eitaa logo
🏴 دختــران چــادری 🚩
163.5هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
17.8هزار ویدیو
283 فایل
گفتیـم در دنیایی کـه از هر طـرف بــه ارزشهـایــمـان میتـازنـد شـاید بتـوانیم قـطـره ای بـاران باشیم در این شوره زار مردمان آخرآلزمان و مــا هــم مــدل زنــدگـیـمـان روش بودنمـان و زیبـایـی آرمـانهـا و دانسته هایمان را زمزمه کنیم . . . . . @adv_clad_girls
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 عطش برخی دختران برای تبدیل شدن به بلاگرهای ! ‌‎ 🔻 اکثر دخترهایی که الان به عنوان بلاگر دارن توی اینستاگرام فعالیت می‌کنن به واسطه‌ی ‎ و ‎ شناخته شدن و کم کم با قبول کردن پیشنهادهای کاریِ سالن‌های زیبایی،بوتیک‌های مختلف و امثالهم مدل و استایلیست شدن! با پولی که از تبلیغات بدست آوردن سالن و گالری و ‏کافه و سایت فروش انلاین و... زدن! تا این‌جای کار مشکلی نیست... ♨️ مشکل از جایی شروع میشه که این دخترها بعد از راه انداختن کسب و کارشون به عنوان [دختر مستقل موفق] معرفی میشن و خیلی‌ها این‌هارو الگو می‌دونن و در اکثر مسائل صاحب نظر هستن! این موضوع انقدر بیخ پیدا میکنه که وقتی تو استوری ask me question میذارن دخترهای دیگه ازشون می‌پرسن: ما چجوری میتونیم مثل تو مستقل و موفق شیم؟ما آرزومونه به جایگاه تو برسیم! تو چیکار کردی که اینجوری شدی؟😐😐 و این عزیزان هم کم نمیذارن و شروع می‌کنن خیلی تخصصی جواب دادن که چه مسیر سختی رو طی کردن تا به جایگاه فعلی برسن!!! 🔻 یعنی میخوام بگم ما با جامعه‌ای روبرو هستیم که دخترهایی که عموما تحصیلات و هنر خاصی ندارن و از راه‌های نرمال و سالم به جایگاه فعلیشون نرسیدن(جایگاه خاص و عجیبی هم نیست)و صرفا بخاطر زیبایی ظاهری شناخته شدن میتونن به راحتی روشون تاثیر بذارن! عواقب این اتفاق چیه؟ 🔻 ‏داشتن یه مغازه‌ی اجاره‌ای ساده(نه ببخشید گالری و شوروم دائمی طراحان ایرانی) که با عکس و لوکیشن خوب رنگ و لعاب‌دار میشه، میشه نهایت آرزوی یه دختر! ،‎،‎،‎،‎ میره کنار و دکتری که طبیعی‌تر ژل میزنه،کلینیکی که رو لیزر فول بادیش تخفیف گذاشته، ‏پیکر تراشی،دقت به ژست مدل‌های خارجی برای تقلید،شرکت تو انواع چالش‌های جهانی برای اینکه عقب نمونیم،کدوم اپ رو دانلود کنیم که افکت‌های بهتری داشته باشه،سالنی که ناخن‌کارش بهتره،پدیکور هفتگی چون کلاس داره و خستگیمون درمیره،کدوم مدل لباس ترند شده و... میشن جایگزینش! 🔻 ‏منه نوعی وقتی به خودم نگاه می‌کنم می‌بینم چقدر با دورانی که هنوز دنبال‌کننده‌ی این‌ها نبودم فرق کردم! بیشتر کتاب می‌خوندم و خیلی‌ چیز‌ای ظاهری که الان برام مهمه قبلا نبوده و حتی از وجودشون هم اطلاعی نداشتم! ما ناخودآگاه وارد یه فضای رقابتی شدیم و کم و زیاد داریم برای پیشرفت 🔻 ‏برای پیشرفت ‎ تلاش می‌کنیم! بلاگر بودن شغل بدی نیست و همه جای دنیا هم وجود داره اما هرکس در هرزمینه‌ای که بلاگره تحصیلات و مطالعه‌ی کافی هم داره و دنبال‌کننده‌هاشم هدفشون مشخصه! اما این‌جا دختری که مدله حتی راجع به روابط زناشویی هم مشاوره میده و همه استقبال می‌کنن!😳😳😐😐😐 ♨️ ‏این مطلب رو نوشتم که بگم این آدم‌ها با فالو و حمایت‌های ما به این‌جا رسیدن،هیچ هنری ندارن،متخصص و مشاور نیستن و حقیقتا شایسته‌ی این نیستن که تا این حد ازشون تاثیر بگیریم!! دنیا بدونِ تا این حد اهمیت دادن به ظاهر جای قشنگ‌تریه! ✍ [حان] ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
🎨 | نه به حجاب اجباری، همان نه به ماسک اجباری است.. 🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 آمارها و اتفاقاتی عجیب مربوط به کتک خوردن زن ها در آمریکا رو تو این کلیپ ببینید. آمارهایی که لیبرالها هیچ وقت به ما نمیگن چون بعدش سوال پیش میاد که چرا دارن همون سیاست ها رو تو کشور پیاده میکنن؟؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
تامیگیم پوشش زن درمصونیت از تجاوز اثرداره میگن داری رفتار متجاوز رو توجیه میکنی! اسلام همزمان که زن رو پوشیده میخواد سختترین مجازات رو هم برای متجاوز قائله: اعدام. پس نگید توصیه‌کننده به ، مدافعِ متجاوزه عدالت اینه که هم مرد خویشتندار باشه وهم زن خویشتنداری روبراش سخت نکنه 🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه نفر تو توییتر 30 ثانیه اول این فیلم رو منتشر کرده بود و کلی براندازا خوشحال شده بودن بعدش بقیه فیلم رو گذاشته، تازه براندازا فهمیدن داستان چی بوده 😉 فقط او جایی که میگه میخوام از گرمای وجودت استفاده کنم 😂 🆔 @Clad_girls
✍️ 💠 گریه یوسف را از پشت سر می‌شنیدم و می‌دیدم چشمان این رزمنده در برابر بارش اشک‌هایش می‌کند که مستقیم نگاهش کردم و بی‌پرده پرسیدم :«چی شده؟» از صراحت سوالم، مقاومتش شکست و به لکنت افتاد :«بچه‌ها عباس رو بردن درمانگاه...» گاهی تنها خوش‌خیالی می‌تواند نفسِ رفته را برگرداند که کودکانه میان حرفش پریدم :«دیدم دستش شده!» 💠 و کار عباس از یک زخم گذشته بود که نگاهش به زمین افتاد و صدایش به سختی بالا آمد :«الان که برگشت یه راکت خورد تو .» از گریه یوسف همه بیدار شده بودند، زن‌عمو پشت در آمد و پیش از آنکه چیزی بپرسد، من از در بیرون رفتم. 💠 دیگر نمی‌شنیدم رزمنده از حال عباس چه می‌گوید و زن‌عمو چطور به هم ریخته و فقط به سمت انتهای کوچه می‌دویدم. مسیر طولانی خانه تا درمانگاه را با دویدم و وقتی رسیدم دیگر نه به قدم‌هایم رمقی مانده بود نه به قلبم. دستم را به نرده ورودی درمانگاه گرفته بودم و برای پیش رفتن به پایم التماس می‌کردم که در گوشه حیاط عباسم را دیدم. 💠 تخت‌های حیاط همه پر شده و عباس را در سایه دیوار روی زمین خوابانده بودند. به‌قدری آرام بود که خیال کردم خوابش برده و خبر نداشتم دیگر به رگ‌هایش نمانده است. چند قدم بیشتر با پیکرش فاصله نداشتم، در همین فاصله با هر قدم قلبم به قفسه سینه کوبیده می‌شد و بالای سرش از افتادم. 💠 دیگر قلبم فراموش کرده بود تا بتپد و به تماشای عباس پلکی هم نمی‌زد. رگ‌هایم همه از خون خالی شده و توانی به تنم نمانده بود که پهلویش زانو زدم و با چشم خودم دیدم این گوشه، عباس من شده است. زخم دستش هنوز با چفیه پوشیده بود و دیگر این به چشمم نمی‌آمد که همان دست از بدن جدا شده و کنار پیکرش روی زمین مانده بود. 💠 سرش به تنش سالم بود، اما از شکاف پیشانی به‌قدری روی صورتش باریده بود که دلم از هم پاشیده شد. شیشه چشمم از اشک پُر شده و حتی یک قطره جرأت چکیدن نداشت که آنچه می‌دیدم نگاهم نمی‌شد. 💠 دلم می‌خواست یکبار دیگر چشمانش را ببینم که دستم را به تمنا به طرف صورتش بلند کردم. با سرانگشتم گلبرگ خون را از روی چشمانش جمع می‌کردم و زیر لب التماسش می‌کردم تا فقط یکبار دیگر نگاهم کند. با همین چشم‌های به خون نشسته، ساعتی پیش نگران جان ما را به دستم سپرد و در برابر نگاهم جان داد و همین خاطره کافی بود تا خانه خیالم زیر و رو شود. 💠 با هر دو دستم به صورتش دست می‌کشیدم و نمی‌خواستم کسی صدایم را بشنود که نفس نفس می‌زدم :«عباس من بدون تو چی کار کنم؟ من بعد از مامان و بابا فقط تو رو داشتم! تورو خدا با من حرف بزن!» دیگر دلش از این دنیا جدا شده و نگران بار غمش نبودم که پیراهن را پاره کردم و جراحت جانم را نشانش دادم :«عباس می‌دونی سر حیدر چه بلایی اومده؟ زخمی بود، کردن، الان نمیدونم زنده‌اس یا نه! هر دفعه میومدی خونه دلم می‌خواست بهت بگم با حیدر چی کار کردن، اما انقدر خسته بودی خجالت می‌کشیدم حرفی بزنم! عباس من دارم از داغ تو و حیدر دق می‌کنم!» 💠 دیگر باران اشک به یاری دستانم آمده بود تا نقش خون را از رویش بشویم بلکه یکبار دیگر صورتش را سیر ببینم و همین چشمان بسته و چهره برای کشتن دل من کافی بود. اجازه نمی‌داد نغمه ناله‌هایم را بشنود که صورتم را روی سینه پُر خاک و خونش فشار می‌دادم و بی‌صدا ضجه می‌زدم. 💠 بدنش هنوز گرم بود و همین گرما باعث می‌شد تا از هجوم گریه در گلو نمیرم و حس کنم دوباره در جا شده‌ام که ناله مردی سرم را بلند کرد. عمو از خانه رسیده بود، از سنگینی دست روی سینه گرفته و قدم‌هایش را دنبال خودش می‌کشید. پایین پای عباس رسید، نگاهی به پیکرش کرد و دیگر ناله‌ای برایش نمانده بود که با نفس‌هایی بریده نجوا می‌کرد. 💠 نمی‌شنیدم چه می‌گوید اما می‌دیدم با هر کلمه رنگ از صورتش می‌پَرد و تا خواستم سمتش بروم همانجا زمین خورد. پیکر پاره‌ پاره عباس، عمو که از درد به خودش می‌پیچید و درمانگاهی که جز پرستارانش وسیله‌ای برای مداوا نداشت. 💠 بیش از دو ماه درد و مراقبت از در برابر و هر لحظه شاهد تشنگی و گرسنگی ما بودن، طاقتش را تمام کرده و عباس دیگر قلبش را از هم متلاشی کرده بود. هر لحظه بین عباس و عمو که پرستاران با دست خالی می‌خواستند احیایش کنند، پَرپَر می‌زدم تا آخر عمو در برابر چشمانم پس از یک ساعت کشیدن جان داد... ✍️نویسنده:
هدایت شده از چادرانه🖤🇵🇸
پایان شعبان رسیده مـرا پاک کن حسین این دل برای ماه خدا روبراه نیست خدایا منو به اربابم ببخش 😭 میدونم گناهکارم ولی گناهام از روی بی ادبی و لجبازی نیست! @chadorane 🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بانو۲.mp3
8.71M
🔴📢 / توجه 👆👆👆 🎖از این فایل صوتی داریم 📚 بخشی از کتاب زندگانی بانوی ایرانی 🆔 @Clad_girls
ریحانه‌بهشتی ! چادرت را باد نیاورده که باد ببرد چادر تو ثمره‌ی غیرت جوانانی است که گفتند سر می دهیم تا روسری از سر ناموسمان نیافتد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
گویند مارابه رسم رفاقت دعاکنید اما شما مرا... فقط به قصد🌷شهادت دعاکنید. نمیدانم شهادت شرط زیبادیدن است یادل بہ دریازدن ؟ ولے هرچہ هست دلم شهادت میخواهد. . 🆔 @Clad_girls
🌱شهید مطهری: "این مرد است که همواره حرص می ورزد که زن را وسیله چشم چرانی و کامجویی خود قرار دهد. هیچ گاه مرد به طبع خود مایل نبوده حائلی میان او و زن وجود داشته باشد و هر وقت که این حائل از میان رفته آنکه برنده بوده مرد بوده است و آن که باخته و وسیله شده زن. امروز که مردان موفق شده اند با نامهای فریبنده و و غیره این حائل را از میان ببرند زن را در خدمت کثیف ترین مقاصد خویش گرفته اند." 📚فلسفهٔ حجاب، ص ٤٨ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
﴾﷽﴿ ✅ 💕 💒 درخانه عطر بزنید! 💠: امام علی عليه السلام : 💓 زن باید براى همسرش عطر بزند. 📚 تحف العقول ص : 101 💠: پیامبر (ص) : وقتي زني براي كسي جز شوهر خود بوي خوش (عطر) به كار برد مايه آتش و عار است. 📚 نهج الفصاحه، چهارم، ص 190 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
🔴 در بند جلوه گری⛓ ⚠️ بزرگترین جنایت در حق زنان چیست؟ 📌رهبرانقلاب: در رژیم گذشته زن را وادار میکردند که به وسیله‌ی جلوه‌گری، برای خویش یک شخصیت کاذب درست کند. آیا جنایتی بزرگتر از این نسبت به زن وجود دارد که سر او را با آرایش و مُد و طلا و زیورآلات بند کنند و نگذارند در میدان سیاست و اخلاق و تربیت وارد بشود؟» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
🚨اورژانس تحلیل 🔥گزارش علمی پیرامون احتمال فوت ۲۳ هزار نفر بر اثر کرونا در صورت عدم تعطیلی مراکز اموزشی📊 😔تاثیر شهادت حججی بر مخالف فعال نظام 💥 📛زیارت ترامپیه😲😲 🔑مذاکره موفق من و قلدر محله⁉️ ◽️شکسته نفسی به سبک زیباکلام⁉️ 😱خوش رقصی در مراسم التماس کنان❗️ 😬😁راهنمایی دندانهای تاج زاده❗️ ⛔️مگر مجلس، پارک است❗️ 🚫اجرای ۲۰:۳۰ توسط تاج زاده❌ ♨️ از شما دعوت می کنیم یک فنجان تحلیل داغ در کانال مهمان ما باشید☕️ 👇 https://eitaa.com/joinchat/917307426Ceae7e94949
✅👆 🔴 یک کانال خوووووب
هدایت شده از چادرانه🖤🇵🇸
اگہ عاشقِ چادرت نباشے؛ ازش دلسرد میشے...😞 اگہ میخوای عاشقش بشے؛ بہ این فکر کن ڪہ چہ کسے بھت چادر داده!!😍 🎀 چادرانہ، یک سبک‌ زندگی ست... @chadorane ✨🌸
مثـــــــــــــلا سلفـــی هاے دو نفرمون فقط واسه خودمون باشه به هیڇکی نشــون ندیـــم (: ❤️| @clad_girls
🌹🍃 💠توصیه های آقا امام رضا(ع) در مورد روزهای آخر ماه شعبان 👆🏻👆🏻 طراح جوان 👨🏻‍💻 🌹 🍃 💠 ادامه این مجموعه ۷ بخشی در کانال طراح جوان است، مراجعه کنید به کانال :👇🏻👇🏻👇🏻 💠https://eitaa.com/joinchat/295174185C758d117bb8 •| @clad_girls |•
🔴 / 🔔 زنگ خانه به صدا در آمد خانه ما طبقه چهارم است برای همین دید مسلطی به کوچه داریم. زمانی که زنگ اف‌اف را زدند من سریع رفتم پشت پنجره ماشینی را دیدم که چند جوان حدود سی و چند ساله داخلش هستند. گفتم پس سردار کو؟ حتما اینها آمدند فضا را بسنجند و اگر خبری نبود بعد ماشین حاج قاسم بیاید. آماده شدم بروم پایین که وقتی می آید مشایعتش کنم. همین که دکمه آسانسور را زدم هم زمان در آسانسور باز شد و دیدم سردار با یک آقا جوانی آمدند بیرون، بدون هیچ تکلف و به اصطلاح دم و دستگاهی. بعدها متوجه شدم یا کلاه گذاشتند و یا طوری آمدند که در کوچه شناخته نشوند چون ما اصلا متوجه آمدن ایشان در کوچه نشدیم.  🔹 حاج قاسم گفت: چرا خبر ندادی ازدواج کردی حاج قاسم تا مرا دید سلام علیک گرمی کرد و آمد داخل. از بچه کوچکی که در آغوشم بود متوجه شد ازدواج مجدد هم کردم. گفت: چرا به من نگفتی ازدواج کردی و بچه‌دار شدید؟ باید وقتی زنگ زدیم می‌گفتی تا هدیه ازدواج و بچه‌ات را می آوردم.😍 با پدر مادر شهید هم خیلی گرم سلام علیک کردند. من و همسرم رفتیم داخل آشپزخانه وسایل پذیرایی را بیاوریم اما سردار با جدیت از ما خواستند که چیزی نیاورید من فقط آمدم ببینم‌تان. ما هم یک سینی چای آوردیم و نشستیم. به من گفت: بنشین کنار پدر شهید.  🔹 سردار پرسید: این همسرت را شهید کنی چه؟ چون برادرم هم بود از من پرسید همسرت کدام است؟ وقتی معرفی کردم، سردار سلیمانی با لبخند گفت: او را شهید کنی چه می کنی؟ گفتم: حاجی خدا بزرگ است. گفتند بچه را بیاور می خواهم ببوسم. سفت و محکم می بوسید و چند بار بعد با خنده گفت: من عادت دارم بچه هر چه کوچکتر باشد محکم تر می بوسمش. 😢❤️ 🔹 پاشو بیا بابا پیش من پاشو بیا بابا. محمد هادی فرزند شهید کنارم گوشه ای نشسته بود. سردار نگاهش کرد و گفت: آقا محمد هادی ما چرا نمی اید جلو؟ محمدهادی برای اولین بار که کسی را ببیند خیلی غریبی می کند اما سردار گفت پاشو بیا بابا پیش من پاشو بیا بابا. محمد هادی رفت بغل سردار و تا آخر نشسته بود. برای‌مان تعجب داشت که این‌قدر راحت سریع رفت در آغوش سردار.  🔹 وقتی مادر شهید بحث را به من و همسرم کشاند... سپس رو کردند سمت پدر و مادر شهید و حال و احوالشان را پرسیدند. مادر شهید بحث را کشاند به جایی که شروع کرد از من و همسرم تعریف کردن. مادر رو کرد به همسرم گفت: او مثل محمود پسرم هست و سارا هم عین دخترم می ماند از محمود هم بیشتر دوستش دارم. همدیگر را بغل کردیم و زدیم زیر گریه. سردار گفت: خیلی عالی خدا برای همدیگر نگهتان دارد. و با خوشحالی گفت: این ظرفیت بالای شما را می رساند که اجازه دادید عروستان ازدواج کند و حالا هم با آرامش و خوبی کنارشان هستید. از آنها خیلی تشکر کرد.  😍 برایتان هدیه آوردم... ... دلمان برای هایت تنگ است 😔💔 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
💎━━━━━━━━━━━━ ❥ 👈 بیشتر دقت کنیم👆👆‼️ 🌸 @Clad_girls 🌸
👱‍♀ آنجلینا جولی! 😒 عزیـــز من؟! با شمــــآم!✋ با شمایی كه میای میگی : وقتی حجاب میكنم زشت میشم!😕 یا حجابمو برای زیباشدن برداشتم!😎 یا حجابو دوس دارم ولی از دید مردم زیبا نیستم! باید بگـــم‌ ✅ نه از دست من نه از دست هیچ كس دیگه كـــآری بر نمیـــآد! 😥 تـــــا وقتــی ملاكـــ زیبـــایی برات؛ آنجلینا جولی باشه،همینیه كه هست! یه بار هم كه شده،ملاك هـــآرو عوض كنیــــم😊 🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فرهنگ ایرانی، فرهنگ آمریکایی ◀️ یکی از راه‌های مقایسه میان فرهنگ‌های مختلف، مشاهده‌ی رفتار مردمان متعلق به یک فرهنگ در مواجهه با حوادث گوناگون است. مانند مقایسه‌ی ایرانیان در مبارزه علیه کرونا با رفتار مردم در کشورهای غربی. 🎥 نظر خانم مرضیه هاشمی درباره‌ی این تفاوت را در ویدئو بالا ببینید. 🆔 @Clad_girls