🔶 دوستى سؤال مى كرد كه چرا ما احساس و حالى را در خود و اعمال خود نمى بينيم⁉️
🔶 به او گفتم: اگر تو در بيابان، ناگهان با شير بزرگى مواجه شوى و يا صداى آن را بشنوى، در اين شرايط، با اينكه خسته و بى حال هستى، حال پيدا مى كنى.
🔶 مى ترسى و فرار مى كنى، حال ترس دارى. حال خوف و فرار دارى، ولى اگر همين شير را در باغ وحش ببينى، باز هم حال پيدا مى كنى، ولى حالِ كمترى است.
🔶 ممكن است بترسى، اما اين ترس خيلى كمتر است؛ چون حجاب وجود دارد.
🔶 پس اگر مى خواهى حالى بدست آورى، دو چيز را بايد مراعات كنى: هم بايد قرب را بدست آورى و هم بايد حجابها را بردارى، كه كسى كه طالب حال است، آن را مفت نمى دهند.
🔶 البته به اين نكته هم بايد توجه كنيم كه آدمى گيرِ حالتهاست. خيال مى كند اگر حالى پيدا كرد و اشك و آهى داشت و گريه اى كرد، خيلى خوب و مقّرب است و يا اگر حال خوشى نداشت و اشكى نيامد، خيلى بد است!
🔶 اين هر دو از بيچارگى اوست؛ چرا كه نه خشكى چشم، علامت بدى است و نه جوشش آن، علامت قرب و خوبى.
📚 اخبات، ص 113
🆔👉 @cheshmeyejarie
۱۵ اسفند ۱۳۹۹
🔷 من شايد اوائل بلوغم بود كه بر خودم نظارتى را شروع كرده بودم و در چهار مسأله ارزيابى و تدبّر داشتم
۱- حالتهايم: مى ديدم كه اميد، يأس و قدرت، عشق و نفرت، كينه، محبت، در من رخنه مى كنند و حالتهاى خستگى، وازدگى، هراس و تنهايى و ... در من رفت و آمد دارند.
۲- مى ديدم از صبح كه پلك چشمهايم باز مى شوند تا شب چه كارهايى و حركتهايى براى من هست و چه سرعتها و شتابها و چه آرامشها و كندى هايى در كارهايم، همراهم هستند.
۳- با توجه به اين دو مرحله از حالتها و حركتهايم دنبال عامل و انگيزه ى اينها راه افتادم كه محركهاى من چه چيزهايى هستند.
۴- مرحله ى بعد بررسى هدفها و جهت هاى حركتم بود. پس از آنكه حالتها و حركتها و محركها بررسى شده بودند، نوبت به جهت حركت و هدفهايم مى رسيد كه من چه مى خواهم؟
🔷 آيا لذت و رفاه را، يا آگاهى و بينش را، يا تكامل و شكوفايى استعدادها را و يا بالاتر از اين همه، رشد را و جهت دادن به استعدادهاى تكامل يافته را. نه زياد كردن استعدادها، كه زياد كردن خودم تا بتوانم استعدادهاى زياد شده ام را رهبرى كنم.
🔷 مى ديدم كه محركها، مرا به بيشتر از لذت و رفاه و يا آگاهى و تكامل نمى رسانند و جز خسارت برايم نمى آورند.
🔷 مى ديدم من عمرم را شمع كرده ام تا ده شاهى ها را پيدا كنم. درست مثل آن بى خبرى كه در شب تاريك براى يافتن پول سياهش كاغذى را آتش زده بود و چراغ كرده بود و صبح فهميده بود كه چك چند هزار تومانى را از دست داده، براى رسيدن به پنج ريال پول سياه.
🔷 من هم عمرم را شمع كرده بودم و چراغ راه كرده بودم كه چيزى را بيابم. همين پولهاى سياه و جلوه هاى پوچ و سبزه هاى زرد را.
🔷 پس از اين ارزيابى ها و تدبرها بود كه مرحله ى نظارت و رهبرى بر حالتها و حركتهايم را شروع كردم و به انتخاب محركها و هدفهايم رو آوردم.
📚 روش نقد، ج ۲، ص 28
🆔👉 @cheshmeyejarie
۱۶ اسفند ۱۳۹۹
✅ حقيقت كبر چيست؟ كبر با عُجب و با غرور چه تفاوتى دارد؟
✅ عجب، بريدن نعمت از منعم است؛ يعنى نعمت را از خودت بدانى. كبر اين است كه در برابر حقى كه يافتى، عصيان كنى و زير بار نروى.
✅ كبر هم ريشه در نعمتها دارد، ولى نعمت را از منعم نمى بُرد، بلكه اين را براى خودش افتخار مى داند كه اگر ما عزيز نبوديم اينها را به ما نمى دادند.
✅ به همين خاطر است كه بعضى از اهل قدرت مى گويند: «وَ لَئِنْ رُجِعْتُ الى رَبّى إِنَّ لى عِنْدَهُ لَلْحُسْنى»؛ ما به علت اينكه در دنيا صاحبان نعمت و قدرت هستيم، اگر معادى هم باشد به همين دليل كه در دنيا به ما داده اند در آخرت هم بهره مند خواهيم شد.
✅ خصوصياتى در خود ما بوده كه اينها را به ما داده اند و اين خصوصيات براى همه محيطها كارگر و فعال و مؤثر خواهد بود.
✅ پس عُجب، نعمت را از منعم مى بُرد و متكبّر، ملاك ارزش را در نعمتها و خودش مى داند. امّا حقيقت غرور چيست؟
✅ غرور اين است كه تو مسئوليت نعمت را بِبُرى و بارى را كه نعمت بر روى دوش تو مى گذارد نديده بگيرى.
✅ غرور دو سر دارد و تبعه نعمت را مى اندازد، شخص فريب مى خورد و احساس مى كند نعمت را مُفتى به او داده اند.
✅ عُجب، سر نعمت را مى بُرد و مى گويد مال خودم است؛ در حالى كه تو فقيرى و دستهاى تو خالى بوده است.
✅ و كبر اين است كه به دم و سر كارى ندارى، حتى مى گويى خدايى هست، ولى مى گويى من ارزش داشتم كه اينها را به من داده اند، پس آن طور كه مى خواهم با آن رفتار مى كنم.
✅ و همين معنا باعث مى شود كه تو به خودت اجازه بدهى كه ديگران را زير دست بگيرى، آنها را تصرف كنى و از آنها بهره بگيرى، اسوهاى به وجود بياورى و بر آنها حكومت كنى و براى اينكه اين حكومت محكم شود خودت را تعظيم كنى.
📚 روش برداشت از نهج البلاغه، ص 88
🆔👉 @cheshmeyejarie
۱۷ اسفند ۱۳۹۹
🔶 آنها كه نفس خويش را مراقب بوده اند و زير نظر داشته اند و كنترل كرده اند، بازى هاى او را خوب مى شناسند و نمايشهاى او را خوب مى فهمند و اين است كه فريب نمى خورند و اسير اعمال نيستند.
🔶 و در محاسبه، به اعمال خود توجهى ندارند، بلكه در انگيزه ى اعمال دقت مى كنند؛ كه گفته اند: «حاسِبُوا انْفُسَکُمْ» و نگفته اند «حَاسِبُوا اعمَالَكُم».
🔶 اين مهم نيست كه در امروز چه كارهايى كرده ام، مهم اين است كه اين كارها را براى چه انجام داده ام و از چه عاملى كمك گرفته ام و از چه نفسى به اين عمل رسيده ام.
📚 فقر و انفاق، 60
🆔👉 @cheshmeyejarie
۱۸ اسفند ۱۳۹۹
✅ كسانى كه به سرمايه هاشان مغرورند و خيال مى كنند داده ها ملاك افتخارند، زبانشان، فكر و عقلشان و زيبايى هايشان، باعث غرورشان شده، اينها غافل مى مانند.
✅ غرور، آنها را به ركود مى رساند. خيال مى كنند كه كسى هستند. اينها خيال مى كنند اگر كسى به آنها چيزى داد، به خاطر عظمتشان است!
✅ خيال مى كنند كه داده ها ملاك افتخار است؛ اين است كه با غرور مى گويند: «ما أَظُنُّ السّاعَةَ قائِمَةً»؛ من باور نمى كنم كه براى انسان ادامه اى باشد. «وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى رَبِّي»؛ و اگر انسان بازگشتى و ادامه اى هم داشته باشم، «انَّ لى عِنْدَهُ لَلْحُسْنى». من همين طور كه در اين مرحله سرمايه هايم را زياد كرده ام، در آن مرحله هم به خوبى ها مى رسم.
✅ غافل از اين كه سرمايه ها ملاك افتخار نيست. داده اند، تا بازده ى ما مشخص شود. و حتى بزرگتر از آن، مقدار كاركرد ما مطرح است؛ كه بايد نسبتها را در نظر بگيريم.
✅ چه كرديم با سرمايه ها؟ چه قدمهاى بزرگى مى توانستيم برداريم و برنداشتيم؟! چگونه عقب افتاديم! چه كرديم در مجموعه ى زندگيمان⁉️
✅ با اين ديد و با توجّه به اين كه سرمايه ها ملاك نيست و با توجه به اينكه محاسبه ى سودها با سرمايه ها ملاك عمل است، غرورها از بين مى روند و ركودها نيز، در غبن زندگى ها و گنديدگى ها هم، كنار مى روند.
✅ ما الآن سرخوش دارايى ها هستيم. مستيم كه داريم. و مستيم كه با دارايى هامان، ديگران را هم به مرگ بفرستيم. نه تنها خودمان مردار خودمان شده ايم، بلكه مى خواهيم ديگران را هم به مرگ برسانيم!
✅ با علممان، قدرتمان، ثروتمان، با زيبايى مان مى خواهيم ديگران را صيد كنيم، بدون اينكه اين صيد را تزكيه كرده باشيم.
📚 حقیقت حج، ص ۱۳۵
🆔👉 @cheshmeyejarie
۱۹ اسفند ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 تقوى؛ يعنى اطاعت و روى مرز راه رفتن و همين تقوى به تو نيرو مى دهد و تو را از بن بستها بيرون مى آورد: «مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجَاً».
🔷 بارها گفته ام: آن هنگام كه تو هماهنگ با نظام نيستى، دو ميليارد همراه هم كه داشته باشى، وحشت داشته باش و آن هنگام كه در مسيرى و هماهنگ با نظام، يك نفر و تنها هم كه هستى، مطمئن باش.
🔷 وقتى فرياد رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم در كنار كعبه بلند شد و صداى ضعيف او پرده هاى كعبه را لرزاند، هر كس آن جمع را مى ديد، باور نمى كرد كه ادامه پيدا كنند.
🔷 و وقتى هم كه فرياد قدرتها در تخت جمشيد بلند شد، كسى كه آن صدا را مى شنيد، باور نمى كرد كه اين جشن دو هزار و پانصد ساله، به نابودى و انهدام بينجامد.
🔷 اين طبيعى است كه يك خروار گندم، وقتى بيرون از نظام و بر روى زمين مانده است، خوراك كلاغها و سوسكهاست و زياد نمى شود، ولى يك دانه گندم كه هماهنگ با نظام در خاك افتاده و در مسير شكل گرفته، سنبله و صدها دانه مى شود.
🔷 كسانى كه روى مرز حركت مى كنند و هماهنگ با نظامها و سنتها هستند، اگر چه هم كم باشند، زياد مى شوند و آنها كه بيرون از مرزند زيادشان هم به نابودى مى انجامد.
📚 حرکت، ص ۱۷۵
🆔👉 @cheshmeyejarie
۲۱ اسفند ۱۳۹۹
🎤👈 حاج آقا حیدری
🔷 استاد صفایی رحمة الله علیه در تحلیل کار تبلیغی می گفتند: تبلیغ حرکتی برکت دار است؛ مثل مادری که شیر را به بچه می بخشد.
🔷 که اگر ندهد، شیر می ماند، درد می شود، چرک می شود.
🔷 اما اگر مادر بخشید، شیرش زیادتر می گردد.
📚 مشهور آسمان، ص ۹۱
🆔👉 @cheshmeyejarie
۲۲ اسفند ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 استاد صفایی حائری: شیرینترین امکانی که به آدم بدهند اینکه ولی از او سراغ بگیرد.
🆔👉 @cheshmeyejarie
۲۴ اسفند ۱۳۹۹
🔷 عمل، بدون طرح امكان ندارد. و طرح، بر اساس هدف شكل مىگيرد و نيازها مرحله بندى مىشوند و به خاطر تأمين امكانات و رفع موانع، بايد دستها را بالا زد و حتّى از موانع، وسيله ساخت.
🔷 هميشه آنهايى كه محدود فكر مىكنند و يا بدون فكر عمل مىكنند، بهرهى كسانى خواهند شد كه وسيع و با احاطه برنامه مىريزند.
🔷كسى كه به خودش فكر مىكند، در طرح كسى مىگنجد كه به او و ساير فرزندانش فكر مىكند.
🔷 و كسى كه به خانه فكر مىكند، در طرح كسى قرار مىگيرد، كه براى محلّه و براى شهر و براى استان و براى كشور و براى منطقه و براى تمامى جهان برنامه دارد.
🔷 تو آن چنان برنامه را وسيع در نظر بگير، كه تمامى احتمالات و تمامى موانع و تمامى شياطين در طرح تو قرار بگيرند.
🔷 منتظر نباش كه در راهى بدون مانع و در زمانى بدون گرفتارى دست به كار بشوى. بكوش كه در برنامهات، حتّى براى گرفتارىها ماليات بگذارى و از آنها عوارض بگيرى.
📗 نامه های بلوغ، ص 44
۲۶ اسفند ۱۳۹۹
✅ به خاطر شتاب زياد و يا علاقه به كارى، نمىتوان از برنامهريزى چشم پوشيد و نمىتوان از نيازها و موانع كار، صورت نگرفت.
✅ آنجا كه بدون تقدير و ارزيابى قدم بر مىدارى، ناچار با كمبودها و كسرىها و با نيازها و مقدّمات كار و يا با موانع و مشكلات، برخورد مىنمايى و با اين هدايت و با اين برخوردها، كه ضعف برنامهريزى و تقدير تو را مشخص مىكنند، نمىتوان لجاجت كرد و به كار سابق ادامه داد؛ كه كار پيشرفتى نخواهد داشت و يا با سلامت و درستى به سامان نخواهد رسيد و به ماست مالى و خراب كارى خواهد انجاميد.
✅ كسى كه شتاب دارد و يا علاقه به نتيجه دارد، به همين دليل، بايد همهى نيازها و همهى موانع و مشكلات را بررسى نمايد؛ چون كارى كه در جاى خود به سادگى و در زمان كم انجام مىشود، در ميان راه و در كوير مرگ، با سختى و با مشقّت و چه بسا با مرگ و گرفتارى هم سامان نيابد.
✅آن مقدار وقتى را كه براى سامان دادن و يا تأمين نيازها و مقدّمات مىگذارى، مىتوانى آن را از ساعت كار حساب كنى.
📗 نامه های بلوغ، ص 184
🆔👉 @cheshmeyejarie
۲۷ اسفند ۱۳۹۹
۲۷ اسفند ۱۳۹۹
🎤👈حاج آقا حیدری
🔷 یکی از خرده گیران به استاد صفایی رحمة الله علیه گفت: چرا شما با آدم های ناجور معاشرت می کنید و حرف می زنید⁉️
🔷 استاد در پاسخ گفتند: خیلی جالب است، پس بگویید پزشک ها از این به بعد روی در مطب بنویسند:«ورود اسهالی ممنوع»‼️
🔷 آیا شما حجتی دارید که روز قیامت با آن با خدا طرف بشویم⁉️
🔷 چطور می توانیم آدم های مبتلا را طرد کنیم⁉️
🔷 آیا باید فقط با آدم های اطو کشیده و مرتب معاشرت کرد⁉️
📗 مشهور آسمان، ص 188
🆔👉 @cheshmeyejarie
۲۸ اسفند ۱۳۹۹
۳۰ اسفند ۱۳۹۹
💟 شايد ده يا بيست سال پيش بود كه از همين زُشك شما در مشهد رد مى شدم.
✅ بهارى بود و درختهاىِ گيلاس دو طرفِ رودخانه، همه سفيد شده و شكوفه هاى عجيبى داده بودند.
✅ من در يك لحظه با خودم فكر كردم كه يك بهار بر اين چوبها گذشته و اين همه شكوفه گرفته و سفيد شده اند
✅ اما بهارهايى بر ما گذشته است كه براى يك بار، يك شكوفه هم نداده ايم! يك ميوه هم نداشته ايم و دل صاحبمان را خوشحال نكرده ايم.
✅ اين درختها باغبانشان را خوشحال مى كنند: «يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ»،كشاورزشان را دل خوش مى كنند؛ اما ما براى «ولّى» مان جز غم و آفت و رنج، هيچ نتيجه و ثمره اى نداشته ايم.
📚 بهار رویش ص ۱۴۹
🆔 @cheshmeyejarie
۳۰ اسفند ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊عیــ۱۴۰۰ــد مبارک🎊
🔷 یک بهار به یک چوب گذشته این همه شکوفه آورده من چهل بهار برایم گذشته هنوز عقیم و خسته و مفلوکم.
🔷 کو بار من⁉️
🔷 کو باری که من بتوانم ببرم پیش خدا می خواهد کجا رود آدم توی این عالم⁉️
🆔👉 @cheshmeyejarie
۱ فروردین ۱۴۰۰
🎤👈 حاج آقا حیدری
✅ بارها در رفتار استاد صفایی رحمة الله علیه دیده می شد که ناگهان برخاسته و ظرفی را می شست.
✅ و کاری از بخش اندرونی را انجام می داد و به دنبال کار کوچکی راه می افتاد.
✅ به پیرمرد همسایه سر می زد و با مهربانی سینه اش را می بوسید و...
✅ آنگاه می گفت:«کار ما، کار گنده نیست، کارهای مانده است»؛ یعنی کارهایی که روی زمین مانده و متولی ندارد.
📚 مشهور آسمان، ص ۱۹٠
🆔👉 @cheshmeyejarie
۲ فروردین ۱۴۰۰
🎤👈 عبدالرضا هاشمی
✅ یک روز وقتی در خانه استاد صفایی رحمة الله علیه سرم را روی بالش گذاشتم، به دیوار ها و بند میان آجرهای کرم رنگ نگاه می کردم که نگاهم به سقف افتاد، سقف قدیمی و قشنگی بود.
✅ با خودم فکر کردم: کافیه با یک خرج سبک، رنگ و روی اینجا رو عوض کنی و طوری درش بیاری که هر کی اینجا میاد نه تنها فراری نشه، بلکه لذت هم ببره.
✅ از طرفی هم خودم بنایی بلدم و گچ کاری هم که خرج زیادی نداره، پس تمومه. فقط مونده یه کسب اجازه از حاج آقا که اون هم دلیلی نداره که مخالفت کنه، تازه خوشحال هم میشه که سر و وضع اینجا آبرومند بشه.
✅ صبح وقتی استاد صفایی آمد، عرض کردم: اگه اجازه بفرمایید من می تونم با کمی خرج، به سر و وضع این زیرزمین برسم و از این حالت بیرونش بیارم.
✅ در ضمن اوستا عمله هم که نمی خواد، خودمون هستیم کار می کنیم. نظر شما چیه؟.
✅ ایشان گفتند: اینجا با همین اوضاعش کفاف عمر ما رو می کنه. ما اگه می خوایم برسیم باید کمی به خودمون برسیم و یه دستی به سر و روی دلمون و خودمون بکشیم که خیلی واجب تره، پس برو انرژی خودت رو جایی صرف کن که ارزشش رو داشته باشه.
📚 رد پای نور، ج ۱ ص ۶٠
🆔👉 @cheshmeyejarie
۳ فروردین ۱۴۰۰
🎤👈 حاج آقا حیدری
🔷 با اینکه استاد صفایی رحمة الله علیه فقیه بود و بارها شاگردان در درس خارج نظرات دقیق ایشان را در فقه و اصول دیده بودند.
🔷 اما یکبار که یکی از دوستان و شاگردان، که کتاب صحافی می کرد و روی مجموعه آثار ایشان عنوان «آیت الله علی صفایی» را چاپ کرده بود، متغیر شدند و به او گفتند: چرا چنین کردی⁉️
🔷 و مثال شگفتی زدند و گفتند: گاهی دیده ای که لیوان چنان آماده لبریزی است که کافیست یک قطره در آن چکانده شود؟
🔷 تو چه می دانی وضع روحی یک انسان چگونه است و همین حرکت و اشاره تو با او چه می کند؟
🔷 شاید این نوشتن تو حکم همان قطره را برای لبریزی او داشته باشد، پس از این القاب بجا استفاده کنید.
📚 مشهور آسمان، ص ۶٠
🆔👉 @cheshmeyejarie
۶ فروردین ۱۴۰۰
🎤👈 حاج آقا حیدری
💟 استاد صفایی رحمة الله علیه می گفت: عشق امام زمان علیه السلام، برداشتن بارهای اوست؛ چون عاشق، امر معشوق را عهده دار می شود.
💟 می گفت: اگر به من بگویند امام زمان علیه السلام در دو خیابان آن طرف تر ایستاده است و در همان حال جوانی از من پرسش داشته باشد، من نزد آن حضرت نمی روم.
💟 چرا که آن وقت حضرت مرا توبیخ می کند: چرا سر پست خودت نایستاده ای.
📚 مشهور آسمان، ص ۹۵
🆔👉 @cheshmeyejarie
۸ فروردین ۱۴۰۰
🔷👈 یار باش بار نباش
✅ سالهای اول طلبگی خیلی پرخاطره و با ابتلاءات زیادی همراه بود خود را عاشق امام زمان(عج) میدانستیم و به دنبال دیدن روی چون ماهش هر هفته پیاده به اتّفاق چند تن از دوستان به بیابانهای جمکران رفته و تا صبح با ناله و زاری به دنبال آقا و مولایمان بودیم.
✅ شبی در جمکران استاد صفایی را با جمعی یافتم، شنیده بود چه میکنیم، پرسید: اگر الان آقا را ملاقات کنی چه میکنی؟
✅ گفتم به دست و پایش میافتم چون پروانه به دورش می گردم و ...
✅ گفت: اگر پرسید در راه ما چه کردهای چه؟ چه بارهایی برداشتی؟ با شیعیان و دوستان گرفتار ما چه کردی؟ چه جوابی داری؟
✅ به چشمانم نگاهی سرشار از محبت نمود و ادامه داد خودت باری بر دوش مولا نباشی؟!
✅ این را گفت و رفت، به دنبالش دویدم، پس چه کنیم؟
✅ فرمود مالک اشترها به دنبال علی علیه السلام نبودند که فقط رویش را ببینند بلکه عهدهدار اموری میشدند که رضایت علی علیه السلام در آن بود ولو فرسنگها از او دور بودند و زبیرها در کنار علی علیه السلام بودند ولی طاقت امر او را نداشتند و در مقابل او لشگرکشی کردند!
✅ ولایی بودن فقط اشک و آه و... نیست بلکه کسب نمودن رضایت ولی شرط است و راه یافتن به صراط و از سبیلها گذشتن و به صراط رسیدن.
✅ گفتم عاجزم!! گفت اگر سالکی و به عجز و اضطرار رسیدی با اعتصام و استعانت از ولی به صراط میرسی و نجات مییابی. مواظب باش در سبیلها نمانی!
👈 خاطره یکی از دوستان از دیدار با استاد
🆔👉 @cheshmeyejarie
۹ فروردین ۱۴۰۰
🔶 یکی از علاقهمندان استاد صفایی، ایشان را با تعدادی از دوستان برای صرف ناهار به منزلش دعوت کرده بود.
🔶 وقتی به منزلش رسیدیم، صاحبخانه هنوز نیامده بود. پسرش در را باز کرد و گفت: بفرمایید داخل، در همین حین صاحبخانه رسید
🔶 به پسرش گفت: بابا بدو، پسرک دوید داخل خانه، ما نفهمیدیم منظورش چیست؟
🔶 از پله های حیاط که بالا می رفتیم، دیدیم پسرش یک قالیچه که عکس زنی در آغوش مردی که جامی از می به دست داشت نشان می داد، جمع می کند.
🔶 استاد صفایی هنگام خروج، صاحبخانه را به کناری کشید و آهسته به او گفت: خانه ات به گونه ای باشد که اگر روزی امام زمان علیه السلام خواست وارد شود، معطلش نکنی.
🔶 چه احتیاجی است که قالیچه روی قالی بیندازی آن هم با چنین نقش هایی⁉️
📕 حکایت ها و هدایت ها ص ۴۲
🆔👉 @cheshmeyejarie
۱۰ فروردین ۱۴۰۰
🔷 انقلابهايى كه تاكنون شكل گرفته اند، انقلابهايى بوده اند كه با ابزار توليد رابطه داشته اند، با زمين رابطه داشته اند: «أثَارُوا الأرْضَ وَ عَمَرُوها»، در نتيجه زمين آباد مى شود و انسان به رفاه مى رسد.
🔷 در حالى كه انقلاب انبياء بنيادى تر بود. آنها يافته بودند مادامى كه انسان دگرگون نشده باشد، هر نوع دگرگونى و انقلابى به جايى منتهى نخواهد شد.
🔷 به تعبير أميرالمؤمنين علیه السلام أنبياء كارشان اين بود: «يُثِيرُوا لَهُم دَفَائِنَ الْعُقُولِ»؛ كار آنها انقلاب در انديشه ها و سنجشهايى بود كه در جريان توليد مدفون شده بودند و بايد برانگيخته و احياء مى شدند.
🔷 تفاوت انقلابها با يكديگر در همين است و عمق انقلاب اسلامى در اين است كه انسان را دگرگون مى كند.
🔷 مادامى كه انسان دگرگون نشده باشد، هيچ نوع دگرگونى را در سطح جامعه اش نمى تواند تحمل كند. اگر بخواهى چيزى را از او بگيرى، بايد امتياز زيادترى بدهى و اگر بخواهى او را به يك گام حق دعوت كنى، بايد ده گام باطل با او بردارى.
📚 حركت، ص ۲۱
🆔👉 @cheshmeyejarie
۱۲ فروردین ۱۴۰۰
✅ امامت كارش دگرگون كردن تلقى آدمها از خويش و پرورش مهرههاى مسلط بوده است و اين دو كار بايد با هم ادامه بيابد وگرنه همراه زمينهى آماده، بدون مهرههاى مسلط، كارى از پيش نمىرود.
✅ گرچه با مسلط شدن مهرهها و جايگزينى آنها مىتوان حكومت كرد و مىتوان حكومت را به پيش برد؛ ولى اين حكومتى است كه با حكومت انبيا نمىخواند، كه آنها مىخواستند آدمها خودشان آماده شوند و گام بردارند.
✅ نمىتوان در برابر تودهها و درنگشان تسليم شد و نمىتوان بر آنها تحميل كرد، كه بايد در آنها زمينه را فراهم كرد و با تفهيم و تعليم و زمينهسازى، مهرههاى مسلط را بركار گماشت و حكومت را پيش برد.
✅ امام صادق علیه السلام آن قدر آدم داشت كه بتواند با كودتايى دستگاه عباسى را بردارد.
✅ و امام حسين علیه السلام هم حتى آن قدر افراد داشت كه بتواند با كشتن يزيد به طور ناگهانى بر صحنه مسلط شود؛ ولى مسأله اين بود كه هنوز مردم آمادگى نداشتند و حتى پس از شهادت امام حسين علیه السلام و مرگ يزيد رو به حكومت علوى نياوردند، كه ديگران بر صحنه نشستند.
✅ اين نشان مىدهد كه آن دو كار بايد فراهم شود. و اين است كه ولايت فقيه كه زمينه ساز امامت است بايد اين دو كار سنگين را بر دوش بگيرد: يكى دگرگون كردن تلقى آدمها از خويش و ديگرى نفوذ دادن مهرههاى مسلط در كار.
✅ يا بايد از نوع حكومت أنبيا چشم پوشيد و به حكومتهايى ديگر روى آورد و يا آن كه اين دو كار را با هم انجام داد: هم تلقى تودهها را از خويش عوض كرد تا به رفاه و آزادى قانع نشوند و حتى بالاتر از آزادى و عدالت و عرفان و تكامل را خواستار باشند و هم مهرههاى مسلط را بر سر كار گذاشت و آنها را نفوذ داد.
📚 تطهیر با جاری قرآن، ج ۱، ص ۲۴۹
🆔👉 @cheshmeyejarie
۱۴ فروردین ۱۴۰۰
🔶 اين حرف كه ديگران در شرايط امروز ايران بهتر مى توانند كارگشا باشند يك شعار و يك فريب است.
🔶 ولى اين حرف كه همين مسئولان مى توانند بهتر از اين كار كنند، اين مطلوبى است كه رهبرى هم از آنها مى خواهد. و حتّى راه انتقاد را هم نشان مى دهد.
🔶 و از اين گذشته، اين هم يك سؤال است كه من و تو در برابر كمبودها و نارسايى ها چه بايد بكنيم، تضعيف كنيم، توجيه كنيم، يا به تكميل برخيزيم.
🔶 حقيقت اين است كه تضعيف، جنايت است. و توجيه حماقت و تكميل رسالت ماست.
📚 انتظار، ص ۱۴۹
🆔👉 @cheshmeyejarie
۱۶ فروردین ۱۴۰۰
✅ استاد صفایی رحمة الله علیه به آقای شرعی که پیام فرستاده بود که بیا با ما همکاری کن، گفته بود: کار مى كنم اما همکاری نه!
✅ دلیلی ندارد همه زیر یک سقف و در یک سنگر کار کنیم. من برای شما نیرو تربیت مى كنم اما اینکه بیا مثلاً قاضی شوم، کار من نیست. من برای شما قاضی تربیت مى كنم.
✅ مى گفت: این انقلاب بر روی افراد تکیه دارد که امام راحل قبل از سال چهل و دو، آنها را ساخته است. باید حوزه ها نیروهای جدیدی بسازد که بتوانند بارهای انقلاب را به دوش کشند، آن هم بدون هیچ مزد و منت. «لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً».
📚 حکایت ها و هدایت ها، ص ۴۴
🆔👉 @cheshmeyejarie
۱۷ فروردین ۱۴۰۰