هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
☫﷽☫
#تحریر_حم
💎@SMHM212
چالشهای امام
در تشکیل نظام
(بخش ۰۲۷):
تقیه مداراتی خوفیه امام
😳 در اعلام عنوان نظام!
بنابراین با توجه به نکات تاریخی که در پیامهای اخیر، مورد اشاره قرار گرفت، میشود به این نتیجه رسید که؛
#امام_خمینی از همان ابتدای ایده تشکیل «حکومت اسلامی تحت امر ولایت فقیه»، در اندیشه #جمهوری_اسلامی بودند ولیکن نیمقرن در #تقیه هوشمندانهای به سر بردند و آنگاه که نشانههای پیروزی #انقلاب_اسلامی (در مهر ۱۳۵۷)، رخ عیان نمودند، از عنوان اصلی الگوی خود، رونمایی کردند. (عبارت «نشانههای پیروزی»، مفهوم عمیقی دارد که در ادامه، لازمست مورد تبیین قرار بگیرد)
بنابراین نه عدول جدیدی در کار بوده و نه سردرگمی قدیمی و امثال آن.
سه طیف از ۴ طیفی که در مقاله قبلی مورد اشاره قرار گرفتند، فضای سیاسی کشور را چنان گِلآلود کرده بودند که اگر امام از همان اول، اسمی از «جمهوری اسلامی» خودشان میبردند، آنچنان مورد هجمه و تخریب قرار میگرفت که دیگر هیچگاه کمر مطلب، راست نمیشد!
قسمت بدتر ماجرا آنجا بود که نه فقط مفهوم #جمهوری (معادل سپردن دین و ملت به جماهیر شوروی و کمونیستها!)، منفور محافل ملی و مذهبی بود بلکه اصل #سیاست و دخالت در حکومت، هم در بین مذهبیها، فاقد اعتبار و بلکه ضد دیانت بود! دیانت از سیاست جداست و اگر قرار باشد که جدا نباشد، صرفاً باید حامی و دعاگوی تنها #شاه_شیعه در جهان باشد! چنین دیدگاهی بعداً در بازوی میدانی انگلیس (انجمن حجتیه) تبلور یافت.
مضافاً که ملیگراهایی از قبیل؛ دکتر #مصدق_السلطنه (آخرین بازمانده قاجار در حکومت و مورد حمایت پنهانی انگلیس) و دکتر #مهدی_حائری (#آقازاده مؤسس #حوزه_علمیه قم) و بسیاری از مراجع علمی/فقهی متنفذ، طالب #رژیم_سلطنتی بودند ولیکن نهایتاً با این شرط که #شاه فقط باید سلطنت کند نه حکومت!
فلذا هرگونه اقدامی برای تغییر سلطنت بویژه جمهوری و در موارد غلیظتر هرگونه مداخله در امور سیاست و حکومت، #میوه_ممنوعه بود!
عمده مراجع تقلید قم و نجف، حامی #سلطنت بودند و #جمهوری مشکوک را هرگز برنمیتافتند! و بلکه هرگونه دخالت در سیاست و نقادی آن، ممنوع بود. به همین علت، آیات عظام حائری و بروجردی، صرفاً در حوزه «مذهب حداقلی اسلام» (عاری از #فقه_اکبر و سیاسات حکمرانی) با #رژیم_شاهنشاهی، تعامل داشتند و به مسائل دیگر، التفات چندانی نداشتند و در نتیجه از اشخاصی مثل #سیدحسن_مدرس و #سیدابوالقاسم_کاشانی گرفته تا #سیدنواب_صفوی و... مطرود چنین جریانی بودند و علت اصلی جدایی امام خمینی از بیوت عظامی مثل آیةالله بروجردی، همین #رفتار_مماشاتی آنان با رژیم منحوس شاهنشاهی بود.
#رژیم_شاه هم حواسش جمع بود که بعد از رحلت آیتالله بروجردی، با پیام تسلیت خود به آیةالله حکیم، پایگاه مرجعیت شیعه را از قم به نجف ارجاع داد و بعد از رحلت ایشان، با همان #سیاست_تلگرافی خود، مراجع مشهور قم از قبیل؛ سیدمحمدکاظم شریعتمداری را برجستهسازی نمود به استثناء امام خمینی! تا معظمله را تحقیر کرده باشد! زیرا از جانب او احساس خطر و تهدید داشت و درست هم تشخیص داده بود!
در هر حال، هرگونه توجهی به «سیاست و سلطنت» و نقادی آن، در حوزه علمیه قم، منفور بود!
و شاید #فلسفه (بویژه فلسفه سیاسی) هم که منفور برخی اشخاص حوزوی بود، علتش در بسترساز بودن فلسفه برای سیاست بود!
ولیکن امام هم متقابلاً هوشمندتر از آن بودند که به تعلیم و تعلم #فلسفه_محض بپردازند و بلکه آنرا با #عرفان در آمیختند که مشرب #ملا_صدرا هم بود. ولو اینکه بعضاً متهم به صوفیمسلکی هم شدند! چنانکه ملای رومی هم مورد تکفیر بود!
تلازم فلسفه و عرفان را امام در #اخلاق هم تجلی دادند و لذا جلسات اخلاقی ایشان بسیار تأثیرگذار میشد.
برای احاطه بیشتر به این مطلب، شاید ملاحظه مقاله «برهان و عرفان در پرتو قرآن»، خالی از لطف نباشد که در ادامه تحریر و تقدیم خواهم کرد. با ملاحظه مفاد و مقاله آتی، میتوان نتیجه گرفت که؛
روشنفکرنماهای کوتهنگری از قبیل؛ دکتر مهدی حائری یزدی که فلسفه محض را ارزشمندتر از فلسفه+عرفان، تلقی و مشرب امثال ملاصدرا و امام خمینی را تحقیر میکنند، و #فلسفه_غرب را متمایز از #اسفار_اربعه ملاصدرا و اخلاق عرفانی امام، جلوه میدهند، اندرخم یک کوچه هستند و باید گفت؛
برو این دام بر مرغی دگر نِه
که عنقاء را بلنداست آشیانه
جمهوریهای سهگانه اجانب و اجنبیپرستها (جمهوریخواهان - حزب توده - طرفدار شوروی، جمهوریخواهان طرفدار انگلیس و جمهوریخواهان فرصتطلب دنبال تاج و تخت)، فریب و نیرنگ و شیطنت و شرارت بود. همچون جماهیر سایر بلاد زمین؛ از جمهوری آبراهام که آمریکا را تبدیل کرد به #شیطان_بزرگ گرفته تا الباقی جماهیر ولیکن بنیادهای #جمهوری_خمینی تابلوی تابانی از #مربع_مقدس و #قاموس_آفرینش الهی بود.
..ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۲اسفند۱۴۰۲
💠
🆔@chelcheraaqHM
🎲
گروه چلچراغ
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
☫﷽☫
#تحریر_حم
💎@SMHM212
چالشهای امام
در تشکیل نظام
(بخش۰۲۸)
ارکان اسلامیت
قرآن؛ حلقه وصل برهان
به عرفان برای قربان✅
#قرآن بدون #برهان، قابل استفاده رحمانی نیست، همچنانکه #عرفان بدون قرآن، هدایت نیست و بلکه برهوت گمراهی و ضلالت در اوهام است.
آیات قرآنی، ریشه در مفاهیم برهانی و فلسفی و منطقی دارند و عرفانی که سرشاخه قرآن است، میتواند #قربان را برای اهل برهان و عرفان قرآنی، به ارمغان آورد.
یکی از #اعیاد_اسلامی، #عید_قربان است که اوج عرفان مبتنی بر قرآن و برهان است ولیکن مقدمهای از عرفان دارد که «روز عرفه» موضوعیت بخشیدن به آن است و مقدمهای ضروری برای ذیالمقدمه فلذا عرفه و قربان، مکمل همدیگر هستند. بعبارتی؛ «عرفان بدون قربان»، إبتار و انحراف است و «قربان بدون عرفان»، انهدار و انحطاط و لذا هر دو باید مبتنی بر قرآن باشند، قرآنی که فهم آن محتاج برهان است، برهان ربّانی و سبحانی.
در اینخصوص، ملاحظه مقالهای در موضوع «تقارن (و تقدم) زمانی عرفان (عرفه) با قربان»، که بسیار معنیدار است، مورد توصیه است.
(👈اینجا👉)
«قربان»؛ تکلیف اصلی «انسان»!
ولی در پرتو برهان+قرآن+عرفان
هدف از هبوط #انسان به دنیا، قربان شدن (تقرّب) اوست که باید ابتنایی از عرفان داشته باشد، عرفانی که تلألؤ آن از قرآن است، قرآنی که وحی آن با برهان، قابل فهم است. بنابراین فرایند اربعه علت خلقت و هبوط انسان در دنیا، عبارتند از؛
💠 برهان =» قرآن =» عرفان =» قربان ✅
#مسلمان (تسلیم ربالعالمین)؛ اهل برهان و استدلال است تا بتواند از قرآن، استفاده نموده و به عرفانی نائل گردد که او را قربان #الله سازد.
#قربةً_الی_الله، غایت #عرفان_قرآنی است ولیکن بنیانی است که بنیاد آن، برهان و #فلسفه، بهترین ابزار برای تحصیل و تصلیح برهان است.
بنابراین تکفیر فلسفه، مسدود ساختن طریق استفاده از #برهان_الهی است، همچنانکه تفسیق عرفان، کشیدن خط بطلان بر فرآورده قرآن است. بالتبع بدون #مثلث_مقدس «برهان+قرآن+عرفان»، هیچ «قربان الیالله» و وصالی میسور نخواهد گشت.
امام خمینیره بعد از #معصومین کرام علیهمالسلام، أبَرمرد چنین مربع ناب و مقدسی بود:
💠 برهان + قرآن + عرفان + قربان ✅
#جمهوری_اسلامی مورد توصیه چنین اعجوبهای، ارزش قربانی دادن و قربانی شدن را دارد و #ملت_رشید_ایران و #امت_فهیم_اسلام، بخوبی آنرا دریافتند، بدون کلمهای کمتر یا بیشتر.
«جمهوری اسلامی امام خمینی» با سایر #جماهیر جهانی صرفاً اشتراک لفظی دارد وگرنه معنی و محتوای آن هیچگونه قرابتی با آنها ندارد چنانکه خود حضرتش بدان تصریح فرمودند: «آنچه را که ما به نام جمهورى اسلامى خواستار آن هستیم فعلًا در هیچ جاى جهان نظیرش را نمىبینیم.» (صحیفه امام/ج۵/ص۴۳۸)
نکته مهم دیگری که در مانحن فیه، رخ میدهد اینست که امام وقتی نظریه دهها ساله «حکومت عدل اسلامی تحت نظر ولایت فقیه» خود را در تاریخ ۲۲ مهر ۱۳۵۷ به ایده «جمهوری اسلامی» تغییر میدهند و آنرا در تاریخ ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ به انتخاب عمومی میگذارند، به مدت یک سال، نه از «حکومت اسلامی» یادی میکنند و نه حتی از «ولایت فقیه»، سخنی میگویند! گویا که جمهوری اسلامی، ادغامی مکفی و آیینه تمامنمایی از هر دو مطلب «ولایت فقیه» و «حکومت اسلامی» و عصاره هر دوی آنها است و امام بدان رضایت دارند!
تا اینکه ترس از #ارتجاع_دولتمردان (و عدم حفظ اعتدال نهضت+نظام) و افتادن مملکت به #حلقوم_اجانب، موجب میشود که به دخالت روحانیت در حکومت و استقرار ولایتفقیه در رأس آن، #عدول نمایند وگرنه تمایلی به مداخله در امور حکمرانی منتخبین ملت نداشتند و مسئولیتی بود که تحمیل شد از باب اینکه «حفظ نظام أوجب واجبات» است.
حمله به «جمهوری اسلامی» و تلاش برای انحطاط و اضمحلال آن از همان زمان نامگذاری و طرح عنوان آن آغاز شد که خود امام بدان چنین اشاره کردند:
«از آن اولی که صحبت جمهوری اسلامی شد، اینها شروع کردند به کارشکنی؛
👈 یک دستهای را تراشیدند به اینکه ما هم بگوییم جمهوری، اسلامیاش چیست؟! و عجب این بود که [میگفتند] ملت ما جمهوری میخواهد. جمهوری «اسلامی» یعنی چه؟! تا اینکه نگذارند «اسلام» پایش تو کار بیاید. اگر «جمهوری» باشد، همه کاری میشود با آن کرد. اما اگر جمهوری اسلامی باشد، اسلام نمیگذارد کسی کار[غلط]ی بکند.
👈 یک دسته دیگر تراشیدند، بگویند که «جمهوری دموکراتیک»، باز از اسلامش فرار میکردند،
👈 یک دسته سومی هم که یک خرده میخواستند نزدیکتر بشوند و بازی بدهند ماها را، گفتند «جمهوری اسلامی دموکراتیک»! این هم غلط بود.
ما همه اینها را گفتیم ما قبول نداریم.»
(صحیفه امام/ج۱۱/ص۲۸۰)
👌 جمهوری اگر واقعی باشد، قاعدتاً دموکراسی در ذات آن، وجود دارد و نیازی به برجستهسازی آن نیست و اسلامی هم همان مربع مقدس ارکان اسلامیت است.
...ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۳اسفند۱۴۰۲
🆔@chelcheraaqHM
🎲
چلچراغ معارف و احکام
🙏