••••
-به رسم هر روز
~•° السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن °•~
~•°السلام علیڪ یابقیة الله یااباصالح
المهدۍیاخلیفة الرحمن ویاشریڪ القرآن ایهاالامامالانسوالجان"سیدی"و"مولاۍ"
الامان الامان°•~
#اللہمعجللولیکالفرج
~> دعای فرج <~
إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكىٰ ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ .اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِى الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ .يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِىُّ ، يَا عَلِىُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيانِى فَإِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُرانِى فَإِنَّكُما ناصِرانِ .يَا مَوْلانا يَا صاحِبَ الزَّمانِ ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى ، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ..
•••
•∞•| @chaadorihhaaa |•∞•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_زمانی 🌸💫:]
شهدا تمرین کردن ولایت پذیری امام مهدی رو در آقا روح الله بی چون و چرا!
«اللهم عجل لولیک الفرج»💜✨:/
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══✼🌸✼══
❇ #تقویم_ابراهیم✔
✍ #امروز
🌹 #سهشنبه ، مورخ👇
هشتم(۸)، مهر(۷)، نود و نه(۹۹)؛ میباشد.
مصادف با:
۱۱صفر۱۴۴۲
۲۹سپتامبر۲۰۲۰
🔸️ذکر امروز: #یا_ارحم_الراحمین
🔹️حدیث امروز: با همسرت مدارا کن تا زندگیات با صفا شود. #امام_علی(ع)
🔸️رویدادهای امروز:
شهادت شهید حسن آبشناسان (۱۳۶۴ه.ش)
روز بزرگداشت مولوی
روز جهانی ناشنوایان
🔵 ۹روز تا اربعین حسینی
⚫ ۱۷روز تا شهادت حضرت محمد(ص)
و امام حسن(ع)
🆔️ @j_ebrahimhadi
•∞•| @chaadorihhaaa |•∞•
کانال دایی ارزونی👇
https://eitaa.com/joinchat/3497852995Ce33e5df84a
کانال لباس کودک:
https://eitaa.com/joinchat/866254915Ca4b13e4ed3
کانال گل گلی جان:
https://eitaa.com/joinchat/1830354968C8d2e5af551
چـــادرےهـــا |•°🌸
╚ ﷽ ╝ .... #رمان_آفتاب_در_حجاب #زندگینامه_حضرتزینب #قسمت_شستم ••○🖤○•• .... مى فهمى که این صحنه
╚ ﷽ ╝
....
#رمان_آفتاب_در_حجاب
#زندگینامه_حضرتزینب
#قسمت_شستویکم
••○🖤○••
....
نمى تواند شکست را در اولین حمله، بر خود هموار کند. نگاه حیرتزده حضار نیز او را براى حمله اى دیگر تحریک مى کند. این ضربه باید به گونه اى باشد که جز ضعف و سکوت پاسخى به میدان نیاورد.
- چگونه دیدى کار خدا را با برادرت حسین؟!
و تو محکم و استوار پاسخ مى دهى: "ما راءیت الا جمیلا. جز خوبى و زیبایى هیچ ندیدم."
و ادامه مى دهى: "اینان قومى بودند که خداوند، شهادت را برایشان رقم زده بود. پس به سوى قتلگاه خویش شتافتند. به زودى خداوند تو را و آنان را جمع مى کند و در آنجا به داورى مى نشیند. و اما اى ابن زیاد! موقفى گران و محکمه اى سنگین پیش روى توست.
بکوش که براى آن روز پاسخى تدارك ببینى. و چه پاسخى مى توانى داشت؟! ببین که در آن روز، شکست و پیروزى از آن کیست. مادرت به عزایت بنشیند اى زاده مرجانه!"
ابن زیاد از این ضربه هولناك به خود مى پیچد، به سختى زمین مى خورد و ناى برخاستن در خود نمى بیند.
تنها راهى که در نهایت عجز، به ذهنش مى رسد، این است که جلاد را صدا کند تا در جا سر این حریف شکست ناپذیر را از تن جدا کند.
عمروبن حریث که ننگ کشتن یک زن را بیش از ننگ این شکست مى شمرد و جنس این ننگ را بیش از ابن زیاد مى فهمد، به او تذکر مى دهد که دست از این تصمیم بردارد.
اما ابن زیاد درمانده و مستاءصل شده است، باید کارى کند و چیزى بگوید که این شکست را بپوشاند.
رو مى کند به حضرت سجاد و مى گوید: "تو کیستى؟"
امام پاسخ مى دهد: "من على فرزند حسینم."
ابن زیاد مى گوید: :مگر على فرزند حسین را خدا نکشت؟"
امام مى فرماید: "من برادرى به همین نام داشتم که... مردم! او را کشتند؟"
ابن زیاد مى گوید: "نه ، خدا او را کشت."
امام به کلامى از قرآن، این بحث را فیصله مى دهد:
- الله یتوفى الانفس حین موتها(27)خداوند هنگام مرگ، جان انسانها را مى گیرد.
خشم ابن زیاد برافروخته مى شود، فریاد مى زند: "تو با این حال هم جرعت و جسارت به خرج مى دهى و با من محاجه مى کنى؟"
و احساس مى کند که تلافى شکست در میدان تو را هم یکجا به سر او در بیاورد.
فریاد مى زند: "ببرید و گردنش را بزنید."
....
••○🖤○••
✍ #نوشته_سیدمھدیشجاعے
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
چـــادرےهـــا |•°🌸
╚ ﷽ ╝ .... #رمان_آفتاب_در_حجاب #زندگینامه_حضرتزینب #قسمت_شستویکم ••○🖤○•• .... نمى تواند شکست
╚ ﷽ ╝
....
#رمان_آفتاب_در_حجاب
#زندگینامه_حضرتزینب
#قسمت_شستودوم
••○🖤○••
....
پیش از آنکه ماءموران پا پیش بگذارند، تو از جا کنده مى شوى، دستهایت را چون چترى بر سر سجاده مى گیرى و بر سر ابن زیاد فریاد مى کشى: "بس نیست خونهایى که از ما ریخته اى. به خدا قسم که براى کشتن او باید از روى جنازه من بگذرید."
ابن زیاد به اطرافیان خود مى گوید: "حیرت از این محبت خویشاوندى! به خدا قسم که به راستى حاضر است جانش را فداى او کند."
سجاد به تو مى گوید: "آرام باش عمه جان ! بگذار من با او سخن بگویم."
و بر سر ابن زیاد فریاد مى کشد: "ابن زیاد! مرا از قتل مى ترسانى؟! تو هنوز نفهمیده اى که کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت خاندان ماست؟!"
ابن زیاد از صلابت این کلام برخود مى لرزد. رو مى کند به ماموران و مى گوید: "رهایش کنید. بیمارى اش او را از پا در خواهد آورد."
و فریاد مى زند: "ببریدشان. همه شان را ببرید."
و با خود فکر مى کند: "کاش وارد این جنگ نمى شدم. هیچ چیز جز شکست و شماتت بر جا نماند."
شما را در خرابه اى کنار مسجد اعظم سکنى مى دهند تا فردا راهى شامتان کنند و تا صبح، هیچ کس سراغى از شما نمى گیرد، مگر کنیزان و اسیرى چشیدگان.
پس کجا رفتند آنهمه مردمى که در بازار کوفه ضجه مى زدند و اظهار ندامت و حمایت مى کردند؟!
چه شهر غریبى است کوفه!
☆☆☆
پشت سر فریبگاه خیز کوفه است و پیش رو شهر شوم شام.
پشت سر، خستگى و فرسودگى است و پیش رو التهاب و اضطراب.
کاش کوفه، نقطه ختم مصیبت بود. کاش شهرى به نام شام در عالم نبود.
کاش در بین کوفه و شام، منزلى به نام نصیبین نبود و سجاد در این منزل با غل و زنجیر از مرکب فرو نمى افتاد.
کاش منزل "جبل جوشنى" در نزدیکى شام نبود و زنى از اهل بیت، به ضرب تازیانه ماموران ، کودکش سقط نمى شد.
کاش در بین کوفه و شام قریه اى به نام "اندرین" نبود و اهالى و ماموران، شب را تا صبح با شادى و طرب و خواندن و نواختن و شراب نوشیدن، آتش به دل کاروان نمى زدند.
کاش منزل "عسقلانى" در کار نبود و دخترکى از مرکب نمى افتاد و زیر دست و پاى شتران نمى رفت و با مرگش جگر تو را نمي گداخت.
کاش راه اینقدر طولانى نبود. کاش هوا اینقدر گرم نبود، کاش در منازل بین راه، دشمن، شما را در ضل آفتاب، رها نمى کرد تا تو ناگزیر شوى سجاد بیمار را در زیر سایه شتر بخوابانى و کنار بسترش اشک بریزى و بگویى: "چه دشوار است بر من ، دیدن این حال و روز تو."
کاش سهم هر کدام از اسیران در شبانه روز یک قرص نان نبود تا تو ناگزیر نشوى نانهایت را به کودکان ببخشى و از فرط ضعف و گرسنگى، نماز شبت را نشسته بخوانى.
و باز همه این مصائب، قابل تحمل بود اگر شهرى به نام شام در عالم نمى بود.
....
••○🖤○••
✍ #نوشته_سیدمھدیشجاعے
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
••••
-به رسم هر روز
~•° السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن °•~
~•°السلام علیڪ یابقیة الله یااباصالح
المهدۍیاخلیفة الرحمن ویاشریڪ القرآن ایهاالامامالانسوالجان"سیدی"و"مولاۍ"
الامان الامان°•~
#اللہمعجللولیکالفرج
~> دعای فرج <~
إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكىٰ ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ .اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِى الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ .يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِىُّ ، يَا عَلِىُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيانِى فَإِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُرانِى فَإِنَّكُما ناصِرانِ .يَا مَوْلانا يَا صاحِبَ الزَّمانِ ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى ، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ..
•••
•∞•| @chaadorihhaaa |•∞•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_زمانی 🌸💫:]
توصیه جالب برای یاری ومحبت امام زمان🌻
«اللهم عجل لولیک الفرج»💜✨:/
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══✼🌸✼══
#حــســیــنــ (عــ) تــو آبــرو دادیــ..
و مــنــ آبــرو بــردمــ..
یــه اشــتــبــاهیــ ڪــردمــ و..
چــوبــشــ رو همــ خــوردمــ..
خــودتــ یــه ڪــاریــ ڪــنــ..
ڪــمــ آوردمــ! 🥀
🌙| @chaadorihhaaa
شورای برابری فرانسه، اغلب زنان فرانسوی در مترو مورد آزار جنسی قرار میگیرند!
آزار و اذیت جنسی در وسایل نقلیه عمومی انگلیس۴۲ درصد افزایش یافته است!
#پویش_حجاب_فاطمے
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══ ❃🌸❃ ═══
چـــادرےهـــا |•°🌸
. 🍃 #همتا_ے_مـن #قسمت_اول . امشب اول ماه محـرم اسـت ... از پشت پـنجره نگاهی به صورتش می انـدازم . ش
[♥️] پرش به پارت اول رمان #همتا_ے_من
برای اولین بار منتشر شده در کانال ما😍😌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_زمانی 🌸💫:]
نوبت جهاد ماست...!
«اللهم عجل لولیک الفرج»💜✨:/
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══✼🌸✼══
••••
-به رسم هر روز
~•° السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن °•~
~•°السلام علیڪ یابقیة الله یااباصالح
المهدۍیاخلیفة الرحمن ویاشریڪ القرآن ایهاالامامالانسوالجان"سیدی"و"مولاۍ"
الامان الامان°•~
#اللہمعجللولیکالفرج
~> دعای فرج <~
إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكىٰ ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ .اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِى الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ .يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِىُّ ، يَا عَلِىُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيانِى فَإِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُرانِى فَإِنَّكُما ناصِرانِ .يَا مَوْلانا يَا صاحِبَ الزَّمانِ ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى ، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ..
•••
•∞•| @chaadorihhaaa |•∞•
❇ #تقویم_ابراهیم✔
✍ #امروز
🌹 #جمعه ، مورخ👇
یازدهم(۱۱)، مهر(۷)، نود و نه(۹۹)؛ میباشد.
مصادف با:
۱۴صفر۱۴۴۲
۲اکتبر۲۰۲۰
🔸️ذکر امروز: #صلوات
🔹️حدیث امروز: خوش رفتاری با مردم، راس خرد است. #امام_حسن_مجتبی(ع)
🔸️رویدادهای امروز:
شهادت شهید مدافع حرم حامد احمدی (لشکرفاطمیون) ۱۳۹۳ه.ش
🔵 ۶روز تا اربعین حسینی
⚫ ۱۴روز تا شهادت حضرت محمد(ص)
و امام حسن(ع)
🆔️ @j_ebrahimhadi
🆔️ @chaadorihhaaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_زمانی 🌸💫:]
بخدا ظهور نزدیکه ...!
«اللهم عجل لولیک الفرج»💜✨:/
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══✼🌸✼══
#فرازے از وصیت_نامه
خواهر عزیزم
هرگاه خواستی از حجاب خارج شوی☝️و لباس اجنبی♨️ را بپوشی به یاد آور که اشک امام زمانت را جاری میکنی،😔
به خونهای پاکی که ریخته شد برای حفظ این وصیت خیانت میکنی،😞به یاد آور که غرب را در تهاجم فرهنگیاش یاری میکنی فساد را منتشر میکنی و توجه جوانی که صبح و شب سعی کرده نگاهش را حفظ کند جلب میکنی،🍃به یاد آور حجابی که بر تو واجب شده تا تو را در حصن نجابت فاطمی حفظ کند تغییر میدهی، تو هم شامل آبرویی، بعد از همه اینها اگر توجه نکردی، هویت شیعه را از خودت بردار...✅
#شهید_علاء_حسن_نجمه
#پویش_حجاب_فاطمے
•∞•| @chaadorihhaaa |•∞•
میگفت :
یکی برا مادرتون یه کاری بکنه ، جبرانش نمیکنید مگه؟
برید در خونه ام البنین .
تا میتونید نوکری کنید .
حضرت عباس بی جواب نمیذاره .
حواسش جمعِ مادرشه ... اخه غیرتیه
•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·
@chaadorihhaaa
———⃟💛⃟🌻⃟🌙⃟———
#ثوابهایت_را_در_کیسه_سوراخ_نریز
وضو میگیرے..
اما در عین حال اسراف میکنے❕
نماز میخوانے..
اما با برادرت قطع رابطه میکنے❕
روزه میگیرے..
اما غیبت هم میکنے❕
صدقه میدهے..
اما منت هم میگذارے❕❕
بر پیامبر و آلش صلوات میفرستے.
اما بد خلقے میکنے❕
صبر کن بابا جان!!!!!!
ثوابهایت را در کیسه سوراخ نریز
#آیت_الله_مجتهدے_تهرانے
°•[ @chaadorihhaaa ]•°
چـــادرےهـــا |•°🌸
╚ ﷽ ╝ .... #رمان_آفتاب_در_حجاب #زندگینامه_حضرتزینب #قسمت_شستودوم ••○🖤○•• .... پیش از آنکه ما
╚ ﷽ ╝
....
#رمان_آفتاب_در_حجاب
#زندگینامه_حضرتزینب
#قسمت_شستوسوم
••○🖤○••
....
کوفه اى که زمانى مرکز حکومت پدرت بوده است، جان تو را به آتش کشید، شام با تو چه خواهد کرد!؟ "شامى" که از ابتدا مقر حکومت بنى امیه بوده است و بر تمام منابر، هر صبح و ظهر و شام، علیه على خطبه خوانده اند و به او ناسزا گفته اند، "شامى" که مردمش دست پرورده یزید و معاویه اند، "شامى" که نطفه اش را به دشمنى با اهل بیت بسته اند، با تو چه خواهد کرد؟!
چهار ساعت، این کاروان خسته و مجروح و ستم کشیده را بر دروازه جیران نگاه مى دارند تا شهر را براى جشن این پیروزى بزرگ مهیا کنند. به نحوى که دروازه از این پس به خاطر این معطلى چند ساعته، دروازه ساعات نام مى گیرد.
پیش از رسیدن به شام، تو خودت را به شمر مى رسانى و مى گویى: "بیا و یک مردانگى در عمرت بکن."
شمر مى گوید: "باشد، هر خواهشى که کنى برآورده است."
با تعجب و تردید مى گویى: "نگاه نامحرمان، دختران و زنان آل الله را آزار مى دهد. ما را از دروازه اى وارد شام کن که خلوت تر باشد و چشمهاى کمترى نگران کاروان شود."
شمر پوزخندى مى زند و مى گوید: "عجب! نگاهها آزارتان مى دهد. پس از شلوغترین دروازه شهر وارد مى شویم؛ جیران!"
و براى اینکه دلت را بیشتر بسوزاند، اضافه مى کند: "یک خاصیت دیگر هم این دروازه دارد. فاصله اش با دارالاماره بیشتر است و مردم بیشترى در شهر مى توانند تماشایتان کنند."
کاروان در پشت دروازه ایستاده است و تو به سرپرستى و دلدارى کودکانى مشغولى که زنى پرس و جو کنان خودش را به تو مى رساند، پسر جوانى که همراه اوست، کمى دورتر مى ایستد و زن که به کنیزان مى ماند، به تو سلام مى کند و مى گوید: "من اسمم زینبه است. آمده ام براى خانمم خبر ببرم. شهر شلوغ است و ما نمى دانیم چرا. گفتند کاروانى از اسرا در راه است. آمده ام بپرسم که شما کیستید و در کدام جنگ اسیر شده اید."
تو سؤال مى کنى: "خانم شما کیست؟"
کنیز مى گوید: "اسمش؛ حمیده است از طایفه بنى هاشم.:
و به جوان اشاره مى کند: "آن جوان هم پسر اوست . اسمش سعد است."
سعد، قدرى نزدیکتر مى آید تا حرفها را بهتر بشنود.
تو مى گویى: "حمیده را مى شناسم. سلام مرا به او برسان و بگو من زینبم، دختر امیرالمؤمنین، على بن ابیطالب.
و آن سرها که بر نیزه است، سر برادران و برادرزادگان و عزیران من است. بگو که..."
پیش از آنکه کلام تو به پایان برسد، کنیز از شنیدن خبر، بى هوش بر زمین مى افتد.
سر بلند مى کنى، جوان را مى بینى که گریان و بر سر زنان مى گریزد.
به زحمت از مرکب فرود مى آیى و سر کنیز را به دامن مى گیرى. کنیز انگار سالهاست که مرده است.
مصیبتى تازه براى کاروانى که قوت دائمى اش مصیبت شده است.
صداى فریاد و شیون، تو جهت را جلب مى کند. زنى را مى بینى، با سر و پاى برهنه که افتان و خیزان پیش مى آید، مى افتد، برمى خیزد، شیون مى کند، چنگ بر صورت مى زند و خاك بر سر مى پاشد.
نزدیکتر که مى آید، مى بینى حمیده است. خبر، او را از جا کنده است و با سر و پاى برهنه به اینجا کشانده است.
....
••○🖤○••
✍ #نوشته_سیدمھدیشجاعے
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
چـــادرےهـــا |•°🌸
╚ ﷽ ╝ .... #رمان_آفتاب_در_حجاب #زندگینامه_حضرتزینب #قسمت_شستوسوم ••○🖤○•• .... کوفه اى که زما
╚ ﷽ ╝
....
#رمان_آفتاب_در_حجاب
#زندگینامه_حضرتزینب
#قسمت_شستوچهارم
••○🖤○••
....
سر کنیز را زمین مى گذارى و به استقبال او مى شتابى تا مگر سر و رویش را بپوشانى. پسر که خود، بى تاب و وحشتزده است با تکه پارچه هایى در دست به دنبال او مى دود. براى اینکه زن را در بغل بگیرى و تسلا دهى، آغوشى مى گشایى، اما زن پیش از آنکه آغوش تو را درك کند صیحه اى مى کشد و بر روى پاهایت مى افتد. مى نشینى و سر و شانه هایش را بلند مى کنى، یال چادرت را بر سرش مى افکنى و گرم در آغوشش مى گیرى و به روشنى درمى یابى که هم الان روح از بدنش مفارقت کرده است، اگر چه از خراشهاى صورتش خون تازه مى چکد و اگرچه پوست و گوشت صورتش در زیر ناخنهاى خون آلودش رخ مى نماید و اگرچه چشمهاى اشکبارش به تو
خیره مانده است.
سعد گریان و ضجه زنان پیش پایت زانو مى زند و نمى داند که بر مصیبت شما گریه کند یا از دست دادن مادر.
ماموران ، حتى مجال گریستن بر سر جنازه را به تو نمى دهند.
با خشونت، کاروان را راه مى اندازند و به سمت دروازه، پیش مى برند. پیش از ورود به شام، صداى، دف و تنبور و طبل و دهل، به استقبال کاروان مى آید.
شهر، یکپارچه شادى و مستى است. مغنیان و مطربان در کوچه و خیابان به رقص و پایکوبى مشغولند. حجاب، برداشته شده است. دختران و زنان، بى پوشش در ملاء عام مى چرخند. پارچه هاى زرنگار و پرده هاى دیبا، همه دیوارهاى شهر را پر کرده است. هر که با هر چه توانسته، کوچه و محله و خیابان را آذین بسته است.
جا به جا شدن پرچم شادى افراشته اند و قدم به قدم، نقل بر سر مردم مى پاشند.
همه این افتخارات به خاطر پیروزى یک لشگر چندین هزار نفرى بر یک سپاه کوچک صد و چند نفرى است؟! همه این ساز و دهلها و بوق و کرناها براى اسیر گرفتن یک مرد بیمار و هشتاد زن و کودك داغدیده و رنج کشیده و بى
پناه است؟
آرى آنکه در کربلا به دست سپاه کفر کشته شد، برترین مخلوق روى زمین بود و همه عالم و آدم در ارزش با او برابرى نمى کرد و این بزرگترین پیروزى کفر ظاهر و شیطان باطن بود. ولى مردمى که به پایکوبى و دست افشانى مشغولند که این چیزها را نمى فهمند.
آرى، تمام کوفه و شام و حجاز و عراق و پهنه گیتى با کودك خردسالى از این کاروان، برابرى نمى کند و ارزش این کاروان به معنا بیش از تمام جهان است.
اما این عروسکان دست آموز که دنبال بهانه اى براى غفلت و بى خبرى مى گردند که این حرفها را نمى فهمند.
شیعه پاکدلى که قدرى از این حرفها را مى فهمد و از مشاهده این وضع، حیرت کرده است، مراقب و هراسناك، خودش را به تو مى رساند و مى گوید: "قصه از چه قرار است؟ شما که از چنان منزلتى برخوردارید، به چنین ذلتى چرا تن داده اید؟ چرا خدا به چنین حال و روزى براى شما رضایت داده است؟!"
تو به او مى گویى: "به آسمان نگاه کن!"
نگاه مى کند و تو پرده اى از پرده ها را برایش کنار مى زنى. در آسمان تا چشم کار مى کند، لشکر و سپاه و عده و عده است که همه چشم انتظار یک اشارت صف کشیده اند. غلغله اى است در آسمان و لشگرى به حجم جهان، داوطلب یاورى شما خاندان، گشته اند.
مرد، مبهوت این جلال و شکوه و عظمت، زانو مى زند و تو پرده مى اندازى.
....
••○🖤○••
✍ #نوشته_سیدمھدیشجاعے
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
چـــادرےهـــا |•°🌸
╚ ﷽ ╝ .... #رمان_آفتاب_در_حجاب #زندگینامه_حضرتزینب #قسمت_شستوچهارم ••○🖤○•• .... سر کنیز را ز
╚ ﷽ ╝
....
#رمان_آفتاب_در_حجاب
#زندگینامه_حضرتزینب
#قسمت_شستوپنجم
••○🖤○••
....
و مرد، کاروانى را مى بیند که مردى نحیف و لاغر را در غل و زنجیر بر شترى برهنه سوار کرده اند و زنان و کودکان را بر استران بى زین نهاده اند و نیزه دارانى که سرها را حمل مى کنند، در میانه کاروان پخش شده اند و ماموران ، گرداگرد کاروان حلقه زده اند تا هر مرکبى آهسته تر مى رود یا مسیرش منحرف مى شود، سوارش را به ضرب تازیانه بزنند و یا هر زنى و کودکى اشک مى ریزد، گریه اش را با سرنیزه، آرام کنند.
سهل بن سعد از اصحاب پیامبر که پیداست تازه وارد شام شده و مبهوت این جشن بى سابقه است، به زحمت خودش را به سکینه مى رساند و مى پرسد: "تو کیستى؟"
و مى شنود: "من سکینه ام دختر حسین."
شتابناك مى گوید: "من سهل بن سعد صاعدى ام. از اصحاب جدت رسول خدا بوده ام. کارى مى توانم برایتان بکنم؟"
سکینه مى گوید: "خدا خیرت دهد. به این نیزه داران بگو که سرها را از کاروان بیرون ببرند تا مردم به تماشاى آنها، چشم از حرم پیامبر بردارند."
سهل، بلافاصله خود را به سردسته نیزه داران مى رساند و مى گوید: "به چهارصد درهم خواهش مرا برآورده مى کنى؟"
نیزه دار مى گوید: "تا خواهشت چه باشد."
سهل مى گوید: "سرها را از کاروان بیرون ببرید و جلوتر حرکت دهید."
نیزه دار مى گوید: "مى پذیرم."
چهارصد درهم را مى گیرد و سرها را از کاروان بیرون مى برد.
پلیدى دشمن فقط این نیست که دورترین مسیر به دارالاماره را برگزیده است، پلیدى مضاعف او این است که کاروان را دوباره و چندباره در شهر مى گرداند تا چشمهاى بیشترى را به تماشاى کاروان برانگیزد و از رنج حرم رسول الله لذت بیشترى ببرد.
و تو چه مى توانى براى زنان و دختران کاروان بکنى جز دعوت به صبر و تحمل و آرامش؟ تویى که خودت سخت ترین لحظات زندگى ات را مى گذرانى. تویى که خودت خونین ترین دلها را در سینه مى پرورانى، تویى که خودت سنگین ترین بارها را با شانه هاى مجروحت مى کشانى.
کاروانتان را مقابل مسجد جامع شهر -محل نمایش اسراى جنگى - متوقف مى کنند. اگر چه حضور در بارگاه یزید، عذاب و شکنجه اى تازه اى است، اما همه زنان و کودکان کاروان دعا مى کنند که این نمایش جانسوز خیابانى زودتر به پایان برسد و زودتر از زیر بار این نگاهها و شماتتها و ریشخندها رهایى یابند و زودتر بگذرانند همه آنچه را که به هر حال باید بگذرانند.
این معطلى در مقابل مسجد جامع شهر، فقط به خاطر نمایش نیست.
براى مهیا شدن مجلس یزید نیز هست. به همین دلیل، سرها را از کاروان جدا مى کنند تا آماده نمایش در مجلس یزید کنند.
محفر بن ثعلبه که دستیار شمر در سرپرستى کاروان است، هنگام بردن سرها فریاد مى کشد: "این محفر ثعلبه است که لئیمان و فاجران را خدمت امیرالمؤمنین مى برد."
....
••○🖤○••
✍ #نوشته_سیدمھدیشجاعے
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
چـــادرےهـــا |•°🌸
╚ ﷽ ╝ .... #رمان_آفتاب_در_حجاب #زندگینامه_حضرتزینب #قسمت_شستوپنجم ••○🖤○•• .... و مرد، کاروان
╚ ﷽ ╝
....
#رمان_آفتاب_در_حجاب
#زندگینامه_حضرتزینب
#قسمت_شستوششم
••○🖤○••
....
امام، بى آنکه روى سخنش با محفر باشد، آنچنانکه او بشنود، مى گوید: "مادر محفر عجب فرزند خبیثى زاییده است."
پیرمردى خمیده با سر و روى سپید، خود را به امام مى رساند و مى گوید: "خدا را شکر که شما را به هلاکت رساند و شهرها را از شر مردان شما آسوده کرد و امیرالمؤمنین را بر شما پیروز ساخت."
حضرت سجاد، اگر چه از شدت ضعف، ناى سخن گفتن ندارد، با آرامش و طماءنینه مى پرسد: "اى شیخ! آیا هیچ قرآن خوانده اى؟"
پیرمرد مى گوید: "آرى ، هماره مى خوانم."
امام مى فرماید: "این آیه را مى شناسى :
قل لا اسئلکم علیه اجرا الاالمودة فى القربى(28) از شما اجر و مزدى براى رسالتم نمى طلبم جز مهربانى با خویشانم."
پیر مرد مى گوید: "آرى خوانده ام."
امام مى فرماید: "ماییم آن خویشان پیامبر. این آیه را مى شناسى : و آت ذالقربى حقه (29)
حق نزدیکانت را به ایشان بده."
پیرمرد مى گوید: "آرى خوانده ام."
امام مى فرماید: "ماییم آن نزدیکان پیامبر."
رنگ پیرمرد آشکارا دگرگون مى شود و عصا در دستهایش مى لرزد.
امام مى فرماید: "این آیه را خوانده اى: واعلموا انما غنمتم من شى فان الله خمسه و للرسول ولذى القربى.(31) و بدانید هر آنچه غنیمت گرفتید خمس آن براى خداست و رسولش و ذى القربى."
پیرمرد مى گوید: "آرى خوانده ام."
امام مى فرماید: "آن ذى القربى ماییم!"
پیرمرد وحشتزده مى پرسد: "شما را به خدا قسم راست مى گویید؟"
امام مى فرماید: "قسم به خدا که راست مى گوییم. این آیه از قرآن را خوانده اى که : انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.(31) خداوند اراده کرده است که هر بدى را از شما اهل بیت دور گرداند و پاك و پیراسته تان قرار دهد."
پیر مرد که اکنون به پهناى صورتش اشک مى ریزد، مى گوید: "آرى خوانده ام."
امام مى فرماید: "ما همان اهل بیتیم که خداوند، پاك و مطهرمان گردانیده است."
پیرمرد که شانه هایش از هق هق گریه مى لرزد، مى گوید: "شما را به خدا اهل بیت پیامبر شمایید؟!"
امام مى فرماید: "قسم به خدا و قسم به حقانیت جد ما رسول خدا که ماییم آن اهل بیت و نزدیکان و خویشان ."
پیرمرد، دستار از سر مى اندازد، سر به آسمان بلند مى کند و مى گوید: "خدایا پناه بر تو از شر دشمنان اهل بیت، گواه باشد که من از دشمنان آل محمد بیزارى مى جویم.
سپس صورت اشکبارش را بر پاهاى امام مى گذارد و مى پرسد: "آیا راهى براى توبه و بازگشت هست؟"
امام مى فرماید: "آرى ، خداوند توبه پذیر است."
....
••○🖤○••
✍ #نوشته_سیدمھدیشجاعے
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
••••
-به رسم هر روز
~•° السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن °•~
~•°السلام علیڪ یابقیة الله یااباصالح
المهدۍیاخلیفة الرحمن ویاشریڪ القرآن ایهاالامامالانسوالجان"سیدی"و"مولاۍ"
الامان الامان°•~
#اللہمعجللولیکالفرج
~> دعای فرج <~
إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكىٰ ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ .اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِى الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ .يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِىُّ ، يَا عَلِىُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيانِى فَإِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُرانِى فَإِنَّكُما ناصِرانِ .يَا مَوْلانا يَا صاحِبَ الزَّمانِ ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى ، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ..
•••
•∞•| @chaadorihhaaa |•∞•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_زمانی 🌸💫:]
چیکار کردی برای امام زمان!؟
«اللهم عجل لولیک الفرج»💜✨:/
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══✼🌸✼══
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🍃
📖🕋📖🕋📖
🕋📖🕋📖
💠همراهان گرامی کانال
🌷ختم دسته جمعی⬅️ صلوات محمدی ( اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ) به مناسبت اربعین ، در کانال برگزار میشود
✅ تعداد ثبت مجموعه یا ضامن آهو
میشود و توسط متصدی آمار در حرم مطهر
🍃🍂آقا علی بن موسی الرضا 🍂 🍃
از طرف شما عزیزان ثبت میشود و نزد ولی نعمتمان به امانت سپرده میشود
❇️فرصت اعلام وخواندن تا آخر هفته جمعه شب
❇️ به نیابت از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه به امام حسین علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام و یاران باوفایشان
و برآورده شدن حاجت افراد شرکت کننده
📣لطفا تعداد صلوات را که می فرستید به آیدی زیر بفرمایید تا آمار در حرم مطهر امام رضا( ع )ثبت شود
تشکر و عاقبت بخیری از حضور پر رنگتون 🌹
⬅️ آیدی جهت پیام دادن برای اعلام تعداد صلوات در ختم دسته جمعی ⬇️⬇️
🆔 @ZZ3362