eitaa logo
چـــادرےهـــا |•°🌸
1.6هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
74 فایل
﷽ دلـ♡ـمـ مےخواھَد آرام صدایتـ کنم: "ﺍﻟﻠّﻬُﻤـَّ‌ ﯾاﺷاﻫِﺪَ کُلِّ ﻧَﺠْﻮۍ" وبگویمـ #طُ خودِ خودِ آرامشے ومن بیـقرارِ بیقـرار.♥ |•ارتباط با خادم•| @Khadem_alhoseinn |°• ڪانال‌دوممون •°| 🍃 @goollgoolii (۶شَهریور۹۵) تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
╚ ﷽ ╝ ••○♥️○•• عثمان آماده می‌شود _ برویم پدر؟ نگاه مثبت پدر جواب عثمان را داده است. راه می‌افتند سمت خانه احمد، همسایه شأن تا شاید اطلاعاتی از خالد پیدا کنند عثمان پله های شیک و درجه یک آلمانی خانه شأن را یکی به دو رد می‌کند و اصلا حواسش به این نیست که پدرش هم با همین سرعت دارد پشت سرش می‌دود. به پایین که می‌رسند تازه باید طول حیاطشان را تا درب خانه طی کنند... خانه دکتر اکرم خیلی بزرگ است، عثمان خانه ای که یک هفته ای است که توسط دکتر اکرم خریداری شده است را دوست ندارد و این یک هفته ورد زبانش غرولند به خانه بوده است. از خانه عثمان تا خانه احمد در بالای شهر چند قدم بیشتر فاصله نیست اما همین فاصله کوتاه کافی است که دکتر اکرم در عذاب وجدانش آتش بگیرد *** _ من کسی که حق ویزیت نداده را ویزیت نمی‌کنم، این را همان روز اول در مخت فرو نکردم مگر؟ پرستار می‌ترسد و جلوی اسم خالد می‌نویسد: ویزیت نشده ••○♥️○•• ✍ ✍ لطفا فقط با ذکر کانال و کپی شود... ╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮ ✒ @chaadorihhaaa ╰┅•°•°•°•°═ঊ