چنانت دوست میدارم، که وصلم دل نمیخواهد !
کمال دوستی باشد، مراد از دوست نگرفتن
مراد خسرو از شیرین، کناری بود و آغوشی
محبت کار فرهاد است و کوه بیستون سفتن
نصیحت گفتن آسان است سرگردان عاشق را
ولیکن با که میگویی که نتواند پذیرفتن ...
#سعدی
🔸@chand_khaneh_sher
غیرت قیصر
این را بنویس یادگاری:
گنجشک به قیمت قناری
جادوی رسانه مسخمان کرد
با شعبده و شلوغکاری
چادر ز سر زنان کشیدند
گفتند حجاب اختیاری
سرباز مدافع وطن را
کشتند به جرم پاسداری
جلّاد و شهید جابهجا شد
در مغلطۀ خبرگزاری
افسوس که چشمانتظاران
ماندند به چشمانتظاری
کو غیرت قیصر امینپور؟
کو شور حمید سبزواری؟
از پا منشین، دوباره برخیز
ای شعر بلند پایداری
#مهدی_جهاندار
#عکس_العمل
#انقلاب
🔸@chand_khaneh_sher
خطبۀ خون تو آغاز نمازی دگر است
جسم گلگون تو آیینۀ رازی دگر است
پیر شیراز وضو ساخته از چشمۀ عشق
غرق در خلسۀ خونین نمازی دگر است
جسم صد چاک تو هر چند فتادهست به خاک
مرغ جانت یله در اوج و فرازی دگر است...
بعد از این ساز دل زخمی ما را، یارا
پنجۀ خاطرهات زخمهنوازی دگر است...
سالکان ره توحید، مبادا سستی!
که فراروی شما راه درازی دگر است
در کف پیک سحر تا گذرد از دل شب
پارههای تن خورشید جوازی دگر است
نشود زمزمۀ خون شهیدان خاموش
سوز عرفانی این نغمه ز سازی دگر است
#سید_حسن_حسینی
🔸 @chand_khaneh_sher
خطبۀ خون تو آغاز نمازی دگر است
جسم گلگون تو آیینۀ رازی دگر است
...
پیر شیراز وضو ساخته از چشمۀ عشق
غرق در خلسۀ خونین نمازی دگر است
...
نشود زمزمۀ خون شهیدان خاموش
سوز عرفانی این نغمه ز سازی دگر است
#سید_حسن_حسینی
🔸 @chand_khaneh_sher
به رغم زخم زبانها به غم، عنان ندهم
ز کف، قرار خود از طعن طاعنان ندهم
رفیق عهدشکن! از تو کمترم، آری
اگر که بر سر پیمان خویش جان ندهم
اگر چه صورتم از سیلی خودی سرخ است
چراغ سبز به بیگانگان نشان ندهم
به خیمهگه چو شبیخون بیامان زده خصم
ز تیربار کلامم به او امان ندهم
به رغم این همه تحریم، پیش چشم عدو
ز بیم، پرچم تسلیم را تکان ندهم
سبکسرانه چو پیران طالب تمجید
زمام عقل به تأیید هر جوان ندهم
بس است خوردن نیش از شکافها یک بار
دوباره در دهن مار، امتحان ندهم
رهین باور خویشم! هر آنچه خواهی گو
که دل به خشم و خوشایند این و آن ندهم
به رغم تازه به دوران رسیدگان حریص
مقام فقر به سرمایۀ جهان ندهم
زمین اگر همه دشمن شود، بگو به «امین»
که دست زخمی او را به آسمان ندهم
#افشین_علاء
#ایران
🔸@chand_khaneh_sher
...
زمین اگر همه دشمن شود، بگو به «امین»
که دست زخمی او را به آسمان ندهم
#افشین_علاء
#ایران
🔸@chand_khaneh_sher
با شمایم هان!
شروران شب آشوب اکباتان!
اگر روزی شما
فریاد دستان غریقی
یا در آوار زمینلرزه، صدایی نیمجان بودید
اگر جسم نزار از تصادفماندهای در پرتگاهی
یا غریب بیپناهی زیر تیغ رهزنان بودید
نمیآمد شما را یاری از خیل تماشاگر
از آن خیل همیشه دوربین در دست
ولی باری اگر از حالتان این مرد
-این مرد رشید بیست و یک ساله- خبر میشد
شتابان میرسید و پایتاسر، دست یاری بود
برای التیام داغتان ابری بهاری بود
ولی آنک شما ای ناجوانمردان
جوانمردی چنین آیینهجان را
آرمان پاک انسان را
به کنج مسلخ آوردید
به جرم عشق و ایمان
دورهاش کردید
شمایان چندکفتار مسلح تا بن دندان
شما ای بارها وحشیتر از حیوان
نه ایران و نه اکباتان
کمی پایینتر آنسوتر
به باغ وحش برگردید
#میلاد_عرفان_پور
#شهید_آرمان_علی_وردی
🔸@chand_khaneh_sher
دستور زبان عشق
دست عشق از دامنِ دل دور باد!
می توان آیا به دل دستور داد؟
می توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟
آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
خوب می دانست تیغ تیز را
در کفِ مستی نمی بایست داد
#قیصر_امین_پور
🔸 @chand_khaneh_sher
دست عشق از دامنِ دل دور باد!
می توان آیا به دل دستور داد؟
#قیصر_امین_پور
🔸 @chand_khaneh_sher
چگونه صبر کنم این عمود باز بیفتد
تبر به جان تو ای سرو سرفراز بیفتد
هنوز شاعرت ای سرزمین حُسن، نمرده ست
که دُور دست قشون زبان دراز بیفتد
چقدر نام تو طبع مرا به ذوق می آرد
چنان که چشم نوازنده ای به ساز بیفتد
حرامیان همه بیزار از تو اند و چه بهتر
خوشا به کعبه که از چشم بی نماز بیفتد
به غارت تو طمع کرده اند و داد از آن روز
که گنج، مفت به دست قمارباز بیفتد
در این زمان صراحت بدا به طبع روانی
که در اسارت لفافه و مجاز بیفتد
هزار بار بیفتم به خاک کاش و نبینم
که پرچم تو زمانی از اهتزاز بیفتد
#میلاد_حبیبی
🔸@chand_khaneh_sher
چنان به فکر تو در خویشتن فرو رفتیم
که خشک شد چو سبو، دستِ زیرِ سر، ما را
#صائب_تبریزی
🔸@chand_khaneh_sher
بازی ادامه دارد، نوبت به نام ماست
ما تازه بعد باختن آغاز میشویم...
#امید_مهدی_نژاد
#ایران
🔸@chand_khaneh_sher
در جنگ های تن به تن آغاز میشویم
این رسم ماست در کفن آغاز میشویم
از صبحگاه آینه، از ابتدای عشق
از انتهای خویشتن آغاز میشویم
آرام در قلمروِ شب رخنه میکنیم
همپای صبح دفعتا آغاز میشویم
ققنوس وار آتشمان میزنند و باز
از لابلای سوختن آغاز میشویم
بازی ادامه دارد نوبت به نام ماست
ما تازه بعد باختن آغاز میشویم
آری به رقم سایه سنگین سامری
یک روز از همین وطن آغاز میشویم
این شهرها طلیعه شورند، صبر کن
وقتی تمام شد سخن آغاز میشویم
#امید_مهدی_نژاد
#ایران
🔸@chand_khaneh_sher
... آری، هنوز ارثیه تقسیم میکنند :
یک مشت کاغذ و دو سه خودکار سهم ماست
اما اگر سری به صداشان تکان دهیم
تشویق های ممتد حضار سهم ماست
کافی ست سجده ای به خدایانشان کنیم
آن وقت گنج درهم و دینار سهم ماست ...
چند بیت از یک #غزل؛
#امید_مهدی_نژاد
#خیانت #ایران #علی_دایی
🔸@chand_khaneh_sher
🔻دکان انقلاب
دوز و دغل بسته شد سرابْفروشیش
فتنه پشیمان شد از نقابفروشیش
زلف بهار آمد و خزان سپری شد،
رونق بازار بیحجابفروشیش!
بیشرف است آنکه غیرت وطنش نیست
بر درِ دکّانِ انقلابفروشیش
منتظر است آب از آسیاب بیفتد
تا بنشیند به نان و آبفروشیش
یکطرفش ظلمت است و یکطرفش ظلم
ننگ به شیطان و انتخابفروشیش
جمع نخواهد شد این بساط شرارت
بی مدد ساقی و شرابفروشیش!
وای به شهری که بیشتر بفروشد
دکّهی سیگارش از کتابفروشیش
پنجره لبخند زد به مشتریانش
صبح سحر، وقت آفتابفروشیش
#مهدی_جهاندار
🔸@chand_khaneh_sher
... بی شرف است آنکه غیرتِ وطنش نیست
بر در دکانِ انقلاب فروشیش
یک طرفش ظلمت است و یک طرفش ظلم
ننگ به شیطان و انتخاب فروشیش
چند بیت از یک غزل
#مهدی_جهاندار
🔸@chand_khaneh_sher
دلخسته به کوچهٔ شما آمد و رفت
پیوسته به کوچهٔ شما آمد و رفت
بارانْ دیشبْ به یادِ آن عهد قدیم
آهسته به کوچهٔ شما آمد و رفت
یک #رباعی از؛
#حسن_صنوبری
🔸@chand_khaneh_sher
خندانی و نیست خندهات روحافزا
گریانم و نیست گریهام بیمعنا
تو شادی از اندوه وطن، اما من
شادم که وطن دارم و اندوهش را
یک #رباعی از؛
#حسن_صنوبری
#ایران
🔸@chand_khaneh_sher
کوشی؟ کجا رفتی؟ آهای! آینهفروشِ دورهگرد!
نونِ حلالت نوشِ جونت باشه مردِ اهلِ درد!
توو این روزا که بدجوری دلم گرفته از خودم
تو هم همهش داد میزنی آینه بدم آینه بدم
آینههاتو یکی یکی ورق بزن، یواش یواش
این یکی... نه!، اون یکی... نه!، نه اون نه این، اون اوناهاش
نه! این که مثلِ قبلیاس، دردامو بیشتر میکنه
غمای جورواجورمو هزار برابر میکنه
نونِ حلالت نوشِ جونت! نوش جونت باشه مرد!
بینِ تمومِ آینههات دنبالِ یه آینه بگرد
وقتی به من رو میکنه به غصههام امون نده
وقتی بهش رو میکنم منو به من نشون نده ...
کوشی؟ کجا رفتی؟ آهاااای! آینهفروشِ دورهگرد!
#مبین_اردستانی
🔸@chand_khaneh_sher
قسم به خون شهیدان
به ایستادن، آن دم که سنگ میبارند
به کوه بودن، آن لحظهها که دشوارند
به دیدگان مصمم، به سینههای ستبر
به بازوان دلیران که گرم پیکارند
به پهلوانیِ مردان مرد، گاهِ نبرد
که خم به ابرو و زانوی خود نمیآرند
به اضطراب دل مهربان شیرزنان
دمی که رو به خدا دست بر دعا دارند
قسم به خون شهیدان، به اشک راهروان
که روز واقعه، گردان جنگ بسیارند
قسم که این همه، ای بیرق عزیز امید
به هر چه قله تو را جاودانه میکارند
در این شبانه که گرگان چارسو هارند
شکوهمند شبانان قصه بیدارند..
برقص بیرق غیرت در اوج توفانها
رها برقص علمدارهات بیدارند
#علی_محمد_مؤدب
#ایران
#فردا_خواهیم_آمد
🔸@chand_khaneh_sher
آینه هم پر فریب از آب درآمد
آه رفیقم رقیب از آب درآمد...
#مهدی_جهاندار
🔸@chand_khaneh_sher
خستهٔ عجزیم و از ما جُز گنه مقبول نیست
تکیه دارد بر شکست ِ توبه، استغفارِ ما...
#غالب_دهلوی
🔸 @chand_khaneh_sher
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
حسن استفاده از؛
شعرِ #مولوی
🔸@chand_khaneh_sher
حالا که مادران غزه
همان ساعت تولد
بهجای اذان و اقامه
در گوش نوزادانشان «تلقین» میخوانند
و مرگ
با توپهای جنگی
همبازی کودکان فلسطین شده است،
میخواهم
نام من را هم
در سیاههی سربازان مقاومت بنویسید.
بنویسید من هم
سربازی قسمخوردهام
که به یاری خدا
پشت به دشمن نخواهد کرد.
وصیت میکنم
از زیر قرآن که رد شدم
کسی پشت سرم
آب نریزد
دعایتان میکنم
و شما هم
بسیار دعا کنید
که این سرباز کوچک
راه رفته را بازنگردد.
-ما از کشته شدن نمیترسیم
ولی از انحراف و ارتجاع چرا-
حالا من هم
یک سربازم.
قرآن را باز میکنم
و به نیت جهاد
استخاره میکنم:
«ن...
وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ...».
من
سرباز مسلحی هستم
که باید خشابم را
از کلماتی که هیچگاه تمام نمیشوند
پر کنم.
شعر
«لَجْمَن» من است
-لبهی جلویی منطقهی نبرد من-
و من
مصرع به مصرع
سنگر میسازم
و کودکان فلسطینی را
به پناهگاه غزل میبرم.
مثنویام را
حماسیتر از شاهنامه میسرایم
و بیت به بیت
خانههای غزه را
-تا جایی که دستشان به عرش برسد-
بالا میبرم.
و ای کاش از این به بعد
در حیاط خانههای فلسطین
به جای «زیتون»
«نخل» بکارند!
جملهها را
از اعماق وجودم
-از سیلوی انبار موشکهای جنگی-
بیرون میکشم
و خرج پرتابش را
به اندازهای که به «تلآویو» برسد
تتظیم میکنم.
میدانم
برد جملات و کلمات کم نیست
و قدرت انهدامش
آنقدری هست
که «صهیونیست» را
دو پاره میکند.
«صهیون...نیست...».
نیست و نابود باشد
هر کسی که خواب کودکان را
آشفته میخواهد.
«حماس»
با «حماسه»
جناس ناقصاند؛
و به امید حق
محور مقاومت
این تجانس را
کامل خواهد کرد.
شنیدهام که «نصرالله»
من الله
وعدهی «فتح قریب» داده است...
و مگر وعدهی الهی تخلف میپذیرد؟!
ما
«یهود» را
با «نمرود» قافیه نکردهایم
اینها خودشان از ازل قافیه بودهاند
و عجیب نیست
که هنوز نفهمیدهاند
آتش «ابراهیم» را نمیسوزاند.
کاش یکی به صهیونیستها بگوید
که بمبهای فسفری شما
از آتش نمرود
شعلهورتر نیست.
و خدای ما
هنوز هم همان اله ابراهیم و اسماعیل است.
گوسالههای سامری
فرق اعجاز و سحر را نمیدانند
ولی شک نکنید
وقتش که برسد
دقیقاً رأس همان ساعت و ثانیه
خدای کودکان بیگناه فلسطین
-این موسیهای کوچک خفته در تابوت-
در نیل خون شهدا
غرقتان خواهد کرد
که «اِنَّ مَعیَ رَبّی...»
#مصعب_یحیایی
#غزه
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
🔸@chand_khaneh_sher