#صفحه_اول
#دوشنبه ۱ بهمن
#خطبههای_نماز_جمعه_تهران
۱۳۶۵/۱۱/۰۳
https://khl.ink/f/21489
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین نحمده و نستعینه و نستهدیه و نستغفره و نتوکّل علیه و نصلّی و نسلّم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم محمّد و علی الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّةالله فی الارضین و صلّ علی ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین. قال الله الحکیم فی کتابه: الّذین یتّبعون الرّسول النّبىّ الامّىّ الّذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التّوراة و الانجیل یامرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحلّ لهم الطّیّبات و یحرّم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم و الاغلال الّتی کانت علیهم.
برادران نمازگزار و خواهران نمازگزار را توصیه میکنم به حفظ و رعایت تقوای الهی که سرمایهی تلاش موفق مؤمن در دنیا و نجات نهائی او در آخرت است.
بحثی که در خطبهی اول امروز عرض خواهم کرد، دنبالهی مباحث مربوط به تأمین آزادی در جامعهی اسلامی و وظیفهی حکومت اسلامی در این باره است. در معنای آزادی و حدود آزادی مقداری صحبت کردیم و دو فرق اساسی بین آزادی در فرهنگ اسلامی و آزادی در فرهنگهای بشری و بخصوص در فرهنگ غربِ امروز را ذکر کردم که دومی آن عبارت بود از اینکه در مفهوم آزادىِ اسلامی توحید و عبودیت انحصاری پروردگار نهفته است و این ریشهی آزادی است و گفتم که آزاد بودن انسان بدین معناست که از هر آنچه غیر خداست، چه قانون، چه آداب و عادات، چه قدرتها و سلطهها باید رها باشد و فقط تحت فرمان خدای متعال باشد و این است که به انسان کرامت و ارزش میدهد و آزادی او را به معنای واقعی کلمه تأمین میکند و لذا اسلام به خاطر اهمیتی که برای آزادی بدین معنای وسیع و درخشان قائل است، جهاد آزادیبخش را جزو احکام اصلی دین قرار داده است و جهاد در حقیقت یک وسیلهای است برای کسب و حفظ آزادی. تفاوت سومی هم هست که عرض میکنم، البته به اختصار تا اولاً بتوانیم به مباحث جزئیتر و عینیتر در مسئلهی آزادی بپردازیم و ثانیاً چون امروز مباحث و مسائل خطبهی دوم احتمالاً طولانی است، این خطبه را کوتاهتر بکنم.
تفاوت سوم این است که در اسلام قانون که محدود کنندهی آزادی انسان است، فقط در زمینهی مسائل اجتماعی نیست، بلکه شامل مسائل فردی و شخصی و خصوصی انسان هم میشود. توضیح این مطلب را در چند جملهی کوتاه عرض کنم. در فرهنگ غربی که قانون مرز آزادی را معین میکند، این قانون ناظر به مسائل اجتماعی است. بدین معنی که قانون میگوید آزادىِ هیچ انسانی نباید آزادی دیگران را تهدید کند و منافع آنها را به خطر بیندازد. در اسلام مرز فقط این نیست، یعنی قانونی که آزادی انسان را محدود میکند، به انسان میگوید که استفادهی از آزادی علاوهی بر اینکه باید آزادی دیگران را به خطر نیندازد و منافع جامعه را و دیگران را تهدید نکند، باید منافع خود او را هم، خود انسان و خود آن شخص را به خطر نیندازد. قوانین بشری برای انسان تا آنجائی که هیچ گونه کار او رابطهای با جامعه نداشته باشد، تکلیفی معین نمیکند؛ توصیه چرا، اما تکلیف و الزام نه. اسلام و ادیان الهی علاوه بر اینکه به فکر حفظ حقوق و آزادیهای دیگران هستند و میگویند یک انسان نباید به بهانهی آزاد بودن، حقوق دیگران را تهدید کند و به خطر بیندازد، همچنین میگویند که یک انسان به بهانهی آزاد بودن و اختیار داشتن، حق ندارد و نمیتواند منافع شخص خودش را هم به خطر بیندازد. خود او هم نباید از قِبل آزادی او ضرر ببیند. لذا ضرر زدن به خود در اسلام ممنوع است، خودکشی ممنوع است. بر اساس فکر اسلامی هیچ کس نمیتواند بگوید که من آزادم، پس اموال خودم را از بین میبرم، جان خودم را نابود میکنم یا به سلامتی خودم ضرر میزنم. او همان طور که موظف است که با حرکات خود و اعمال خود و رفتار خود و گفتار خود، حقوق دیگران و آزادی آنها را محدود نکند و به خطر نیندازد، موظف است آزادی خود و حدود خود و حقوق خود را هم به خطر نیندازد. این یک مرز اساسی و اصلی بین آزادی از دیدگاه اسلام و آزادی از دیدگاههای دیگر و در فرهنگهای بشری است. لذا در اسلام انظلام هم جایز نیست، یعنی زیر بار زور رفتن هم ولو به خود یک شخص مربوط بشود، حرام است. در اسلام عمل نکردن به واجبات و نپیمودن راه تکامل هم حرام است. در اسلام راکد گذاشتن استعدادهای خود حتی در آنجائی که فقط به شخص خود او مربوط میشود و به اجتماع ربط پیدا نمیکند، ممنوع و حرام است. خودکشی، خودزنی و خودآزاررسانی هم ممنوع و حرام است. بنابراین یک انسان نمیتواند بگوید من اختیار خودم را دارم و به اختیار خودم میخواهم آزادی خودم را سلب کنم یا خودم را در اختیار دیگران قرار بدهم یا فلان تحمیل را و زور را تحمل کنم یا روح خودم و دل خودم را تربیت و تکامل نبخشم.
#مقرری
#بیانات_امام_خامنهای