زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۱۰۷ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۱۰۸
به قلم #کهربا(ز_ک)
از خوشحالی در پوست خودم نمیگنجیدم
نیما همینکه سرش رو روی بالش گذاشت خیلی زود خوابش برد
ولی من از ذوق زیاد خوابم نمیبرد و مدام از این شونه به اون شونه میشدم...
نفهمیدم کی خوابم برد تا اینکه با صدای زنگ هشدار گوشیم بیدار شدم
نیما رو سرجاش ندیدم
ولی برق آشپزخونه روشن بود
با تعجب به ساعت گوشی نگاه کردم...
هنوز نیمساعت تا اذان صبح باقی مونده...
من همیشه این ساعت برای نماز شب بیدار میشدم
برق سرویس بهداشتی خاموش بود و درش نیمهباز
یه لحظه نمیدونم چطور شد که بارقههای امید در دلم روشن شد
نکنه نیما هم داره نماز شب میخونه؟
امیدوار به طرف آشپزخونه رفتم اما نیما اونجا هم نبود
سرمایی که از طرف در تراس به داخل آشپزخونه میومد من رو متوجه اون کرد
در رو باز کردم
تراس کوچیک دو در یک این خونه بیشتر حکم انباری رو داشت و کلی وسایل بدرد نخور توش بود
با دیدن نیما که از نردهها چسبیده و متفکرانه پایین رو تماشا میکرد از فکری که به ذهنم خطور کرده بود خندهم گرفت
منو باش چه خوش خیال بودم... نیما اصلا نماز خوندن بلد نیست اونوقت من فکر کردم این وقت صبح پا شده تا نماز صبح بخونه.
همینکه هم سرکار میره و دیگه از من توقع کار کردن و کسب درامد نداره
یا اینکه با پوریا مهربون شده و احساسات پدرانهش رو نثار این بچه میکنه
چند ماهه شبا جایی نمیره و زود به خونه برمیگرده
دیگه باهام بداخلاقی نمیکنه
و جواب محبتهام رو میده
دیگه عصبانی نمیشه و خیلی وقته از فحش و بد و بیراه خبری نیست
دوماهه که گهگاه به خواستههام جواب میده و با من و پوریا هم به پارک و پیادهروی میاد دوبار هم که با هم خرید رفتیم. همینا یعنی موفقیت دیگه...
امشبم که کولاک کرد
گفت خودش من رو میبره سمنان تا خونوادم رو ببینم.
اگه قبل از شرکت در دوره بود با دیدنش توی تراس بی مقدمه از سر کنجکاوی ازش میپرسیدم تو اینجا چکار میکنی؟
اما حالا طبق توضیحات استاد میدونم این جمله حس خوبی رو به همسرم القا نمیکنه و ممکنه فکر کنه دارم سعی میکنم از کاراش سر در بیارم
پس کمی تو ذهنم سرچ کردم تا با جمله ی بهتری سوالم رو ازش بپرسم
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۱۰۸ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۱۰۹
به قلم #کهربا(ز_ک)
_عه همسرجان شما اینجایی؟
سرجات نبودی تعجب کردم
برگشت و نگاهم کرد
_آره بیخوابی به سرم زده
_انشاالله که خیره...
منم بیخوابی زده بود به سرم تازه خوابم برده بود که با زنگ گوشیم بیدار شدم.
فهمیدم بیداری... اونقدر جابجا و شونه به شونه شدی که منم خوابزده کردی
_عه ببخشید... نفهمیدم بیدارت کردم
_نهال... اگه من باهاتون نیام سمنان ناراحت میشی؟
آخه خیلی کار دارم
استاد گفته بود این مواقع حس درونیتون رو پنهان نکنید اما همیشه با ظرافت بگید تا موضع گیری نشه
پس به آرومی گفتم
_دوست دارم باهم بریم... اما اگه نمیشه اشکال نداره هرچی خودت صلاح میدونی... حتی اگه صلاح نمیدونی که منم برم مشکلی ندارم
با اینکه خیلی دوست دارم زودتر برم اشکال نداره
فعلا نمیرم
وارد آشپزخونه شد
_نه... تو به من چکار داری ؟
تو و پوریا با هم برید
هرچی فکر میکنم میبینم نمیتونم بیام حس خوبی ندارم
فعلا خودتون برید تا دفعات بعدی یه کاریش میکنیم...
هرچقدرم دوست داشتی بمون
جلو رفتم و بغلش کردم اونم همراهیم کرد
_ممنونم سالار...
چهار شنبهی هفتهی بعد روز مادره
اجازه میدی تا اون موقع اونجا بمونم؟
_اگه اینطوره که حتما بمون
یه لحظه یاد لوس بازیهای مادرشوهرم موقع خوشحالی کردنهاش افتادم
آروم خودم رو بالاپایین کردم
و با ذوق دستام رو مشت کردم و جلوی صورتم بالا آوردم
_آخ جون آخ جون دارم میرم پیش مامانم
از واکنشم خندهی بلندی سرداد و بعد هم متاسف سرش رو تکون داد
_تو که اینقدر دلتنگ بودی پس چرا هروقت میگفتم خودت تنهایی برو دیدن مامانت نمیرفتی؟
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سواد_رسانه_ای
🔰 چرا باید سواد رسانهای را بیاموزم؟
🍃🌹🍃
داشتن سواد رسانهای به شما کمک میکند تا:
.
.
#سوادرسانه
#دشمنـشناسی
#سربازولایت
#تبیین
🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
عزیزانیه#خانوادهبخاطرشرایطدرمانبچهشونچندسالهزینههایزیادیکردنچندوقتپیشبرای#پیونداقداممیکنن
#متاسفانهقبلازعملبچهجوانشونفوتمیشه
درکنارغمازدستدادنفرزندشون
#بخاطردرمانپولقرضگرفتن
والانبدهکارهستن
هرچقددرتوانتونهکمککنیدبتونیمدراینشرایطروحیمقداریازبدهیهاشونتسویهکنیم #بهنیتاهلبیتوشهداچراغهایکمکتونروشن کنید
5892107046105584کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c #لطفارسیدروبرایادمینبفرستیدوبگیدبرایبدهیهزینههایدرمان 🙏 @Karbala15 #مطمئنباشیدبرکتاینکمکهابهزندگیتونبرمیگرده
این خانواده ها منتظر دستای مهربون شما هستن🖐🏻
هنوز کلی راه مونده تا مبلغ اصلی 😢
به نیت #حضرتزینب (س)واریز بزنید
دوستان حتما به ادمین بگید واریزی برای#بدهی برای یا#صدقهس
@Karbala15
🕊◍⃟♥️🕊
#سیره_شهدا
بسیجی شهید محمد جهانگیر
✍ فرازی از وصیتنامه این شهید عزیز
شما خواهران بدانید که حجاب شما سنگری است که با آن می توانید دشمنان اسلام را ناامید کنید و مشت محکمی بر دهان آمریکا و طرفداران آمریکا بزنید. پدران و مادران شما فرزندانتان را مسجدی تربیت کنید و رزمندگان اسلام را یاری کنید و امام امت خمینی بت شکن را دعا کنید.
#راه_شهدا
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۱۰۹ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۱۱۰
به قلم #کهربا(ز_ک)
بعد از گفتن این جمله از آشپزخونه خارج شد و به طرف رختخوابمون رفت
اگه قبل از شرکت در این دوره بود
شنیدن این حرف از زبون خودش آتش بدی به جونم مینداخت و از سر عصبانیت میرفتم کنارش یا از همونجا میگفتم
_تو کی با این لحن و از در دوستی بهم پیشنهاد رفتن و سر زدن دادی؟
هربار توی دعوا میگفتی جمع کن برو
اما خیلی وقته میتونم به خشمم غلبه کنم...
چون همهی این چند ماهی که به سمنان نرفتم شاید پنجاه درصدش برای حفظ زندگیم بود اما مطمئنم صد درصد تصمیمی که برای نرفتن میگرفتم برای رضای خدا بود...
نیت کردنهام خیلی جواب داده و ثمرهش شده این آرامش...
اگه این مدت هم بخاطر لحن تهدید امیز نیما و ترس از دست دادن زندگی و نداشتن پول و سرمایه و این دلایل بود که پیش خونوادم نمیرفتم الان عصبی میشدم و همهی کاسه کوزههارو بهم میزدم و حتی بیخیال آشتی و حال خوبمون میشدم
اما وقتی بخاطر رضای خدا کنار همسرم و توی زندگیم برای بهبود زندگیم موندم دیگه از هیچ بنی بشری توقع جبران یا دیده شدن کارم ندارم و لازم نمیبینم که بخوام به نیما ثابت کنم حرفی که الان میزنه از پایه و اساس غلطه و هیچوقت چندین حرفی بهم نزده
وای که چقدر خوبه در آغوش خدا آرامش گرفتن...
اصلا منطق و احساساتم یه چیز دیگه شده و از من یه آدم دیگهای ساخته
برای همینه که دیگه بین من و نیما بحث و دعوا نمیشه
خدارو چه دیدی تا اینجا که هر وعدهای استاد داده به همهشون رسیدم
درسته دیرتر از بقیه ی هم دورهایهام رسیدم اما رسیدم و به بقیهش هم قطعا میرسم.
بی اهمیت به حرفی که نیما زد و یه کوچولو دلخورم کرد به سمت سرویس بهداشتی رفتم و بعد از وضو مشغول خوندن نماز شبی که بخاطر همصحبتی با نیما در حد یه رکعت نماز وتر نصفه و نیمه برام وقت مونده شدم
بین استغفار طلبیدنهای قنوت بودم که صدای ضعیف اذان از مسجد محل به گوش رسید
تا پایان اذان نماز وتر رو تموم کردم ...
اولین نماز شبی بود که خیلی به دلم چسبید...
وقتی در احادیث سفارش شده خوب شوهرداری کردن زن عبادت و جهاد برای او محسوب میشه و کلی حسنه داره چرا نباید الان حالم خوب باشه؟
با بجای نماز شب با همسرم هم کلام شدم چیزی که ناراحتش میکرد رو بهم گفت و منم متواضعانه قبول کردم تنهایی به دیدن مامانم و خونوادم برم...
بعد هم حرفی که زد و میتونست باعث ناراحتیم و در ادامه یه دعوا بشه رو به راحتی ازش عبور کردم
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۱۱۰ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۱۱۱
به قلم #کهربا(ز_ک)
بعد از نماز سجدهی شکر رفتم
الان این آرامشی که ماههاست به مرور وارد این خونه شده و آسایش و رفاهی که بخاطر زحمتهای نیما نصیبم شده مدیون آموزشهای استاد و نماز شبها و درددل کردنهام با خدا و امام زمانم.
خدایا در من چه دیدی که هم تونستم خودم رو تغییر بدم و با تغییرات من همسرمم تغییرات زیادی کرد
خدایا اگه میشه به یه جایی برسیم که نیما هم با تو و آغوشت آشنا بشه
اون هیچ پشت و پناهی نداره
اگه تورو بدست بیاره از این همه پریشونی خلاص میشه
خواهش میکنم ازت اونم دریاب
امام زمانم ازت خواهش میکنم یا اونقدر به من قدرت بده بتونم نور هدایت رو در وجود نیما هم روشن کنم یا خودت در وجودش شعلهور کن
تا وقتی آفتاب طلوع کنه شدیدا خوابم میومد و حسابی کسل بودم به همین علت چهار بار صورتم رو شستم تا خواب از سرم بمره و مشغول راز و نیاز بمونم...
به محض اینکه آفتاب طلوع کرد کتری رو پرآب کردم و روی اجاق گاز قرار دادم زیرشم حسابی کم کردم که تا وقتی بیدار میشم زودتر بتونم چای رو برای صبحونه ی نیما آماده کنم...
و به سرعت به رختخواب پناه بردم
یکساعت گذشت اما خواب دوباره از چشمام پریده بود.
عجب روزگاری شده اونوقتی که میخوام بیدار بمونم خواب تو چشمام لونه میکنه و حالا که میخوام بخوابم پر میکشه و میره
انگار نه انگار اونهمه خوابآلود بودم...
همهی فکرم شده بود خونوادم
دقیقا دوسال بود که ندیده بودمشون
چند مرتبه داداشم و حتی نیلوفر و شوهرش اومده بودند تهران برای دیدنم اما من ازشون خواهش کرده بودم به خونهم نیان...
و جایی بیرون از خونه باهاشون قرار گذاشته بودم
میزان حساسیتهای نیما رو میشناختم و میدونستم زیادی به خونوادم حساسه و خداروشکر بالاخره جواب گرفتم
نزدیک بیدار شدن نیماست و من تازه خواب به چشمام برگشته
چارهای ندارم جز اینکه دیگه نخوابم وگرنه دیگه نمیتونم بلند شم
پاشدم و بعد از شستن دست و روم اول صبحونه رو آماده کردم و بعد که نیما بیدار شد صبحونهرو با هم خوردیم
_تو که دیشب نخوابیدی؟ چرا بیدار شدی؟ خودم یه چیزی میخوردم دیگه...
باورم نمیشد این حرف رو نیما بزنه
نیمایی که همیشه باید صبحونه و نهار و شامش به موقع حاضر و آماده میبود
حتی اون زمان که اومدنش به خونه اصلا معلوم نبود باز هم من رو موظف میدونست سر ساعت همه چی رو آماده کنم حتی زمانی که سرکار میرفتم یا زمانی که پوریا مریض بود و اون زمانی که دستم شکسته بود
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
هدایت شده از زیر چتر شهدا 🌹 🌱
بعد از خواندن خطبه عقد و دادن هدایا، همه اتاق را ترک کردند و من و منوچهر تنها ماندیم. سکوت سنگینی میانمان بود، سکوتی که انگار هر کلمهای میتوانست در آن غرق شود. منوچهر با چشمانی پر از شوق و انتظار، بیمعطلی چرخید و سمت من آمد. نگاهش به صورتم ثابت ماند، انگار میخواست در آن لحظه همهچیز را از من بگیرد. اما وقتی دستم را جلو بردم و چادر را محکمتر روی سرم نگه داشتم، نگاهش لحظهای رنگ تعجب به خود گرفت.
از کنارش بلند شدم و خودم را عقب کشیدم،دستم را به نشانه اعتراض تکان دادم و گفتم: «نه، نیستیم.» صدایم لرزان بود، نه از ترس، که از یک احساس عمیقتر، از چیزی که...
https://eitaa.com/joinchat/4132962888Ce54afeabfb
«اسمم سحره، ۱۸ سالمه، ولی زندگی من پر از دردهایی بوده که شاید بیشتر از سنم به نظر میاد. روزهایی که غم و گرفتاری، مثل سنگینی یه کوه روی قلبم فشار میآورد و انگار هیچ راهی برای فرار ازشون نبود. یه روز، وقتی جارو رو از دست یه پیرمرد سید گرفتم و به محبتش، خیابون رو جارو کردم، دلم یه جورایی آرام گرفت. از اون لحظه، انگار دروازهای به دنیایی جدید باز شد.
همه چیز تغییر کرد. دنیایی پر از نور، پر از آرامش، دنیایی که در اون مشکلات رنگ میبازن و دل از عشق اهل بیت پر میشه. این داستان من، داستانی از تغییر، از نوری که توی دل تاریکی به قلبم تابید. شاید شما هم با خوندن این داستان، توی دلتون اون عشق و آرامش بیپایان رو پیدا کنید که همیشه دنبالش بودید.»
https://eitaa.com/joinchat/4176281780Ca69e8d8fec
داستانی بر اساس واقعیت، توصیه میکنم دختران جوان این داستان رو بخونید🙏
هدایت شده از حتما ببینید👇
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌دیگه نگران افزایش سن خود نباشید👆
تنها روش مورد تایید سازمان غذا و دارو ایران برای رفع دائمی چین و چروک های صورت و گردن
کم هزینه ترین و قطعی ترین روش جایگزین روشهای تزریقی و کلینیکی
بدون محدودیت سنی💯بدون عوارض💯
اطلاعات تکمیلی بصورت کاملا رایگان 👇
bamci.ir/ads/landings/1506-bcda
bamci.ir/ads/landings/1506-bcda