eitaa logo
روضه خانگیِ دخترانِ سلیمانی
118 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
690 ویدیو
6 فایل
هر گونه سوال ،پیشنهاد یا انتقادی دارید با کمال میل در خدمتتون هستیم🥰❤️ میتونید به این شناسه مراجعه کنید👇 @Ash1721
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۳۶۵/۱۰/۱۹ https://khl.ink/f/21488 یعنی توحید در هر دینی و در دعوت هر پیغمبری معنایش این است که انسان باید از غیر خدا - چه آن غیر خدا یک شخص باشد، مثل فرعونی، نمرودی؛ چه غیر خدا یک تشکیلات و یک نظام باشد، یک نظام غیر الهی؛ چه غیر خدا یک شیء باشد؛ چه غیر خدا هویها و هوسهای خود او باشد؛ چه غیر خدا عادتها و سنتهای رایج غیر الهی باشد - و از هرچه غیر خداست، اطاعت و عبادت نکند و فقط از خدای متعال اطاعت کند. اطاعت از خدا به این معناست که احکام الهی را عمل کند؛ نظامی را که الهی است و متکی بر تفکر الهی است، قبول کند؛ رهبر و زمامداری را که ارزشهای الهی را دارد، رهبر و زمامدار بداند، از او اطاعت کند؛ پیامبری را که از سوی پروردگار می‌آید، واجب‌الاطاعه بداند؛ ولىّ امری را که خدا معین کرده، مورد قبول بداند و اطاعت کند و در همه‌ی حرکات و رفتار در این چهارچوب فقط زندگی کند و از غیر این چهارچوب هیچ اطاعتی نکند؛ فقط بنده‌ی خدا باشد. انسان در جهان‌بینی اسلام آن موجودی است که در او استعدادهای فراوانی نهفته است. این انسان می‌تواند در میدان‌های علم و دانش و کشف رمزها و حقایق خلقت تا بی‌نهایت پیش برود؛ در سیر مراتب معنوی و مراحل روحی می‌تواند تا بی‌نهایت پیش برود؛ از فرشتگان می‌تواند بالاتر بزند؛ از لحاظ انواع و اقسام قدرتمندی‌ها می‌تواند به اوج قله‌ی قدرت برسد. اگر عبودیت خدا کرد، اطاعت خدا کرد، این راه‌ها در مقابل او باز خواهد شد. اگر اطاعت غیر خدا کرد، بال‌های او بسته خواهد شد و از پرواز باز خواهد ماند در همه‌ی رشته‌ها؛ حتی علم و دانش هم با توحید در سر راه انسان قرار می‌گیرد و انسان با او آشنا می‌شود. شما ببینید مسلمان صدر اسلام که علی‌رغم جهالت حاکم بر آن روز دنیا و شرک حاکم بر آن روز دنیا به توحید گرایش پیدا کرد، آنچنان آزادی و فتوحی پیدا کرد که درهای علم و دانش به روی او باز شد و جلو افتاد و همه‌ی بشریت به دنبال او وارد وادی علم شدند که امروز دنیا و بشریت دانش خودش را مدیون اسلام است و مدیون توحید مسلمان‌هائی است که اولْ‌بار قدم در وادی دانش گذاشتند. این آزادی اسلامی است. پس ریشه‌ی آزادی در اسلام عبارت است از شخصیت و ارزش ذاتی انسان که بنده‌ی هیچ کس غیر خدا نمی‌شود و در حقیقت ریشه‌ی آزادی انسان توحید و معرفت خدا و شناخت خداوند است. ریشه‌ی آزادی در اسلام انواع و اقسام آزادی‌های تازه‌ای را برای انسان به بار می‌آورد. دیگر انسان آزاد در فرهنگ اسلامی نمی‌تواند و حق ندارد از غیر خدا اطاعت کند - که در آن تفاوت سوم با آزادی غربی بعداً این را مشروح‌تر عرض خواهم کرد - لذا شما می‌بینید انبیا همه و بخصوص اسلام بر روی عبودیت انحصاری پروردگار تکیه کرده. قرآن خطاب به اهل کتاب - یعنی یهود و نصاری - این پیشنهاد را در زمان پیغمبر مطرح می‌کند: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم»؛ ای اهل کتاب، ای یهود و نصاری، بیائید بر یک کلمه با هم توافق کنید و آن این است که: «ألّا نعبد إلّا الله»، به غیر خدا هیچ کسی دیگر را عبادت نکنید. این چیزی است که در ادیان یهود و مسیحیت بوده و در همه‌ی ادیان الهی بوده؛ اسلام هم که پرچمدار این توحید خالص است. بعد به این اکتفا نمی‌کند، با جمله‌ی دیگری عبودیت خدا را روشن‌تر می‌کند: «و لا نشرک به شیئا»؛ هیچ چیزی را - نه فقط هیچ کسی را - شریک خداوند قرار ندهید. یعنی خواست‌ها، هوی‌ها، هوس‌ها، خودخواهی‌ها، خودرأیی‌ها، استبدادها، سنتها، و آداب و عادات غلط جاهلی، هیچ کدام از اینها را ما شریک خدا در عبودیت قرار ندهیم. باز مطلب را در صحنه‌ی زندگی روشن‌تر و عینی‌تر می‌کند: «و لا یتّخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله»؛ هیچ کدام از ما آن دیگری را پروردگار خودمان و ارباب خودمان و سرور خودمان نگیریم، مگر خدا؛ یعنی فقط سرور همه‌ی ما خدا باشد و بس؛ هیچ انسانی هیچ سرور و بالاسر دیگری غیر از خدا نداشته باشد. این آن شعار اسلام است و منشور جهانی اسلام این است. آزادی‌ای که ما دعوت می‌کنیم بشریت را به آن، این است.
بیانات امام خامنه‌ای در دیدار ۱۴۰۳/۱۱/۰۳ http://khl.ink/f/59052 بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین. جلسه‌ی بسیار مفید و شیرینی بود این جلسه‌ی امروز ما. یک بخش، بخش کارهای انجام‌گرفته، ابتکاراتِ به‌صحنه واردشده، موفّقیّت‌ها، پیروزی‌ها و امیدآفرینی‌ها بود که به نظر من، ما احتیاج داریم به شنیدن این سخن‌ها؛ در فضای مأیوس‌کننده‌ای که دشمنان با اغراض ویژه‌ی خودشان سعی می‌کنند در محیط‌های ویژه‌ای از کشور مثل محیط جوانان و دانشگاهیان تزریق کنند، این سخنان، این گزارش‌ها، این حرف‌ها مایه‌ی حیات و مایه‌ی امید و حرکت و پیشرفت است. یک بخش دیگر، گلایه‌ها است که این گلایه‌ها را هم مکرّر از مجموعه‌هایی مثل شما شنیده‌ایم و موظّفیم به آنها توجّه کنیم و این گلایه‌ها را برطرف کنیم. در مورد بخش اوّل، یعنی خبرهای خوش و پیشرفت‌ها و ارائه‌ی آنچه اتّفاق افتاده، به نظر من، ما یک کار مهمّ رسانه‌ای نیاز داریم. آیا این پیشرفت‌هایی را که شما اینجا گزارش دادید و ما شنیدیم، همه‌ی جوان‌های ما می‌دانند؟ دانشجویان ما می‌دانند؟ کسانی که مایلند در کشور فعّالیّت کنند، اثر بگذارند، توانایی‌هایش را در خودشان می‌بینند، آنها می‌دانند که می‌توان مثلاً فرض کنید در چند سال قبل از این، یک واحد کوچکی را در فلان شهر کوچک به وجود آورد، بعد از مدّتی آن را به چند ده برابر افزایش داد و پیش رفت؟ اینها را خبر دارند؟ ما در زمینه‌ی نشان دادن آنچه وجود دارد، آن پیشرفت‌ها، آن تحقّق آرزوها، کم‌کاریم؛ یک کار رسانه‌ای لازم است که این یک فصل جداگانه‌ای است؛ باید بنشینند در این زمینه بحث کنند، فکر کنند. در مورد گلایه‌ها هم حالا عرض خواهم کرد. خب، این دیدار امروز، پنجمین دیداری است که ما با شما، با مجموعه‌ی کارآفرینان و سرمایه‌گذاران در این چند سال داشته‌ایم. از سال ۹۸ شروع کردیم این جلسه را؛ سال ۹۸، سال ۱۴۰۰، ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و حالا هم ۱۴۰۳. بسیاری از شماها در این جلسات در سال‌های قبل هم حضور داشتید. سال ۹۸، در اوج تحریم‌ها و تهدیدهای مضاعف در مورد تحریم و فشار و مانند اینها، ما این جلسه را تشکیل دادیم تا از کسانی که در کشور دامن همّت به کمر زدند و تولید را و پیشرفت کشور را وجهه‌ی همّت خودشان قرار دادند، تشکّر کنیم و به آنها بگوییم که شما فرماندهان خطّ مقدّم جنگ اقتصادی هستید؛ سال ۹۸، ما این عنوان را دادیم به دوستانی که حضور داشتند و گفتیم شما فرماندهان خطّ مقدّم جنگ اقتصادی هستید. امروز از جمله‌ی مهم‌ترین بخش‌های جنگ ما، جنگ اقتصادی است. گفتیم رشد تولید باید پیگیری بشود. هر سال که این جلسه تشکیل شده، مشاهده کردیم و اطّلاع پیدا کردیم ــ نه‌فقط گزارش صِرف ــ مطّلع شدیم که بخش خصوصی، خلّاقیّتش افزایش پیدا کرده، قوی‌تر شده. قبلاً دغدغه‌ی ما این بود که بخش خصوصی را وارد میدان کنیم، امروز ملاحظه می‌کنیم که بخش خصوصی با تجربه‌ای که خودش از ورود در میدان پیدا کرده، با انگیزه، با شوق به دنبال گسترش تولید و سرمایه‌گذاری است؛ معنای این حرف این است که ما در این پنج سال پیش رفتیم. دیروز من نمایشگاه را دیدم. البتّه آنچه در این نمایشگاه چیده شده بود و نشان داده می‌شد، در واقع جزء کوچکی از آن واقعیّتی بود که در کشور وجود دارد؛ در عین ‌حال، همین نمایشگاه ــ نمایشگاهی که من دیروز دیدم ــ نشان داد که بخش خصوصی کشور به رغم فشارهای خارجی، به رغم تحریم، به رغم تهدید به تحریم‌های بیشتر، که ملاحظه می‌کنید، توان این را داشته که سطح قابل قبولی از پیشرفت را به دست بیاورد. این نمایشگاه نشان‌دهنده‌ی پیشرفت بود، نشان‌دهنده‌ی حرکت روبه‌جلو بود. ما چرا این نعمت‌های بزرگ موجود خدا را قدرشناسی نمی‌کنیم؟ کشور دارد حرکت می‌کند، جلو می‌رود. بخش خصوصی، در زمینه‌ی اقتصاد، یکی از مثال‌ها و مصداق‌های پیشرفت کشور است. اگر به عرصه‌ی علم و تحقیق وارد بشویم، آنجا هم با یک چنین واقعیّتی روبه‌رو خواهیم شد. در بخش‌های مختلف کشور این پیشرفت‌ها را می‌بینیم. البتّه عیوب، نواقص، مشکلات کم نیست که آن به ما برمی‌گردد. حالا آقایان وزرا اینجا حضور دارند، آقای دکتر عارف هم هستند؛ من خواهم گفت آنچه را به عهده‌ی ما است. کشوری که با تحریم دست‌وپنجه نرم می‌کند، باید این خط را دنبال کند و این یکی از اصول کارهایش باشد؛ امروز چند کشور در دنیا هستند که مورد تحریم قدرت‌ها هستند؛ البتّه تحریم از نگاه آنها؛ همان چیزهایی که آنها تحریم کردند، به شکل‌های مناسب و درست و به‌رغم آنها برای این کشورها در دسترس قرار می‌گیرد.
بیانات رهبر انقلاب در دیدار در سالروز مبعث پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه وآله‌و‌سلّم) ۱۴۰۳/۱۱/۰۹ https://khl.ink/f/59153 لذا شما ملاحظه کنید مثلاً در سوره‌ی اعراف، آنجایی که راجع به پیغمبران و دعوت آنها ــ حضرت نوح، حضرت هود، حضرت صالح و غیره ــ مطالبی بیان می‌فرماید، اوّلین حرفشان این است که «یا قَومِ اعبُدُوا اللَهَ ما لَکُم مِن اِلهٍ غَیرُه‌»؛ توحید. البتّه در کنار توحید، بحث معاد هم مطرح می‌شود؛ در همین آیه‌ی شریفه: یا قَومِ اعبُدُوا اللَهَ ما لَکُم مِن اِلهٍ غَیرُهُ اِنّی اَخافُ عَلَیکُم عَذابَ یَومٍ عَظیم‌. آن یوم عظیم، قیامت است. یا در سوره‌ی شعراء، آنجا هم باز همین‌جور، اسم پیغمبران یکی‌یکی آمده، اوّلین حرفشان این است که «فَاتَّقُوا اللَهَ وَ اَطیعون»‌؛ تقوای الهی. اطاعت از پیغمبر هم به خاطر این است که وقتی که خدای متعال پیغمبر را مبعوث کرد، او کمک می‌کند به عقل انسان برای اینکه خطا نکند، اشتباه نکند، عوضی نبیند، سراب را آب نپندارد؛ انبیا [کارشان این است]. لذا «اَطیعون» هم دنبال این می‌آید به خاطر همین که [انسان] یک راهنمایی داشته باشد تا کمکش کند. آن وقت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) می‌فرماید: وَ واتَرَ اِلَیهِم اَنبیاءَهُ لِیَستَأْدوهُم میثاقَ فِطرَتِهِ وَ یُذَکِّروهُم مَنسِیَّ نِعمَتِهِ وَ یَحتَجّوا عَلَیهِم بِالتَّبلیغِ وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول؛ خدای متعال پیغمبران را برای این چیزها، برای این هدف‌ها مبعوث فرموده: میثاق فطرت، منسیّ نعمت، بعد هم برانگیختن دفینه‌های عقل؛ وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول؛ استخراج کند این دفینه‌ها را؛ حالا این دفینه به چه معنا است؟ یا به معنای گنج است ــ  که ما دفینه که می‌گوییم، معمولاً مرادمان گنج است و آن را اراده می‌کنیم ــ یا نه، [به معنای] عقل‌های دفن‌شده‌ی در زیر خرافات و توهّمات و تصوّرات باطل و حرف‌های گوناگون و مکتب‌های گوناگون و غیره [است]. آن حرف حقیقی و حرف درست، آن یک کلمه‌ی صحیحِ «لااله‌الّاالله» گاهی دفن می‌شود. آن فهم عقلانی صحیح در زیر این حرفهای باطل گاهی دفن میشود، فراموش می‌شود؛ یکی از این دو معنا مراد آن بزرگوار است. پیغمبران می‌آیند که عقل را از زیر اینها استخراج کنند، بیرون بیاورند. خب، این حالا راجع به بعثت. ما [باید] چه کار کنیم؟ این‌جور عرض می‌کنم که به نظر من بعثت یک حادثه‌ی دفعی نیست. یک وقت یک برقی می‌زند و خاموش می‌شود؛ بعثت این‌جوری نیست؛ البتّه چرا، برای منافق این‌جور است: ذَهَبَ اللَهُ بِنورِهِم وَ تَرَکَهُم فی ظُلُماتٍ لا یُبصِرون؛ آدمی که از ته دل ایمان ندارد، یک برقی می‌زند، یک روشنایی‌ای برایش پیش می‌آید، بعد در زیر اهواء، هوس‌ها، فراموشکاری‌ها، غفلت‌ها و بقیّه‌ی عیوبی که دارد خاموش می‌شود. امّا در غیر منافق، در جریان طبیعی عالم، کلّ بعثت یک جریان است، یک امر مستمر است؛ مال یک زمان خاص، مال یک روز خاص نیست، مال همیشه است؛ نه‌فقط بعثت رسول اکرم، [بلکه] همه‌ی انبیا؛ حرف اصولی انبیا [مال] همیشه است. در قرآن کریم به کفّار می‌گوید: خب شما که ادّعا می‌کنید، یک کتابی بیاورید که از این دو کتاب هدایت‌کننده‌تر باشد؛ «دو کتاب» یعنی یکی قرآن و یکی تورات. ما به انبیا ایمان داریم؛ به همه‌ی انبیا ایمان داریم؛ منتها وقتی یک نبیّ بعدی آمد، حرف نبیّ قبلی را تکمیل می‌کند، پس [حرف] او منسوخ می‌شود. نسخ به این معنا است: [حرف] او را تکمیل می‌کند، یک چیزهایی‌اش را عوض میکند و یک چیزهایی‌اش را بر طبق زمان تکمیل می‌کند. بنابراین این جریان ــ جریان دین، جریان بعثت ــ یک جریان مستمر و همیشگی است. «همیشگی است» یعنی چه؟ یعنی در همه‌ی دوره‌ها میشود از برکات بعثت استفاده کرد؛ یعنی همان تحوّلی که در اوّل بعثت به وجود آمد و خود نبیّ مکرّم اسلام سینه سپر کرد و آمد وسط میدان و کارها را خودش با آن تلاش غیر قابل توصیف انجام داد، این [تحوّل] در همه‌ی زمان‌ها به تناسب ــ تناسب انسان‌ها، با تفاوت ما با آن قلّه‌ی عظیم ــ ممکن است؛ منتها شرطش چیست؟ شرطش این است که آن دو عاملی را که آن بزرگوار در اختیار گرفت و به کار برد، به کار ببریم: یعنی عقل و ایمان. اگر عقل و ایمان را ما به کار بیندازیم، بعثت به وجود می‌آید، تحرّک به وجود می‌آید، تحوّل به وجود می‌آید. تحوّل در ذهن، تحوّل در واقعیّت زندگی را به وجود می‌آورد؛ مشکلات برطرف می‌شود، اصلاح می‌شود. درسی که باید از بعثت بگیریم این است. امروز مخاطب این حرف، خود ما دولت‌های مسلمان و ملّت‌های مسلمان هستیم؛ همه‌ی ما مخاطبیم. باید بدانیم اگر در دنیا چیزی مطالبه می‌کنیم یا امید به لطف الهی در آخرت بسته‌ایم، باید به مفهوم بعثت و مقتضای بعثت و حرکت بعثت متشبّث بشویم. مَن کانَ یُریدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَمیعًا؛ عزّت آنجا است.
بیانات امام خامنه‌ای در دیدار جمعی از ۱۴۰۳/۱۱/۱۹ https://khl.ink/f/59275 بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین. خیلی خوش ‌آمدید برادران عزیز از نیروی هوایی و نیروی پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران. امروزیک بار دیگر خاطره‌ی مبارک و باشکوه نوزدهم بهمن سال ۵۷ تجدید می‌شود. اهمّیّت روز نوزدهم بهمن بیشتر از این جهت است که در این روز یک پرچمی برافراشته شد، یک پایه‌ای گذاشته شد که این توانست خطّ سیر ارتش جدید را تعیین کند. ارتش جمهوری اسلامی در واقع همان خطّی را حرکت کرد که آن روز آن جوان‌ها آمدند در مدرسه‌ی علوی و آن حماسه‌ی شجاعانه را آفریدند. در واقع نوزدهم بهمن باید روز تولّد ارتش جدید ایران شناخته بشود. شاید بتوان گفت که آن عاملی که توانست افراد متعدّدی، شخصیّت‌های برجسته‌ای را از درون ارتش به میدان انقلاب بکشاند، همین حرکت این جوان‌ها در روز نوزدهم بهمن بود. شخصیّت‌هایی بودند در داخل ارتش در رده‌های مختلف ــ از همافری و درجه‌داری تا درجات بالاتر و افسر ارشد ــ که اینها دلشان با مردم بود، دلشان با انقلاب بود لکن در درون ارتش، اینها توان و فرصت و زمینه‌ی بُروز و ظهور نداشتند؛ آن عاملی که توانست اینها را بکشاند و در این سطح عالی قرار بدهد، همین حرکت شجاعانه بود. افرادی مثل شهید نامجو، شهید صیّاد، شهید بابایی، شهید ستّاری، شهید کلاهدوز، شهید فلّاحی و افراد دیگر ــ شهدای بزرگی که بعضی‌شان از نام‌آوران شهدای جمهوری اسلامی در طول زمان محسوب می‌شوند ــ از دل ارتش بیرون آمدند، در مقابل چشم‌ها قرار گرفتند و نقش قهرمان را ایفا کردند. به احتمال زیاد عاملی که توانست اینها را این‌جور وارد میدان بکند، همان حرکت سه روز پیش از پیروزی انقلاب جوان‌ها بود؛ این جوان‌ها، جوان‌های نیروی هوایی سه روز قبل از پیروزی انقلاب در بحبوحه‌ی خطر این حرکت را انجام دادند. چند خصوصیّت هست که بنده همیشه در صحبت‌ها روی آنها تکیه می‌کنم؛ هر چند خصوصیّت، در این حرکت وجود داشت. یکی «شجاعانه بودن» این حرکت [بود]؛ شجاعت خیلی مهم است. اینکه یک انسانی این دل و جرئت را داشته باشد که وارد عرصه‌ی سخت بشود، خیلی مهم است؛ این حرکت، حرکتِ شجاعانه‌ای بود. هیچ‌ کس آن روز نمی‌دانست که سه روز بعد از این، نظام ساقط خواهد شد، رژیم پهلوی ساقط خواهد شد؛ کسی این را نمی‌دانست. ممکن بود همه‌ی‌ آنها به اعدام محکوم بشوند؛ [آنها] شجاعت نشان دادند. یکی «بهنگام بودن» [این] حرکت بود؛ بعضی از حرکت‌ها خیلی خوب است، شجاعانه است امّا در وقت خودش انجام نمی‌گیرد. حرکت توّابین در چند سال بعد از شهادت سیّدالشهدا (علیه السّلام) در کوفه حرکت خوبی بود امّا بهنگام نبود؛ آن روزی که باید اینها می‌آمدند و امام حسین را یاری می‌کردند، نیامدند؛ بعد پشیمان شدند، آمدند، اقدام کردند، همه‌ هم کشته شدند، میدان هم میدان سختی بود امّا خب چه فایده؟ بوقت باید وارد شد، حرکت را بهنگام و در لحظه باید انجام داد. حرکت این جوان‌ها بهنگام بود، در لحظه بود. اینهایی که عرض می‌کنیم فقط صِرفاً برای این نیست که از یک جمعی تمجید کرده باشیم؛ برای این است که ما امروز هم به همین‌ها احتیاج داریم. یک خصوصیّت دیگری که در این حرکت وجود داشت و بسیار باارزش بود، «محاسبه‌شده بودن و عقلانی بودن» [بود]؛ محاسبه شده بود، نشسته بودند، فکر کرده بودند، کار کرده بودند. از نوع حرکت پیدا بود که این یک حرکت آنیِ تصمیم‌گیری‌شده‌ی در لحظه نبود؛ روی آن فکر شده بود، کار شده بود، مطالعه شده بود. معلوم بود؛ ما که شاهد قضیّه بودیم، می‌فهمیدیم که قبلاً نشسته‌اند و این کار را محاسبه کرده‌اند. حرکت انقلابی به این احتیاج دارد؛ بعضی‌ها خیال می‌کنند حرکت‌های انقلابی بدون محاسبه است، نقطه‌ی مقابلِ عقلانی بودن است؛ این پندار غلطی است. حرکت انقلابی بیش از هر حرکت دیگری به محاسبه و به عقلانیّت احتیاج دارد. این هم یک خصوصیّت. خصوصیّت دیگر این بود که «از غفلت دشمن استفاده کردند»؛ یعنی اگر دستگاه‌های ضدّاطّلاعات آن روز و فرماندهان سطح بالای ارتشِ پادشاهی می‌خواستند حدس بزنند که یک حرکتی از درون ارتش ممکن است به نفع انقلاب انجام بگیرد، دیرترین جایی که به ذهنشان می‌رسید، نیروی هوایی بود؛ چون به نیروی هوایی می‌رسیدند، [به حرکت آنان] فکرشان نمی‌رسید. فَاَتاهُمُ اللهُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبوا؛ از جایی که گمان نمی‌کردند ضربه را خوردند. این برادران ما، این جوان‌های آن روز، از غفلت دشمن استفاده کردند و این حرکت را انجام دادند.
بیانات امام خامنه‌ای در دیدار ۱۴۰۳/۱۱/۲۴ https://khl.ink/f/59329 یکایک شماها و دیگر افرادی که در سازمان‌های مربوط به دفاع ــ چه سازمان صنایع [دفاع]، چه دیگر دستگاه‌ها ــ مشغول کار هستند، در افتخارات این نمایشگاه سهیمند و شریکند؛ از یکایک آنها عمیقاً تشکّر می‌کنیم و ملّت ایران باید از یکایک شماها تشکّر کنند. مسئله‌ی دفاع از ملّت، دفاع از امنیّت چیز کوچکی نیست. امروز قدرت دفاعی کشورمان زبانزد است، امروز قدرت دفاعی ایران زبانزد است؛ دوستان ایران به این قدرت دفاعی می‌بالند، و دشمنان ایران از این قدرت دفاعی می‌هراسند؛ این برای یک ملّت، برای یک کشور خیلی مهم است. و مهم این است که یک روز زورگویانی در دنیا بودند، قلدرهایی بودند ــ و الان هم هستند ــ که [وقتی] ما به توان دفاعی نیاز داشتیم و حاضر بودیم پولش را هم دو برابر یا چند برابر بدهیم، صریح می‌گفتند: «نمی‌فروشیم»! اجازه هم نمی‌دادند افرادی که مایل به فروش هستند بفروشند. می‌گفتند: «به ایران نمی‌فروشیم». امروز همان زورگویان به ایران می‌گویند: «نفروشید»! از آن مرحله‌ی «نمی‌فروشیم» تا این مرحله‌ی «نفروشید»، فاصله خیلی زیاد است؛ دانشمندان ما، فعّالان ما، کارگران ما،‌ دست‌های ریزه‌کار ما، ذهن‌های ورزیده‌ی جوانان ما و مردان ما توانستند این فاصله را پُر کنند. امروز ما از لحاظ دفاعی وضعمان خوب است؛ این نمایشگاه هم بیشتر از آنچه می‌دانستیم، به ما چیزهایی را نشان داد، یا آنچه را شنیده بودیم، در مقابل چشم ما قرار داد. و مهم این است که همه‌ی اینها در دوران تحریم اتّفاق افتاده. این پیشرفت‌ها در همان دوره‌ای اتّفاق افتاده که ما تحریم بودیم؛ یعنی در دوره‌ی «نمی‌فروشیم»، در دورانی که حاضر نیستند [به ما چیزی بدهند]. الان هم به همدیگر سفارش میکنند که «نبادا بگذارید فلان قطعات دست ایران بیفتد»؛ [امّا] بهترش را جوان‌های خود ما اینجا تولید می‌کنند. وضع خوبی بود بحمدالله، شیرین بود؛ از یکایک شماها، از مدیرانتان، از برجستگانتان، از اساتید عزیز و دانشمندان برجسته‌تان صمیمانه تشکّر می‌کنم. چند نکته را عرض میکنم. نکته‌ی اوّل این است که این پیشرفت‌هایی که ما امروز داریم، رتبه‌ی قدرت دفاعی ما را بالا آورد، لکن این به معنای آن نیست که ما احساس کنیم خب دیگر الحمدلله مسئله تمام شد؛ نه. ما چون از صفر شروع کردیم، با اینکه خیلی کار شده، خیلی تلاش شده امّا هنوز در بسیاری از موارد به خطوط مقدّم نرسیده‌ایم؛ ما باید به خطوط مقدّم برسیم؛ به چه دلیل؟ به دلیل اینکه بدخواهان ما در مواردی در خطوط مقدّمند؛ پس ما باید خودمان را در مقابل بدخواهانمان قادر بر دفاع کنیم، و این نمی‌شود مگر اینکه به خطوط مقدّم برسیم؛ این[طور] است. قرآن درس لازم را در این مورد به ما داده: وَاَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم‌؛ این کلمه‌ی «مَا استَطَعتُم» خیلی مهم است؛ یعنی هر چه می‌توانید؛ هر چه می‌توانید خودتان را آماده کنید! معنای این [درس] آن است که باید ما این حرکتی را که چند سال است شروع شده و خب ثمراتش را در مواقع گوناگون مشاهده کرده‌ایم ــ بعضی از آنها را وزیر محترم گفتند، مقداری را هم آنجا در نمایشگاه مشاهده کردیم و شنیدیم ــ اینها را بایستی ما افزایش بدهیم؛ باید این ادامه پیدا کند. این نکته‌ی اوّل. پس بنابراین پیشرفت نباید متوقّف بشود؛ قانع نباید بشویم. یک روزی مثلاً فرض بفرمایید مِن‌باب‌مثال در مورد دقّتِ موشک، یک چیزی را، یک حدّی را برای خودمان در نظر گرفتیم، حالا احساس می‌کنیم این حد کافی نیست؛ کافی نیست! باید جلوتر برویم، باید جلوتر برویم! این نکته‌ی اوّل: باید پیشرفت ادامه پیدا کند.
۱۳۶۵/۱۲/۰۱ https://khl.ink/f/21491 خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم الحمدلله ربّ العالمین نحمده و نستعینه و نستغفره و نتوکّل علیه و نصلّی علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم‌ محمّد و علی اله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین سیّما بقیّةالله فی الارضین و صلّ علی ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین. قال الله الحکیم فی کتابه: الّذین یتّبعون الرّسول النّبىّ الامّىّ الّذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التّوراة و الانجیل یامرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحلّ لهم الطّیّبات و یحرّم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم والاغلال الّتی کانت علیهم.  برادران و خواهران عزیز نمازگزار را توصیه می‌کنم به تقوای الهی و پرهیز از گناه و تسلیم شدن در مقابل الهام معنوی و ربانی احکام قرآن و مخالفت با وسوسه‌های نفس اماره. بحثی که امروز در خطبه‌ی اول عرض خواهم کرد، دنباله‌ی بحث آزادی فکر و عقیده در اسلام است که در هفته‌ی قبل درباره‌ی آن به طور مجمل مطالبی عرض شد و سه محور در باب این نوع از آزادی ارائه شد: یکی، محور آزادی تفکر و تعقل در اسلام که درباره‌ی آن بحثی انجام گرفت. دوم، محور آزادی عقیده‌ی مذهبی و سوم، آزادی تفکرات و عقائد و سلائق سیاسی.  درباره‌ی محور دوم یعنی آزادی عقائد مذهبی لازم است قدری بحث را توسعه بدهیم و این مسئله را که امروز در دنیا هم مطرح است، از دیدگاه اسلام تا حدودی که ظرفیت این مجمع اجازه می‌دهد، باز کنیم. مسئله‌ی آزادی عقیده در اسلام یک مسئله‌ی مهم و اساسی است که نظر متفکران اسلامی هم به صورت جمع‌بندی شده در این زمینه و مبسوط ارائه نشده است و بعضی از متفکرین و نویسندگان و محققین در آن باره بحث کرده‌اند، لکن به اعتقاد بنده این بحث باز هم محتاج بررسی و دقت نظر بیشتری است. بعضی تحت تأثیر موج آزادی عقیده در غرب و اینکه اینجور رایج شده است که هر عقیده‌ای محترم است و به هیچ عقیده‌ای نباید تعرض کرد قرار گرفتند و نظر اسلام را به سمت آزادی عقیده با همان معنای غربی سوق دادند. بعضی دیگر در طرف مقابل با توجه به بعضی از آیات کریمه‌ی قرآن و روایات مسئله را بسیار محدود و مضیّق گرفتند و کلاً عقیده‌ی مذهبی آزادِ غیر عقیده‌ی اسلامی حق را از دیدگاه اسلامی دور می‌دانند. شاید هر یک از این دو دسته نویسندگان و محققان نظر واقعی و بحث مستوفایشان - اگر این بحث را بخواهند بکنند - نتیجه‌ای غیر از آنچه که از گفته‌های آنها استفاده می‌شود باشد، ولی به هر حال آن مطلبی که بنده با مراجعه‌ی به آیات و بعضی از روایات و گفته‌های بزرگان در این زمینه به نظرم رسیده و فعلاً در حد یک عقیده‌ای است که جای بحث و مطالعه و تبادل نظر دارد، این چیزی است که امروز عرض خواهم کرد و همان طور که عرض کردم، باب بحث بسته نیست، این چیزی است که بنده فعلاً از منابع اسلامی و شرعی استفاده می‌کنم.  اولاً عقیده‌ی قلبی چیزی که بتوان آن را مورد فشار و زور قرار داد، نیست. آنچه که می‌تواند مورد زور و فشار و تحمیل قرار بگیرد، او عمل انسانی است، منش انسانی است، نه عقیده‌ی قلبی. لذا شما می‌بینید سخت‌گیری‌هائی که در قرون وسطی در اروپا نسبت به عقاید مذهبی و سیاسی و اجتماعی و علمی انجام گرفت و به کشته شدن و زنده در آتش افکنده شدن هزاران نفر انجامید، نتوانست آن عقاید را از بین ببرد و منسوخ کند و آن عقاید مثل دیگر عقایدی که در طول تاریخ مورد فشار قرار گرفتند، در جامعه ماند. عقیده زور بردار نیست. عقیده را با ابزار خاص خودش می‌شود تغییر داد یا در کسی ایجاد کرد. ما می‌توانیم در یک جمله بگوئیم عقیده در اسلام آزاد است، منتهی این آزادی عقیده را باید باز کنیم و معنا کنیم. یعنی چه آزاد است؟ آزادی عقیده به این معنا نیست که اسلام اجازه می‌دهد و جایز می‌شمارد و روا می‌داند که انسان‌ها از عقیده‌ی حق، از بینش درست منحرف بشوند و یک اعتقاد غلط و نادرست را در قلب و فکر خود بپذیرند. اگر کسی بگوید آزادی عقیده در اسلام معنایش این است که هرکسی از نظر اسلام می‌تواند و برایش مباح و رواست که هر نوع عقیده‌ای را ولو باطل و غلط انتخاب بکند، این یقیناً راه ثواب را نپیموده است (طبیعی است که همچنانی که اعضا و جوارح انسان وظائفی دارند و اعمالی را باید انجام بدهند، قلب و فکر انسان هم وظیفه‌ای دارد که در روایات هم به وظائف قلب و روح اشاره شده است و آن وظیفه عبارت است از اینکه خدای متعال را به وحدانیت و صفات حسنی بشناسد و درباره‌ی نبوت و درباره‌ی معاد و درباره‌ی بقیه‌ی معارف اسلامی همان عقیده‌ی حق و صحیح را بپذیرد.) پس، معنای آزادی عقیده این نیست.
خطبه‌های امام خامنه‌ای در نماز جمعه تهران ۱۳۶۵/۱۲/۱۵ https://khl.ink/f/21492 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم‌ الحمدلله ربّ العالمین نحمده و نستعینه و نستغفره و نستهدیه و نتوکّل علیه و نصلّی و نصلّم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه و حافظ سرّه و مبلّغ رسالته سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم‌ محمّد و علی اله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المعصومین سیّما بقیّةالله فی الارضین و صلّ علی ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین. قال الله الحکیم فی کتابه: بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم. الّذین یتّبعون الرّسول النّبىّ الامّىّ الّذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التّوراة و الانجیل یامرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحلّ لهم الطّیّبات و یحرّم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم و الاغلال الّتی کانت علیهم.  همه‌ی برادران و خواهران عزیزِ نمازگزار را توصیه می‌کنم به استفاده از این ایام و لیالی متبرک، ماه رجب، ماه دعا و تضرع و خشوع و اظهار بندگی و کسب ذخیره‌ی تقوا. فرصت مغتنم این ماه و ماه شعبان و ماه رمضان را باید برای تسویه‌ی دل‌ها و جان‌ها مغتنم شمرد و گوش دل را به الهام ربانی و معنوی این ماه‌های مبارک داد و جان و دل را ان‌شاءالله به ذکر خدا زنده کرد. بحثی که در هفته‌های گذشته عرض شد درباره‌ی آزادی و اخیراً آزادی عقیده در اسلام و از نظر اسلام بود. به طور خلاصه عرض شد که اسلام طرفدار آزادی عقیده در جامعه‌ی اسلامی است. یعنی کسی را به خاطر داشتن عقیده‌ی غلط و باطل مورد تعقیب و فشار و زور قرار نمی‌دهد؛ هرچند که عقیده‌ی باطل از نظر اسلام مطرود و نامقبول است. درباره‌ی این بحث، چون بسیار بحث اساسی و مهمی است و تکلیف ما به عنوان دولت اسلامی را باید معین بکند، امروز هم مطالبی عرض می‌کنم. ممکن است در آن مطلبی که در هفته‌ی قبل گفته شد، تردیدهائی به مناسبت برخی از مسائلی که در اسلام مطرح هست، به وجود بیاید، من بعضی از آن نکات لازم را در این زمینه عرض می‌کنم.  یک تردید از ناحیه‌ی آیاتی که در قرآن مربوط به کفار و مشرکین و طرفداران عقاید باطل است؛ ممکن است کسی بگوید اگر اسلام آزادی عقیده را در جامعه‌ی خود تأمین میکند، پس این همه آیات قرآنی درباره‌ی این عقاید باطل چیست؟ جواب این است که این آیات هیچ کدام - تا آن‌جائی که بنده مراجعه کردم - به مسلمان‌ها دستور نمی‌دهد که کافر را به خاطر اعتقادش، نه به خاطر عملش، مورد تعرض و آزار قرار بدهند. جنگ با کفار مربوط است یا به آن صورتی که کافر علیه نظام اسلامی و ایمان اسلامی دست به مبارزه و حمله زده است که وظیفه‌ی اسلام و مسلمین در اینجا دفاع از حوزه‌ی اسلام و جامعه‌ی اسلامی است یا مربوط است به مبارزه با سران کفر و سردمداران نظام‌های ملحد و طاغوتی که ملت‌ها را اسیر خود کرده‌اند. اما در مورد خود اعتقاد کفر ما در قرآن آیه‌ای داریم که بخصوص مسلمان‌ها را امر می‌کند که با دارندگان این اعتقاد اگر تجاوز و تعرضی علیه‌اسلام و مسلمین نکردند، حتی نیکوکاری هم بشود. آن آیه در سوره‌ی مبارکه‌ی ممتحنه است که می‌فرماید: «لا ینهکم الله عن الّذین لم یقاتلوکم فی الدّین و لم یخرجوکم من دیارکم أن تبرّوهم و تقسطوا الیهم انّ الله یحبّ المقسطین»؛ یعنی آن کفاری که بر سر ایمان شما و دین شما با شما به جنگ برنخاستند، خدا نمی‌گوید به آنها نیکی نکنید و خدا نمی‌گوید با آنها قسط و عدل را رعایت نکنید، بلکه خدای متعال می‌گوید که به آنها نیکی هم بکنید و خدای متعال نیکوکاران را دوست می‌دارد. قسط و عدل در جامعه‌ی اسلامی قاعدتاً به معنای رعایت حقوق افراد آن جامعه است که آن کافر هم یکی از همان افراد است یا حتی کفاری که در خارج از آن جامعه زندگی می‌کنند، ولی با نظام اسلامی، با مسلمین و با اسلام ستیزه‌ای نمی‌کنند.  مورد بعد در مورد بت‌شکنی‌های معروف تاریخ است. همان طوری که می‌دانید، در تاریخ نبوتها، تاریخ توحید، به موارد برجسته‌ای برخورد می‌کنیم که پیغمبران به بت‌شکنی پرداختند و بت را که مایه‌ی تقدس و ایمان جمعی از مردم بوده، از بین بردند؛ یک نمونه در مورد ابراهیم خلیل‌الله است، یک نمونه در مورد رسول اکرم هنگام ورود به شهر مکه است و پس از فتح مکه که این را هم ممکن است کسانی تصور کنند که با آزادی عقیده در اسلام منافی است. لکن در مورد بت‌شکنی ابراهیم باید توجه کنیم که حرکت ابراهیم برای بیدار کردن ذهن به خواب رفته و تخدیر شده‌ی مردم آن جامعه‌ی جاهلی بود. مردمی که در طول زندگی خود هرچه شنیدند، درباره‌ی شرکت و نظام شرک‌آلود شنیدند.