eitaa logo
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
18.7هزار دنبال‌کننده
783 عکس
401 ویدیو
7 فایل
عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱 https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 رمان به قلم‌ زهرا حبیب اله #لواسانی جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم کپی از رمان حرام تبلیغ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2009202743Ce5b3427056
مشاهده در ایتا
دانلود
عزیزان حسینه‌ای که سال پیش کمبود هایی داشت و با کمک شما وسایل‌ش رو تهیه کردیم یه سری مشکلاتی داره که اگر دوباره مورد حمایت شما قرار بگیریم حلش کنیم. دست یاری به سمت شما دوستداران اهل بیت برای تهیه‌ی تهویه‌هوا، پمپ آب، درست کردن انباری بالای دستشویی و راه آب، گرفتیم این کمکهای شما صدقه جاریه است اجر همتون با امام حسین علیه السلام. شماره حساب 👇👇 ۶۲۲۱۰۶۱۲۱۲۲۴۴۵۵۴ بانک پارسیان لواسانی ارسال فیش پرداختی به این ایدی👇👇 @Mahdis1234
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم فیلمی که قول داده بودم از تهویه میگرم و براتون میزارم، ببخشید که صدا کیفیت نداره 🙏 اجر همتون یا امام رضا علیه السلام عزیزانی که کمک کردید ان شاالله هر چی از خدا میخواهید به حق امام جواد علیه السلام دردانه امام رضا حاجت رواشید، به همت شما عزیزان تهویه خریداری و نصب شد حتما در حین برنامه امروز فیلم میگیرم و در کانال میگذارم🌹 عزیزان الان میخوایم پمپ آب بخریم چون فشار آب کمه و اب به پشت بام نمیره، کمک های شما صدقات جاریه،است شده با ۵ هزار و یا ۱۰ هزار تومان ما رو یاری کنید، خدا به مال و جانتون برکت بده🌸 شماره حساب زهرا لواسانی👇👇 ۶۲۲۱۰۶۱۲۱۲۲۴۴۵۵۴ این حسینه رو مادر شهید مصطفی عبدلی وقف خواهران کرده
خانم ها درهر شرایطی مالی که هستید خدا روشکر کنید، اگر خونتون کوچیک هست، اگر مستاجرید، اگر براتون مهمان آمده دغدغه شما اینه که اگر دو تا گوجه داشتم حتما سالاد میکردم و یا یخچال رو زیر و رو میکنی تا بتونی دو‌ تا دونه خیار پیدا کنی و مهمونیت رو برگذار کنی، برای همه اینها خدا رو با تمام وجودتون شکر کنید، چرا؟ برای اینکه وقتی دلت خوشه، لبت خندون، وقتی میگی و میخندی، وقتی خیییلی با اشتها داری غذا میخوری، باور کنید از هر امکاناتی که شما فکرش رو بکنید برای شما بهترِ، من خیلی ها رو دیده بودم که وقتی از نظر مالی به جایی میرسن آرامش‌شون گرفته میشه،حالا میخوام براتون بگم که خودم در زمان تنگدستی چه زندگی راحت و خوشی داشتم ولی وقتی وضعمون خوب شد چه بلایی سر زندگیم اومد، همیشه... https://eitaa.com/joinchat/2024079688C01c059a803
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️💢⭕️ .....⭕ مفهوم واقعی دو قطبی سازی اصلا پیامبران آمدند که دو قطبی ایجاد کنند، قطعا عده ای به حق و عده ای به شرک میگروند 🎥 دکتر سیدمحمدصالح هاشمی 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
بزنگاه!.mp3
2.23M
●━━━━━────── ⇆ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ ↻ 💥 بزنگاه! ※ لحظه‌ای که می‌تواند: شیرین‌ترین یا تلخ‌ترین لحظه‌ی تمـــام عمرمان باشد! 🎙استاد شجاعی 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
Ali-Fani-Elahi-Azumal-Bala-320-1.mp3
9.08M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ... ♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥ ❣❣ ✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ 🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِاَ وْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ، وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل، يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊 ❤️بَر ثانیه ظهور مهدی صلوات❤️ •🌱•بَرقآمتِ‌دِلرُباۍِ‌مَھدے‌صلوات•🌱• 🌺دعای الهی عظم البلا 🌺اقای
عزیزان حسینه‌ای که سال پیش کمبود هایی داشت و با کمک شما وسایل‌ش رو تهیه کردیم یه سری مشکلاتی داره که اگر دوباره مورد حمایت شما قرار بگیریم حلش کنیم. دست یاری به سمت شما دوستداران اهل بیت برای تهیه‌ی تهویه‌هوا، پمپ آب، درست کردن انباری بالای دستشویی و راه آب، گرفتیم این کمکهای شما صدقه جاریه است اجر همتون با امام حسین علیه السلام. شماره حساب 👇👇 ۶۲۲۱۰۶۱۲۱۲۲۴۴۵۵۴ بانک پارسیان لواسانی ارسال فیش پرداختی به این ایدی👇👇 @Mahdis1234
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
عزیزان حسینه‌ای که سال پیش کمبود هایی داشت و با کمک شما وسایل‌ش رو تهیه کردیم یه سری مشکلاتی داره که
عزیزان شده با ۵ هزار و یا ۱۰ هزار تومان واریز دست ما رو بگیرید، ما شدیدن به پمپ آب نیاز داریم چون فشار آب کم هست و داخل کولر آب نمیره، از طرفی حسینه ما هیچ راه آبی (فاضلاب) نداره، واگرحسینه نیاز به شستشو‌ داشته باشه امکان پذیر نیست، الان کلی قابلمه و گاز آوردن برای پخت غذاهای نذری ولی ما جا برای نگهداری نداریم،و می‌خواهیم بالای دستشویی یه انباری بسازیم، توان خرید و ساخت اینهایی که گفتم رو هم نداریم، لذا دست نیازمون رو به سمت شما محبان اهل بیت دراز کردیم، ان شاالله خدا به مال و جانتون برکت بده🌸 شماره حساب لواسانی👇👇 ۶۲۲۱۰۶۱۲۱۲۲۴۴۵۵۴ این حسینه رو مادر شهید مصطفی عبدلی وقف خواهران کرده
AUD-20220520-WA0014(1).mp3
9.97M
/ وطـــــنم 🎙حجت اشرف زاده 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عزیزان حسینه‌ای که سال پیش کمبود هایی داشت و با کمک شما وسایل‌ش رو تهیه کردیم یه سری مشکلاتی داره که اگر دوباره مورد حمایت شما قرار بگیریم حلش کنیم. دست یاری به سمت شما دوستداران اهل بیت برای تهیه‌ی تهویه‌هوا، پمپ آب، درست کردن انباری بالای دستشویی و راه آب، گرفتیم این کمکهای شما صدقه جاریه است اجر همتون با امام حسین علیه السلام. شماره حساب 👇👇 ۶۲۲۱۰۶۱۲۱۲۲۴۴۵۵۴ بانک پارسیان لواسانی ارسال فیش پرداختی به این ایدی👇👇 @Mahdis1234
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
عزیزان حسینه‌ای که سال پیش کمبود هایی داشت و با کمک شما وسایل‌ش رو تهیه کردیم یه سری مشکلاتی داره که
عزیزان شده با ۵ هزار و یا ۱۰ هزار تومان واریز دست ما رو بگیرید، ما شدیدن به پمپ آب نیاز داریم چون فشار آب کم هست و داخل کولر آب نمیره، از طرفی حسینه ما هیچ راه آبی (فاضلاب) نداره، واگرحسینه نیاز به شستشو‌ داشته باشه امکان پذیر نیست، الان کلی قابلمه و گاز آوردن برای پخت غذاهای نذری ولی ما جا برای نگهداری نداریم،و می‌خواهیم بالای دستشویی یه انباری بسازیم، توان خرید و ساخت اینهایی که گفتم رو هم نداریم، لذا دست نیازمون رو به سمت شما محبان اهل بیت دراز کردیم، ان شاالله خدا به مال و جانتون برکت بده🌸 شماره حساب لواسانی👇👇 ۶۲۲۱۰۶۱۲۱۲۲۴۴۵۵۴ این حسینه رو مادر شهید مصطفی عبدلی وقف خواهران کرده
انسان شناسی ۲۶۲.mp3
12.43M
من یه دونه یا دو تا ضعف اخلاقی ندارم که! • تا میخوام روی عصبانیتم کار کنم، یه اتفاق میفته حسادتم میاد بالا! • تا حسادتم رو کنترل میکنم، یکی میاد حالمو میگیره، نمی‌تونم ببخشمش! ✘ اینجوری من تا آخر عمر درگیری دارم که! چکار کنم همه مشکلاتم یهو باهم حل بشه؟ 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهال‌آرزوها #قسمت_۱۵۰ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 به قلم (ز_ک) _شما نگران حال اون نباش با صدای مامان بسمت در چرخیدم _میشنوی آقا؟ دخترتم همون حرفارو میزنه. اونقدر خودت رو عذاب بده تا وقتی آقا نریمانت حالش خوب شد و برگشت خونه از من شاکی بشه که چرا حواست به بابا نبوده و اینقدر ضعیف شده. اونوقت اون فکر میکنه من خوب بهت نرسیدم، چه میدونه با همه مون لج کردی نه چیزی میخوردی و نه خواب درست درمونی داشتی... بابا بریده بریده گفت _بادمجون بم... آفت نداره...نترس... من چیزیم نمیشه شازده پسرت بیاد خودم بهش میگم در نبودش بچه شده بودم و خیلی اذیتت کردم نگاهم رو دادم به بابا که این حرفا رو با صدای ضعیف میگفت نگاهش رو داد بهم _دخترم... ببین مامانت... قرصاش رو خورده؟ تو این احوال خراب و پر از استرس بازم حواسش به حال مامان هست حتما رنگ سرخ صورت مامان که نشون از افزایش فشار خونش داره باعث شده از موضع دیشبش کوتاه بیاد و نگرانی برای نریمان رو فعلا بیخیال بشه. _مامان از صبح چیزی خوردی؟ صبحونه؟ داروهات؟ _الان میرم بخورم و از اتاق خارج شد دستای بابا رو گرفتم _بابا جون الان میرم پیشش برمیگردم _برو... بابا جان به دنبال مامان وارد اشپزخونه شدم کنار سماور چای ایستاده و اشکاش رو پاک می کنه جلو رفتم و در آغوش گرفتمش _مامان تروخدا یکم به فکر خودت باش از پا در میایی. دیشب که نخوابیدی الانم بدون صبحونه و خوردن داروهات داری پس میفتی تروخدا تو دیگه مریض نشو ما طاقت افتادنت توی رختخواب بیماری رو نداریم ... خودت خوب میدونی تنها کسی که از پس بابا برمیاد فقط خودتی به سمت کابینت روبرویی رفت و پشت بهش نشست _خیلی خب یه تیکه نون بده من تا بتونم داروهامو بخورم. سریع در یخچال رو باز کردم ظرف کره رو بیرون اوردم _نمیخواد دخترم یه پیاله ی ماست بده با یه تیکه نون بخورم چیزی که خواسته بود داخل سینی گذاشتم و نشستم روبه‌روش بیا مامان جونم بخور تا داروهاتم بیارم سبد کوچولوی داروهاش رو هم کنار سینی گذاشتم. تا خواستم بشینم کنارش با دست مانعم شد. _نشین...برو ببین بابات خوابش برد یا داره فکر و خیال میکنه؟ آهی کشیدم دلم براشون می‌سوزه ولی عملا کاری از دستم بر نمیاد قبل از اینکه وارد اتاق بابا بشم همونجا پشت در دستام رو بردم بالا _خدایا داداش نریمانم .... داداش نریمانم رو بغضم گرفت از ترس اینکه گریه م نگیره دعا کردن رو موکول کردم به یه زمان دیگه. چند تا نفس عمیق کشیدم و وارد اتاق شدم نگاهی به بابا کردم احساس می‌کنم خوابش برده. اروم کنار رختخوابش نشستم از حالتش معلومه خوابیده اما نفسهای نامرتبش خبر از عملکرد نامنظم قلبش میداد. دلم گرفت بابا تو شرایط بدی مجبور شد قلبش رو جراحی کنه. همون روزها نگران ازدواج من و نیما بود و هربار که برای چکاپ پیش دکتر جراحش میرفتند از وخیم بودن اوضاع قلبش میگفت الانم که تصادف داداش و کما رفتنش. خداکنه بتونه به این وضعیت عادت کنه. ایستادم و پیش مامان برگشتم داشت داروهاش رو با چایی می‌خورد _عه ... مامان صبحونه ت رو که نخوردی _هرکاری کردم نتونستم بخورم... فقط یه تیکه به زور قورت دادم که بعد از خوردن داروها معده م اذیت نکنه... کپی حرام جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم @chatreshohada لینک پارت اول👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/63589 ✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺 🌺🌟 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهال‌آرزوها #قسمت_۱۵۱ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 به قلم (ز_ک) بابات خوابید؟ _آره خوابش برده _اقا جواد می‌گفت تو بیمارستان دکتر بابا فهمیده وضعیت داداش چطوریه، برای همین ارامبخش‌هایی که براش تجویز کرده دوز بالایی داره وگرنه با این اوضاعی که قلب بابام داره تحمل این همه استرس و دلواپسی براش سمه. مامان دستاش رو به حالت دعا بالا گرفت _خدایا همه ی بیماران رو شفای عاجل عنایت فرما، مریضای منم همینطور سینی رو داد دستم و همونجا دراز کشید _اینجا چرا؟ پاشو برو توی هال یا اتاق بخواب. _سرم درد میکنه میترسم از جام بلند شم خوابم بپره، یکی دوساعت بخوابم حالم خوب میشه. فقط یه بالش برام بیار، اون چادر رنگیم رو هم بیار بنداز روم... اگه خواهرات زنگ زدند و خبری از داداشت دادند حتما بیدارم کن... _باشه تو بخواب به سرعت به اتاق رفتم و بالش خودم رو براش اوردم و کمک کردم بذاره زیر سرش. همونجا توی اشپزخونه ایستادم و به اطراف نگاه می‌کردم. ای بابا باید نهار درست کنم حالا که مامان اینجا خوابیده که نمی‌تونم... فعلا برم رختخوابم رو جمع کنم تا بعد به اتاق رفتم و مشغول تا کردن تشکم شدم. همون لحظه صدای زنگ آیفون باعث شد تندی خودم رو بهش برسونم _کیه؟ _دخترم ماییم ... اومدیم یه احوالی بپرسیم ، مامان و بابات هستند؟ ای خدا الان وقت مهمونیه اخه؟ چکار کنم اگه ردشون کنم بعدا مامان دعوام میکنه. _بله هستند ... با فشردن کلید آیفون تعارفشون کردم بیان داخل. نگاهی به پذیرایی کردم همه چی مرتبه... چادر نماز مامان و بالشش اون کنار افتاده. سریع برشون داشتم و تو اتاق خودم انداختم... لباسم خیلی کوتاهه پس اجبارا چادر تو خونه ای نسرین رو سرم کردم و در راهرو رو باز کردم. پشت در منتظرم بودند. وای چند نفرن! چندتا از آقایون همسایه و خانم‌هاشون هستند تعارفشون کردم بیان داخل. یکی یکی وارد شدند. هر کدوم یه کیسه حاوی میوه و ابمیوه و این چیزا دستشون بود که دونه دونه یا دستم دادند و یا کنار در اشپزخونه میذاشتند. تعدادشون اونقدر زیاده که اقایون روی مبلها نشستند و خانمها پشت در اتاق ها کنار دیوار روی زمین... موقع نشستن حال مامان و بابا و داداشم رو می‌پرسیدند که جواب دادن به هرکدومشون پروسه ی خاص خودش رو داشت. دهنم از اینهمه پاسخگویی کف کرده بود. با خودم گفتم تعارف بسه راستش رو میگم که مامان دیشب تا صبح مراقب بابا بوده و الان خوابیده... بابا هم که بخاطر داروهاش الان تقریبا خوابش شبیه بیهوش شدنه ... _شرمنده بابام داروهاش خیلی قویه و الان خوابش برده مامانمم... تا خواستم توضیح بدم صدای سلام گفتن مامان باعث شد سر بچرخونم سمتش چادررنگی سرش بود با تک تک مهمونها گرم احوالپرسی شد و من فرصت پیدا کردم برای آماده کردن وسایل پذیرایی به آشپزخونه برم چادرم رو گوشه ای پرت کردم در سماور رو برداشتم. خوشبختانه پر بود و در حال جوش قوری رو آب کشیدم و چند پیمانه چای تازه دم کردم در یخچال رو باز کردم پارچه‌ی روی سبد رو کنار زدم خداروشکر میوه ی شسته شده هم داریم. سریع داخل ظرف میوه خوری چیدم. سینی بزرگ مخصوص مهمونی‌های پرجمعیت رو از کابینت بیرون اوردم. به تعداد مهمونها استکانها داخل سینی گذاشتم و چای ریختم نگاهی به چادری که روی زمین افتاده بود کردم . کاربر محترم با سلام برای دریافت لینک کانال وی آی پی ارسال فیش واریزی مبلغ ۵۰۰۰۰ تومان (پنجاه هزار تومان) به شماره کارت 👇 ۶۲۲۱۰۶۱۲۱۲۲۴۴۵۵۴زهرا لواسانی بانک پارسیان و سپس دریافت لینک کانال وی آی پی که ۱۵۰ پارت جلو تر از کانال زیر چتر شهداست رو دریافت کنید، در ضمن در کانال وی آی پی روزانه چهار پارت گذاشته خواهد شد فیش رو بعد از واریز همون روز ارسال کنید به این ایدی👇👇🌹 @Mahdis1234 کپی حرام جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم @chatreshohada لینک پارت اول👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/63589 ✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺 🌺🌟 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃 🎥 شایعه هندی بودن امام خمینی (ره) اولین‌بار توسط ساواک پخش شد و در ادامه نیز توسط رسانه‌های بیگانه در حال بازنشر است. 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
انسان شناسی ۲۶۲.mp3
12.43M
من یه دونه یا دو تا ضعف اخلاقی ندارم که! • تا میخوام روی عصبانیتم کار کنم، یه اتفاق میفته حسادتم میاد بالا! • تا حسادتم رو کنترل میکنم، یکی میاد حالمو میگیره، نمی‌تونم ببخشمش! ✘ اینجوری من تا آخر عمر درگیری دارم که! چکار کنم همه مشکلاتم یهو باهم حل بشه؟ 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣شعار مردمی توسط جانباز جنگ که به روی سن همایش آمد و... همایش ۵۰۰۰نفری عفاف و حجاب ◀️تمام اخبار همایش ۵۰۰۰ نفری مطالبه عفاف و حجاب را اینجا ببینید👇 https://eitaa.com/farhangsaze_haya/9446
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁 🍁🍁 مرگ تدریجی یک رویا پارت۳۸ برگرفته از زندگی واقعی 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁 🍁🍁 مرگ تدریجی یک رویا پارت۳۹ برگرفته از زندگی واقعی 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 با تعجب نگاهی بهش انداختم _سهیلا سه تاشونم میشناختی؟؟ عصبی داد زد میشناختی چیه الی، قیافه هاشون یادم مونده نرگس پرید وسط حرفم _من نمیفهمم چرا باید اینجوری می شد هر روزم داره بدتر میشه کلافه شدم صورتم رو مشمئز کردم _من که فردا میرم تهران، طاقت این همه استرس رو‌ ندارم نرگس رو‌کرد به من هی میرم میرم راه ننداز، دیگه بیخودی بیرون نمیریم، هر وقت هم کار واجبی پیش اومد، مجبور شدیم بریم بیرون با هم میریم با همم میایم نگاهم رو دادم به نرگس نه حرفت رو قبول ندارم باید بریم، تو میتونی یک هفته بری کاشان خونتون بمونی؟، ما هم بریم، اینا ببینن نیستیم برن دنبال کارشون سهیلا‌ آهی از ته دلش کشید _اونوقت به خانواده‌هامون بگیم چرا نمیریم دانشگاه؟ نرگس گفت غذاتونو بخورید که هیچکدومتون شرایط‌تون بدتر از من نیست، من شب یلدا عروسی‌مه، یک‌ماه مونده به عروسی‌م بعد ببین کجا گیر کردم، بدبخت شدم سهیلا با نگاهی پرحرف کنایه آمیز لب زد ببخشید که گیر کردی رو به هر دوشون گفتم بچه‌ها بسه غذاتونو بخورید قاشق‌ غذا رو میزارم توی دهنم، فقط صدای همهمه میشنوم، هیچ طعمی از غذا احساس نمیکنم ... صدای قاشق‌ها که میخوره به ظرف‌های فلزی و همهمه سلف رو اعصابمه قاشق‌مو پرت کردم رو میز کیف و کلاسورمو برداشتم اومدم بیرون.‌ صدای دوست‌هام رو میشنوم الهام، الهام ولی توجهی نمیکنم، و از در سلف اومدم بیرون و رفتم تو لابی دانشگاه نشستم چشمام رو بستم ... دلم یه آرامش میخواد، یه سر بدون اینهمه فکر، بدون استرس، بدون تشویش. کلاس بعدی‌م تاریخ ادبیات انگلستانِ، پیامک دادم مرتضی من حوصله کلاس ندارم بیا منو ببر ... جواب داد میدون جهادم، پنج دقیقه دیگه دم دانشگاه‌م اومدم پایین جلو درو نگاه افتاد به زانتیا اونموقع کسی زانتیا نداشت نهایت شاید پژوی داشتن سال ۸۶ بود، مرتضی بچه پولدار بود ولی هیچوقت نشد ازش بپرسم چیکاره‌ای اومدم ااین دست خیابون سوار ماشینش شدم.‌ سلام و احوالپرسی کردیم دیدم نمیره سمت خوابگاه، گفتم کجا میری؟، گفت بریم مجتمع البیک، هم بازی کنیم هم نهار بخوریم روحیه‌ت عوض شه، گفتم البیک و دوست ندارم، یدفعه گفتم مرتضی به نظرت نریم کلانتری؟، امروز مارو رسوندی یه پراید پشت سرمون بود سه تاشونم سهیلا دیده بود سرش رو سمت من چرخوند من موظفم مراقب تو باشم و تمام، اونا نامزد دارن، شوهر دارن بخودشون مربوطه، کسی ام جرات نداره طرف تو بیاد چون منو میشناسن حرفش که تموم شد. صدای آهنگ‌شو زیاد کرد و بلند گفت چی میخوای برات بخرم؟ تو دلم گفتم زهرمار میخوام دوباره پرسید جواب دادم هیچی عزیزم _مطمینی؟ ولی من فکر میکنم نزدیک زمستونیم بریم یه پالتو و پوتین بخریم _باشه برای یه دفعه دیگه الان حوصله ندارم رسیدیم مارال پیاده شدیم، اینجا اکثرا توریست هستن گوشیم رو در آوردم زنگ زدم خوابگاه زینب گوشی رو برداشت سلام زینب جان، به نرگس و سهیلا و ستایش بگو من دیر میام نگران نشنن، جایی‌ام _سلام، باشه میگم با مرتضی وارد فروشگاه مارال شدیم، عجب فروشگاه قشنگیه، قیمتهاشم خیلی بالاست، مرتضی کلی برام خرید کرد اصلا نظر نمیدادم همه چیو به سلیقه خودش میخرید، من حوصله نداشتم، از اونجا اومدیم رستوران و قلیون و بعدم رفتیم کلی بازی کردیم، ولی فکرم عین کلاف سردرگم بهم پیچیده است، گوشیم زنگ خورد، قلبم وایساد. مرتضی رو‌کرد به من کیه؟، ببینم شماره‌شو _خوابگاهه، خجالت بکش مگه به من شک داری آویزون میشی رو‌ گوشیم دکمه تماس رو زدم بفرمایید «کجایی سهیلا با مرتضی‌آم شما خوبید؟ من و ستایش اومدیم خوابگاه ولی نرگس هنوز دانشگاه‌ست نیومده... _________________________ شوهرم دو زن رو صیغه کرده بودو با یه زن شوهر دار هم رابطه عاطفی برقرار کرده بود، شوهر او زن هم از نادر شوهر من شکایت میکنه و دادگاه حکم شلاق رو بر نادر صادر کرد و شوهرم رو شلاق زدن، وقتی پسرهام باباشون رو با کمر زخمی اوردن خونه، با نفرت رفتم جلوش... https://eitaa.com/joinchat/2024079688C01c059a803 کاربر محترم با سلام برای دریافت لینک کانال پرونده واقعی سرنوشت (مرگ تدریجی یک رویا) ارسال فیش واریزی مبلغ ۵۰۰۰۰ تومان (پنجاه هزار تومان) به شماره کارت 👇 5022291306342609 به نام الهه علی‌کرم و سپس دریافت لینک کانال فیش رو بعد از واریز همون روز ارسال کنید به این ایدی👇👇🌹 @Mahdis1234 ❌❌ لینک پارت اول👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/65087 جمعه ها و تعطیلات پارت نداریم 🍁🍁 🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
هدایت شده از زیر چتر شهدا 🌹 🌱
❤️ عزیزان دو سال پیش با کمک خیرین حسینه‌ای ساخته شد. ما با کمک شما تونستیم یه سری وسایل مثل سمامور و کولر و ... تهیه کنیم. نزدیک محرم هست و قراره صبح ها خانم‌ها و شب ها نوجوانان پسرمون، توی این حسینه مراسم شهادت اباعبدلله الحسین رو برگزار کنیم.هوا گرمه و کولر بالای پشت بوم. فشار آب خیلی کمه و به کولر نمیرسه. ان شالله مدد بدید بتونیم یه پمپ بخریم و مشکلات ... رو کم کنیم که مراسم عزارداری رو بهتر برگزار کنیم. اجرتون با مادر سادات شماره حساب 👇👇 ۶۲۲۱۰۶۱۲۱۲۲۴۴۵۵۴ بانک پارسیان لواسانی ارسال فیش پرداختی به این ایدی👇👇 @Mahdis1234
﷽ ✨🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸🍃
پایان غربت معصومین!.mp3
14.62M
●━━━━━────── ⇆ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ ↻ ✘ مدیران جاسوس، نفوذی، خائن در جمهوری اسلامی؛ که نتیجه عملکرد غلطشان، امروز بار سنگین است روی شانه‌های مردم. ✘ آیا این بود انقلابی که نقطه‌ی شروع انقلاب جهانی علیه‌السلام است؟ 🎙استاد شجاعی ☜ کتاب انقلاب اسلامی و آینده جهان ویژه رحلت (ره) 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
🍃🌹🍃 💢 پانزده خرداد هویت و شناسنامه انقلاب است. 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃 «غیرت» و «حیا» پدیده‌هایی فطری هستند که غربی‌ها با توجه به سبک زندگی لیبرالی خود، کم‌کم آن را از کودکان می‌گیرند ... 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen