eitaa logo
کافه کتاب رهتاب📚☕️
859 دنبال‌کننده
790 عکس
366 ویدیو
4 فایل
﴿اولین‌کآفہ‌کتآب‌ویژه‌ #بانوان‌ دࢪاِصفهان﴾ یہ‌ جاےدِنج‌وآࢪوم😌 مناسب دوࢪهمےهاےخاصِتون😃 مهمانمان‌باشید"یِک‌☕️کتآب‌گࢪم" آدرس‌‌⇩ دهنو•طبقه‌زیرین‌خیریه‌رسول‌اکرمﷺ ⏰پذیراےشما از ساعت۱۶عصرالی۱۹:۳۰شب ☎️تلفن : ۰۹۱۳۵۶۷۹۶۶۵ 🆔️ ادمین کانال : @admin_rahtab
مشاهده در ایتا
دانلود
•••❤️ یه‌پَرنده‌که‌روی‌شاخه‌میشینه از‌شکستن‌شاخه‌ترسی‌نداره چون‌اعتمادش‌به‌شاخه‌نیست بَلکه‌به‌بال‌هاشه. خُودتو‌باور‌داشته‌باش.🌱✨️ 🌱 @Caffeerahtab
این‌روزا آسمون‌رو از دِل قصه ها می‌بینیم🪁...؛ سَلام اوقات به کآم🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درست زمانی که نسیم ملایم ابرهای سفید رو در پهنهٔ آبی رنگ فلک جابه‌جا می‌کنه...،🌟 دلتنگ نوشیدنی های گرم و دلنشین کافه‌مون نمیشی؟! ☕️با امروز همراه باش؛👆 📆راستی امروز ۳۰امه؟ انگار خبراییه...! ‌→⁠_⁠→⁩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨یک‌دقیقه‌و‌سی‌ثانیه‌کتاب✨ خیلی خوشحال،منتظر شروع گفتگو بودم که خانم دکتر،در حالی که با دست به سر تا پای من و حجابم اشاره می‌کرد،گفت: «تو همینجوری می‌خوای بیای توی دانشگاه؟» انتظار همه جور حرفی رو داشتم به جز همین یکی رو! اما...خب،نیازی به از قبل فکر کردن نبود. جوابش خیلی واضح بود. گفتم:« البته!» تلفن رو برداشت و زنگ زد به یه نفر دیگه که اون موقع نمی‌دونستم کیه. آقایی که قیافش اصلاً شبیه فرانسویا نبود، اما ژست و اداهاش چرا، اومد توی اتاق. بعدها فهمیدم اون آقا، که معاون رئیس اون لابراتوار بود، خودش یک مسلمونه مراکشیه؛ از اون افرادی که اصرار دارند از خود اروپایی‌ها هم اروپایی‌تر رفتار کنند! آقاهه یه نگاهی کرد به خانم استاد و با هم از اتاق رفتن بیرون؛ استاد اومد تو. بدون اینکه بخواد چیزی درباره من بدونه، گفت:« فکر نمی‌کنم بتونیم با هم کار کنیم؛ به خصوص که تو هم می‌خوای اینجوری بیای دانشگاه... غیر ممکنه... اون هم توی انسم!» توی سرم، که تا چند دقیقه قبل پر از ولوله و هیاهوی حرفای جورواجور بود، یهو ساکت شد؛ اما صدای فریاد و اعتراض دلم رو می‌شنیدم. بلند شدم. خیلی سخت بود؛ولی دوباره بهش لبخند زدم. گفتم:«ترجیح میدم عقایدم رو حفظ کنم تا مدرک دکتری انسم رو داشته باشم.» گفت:«هر طور می‌خوای!» توی قطار، موقع برگشتن به شهر خودم، به این فکر می‌کردم که میزان دانش و توانمندی علمی‌ام چققققققققدر توی این کشور مهمه... و خب البته اینکه موهام دیده بشه مهم‌تره! نمی‌دونم چرا بغض کرده بودم. به خودم گفتم: «چه‌ته؟ اگه حرفی رو که زدی قبول نداشتی و همینجوری یه چیزی پروندی که بیخود کردی دروغ گفتی؛ اما اگه قبول داری، بیخود ناراحتی. تو بودی و استاد. اما خدا هم بود. انشاالله که هرچی هست خیره.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انگیزشی🌱.mp3
189.1K
●|🌱🎼❤️|● حالتـــــون خوب💕 عصر دل‌انگـــــیزتون بخیر✨ 🌱 @Caffeerahtab
📚 از طرح سه‌شنبه ها که خبر دارید ...(:😍 📌کتـــــــــاب‌نـــــوش بریم برای رونمایی از منوی این هفته...🥰 ☕️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
●|📚😋☕️|● امروز میتونید این منوهای پرطرفدار رو با تخفیف ویژه دریافت کنید😍❤️ فرصت رو از دست ندید😃 منتظرتونیم🌱 ⏰ از ساعت ۱۶ عصر الی ۱۹ @Caffeerahtab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزیزجآن روزگـــآرت پر از اتّفاقای قشنگ🌿 مُخآطب این پُستمون آخرای دهه هشتاد و صد البته دهه نودیاست😍😍 سِری کتاب های انتشارات ... رو بخون👐🏻 داستان هایی که کُلی اتفاق جذآب و هیجان انگیز داره...! 🤫درگوشی: زنگ تفریحا یا وقتای آزادت جون میده برای مطالعه این کتابا...🔔؛ @Caffeerahtab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
26.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💙💚💛❤️ شبیه تَرین خَلق به پیامبر تو... 🎉😍روز جوان مُبارک بهترین اقشار جامعه باشه😁🎉 ما کِ به این مناسب تصمیم گرفتیم این ترکیب خوشمزه و خوش رَنگ رو به منو اضافه کنیم🥳؛ شُما‌چی🤩؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•••🌱 آرزوهایت را از او طلب کن🌷 چرا که ،خواست خواستِ خداست هر آنچه او بخواهد همان مي‌شود✨ به اراده ی او  هرغیر ممکنی ممکن می گردد🌱 ✨روزتون پر از ❤️آرزوهای دست یافتنی🦋 🌱 @Caffeerahtab
سَـــــــــــــــــلام وَقتتون بخیر عزیزان رهتآبی😍❤️ قَهوه دوست ها رو خَبَر کُن☕️! ما توی کآفه‌مون براشون بهترین ترکیبات رو داریم...؛ از اِسپِرسو براتون بگم😶 یا خودتون از طعم این بزرگوار آگاهی دارین😋؟! 📌با قسمت دوم رمان نیمه شب همراه شو:)🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
●|🌿☕️🖇|● هیچ‌چی‌شیرین‌تَراَز یه‌فِنجان‌قَهـــــوِه‌تَلـــــخ‌نیست‌...🍃 💟بفرست براش مهمونش کن😍❤️ @Caffeerahtab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚رویای نیمه شب 2⃣ قسمت دوم می گفت: «من دیگر ناتوان و کندذهن شده ام. تو باید کارها را به دست بگیری تا مطمئن شوم بعد از من از عهده اداره کارگاه و مغازه برمی آیی.» در جوابش می گفتم:《 اجازه بده زرگری را طوری یاد بگیرم که دست کم در شهر حله، کسی به استادی من نباشد. اگر در کارم مهارت کامل نداشته باشم، شاگردان و مشتریها روی حرفم حسابی باز نمی کنند.》 با تحسین به طرحها و ساخته هایم نگاه می کرد و می گفت:《 تو همین حالا هم استادی و خبر نداری.》 می گفتم: 《نمی خواهم برای ثروت و موقعیت شما به من احترام بگذارند. آرزویم این است که همۀ مردم حله و عراق، غبطه شما را بخورند و بگویند: این ابونعیم عجب نوه ای تربیت کرده!》 به حرف هایم می خندید و در آغوشم می کشید. گاهی هم آه می کشید، اشک در چشمانش حلقه می زد و می گفت:《 وقتی پدرِ خدا بیامرزت در جوانی از دنیا رفت ،دیگر فکر نمی کردم امیدی به زندگی داشته باشم. خدا مرا ببخشد! چقدر کفر می گفتم و از خدا گله و شکایت می کردم. کسب و کار را به شاگردان سپرده بودم و توی مغازه و کارگاه بند نمی شدم. بیشتر وقتم را در حمام «ابو راجح» می گذراندم. اگر دلداری های ابوراجح نبود کسب و کار از دستم رفته بود و دق کرده بودم. او مرا با خود به نماز جماعت و جمعه می برد... @Caffeerahtab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Hojat Ashrafzade - Sakht Nagir (128).mp3
3.47M
●|🎧🌱🎼|● آࢪامِـــــش‌دارے وَقتےڪہ‌ࢪوزهآےخوبِت‌نَزدیڪہ ...✨ 🎧 @Caffeerahtab
به وَقت ظُــــــــ🌤ـــــــهر سَـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام💛 چِقَدر از حضور مخآطبآن جَدید‌مون خوشحالیـــــــــــــــــــــیم😍؛ هَمراه ما بمون که قراره همین اول کآری حســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــابی سورپرایز بشی🎉...(♡⁠‿⁠♡) پُست پائین برای شُماعه👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کآفه کتاب رهتآب به خیلی چیزا معروفه...😎 اما خوشمزه‌ترین‌ِشـــــــــــــــــــ نوشیدنی های خاص‌مونه🥤 با گذری سریع از 🫐 🍏 🍓 🍇 🍋 🍊 🍒 نوبت به شگفتانه می‌رسه🌟 ترکیب خوش‌رنگ‌ خوش‌طعم (که خاص خودمون هم هست🤫) 🍍 😋💚😋💙😋❤️
تقدیم به همه عزیزانی که قدم روی چشم کآفه ما میزارن...💐💖؛ 📆‌←⁠_⁠←⁩ از شنبه تا پنجشنبه ⏰‌←⁠_⁠←⁩ ۱۶ الیٰ ۱۹ اینم آدرس‌مون...✷⁠‿✷⁠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زود بزن روی اولین هشتگ👆🏻👆🏻👆🏻 کِتاب این‌بآر چالش‌مون خیلی جذآبه😍 یه بخششو بخون! مادر حس کرد که تمام تنش گُر گرفته است و می‌سوزد. مانده بود که چه بگوید. دکتر منتظر بود تا مادر تصمیم بگیرد. مادر سرش را بلند کرد و گفت:« آقای دکتر! همان خدایی که این درد را به این بچه داده، خودش هم می‌تواند این درد را از او بگیرد. خدا می‌داند می‌داند که من نمی‌توانم بچه فلج را نگه دارم، من... من امضا نمی‌کنم.»دکتر جا خورد، ابرو در هم کشید و با پرخاش گفت:«خودتان می‌دانید، ولی اگر این بچه را از بیمارستان ببرید، توی پرونده‌اش می‌نویسم که هیچ بیمارستانی قبولش نکند.» چشم‌های مادر داغ شده بود و اشک می‌خواست سرریز کند. دلش می‌خواست بنشیند روی زمین. گفت:« هرچه می‌خواهید بنویسید اینطور که شما که شما فکر می‌کنید نیست، ما بی صاحب نیستیم.» و بچه را از روی تخت برداشت و راه افتاد. توی صورت دکتر نگاه نکرد تا اشک‌هایش را نبیند. به خانه که رسید، انگار خسته‌ترین و غمگین‌ترین مادر عالم بود. رختخواب محمد را آورد و رو به قبله انداخت. صورت محمد را بوسید و آرام خواباندش.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🤍💚🤍💚🤍 سَــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام از این روز برفی🌨 🌺 خجسته میلاد با سعادت، یگانه منجی عالم بشریت، قطب عالم امکان، مولانا صاحب الزمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف مبارک🎊🎉🎊 @Caffeerahtab