هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
وجاهت #جهاد_تبیین رنگی
(بخش دوم):
حضرت #رسول_خاتم(ص) معمولاً #عِمامه بر سر میبستند و گاهی هم از كلاهی بنام قَلَنْسُوَه یا بُرْطُلَه بر سر داشتند و گاهی هم به سَرْبَنْدی از دستمال یا شال بسنده میکردند.
رنگ آنها معمولاً #سفید و گاهی #سبز و گاهی #زرد و گاهی #سیاه بودند. عمامه سفید آنحضرت، سحاب نامیده میشد که به #امیر_المؤمنین(ع) هدیه کردند. در جنگها معمولاً عمامه زردرنگ بر سر میبستند ولیکن در فتح مکه، عمامه سیاه بر سر نهادند.
مقام معظم رهبری سعی میکنند مناسبتهای مختلف را در قالب #رنگ_نگین انگشترهای خود مورد توجه قرار بدهند.
رنگ غالب #شیعیان، #سیاه است که عمدتاً از زمان #صفویه و به نشانه #عزاداری برای مصائب #اهل_بیت_اسلام، باب شد همچنانکه #پرچم_قرمز نشانه آمادگی آنان برای خونخواهی شهادت #امام_حسین علیهالسلام است.
نهضتها و ملتها هم در تمام دنیا و در طول تاریخ، معمولاً رنگهای خاصی (بعنوان نماد مطلوب و شاخصه متمایز خود) را در قالب #پرچم دنبال کردهاند که هنوز هم در همه جای دنیا جاری و ساری است و حتی از سال ۲۰۰۴ میلادی به بعد شاهد انقلابهای رنگی در گوشه و کنار جهان هستیم که (به لحاظ نرم بودن #براندازی و #انتقال_قدرت، #مخملی هم نامیده میشوند) در #ایران هم رنگهای #سبز_اموی و #بنفش_روباهی، در سالهای اخیر بعنوان نماد #ولایت_ستیزی و درهم شکستن «نهضت+نظام اسلامی» و سپردن مملکت به #اجانب_شیطانی، مورد بهرهبرداری #اذناب_اجانب قرار گرفت و هنوز هم ادامه دارد.
البته پوستین روباهها عمدتاً قرمز، خاکستری، سفید، قهوهای و خاکی هستند و به حیواناتی اطلاق میشود که در #ربایش_طعمه، #تیز_رفتاری میکنند.
الغرض؛
سزامند است که #معیت_ورزان ولایت_فقیه، #جهاد_تبیین خود را با رنگها نیز در آمیزند. رنگهایی که قدمت صدها ساله دارند. رنگهایی که ایامی از سال را به خود تخصیص بدهند.
فرضاً؛
👈 ماههای #محرم و #صفر (تا شب ۲۸ صفر) کماکان همه اماکن و #البسه_مردم همهجا #سیاه_پوش شود.
👈 هفته #دفاع_مقدس همهجا (اماکن و البسه) #زرد_پوش (یا لباس خاکی سربازی و بسیجی) شود.
👈 #دهه_فجر همهجا (میادین و معابر و البسه) #سرخ_پوش شود.
👈 #ایام_هلالی ۱۹ روزه (حدفاصل ۲۸ ماه صفر لغایت ۱۷ ربیعالاول) همهجا (اماکن و معابر و البسه) #سبز_پوش شود.
#رنگ_سبز ضمن آنکه نماد رشد و بالندگی است، رنگ زهر و تلخی هم است و رنگ سمّ و مسمومیت و نیز آنتیباکتریال!
و اما اینکه چرا این دو دهه را همهجا و همهچیز را سبزپوش بکنیم؟! بخاطر آنست که #سبز_مسمومیّت در این ایام بیش از هر مقطع دیگری از سال، رخنمایی میکند و شهادت یا ولادت پنج تن از #معصومین علیهمالسلام به این ایام، گره خورده است!
زیرا؛
وقتی که #پروردگار_متعال، ولادت #امام_صادق(ع) (که به زهر جفای بنیعباس مسموم شد و به شهادت رسید) را قرین زمانی روز میلاد #پیامبر_اعظم(ص) قرار داد و شهادت #امام_حسن(ع) را نیز (که به زهر جفای بنیامیه مسموم شد و به شهادت رسید) قرین زمانی روز #شهادت_پیامبر(ص) قرار داد که به زهر جفای #منافقین_امت، مسموم شد و به شهادت رسید، لابد حکمتی را منظور داشته است.
فلذا شایسته است که این ۱۸ یا ۱۹ روز (فاصله ۲۸ صفر تا ۱۷ ربیع از ماههای هلالی) را «سالیاد شهادت پنج تن از معصومین(علیهمالسلام) با مسمومیت منافقین»، قرار دهیم تا شاید موجب بیداری و #بصیرت مسلمانان گردد و از تداوم #انحراف_سیاسی خود #توبه نموده و #استغفار نمایند و به #مسیر_هدایت برگردند.
بنابراین رنگ سبز را نماد زهر تلقی کنیم و حضرات مقدسی که با سمّ به شهادت رسیدهاند و بنحوی با این ایام تناسبی دارند، عبارتند از:
۱) حضرت محمد مصطفی (ص)
۲) امام حسن مجتبی (ع)
۳) امام صادق (ع)
۴) امام رضا (ع)
۵) امام حسن عسکری (ع)
میلاد پیامبر مصطفی و امام حسن مجتبی علیهماالسلام و الصلوات در این مقطع زمانی، واقع شدهاند که هر دو حضرت به زهر جفا #مسموم شده و به شهادت رسیدند.
همچنانکه شهادت #امام_رضا و #امام_حسن_عسکری علیهماالسلام با زهر جفای #خلفای_غاصب در محدوده همین ایام بوده است.
البته در مجموع ۱۰ تن از معصومین علیهمالسلام با مسمومیت به شهادت رسیدهاند که شهادت و ولادت آنان در سایر ایام سال بوده است و حتی آخرین معصوم(عج) هم با سمّ یک یهودیه به شهادت خواهد رسید!
(و فقط #سید_الشهداء و والدین کرام آنحضرت علیهمالسلام با ریختن خون پاکشان ناشی از ضربات سنگین و بُرّنده به پیکرشان، به شهادت رسیدهاند)
فلذا قریب باتفاق معصومین(ع) با مسمومیت #شهید شدهاند.
فلذا این ایام، مناسبترین مقطع برای برجستهسازی و تبیین نحوه شهادت آنان بویژه #حضرت_رسول(ص) است و باید خیلی جدی به این موضوع بپردازیم و رسواگر #منافقین_امت (که از کفار بدترند) باشیم که حداقل آن، سبزپوشی است انشاءالله.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۶/۱۶
🌐 👈حیفه نبینی👉
💠
🎲 👈محل نظرات👉
🙏
🛑 وقایع به میدان رفتن #حضرت_قاسم بن الحسن و #مزدوج کردن ایشان توسط اباعبدالله الحسین
🖇 #معارف_حسینی (5)
👤 محدث کبیر بحرانی مینویسد:
🔰وقتی که نوبت جنگ به #اولاد_امام_حسن علیه السلام رسید، قاسم آمد و عرض کرد که عمو جان! اجازه میخواهم تا به جنگ این #کفار بروم!
▪️امام حسین علیه السلام فرمود: ای پسر برادرم! تو #یادگار برادرم هستی و می خواهم که تو باقی بمانی تا به واسطه تو تسلی(از داغ برادر) پیدا کنم.
پس حضرت، #اجازه جنگ را به قاسم نداد.
قاسم #اندوهگین و ناراحت شد از اینکه چرا امام حسین علیه السلام به برادرانش اجازه جنگ را داده اما به او اجازه جنگ را نداده است و همین که با حالتی #محزون گوشهای نشسته بود و سرش را روی پاهایش گذاشته بود،یادش آمد که پدرش #حِرزی به بازوی راستش بسته بود و به او وصیت کرده بود که هر وقت دچار اندوه و دردی شد، حرز را باز کند و بخواند و معنایش را بفهمد و هر چه که در آن نوشته شده بود به آن عمل کند.
🔻قاسم با خودش گفت سالهای زیادی گذشته برمن، ومثل این اندوه و درد تا به حال به من دچار نشده است.
پس آن را باز کرد و نگاه کرد که در آن نوشته شده بود:
💠يَا وَلَدي قاسِمَ، اُوصيكَ إنّكَ إذا رَأيْتَ عَمَّكَ الْحسينَ عليه السّلامُ في كَربَلاءِ وَ قَد أَحَاطَتْ به الْأعْداءُ، فَلا تَتْرُكِ الْبِرازَ وَ الْجِهادَ لِأعْداءِ رَسولِ اللّهِ ، و لا تَبْخَلْ عليه بِروحِكَ، و كُلّما نَهاكَ عَنِ الْبِرازِ عَاوِدُهُ لِيَأذَنَ لَكَ في الْبِرازِ لِتَخُصَّ في السَّعادَةِ الْأبَديَّةِ
💔پسر جانم قاسم! تو را #وصیت می کنم وقتی که دیدی عمویت حسین علیه السلام در سرزمین #کربلا تنها شده و دشمنان او را احاطه کرده اند،پس جنگ در رکاب او را از دست مده و با دشمنان رسول خدا صلی الله علیه و اله، به قتال برخیز. و از فدا کردن روح و جانت برای عمویت بخل نورز و هر چه که او تو را از جنگ نهی کرد، باز سراغش برو و #اصرار کن تا به تو اجازه دهد که به این وسیله سعادت ابدی را به دست آورده ای.
🔰پس قاسم بلند شد به خدمت عمو جان آمد و آن حرز و نوشته امام حسن علیه السلام را به دست عمو داد.
امام حسین علیه السلام وقتی که آن نوشته را قرائت فرمود، #شدیداً_گریه کرد و ناله و #فریاد زد و در نهایت آه سردی کشید و فرمود:
🔹ای پسر برادرم! این وصیت پدرت برای توست؛ اما پدرت وصیت دیگری به نزد من دارد و ناچارم به آن عمل کنم.
🔹پس امام حسین علیه السلام دست قاسم گرفت و به خیمه برد و عباس و عون را خبر کرد و به مادر قاسم فرمود:
آیا برای قاسم #لباس جدیدی داری؟
عرضه داشت نه آقا جان!
امام علیه السلام به خواهرش #زینب فرمود:
صندوق را برایم بیاور.
وقتی که زینب کبری علیها السلام صندوق را آورد و جلوی امام حسین علیه السلام گذاشت، حضرت آن را باز کرد و #قباء امام حسن علیه السلام را بیرون آورد و او را به تن قاسم کرده و #عمامه امام حسن را بر سرش گذاشت و 👈 #دست_دخترش را گرفت که از کودکی نام او برای قاسم گذارده بودند.
و #عقد او را برای قاسم خواند و دست دخترش را گرفته و در #دست_قاسم گذاشت و از خیمه بیرون آمد.👉
قاسم نگاه به دخترعمویش میکرد و #گریه میکرد تا اینکه صدای دشمنان را شنید که میگویند:
🔥آیا دیگر #مبارزی برای جنگ نیست؟!
پس دست همسرش را رها کرد و خواست که از خیمه بیرون بیاید. همسرش گفت: چه در ذهنت می گذرد و چه میخواهی انجام دهی؟
قاسم گفت:
می.خوام به ملاقات این دشمنان بروم چرا که آنها طلب مبارز میکنند و این من هستم که به جنگ آنها میروم. و به همسرش گفت: مرا رها کن که👈 #عروسی ما باشد برای آخرت. 👉
همسرش #فریاد زد و با قلبی حزین اشکهایش روی گونهاش جاری شد و گفت:
تو میگویی عروسیمان باشد برای آخرت.
پس من در #قیامت تو را چگونه بشناسم؟
و در کدام مکان تورا ببینم؟
قاسم با دستش تکه نخی را پاره کرده و به او داد و گفت: دخترعمو! مرا به واسطه این تکه نخ بشناس و به یاد آور.
پس اهل خیمه از اینکار قاسم شدیدا گریه کردند و همه فریاد و واویلا سر دادند.
📚المنتخب، ج۲ ص۳۷۲
📚الدّمعة السّاكبة،ج ۴ ص۳۱۵
📚أسرار الشّهادة، ص۳۰۵
📚مدينة المعاجز، ص ۲۲۴
📚معالي السّبطين،ج ۱ ص۴۵۷
الروافض الحيدري
@ravafez_alhaydari