eitaa logo
بُت شناسی
2هزار دنبال‌کننده
370 عکس
294 ویدیو
22 فایل
🖎نقد و آگاهی در زمینه فِرق انحرافی از ثقلین، نقد تصوف و غلات، نقد مخربین اعتقادی شیعه. بدون خط قرمز در چهارچوب ثقلین instageram.com/botshenasi↩ ❎برای حمایت از کانال خارج نشید.❎
مشاهده در ایتا
دانلود
💡‍ ‍ اعتقاد "رجب البرسی" به نظریة باطلة و انحرافی وحدت شخصیة وجود ✖️"رجب البرسی" یکی از عالمان ممحّض در فنّ تصوف که در کتب خود مباحث بسیاری را حول عقائد صوفیان و افکار مرتفعة بیان کرده است در کتاب "مشارق الامان و لباب حقائق الایمان" راجع به نظریة انحرافی وحدت وجود چنین مینویسد: ▫️الوجود قسمان: مطلق و مقیّد و هما مشترکان فی جنس الوجود مفترقان فی اصل الامکان و الوجوب توضیح: وجود در دیدگاه او به مطلق و مقیّد تقسیم میشود، این کلام بدین معناست که اطلاق در باب وجود مساوق است با صرافت و بساطت آن که هیچ نحوه غیریت و مضادتی در بطن اطلاق مفروض نیست. و امّا مقیّد، _چنانچه که صوفیان شهیری همچون ابن عربی هم به آن مذعنند_ تنافی و تقابلی با اصل اطلاق و بساطت وجود ندارد بلکه در ساحتی متفاوت که عین الاعتبار و ظرف الوهم است تقیّد [یعنی تعیّن وجود بسیط و مطلق به اعیان متکثرة و متطور به صور مختلفة] حصول میابد لهذا هیچ اجتماع نقیضینی را در پی ندارد که در عین اطلاق به موضوع واحد مقیّد شود بلکه مطلق من حیث التعین مقیّد است. شاهد کلام: وی مطلق را واجب و مقیّد را ماسوای او میداند و میگوید: [المقیّد وجوده من المطلق و عن المطلق] یعنی موجودیت مقیّد و تحقق آن از ذات مطلق منتشی است نه اینکه بنحو تباین مخلوق مورد احداث حضرت حقّ متعال باشد و منبعث از فعل بلکه مفاض منبعث از ذات است که عبارت (من المطلق) صریح در این معناست. ▫️بُرسی در انتشای کثرت مراتبی را مفروض میداند که از مرتبه وجود منبسط و به اصطلاح ایشان "حقیقت محمدیة" و یا تعابیری چون النور الاول، العقل الاول ، الفیض الاول و... آغاز میشود که در این موطن، مطلق متعیّن به قید متصل جامع جمیع محدثات است و اشیاء ((صوادر)) از ذات این حقیقتند و این رتبه واسطه، مقام علیت فاعلی و ایجادی محدثات را حائز است و او سبب و علت تحقق مراتب ما دون و اسفل می‌باشد ▫️بّرسی بعد از تقریر نظریة صدور و سنخیت بین مطلق و مقیّد به خبری مجعول استناد میکند و آن را از احادیث قدسیة می‌شمارد که سابقا شرح عدم انتساب این مقولة موضوعة به کلام الهی گذشت سپس برسی در مقام شرح خبر انتشار کثرات را به ظهور الاوصاف میداند که همان ما حصل تجلی ذات به مظاهر شهودیة صوریة میباشد و میگوید : "و هو الان علی ما کان" با پدید آمدن مظاهر و جلوات حضرت حقّ، با اینکه اعتبار کثیر میکنیم امّا هیچ گونه کثرتی محقّق نمی‌شود حقیقتا و این کلام همان قول فاسد اجتماع ضدین یعنی وحدت در کثرت است زیرا جمیع احکام در ذات مطلق محقّق شده و بساطت ذات منافی با تحقق کثرت است ▫️امّا او در مقام تعلیلِ کلام باطل خود دلیلی کاملا مشابه با اقوال صوفیان ذکر میکند و می‌گوید: فعل الهی در مرتبة وجود بین العدمین میباشد و موجود بین العدمین در حیّز علوم است یعنی فعل حقیقتا حظّی از وقوع ندارد و منشأ تاثیر و سببیت نیست بلکه فعل، فعل ذاتی و بطنیست که در صقع ربوبی مفَسّر است به علم الهی یعنی جمیع کثرات صور معلومه در ذات حقند نه اینکه حقیقتا موجودات حادثه و مخلوقه ذات عین در خارج باشند عبارت بُرسی کاملا همخوان با گفتار ابن عربیست که گوید: ان الجامع بين الماضي و المستقبل انما هو العدم اذ كان الوجود لا يصح الا للحال و الوجود لا يكون الا لله فان وجود الحال وجود ذاتي لا يصح فيه العدم و له الدوام...ان فعل الحال يسمى العالم و هو موجود بين طرفي عدم ...و هو عين العبد فهو الموصوف بالعدم فقيده بالماضي و هو العدم و بالمستقبل و هو العدم...و العدم لا يقع فيه تمييز لان العدم لا شئ...و لا يكون له الوجود... با ذکر این تعلیل به این نتیجه میرسد که : *"فلیس الا الله وحده"* جز خداوند متعال دگر هیچ نیست فقط اوست که ذات مطلق بسیط است. در انتهای بحث هم به کلامی فاسد از "حسین بن منصور الحلّاج" لعنة الله علیه استناد میکند و بحث خود را خاتمه میدهد. نعوذ بالله من زلات الاقدام اگر شخصی مانند صمدی آملی چنین مطالب باطلی را میگفت تا صبح قیامت لعن می‌شد و لکن نفس عبارات صوفیان در کتب بُرسی موجود است و او میشود یک قدیس و فرد الهی که حکم ولیجه و مطاع میابد. آخر حقّ را با افراد بشناسیم یا افراد را با حقّ؟؟؟ @Arshvetashih @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏بحثی میان سید رضی شیرازی[موافق فلسفه] و مرحوم آیت‌الله موسوی خلخالی [مخالف فلسفه] برای اثبات صدور قائل به سنخیت میان خالق و مخلوق می شوند! با اینکه فلاسفه، دیگران را متهم به بی‌سوادی و نفهمی فلسفه می‌کنند اما بدیهی است که خود آن مرحوم در ابتدایی‌ترین شبهات گیر کرده‌ است؛ می‌گویند اگر بین خدا و خلق سنخیت نباشد، صدور باطل می‌شود! مانند آن می ماند که یک سنی بگوید، ابطال خلافت ابوبکر باعث ابطال خلافت عمر می شود! @BotShenasi
💡 مقصره ▪️کش، [رجال الکشی] سَعْدُ بْنُ صَبَّاحٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ بَزِیعٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ فُضَیْلٍ عَنْ سَعْدٍ الْجَلَّابِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَوْ أَنَّ الْبُتْرِیَّةَ صَفٌّ وَاحِدٌ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِت إِلَی الْمَغْرِبِ مَا أَعَزَّ اللَّهُ بِهِمْ دِیناً وَ الْبُتْرِیَّةُ هُمْ أَصْحَابُ کَثِیرٍ النَّوَّاءِ وَ الْحَسَنِ بْنِ صَالِحِ بْنِ حَیٍّ وَ سَالِمِ بْنِ أَبِی حَفْصَةَ وَ الْحَکَمِ بْنِ عُتَیْبَةَ وَ سَلَمَةَ بْنِ کُهَیْلٍ وَ أبو [أَبِی] الْمِقْدَامِ ثَابِتٍ الْحَدَّادِ وَ هُمُ الَّذِینَ دَعَوْا إِلَی وَلَایَةِ عَلِیٍّ علیه السلام ثُمَّ خَلَطُوهَا بِوَلَایَةِ أَبِی بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ یُثْبِتُونَ لَهُمَا إِمَامَتَهُمَا وَ یُبْغِضُونَ عُثْمَانَ وَ طَلْحَةَ وَ الزُّبَیْرَ وَ عَائِشَةَ وَ یَرَوْنَ الْخُرُوجَ مَعَ بُطُونِ وُلْدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَذْهَبُونَ فِی ذَلِکَ إِلَی الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُثْبِتُونَ لِکُلِّ مَنْ خَرَجَ مِنْ وُلْدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام عِنْدَ خُرُوجِهِ الْإِمَامَةَ . ▪️ امام صادق علیه السّلام فرمودند: اگر بتریه بین مشرق و مغرب یک صف تشکیل دهند خداوند دین را به وسیله آنان عزت نخواهد داد. بتریه گروهی از اصحاب و یاران و حسن بن صالح ین حی و سالم بن ابی حفصه و حکم بن عتیبه و سلمه بن کهیل و ابوالمقدام ثابت حداد، از جمله کسانی هستند که به ولایت علی علیه السلام دعوت کردند، سپس ولایت ابوبکر و عمر را با آن آمیختند و معتقد به امامت آن دو بودند، از عثمان و طلحه و زبیر و عایشه بیزاری جسته و به قیام فرزندان علی بن ابی طالب علیه السلام معتقدند که وقیام‌های ایشان برای امر به معروف و نهی از منکر خارج است و هر یک از فرزندان علی علیه السلام که قیام می‌کرد، او را امام می‌دانستند. 📚 بحارالانوار- جلد ۶۹، صفحه ۱۸۰ @BotShenasi
▪️[شا، الإرشاد ج،] [الإحتجاج] کَانَ الصَّادِقُ علیه السلام یَقُولُ عِلْمُنَا غَابِرٌ وَ مَزْبُورٌ وَ نَکْتٌ فِی الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِی الْأَسْمَاعِ وَ إِنَّ عِنْدَنَا الْجَفْرَ الْأَحْمَرَ وَ الْجَفْرَ الْأَبْیَضَ وَ مُصْحَفَ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ عِنْدَنَا الْجَامِعَةَ فِیهَا جَمِیعُ مَا تَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَیْهِ فَسُئِلَ عَنْ تَفْسِیرِ هَذَا الْکَلَامِ فَقَالَ أَمَّا الْغَابِرُ فَالْعِلْمُ بِمَا یَکُونُ وَ أَمَّا الْمَزْبُورُ فَالْعِلْمُ بِمَا کَانَ وَ أَمَّا النَّکْتُ فِی الْقُلُوبِ فَهُوَ الْإِلْهَامُ وَ أَمَّا النَّقْرُ فِی الْأَسْمَاعِ فَحَدِیثُ الْمَلَائِکَةِ علیهم السلام نَسْمَعُ کَلَامَهُمْ وَ لَا نَرَی أَشْخَاصَهُمْ وَ أَمَّا الْجَفْرُ الْأَحْمَرُ فَوِعَاءٌ فِیهِ سِلَاحُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ لَنْ یَخْرُجَ حَتَّی یَقُومَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ أَمَّا الْجَفْرُ الْأَبْیَضُ فَوِعَاءٌ فِیهِ تَوْرَاةُ مُوسَی وَ إِنْجِیلُ عِیسَی وَ زَبُورُ دَاوُدَ وَ کُتُبُ اللَّهِ الْأُولَی وَ أَمَّا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ علیها السلام فَفِیهِ مَا یَکُونُ مِنْ حَادِثٍ وَ أَسْمَاءُ مَنْ یَمْلِکُ إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ وَ أَمَّا الْجَامِعَةُ فَهُوَ کِتَابٌ طُولُهُ سَبْعُونَ ذِرَاعاً إِمْلَاءُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنْ فَلْقِ فِیهِ وَ خَطُّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام بِیَدِهِ فِیهِ وَ اللَّهِ جَمِیعُ مَا تَحْتَاجُ إِلَیْهِ النَّاسُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ حَتَّی إِنَّ فِیهِ أَرْشَ الْخَدْشِ وَ الْجَلْدَةِ وَ نِصْفِ الْجَلْدَةِ. ▪️ امام صادق علیه السّلام می‌فرمود: علم ما غابر و مزبور و خطور به قلب و خوردن به گوش است. جفر قرمز و سفید و مصحف فاطمه علیها السّلام و «جامعه» که هر چه مردم نیازمندند در آن وجود دارد، نزد ماست. از تفسیر این فرمایش امام سؤال کردند. فرمود: «غابر» عبارت است از علم به آنچه به وجود می‌آید. «مزبور» علم به آنچه قبلا بوده است. «خطور به قلب» عبارت است از الهام. اما «به گوش خوردن»، همان شنیدن صدای ملائکه است؛ سخن آنها را می‌شنویم و خودشان را نمی بینیم. اما «جفر قرمز» ظرفی است که در آن اسلحه پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله است و از آن خارج نمی شود، مگر زمانی که قائم ما قیام کند. اما «جفر سفید» ظرفی است که در آن تورات موسی و انجیل عیسی و زبور داود و کتاب‌های الهی قدیم است. و اما «مصحف فاطمه» محتوی وقایعی است که اتفاق می‌افتد و اسم کسانی که تا روز قیامت در زمین فرمانروا می‌شوند. اما جامعه، کتابی است به طول هفتاد ذراع که پیامبر اکرم با زبان خود املا کرده و فرموده و علی بن ابی طالب علیه السّلام به دست خود نوشته و در آن تمام نیازمندی‌های مردم تا روز قیامت هست، حتی جریمه خدشه وارد کردن بر کسی و یک تازیانه و نصف تازیانه. 📚 بحارالانوار-جلد ۲۶، صفحه ۱۸ @BotShenasi
عیون أخبار الرضا علیه السلام بِالْأَسَانِیدِ الثَّلَاثَةِ إِلَی الرِّضَا علیه السلام عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا یَنْقَلِبُ جَنَاحُ طَائِرٍ فِی الْهَوَاءِ إِلَّا وَ عِنْدَنَا فِیهِ عِلْمٌ . ▪️به اسانید سه گانه تا حضرت رضا علیه السّلام و آن جناب از آباء گرام خود، از پیامبر اکرم نقل می‌کند که فرمود: پر پرنده ای در هوا تکان نمی خورد، مگر اینکه نزد ما در آن باره دانشی است. 📚بحارالانوار-جلد ۲۶ صفحه ۱۹ @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیرمعزی (امام غلات معاصر): کربن بی دین از دنیا رفت! برخلاف آنچه که در سایت ها در مورد تشیع هانری کربن نوشته شده است، او بی دین بوده است! کربن تشیع اصیل را همان شیخیه می دانست، شاگرد او امیر معزی به تبعیت از استاد خود، فِرَق باطنی را تشیع صحیح می داند و با فقاهت و فقها بسیار عداوت دارد، ان شاء الله به انحرافات ایشان می پردازیم. @BotShenasi
ظاهراً مهم‌ترین عاملی که موضوع «عشق کیهانی» را در اشعار عرفانی بسیار رایج کرد و این خود قرینه‌ای برای معنای عرفانی باده شد، شیوع مکتب عرفانی ابن عربی بود. @BotShenasi
💡می و مستی در شعر (۴) فخرالدین عراقی که خود از معاصران  مولوی بود، و بسیاری از شعرای بعد، تحت تأثیر ابن عربی بودند، مضمون مذکور را بارها در اشعار خود به کار بردند و از «باده» و «می» و «شراب» و غیره برای بیان مضمون استفاده کردند، مثلاً عراقی هم از محبت ازلی و «عهد الست» سخن گفته و از آن به باده تعبیر کرده است و هم از عشق همه کائنات به پروردگار: «همه جهان ز می عشق یار سرمست‌اند/ ولیک مستی هر مست هست دیگر سان». از معروف‌‌ترین ابیاتی که به فارسی درباره عشق همه موجودات به پروردگار سروده شده است این ابیات محمود شبستری است: «همه عالم چو یک خمخانه اوست / دل هر ذرّه‌ای پیمانه اوست / خرد مست و ملائک مست و جان مست / هوا مست و زمین مست آسمان مست» 📚دیوان عراقی، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۳۸ ش، ص۹۰.۱۳. 📚 مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، تهران ۱۳۳۷ ش، ص۷۶۲.
💡 علم امام [بصائر الدرجات] إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ أَوْ غَیْرِهِ عَنْ بِشْرٍ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عِنْدَکُمُ التَّوْرَاةُ وَ الْإِنْجِیلُ وَ الزَّبُورُ وَ مَا فِی الصُّحُفِ الْأُولی صُحُفِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی قَالَ نَعَمْ قُلْتُ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْعِلْمُ الْأَکْبَرُ قَالَ یَا حُمْرَانُ لَوْ لَمْ یَکُنْ غَیْرَ مَا کَانَ وَ لَکِنْ مَا یَحْدُثُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ عِلْمُهُ عِنْدَنَا أَعْظَمُ . حمران بن اعین گفت: به حضرت صادق علیه السّلام عرض کردم: تورات و انجیل و زبور و آنچه در «الصُّحُفِ الْأُولی صُحُفِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی. ». اعلی / ۱۸ - ۱۹ صحیفه‌های گذشته، صحیفه‌های ابراهیم و موسی، در نزد شما هست؟ فرمود: آری. عرض کردم: این همان علم اکبر است؟ فرمود: اگر در نزد ما غیر از علوم پیشینیان چیز دیگری نبود، این علم اکبر بود، ولی ما از حوادث شب و روز اطلاع داریم که این اطلاع بزرگ تر از آن است. 📚 بحارالانوار - جلد ۲۶، صفحه ۲۰
💡علم امام [بصائر الدرجات] مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْجَامِعَةِ قَالَ تِلْکَ صَحِیفَةٌ سَبْعُونَ ذِرَاعاً فِی عَرْضِ الْأَدِیمِ مِثْلُ فَخِذِ الْفَالِجِ فِیهَا کُلُّ مَا یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَیْهِ وَ لَیْسَ مِنْ قَضِیَّةٍ إِلَّا هِیَ فِیهَا حَتَّی أَرْشُ الْخَدْشِ . علی بن رئاب از حضرت صادق علیه السّلام راجع به جامعه پرسید. فرمود: جامعه صحیفه ای است به طول هفتاد ذراع از پوست ران شتر بزرگ دو کوهان که در آن تمام نیازهای مردم هست و جواب هر پیشامدی در آن وجود دارد، حتی جریمه خدشه. ▪️بیان الأدیم الجلد أو أحمره أو مدبوغه و الفالج الجمل الضخم ذو السنامین یحمل من السند للفحل. «الادیم» یعنی پوست یا سرخی آن یا دباغی شده آن. و «الفالج» یعنی ماده شتر بزرگ دو کوهان که از هند برای زاد و ولد می‌آورند. 📚بحارالانوارجلد ۲۶، صفحه ۲۲ @Botshenasi
[ختص، الإختصاص] حَمْزَةُ بْنُ یَعْلَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ یَا جَابِرُ إِنَّا لَوْ کُنَّا نُحَدِّثُکُمْ بِرَأْیِنَا وَ هَوَانَا لَکُنَّا مِنَ الْهَالِکِینَ وَ لَکِنَّا نُحَدِّثُکُمْ بِأَحَادِیثَ نَکْنِزُهَا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کَمَا یَکْنِزُ هَؤُلَاءِ ذَهَبَهُمْ وَ وَرِقَهُمْ ▪️ جابر از حضرت باقر نقل کرد که فرمود: جابر! اگر ما شما را به رأی و هوای نفس خود حدیث کنیم، هر آینه از هلاک شدگان خواهیم بود، ولی آنچه حدیث که برای شما می‌گوییم، ذخیره ای است که از پیامبر اکرم داریم، همان طور که مردم طلا و نقره خود را ذخیره می‌کنند. 📚بحارالانوار - جلد ۲۶، صفحه ۲۸ @BotShenasi
ختص، الإختصاص ابْنُ هِشَامٍ عَنِ النَّضْرِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ یَحْیَی قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ عِنْدَنَا مَعَاقِلُ الْعِلْمِ وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ وَ عِلْمُ الْکِتَابِ وَ فَصْلُ مَا بَیْنَ النَّاسِ حسن بن یحیی گفت: از امام صادق علیه السّلام شنیدم که فرمود: ما اهل بیتیم که قلعه‌های علم، آثار نبوت، علم الکتاب و روشن سازی آنچه نزد مردم است، در نزد ما است.   📚بحارالانوار جلد ۲۶، صفحه ۳۲ @BotShenasi
1_1443074721.pdf
1.37M
کتاب نگرشی بر فلسفه و عرفان اثر مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی. این فقیه بزرگوار از جمله علمایی بودند که سنت ردیه نویسی بر تصوف را که بیش از هزار است در حوزه های علمیه شیعه جریان دارد ادامه دادند و کتاب هایی را در نقد نگرش صوفیانه و خوانش عرفانی از تعالیم وحی داشتند. حشره الله مع اولیائه... . @Botshenasi
[ختص، الإختصاص] الْیَقْطِینِیُّ عَنْ زَکَرِیَّا الْمُؤْمِنِ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ وَ أَبِی خَالِدٍ الْقَمَّاطِ وَ أَبِی أَیُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَالَ فِی النَّاسِ وَ أَنَالَ وَ عِنْدَنَا عُرَی الْعِلْمِ وَ أَبْوَابُ الْحُکْمِ وَ مَعَاقِلُ الْعِلْمِ وَ ضِیَاءُ الْأَمْرِ وَ أَوَاخِیهِ فَمَنْ عَرَفَنَا نَفَعَتْهُ مَعْرِفَتُهُ وَ قُبِلَ مِنْهُ عَمَلُهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنَا لَمْ یَنْفَعْهُ اللَّهُ بِمَعْرِفَةِ مَا عَلِمَ وَ لَمْ یَقْبَلْ مِنْهُ عِلْمَهُ . ▪️ محمد بن مسلم گفت: شنیدم که امام باقر علیه السّلام فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله علوم بسیاری را میان مردم، از چپ و راست منتشر ساخت؛ خالص علم و ابواب حکمت و قلعه‌های علم و سرچشمه‌های امور و آنچه امور به آن استوار می‌شود، در نزد ما است. هر که ما را بشناسد، معرفت و شناسایی او برایش سودمند است و عملش قبول می‌شود و هر کس ما را نشناسد، خدا اطلاع و علمی که دارد را برایش سودمند نخواهد ساخت و عملش قبول نمی شود. 📚بحارالانوار جلد ۲۶، صفحه ۳۲
💡 گریبان چاک زدن امام عسکری علیه السلام در شهادت پدر کش، [رجال الکشی] أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ کُلْثُومٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ وَ غَیْرِهِ قَالَ: خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ علیه السلام فِی جَنَازَةِ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام وَ قَمِیصُهُ مَشْقُوقٌ فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو عَوْنٍ الْأَبْرَشُ قَرَابَةُ نَجَاحِ بْنِ سَلَمَةَ مَنْ رَأَیْتَ أَوْ بَلَغَکَ مِنَ الْأَئِمَّةِ شَقَّ ثَوْبَهُ فِی مِثْلِ هَذَا فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو مُحَمَّدٍ علیه السلام یَا أَحْمَقُ وَ مَا یُدْرِیکَ مَا هَذَا قَدْ شَقَّ مُوسَی عَلَی هَارُونَ. محمد بن الحسن بن شمون و غیر او می‌گویند: امام عسکری علیه السلام در تشییع بدن مطهر پدرش حضرت هادی علیه السلام با گریبان چاک زده خارج شد. ابو عون ابرش که از نزدیکان نجاح بن سلمه بود گفت: کدام یک از امامان را دیدی یا خبرش به شما رسید که گریبان چاک کند؟ امام علیه السّلام در جواب او نوشت: نادان! این کار به تو مربوط نیست. حضرت موسی بر برادر خود هارون گریبان چاک کرد.  📚بحارالانوار - جلد ۵۰، صفحه ۱۹۱
🔍 سم مرکب امام هادی علیه السلام‌ را بوسید ▪️ [إعلام الوری] السَّیِّدُ أَبُو طَالِبٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الْحُسَیْنِیُّ الْجُرْجَانِیُّ عَنْ وَالِدِهِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِی الْحُسَیْنِ طَاهِرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَیَّاشٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ الْمَالِکِیِّ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ: کُنْتُ بِالْمَدِینَةِ حَتَّی مَرَّ بِهَا بغا أَیَّامَ الْوَاثِقِ فِی طَلَبِ الْأَعْرَابِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ أَخْرِجُوا بِنَا حَتَّی نَنْظُرَ إِلَی تَعْبِئَةِ هَذَا التُّرْکِیِّ فَخَرَجْنَا فَوَقَفْنَا فَمَرَّتْ بِنَا تَعْبِئَتُهُ فَمَرَّ بِنَا تُرْکِیٌّ فَکَلَّمَهُ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام بِالتُّرْکِیَّةِ فَنَزَلَ عَنْ فَرَسِهِ فَقَبَّلَ حَافِرَ دَابَّتِهِ قَالَ فَحَلَّفْتُ التُّرْکِیَّ وَ قُلْتُ لَهُ مَا قَالَ لَکَ الرَّجُلُ قَالَ هَذَا نَبِیٌّ قُلْتُ لَیْسَ هَذَا بِنَبِیٍّ قَالَ دَعَانِی بِاسْمٍ سُمِّیتُ بِهِ فِی صِغَرِی فِی بِلَادِ التُّرْکِ مَا عَلِمَهُ أَحَدٌ إِلَّا السَّاعَةَ ▪️ ابو هاشم جعفری می‌گوید: در مدینه بودم که بغاء (یکی از سپهداران متوکل) در عهد واثق عباسی در جستجوی اعراب لشکر به مدینه رسید. حضرت هادی علیه السّلام فرمود: برویم ببینیم این سپهدار ترک چگونه صف آرایی کرده. بیرون شدیم و ایستادیم تا سپاه آمد. مردی از ترکها از کنار ما گذشت. حضرت هادی علیه السلام با او به زبان ترکی صحبت کرد. مرد ترک از اسب پیاده شد و سم مرکب سواری امام را بوسید. من او را قسم دادم که این مرد به تو چه گفت؟ از من پرسید، این مرد پیامبر است؟ گفتم: نه، گفت: مرا به نامی صدا زد که در کودکی در سرزمین ترک آن نام را بر من گذاشته بودند و کسی تا این ساعت از آن نام اطلاع نداشت. 📚بحارالانوار، جلد ۵۰، ص ۱۲۴
💡 عصمت شرط امامت است. [ الخصال ع، علل الشرائع مع، معانی الأخبار لی، الأمالی للصدوق] مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ قَالَ: مَا سَمِعْتُ وَ لَا اسْتَفَدْتُ مِنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ فِی طُولِ صُحْبَتِی إِیَّاهُ شَیْئاً أَحْسَنَ مِنْ هَذَا الْکَلَامِ فِی صِفَةِ عِصْمَةِ الْإِمَامِ فَإِنِّی سَأَلْتُهُ یَوْماً عَنِ الْإِمَامِ أَ هُوَ مَعْصُومٌ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ لَهُ فَمَا صِفَةُ الْعِصْمَةِ فِیهِ وَ بِأَیِّ شَیْ ءٍ تُعْرَفُ قَالَ إِنَّ جَمِیعَ الذُّنُوبِ لَهَا أَرْبَعَةُ أَوْجُهٍ لَا خَامِسَ لَهَا الْحِرْصُ وَ الْحَسَدُ وَ الْغَضَبُ وَ الشَّهْوَةُ فَهَذِهِ مُنْتَفِیَةٌ عَنْهُ لَا یَجُوزُ أَنْ یَکُونَ حَرِیصاً عَلَی هَذِهِ الدُّنْیَا وَ هِیَ تَحْتَ خَاتَمِهِ لِأَنَّهُ خَازِنُ الْمُسْلِمِینَ فَعَلَی مَا ذَا یَحْرِصُ وَ لَا یَجُوزُ أَنْ یَکُونُ حَسُوداً لِأَنَّ الْإِنْسَانَ إِنَّمَا یَحْسُدُ مَنْ هُوَ فَوْقَهُ وَ لَیْسَ فَوْقَهُ أَحَدٌ فَکَیْفَ یَحْسُدُ مَنْ هُوَ دُونَهُ وَ لَا یَجُوزُ أَنْ یَغْضَبَ لِشَیْ ءٍ مِنْ أُمُورِ الدُّنْیَا إِلَّا أَنْ یَکُونَ غَضَبُهُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ فَرَضَ عَلَیْهِ إِقَامَةَ الْحُدُودِ وَ أَنْ لَا تَأْخُذَهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ وَ لَا رَأْفَةٌ فِی دِینِهِ حَتَّی یُقِیمَ حُدُودَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا یَجُوزُ أَنْ یَتَّبِعَ الشَّهَوَاتِ وَ یُؤْثِرَ الدُّنْیَا عَلَی الْآخِرَةِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَبَّبَ إِلَیْهِ الْآخِرَةَ کَمَا حَبَّبَ إِلَیْنَا الدُّنْیَا فَهُوَ یَنْظُرُ إِلَی الْآخِرَةِ کَمَا نَنْظُرُ إِلَی الدُّنْیَا فَهَلْ رَأَیْتَ أَحَداً تَرَکَ وَجْهاً حَسَناً لِوَجْهٍ قَبِیحٍ وَ طَعَاماً طَیِّباً لِطَعَامٍ مُرٍّ وَ ثَوْباً لَیِّناً لِثَوْبٍ خَشِنٍ وَ نِعْمَةً دَائِمَةً بَاقِیَةً لِدُنْیَا زَائِلَةٍ فَانِیَةٍ . ▪️ ابن ابی عمیر نقل کرده، در طول مصاحبت با هشام بن حکم نیکوتر از این سخن، که در باره صفت عصمت در امام بود، از او نشنیدم و استفاده نکردم؛ روزی از او پرسیدم: آیا امام معصوم است؟ گفت: آری. پرسیدم: صفت عصمت در او چیست و از کجا می‌توان فهمید که او معصوم است؟ گفت: تمامی گناهان به خاطر این چهار جهت است و پنجمی ندارد: حرص و حسد و غضب و شهوت، این چهار تا از امام منتفی است؛ وقتی دنیا زیر انگشتر امام است، او نمی تواند حریص بر این دنیا باشد؛ چون خزانه دار مسلمانان است، پس برای چه حرص بزند؟ امام نمی تواند حسود باشد؛ زیرا انسان به کسی حسادت می‌کند که بالاتر از او باشد، و کسی بالاتر از امام نیست، چگونه به پایین تر از خودش حسادت کند؟ امام نمی تواند که برای امور دنیا خشمگین شود، مگر این که خشم او برای خداوند عزّ و جلّ باشد، زیرا خداوند بر او واجب نموده که حدود را اقامه کند و ملامت ملامت گران در او اثر نکند و در کار دین برای کسی رأفت نکند تا بتواند حدود خداوند عزّ و جلّ را بر پای دارد. و نمی تواند پیرو شهوات باشد و دنیا را بر آخرت مقدم دارد؛ زیرا خداوند عزّ و جلّ، او را دوست دار آخرت قرار داده است چنان چه ما را دوست دار دنیا قرار داده. او به آخرت می‌نگرد، همان طور که ما به دنیا نگاه می‌کنیم. آیا کسی را دیده ای که وجه نیکویی را به خاطر وجه زشتی رها کند؟ یا غذای خوبی را برای غذای تلخی رها کند؟ و لباس نرمی را به خاطر لباسی خشنی رها کند؟ و نعمت پایدار آخرت را با دنیای فانی و زوال پذیر مبادله کند؟ 📚بحارالانوار - جلد ۲۵، صفحه ۱۹۲ @BotShenasi 
💡در تذکره الاولیاء، صفحه ۵۱۴ در مورد فناء فی الله می نویسد: اصطلاح " فنای فی الله " یکی از کلیدهایی است که در گشودن قفل های شطحیّات کار ساز می باشد. تا وقتی سالک در هشیاری است، خودیت و انانّیت دارد. در این شرایط خود را غیر خدا می داند و از تعابیر تنزیهی استفاده می کند. اما وقتی خودیت را از دست داد و انانّیت او در ذات الهی مضمحلّ شد، دیگر فقط خدا خواهد بود و بس. در این فضا، اگر سخنی شنیده شود، دیگر، سخن سالک نیست، بلکه سخن خداوند است. سالک همچون نِی ای می شود که خداوند در او می دمد، و دیگر چیزی از خود ندارد. در این هنگام خداوند از زبان آن فرد، تکلّم می کند. در داستان حضرت موسی علیه السلام خداوند به زبان درخت می گوید: "انی انا الله". عبارتی چون " اناالله" که از بایزید و حلاج صادر شده است، بیانِ خود خداوند است، نه بایزید و حلاج. لذا وقتی درخت "انا لله" می گوید، کسی نباید بر درخت خرده بگیرد، و به همین شیوه اگر بایزید و حلاج نیز " انا الله " می گویند، نباید بر آنها اعتراض شود و آن ها را مدّعی ربوبّیت دانست، زیرا آنها خودّیت خویش را در حالت سکر از دست داده اند و عبارت " انا الله "، سخنِ خداوند از زبان بایزید و حلاج است. وقتی به حلاج گفتند به جای " انا الحق "، بگو: " هُوَ الحق " ،گفت: من از این رو چنین می گویم که حسین گم شده است! ✖️ فساد این سخنان آشکار است! مطابق این سخنان خداوند را العیاذبالله چون خمیری باید در نظر گرفت که هر لحظه یک شکل است! گاهی انسان! گاهی درخت! گاهی چیزهای دیگر! این سخنان را کنار این سخن بگذارید که چیزی به ذات خداوند راه ندارد و از ذات خدا چیزی در وجود مخلوقات نیست‌. @BotShenasi
صوفیه می گویند همانطور که درخت مشتعلی، به موسی " انی انا الله " گفت، حلاجِ فانی شده و به حق اتّصال یافته هم، "اناالحق" می گوید. شیخ محمود شبستری این تحلیل را بدین صورت در قالب شعر بیان می کند: انا الحق کشف اسرار است مطلق به جز حقّ کیست تا گوید انا الحقّ چو کردی خویشتن را پنبه کاری توهم حلّاج وار این دم برآری درآ در وادی ایمن که ناگاه درختی گویدت " انی انا الله " روا باشد انا الحق از درختی چرا نبود روا از نیک بختی 📚 تاریخ تصوف در اسلام، ص ۳۳۸ 📚گلشن راز، ص ۴۷-۴۸ @BotShenasi
به نقل عطار نیشابوری در " تذکره اولیاء " یک بار بایزید در خلوت با خود گفت: "سبحانِی ما اعظَمَ شَانی". اما وقتی به خود آمد مریدانش به او گفتند: تو چنین گفتی. پس بایزید ناراحت شد و به هر یک از آنها کاردی داد و گفت: اگر دوباره چنین گفتم، مرا پاره پاره کنید. یک بار دیگر بایزید چنین گفت، و مریدانش قصد کردند او را بکشند، اما خانه پر از بایزید یافتند. وقتی کارد می زدند، اصلاً کارد، کارگر نبود. بعد از مدّتی وضع عادی شد و بایزید پدیدار شد. یاران به نزدش آمدند و ماجرا را تعریف کردند. وی گفت: بایزید این است که می بینید! آنی که دیدید بایزید نبود. 📚 تذکره اولیاء صفحه ۱۴۴ ✖️ اگر در خلوت گفته مرید کجا بود؟ اگر خانه پر از بایزید شد، چرا دفعه قبل پر بایزید ندیدند! دروغگو کم حافظ است! @BotShenasi
💡 آنها معصومند [عیون أخبار الرضا علیه السلام] مَاجِیلَوَیْهِ وَ أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ وَ ابْنُ تَاتَانَةَ جَمِیعاً عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ التَّمِیمِیِّ قَالَ حَدَّثَنِی سَیِّدِی عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا علیهما السلام عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَی الْقَضِیبِ الْیَاقُوتِ الْأَحْمَرِ الَّذِی غَرَسَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِیَدِهِ وَ یَکُونَ مُتَمَسِّکاً بِهِ فَلْیَتَوَلَّ عَلِیّاً وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ فَإِنَّهُمْ خِیَرَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَفْوَتُهُ وَ هُمُ الْمَعْصُومُونَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطِیئَةٍ ▪️ محمّد بن علی تمیمی روایت کرده: مولایم علی بن موسی الرضا علیه السّلام از پدران بزرگوارش از علی علیه السّلام از پیامبر صلی الله علیه و آله برایم نقل کرد که ایشان فرمودند: هر که دوست دارد به شاخه یاقوت قرمزی که خداوند به دست خویش کاشته و دست آویز نجات است نگاه کند، علی و فرزندان امام او را دوست بدارد، که آن‌ها برگزیدگان خداوند عزّ و جلّ و برجستگان هستند و از هر گناه و خطائی معصومند. 📚 بحارالانوار-جلد۲۵-صفحه۱۹۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نور لب و دندان امیرالمومنین علیه السلام ▪️ آیت الله وحید خراسانی حفظه الله @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد احمدی اصفهانی: مِی و مستی ها کجای قران و روایات است؟ هو یاعلی یعنی چه؟ ۲۶ بهمن ماه ۱۴۰۰ ظهر ولادت امیرالمومنین علیه السلام -مشهد مقدس @BotShenasi
علامه مجلسی در باب نفی سهو از اهل بیت علیهم السلام چنین می گوید: ▪️در جلد ششم گذشت که ائمه علیهم السّلام از سهو و نسیان معصومند و خلاصه آنچه در آن جا گفتیم به این شرح است: علمای امامیه اتفاق دارند که انبیاء و ائمه صلوات الله علیهم از گناهان صغیره و کبیره، چه عمداً یا از روی خطا یا به جهت فراموشی، قبل از نبوت و امامت و بعد از آن، بلکه از هنگام ولادت تا زمانی که به لقاء خدا می‌رسند، عصمت دارند. در این مورد هیچ مخالفی نیست مگر صدوق و استادش ابن ولید قدس الله روحهما، که آن دو، سهوی که از جانب خدا ناشی شود و نه سهوی که از جانب شیطان باشد را در غیر مسائل مربوط به تبلیغ و بیان احکام ممکن دانسته اند. دانشمندان می‌گویند: خروج این دو نفر، خللی به اجماع وارد نمی کند، چون هر دوی آن‌ها نسبی شناخته شده دارند. اما سهو در غیر واجبات و محرمات مانند مباحات و مکروهات؛ ظاهر کلام بیشتر علما این است که، متفقاً در این موارد نیز سهو بر ایشان عارض نمی شود و این گونه استدلال کرده اند که، چنین سهوی موجب دلسرد شدن مردم و اهمیت ندادن آن‌ها نسبت به افعال و اقوال آن‌ها می‌شود و این با لطف منافات دارد و با آیات و روایاتی که دلالت می‌کند آن‌ها بدون وحی از جانب خدای متعال هیچ سخن و یا کاری نمی کنند، مخالف است. همچنین با روایاتی که دلالت دارد بر این که پیروی از آن‌ها در تمام اقوال و رفتار واجب و متابعت از ایشان لازم است، سازگار نیست. شاهد دیگری بر این مطلب، روایاتی است که دلالت دارد بر این که آن‌ها مؤید به روح القدس هستند که از او (روح القدس) لهو و سهو و بازی سر نمی زند. در صفات امام از حضرت رضا علیه السّلام روایتی ذکر شد که ایشان فرمودند: امام معصوم و موفق و مورد تقویت پروردگار است که از خطا و تزلزل و لغزش ایمن است. در کتاب القرآن از تفسیر نعمانی نقل خواهیم کرد که او با اسناد خود از اسماعیل ابن جابر و او از حضرت صادق علیه السّلام و ایشان از امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه روایت کردند که ایشان در بیان صفات امام فرمودند: از جمله صفات امام این است که باید نشان دهد که از همه گناهان چه صغیره و چه کبیره معصوم است و در فتوی لغزش ندارد و در جواب خطا نمی کند و سهو و نسیان و بازی در امور دنیا از او سر نمی زند. حدیث ادامه دارد تا آن جا که حضرت فرموده اند: مردم از این که احکام را از اهلش، یعنی کسانی که خداوند اطاعت ایشان را واجب نموده و لغزش و خطا و نسیان در ایشان راه ندارد، بگیرند منحرف شدند. و روایات دیگری که از مفهوم آن‌ها معلوم می‌شود ایشان از سهو به دور هستند. خلاصه این که، این مسأله بسیار مشکل است؛ زیرا از طرفی، روایات و آیات زیادی دلالت بر صدور سهو از ائمه علیهم السلام دارد، و از سوی دیگر علماء و اصحاب، جز تعداد کمی از آن ها، متفقند که جایز نیست سهو و نسیان و خطا از آن‌ها صادر شود. علاوه بر این که بعضی از آیات و روایات و نیز براهین کلامی، شاهد بر جواز سهو و نسیان و خطا است. ما این مطلب را در جلد ششم کاملا شرح داده ایم، اگر می‌خواهید اطلاع پیدا کنید، مراجعه نمایید. 📚بحارالانوار-جلد ۲۵، صفحه ۳۵۱ @BotShenasi