اقراری به زبان از روی ترس از شمشیر و پرداخت جزیه بود. 💡بیان لعلّه علیه السلام قرأ إِیمَانَهُمْ- بالکسر-. قال الطبرسی و فی الشواذّ قراءة الحسن: اتَّخَذُوا إِیمَانَهُمْ- بکسر الهمزة قال: حذف المضاف.. أی اتّخذوا إظهار إیمانهم جنّة. 🔸شاید امام علیه السلام إیمانهم را به کسر همزه خوانده اند. طبرسی آورده است: قرائت إیمانهم به کسر همزه توسط حسن، از قرائت‌های نادر است. گفت: در این آیه مضاف حذف گردیده است، یعنی به این صورت بود «اتخذوا اظهار إیمانهم جُنّةً» آن‌ها نمایان کردن ایمان شان را هم چون سپری قرار دادند. 📚بحارالانوار - جلد ۳۰، صفحه ۱۵۴ @BotShenasi