eitaa logo
چَنتِه 🗃
3.1هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
20 فایل
چَنته: واژه ای بهابادی به معنی ظرف پارچه ای بزرگ(دولو) که در آن تعدادی کیسه های کوچک قرار داده می شد و معمولا محتوی انواع داروهای گیاهی بود . چنته از ملزومات جهیزیه دختران در قدیم بود. پل ارتباطی @HOSSYN90 @Tayyebeee آگهی و تبلیغات 👇 @HOSSYN90
مشاهده در ایتا
دانلود
✨کاش عشق تو نصیبِ دلِ بیمار شود ساکنِ کویِ تو این عبد گنهکار شود... ✨با دعای سحرت نیمه شبی مهدی جان دلِ غفلت زده ام کاش که بیدار شود... ♥ ♻️ امروز جمعه ۱۶ شهریور ۱۴۰۳ هجری شمسی ۲ ربیع الاول ۱۴۴۶ هجری قمری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ذکر مخصوص روز جمعه: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم» ۱۰۰ مرتبه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🆔@chantehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همچو خورشید به هر ذره بخند و گرم باش زندگی، یک لحظه ی کوتاه و دیگر گاه هیچ... صبح زیباتون بخیرو خوشی 🆔@chantehh
سخنی با همراهان عزیز چنته 🔸دروود بر همراهان کانال مردمی چنته مدت مدیدی بود با خود در مورد واژگان بهابادی کلنجار می‌رفتم و در داستان‌هایم کم و بیش از بعضی لغات به جای خودش استفاده می‌کردم. اما گاهی در جمله ای به شدت گیر می افتادم و چاره ای جز استفاده از واژه خاصی مثلا مثل ( . . . خزو ) پیدا نمیکردم اما مقداری شرم و حیا و کمی هم شان و شخصیت مانع از نوشتن اون کلمه میشد تا اینکه اخوی مهدی حرفی زد که تا حدودی ما رو از بند حجب و حیا رهانید .مهدی گفت : مثل شب و روز میمونه ، اگر شب نباشه روز ارزشی نداره و اگر روز نباشه شب معلوم نیست . پس تصمیم این شد در یکی از داستان‌ها با استعمال این گونه لغات موضوع رو به چالش بکشیم و بازخوردها رو نسبت به واژگان محلی خصوصا در نوشته ها ببینیم که خدا رو شکر به جواب رسیدیم . و پیام‌های زیادی دریافت کردیم . در این میان بعضی از پیام‌ها خیلی جالب بود چرا که بعضی از دوستان چنان ما و جد و آبادمون رو نوازش کرده بودن 😂 که حالا حالاها باید پنج شنبه ها برای شادی روح اجدادمون قرآن بخونیم تا از دست ما راضی بشن🤣 . و در نهایت با در نظر گرفتن نظر متخصصین و نظرسنجی انجام شده به این نتیجه رسیدیم بهتر آن است به جهت حفظ اصالت بعضی از لغات در نوشته ها هم لحاظ شوند . هر چند بنده قطعا دیگه از این . . .طها نمیکنم 😊🤣 . در پایان به استحضار همه دوستان چنته می‌رسانم. این چالش‌ها در مورد فرهنگ شهرمون لازم و ضروريست و ما هم استقبال می‌کنیم. کانال چنته متعلق به همه مردم عزیز شهرمان میباشد و ما فقط خدمتگزار شما هستیم . پس لطفا مطالب انتقادی و پیشنهادی خودتون رو برامون ارسال بفرمایید تا در جهت پربارترشدن کانال مورد استفاده قرار گیرد . عزت زیاد✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اثر فوق‌العاده‌ی تشکر کردن در بهبود روابط همسران❤️ 🔕این جمله رو هیچ وقت فراموش نکنید: هرکاری طرف مقابل انجام داده لطف بوده و هرکاری من انجام دادم وظیفه بوده☝️ تشکر معجزه اس 🆔@chantehh
📨 جناب آقای مهندس خانی زاده 📷 تابستان ۱۳۵۶- چنار هُمیجون 🔸از راست: غلامحسین خانی زاده- شهید علی اصغر امینی پور - محمد مهدی خانی زاده- محمد علی حاتمی - محمد مهدی امینی - مرحوم علی امینی پور - سید مهدی رضوی _ حسن ایمانی ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
⚽️ قدیمی‌ترین عکس تاریخ فوتبال ایران، مربوط به تیم فوتبال رویین‌تن آبادان در سال ۱۳۱۶ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
چَنتِه 🗃
✍ آقای محمودرضا امینی 🔸دانش آموزان دبیرستان بهاباد 1. عباسعلی دهقان 2.محمد نظری 3. علی اکبر دهقان
آقای علی ملکیان اونی که شماره دو رو سرش است علی ملکیان و بالاسر آن محمد نظری و اولین نفر ایستاده خدا رحمتش کند محمدعلی باقری نسب ✍ خانم نجمه کاظمی بابا گفتند شماره ۳ ایشون هستند👇 حاج محمدرضا کاظمی که بانک صادرات بهاباد بودن دایی محمدعلی هم هستند، محمدعلی طلاییان
چَنتِه 🗃
#نوستالژی #خاطرات_مدرسه #جوانان_قدیم_بهاباد 📷 امیرحسین خان نفیسی این عکس را برامون فرستادن که بخش
آقای دکتر علی لقمانی ۱ روانشاد آقای حاج علی اکبر نفیسی ۲ آسید حسین حسنی ۳ آقای مهدی وارسته این سه نفر به نظر من کاملا شناخته میشن .
آقای حاج مهدی رضوی مرحوم حاج حسین شجاعی که ما بهشون «بابُسین» می گفتیم تو رانندگی فوق العاده بودن البته از در ِآخِر 😁 من خیلی دلوم میخواس وقتی بابسین میشینن پشت فرمون لاندیورشون ، با یه ماشین دیگه جلو جلوشون راه میوفتادم و با چراغ و بوق و دست تکون دادن، هرچی ماشین و موتور و چرخ و عابر پیاده که ممکنه جلوشون باشن را از خطری که در کمینشونه با خبر می کردم و داد بزنم: بِرِد کنار 😲 خطر خطر 🙈 خلاصه رانندگیشون بواسطه تصادفایی که می کردن حسابی مشهور شده بود مثلا وقتی می خواستن از کوچه منبع آب وارد کوچه ی روبروییش که کوچه اویسی بود بشن باید از سرازیری منبع آب وارد سلمان شده و بعد، از سربالایی اویسی برن بالا،در این موقع به جای اینکه سرعت رو کم کنن و ترمز کنن و ببینن اگه ماشین تو سلمان نمیاد کم کم برن عرض خیابون رو پشت سر بذارن و از سربالایی کوچه روبرو برن بالا، از همین ور تو سرازیری که میافتادن سرعت ماشینو زیاد میکردن و گازشو میگرفتن و به سرعت عرض خیابون سلمان رو طی میکردن و با همون گاز وارد سربالایی اویسی میشدن 🤦‍♂🤦‍♀ و وای به حال ماشین و موتور یا چرخی که همون موقع داشت از خیابون سلمان عبور میکرد 😣 یه روز من بینوا همراهشون بودم دیدم گازشو گرفتن و از کوچه دارن وارد سلمان میشن، داد زدم: بابسین، چکار می کنین؟ چرا گازشو گرفتین؟ الان تصادف میکنین که... گفتن: نخیر؛ آمتی شما اشتباه می کنین اگه ازینور گازوشا نگیرم ازون ور سربالایی نَمیره بالا 😂😂 خلاصه این توجیه کارشون بود.. روحشون شاد باشه ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
چَنتِه 🗃
#خاطرات_طنز ✍ آقای حاج مهدی رضوی مرحوم حاج حسین شجاعی که ما بهشون «بابُسین» می گفتیم تو رانندگی فو
آقای محمودرضا (محمدمهدی) امینی 🔸در این روز جمعه با فرستادن صلوات بر محمد و آل محمد ، هدیه کنیم به روح اموات مخصوصاً مرحوم حاج حسین شجاعی بابسین حاج مهدی رضوی. من هم در سفری که به اتفاق حاج مهدی و مرحوم حاج حسین شجاعی در مورخه ۱۳۶۵/۸/۳ به شهرستان فردوس داشتم خاطراتی دارم که هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه و انشالله به مرور براتون می فر ستم. و اما یک خاطره کوچک به نقل از حاج محمود هوشمند از مرحوم شجاعی: یک روز هنگام رانندگیِ آقای شجاعی پلیس جلوی ایشون را میگیره و ازشون گواهینامه طلب می کنه پلیس برای گرفتن گواهینامه دستش را جلو میاره و آقای شجاعی با خنده دست اون پلیس را می گیرن و می گن: شما فلان فلان شده ها گواهینامه ای به من دادید که حالا از من گواهینامه میخِد😁 پلیس هم از این بر خورد خنده اش می گیره و میگه آقا بفرما... 😂
🔸 مدتها بود قصد داشتیم در مورد چالش بازسازی عکسهای قدیمی صحبت کنیم که کار بسیار لذت بخشیه. تا اینکه جناب آقای سرهنگ غلامرضا محمدی نیای عزیز با ارسال این تصویر از پنج برادر در دو مقطع زمانی، هم از آقای معرفت،عباس آقای محمدی نیا نام بردن که یادشون رو بسیار گرامی می داریم و هم اینکه باز هم مثل همیشه که عباس آقا پیشنهادهای خلاقانه می دادن اینبار هم آن زنده یاد شروع کننده ی این چالش ما شدن. جناب سرهنگ نوشتن: «این عکس خود داستانی دارد: در شب عروسی خواهر زاده ما مرضیه قربانی، مرحوم اخوی عباس عکس پایین و قدیمی را آورد و پیشنهاد کرد که به همان ترتیب جاگیری کنیم و عکس بیندازیم. نمیدانم احساس کرده بود که به عنوان کوچکترین برادر اولین نفری است که ترکمان میکند یا نه » 📷 پس شما هم عکسای قدیمیتون رو بردارین و مثل همونا دوباره یه عکس خاطره انگیز بگیرین و برای چنته ارسال کنید. ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
#بازسازی_عکس 💌 دومین چالش بازسازی عکس رو آقا مسعود شجاعی به چنته اهداء کردن با این دو تصویر بسیار زیبا ▪️رحمت خدا بر این دو عزیز سفرکرده 🔺از راست: آقای محمد لقمانی،مرحوم حاج محمدشجاعی و مرحوم مهندس حسین لقمانی ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
روشن از پرتوِ رویت نظری نیست که نیست مِنَّت خاکِ درت بر بصری نیست که نیست ناظرِ روی تو صاحب نظرانند آری سِرِّ گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست اشکِ غَمّازِ من ار سرخ برآمد چه عجب؟ خجل از کردهٔ خود پرده دری نیست که نیست تا به دامن ننشیند ز نسیمش گَردی سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیست تا دم از شامِ سرِ زلفِ تو هر جا نزنند با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست من از این طالع سرگشته بِه رَنجَم ور نی بهره مند از سَرِ کویت دگری نیست که نیست از حیایِ لبِ شیرینِ تو ای چشمهٔ نوش غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیست مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز ور نه در مجلسِ رندان خبری نیست که نیست شیر در بادیهٔ عشق تو روباه شود آه از این راه که در وی خطری نیست که نیست آب چشمم که بر او مِنَّت خاکِ درِ توست زیرِ صد مِنَّتِ او خاکِ دری نیست که نیست از وجودم قَدَری نام و نشان هست که هست ور نه از ضعف در آن جا اثری نیست که نیست غیر از این نکته که حافظ ز تو ناخشنود است در سراپای وجودت هنری نیست که نیست ╭━═━⊰✹❀✹⊱━═━╮ 🆔 @yazdsabteahval ╰━═━⊰❀✹❀⊱━━━╯
CHESHMEH_NOOSH1.mp3
23.28M
🎵 چشمه نوش 📚 کلام:حافظ شیراز 🎙آواز: استاد شجریان ♪آهنگساز: محمدرضا لطفی ╭━═━⊰✹❀✹⊱━═━╮ 🆔 @yazdsabteahval ╰━═━⊰❀✹❀⊱━━━╯
چَنتِه 🗃
#آدینه_با_غزل #حافظ_شیراز روشن از پرتوِ رویت نظری نیست که نیست مِنَّت خاکِ درت بر بصری نیست که نیست
🔹برای اینکه معلوم بشه ما تو ادبیات سر کلاس درس زنده یاد حاج علی آقا ایمانی نشستیم 😊 این نکته رو بگم که: 🔸 ادبیات شیرین پارسی مون خیلی لطایف و ظرایف داره که: تو بیت آخر این غزل حافظ: غیر از این نکته که حافظ ز تو ناخشنود است در سراپای وجودت هنری نیست که نیست بر عکس اینکه آدم فکر می کنه حافظ از دست محبوبش عصبانیه و داره بهش بد و بیراه میگه که تو هیچ هنری نداری ، اتفاقا برعکس میگه : هیچ هنری نیست که در تو وجود نداشته باشه ، سراپا هنری و از هر انگشتت هنر میریزه☺
📷 عکس سوم از چالش بازسازی را فاطمه خانم امینی (محمدمهدی) ارسال کردن با این دو تصویر قشنگ 😍😍 البته این بازسازی پنج سال پیش انجام شده، مطمئنا اگه الان بخوان بازسازی کنن با این روند رو به رشد ممد آقای رضوانی و محمدرضا امینی پور، دیگه اثری از آقای محمدحسن امینی پور تو عکس نخواهد بود (بِگِت ماشالا) 😁 😑اگه خواستِد بازسازی کُنِد یه عکس آسونی پیدا کنِد تا اینجوری مثل آقای امینی پور بعد از چالش کارتون به بیمارستان نکشه🤣 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
دست خط ناصرالدین شاه درحاشیه نقاشی خود صورت کوه آقری بزرگ و کوچک است، هنگام رفتن سفر فرنگستان ثانی کشیده شد. 🗓 سنه ۹۵ روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر دوم فرنگستان ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
🚩 شهید معظم «محمدعلی هوشمند بهابادی» 📨 خانم زهرا هوشمند، فرزندشهید ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اوت سال ۱۸۸۸‌ میلادی مردم ساکن روستای ویسلاک آلمان شاهد صحنه عجیبی بودند: زنی به همراه دو پسرش سوار بر کالسکه. چیزی که تعجب همه را برانگیخت اما چیز دیگری بود. اینکه اسبی جلوی کالسکه وجود نداشت. کالسکه در حال حرکت بدون اسب؟ پس زنگ کلیساها به صدا در آمدند و همه مردم جمع شدند تا زن جادوگر را ببینند! ناگهان کالسکه متوقف شد. زن، کالسکه را بازرسی میکند و به سمت اولین داروخانه میرود و تقاضای ده لیتر لگروین میکند. لگروین ماده نفتی بود که برای از بین بردن لکه های لباس استفاده میشد. صاحب داروخانه به او میگوید لگروین برای جنس لباس شما مناسب نیست. اما زن میگوید برای لباسم نمیخواهم. این داستان تاریخی روایت اولین سفر جاده ای "برتا بنز" همسر آقای بنز و پسرانش ریچارد و اوون میباشد. 🎥 ویدئوی بالا ساخته شرکت مرسدس بنز برای گرامیداشت این واقعه در سال ۱۸۸۸ میباشد. برتا بنز پس از ۱۲ ساعت موفق شد با اولین اتوموبیل تاریخ مسافت ۱۰۶کیلومتری را برای رسیدن به منزل پدریش طی کند. داروخانه ای که او لگروین را خریداری کرد به عنوان اولین پمپ بنزین تاریخ ثبت شد! ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
چَنتِه 🗃
#نظرسنجی #پیام_شهروندان به دنبال انتشار قسمت اول خاطره ی «قد کوچه ی باباد» و درج چند واژه و اصطلاح
خانم اکرم یوسفی سلام و درود زیارتتون قبول خیلی دستم بند بود الان نظرسنجی را دیدم !!!... راستش کانال، کانال چنته و مخصوص بهاباده اتفاقا تو این کانال بحث افراد قدیمی، اتفاقات و خاطرات قدیم و ... نه تنها بحثی نیست بلکه باید و واجبه از الفاظ،عبارات و مثل ها و ... بهابادی به کار بره چون کانال مال مردم بهاباده ؛مثلا من در یک کانال که آهنگ لریه عضو بودم حتی آهنگها زیر نویس هم نداشت که صد البته بهتر بود که داشته باشه شما هم در کنار هر کلمه،جمله،عبارت و ... بهابادی اصیل هم می توانید معنی عمومی اش را بنویسید که عزیزان غیر بهابادی و امروزی های بهاباد متوجه بشوند و یا ستاره بذارید و پایین مطلب توضیح دهید اتفاقا اگر اصطلاحات بهابادی و عامیانه نباشه ،فکر کنم برای خیلیا از جذابیت داستانهای واقعی و ... شما بسیار کم میشه پس باشه بهتره ،خیلی خیلی بهتره
#نوستالژی #مردم_بهاباد 📷 ببینید چه عکسایی میرسه به این کیسه ئو چنته😍😍 آدم از دیدن بعضی عکسا سیر که نمیشه ، ساعتها هم میخواد تماشاشون کنه 💌 مثل این عکس که حسین آقای توسلی لطف کرده و فرستادن ✍ پشت عکس نوشته: «این عکس آقایان مهندس عبدالعلی مشکات نفیسی( ازنوادگان میرزای طبیب) آقای جواد توسلی (سمت چپ) و منوچهر خان نوائی است که به عنوان یادگاری به آقای حسین گرانمایه (وهاب) داده شد.» 🗓 تهران، ۱۳۴۲/۱۱/۱۶ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
چَنتِه 🗃
#نوستالژی #مردم_بهاباد 📷 ببینید چه عکسایی میرسه به این کیسه ئو چنته😍😍 آدم از دیدن بعضی عکسا سیر که ن
در مورد این پست بالا دو نکته رو میخواستم اضافه کنم که ترجیح دادم زیر اون پست نباشه تا پر حرفیهای من از زیبایی اون کم نکنه: 🔹 از خاندان بزرگ و محترم نفیسی درخواست می کنم در مورد نسبت خانوادگیشون با جناب میرزا علی اکبر ناظم الاطباء و فرزند دانشمندش جناب سعید نفیسی که فخر ادبیات پارسی است مطلبی بنویسن تا مردم بهاباد بیش از پیش با آن دو بزرگمرد و خدمات آنها آشنا شده و افتخار کنند. 🔹حسین آقای توسلی که عکس بالا را ارسال کردن برای حسینیه ی فاطمیه در این سالها زحمات زیادی کشیدن، اگه عمری باقی باشه تا شب که مستنداتم کامل بشه در این باره بیشتر خواهم گفت و نوشت. خدا پدر و مادرشون را رحمت کنه. ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
یه روز به خودت میای که دیگه زمانی برای کارهایی که همیشه میخواستی انجام بدی نداری همین حالا انجام بده... ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh