علامه سید محمدتقی موسوی اصفهانی
درباره حدیث بالا میفرماید:
غربت دو معنی دارد
۱. دوری از خاندان و وطن و شهر
۲. کمیِ یاوران
و امام زمان به هر دو معنی غریب است.
#بهامیدفرداییروشن
#شبتونبخیر
💠 دوست داری امام زمان به یادت باشه!
🔸️آن وقتى كه ما را در لحد میگذارند، نام ائمه علیهمالسلام را میبرند و به يادمان میآورند. آن [دنیا،] هم به ما میگويند: «بگو امامت كی است؟»
🔸️ما كه گوشت و پوستمان از نام و بركات امام رشد كرده، اگر به یاد امام نباشیم، پس چه كسى میخواهد به يادش باشد؟ اگر به يادش نباشيم چه كسى ضرر كرده؟ دوست نداريد امام زمان عجلاللهتعالیفرجه به ياد شما باشد؟
۱۳۷۴/۱۲/۲۶
💫💖 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💫
📎 #ظهور
📎 #امام_زمان
📎 #علامه_مصباح
💢 زمستان؛ بهار مؤمن
امام صادق علیه السلام:
🌺 الشِّتَاءُ رَبِیعُ الْمُؤْمِنِ یَطُولُ فِیهِ لَیْلُهُ فَیَسْتَعِینُ بِهِ عَلَی قِیَامِهِ وَ یَقْصُرُ فِیهِ نَهَارُهُ فَیَسْتَعِینُ بِهِ عَلَی صِیَامِهِ؛
🌸 زمستان، بهار مؤمن است؛ شبهايش طولانى است و براى عبادتِ نيمه شب از آن كمك مىگيرد و روزهايش كوتاه است و براى روزه گرفتن از آن مدد مىجويد.
📚 بحار الأنوار، ج۸۰، ص۱۳۳.
🔻صله رحم باعث طولانی شدن عمر و قطع رحم باعث کوتاه شدن عمر میشه
اگه آیات و روایات درباره صلهرحم رو میدیدیم، اهمیت این عمل متوجه میشدیم. یکی از بدترین کارها که اثر وضعیش رو هم هم تو آخرت میبینیم هم تو همین دنیا، قطع رحمه. تاجایی که امام صادق علیه السلام فرمود. هیچ چیز مثل صله رحم عمر را کم و زیاد نمیکنه، تاجایی که شخص سه سال به پایان عمرش باقی مونده، صله رحم میکنه و سی سال به عمرش اضافه میشه و 33سال بعد از دنیا میره. و کسی هم 30 سال از عمرش باقی مونده و قطع رحم میکنه و عمرش کوتاه میشه و 3سال بعد از دنیا میره. 😱
🔻حالا چهجوری عمر زیاد میشه؟
اول عنایت خود خدا به وصلکننده ارحام. این سنت الهی هستش که صله رحم باعث افرایش عمر و برکت در زندگی میشه
دوم، علاوه بر عنایت خدا، محققان اومدن بررسی کردن دیدن دلیل فیزیولوژی هم داره. وقتی آدم مادر، پدر یا خویشاوندانش رو میبینه در بدنش هم تغییراتی بوجود میاره، مثلا پمپاژ خونش تغییر میکنه، فلان هورمونش مترشح میشه، فعل و انفعالاتی در بدنش بوجود میاد که تو سلامتیش خیلی موثره مثلا شادی. البته اینم باز عنایت خداس.
🔻برعکسشم هست. شما فقط بشین تو خونهات. نه کسی بیاد خونهات، نه خونه کسی برو. خودبهخود افسردگی میگیری میفتی معتاد میشی میمیری، عمرت کم میشه😆. اگه هم تاثیری روت نذاره و افسرده نشی، خدا عمرتو کم میکنه
خلاصه این رسم و رسومات خوب ایرانی مثل یلدا، نوروز، سالی یکبار عمرهامونو طولانی میکنه. انقدر این رسم خوبه که وقتی یکی از ایرانیها درباره عید نوروز جملاتی به پیامبر(ص) گفت، پیامبر فرمود، ای کاش همه روزها نوروز بود.
🔻البته یه اشکالی هم داره این مدل مناسبتها، مثل عید نوروز، رو مادر، روز پدر، شب یلدا. چه اشکالی؟
اگه صله رحم محدود به این روزها بشه. و بعبارتی صله رحم مناسبتی بشه. این خوب نیست. صله رحم بخاطر اهمیتش باید در طول سال جریان داشته باشه. البته این اشکال از خود ماست. نه مناسبتها. برای ما که روزبهروز داریم از هم دور میشیم این مناسبتها غنیمته. تا از جدایی کامل اقوام از هم، جلوگیری کنه. ولی باید اصلاح کنیم، اصلاح اساسی.
ادامه دارد ...
قطع رحم تحت هیچ شرایطی جایز نیست. در قسمتهای بعدی بیشتر به این موضوع میپردازم
#صلهرحم (قسمت اول)
#حسین_دارابی
🔴 صله رحم فقط به دیدن و مهمونی رفتن نیست، باید مشکل حل بشه
صله رحم فقط شام خوردن نیست
فقط دید و بازدید نیست
تو صله رحم باید مشکل حل کنیم
بقول علامه طباطبایی مثل میتها مهمونی نرید. چه بسا کسی بره خونه کسی مهمونی، ولی صله رحم محقق نشه. ولی یکی حتی طرف رو نبینه، ولی صله رحم محقق بشه. چون مشکل اقوامش رو حل میکنه، یه خیری بهشون میرسونه
🔻ارحام باید از مشکلات هم باخبر باشن، تا بتونن کمک کنن به همدیگه. وقتی شما مشکل یکی از اقوامو حل کردی، ده نفرم هستن که مشکلات تو رو حل کنن.
یکی کارای فنی بلده میاد مثلا تعمیرات خونهات رو انجام میده. یه روزی هم اون میخواد وام بگیره، ضامن میخواد. تو میتونی و ضامنش میشی. بعد قسطاشو نمیده، دعواتون میشه😂 قطع رابطه میشه
خلاصه تو صله رحم باید مشکل حل بشه
اگه برادرت، خواهرت، مادرت، عمهات، مشکل مالی دارن. وقتی داری میری خونهشون دو کیلو میوهای، مرغی، گوشتی😰 چیزی بخر ببر براشون. به مناسبتهای مختلف یه پاکتی چیزی بده بهشون. بدون اینکه کسی بفهمه زنگ بزن بگو اگه پول نیاز داری رو من حساب کن، کسی هم قرار نیست بفهمه
✅ در روایات و آیات هست که اگه میخواید به فقرا کمک کنید، اولویت با نیازمندان فامیله (ذوی القربی)، بعدش همسایهها، ایتام و الی آخر. این اهمیت خویشاوندان رو میرسونه.
شاید یکی از دلایلی که در روایت اومده "صله رحم تنفی الفقر"
صله رحم فقر رو از بین میبره.
همین باشه. خود مردم مشکلات همو حل میکنن. البته اگه مشکل همو هم نتونستن حل کنن به برکت صله رحم خدا خودش مشکلاتو حل میکنه. کلا خدا مشکلاتو حل میکنه. بندههاش وسیلهای هستن که امر خدا رو محقق میکنن
🔻اصلا بنظر من اینکه روز به روز وضعیت اقتصادی مردم داره بدتر میشه به کمرنگ شدن صله رحم ربط داره. زغال خوب هم که همون مسئولین باشن، بیتاثیر نیست. چه بسا اگه تحقیق کنیم با 20 واسطه میرسیم به صله رحم
یه روایت از امیرالمؤمنین(ع) هست خیلی عجیبه، حضرت میفرمایند:
اِذا قطَعُوا الارحام جُعلَت الأموالُ في أيديِ الاشرار
هرگاه مردم قطع رحم کنن، ثروت و اموال در دست اشرار قرار میگیره.
روی این حدیث جا داره فکر کنیم، یعنی چی؟
#حسین_دارابی
#صلهرحم (قسمت دوم)
شنبه تون عالی🌷
ان شاءالله
امروزبهترین روز🌷
زندگیتون باشه
حال خوب
دلخوشی فراوان 🌷
رزق و برکت بسیار
موفقیت پی درپی و🌷
نگاه مهربان خدا نصیبتون
روزتون زیبا و در پناه خدا 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین جان..
توعزیزترینچیزیهستیکهدرقلبمدارم❤️
صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚
🍃رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_اربابم
#سوره_ذاریات
امام صادق عليه السلام میفرمایند:
هرکس سوره ذاریات را در روز یا شب بخواند، خدا امر معیشت او را اصلاح کرده و روزی او را وسعت دهد و قبر او را به چراغی که تا روز قیامت نور می دهد، نورانی می کند.
🌟
📣 چهار مسئله اولویتدار حوزه خانواده از نظر امام خامنهای
📆 در ۲۴ مردادماه ۱۳۹۸، جمعی از تشکلهای مردمنهاد فعال در حوزهی خانواده، با حضرت آیتالله خامنهای دیدار کردند. در این دیدار رهبر انقلاب به صورت اجمالی بر روی چهار مسئلهی محوری حوزهی خانواده تأکید نمودند:
1️⃣ بقاء خانواده، مقابله با طلاق و جلوگیری از متلاشی شدن خانوادهها
2️⃣ اصلاحِ فضای داخل خانواده و جلوگیری از ظلم به زنان با قانونگذاری براساسِ هنجار درستِ اسلامی
3️⃣ فرزندآوری و مقابله با پیریِ جمعیت
4️⃣ ازدواج مجرّدان
#خانواده
من ادواردو نیستم 9.mp3
23.24M
📗کتاب صوتی بسیار شنیدنی
من #ادواردو نیستم
"سرگذشت ثروتمندترین شهید شیعه"
قسمت 9⃣
من ادواردو نیستم 10.mp3
26.58M
📗کتاب صوتی بسیار شنیدنی🔟
من #ادواردو نیستم
"سرگذشت ثروتمندترین شهید شیعه"
⭐️قسمت آخر⭐️
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#یادت_باشد #قسمتپنجاههفتم 🌿﷽🌿 🌸فردای روزی که حرکت کرده بود هنوز از روی سجاده نمازم بلندنشده بو
#یادت_باشد
#قسمتپنجاههشتم
🌿﷽🌿
🌻دلم برای همه چیز تنگ شده بود.
برای پیاده رفتن هایمان،برای بستنی خوردن هایمان،برای شوخی های حمید.
🌹دوست داشتم این چند روزی که وسط دوره مرخصی گرفته بود وتا قزوین آمده بودلحظه ای ازهم جدا نباشیم.
عمه با حمید تماس گرفت وگفت:ناهار تدارک دیده،منتظرماست.
ناهار را که خوردیم حمید چمدانش را باز کرد.
کلی سوغات برایمان آورده بود.
برای من هم چند دست لباس خریده بود.
🌹لباس ها را داخل چمدان مرتب تا کرده بود،وسط هرکدام گل گذاشته بود و بهشان عطر زده بود.
عمه تا این همه خوش سلیقگی حمید را دید به شوخی گفت:
باورم نمیشه توهمون حمیدی باشی که دوره مجردی ازخریدواین جورکارها فراری بودی،دست به سیاه و سفید نمیزدی!
اخه حمید دختر باید لباساشو خودش بیاره خونه بخت،توکه همه چی خریدی!
❤️تاعمه این را گفت همه زدیم زیر خنده،مشخص بود کلی وقت گذاشته وتمام ساعت هایی که کلاس نداشته #دنبالاینبودهکهببیندچطورمیتواندمنراخوشحالکند.
🌷با اینکه هوا به شدت گرم بود ولی تمام یک هفته ای که حمید قزوین بود راباهم گذراندیم.
جاهای مختلف قرارمیگذاشتیم،حتی وسط گرمای ظهر که همه دنبال خنکی کولر وسایه اتاق های خلوت هستند ما دنبال آن بودیم که همه لحظات را کنارهم باشیم.
برخلاف روزهایی که دوره بود این یک هفته خیلی زود تمام شد.
باید برای ادامه دوره ها به مشهد میرفت.
💐جدایی بار دوم خیلی سخت تر بود.
سعی کردم موقع خداحافظی پیش خود حمید ناراحتی نکنم.چون مبدانستم شغل حمید ازاین ماموریت ها و دوره ها زیاد دارد.
اگرمیخواستم برای هر خداحافظی آه وناله سردهم روی اراده حمید اثر منفی میگذاشت.
چون سری قبل غذای توی راهی اذیتش کرده بود،موقع رفتن برایش ساندویچ خانگی درست کردم.
حمید را که راه انداختم همان جا داخل حیاط کنار باغچه کلی گریه کردم.
🌺پیش خودم گفتم:
ماشانس نداریم،اوایل نامزدیمون که افتاد توی پاییزو زمستون،به خاطر کوتاهی روزها وهوای سرد نمی تونستیم زیاد کنارهم باشیم.
حالا هم که روزها بلندوهوا خوب شده حمید کنارم نیست و دوره داره.
ادامه دارد....
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#یادت_باشد #قسمتپنجاههشتم 🌿﷽🌿 🌻دلم برای همه چیز تنگ شده بود. برای پیاده رفتن هایمان،برای بستنی
#یادت_باشد
#قسمتپنجاهنهم
🌿﷽🌿
🌸روزهایی که نبود خیلی سخت گذشت.
در ذهن خودم خیال بافی می کردم،می گفتم اگر حمید الان بود با هم می فرفتیم ((چهل ستون))شاید هم می رفتیم فدک((تپه نورالشهدا)).
🍎دلم برای شیرین زبانی ها ومهربانیش لک زده بود،مخصوصا که دوم تیر اولین تولدم بعد از نامزدی کنارم نبود،زنگ زد تلفنی تبریک گفت،کلی شوخی کرد،ناراحت بودم که نیست چون نبودنش برایم سخت شده بود.
حدس زدم که حمید متوجه ناراحتیم شد چون بلافاصله بعد از تماسش چند پیامک فرستاد.
❤️برایم شعر گفته بود و من را((قرة العین))صداکرد،چند متن ادبی هم برایم نوشت وفرستاد.
پایش می افتاد یک پا شاعر میشد،هم متن های خوبی می نوشت هم اوقات شعر می گفت،در کلمه به کلمه متن هایش می شد دل تنگی را حس کرد.
🌷با اینکه می دانستم متن ها واشعار را از خودش می نویسد فقط برای اینکه حال و هوایش عوض کنم نوشتم:((انتخاب های خیلی خوبی داری حمید،واقعا متن های قشنگیه،از کدوم کتاب انتخاب می کنی؟))
💐بی شیله پیله گفت:منو دست انداختی دختر؟این ها همش دست نوشته های خودمه
نوشتم:شوخی کردم عزیزم،کلمه به کلمه ای که می نویسی برام عزیزه،همشون رو توی یه تقویم نوشتم یادگاری بمونه.
فردا که تماس گرفت از من خواست شعری که دیشب فرستاده بود رابرایش بخوانم.
🌺شعر هایش ملودی وآهنگ خاص خودش را داشت،از خودم من در آوردی یک آهنگ گذاشتم،صدایم را صاف کردم و شروع کردم به خواندن،همه هم غلط ودرهم برهم!
عشقم دست هایم را تکان می دادم ولی هر کاری کردم نتوانستم ریتم شعرش را به خوبی در بیاورم.
حمیدگفت:توبا این شعر خوندن همه احساس من رو کور کردی.
🌹دونفری خندیدیم،گفتم:خب حمید من بلدنیستم خودت بخون.
خودش که خواند همه چیز درست بود،وزن وآهنگ وقافیه سر جایش بود،وسط شعر سکات شد،
گفت عزیزم من میخونم حال نمی ده،تو بخون یکم بخندیم!
ادامه دارد....
🔶همکاری کودک در کار خانه
🔸از همان خردسالی شروع کنید. کارها را متناسب با سن و توانایی اش به او بسپارید.
🔸دقیقا کاری را که از کودک انتظار دارید، همراه نحوه ی درستِ انجامش به اون نشان دهید.
بی درنگ پس از انجام درستِ کار، او را تشویق کرده و ضمن بازگو کردن همکاری کودک در جمع دیگران، او را تحسین کنید.
🔸زمان انجام کار را به کودک یادآوری کنید. برای مثال جدولی بکشید که مشخص می کند کودک چه زمانی باید چه کاری را انجام دهد. مثلا بگویید بعد از تمام شدن غذا او باید چه کاری بکند.
🔸بعد از گذشت مدتی از همکاری کردن کودک، در پایان هر روز، و نه در طول روز، در حضور او عملکردش را بررسی کنید. کم کم فاصله ی زمانی این بررسی ها را بیشتر کنید.
🔸برای هر همکاری کودک یک امتیاز قرار دهید و برای هر چند امتیاز یک جایزه، عدم همکاری او را با محروم کردنش از علایق و امکاناتش، تنبیه کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 نگاه زیبا و عارفانهی مسالهی مالکیتِ تن.
🔸استاد فروغی
⬅️ اگر روزی ازم بپرسن چه آدمایی رو بیشتر دوس داری، میگم اونهایی که توی زندگی بیشتر از همه رنج کشیدن. رنج نه به منزله غم. که غم هم میتونه شکلی از رنج باشه.
⬅️ رنجی که به معنی رشد و رسیدن به نورِ امید وسط تاریک ترین روزهای زندگیشون باشه. اون آدمها شاید زیاد کتاب نخونده باشن.
⬅️ شاید سواد زیادی نداشته باشن. شاید پولدار نباشن. ولی عمیقن. انسان های عمیق رو دوس دارم.
⬅️ اینکه حتی با سکوتشون هم حرف های زیادی دارن. اگه یه روزی ازم بپرسن چه آدمایی رو بیشتر دوس داری، میگم اون آدمایی که با رنج قد کشیدن...
جَريحٌ وَلكنْ إنْ أتاكَ الجُرح
بِجُرحِه إلتَئَم حُسین...
حسین جان!
تو تنها غمی هستی که آدمیزاد
برای به سینه کشیدنش مشتاق است..
صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚
🍃رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_اربابم
🌹 سلام
💫 یکشنبه تون عالی
💗امروزتان پراز موفقیت
⛄️و پراز اتفاقات زیبا
💫 براتون روزی پراز لطف خداوند
💗دلی آرام
⛄️زندگی گرم و
💫یک دنیا سلامتی آرزومندم
💗روزتـون زیبـا و در پنـاه خـدا💐
💠 رشد جمعیت مجازی!
📈 آیا میدانستید رشد بالای جمعیت کشور امارات نه به خاطر فرزندآوری، بلکه به دلیل مهاجرپذیری بسیار زیاد آن است؟!
📎مطالعه بیشتر :
🌐 https://btid.org/fa/news/227638
📎 #فرزند_آوری
📎 #سیاسی
📎 #امارات
📎 #مهاجرپذیری
در مسیر آرامش💞
اگر همه ما تنها در حد اینکه
در میوه فروشی میوهای خراب را کنار میزنیم تازهها و سالمترها را جدا میکنیم ،افکار منفی را کنار میزدیم و فقط افکار زیبا رنگارنگ، سالم و هر آنچه که انرژی بخش است را به ذهن خود راه میدادیم،
هر روزمان پر از هیجان
دلهایمان پر از شکوفهٔ امید و معجزهها مانند باران بر سرمان میریختند.
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#یادت_باشد #قسمتپنجاهنهم 🌿﷽🌿 🌸روزهایی که نبود خیلی سخت گذشت. در ذهن خودم خیال بافی می کردم،می
#یادت_باشد
#قسمتشصتم
🌿﷽🌿
🌻نوزدهم تیر دوره مشهد تمام شد،حمید با نمره عالی قبول شده بود،همه درس ها یا نوزده شده بود یا بیست.
من هم امتحاناتم را خیلی خوب داده بودم،دوباره کلی وسیله وسوغاتی خریده بود.
مخصوصا یک عطر خوشبو گرفته بود که من هیچ وقت دلم نمی آمد استفاده کنم.
💐این آخری ها خیلی کم می زدم ،می ترسیدم تمام شود،کوچک ترین چیزی هم که به من می داد دوست داشتم دودستی بچسبم.
اوایل به خودم می گفتم من را چه به عشق!من را چه به عاشقی!من را چه به شیفته شدن!
ولی حالا همه چیز برای من شده حمید! با همه وجود حس می کردم عاشق شده ام.
❤️چند روزی از برگشتش نگذشته بود که حمید مریض شد،فکر میکردم به خاطر شرایط دوره این طور شده باشد.
با هم به درمانگاه پاکروان خیابان حیدری رفتیم.
دکتر برایش سرم نوشته بود،پرستار تا رگش را پیدا کند دو سه بار سوزن زد.
🌷این اولین باری که به کس دیگری سوزن می زدند اما من دردش را حس می کردم،این اولین باری بود که کس دیگری مریض می شد ولی انگار من بد حال شده بودم.
از مسئول ترزیقات اجازه گرفتم تا وقتی که سِرُم تمام بشود کنار حمید بنشینم.
🌸از کیفم قرآن درآوردم،بیشتر از حمید حال من بد شده بود،طاقت درد کشیدنش را نداشتم.
شروع کردم به خواندن قرآن،حمید گفت:
خانوم بلند بخون،معنی رو هم بخون،این دارو ها همه بهانه است،شفای واقعی دست خداست.
ادامه دارد....
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#یادت_باشد #قسمتشصتم 🌿﷽🌿 🌻نوزدهم تیر دوره مشهد تمام شد،حمید با نمره عالی قبول شده بود،همه درس ه
#یادت_باشد
#قسمتشصتیکم
🌿﷽🌿
🌷ماه رمضان حال وهوای خوبی داشتیم.
یا به خانه عمه می رفتیم یا حمید به خانه ما می آمد،بعضی از روزها هم افطاری می کردیم و به مزار شهدا می رفتیم.
روزی که خانواده عمه را برای افطاری دعوت کرده بودیم،بحث ازدواج و مشخص کردن تاریخ عروسی پیش آمد.
حمید گفت:
🍀ــ ما چون دیرتر از آقا سعید نامزد کردیم،اجازه بدید اول اونها تاریخ ازدواجشون مشخص بشه.
عمه با خنده گفت:
والا تا اونجایی که من یادم میاد موقع به دنیا اومدنتون ما فکر می کردیم فقط یه بچه است،
اول هم تو هم به دنیا اومدی،پنج دقیقه سعید به دونیا اومد،به حساب کوچیک بزرگی هم که حساب کنیم اول باید عروسی حمید رو بگیریم.
با این حال حیمد زیر بار نرفت،خیلی حواسش به این چیز ها بود.
💐وقتی تاریخ عروسی آقا سعید قطعی شد،ما هم دوم آبان را برای عروسی خودمان انتخاب کردیم.
از فردای ماه رمضان پیگیر مقدمات عروسی شدیم.
🌺تالار را هماهنگ کردیم،
طبق قرار روز عقد چهاروسلیه یعنی یخچال،تلویزیون،فرش ولباسشویی را حمید خرید،بقیه جهاز را هم تا جایی که امکان داشت حمید همراهم آمد و با هم خریدیم.
خیلی دنبال چیز های آنتیک و گران نبودیم،هر فروشگاهی که می رفتیم دنبال جنس ایرانی بودیم.
🌹نظر هر دوی ما این بود که تا جایی که امکانش هست وسایل زندگی آیندمان ایرانی باشد.
حمید روز اول خرید جهاز گفت:
وقتی حضرت آقا گفتند از کالای تولید داخل حمایت کنین ما هم باید گوش کنیم و جنس ایرانی بخریم.
ادامه دارد.....