✅👈 نتیجهگیری
🔷 پس انسان بايد بنشيند و از وجودش جمعبندى كند. اين جمعبندىها براى ما لازم است؛ چون ما خودمان را جزء سرمايهها به حساب نياوردهايم.
🔷 ما وسايل اتاق را كنترل مىكنيم. ماشينهايى را كه داريم كنترل مىكنيم. امكاناتى را كه داريم كنترل مىكنيم، حتى قلمى را كه داريم يا ميز و تختى را كه در اختيار ماست و يا چيزهايى را كه به ما سپرده شده، همه اينها را كنترل مىكنيم، ولى خودمان را اصلًا به حساب نمىآوريم!
🔷 در حالى كه خود ما نيز يك چيزى هستيم. خود ما يك سرمايهاى هستيم، وجودى هستيم كه خداوند به خودش دست مريزاد گفته است؛ «فَتَبَارَكَ اللَّهُ احْسَنُ الخَالِقِينَ».
🔷 پس اين وجود را چه شده است؟ همّ و غمّش چيست؟ رنج و شادىاش كدام است؟ فقير است يا غنى؟ به چه روى آورده است؟
🔷 اگر تمامى دنيا، همّ و غمّ ما باشد، فقيريم. واى به مايى كه به يك گوشه دنيا قانعيم! به يك جاى كوچك كه در آن سرپناهى بگيريم. به يك مغازهاى كه از آن درآمدى داشته باشيم. به يك تكّه آهن متّصل به هم كه سوارش شويم!
🔷 اين ملخّص حرف است. در آن تأمّل كنيد تا انشاءاللَّه در شب قدر يك جمعبندى از خود داشته باشيم و تهِ كيسه را بالا بكشيم. شوخى ندارد! ما عمرى چشم ماليدهايم تا شبى از شبهاى قدر برسد.
🔷 قدر هم يك حقيقت ديگرى است كه به ما دستور دادهاند تا در اين شب دور هم بنشينيم و مذاكره علم بكنيم. شايد از بهترين كارها در اين شبها، مذاكره علم باشد؛ چرا كه در نور علم، غرورهاى انسان مىريزد و فريبهاى شيطان را مىفهمد.
🔷 و ديگر حجم كارها مغرورش نمىكند. خيال نمىكند كه كارى كرده است، كه حساب مىكند همّتها كجاست؟ به چى دل داده؟ از چى رنج برده؟ به چى نگاه كرده؟ چه سمت و جهتى را دنبال كرده است؟
📚 فوز سالک، ص ۲٠۹
🆔👉@cheshmeyejarie
🟣👈 بهترین همراه
🔷 «السَّلَامُ عَلَيكَ يَا أَكْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ يا خَيْرَ شَهْرٍ فِى الْأَيَّامِ و السَّاعَاتِ». بهترين مصحوب و همراه، مصحوبى است كه خيرى رسانده و شرّى نداشته است.
🔷 چون هر مصاحبى ممكن است در مصاحبت با او، انسان هم بهره مند بشود و هم صدمه بخورد، ولى رمضان ماهى و همراهى است كه فقط حُسنِ جوار دارد. او براى ما آزارى نداشته است، ولى حالا ما داريم از او جدا مى شويم.
🔷 يك دوستى را كه آدم از او فاصله مى گيرد، يا يك كوزهاى را كه مدتى از آن آب خورده است از دست مى دهد، دل شكسته مى شود.
🔷 حالا ما داريم از شهر بزرگ خدا، عيد اولياى خدا، بهترين مصحوب و بهترين مصاحب جدا مى شويم، چگونه دل شكسته نباشيم‼️
🔷 به قول يكى از دوستان، رمضان سالِ ديگر هم كه بيايد رمضانِ سال ديگر است، جاى خودش را دارد، جاى امسال كه نيست. دوباره ما آن قدر تا سال ديگر كسرى مى آوريم كه بخواهيم با آن جبرانش كنيم.
🔷 اگر انسان ولو لحظهاى از اين ماه را چشيده باشد كه در دعاهاى روزهاى ماه رمضان مى خوانيم:«شَهْرُ الْأِنَابه»، «شَهْرُ التَّوْبَة»، «شَهْرُ الْمَغْفِرَة»، «شَهْرُ الْبَرَكَة». آن وقت مى بيند كه از چنين ماه بىآزارى با اين همه نور و خير و بركت، دارد فاصله مىگيرد و هنوز كوزه اش را هم آب نكرده و دستش را هم نشسته است.
📚 بهار رویش، ص ۱۴۴
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 مسابقه چهار گزینهای بهار مناجات
📔 برگرفته از خلاصه کتاب (بشنو از نی) مروری بر دعای ابوحمزه ثمالی؛ اثر استاد علی صفایی (عین-صاد)
🔗شرکت در آزمون (پرس لاین):
https://survey.porsline.ir/s/16zR0u7F
🗓 آخرین مهلت شرکت در مسابقه: ساعت ۲۲ آخرین شب از ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵
⏰ زمان قرعه کشی و اعلام نتایج: عید سعید فطر ۱۴۴۵
🎁 جوائز قرعه کشی شرکت کنندگان در مسابقه:
ایرپاد
اسپیکر بلوتوثی
هدفون
ساعت هوشمند
🆔👉@cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣👈 بهترین پاک کننده
🔶 «اَلسَّلامُ عَلَیکَ مَا کانَ أمحاکَ لِلذُّنُوِب»؛ سلام بر تو که چقدر راحت گناهان را پاک میکردی.
🔶 گاهی یک رنگی، قیری، چیزی به دست میچسبد، انسان هر چه آن را میمالد پاک نمیشود، ولی یک چیزهایی هست که تا میگذاری روی آن، زود محوش میکند.
🔶 این از خصوصیات رمضان است؛ گناهانی را که چسبنده بودهاند زود محوشان کرده است.
📚 بهار رویش ص ۱۴۷
🆔👉@cheshmeyejarie
🟪👈 توصیه همگانی
🎤👈 حاج آقا لاجوردی
💠 حاج شیخ به همه همین توصیه را داشت؛ می گفت: خودتان را زیر نظر داشته باشید، حالت هایتان را بنویسید و آنها را به نقد بکشید. چه هستم و چه باید باشم؟
💠 حرکت من از همین لحظه آغاز میشود؛ لحظهای که فاصله آنچه هست و آنچه باید باشد را احساس میکنم. برای درک این فاصله، چارهای جز مرور خودت نداری.
📚 آسمان لاجوردی، ص ۹۵
🆔👉@cheshmeyejarie
💠 تو كه به يك ليوان خالى سالها فكر مىكنى. چگونه مىتوانى، خودت را بىحساب به آب بزنى و با هستى خودت قمار كنى.
💠 عمق مسأله اين است كه ما خودمان را جزء موجودى حساب نمى كنيم و به اندازه ى يك تكه پارچه و يك قطعه گوشت هم براى خودمان، طرحى و نقشهاى نمىريزيم.
💠 ولى آنها كه مىخواهند عنتر دست لوطىها نشوند، براى خودشان جايى باز مىكنند.
💠 اينها كه مىخواهند رويش داشته باشند و بر ساقهى خود بايستند، مجبورند كه ريشه بدوانند و از اعماق سر بر آورند و اين عمق خلوت و ارزيابى و اين حضور و محاسبه، اولين گام آنهايى است كه مىخواهند در سرزمين عمر خود، چيزى بسازند و بنايى را بالا ببرند.
📚 صراط، ص ۲۵
🆔👉@cheshmeyejarie
🔶 «وَ الْعَصْر»، به تمام اين دورهها سوگند، «إنَّ الْانْسانَ لَفى خُسْرٍ»، كه انسان با اين همه سرمايه در تمام دورهها در خسارت مدفون است، چرا؟ چون سرمايههايش رشدى نكرده و سودى نياورده است.
🔶 درست است كه به ثروت، كه به قدرت، كه به علم رسيده است، درست است كه اينها زياد شدهاند، اما خود انسان كم شده و اسير شده و اسارتش علامت حقارت است.
🔶 و عامل اين خسارت، عصرها و دورهها و محيطها نيستند، عامل خسارت خود انسان، خود اوست. عصرها مقدس هستند به دليل سوگندى كه خدا ياد مىكند.
🔶 اين سوگند به ما درس مىدهد كه عصرها و زمانهها مقصر نيستند. اين انسان است كه خسارت را مىپذيرد.
🔶 اين انسان است كه سرمايههايش را به جريان نمىاندازد، از فكرش، از عقل و ميزان سنجش و ترازويش، براى خودش استفاده نمىكند.
🔶 به يك ليوان آب بيش از خودش فكر مىكند، به دخل و خرج مغازهاش بيش از خودش مىانديشد.
🔶 اين انسان است كه خودش را گم مىكند و در غفلتها و جهالتها، خودش را به كم مىفروشد.
🔶 راستى كه انسان در تمام دورههاى تاريخى و در تمام نظامهاى گذشتهاش ضرر داده و به خسارت رسيده و در بنبست مانده است.
📚 رشد، ص ۴۵
🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 در آن شب سياه كه قلبم، در راه گلويم ايستاده بود، به آن جلوهى روشنايى رسيدم.
🔷 او در گوش صبحدم به من گفت:
تو هيچگاه به خودت نمىانديشى.
اما به يك ليوان؟ بسيار ...
🔷 او در جلوهى طلوع چنین گفت: تو «خودت» را گم كردهاى. گم شدهى تو در «تو» خلاصه مىشود.
🔷 او در اوج نيمروز، هنگامى كه از من جدا مىشد، زمزمه مىكرد: خيال مىكنى سرابها تو را سرشار مىكنند؟
🔷 ببين قلب تو، در راه گلويت ايستاده،
دل تو بوى مرگ مىدهد.
🔷 آنها كه به يك ليوان پوچ، بيش از خودشان فكر مىكنند، آنها كه با خودشان و بر خودشان مرورى نداشتهاند، پيداست كه خودشان را گم مىكنند و در ابتذال زندگى روزانه رسوب مىكنند و فسيل مىشوند.
🔷 و اين دل مرده و اين قلب گنديده، در راه گلويشان، در راه نفس كشيدنشان، مىنشيند و عرصه را برايشان تنگ مىكند و انتقام مىگيرد.
🔷 آخر مگر نه اينكه انسان از خودش عبور مىكند تا به دنياى بيرون مىرسد، پس چه شد كه اين منزل اول مجهول مانده و يا در نهايت به تحليل علمى دستگاه هاضمه و قلب و مغز، اكتفاء شده و از مقايسهها و تكبيرها بركنار مانده است.
🔷 اين فرار از خويشتن و اين فرار از خلوت و از سكوت و از مرور بر خويش، به خاطر انگيزههايى است كه اگر تحليل شوند، مىتوانند ما را از اين فرار و دلمردگى و گمشدگى نجات بدهند.
📚 صراط، ص ۱۶
🆔👉@cheshmeyejarie
💠 براى مبارزه با دشمنهاى بزرگ، نه در داخل مرزهاى خودت كه در داخل مرزهاى خودشان بايد دست به كار شوى.
💠 حضرت على علیه السلام میفرمود:«فَوَ اللَّهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا». به خدا قسم، هيچ كس در درگاه خانهاش نجنگيد جز آنكه ذليل شد.
📚 انتظار، ص ۵۷
🆔👉@cheshmeyejarie
🔶 ما در برابر سوالهایی که ما را به مقایسه و به سنجش و تعقّل وا میدارند، مجبوریم که به تفکّر روی بیاوریم و برای این تفکّر مجبوریم که خلوتی و سکوتی را تحمّل کنیم.
🔶 که:«دَلِيلُ الْعَقْلِ التَّفَكُّرُ وَ دَلِيلُ التَّفَكُّرِ الصَّمْتُ». نشان عقل و سنجش تفكّر است و نشان تفكّر، سكوت و خلوت. تو تا نشناسى نمى توانى بسنجى و تا خلوتى نداشته باشى نمى توانى فكر كنى.
🔶 حضرت على علیه السلام در نهج البلاغه آنجا كه از برادرش توصيف مى كند، بر همين نكته دست مى گذارد:«إِذا غُلِبَ عَلى الْكَلامِ، فَلا يُغْلَبُ عَلى السُّكُوتِ».
🔶 چه بسا كسى بيشتر از او حرف مى زد، ولى نمى توانست بيشتر از او سكوت كند و سكوت را تحمل نمايد. برادر امام على علیه السلام كسى بود كه در سكوت شكست نمى خورد.
🔶 اين ماييم كه غوغاى درونمان را نمىتوانيم براى يك لحظه هم تحمل كنيم و مجبوريم كه سر و صدا راه بيندازيم و شادى و نشاط را روپوش شلوغى و غوغاى درونمان كنيم و از خود فرار نماييم.
📚 صراط، ص ۱٠
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 مسأله اين است كه ما به چاىها، آجرها، درها و ديوارها، بيش از هر چيز فكر كردهايم و خود را در زندان زندگى بستهى خود محبوس ساختهايم و در قبرستان تكرارها مدفون نمودهايم و باكمان نيست كه پوسيدهايم و از دست رفتهايم و خودمان بزرگترين مجهول ماندهايم.
🔶 اگر ما به خويش و به انسانها به اندازهاى كه به يك ليوان خالى فكر كردهايم فكر مىكرديم، مىتوانستيم در هر راه اين گامها را برداريم و در هر كلاس درسهايى بگيريم و درسهايى بدهيم و در اين داد و ستد، بهرههاى بزرگى بدست بياوريم.
📚 مسئولیت و سازندگی، ص ۴۵
🆔👉@cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 گریه بر غصههای حقیر خود.
🆔👉@cheshmeyejarie
💠 برای شناخت خودت، نیاز به سکوت داری. باید با خودت خلوت کنی تا بتوانی بیندیشی.
💠 یک متر بردار و روی قد و قامتت بگذار. از چه چیزهایی خوشحال میشوم و چرا؟
💠 یعنی من این قدر حقیر آفریده شدهام یا خودم را تا به این حد تحقیر کردهام؟ اندازه من این است یا خودم کردم که لعنت بر خودم باد؟! خاک بر سرم کنند اگر اینم.
هر وقت در آینه نگاهم به خودم میافتد، میگویم: این تویی، خیرِ سرت قرار بود آنچنان رشد کنی که با هیچ طوفانی نلرزی. میبینی قدم از قدم برنداشتهای!
📚 آسمان لاجوردی، ص ۱٠۹
🆔👉@cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 وقتی ضربهای به یک شیشه وارد میشود خرد میشود؛ ولی بازار مسگرها، با ضربات ممتد چکش بر پیکره مس حیات دارد. چرا؟
🔷 چرا همان ضربهای که یک جسم را میشکند، به یک جسم دیگر حالت میدهد؟
📚 آسمان لاجوردی، ص ۱٠٠
🆔👉@cheshmeyejarie
💠 دزد و راهزن دوروبر قافله پِهن آفتابی نمیشود. کاروانی که بار طلا و جواهر دارد، مورد سوء قصد طرّاران قرار میگیرد.
💠 همین که میبینی راهزنها، برای غارت یک قافله بسیج شدهاند، یعنی آن کاروان توشه ارزشمندی دارد.
💠 خدا همین را میگوید:«إِنَّ الَّذِينَ اتَّقُوا إِذا مَسَّهُمْ طَائِفُ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ». با هجوم شياطين، مؤمنین متذکّر و بیدار میشوند. به بصیرت میرسند.
💠 هرجا دیدی شیطان دور کاری را گرفته یک معنا بیشتر ندارد: آن کار خیلی ارزشمند است؛ وگرنه شیطان بیکار نیست وقت خودش را صرف کارهای بیارزش کند.
📚 آسمان لاجوردی، ص ۲۷۷
🆔👉@cheshmeyejarie
💠 ارزش آدمها به اندازه چیزهایی است که خوشحال یا ناراحتشان میکند. تو همانهایی.
💠 مگر غیر از این است که آدمی بنده همان چیزهایی است که مغز و قلب و اختیارش را به بند کشیده؟!
💠 خدایا، بیرودربایستی بگویم: من همینی هستم که میبینی: به اندازه یک حرف، یک متلک؛ به اندازه تمام حقارتهایی که خوشحالم میکنند.
💠 و من از شنیدن این حقارت ناراحتم. و میدانم که تو از این ناراحتیِ من خوشحالی. کمکم کن جز به شادی تو شادمان نشوم.
📚 آسمان لاجوردی، ص ۹۲
🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 حضرت علی علیه السلام میفرمایند:«عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أعيُنِهِم»؛ عظمت خالق در درون متقین کاری میکند که هر چه غیر او به چشمشان نمیآید.
🔷 چشم راه ورود به دل است. وقتی چیزی در چشم تو بزرگ بیاید به دلت راه پیدا میکند؛ اما وقتی چیزی به چشمت حقیر بیاید، راهی به دل پیدا نمیکند.
🔷 در دلی که خالق آن را پر کند، جا برای هیچ مخلوق دیگری باقی نمیماند.
📚 آسمان لاجوردی، ص ۱۵۶
🆔👉@cheshmeyejarie
🟣👈 فریب دادن نفس
🎤👈 حاج آقا حیدری
🔶 استاد صفایی رحمة الله علیه بر عکس ما که فریب نفس را می خوریم، او نفس خود را می فریفت.
🔶 میگفت: باید نفس را برای عبادت گول بزنی که البته این را هم از رهنمودهای امام علی علیه السلام گرفته بود.
🔶 حضرت علی علیه السلام میفرمایند:«خَادِع نَفسَکَ فی العبادة» برای عبادت به نفس خویش خدعه بزن.
🔶 میفرمود: من برای قرائت قرآن در شب یا نماز شب به حیلههایی متوسل میشوم و نتیجه هم میگیرم.
🔶 وقتی نیمه شب بیدار میشوم و یا بیدارمان میکنند، میگویم: حال نماز که نداری پس فقط یک وضو بگیر. بعد میگویم حالا که وضو گرفتی و حال نماز نداری دست کم روی به قبله بنشین.
🔶 باز به نفس میگویم حالا که رو به قبله هستی چند آیهای بخوان و همین که قرائت را شروع میکنم و چند سوره میخوانم حال و توجهی میآید و دیگر شیطان گریخته است.
🔶 این چنین در جزئیات راه غلبه بر نفس و مقابله با شیطان را میآموخت و کلیات نمیبافت.
📚 مشهور آسمان، ص ۷۶
🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 راستى «چرا معلم شدهاى؟» انگيزه و نيت تو براى انتخاب اين كار چه بوده است؟
🔷 آيا معلمى را به عنوان يك «شغل» همانند ساير شغلها، براى كسب درآمد گزيدهاى؟
🔷 آيا در طلبِ يك كار به اصطلاح بىدردسر و با چند ماه تعطيلى با مزد و مواجب، بودهاى؟
🔷 اگر چنين است، در خويش، تجديد نظر كن و مسئوليت خدايى و انسانىات را به خاطر آور، كه تو همانند يك كارمند اداره نيستى.
🔷 تو با «انسانهايى» سر و كار دارى كه بسيارى از مسائل «زندگى» شان را از تو مى آموزند، اعمال و حركات تو را الگو قرار مى دهند.
🔷 بخش عظيمى از شخصيتشان را «حرفها» و «رفتار» تو مى سازد. اگر فاسد باشى، نسلهايى را فاسد كردهاى و اگر صالح باشى، نسلها را اصلاح كردهاى.
📚 تربیت کودک، ص۱۰
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 چرا باید معلّم بود؟
🔶 معمولا سؤال مىشود كه در كلاس چگونه بايد بود؟ در حالى كه سؤال مهمتر اين است كه اساسا، چرا بايد معلّم بود؟
🔶 ما تا نقش انسان در هستى را درك نكرده باشيم، نقش معلم در كلاس را نخواهيم فهميد. تا چرا بودن انسان پاسخ نگيرد، چگونه بودن او جواب نخواهد گرفت.
🔶 آيا نقش تو، تعيين كننده شغلت بوده است؟ چگونه مىتوان از يك معلم، «صبر» و «تحمل» و «فداكارى» و «از خود گذشتگى» انتظار داشت، در حالى كه نداند «چرا بايد صبور و ايثار گر باشد»؟! «وَ كَيْفَ تَصْبِرُ عَلى ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً»؛ و چگونه صبر مىكنى به آنچه احاطه نكردهاى به آن از راه دانش؟!
🔶 اين است كه براى تحمّل بار سنگين معلمى، زمينههايى لازم است. اين
زمينهها از تفكر شروع مىشود، تفكر در انسان و در جهان و نقش او در جهان.
🔶 اين بينش و اين تفكّر، اين جهانبينى، ما را به عقيده هايى مىرساند و اين عقيدههاست كه مىتوان نظامها و احكام را تحمّل كند.
📚 تربیت کودک، ص۱٠
🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 معلم بايد بيش از هر كس، صداقت داشته باشد؛ چون الگو است، چون اسوه است. و صدق، چيزى نيست جز هماهنگى ميان حرف و عمل و نيّت.
🔷 معلم خوب، چون خدا را دوست دارد، خلق خدا را نيز دوست دارد و فرزندان خلق را عاشق است.
🔷 او فقط يك آشنا نيست، كه دوست است و مىگويند:دوست تو، كسى است كه تو را براى خودت مىخواهد. و دشمن تو، كسى است كه تو را براى خودش مىخواهد.
🔷 و انسان عاشق خدا، خودش و ديگران و همه هستى را براى خدا مىخواهد و در اين مرحله است كه انسان به اخلاص مىرسد.
🔷 بايد ديد چقدر در كارهايمان خلوص داريم، كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:«النّاسُ كُلُّهُمْ هالِكُونَ الَّا الْعالِمُونَ وَ الْعالِمُونَ كُلُّهُمْ هالِكُونَ الَّا الْعامِلُونَ وَ الْعامِلُونَ كُلُّهُمْ هالِكُونَ الَّا الْمُخْلِصُونَ وَ الْمُخْلِصُونَ فى خَطَرٍ عَظيمٍ».
🔷 و از امام صادق علیه السلام راجع به عمل خالص پرسيدند، گفت:«وَ الْعَمَلُ الْخالِصُ الَّذى لاتُريدُ انْ يَحْمِدُكَ عَلَيهِ أَحَدٌ الَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ و عمل خالص، عملى است كه نخواهى به خاطر آن عمل هيچ كس جز خدا، تو را بستايد و از تو تعريف كند.
📚 تربیت کودک، ص ۱۶
🆔👉@cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 نظر مقام معظم رهبری درباره مرحوم استاد علی صفایی حائری رحمة الله علیه
🆔👉@cheshmeyejarie
🔶 ما مسئوليم؛ چون داراييم. مسئوليت بر اساس توانايى است نه آگاهى؛ «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إلاّ وُسْعَها».
🔶 و نوع مسئوليت ما، وابسته به اهميت كارها و ضرورت نيازها و استعداد و توان ماست.
🔶 در اين قرن وحشى، شديدترين نيازها، نياز جهت دادن و شكل دادن و كشف كردن استعدادهاست. نياز رهبرى كردن و تربيت نمودن و بارور ساختن است.
🔶 تربيتى كه مسخ انسان نباشد و نفى او نباشد، داغ كردن، شاخ و برگ دادن و به آغوش كشيدن نباشد، بلكه روشنى دادن باشد و ريشه دادن و زمينه فراهم آوردن.
🔶 آن مربى و رهبرى كه فقط يك راه پيش پاى افرادش مى گذارد، هر چند اين راه، راه خوبى ها باشد، به آنها ستم كرده است، كه بايد دو راه را نشان داد و بايد زمينه انتخاب را فراهم نمود؛ «وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ». آنگاه با آنهايى كه راه را انتخاب كرده اند در برابر آنها كه سنگ راه شده اند، ايستاد.
📚 تربیت کودک، ص ۱۸
🆔👉@cheshmeyejarie
💠 شايد گام اول توحيد، اين باشد كه انسان به توحيدِ با خويش برسد، ظاهر و باطنش را يكى كند. واقعيت موجود خويش را با حقيقت متعالى انسان، يگانه كند.
💠 حرفهاى زيبا تأثيرى ندارد وقتى ما، حتى با خويش، يگانه نيستيم و خويشتن را از ياد بردهايم. من از خويش بيگانهايم و در وطن غريبيم؛ «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ»؛ آيا امر مىكنيد مردم را به خوبى، ولى خودتان را فراموش مىكنيد؟
💠 معلم موحّد را لازم نيست كه بخشنامهها و مدير مدرسه و... كنترل كنند، بلكه او يك سره، خدا را ناظر بر خويش مىداند؛ «إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ»؛ خداوند به آنچه انجام مىدهيد بيناست؛ «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ»، به درستى كه خداوند تو را مىپايد.
💠 و بنابر اين، براى كنترل اعمالش، به نيروى خارجى نياز نيست، زيرا به تقوى رسيده است و خود نگهدار است.
💠 ساختن جامعه توحيدى، ممكن نيست مگر اين كه افراد آن جامعه، موحد باشند و به توحيد رسيده باشند. و توحيد واقعى زمانى است كه كارهاى ما محركى جز اللَّه، نداشته باشد.
💠 بايد از خويش پرسيد، به راستى محرك ما، براى تمام كارهايمان، خداست؟ عاملهاى شرك، مشوق كارهاى ما نبودهاند و نيستند؟
💠 و عوامل شرك عبارتند از:
- هوسهاى خودمان (نفس)
- حرفها و هوسهاى مردم (خلق)
- جلوههاى دنيا (دنيا)
- وسوسههاى دشمن و طاغوتها و شيطان (شيطان)
💠 بنابر اين، مدرسه، معبد است و معلم عابد و كارش، عبادت، اگر محركش خدا باشد و قصدش پيش بردن انسانها، به سوى اللَّه و اگر نيّتش نزديكتر كردن خويش و ديگران باشد، در هر مرحله به طرف خالق هستى قربة الى اللَّه.
📚 تربیت کودک، ص ۱۵
🆔👉@cheshmeyejarie