eitaa logo
بُت شناسی
2.2هزار دنبال‌کننده
448 عکس
397 ویدیو
23 فایل
🖎نقد و آگاهی در زمینه فِرق انحرافی از ثقلین، نقد تصوف و غلات، نقد مخربین اعتقادی شیعه. بدون خط قرمز در چهارچوب ثقلین instageram.com/botshenasi↩ ❎برای حمایت از کانال خارج نشید.❎
مشاهده در ایتا
دانلود
🔍 تکلیف در مقابل صوفیه | مُتکلّم خبیر مرحوم آیت اللّه شیخ محمدجواد خراسانی : ✍تكليف تو از جهت رفتار و معامله با صوفیان و متشبّهين به اين گروه يعنى صوفى مآبها،از أخبار معلوم است و همه را به طور فهرست ياد ميكنيم: اما آنچه بايد نسبت به ايشان روا دارى و انجام دهى: ۱- إظهار علم در مقابل بدعتهاى ايشان. ۲- تبرّى از ايشان در ظاهر و باطن،يعنى إظهار برائت و بيزارى در ظاهر با إعتقاد قلبى. ۳- إنكار ايشان به قلب و زبان هر دو در هر كجا كه نامشان برده شود. ۴- سبّ و مذمت و عيبگوئى و گفته‏ هاى موهون كننده! ۵- بهتان بر آنها زدن(يا مبهوت و متحير كردن ايشان)! ✍و اما آنچه بايد نكنى و يا نسبت به ايشان ترك كنى: ۱- ميل به ايشان و گفته ‏هاى ايشان. ۲- تشبّه به ايشان. ۳- ملقّب ساختن خود را به لقب‏هاى ايشان. ۴- تأويل گفته ‏هاى ايشان. ۵- همنشينى با ايشان. ۶- مصاحبت و رفاقت با ايشان. ۷- هم غذا شدن با ايشان در خوردن و آشاميدن. ۸- مصافحه با ايشان. ۹- مناكحه با ايشان از آن جهت كه موجب توارث ايشان است از تو. ۱۰- خنديدن و تبسّم بر روى ايشان. ۱۱- إعانت و كمك به ايشان. ۱۲- جاى دادن ايشان يا پناه‏ دادن. ۱۳- رفتن به ديدن ايشان. ۱۴- به ديدار قبور ايشان رفتن. ۱۵- به عيادت مريضشان رفتن. ۱۶- تشييع جنازه ايشان كردن. ۱۷- نماز بر جنازه ايشان گذاردن. ۱۸- بعد از فوت،طلب رحمت بر ايشان كردن! ✍اگر همه شيعه و همه كسانيكه خود را پيرو اهل البيت(علیهم السلام) ميدانند، به اين وظائف عمل ميكردند،بازار صوفيگرى اينگونه رواج نمی يافت و دامنه تصوّف اينقدر توسعه پيدا نميكرد و هرگز يك شعبه ‏اش دو شعبه و دو شعبه‏ اش سه شعبه و همچنين تاكنون كه از حدّ به در رفته،نميشد و همه اينطور عرفا طلب نمی شدند تا اينكه به اسم عرفان از سواد دارها گذشته بيسوادان هم در هر گوشه،حلقه إرشاد و ذكر ساختند و اينطور نميشد كه جشنهاى مولودى براى پيران بدعت‏گذار در مملكت اسلام بگيرند،آنهم با رقص و موسيقى! 📚البدعة و التحرّف؛ص۱۴۵-۱۴۴ @BotShenasi
🗯 دفاع جانانه از امیرالمومنین علیه السلام توسط امام صادق علیه السلام 🔸عبد اللَّه بن سلیمان تمیمی گفت پس از کشته شدن محمّد و ابراهیم فرزندان عبد اللَّه بن حسن، منصور فرمانداری بمدینه بنام شیبة بن عفان فرستاد روز جمعه اول فرمانداریش بمسجد پیامبر رفت و بر فراز منبر رفته و حمد و ستایش خدا را به جا آورد. سپس گفت علی بن ابی طالب بین مردم اختلاف ایجاد کرد و با مؤمنین بجنگ پرداخت، او خواست خلافت را بگیرد ولی صاحبان خلافت مانع او شدند، خدا نیز این مقام را بر او حرام نمود، و با عقده خلافت از دنیا رفت. این فرزندانش در فتنه انگیزی از او پیروی میکنند و ادعای مقامی را دارند که شایسته آن نیستند، هر کدام در یک گوشه زمین به خون آغشته شده و کشته میشوند. این سخن بر مردم گران آمد ولی هیچ کدام نتوانستند حرفی بزنند 🔻 مردی که لباسی همدانی و گرم بر تن داشت برخاست. گفت ما نیز خدا را ستایش نموده بر پیامبر خاتم و همه انبیا و مرسلین درود میفرستیم. آنچه نسبت خوب بما دادی که شایسته آن هستیم ولی نسبت‌های ناروا شایسته تو و کسی است که تو را باین منصب گمارده است. متوجه باش و دقت کن که تو بر مرکب دیگری سوارشده ای و نان دیگری را میخوری سر افکنده و شرمساری شایسته تو است. آنگاه رو بمردم کرده گفت میدانید سبک ترین اعمال در ترازوی قیامت مربوط به چه شخصی است و چه کسی از همه بیشتر زیان میکند. کسی که آخرت خود را به دنیای دیگری بفروشد آن شخص همین مرد فاسق است، مردم چیزی نگفتند. فرماندار از مسجد خارج شد و هیچ پاسخی نداد. پرسیدم این مرد که بود؟ گفتند جعفر بن محمّد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب صلوات اللَّه علیهم. 📚 بحارالانوار- جلد ۴۷، صفحه ۱۶۶ @BotShenasi
شیخ حسن یوسفی.mp3
5.16M
یوسفی: محور مجالس امام حسین علیه السلام باید وعظ و سخنرانی باشد نه مداحی!! @botshenasi
9.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔍 سخنان استاد سازگار و توصیه های ایشان به مادحین @BotShenasi پ.ن: اسامی که ایشان نام میبرند مقصود ما نیست. فقط نکات در مورد مداحی مدنظر ما میباشد.
🔍 لطف سیستم صوتی | یکی از دلایل ترکاندنِ مجالس هیجان بیش از اندازهء آن است. مجالس در عوض محتوا، سوز و ناله، هیجان آور شده است. دقیقا محلی برای تخلیه انرژی جوانانی شده که هیچ تفریحِ سالمی ندارند. هیجان جوانی را در مجالس تخلیه میکنند. اما این هیجان انگیز شدن مجالس ارتباط بسیار کمی به مداح دارد. سیستم های صوتی که در جلسات استفاده میشود، تعداد باندها و تنظیمات خاص آن و ذکر گو باعث این هیجان هستند. چون صدای مداح در هیاهو و شلوغی کاملا گم میشود و صدای گنگی به گوش میرسد. سیستم های صوتی با میکسرهای قوی باعث میشوند که آدرنالین خون شروع به ترشح کند. ادرنالین به وقت هیجان شروع به ترشح میکند و باعث بالا رفتن ضربان قلب میشود. رگهای متصل به ماهیچه ها را گشاد می کند و فرد را از حالت طبیعی خارج میکند! مستمع خیال میکند که نظر اهل بیت علیهم السلام بر مجلس باعث این حال در او شده است. اما نمیداند که این لطف سیستم صوتی مداح است که باعث شده او از حالت طبیعی به حالت هیجان انگیز برسد. بیشترین دلیل ترشح آدرنالین در خون مستمعین به ذکر گو برمیگردد که کجا ذکر نفسی بگوید! کجا برای جذابیت و هیجان مضاعف به ذکر اگزوزی و لیزری پناه ببرد! واقعا جای تاسف دارد برای شهرت دست به چه کارهایی میزنند! جوان مردم را به هیجان میکشانند و دست به حُقه میزنند و آخر میگویند مداح ترکاند! در حالی که باید بگویند سیستم صوتی و ذکرگو ترکاندن! مجالس اهل بیت علیهم السلام مجلس تقرب به خداوند و اهل بیت علیهم السلام است. محل نزول ملائک است. محل اشک و ندبه و گریبان چاک زدن است. محل لطم بر صورت و بدن به یاد مصائب وتر الله است. مجلسی که برای اعظم مصیبت ها تدارک دیده شده ولی بیشتر به باشگاه بدنسازی شباهت دارد! گاهی وقتها برای ریتم مجلس به ذکر پینگ پونگی پناه میبرند! چرا جوانان را از فیض اشک بر امام حسین علیه السلام محروم میکنند و به فیض هیجان میرسانند؟ فردایِ قیامت چگونه جواب خواهند داد بر ما پوشیده است. @BotShenasi
🔍علت لقب رضا | عیون اخبارالرضا: بزنطی می‌گوید: به حضرت جواد علیه السّلام عرض کردم: گروهی از مخالفین شما معتقدند که لقب رضا را مأمون به پدر شما داد، چون راضی شد که ولی عهد او باشد! فرمود: به خدا دروغ گفته اند و کار نابجایی کرده اند. خداوند بزرگ او را رضا نامیده، زیرا او در آسمان‌ها مورد رضایت خدا بود و در زمین مورد پسند پیامبر اکرم و ائمه طاهرین علیهم السّلام. عرض کردم: مگر تمام آباء و اجداد شما از ائمه طاهرین علیهم السّلام مورد پسند خدا و پیامبر و ائمه نبودند؟ فرمود: چرا. عرض کردم: پس چرا پدرت را بین آنها رضا لقب داده اند؟ فرمود: چون مخالفین نیز او را چنان پسندیدند که دوستان و موافقین نیز پسندیده بودند، ولی این موفقیت برای هیچ کدام از آباء گرامش علیهم السّلام دست نداد. به همین جهت در میان ائمه به رضا ملقب شد. 📚 عیون اخبارالرضا ۱: ۱۳ 📚 بحارالانوار ج ۴۹ ص ۱۱ @Botshenasi
امام در کلام امام رضا علیه السلام | ✍حسن بن علىّ بن فضّال گويد: حضرت رضا عليه السّلام فرمود: امام علائم و نشانه هايى دارد: امام در علم و حكمت و تقوا و صبر و شجاعت و سخاوت و عبادت از همه برتر است، امام مختون متولّد مى شود، پاك و مطهّر است، همان گونه كه از مقابل مى بيند از پشت سر نيز مشاهده مى كند، سايه ندارد، از بطن مادر با دو كف دست بر زمين مى افتد و با صداى بلند شهادتين مى گويد، امام محتلم نمى شود، چشمش به خواب مى رود ولى قلبش بيدار است، محدّث است (صداى فرشته وحى را استماع مى كند ولى او را مشاهده نمى كند)، زره پيامبر كاملًا اندازه او است، بول و غائط او ديده نمى شود، زيرا خداوند زمين را مأمور كرده هر چه از او خارج مى شود را ببلعد، شميم امام از مشك خوشتر، به مردم از خودشان سزاوارتر، و بر آنان دلسوزتر از پدر و مادرشان است، از تمام مردم در برابر خداوند متواضع تر و از همه بدان چه امر مى كند بيشتر عمل مى كند، و از همه بيشتر، در آنچه ديگران را نهى مى كند دورى مى نمايد، امام دعايش مستجاب است بطورى كه اگر دعا كند كه صخره اى دو نيم شود همان خواهد شد، اسلحه پيامبر و شمشير آن حضرت؛ ذو الفقار در نزد او است، نزد امام صحيفه اى است كه در آن نام تمام شيعيان او تا روز قيامت مكتوب است، و نيز نوشته ديگرى كه اسامى تمام دشمنانش تا روز قيامت مكتوب مى باشد، «جامعه»؛ صحيفه اى به طول هفتاد ذراع؛ مشتمل بر تمام نيازهاى بنى آدم است نزد او مى باشد، جفر اكبر و اصغر كه پوست قوچى است و جميع علوم حتّى مجازات يك خراش و حتّى زدن يك تازيانه يا نيم يا ثلث در آن ثبت شده و نيز مصحف فاطمه عليها السّلام نزد او است. 📚احتجاج جلد ۲ ص ۴۸۸ @BotShenasi
🔍 رحمت خدا به شیعیان | ✍به اسناد قبل از امام عسكرىّ نقل است كه: مردى بر حضرت رضا عليه السّلام وارد شده و گفت: اى زاده رسول خدا، امروز چيز عجيبى ديدم. فرمود: چه چيزى؟ گفت: مردى همراه ما بود كه اظهار موالات آل محمّد و بيزارى از دشمنانشان را مى نمود، ولى امروز او را ديدم كه لباسى بدو بخشيده بودند و به همين حال او را در بغداد مى گردانده و منادى در مقابل او فرياد مى زد: اى گروه مسلمانان، توبه اين مرد رافضى را بشنويد، سپس مردم نيز به او مى گفتند: بگو!، و او اين گونه مى گفت: بهترين مردم پس از رسول خدا «أبا بكر» است، و هنگامى كه اين كلام بر زبان مى راند همه فرياد مى كشيدند كه: توبه كرد! و أبو بكر را بر علىّ بن أبى طالب برتر و تفضيل داشت. حضرت رضا عليه السّلام فرمود: وقتى خلوت شد اين حديث را برايم تكرار كن، من نيز در زمان مقتضى آن را تكرار كردم، آن حضرت فرمود: تنها بدين جهت بار نخست سخن آن مرد در حضور اين خلق وارونه را برايت تفسير نكردم چون از انتقال آن به ديگران كراهت داشتم كه دست آن مرد رو شده و مورد ايذاء و آزار آنان قرار گيرد- آن مرد نگفت: «بهترين مردم پس از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله «أبو بكر» است كه با اين سخن او را بر علىّ تفضيل داده باشد، بلكه گفت «أبا بكر» است، (و چون بحالت نصب نام أبو بكر برده شده) پس او را منادى قرار داد تا موجب رضايت اطرافيان جاهل خود گردد، تا از شرّ و اذيّت ايشان در امان بماند، خداوند متعال اين توريه را از ناحيه رحمت خود براى شيعيان و دوستداران ما قرار داده است. 📚احتجاج ج ۲ ص ۴۹۹ @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| «حافظ، سعدی و تمام شاعران و بزرگان تاریخ ایران، همه با پسربچه س.. می‌کردند!» این‌ها ادعای فردی به نام «بهنام اوحدی» است؛ فردی که روانپزشک، روان درمانگر مشکلات جنسی، مشاور ازدواج و عضو کمیته...... انجمن روانپزشکان ایران است. @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان دکتر فیاض (نماینده هیات اجرایی جذب اعضای هیات علمی دانشگاه تهران) پیرامون عشق مجازی و ارتباطات نامشروع (فلاسفه،سعدی،حافظ و...) اگر ابن عربى تعشُّق خود را نسبت به سلسله جلیله نسوان ابراز مى‏ کرد، ملاّ صدرا در قدمى فراتر، این عشق را در مورد پسر بچه‏ گان نیز به کار مى‏ گیرد. @BotShenasi
🔍 حافظ و همجنس گرایی | بسیاری از ابیات حافظ انحراف جنسی او را به انحاء مختلف، اثبات می نماید البته انحراف همجنس گرایی، مختص او نیست و عارفان دیگری نیز به بهانهء عشق مجازی به آن مبتلا بوده اند لکن جلوه این انحراف، در اشعار حافظ، بسیار روشن تر از اشعار سایر بت پرستان و عاشقان است... اشعار او برای متأمل دقیق، نکات جالبی دارد:   ✍گر چنین جلوه کند مُغ بچهء باده فروش خاکروب ِدر میخانه کنم مژگان را (غزل4) 📝مغ بچه!   ✍این نازنین پسر تو چه مذهب گرفته ای کت خون ما حلال تر از شیر مادر است (غزل39) 📝پسری نازنین!   ✍بگشا بند قبا تا بگشاید دل من که گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود (غزل207) 📝می دانیم که لباس متداول پسربچه ها قبا بوده است؛ دعوت به گشودن قباهم نیاز به توضیح ندارد و همچنین ذکر خیر پهلوی پسرک!   ✍دهان یار که درمان درد حافظ داشت فغان که وقت مروّت چه تنگ حوصله بود (غزل211) 📝تعبیر مروّت تعبیر بسیار ظریفی است شاعر در اینجا، زمان کامجویی از لب و دهان معشوق خود را زمان مروّت معشوق اش نامیده که مفهوم کمک و همکاری معشوق در کام دادن به او را می رساند و نکته ظریف تر اینکه تعبیر مروّت در اصل به معنای مردانگی است!   ✍ای سروناز حُسن که خوش می روی به ناز عشاق را به ناز تو هر لحظه صد نیاز  فرخنده باد طلعت خوب ات که در ازل . بُبریده اند بر قد سروت قبای ناز (غزل255) 📝بازهم تعبیر قبا!   ✍دلم رمیدهء لولی وشی است شورانگیز دروغ وعده و قتـّال وضع و رنگ آمیز فدای پیراهن چاک ماهرویان باد هزار جامهء تقوی و خرقهء پرهیز (غزل262) 📝تعبیر "پیراهن چاک" یادآور روش عشق بازی بعضی عرفا در حین سماع عرفانی است که از فرط عشق و بی قراری، ناگهان پسرکی را جامه دریده و سینه بر سینهء لخت آنان می نهادند 📗عارف و صوفی چه می گویند ص59   ✍صبا زآن لولی ِشنگول سرمست چه داری آگهی چون است حالش گر آن شیرین پسر خونم بریزد دلا چون شیر مادر کن حلالش مکن از خواب بیدارم خدا را که دارم خلوتی خوش با خیالش (غزل276) 📝ای عاشق شنگول! چرا شیرین پسر، خون شما را بریزد؟ مگر می خواهید او راآزار جنسی دهید؟ فعلاً که فقط در خواب عارفانه و خیال عاشقانه خود، صحنهء کامجویی از او را تصور می کنید پس خون تان محفوظ است و احتیاجی به حلالیت نیست!   ✍ببُرد از من قرار و طاقت و هوش بت سنگین دل سیمین بناگوش نگاری چابکی شنگی کـُلـَه دار حریفی مهوشی ترکی قباپوش ز تاب آتش سودای عشقش بسان دیگ دائم می زنم جوش چو پیراهن شوم آسوده خاطر گرت همچون قبا گیرم در آغوش (غزل284) 📝تعبیر "سیمین بناگوش" نیز بسیار ظریف است چرا که پسربچهء حدوداً ده الی پانزده ساله را منظور می کند از آن رو که بناگوش ِپسربچه در این سن، کمیرنگ محاسن به خود گرفته و تاحدودی نقره خام می شود مضاف براینکه پسر در این سن به نسبت کودکان، چابک هم هست و برخلاف دختربچه که در این سن، روسری دارد و حجاب، او کلاه بر سر می گذارد نکته دیگر اینکه پسربچهء معشوق به عشق ِمجازی ِحضرت!حافظ، تـُرک هم بوده است (سپیدرو و خوش اندام) و قبا هم بر تن داشته البته اگر تا پایان مراسم ِهمآغوشی، پاره نشود!   ✍مجمع خوبی و لطف است عذار چو مهش لیکن اش مهر و وفا نیست خدایا بده اش چارده ساله بتی چابک و شیرین دارم که به جان حلقه به گوش است مه چهارده اش دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی بکشد زارم و در شرع نباشد گنه اش (غزل286) 📝دلبری که چارده ساله باشد و در عین حال طفل، طبیعتاً پسر است چرا که دختر چهارده ساله، طفل نیست و بالغ می باشد مخصوصاً که به قرینه "در شرع نباشد گنه اش" روشن است که منظور، دختر نیست چرا که پسر چهارده ساله شرعاً ممکن است مکلف نشده باشد اما دختر چهارده ساله خیر   ✍سبزپوشان خط ات بر گرد لب همچو حوران اند گرد سلسبیل ناوک چشم تو در هر گوشه ای همچو من افتاده دارد صد قتیل (غزل305) 📝سبز بودن اطراف لب، چه معنایی می تواند داشته باشد!؟   ✍عاشق روی جوانی خوش و نوخاسته ام وز خدا صحبت او را به دعا خواسته ام (غزل306) 📝جان کلام را گفت این عاشق الهی! اگر منظور از جوان نوخاسته (نوجوان) در این شعر و سایر تعابیر این اشعار -معاذالله- خود خداوند بوده پس چرا از خداوند، مصاحبت با آنان، درخواست می شود به دعا؟   ✍بگشا بند قبا ای مه خورشید کلاه تا چو زلفت سر سودازده در پا فکنم (غزل346) 📝بگشا بند قبا!   ✍دل بدین رود گرامی چه کنم گر ندهم . مادر دهر ندارد پسری بهتر از این (غزل403) 📝چه پسری!   ✍آمد افسوس کنان مُغ بچهء باده فروش . گفت بیدار شو ای رهرو خواب آلوده (غزل421) 📝بازهم مغ بچه!   ✍پدر تجربه ای دل تویی آخر ز چه روی . طمع مهر و وفا زین پسران می داری (غزل451) واقعاً ! چرا طمع "مهر و وفا" داری از اینها؟ قضاوت با شما عزیزان @BotShenasi
🔍 لسان الغیب یا صوفیِ شیاد؟ | ✍ حافظ کیست؟ و کتابش چیست؟ اولین ﺑﺤﺚ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺧﻮﺩ ﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺖ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻭ ﻣﻮﺭﺧﻴﻦ ﻳﻌﻨﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺩﻳﻮﺍﻧﺶ ﻳﻌﻨﻰ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺩﻳﻮﺍﻧﺶ ﻣﻴﺘﻮﺍﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﻣﻴﺘﻮﺍﻥ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﻤﻮﺩ. ✍ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﮔﻮﻳﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﻣﻮﺭﺧﻴﻦ: ﺣﺎﻓﻆ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺭﻩ ﺍﺧﻴﺮ ﺑﺨﺼﻮﺹ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﺎﺑﻴﻦ ﻣﺘﺼﻮﻓﻪ ﻭ ﺍﻫﻞ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﺑﻠﻜﻪ ﺟﻬﺎﻝ ﻭ ﻋﻮﺍﻡ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻏﻴﺮ ﺍﻳﻦ ﻃﺎﻳﻔﻪ ﺍﻧﺪ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺗﺒﻠﻴﻐﺎﺕ ﻭ ﺗﺰﺭﻳﻘﺎﺕ ﻭﺟﻬﻪ ﺑﺰﺭﮔﻰ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻋﻈﻴﻤﻰ ﺩﺭ ﻧﻔﻮﺱ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﻗﺒﺮﺵ ﻣﺰﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﺘﺎﺑﺶ ﻓﺎﻟﻨﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ، ﺯﺑﻮﺭ ﺍﻟﻌﺮﻓﺎﺀ ﺍﺳﺖ ﺧﻮﺩﺵ ﻳﮕﺎﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺣﻖ، ﻭﻟﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﻰ ﺩﺭ ﻋﺼﺮ ﺧﻮﺩ ﻭ ﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﻋﺼﺮ ﺧﻮﺩ ﭼﻨﻴﻦ ﻭﺟﻬﻪ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺭﺍ ﺑﻠﻜﻪ ﻳک هزﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ. ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﻣﺴﺘﺒﻌﺪﻯ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻘﺘﻀﺎﻯ ﻃﺒﻊ ﻭ ﻋﺎﺩﺕ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﺯ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﮔﺎﻥ ﺑﺸﺮ ﭼﻪ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎ ﻭ ﭼﻪ ﺍﺯ ﺍﻧﺒﻴﺎﺀ ﻭ ﺍﻭﺻﻴﺎﺀ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻓﻮﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﻴﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭﻟﻰ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻭﺟﻬﻪ ﻫﺎﻯ ﺑﺰﺭﮔﻰ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻓﻮﺕ ﺍﻭ ﺣﺎﺻﻞ ﺷﺪﻩ ﻳﺎ ﻭﺟﻬﻪ ﻫﺎﻯ ﻣﻠﻰ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻳﺎ ﻭﺟﻪ ﻫﺎﻯ ﺩﻳﻨﻰ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﻗﺪﻣﻬﺎﻯ ﺑﺰﺭگ ﻭ ﻣﺠﺎﻫﺪﺍﺕ ﻋﻈﻴﻤﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﺒﻴﻞ ﺁﻥ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺑﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﺛﺎﺭ ﻧﻔﻴﺴﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ به یاﺩﮔﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺩﻳﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻫﻞ ﺩﻳﻦ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﻘﺪﻳﺮ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺍﻫﻞ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﻮﻗﻴﺮ ﻛﻨﻨﺪ ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﻤﻪ ﻭﺟﻬﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﻫﻴﭻ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺍﻳن دﻭ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺍﺛﺮ ﻣﻬﻤﻰ ﺑﻠﻜﻪ ﻏﻴﺮ ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺎﻗﻰ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻭﺟﻬﻪ ﻣﻠﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺩﻳﻦ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺁﺛﺎﺭ ﺩﻳﻨﻰ ﺑﺎﻗﻰ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻏﻴﺮ ﻳﻚ ﺩﻳﻮﺍﻥ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻟﺎﻃﺎﺋﻞ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﺪﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮ ﺿﺪ ﺩﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﻠﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺻﻮﻓﻴﺎﻥ ﺧﺮﺍﺑﺎﺗﻰ ﻣﻔﻴﺪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﺬﺍﻕ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﻮﺍﻓﻖ ﺍﺳﺖ ﺣﺘﻰ ﺁﻧﻜﻪ ﻋﻠﻤﻰ ﻫﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﮕﻮﺋﻴﻢ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﻴﺎﺗﺶ ﻛﺴﻰ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﺪ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺟﻨﺒﻪ ﺷﻌﺮﻳﺖ ﻭ ﺍﺩﺑﻴﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻌﺮﺍﺀ ﻭ ﺍﺩﺑﺎﺀ ﺑﺪ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﺠﺰ ﺍﻳﻦ ﺩﻳﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﺣﺎﻓﻆ ﺭﺍ ﻛﺘﺎﺏ ﺩﻳﮕﺮ ﻧﻴﺴﺖ ﺭﺍﺳﺘﻰ ﻭ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻣﺼﺪﺍﻕ ﺍﻳﻦ ﻛﻠﻤﻪ ﺍﺳﺖ (ﻋﺰﻳﺰ ﺑﻰ ﺟﻬﺖ). ﺑﻠﻰ ﺍﻳﻦ ﻭﺟﻬﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺗﺒﻠﻴﻐﺎﺕ ﻭ ﺗﺬﺭﻳﻘﺎﺕ ﻭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺍﻣﺎﺕ ﺟﻌﻠﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﻭﺿﻊ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﺮﺍﻣﺎﺕ ﺭﺍ ﺳﻨﺪ ﺻﺤﻴﺤﻰ ﺑﻮﺩﻯ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﻯ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﭼﻪ ﺭﺳﺪ ﺑﻜﺴﻰ ﻛﻪ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ ﺣﺎﻓﻆ ﭼﻨﻴﻦ ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﭽﻨﺪﻳﻦ ﻗﺮﻥ ﻣﺘﺄﺧﺮ ﺍﺳﺖ ﻳﻌﻨﻰ ﺍﮔﺮ ﺑﺴﻨﺪ ﻣﺘﺼﻞ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺣﺎﻓﻆ، ﻧﻘﻞ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ ﻣﺎ ﺁﻥ ﻛﺮﺍﻣﺖ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﭘﺬﻳﺮﻓﺖ ﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﻛﺮﺩ ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﺻﻮﻓﻰ ﻭ ﺷﻴﺨﻰ ﻭ ﺳﻨﻰ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﻛﺮﺍﻣﺖ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻪ ﺭﺳﺪ ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ ﻧﻘﻞ ﺍﻳﻦ ﻛﺮﺍﻣﺎﺕ ﺑﺠﺎﺋﻰ ﺑﻨﺪ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻠﻜﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﺵ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﮕﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪﻭ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪﻭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ، ﺍﻳﻦ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﮔﻮﻳﻨﺪﮔﺎﻥ ﻓﻌﻠﻰ ﻛﻪ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ ﺣﺪﻭﺩ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻳﺎ ﺷﺼﺖ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﻳﺎ ﺍﻧﺪﻛﻰ ﺑﻴﺶ ﻛﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﺮﻭﺯ ﻭﺟﻬﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﺩﺭ ﺗﺮﻗﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﺵ ﺍﻓﻮﺍﻫﻰ ﺍﺳﺖ ﻣﺴﺘﻨﺪ ﺑﺠﺎﺋﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﻭ ﻋﺠﺐ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﮔﺎﻥ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺷﺮﺡ ﻣﻔﺼﻠﻰ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺗﻮﺍﺭﻳﺦ ﺍﺳﺖ، ﻣﺴﺘﻨﺪﺵ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻓﻮﺍﻫﻰ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺳﺖ ﻛﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﭘﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ، ﺭﺍﺳﺘﻰ ﺷﮕﻔﺖ ﺁﻭﺭ ﺍﺳﺖ ﻋﺠﺐ ﺗﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺎﺯ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻤﻴﻨﻬﺎ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ، ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻣﺴﺘﻨﺪ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﻭ ﺍﻓﻮﺍﻫﻰ ﻫﺎﻯ ﻣﺮﺩﻡ، ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ ﺍﻓﻮﺍﻫﻴﻬﺎﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺴﺘﻨﺪ ﺑﺘﺎﺭﻳﺦ، ﺍﮔﺮ ﻫﻤﻪ ﺩﻳﻨﻬﺎ ﻭ ﻋﻘﻴﺪﻩ‌ﻫﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﻃﻮﺭ ﺑﺎﺷﺪ ﺣﻖ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻜﻠﻰ ﻃﺒﻴﻌﻰ ﻭ ﺑﻰ ﺩﻳﻦ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ، ﺣﺎﺷﺎ ﻭ ﻛﻠﺎ، ﺍﻫﻞ ﺍﺩﻳﺎﻥ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺻﻮﻓﻴﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﺳﺎﺳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻭﺿﻊ ﻭ ﺟﻌﻞ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ، ﺧﺮﻗﻪ ﺷﺎﻥ ﺟﻌﻠﻰ ﺍﺳﺖ ﺫﻛﺮﺷﺎﻥ ﺟﻌﻠﻰ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺷﺪﺍﻧﺸﺎﻥ ﺟﻌﻠﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﺮﺍﻣﺘﻬﺎﺷﺎﻥ ﺟﻌﻠﻰ ﺍﺳﺖ 📚ﺍﻟﺒﺪﻋﺔ ﻭ ﺍﻟﺘﺤﺮﻑ، ﺭﺿﻮﺍﻥ ﺍﻛﺒﺮﺁﻟﻪ، ﺹ: ۲۶ و ۲۷ @BotShenasi