eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
792 دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
9.3هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️روز اول صفر؛ ورود اسرای کربلا به شهر شام در سال ۶۱ هجری قمری ◾️آه، یاران روزگارم شام شد ◾️نوبت شرح ورود شام شد    🏴 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🌱 رهبرمعظم انقلاب: حضرت هادی (علیه السلام) فرمودند اگر عبدالعظيم را در ری زيارت بكنی مثل اين است كه ابی‌عبدالله‌الحسين عليه‌السلام را در زيارت كرده باشی🌸 🌱سالروز ولادت 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
🔹قرص روضه! 💠 برای هر زن و شوهری در زندگی مشترک، دلخوری، سوءظن، بگو مگو، دل‌شکستگی و گلایه‌ از همسر کم و بیش، پیش می‌آید. اما مهم آن است که با ذهن، رفتار و گفتار، فضای دلگیر و گاه سرد و بی‌روح خانه را گرم کنیم. 💠 یکی از راه کارهای بسیار قوی و مجرّب در این مواقع که در کلام عرفا و بزرگان معنوی تاکید شده است بر سیدالشّهدا علیه‌السلام است. 💠 وقتی از سختی های زندگی خسته می‌شوید و بر دلتان غصه و اندوه می‌نشیند خلوتی برای خود فراهم کنید اگر می‌توانید زیارت قرائت کنید و با شنیدن روضه‌ای از جنس ، اشک بریزید. هفته‌ای یک بار قرص روضه را بر خود لازم بدانید. 💠 از معجزات اشک بر اباعبدالله الحسین علیه‌السلام نشاط و سبک شدن روح است. و البته با سبک‌شدن خود، فرصت را غنیمت بشمارید و با تدبیر، گذشت و فراموش کردن بدی همسرتان، آرام، پرانرژی و با دلی حسینی و کربلایی به زندگی صمیمانه و مداراگونه‌ی خود ادامه دهید. 💠 روضه‌های خانگی و بی‌آلایش را در خانه‌هایتان رواج دهید! 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
🏴 حماسه آفرینی زنان در ✘ زنان نقش آفرین قبل از حادثه کربلا ✧ ماریــه، طوعــه، دلهــم
سی ساعت تا نجف!! تقریبا نزدیک اذان مغرب بود که رسیدیم به شهر«کوت». عراقی ها جلوی در اتوبوس ها ایستاده بودند که زائران را برای اقامت به منزل خودشان دعوت کنند؛ولی ما مصمم بودیم که میخواهیم همین امشب برویم نجف.همین. در حال چانه زدن با زبانِ دست و پا شکسته ی عربی بودم که یک عراقی با دشداشه مشکی و سبیل سفید با زبان فارسی سلیس شروع کرد با من صحبت کردن و دعوت به منزلشان.بین جمع طلبه ها، فقط من ملبس(با عمامه و عبا) بودم. سریع به رفقا با ایما و اشاره رساندم که ایشان فارسی بلد هست. خستگی نه از چشم ها بلکه از تمام جان و تن بچه ها معلوم بود. بین جمع ۱۲نفره ما اتفاق نظری نبود.چند نفری طالب حرم بودند.ولی خستگی چیره شد. از دیروز عصر که از قم راه افتاده بودیم، هنوز به مقصد نرسیده بودیم.مقصد نجف بود و مرقد صافی صفا یمانی. با این که نماز صبح را در مرز مهران خوانده بودیم، ولی به دلیل ناهماهنگی در خود کاروان و ازدحام جمعیت، نماز ظهر را هم در همان جا بودیم.البته در مرز جغرافیایی عراق. کاروان که قرار بود فقط ما را تا نجف برساند، نتوانسته بود اتوبوس تهیه کند و مبلغ ده دینار را عودت دادند. به ذهنم رسید که با ماشین های رایگان تا نجف برویم و ده دینار را برای سفر به کاظمین ذخیره کنیم. با این که فقط این ایده را در گروه ۴نفره خودمان مطرح کردم، در یک آن جمعیت ما شد ۱۲نفر. آقای رحیم دلفی در ظرف چند دقیقه با بچه ها گرم گرفت.چند سواری تهیه کرد و به سمت منزلشان رفتیم.البته ۲ایرانی دیگر هم با ما همراه شدند؛ یکی از آنها بچه‌ای بیمار برای شفا به همراه خود آورده بود. فکر میکنم اندازه یک گونی صد کیلویی خاک وارد فاضلاب منزل آقا رحیم دلفی کردیم. لباس و بدنمان غرق خاک بود.نشستن پشت تریلی و انتظار برای ماشین در مرز مهران وزن ما را سنگین کرده بود. طبق رسم مهمان نوازی تمام لباس های خاکی ما را برای شستن با ماشین لباسشویی تحویل گرفتند. نماز خواندیم. شام خوردیم و همه تقریبا با حمام کردن، خستگی از تن گرفتیم. همسر آقا رحیم ایرانی و اهل خراسان بود.به گفته خودش چندین سال ایران زندگی کرده بود و زندگی اش داستان مفصلی داشت.در حال فعلی هم از نظامیان عراق بود. همان شب چند نفر از فامیل های همسر آقا رحیم هم آمدند.لهجه غلیظ خراسانی داشتند. چون مهمان نوازی عراقی ها را می شناختیم و می‌دانستیم که رد کردن سفره و غذا را خیلی زشت میدانند، قرار شد بعد از نماز صبح سریع حرکت کنیم تا هر چه زودتر به نجف برسیم و صبحانه را بین راه بخوریم. بچه ها مشغول تعقیبات نماز بودند که آقا رحیم تعارف کردند برای صرف صبحانه در اتاق کناری.چانه زدن هم بی فایده بود.در عمل انجام شده قرار گرفته بودیم. شاید ذهن ما را خوانده بود. بعد از صبحانه در هوای بارانی کوت از منزل خارج شدیم. برای ما موتور سه چرخه ای گرفت و کرایه را حساب کرد تا به ترمینال کوت برسیم... شماره تلفن و آدرسش را هم در کاغذی نوشت و گفت در مسیر برگشت هم سری به آنها بزنیم... ادامه دارد..
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
سی ساعت تا نجف!! #قسمت_اول #اربعین #کربلا تقریبا نزدیک اذان مغرب بود که رسیدیم به شهر«کوت». عراقی
به گمان خودمان نماز ظهر را در حرم بودیم، شاید کمی هم زودتر.ولی حالا که به نماز مغرب حرم هم نرسیده بودیم، خستگی راه برایمان دو چندان شده بود. از جمع ۱۲ نفره ما همان ۴نفر باقی مانده بودیم.همان ۴نفری که قبل از شروع سفر هماهنگ کردیم که در طول سفر با هم باشیم. من و احمد و حسین و محسن. 🔴 وقتی وارد ترمینال کوت شدیم صحنه عجیبی دیدیم. فکر میکردیم که اولین نفراتِ جمع مسافران باشیم و خیلی فاتحانه سوار ماشین می شویم ولی حالا چند صد نفر شاید هم چند هزار زائر می دیدیم که در اندک زمانی سوار کامیون ها و کمپرسی ها می شدند. با هماهنگی از هم جدا شدیم و وعده در نجف کردیم.سوار‌ شدن ۱۴ نفر به صورت هم زمان در یک ماشین تقریبا ناممکن بود. ماشین ها قبل از توقف کامل پر می شدند. عبایم را در کیف گذاشتم. بلاخره سوار شدیم. هوای بارانی و سوز سرما همراه با گپ و گفت با زائران قابل تحمل می شد. بعد از چند ساعت ماشین ها توقف کردند.گمان کردیم نجف و یا نزدیک نجف هستیم.با دیدن جمعیت و تابلو ها و اتوبوس های ایرانی فهمیدم که خیر!!چند ساعت دیگری هم در مسیر هستیم.باز‌ جمع مان شکل گرفت. ازدحام جمعیت بود. سرمای هوا و لباس کم ،کلیه های یکی از رفقا را حساس کرده بود.صفی بلندبالای دستشویی باز جمعیت ما را متفرق کرد. بلاخره صف دستشویی تمام شد و بعد از حدود یک ساعت راه افتادیم که سوار اتوبوس شوییم. اتوبوس نبود ولی جمعیت زیاد بود و هر لحظه بیشتر می شد. همین یک دستشویی دستمایه شوخی های ما تا آخر سفر شد ...یک دستشویی چند ساعت رسیدن به مقصد را به تاخیر انداخت. نزدیک اذان شد. نماز ظهر را خواندیم و غذایی خوردیم. بیخیال اتوبوس های ایرانی شدیم و به دنبال ماشین کرایه ای راه افتادیم. اول که ماشین نبود.بعد هم که ماشین پیدا شد، قیمتی گران تر و یا معادل ماشین های مرز میگفتند. نقض غرض بود.این‌همه سختی را برای زیارت کاظمین تحمل کرده بودیم. اقتضای شرایط مالی طلبگی به گونه ای نبود که به راحتی بتوانیم خرج کنیم.از زیارت کاظمین هم نمی شد منصرف شوییم.معلوم نبود بار دیگر بتوانیم به سفر بیاییم یا کاظمین بسته نباشد و... پشیمان شدیم. برگشتیم. عصر بود که سوار اتوبوس ها شدیم. تا این جا این هشتمین ماشینی بود که از قم سوار می شدیم. البته باز بین گروه ۴نفره هم جدایی افتاد. وعده جایی بود که اتوبوس ها زائران را پیاده کنند. بلاخره رسیدیم نجف... بعد از حدود ۳۰ساعت که در خاک عراق بودیم ادامه دارد...
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
#قسمت_دوم #اربعین #کربلا به گمان خودمان نماز ظهر را در حرم بودیم، شاید کمی هم زودتر.ولی حالا که به
بار اولی نبود که وارد نجف می شدیم طعم زیارت را قبلا هر چهار نفرمان چشیده بودیم بلاخره با کمی تماس و پیامک با خط ایرانی یکدیگر را در محل پیاده شدن از اتوبوس ها پیدا کردیم اولین چای عراقی‌ را در نجف خوردیم و راهی شدیم از تابلوهای فرودگاه و دیدن منطقه فهمیدیم کمی از حرم دور هستیم ماشینی مجانی جمعیت ایرانی را تا نزدیک صورة العشرین برد؛یعنی کنار همان مقبره خانوادگی خاندان حکیم نماز را در نماز خانه بزرگ مجموعه ی خاندان حکیم خواندیم و به سمت مقبره صافی صفا یمانی حرکت کردیم. دقیقا یک روز از استراحت شاهانه در خانه أقا رحیم دلفی می گذشت. با حساب و کتاب تعداد روزهای مانده تا اربعین، شروع مجدد دروس ،چشم انتظاری همسر حسین و محسن، و هدایایی که برای زائران و بچه های عراقی آورده بودیم و پخش کردن آن زمان بر بود؛ تصمیم بر این شد که فردا راهی کربلا شوییم یعنی فقط یک شب تا صبح برای زیارت امیر المومنین علیه السلام فرصت داشتیم.. ۳۰ساعت را از دست داده بودیم...شاید هم به دست آورده بودیم... صبح رفتم حرم سلامی و زیارتی داشتم از حرم خارج می شدم که فهمیدم کیف پول کوچکی که همراه داشته ام گم شده یک کیف حاوی چند هزار تومن پول ،کارت ملی،کارت طلبگی و یک کارت بانکی. وقتی در مرز مهران ده دینار را گرفتیم، با شناخت قبلی از احمد و مدیریت مالی اش در سفر رمضانه نجف، پول ها رابه احمد دادیم. حالا چه باید میکردم؟! چاره ای نبود باید حرکت می کردیم اولویت کربلا بود. گشتن و پرسش و جو هم فایده ای نداشت. ساعات اولیه صبح بود که راهی شدیم با کیف هایی پر از تسبیح و نمک ، عطر رضوی و ۱۴پرچم مزین به نام امام رضا علیه السلام و برای بچه های عراقی هم لوازم التحریر مثل خط کش و مداد رنگی و... برای تهیه این لوازم چند روزی دویده بودیم و از خواب شب و غذای روز زده بودیم. برای تهیه این اقلام از امور فرهنگی حرم تا مغازه های پاساژ قدس را گشته بودیم.بسته بندی و تهیه چند روزی طول کشید.درس هایمان هم تا روز حرکت ادامه داشت یکی از دلایل اقامت شبانه در کوت هم همین خستگی بود. راهی شدیم... بسم الله... خاطرات سفر آن سال هنوز در یادم مانده... الحمدلله رزق زیارت دو امام مدفون در کاظمین هم نصیبمان شد... کیف مدارک گمشده هم به دستم رسید..البته بعد از حدود دوسال!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ پرچمی غیر کربلا بالا نیست حسین معنی آزادی ست حسین چشمه خوبی ها حسین مرکز این دنیا مداحی بسیار زیبای میثم مطیعی 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
مادر شهید بود و همسرشهید هم، لکن رسالت خود را حفاظت و حراست از خاطراتِ شُهدای میدانست... 🏴 ام البنین شبتون بخیر درپناه ام البنین 💫
📚 📖 نام کتاب : پدر ✍ نرجس شکوریان فرد 🖇 انتشارات عهد مانا 💚 ''دخترانش را می‌نشاند روی پایش در عرب رسم نبود《دختر داری》 علی با آن‌ها بازی می‌کرد، نازشان راهم می‌خرید. 💚چنان محترم بزرگشان کرد که وقتی زینب وارد اتاق می‌شد، مقابلش بلند می‌شد. خودش خدا را یاد کودکانش می‌داد. ریشه‌ای، که حتی با تمام مصیبتها هم خشک نمی‌شد. ثمر دختر علی در بود که ماندگاری قیام برادر شد، حماسه‌ی زینب! 💚دخترانه‌های دختران ، مادرانه های دختران علی شد زنانگی های کربلا دختران علی یزید را خوار و خفیف کردند علی پدر زن نمونه کربلاست زینب آنقدر شخصیت عظیمی دارد که می‌شود؛ ڪبرے
فإذا اختنقتُمْ، بالحُسين تنفّسوا اگر دلتان سخت به تنگ آمد با ذکر حسین (ع) نفس بکشید❤️ شبتون حسینی💫
. ✨باطن روزه ✨ رسیدن به مقام روضه 😭 است شهر ✨خدا و رمضان شهر ✨خداست .. 😭 صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 🍃رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۴۴ خیال کرد از سرما لرز کرده ام که ب
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۴۵ بهانه خوبی بود تا عجالتاً این زن جوان را از مقابل چشمان شوهرش دور کند که شمرده شروع کرد _نمیدونم تو چه هستی که هیچی از نمیدونی و از رفتن شوهرت اینهمه وحشت کردی! اما اگه اونقدر به خدا و رسولش ایمان داری که نمیخوای داریا رو هم مثل و و به کفر بکشونن، امشب با من بیا! از گیجی نگاهم.. میفهمید حرفهایش برایم مفهومی ندارد که صدایش را بلندتر کرد _این شهر از اول سُنی نشین بوده، اما چندساله به هوای همین حرمی که ادعا میکنن قبر سکینه دختر علی هستش، چندتا خونواده رافضی مهاجرت کردن اینجا! طوری اسم را با چندش تلفظ میکرد.. که فاتحه جانم را خواندم و او بیخبر از حضور این رافضی همچنان میگفت _حالا همین و همین چندتا خونواده شدن مرکز فتنه که بقیه مردم رو به سمت کفر خودشون دعوت کنن! ما باید مقاومت رافضیها رو بشکنیم وگرنه قبل از رسیدن ارتش آزاد، رافضی ها این شهر رو اشغال میکنن، اونوقت من و تو رو به کنیزی میبرن! نمیفهمیدم از من چه میخواهد و درعوض ابوجعده مرا میخواست که از پشت در مستانه صدا رساند _پس چرا نمیاید بیرون؟ از وحشت نفسم بند آمد.. و فرصت زیادی نمانده بود که »بسمه« دستپاچه ادامه داد _الان با هم میریم حرم! سپس با سرانگشتش به گونه سردم کوبید و سرم منت گذاشت _اینجوری هم در راه خدا جهاد میکنیم هم تو امشب از شرّ ابوجعده راحت میشی! تمام تنم از زخم زمین خوردن و اینهمه وحشت درد میکرد.. و او نمیفهمید این جنازه جانی برای جهاد ندارد که دوباره... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🖍 زندگی عاشقانه یعنی این... به بهانه ۱۵ مرداد سالروز شهادت خلبان سرلشگر عباس بابایی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 قهر بودیم ، در حال نماز خواندن بود ،نشسته بودم و توجھی به همسرم نداشتم ..کتاب شعرش را برداشت و با یک لحن دلنشین شروع کرد به خواندن .ولی من باز باهاش قهر بودم؛کتاب را گذاشت کنار و به من نگاه کرد و گفت : غزل تمام ، نمازش تمام ، دنیا مات سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد باز هم بھش نگاه نکردم!... این بار پرسید: عاشقمی؟سکوت کردم گفت: عاشقم گرنیستی لطفی‌بکن نفرت بورز بی‌تفاوت بودنت هرلحظه آبم میکند! دوباره با لبخند پرسید : عاشقمی مگه نه؟ گفتم : نه! گفت : تو نه میگویی و پیداست میگوید دلت آری که این سان دشمنی یعنی كه خیلی دوستم داری زدم زیر خنده و روبروش نشستم دیگه نتوانستم به ایشان نگویم كه وجودش چقدر آرامش بخشہ ..بهش نگاه کردم و از تہ دل گفتم:خداروشکر کہ هستی♥️:) ✅ منبع: شهید بابایی به روایت همسرش
❇️ | اثر ذکر مصائب اهل‌بیت علیهم‌السلام 💯 امام خمینی رحمة‌الله‌علیه: محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. ✔️ فداکاری سیّدالشّهدا سلام‌الله‌علیه است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است؛ زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنّتی خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف توده‌های مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظّم و منظّم، دسته‌جات عزاداری به‌عنوان عزاداری راه می‌افتاد. ⚠️ باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنّت‌ها را حفظ کنید. 📚 صحیفه امام، ج15، ص330-331. 📎 📎 📎 📎 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توصیف جالب مستندساز زن انگلیسی درباره پس از تصویربرداری از حرم علیه السلام در 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
💠 | خود را برای امام حسین خالص کنید! ✍️ آیت‌الله میرزا جواد ملکی تبریزی رحمه‌الله: و اگر [انسان] نمی‌تواند [در دهۀ اوّل محرّم، در منزل خود مراسم عزاداری برپا کند]، در مساجد یا منازل دوستانش به برپایی این مراسم کمک کرده و این مطلب را از مردم بپوشاند تا به اخلاص نزدیک شده و از خودنمایی دور شود و هر روز مقداری از اوقات خود را به عزاداری در مکان‌های عمومی بپردازد. 📚 المراقبات، ص19-20. 📎 📎 📎 📎 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه قهری با من باشه... صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 🍃رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️ سلام ایزد منان، سلامِ جبرائیل ◾️ سلامِ شاه شهیدان به مسلم بن عقیل... شهادت حضرت مسلم بن عقیل تسلیت 📎 📎 📎
◾️▪️اعمال ماه محرم چیست؟ ▪️چرا محرم؟! پیش از اسلام عرب، جنگ در این ماه را حرام می‌دانست و ترک مخاصمه می‌کرد؛ لذا از آن زمان این ماه بدین اسم نامگذاری شد.(۱) و روز اول محرم را اول سال قمری قرار دادند.(۲) در توضیح این که چرا ماه‌های دیگر که جنگ در آنها حرام است، محرم نامیده نمی‌شود می‌توان گفت: چون ترک جنگ از این ماه شروع می‌شد به آن محرم گفتند.این ماه در مکتب تشیع یادآور نهضت حضرت سیدالشهدا و حماسه‌ جاودان کربلاست. ◾️این ماه، یادآور دلاورمردی‌های یاران با وفای اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، فداکاری‌های زینب کبری(سلام الله علیها)، حضرت سجاد(علیه السلام)، و همه‌ اسرای کاروان امام حسین(علیه السلام)، است. این ماه، یادآور خطبه‌ها و شعارهای آگاهی‌بخش سالار شهیدان، نطق آتشین حضرت زینب(سلام الله علیها) و خطابه‌ غرّای زین العابدین(علیه السلام)، است. ▪️این ماه، یادآور استقامت حبیب بن مظاهر و شهادت عون و جعفر است. ▪️آری این ماه، ماه پیروزی حق بر باطل است. ◾️محرم از منظر ائمه(علیهم السلام) شیعیان از امام رضا(علیه السلام)، چنین نقل شده است:«وقتی محرم فرا می‌رسید، پدرم خندان دیده نمی‌شد، حزن و اندوه تا پایان دهه‌ اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصیبت و گریه ایشان بود.»(۳) ▪️همچنین حضرت امام رضا(علیه السلام) درباره‌ عاشورا می‌فرماید:«کسی که عاشورا روز مصیبت و اندوه و گریه‌اش باشد، خداوند قیامت را روز شادمانی و سرور او قرار خواهد داد.»(۴) ▪️اعمال شب اول ماه محرم ۱ـ نماز: این شب چند نماز دارد که یکی از آنها به شرح ذیل است: دو رکعت، که در هر رکعت بعد از حمد یازده مرتبه سوره‌ توحید خوانده شود. در فضیلت این نماز چنین آمده است: «خواندن این نماز و روزه داشتن روزش موجب امنیّت است و کسی که این عمل را انجام دهد، گویا تمام سال بر کار نیک مداومت داشته است.»(۵) ۲ـ احیای این شب.(۶) ۳ـ نیایش و دعا.(۷) ▪️روز اول محرم اول محرم هر سال اولین روز سال قمری است. از امام محمدباقر(علیه السلام) روایت شده است: «آن کس که این روز را روزه بدارد، خداوند دعایش را اجابت می‌کند، همانگونه که دعای زکریا(علیه السلام) را اجابت کرد.»(۸) دو رکعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعای زیر قرائت گردد: «اللّهم انت الاله القدیم و هذه سنةٌ جدیدةٌ فاسئلک فیها العصمة من الشیطان و القوَّة علی هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(۹)؛ بارالها! تو خدای قدیم و جاودانی و این سال، سال نو است، از تو می‌خواهم که مرا در این سال از شیطان حفظ کنی و بر نفس اماره (راهنمایی کننده) به بدی پیروز سازی. ▪️روز دوم محرم در چنین روزی کاروان امام حسین(علیه السلام) در سال ۶۱ ه‍ .ق وارد سرزمین کربلا شد و با ممانعت لشکر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گردید.(۱۰) ▪️روز سوم محرم از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «هر کس در این روز روزه بگیرد، خداوند دعایش را اجابت کند.»(۱۱) در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد کربلا شد. ▪️روز هفتم محرم روزه گرفتن مستحب است. ▪️روز نهم محرم تاسوعای حسینی، روز محاصره‌ امام حسین(علیه السلام) و اصحابش در سرزمین کربلا توسط سپاه شمر.(۱۲) ◾️اعمال شب عاشورا ۱ـ چند نماز برای این شب در روایات آمده است که یکی از آنها چنین است: چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از سوره‌ حمد، ۵۰ بار سوره‌ توحید خوانده می‌شود. پس از پایان نماز، ۷۰ بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اکبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العلیّ العظیم» خوانده شود.(۱۳) ۲ـ احیای این شب کنار قبر امام حسین(علیه السلام).(۱۴) ۳ـ دعا و نیایش. (۱۵) ◾️روز عاشورا ۱ـ عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) و شهدای کربلا، در این مورد از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است: هر کس کار و کوشش را در این روز، رها کند، خداوند خواسته‌هایش را برآورد و هر کس این روز را با حزن و اندوه سپری کند، خداوند قیامت را روز خوشحالی او قرار دهد. (۱۶) ۲ـ زیارت امام حسین(علیه السلام).(۱۷) ۳ـ روزه گرفتن در این روز کراهت دارد؛ ولی بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشامیدن خودداری شود. (۱۸) ۴ـ آب دادن به زائران امام حسین(علیه السلام).(۱۹) ۵ـ خواندن سوره توحید هزار مرتبه.(۲۰) ۶ـ خواندن زیارت عاشورا. (۲۱) ۷ـ گفتن هزار بار ذکر «اللّهم العن قتلة الحسین(علیه السلام).»(۲۲) ▪️روز دوازدهم محرم ورود کاروان اسیران کربلا به کوفه و شهادت حضرت سجاد(علیه السلام) در سال ۹۴ ه‍ .ق. 📚پی‌نوشت‌ها: ۱- مصباح کفعمی، ص ۵۰۹٫ ۲- فرهنگ عاشورا، ص ۴۰۵، جواد محدثی. ۳- وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۳۹۴، حدیث ۸٫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیوونگی جز آیین منه این ستون‌ها ستون دین منه خستگی راه و خواب موکبا عمریه رویای شیرین منه