eitaa logo
چه جوری شد سر گرفت ؟
654 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
197 ویدیو
25 فایل
☆ بسمه تعالی ☆ ازدواج آسان ، آگاهانه ، بهنگام عشق پایدار 🌈 ارتباط با ادمین : 🔸🔸🔸🔶 با ما همراه باشید 🔶🔸🔸🔸
مشاهده در ایتا
دانلود
🗣گیله مرد، عاقبت، فاصله را در نظر گرفت و با صدای بلند گفت: آقا! من دخترتان را میخواهم. 🔸 عسل مرا میخواهد. کوه الماس را. همه ی کندوهای عسل دنیا را، یکجا میخواهد ... _قدش دوبرابر توست ؟!! 🔹 اما من، خودش را میخواهم، نه قدش را! 🔸 قدش را چطور از خودش جدا میکنی؟ 🔹 قصد جدا کردن ندارم آقا! هلو را با هسته میخرند. اگر بخواهند هسته را جدا کنند و بخرند، خیلی زشت میشود؛ اما کسی هم هلو را به خاطر هسته اش نمیخرد. 🔸عجب ... 📚 👤 @chejorishod
✳️ در مقابل ازدواج بستگانمان مسئولیم شاید یک معرفی ساده مشکل دو جوان را برطرف کند 🌱 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 📜 ⏱کمی که گذشت، ایشان فرستادند دنبال من. خیلی عصبانی بودند. 😡با لحنی که فقط کتک زدن داخلش نبود، گفتند «شما چرا متوجه نیستید چه افرادی می آن داخل اتاق و هم نشینتان میشن؟» 🧕من هم که خسته بودم و تازه از راه رسیده بودم که این اتفاقات پیش آمد، گفتم : «اتفاقا من میخوام این انتقاد رو به شما بکنم، چون مسئولیت ساختمون ما با شماست. اون موقع که اینها وارد ساختمون شده‌ند ما اصلا این جا نبوده یم، اعزام شده بودیم روستاهای اطراف.» ✴️ اما ایشان همان طور با حالت پرخاش ادامه داد که «احتمالا این نقشه ی بمب گذاریی باشه. شما باید تا صبح مواظب این دخترها باشید. 🤯 🧕من گفتم : «نه، این کار رو نمیکنم، چون بی تعارف، می ترسم با این ها توی یک اتاق بمونم.» 👥 بعد حاجی آمد آن دو دختر را از ما جدا کرد. 🌓نصفه شب بود که دیدم یکی پنجره ی اتاق ما را می زند. بین همه من بیدار شدم. آمدم دم پنجره، دیدم حاجی اسلحه به دوشش دارد و خیلی نگران است. 🏬 انگار همه ی این ساعت ها را همان اطراف ساختمان ما کشیک میداده. 🔹گفتند «الآن یک خواهری توی تاریکی رفت به سمت پایین. شما برید ببینید این کسی که رفت، از خواهرهای خودمون بود یا یکی از آن دو نفر.» 🔸حالا، آن پایین که ایشان می گفت دستشویی و این چیزها بود کنار یک باغ. جای ترسناکی بود، اصلا منطقه حالت ترسناکی داشت. من مانده بودم توی رودربایستی. می ترسیدم! با چه وحشتی رفتم پایین و زدم به دل تاریکی، یک لحظه برگشتم، گفتم حتما حاجی دارد دنبال من می آید که نترسم. دیدم نه، اصلا از ایشان خبری نیست، من را رها کرده. خودم تنها رفتم و معلوم شد آن خانم یکی از نیروهای اعزامی خودمان است ... ... @chejorishod
🦋 سه هدیه به روح حاج آقا فاضلیان 🙏
زیبآیت بِخیر ☀️ اے بـاعثِ دِلگرمے ام..😻♥️🌿
«‏انتِ قطعةُ سكر بين‌ِالأشياء المُره» بین همہ‌یِ چیزاے تلخ😖 یہ حبہ قنـدی!🤩💛
👌بہ همسرت در هر کارے انرژے مثبت بده|🎈 🤲و آشکاراً براے مُوفقیتش دعآ ڪن براے اِحساساتش بیش از هر چیزے ارزش قائـل شو😉💓 💍
💑 بانوے زیرڪ🙍 مواظب باشید دیگران آن قدر همسر شما🙎‍♂ را تحسین و تشویق نڪنند👏 کہ جاے شما را بگیرند.💔 یڪ مرد براے تشویق و تحسین بیش از هر ڪسے بہ همسرش نیاز دارد.💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 📜 ⌚️کمی بعد از این ماجرا ایشان از من خواستگاری کردند، البته به واسطه ی خانم یکی از دوستانشان برای من همه ی اینها غیرمنتظره بود. 💭 آن موقعها من از خود «برادر همت» هم حزب اللهی تر بودم. فکر میکردم اگر کسی به من بگوید بیا ازدواج کنیم، عین توهین است. دلم جای دیگر بود، شهادت و ... به جز اینها، هنوز از برخورد اول حاجی دلخور بودم. 🔸وقتی صحبت خواستگاری شد، از حرص آن جلسه هم که بود گفتم «نه.» 🔹خودشان البته خیلی اصرار می کردند که حداقل با هم صحبت کنیم. 🔸من پیغام دادم «آدم که نمی خواد چیزی بخره، وارد مغازه نمی شه. من نمی خوام ازدواج کنم، دلیلی نداره صحبت کنم.» 🚎بعد هم تصمیم گرفتم برگردم اصفهان، اما مریضی سختی گرفتم. منطقه آلوده بود. بیش تر بچه ها حصبه گرفته بودند. من حالم وخیم شد و بیمارستان بستری شدم. 🏥 💐دوستان و هم گروههایم دسته جمعی می آمدند ملاقاتم. حاجی هم آمد. دو بار، و تنها. 🗣... با متانت شروع کرد صحبت کردند . امروز اینقدر زخمی داشتیم ، اینقدر شهید ... « دختر خنده اش گرفته بود . مگه من فرمانده اش هستم که اومد و همه چیز را به من گزارش داد . » @chejorishod
🌿💚 حضار کارشون دست زدنه ... 👏🤔 @chejorishod
یا کتابخونه ندارید 😧 یا کتاب نمیخونید 😯
📲 📨 از S.GH 🌸 ممنون از لطفتون 🌸 @chejorishod
📲 📨 از a td 🌸 ممنون از لطفتون 🌸 @chejorishod
چه جوری شد سر گرفت ؟
#ارسالی_شما 📲 📨 از a td 🌸 ممنون از لطفتون 🌸 @chejorishod ❣
📖از کتاب ویژگی ها تفاوت ها و نیازهای زنان و مردان از مجتبی حیدری 👤
🌻آفتابگردان‌ـها هر صبحـ↯ بہ دنبالِ نور خورشیدند🌞 و من هر صبح بہ دنبال ❤️ خواستم بدانے ، آفتابگردان بدونِ نور خورشید مےمیرد..🙃🌸 🌤🌈
رویِ زیبایش رقابت می‌کُند با قرصِ مآه😌💍
💥جـنگ نرم یعنے:↓ 💑دونفر سر اینڪہ کدوم اون یکے¹ رو بیشتر دوست داره 💙 بہ جونِ هم بیُفتن :)🤪
😍 آدم‌بایدیه‌باباطاهرتو‌زندگیش‌ داشته‌باشخ‌که‌بهش‌بگه:✍ «گلِ‌سرخم‌چراپژمرده‌حالی؟🥀😕 بیا‌قسمت‌کنیم‌دردی‌که‌داری که‌تو‌کوچک‌دلی،طاقت‌نداری..!»☺🌸🌿♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا