eitaa logo
بین الحرمین
1.8هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
5.1هزار ویدیو
54 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
#اصـغر ای شهزادۀ نیـکو لـقا ای دو دست کوچکت، مشکل گشا ای که نامت اصغر، اما اکبری گرچه طفلی، لیک عین حیدری 🌸 ولادت با سعادت حضرت #علی‌اصغر علیه السلام بر شما مبارک 🌸 @bynolharamyn
#زينب گرفت دست دو فرزند نازنين ميسود رويِ خويش به پاي امام دين گفت اي فداي #اكبر ِ تو جانِ صد چو آن گفت اي نثار #اصغر ِ تو جانِ صد چو اين "عون" و "محمد" آمده از بَهر ِ عونِ تو فرماي تا رَوَند به ميدان اهل كين فرمود: كودكند و ندارند حرب را... ...طاقت علي الخصوص كه با لشگري چنين طفلان ز بيم جان نسپردن به راهِ شاه گه سر بر آسمان و گهي چشم بر زمين گشت التماس ِ مادرشان عاقبت قبول پوشيدشان سلاح و نشانيدشان به زين اين يك، پي ِ قتال دوانيد از يسار و آن يك، پي ِ جدال بر انگيخت از يمين بر اين يكي ز حيدر كرّار مرحبا بر آن دگر ز جعفر طيّار آفرين گشتند كشته هر دو برادر به زير تيغ شه را نماند جز علي اصغر كسي معين #چهارم‌محرم #جوانان_حضرت_زینب_علیهم_السلام #سروش_اصفهانی @bynolharamyn
«دست بر سینه رو به کرب و بلا السلام علیک یا سقا قمر خانواده خورشید صدقه دارد این قد و بالا پسر چهارمِ امیر حُنین دست بر سینه بنی الزهرا چشم و ابروی تو سپاه حسین کاشف الکرب سیزده ساله فاتح صفین سومین بچهْ شیرِ، شیرِ خدا ارمنی‌ها مُرید نام تواند شاهدم سفره‌های نامِ تو هم ردیف یا فَتّاح چشمهایت مُفَرِّجُ الغَمّاء تو که هستی، حسین هم آخر شد پناهنده بر تو سایبانِ مُخَدّراتِ حرم پشتْ گرمیِّ کُبری إعطِنی یا کریم، انا سائل مستجیرٌ بِکَ دست گیرِ همه خدایِ ادب دست پرورده امیر عرب نسلْ در نسلْ خاک پایِ توایم به تو دادیم دلْ نَسَبْ به نسبْ سفره ات بهر سائلان پهن است صورتت شیر و خالِ تو، چو رطب ‌ می‌کند زنده یاد را چین پیشانی ات به وقت غضب اسدالله ، عباس بِنِشین با وقار بر مرکب قد کشیدی همینکه روی اسب لشکر کوفیان کشید عقب ‌ می‌شود روضه را تجسم کرد با کمی فکر، رویِ این مطلب تا تو بودی سفر به خیر گذشت‌ ای نگهبان محمل زینب تا تو بودی داشت غرق بوسه سپیدی غب غب تا تو بودی ندید یک مادر طفلش از تشنگی کند لب لب تا تو بودی معجر داشت روی دوش تو خواب بود هر شب تا تو بودی کسی اجازه نداشت بزند چوب خیزران بر لب رفتی بر غرور‌ها برخورد دست نامحرمان به معجر خورد وای از لحظه‌ای که غوغا شد رفتی و در خیام بلوا شد دختری آب دستت داد بر دعا دست عمه بالا شد سایه ات بین نخل‌ها گم شد پسر چه تنها شد تا رسیدی کنار نهر فرات در مقابلت پا شد تا قیامت خجل ز لبهایت خنکی‌های آب دریا شد جانب خیمه راه افتادی فکر و ذکرت لبان آقا شد در کمینت چهار هزار نفر تیر‌ها در کمان مهیّا شد قدُّ و بالات کار دستت داد چند صد تیر در تنت جا شد بی هوا دستِ راستت افتاد دست چپ هم شکارِ اعدا شد حرمله در شکارِ چشم آمد هدفش چشم‌های شهلا شد نوکِ تیر از سرِ تو بیرون زد تا پرش بین دیده ات جا شد خواستی تیر را برون بکِشی گردنت خم به سوی پا‌ها شد از سرِ تو کلاه خود افتاد یک نفر با پیدا شد آنچنان ضربه زد به فرقِ سرت تا سر چینِ ابرویت وا شد وای بی دست بر زمین خوردی سجده گاه تو خاکِ صحرا شد تیرهایِ کمی فرو رفته خوب بر جسمِ اطهرت جا شد بعدِ سی سال گفتی عاقبت مادر تو زهرا شد دورتر از تنت افتاد همه دیدند قامتش تا شد گفت: خیز و کاری کن رویِ لشگر به خواهرم وا شد دَمِ خیمه زمان غارت‌ها سرِ یک دعوا شد سند ارث بُردن از با کف پا به چادر امضا شد پاسخ اَیْنَ عمّیَ العباس سیلی چند بی سر و پا شد…» «قاسم نعمتی» @bynolharamyn
هر شب رکابِ چشم‌هایش را نگین می‌شد با برکه‌ی او ماه، وقتی همنشین می‌شد می‌خواست، خدمتکارِ اولادِ علی باشد «ام‌البنین» می‌خواست؛ «ام‌المؤمنین» می‌شد ! از فضلِ مادر بود، شد «ابوفاضل» باید خدای فضل آفرین می‌شد هر قطره‌ی اشکش که روی خاک، می‌افتاد انگار، یک فرزندِ او نقشِ زمین می‌شد از سنگ‌ها هم اشک می‌جوشید، با آهش در روضه‌‌هایش دشمنش روضه‌نشین می‌شد هر وقت، چشمِ اشک‌بارش چشمه‌ای می‌دید آب از خجالت آب می‌شد؛ شرمگین می‌شد گفتند، سقایت بلاگردانِ شد گفت آه عباسم؛ ولی باید همین می‌شد ! @bynolharamyn
ای که ماهی روزه داری می کنی دین حق را نصر و یاری می کنی تشنه چون گشتی در این ماه خدا پس نما یاد از در تشنگی اصلش در آنجا بوده است بر و آل بوده است تشنگی و دیده اند و و دیده اند کن تصور تشنه ای بر جوی آب می کند از آب نوشین اجتناب تشنه لب بر ظرف آبی کن نظر یا ابوالفضلی بگو با چشم تر... @bynolharamyn
شه‌و‌ شَهزاده‌و‌ و‌ و آب روضه شده اسٺ روضه ی این روزم بس! همین یک جمله : تا‌ ڪه‌ گفٺ‌ سر‌نیزه به خوردش دادند @bynolharamyn
جان من به عشقِ کربلایت زنده ام هم به عشقِ گنبد و گلدسته هایت زنده ام از غم و شور عزایت سخت افتادم ز پا من به لطفِ تربتِ دارالشفایت زنده ام آگهی از حالِ من آقا که از شوقِ وصال از نگاهِ مرقد و صحن و سرایت زنده ام هر شبِ جمعه به یاد مرقد شش گوشه ات یا به یمنِ روضه، با اشکِ عزایت زنده ام روز و شب داغِ حرم سینه زنم یاد حرم زیرِ لوایت زنده ام تا که عاشورا بیایم در میانِ قتلگه همرهِ $مادر بمیرم من برایت زنده ام تا که تیر آمد بر گلوی نازکش من برای ناله های بیصدایت….زنده ام زنده ماندم تا که در پایین پایت جان دهم گاه سر بر خاکِ قبرت گه به پایت…..زنده ام! @bynolharamyn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ بانو پسرٺ ڪہ هدیهٔ الله اسٺ امید دل حضرٺ اسٺ شادے ڪہ روز ولادٺ توسٺ افسوس ڪہ شادےاٺ فقط شش‌ماه اسٺ @bynolharamyn
بر شادی پیغمبر و بر آینه ی اعلی صلوات هم مولد است و هم روز بر و یکجا صلوات و علیهما السلام مبارک باد.💐 @bynolharamyn
44.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرق در بین نیست ، اکبر است من علی‌ام ای پدر زودتر من را ببر میدان ، که ، حیدر است من علی‌ام ای پدر حسن لطفی ۴۰۲/۰۶/۰۲ @bynolharamyn
ای مستجار حضرت ارباب، زیبا ، پناه برادر دو دست توست ای مسجدی که وقف شدی بر حسینیه گلدسته های نذری مادر دو دست توست مشکی که داد بر تو گواه ماست لب دو دست توست شمشیر زن بیا و به نیزه بسنده کن چون حضرت دو دست توست معجر نمی کشد احدی از سر کسی وقتی دخیل گوشه معجر دو دست توست حتماً در پدر مشک می شوی با لشگری همیشه برابر دو دست توست مشکت به دست راست و نیزه به دست چپ مبهوت کار جنگی ات آخر دو دست توست وقتی که از بدن شود این دست ها جدا باید که خواند فاتحه طفل خیمه را @bynolharamyn