⭕️ از پژوهشکده دانشجویی تا شهرک دانشبنیان
روایت دانشجویانی که حل مسائل کشور برایشان اولویت شد
💎بخشی از متن:
🔻در مورد نیروی انسانی، یک سری آدمها برای استخدام ساخته شدهاند؛ شما اگر اینها را بردارید بیاورید در کار دانشبنیان دیوانه میشوند. اما یکسری آدمها توانش را دارند و اینها برای این کار ساخته شدهاند؛ یعنی زیر بار حرف کسی نمیروند، زیر بار ساختارش نمیروند. میخواهم بگویم به شخصیت آدمها هم بستگی دارد. من آدمی نبودم که هیئتعلمی بشوم، آدم کتوشلواری هم نبودم. ولی یکسری از دوستان من هستند هیئتعلمی شدند؛ آن آدم ظرفش آن بود ما ظرفمان اینور است. البته آدمها در شرایط، از جمله خانوادگی، تصمیم میگیرند؛ مثلاً از دوستانم خیلی کسانی بودند که آدم کلهخرابی بودند که اگر شرکت میزدند شاید از ما خیلی بهتر بودند؛ ولی در آن مقطع زمانی مثلاً پدرش فوت شد یا داشت ازدواج میکرد و باید خرج خودش و پدر و مادرش را در میآورد، پس رفت کارمند شد.
ناگفتههای تولید
🔻چند نکته در مورد ناگفتههای تولید بگویم: ببینید کارهای تولیدی برکت دارد. من با همین کار تولیدیام هم خانه خریدم، هم ماشین خریدم، هم زن گرفتم و هم بچه دارم. چند تا از دوستان ما کارمند شدند، چند تا از دوستان ما مدیر ارشد شدند، چند تا از دوستان ما به اسم امروزی کارشان دلالی و بازرگانی است؛ ولی منبعد از 10-15 سال میبینم بچههای تولید با اینکه کمتر خوردند و کمتر گردش مالی داشتند، ولی به لحاظ مالی زندگیهای موفقتری داشتهاند. کار تولیدی یک برکتی دارد؛ برکتش هم این است که شما رزق میدهی و نان میرسانی. وقتی رزق بدهی، خدا هم به تو رزق میدهد و این اعم از مادی و معنوی است.
🔻اما هنوز این فرهنگ نیست که اگر تولید راه بیفتد همه چیز راه میافتد؛ هنوز در کشور ما دلالی حرف اول را میزند. در آمریکا و آلمان و ژاپن (این 3 تا کشور را معمولاً خیلی مقایسه میکنند) پردرآمدترین شغلشان مهندسی است؛ حالا برعکس در کشورهای جهان سوم جزء پایینترین ردهها است. اقتصادمان هنوز مبتنی بر شرکتهای بزرگ است. در کشورهای به اصطلاح پیشرفته 70 درصد اقتصادشان دست بنگاههای خرد و متوسط است یعنی شرکتهای زیر 50 نفر. میدانید این یعنی چی؟ یعنی بهترین پدافند غیر عامل؛ یعنی هیچوقت شما یک ایرانخودرویی نداری که اگر ورشکست شد، مجبور باشی با ضرر روزانه 3 میلیارد تومان حفظش کنی تا 2 میلیون نفر بیکار نشوند. وقتی که اقتصادت 70 درصدش دست بنگاههای خرد و کوچک باشد، اینها نمیتوانند فساد کنند ولی وقتی دست یک هولدینگ باشد، آن برایت دلار را بالا و پایین می برد و به طور طبیعی فسادزا خواهد بود.
#روایت_خانه
#فناوری_ایرانی #علم
#دانشمند۲۱ #دانشبنیان
#فناوری #دانشمند
#علیرضا_طهماسبی #علیرضا_مجیری
🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور
https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند-
📱 خرید تلفنی: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ خروج از خیابان سئول
یادداشتی بر یک تجربه بومی در حل مسائل دانشبنیان
💎بخشی از متن:
🔻کتاب «خروج از خیابان سئول»، روایت خروج از بعضی بن بستها و صعود به قله هاست؛ روایت شکلگیری یک نمایشگاه تخصصی برای برطرف کردن مشکلاتی از جنس کمبود امکانات برای توسعه فناوری. شاید با خودتان بگویید «خواندن ماجرای شکلگیری یک نمایشگاه تجهیزات آزمایشگاهی چه جذابیتی میتواند داشته باشد؟» واقعیت این است که این کتاب، چیزی فراتر از یک گزارش خشک و تبلیغی است و تحلیلهای جدی و راهحلهای بومی جالبی دارد. در فصل اول کتاب، مروری سریع و اجمالی از تاریخچه علم و فناوری در ایران ارائه شده است که در عین فشردگی، روشنکننده ذهن برای تحلیل وضعیت فعلی و آیندهاند. در پایان کتاب هم باز لابهلای صفحات تاریخ سرکی میکشیم و ریشه مشقّات و مشکلات علم و فناوری این سالهایمان را جستجو میکنیم.
🔻در خلال این مثالها، نویسندگان کتاب ما را با سؤالاتی سهمگین و جوابهایی تلخ از عدم توجه به تخصص و توان داخلی مواجه میکنند که آه از نهاد انسان بر میآورد. درد اصلی، درد خودباختگی و بیگانه پرستی است که روح فن آور و فناوری را میخراشد: «شرکت پر توان و پر انگیزه اهوازی، یک سال عمر و پول خود را گذاشت و از عهده ساختن پمپ گل حفاری برآمد. بر اساس اعتمادی که به تعمیرکاری او بود، پمپ او کنار یکی از چاههای عملیاتی نصب شد تا در عمل عیار آن مشخص شود. نتیجه هم جالب بود و هم تأسفانگیز؛ درحالیکه پمپهای چینی پس از دو سال استعمال، تعمیر لازم میشدند، پمپ ایرانی به مدت شش سال یک آخ هم نگفت، اما حتی یک شرکت نفتی همآغوشی برایش باز نکرد! گویی این آغوش برای محصول خارجی، قالبسازی شده بود و ایرانی در آن جا نمیافتاد. همچنان یک ایرانی پمپهای چینی را وارد میکرد و یک ایرانی دیگر پمپهای چینی را تعمیر.»
🔻در طی مطالعه این کتاب متوجه میشوی با پیادهسازی ایده و انجام کار است که ضعف و مشکل و خلأها هم به چشم میآیند. در طی حرکت به سمت قله است که تواناییها و ناتوانیها آشکار میشوند، راه و بیراهه رخ مینمایند، خطا رفتن و در پی آن اصلاح حرکت، معنا مییابند. خواندن این کتاب را به تصمیمسازان اقتصاد و فناوری، به همه اهالی صنعت و دانشگاه، به کسانی که در حوزه تاریخ شفاهی قلم میزنند و به عموم مردمی که علاقهمندند بدانند کدام مسیر برای «خروج از خیابان سئول» مناسب است، پیشنهاد میکنم.
#پریسا_زارع_مهرجردی
#کتابخانه_پیشرفت #دانشمند21
#فناوری #دانش_بنیان
🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور
https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند-
📱 خرید تلفنی: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕️ خارج از قاب ثبتشدهی دیدار روایتی غیر رسمی از دیدار رهبری با تولیدکنندگان و فعالین اقتصادی 💎ب
⭕️ خارج از قاب ثبتشدهی دیدار
روایتی غیر رسمی از دیدار رهبری با تولیدکنندگان و فعالین اقتصادی
💎بخشی از متن:
🔻صبح که به محل حسینیه رسیدم، حدود دو ساعتی طول کشید تا حاضران جمع شدند و ساعت حضور رهبری فرارسید. در این فرصت، سعی کردم با خانمهای آن جمع گفتگو کنم. گرچه تعداد خانمها کمتر بود، ولی بعدتر که عکسهای مراسم را دیدم، متوجه شدم که چیدمان مکانی سالن، همان تعداد کم را از بیشتر قابهای عکاسی خارج کرده است. میان صحبتها و معرفی حوزه کاری و دستاوردهایشان، برایم از مشکلاتی میگفتند که زنان بیشتر از مردان با آنها روبرو میشوند. اینکه خیلی اوقات، پیشبردن پیگیریهای کار با وجود بروکراسیهای سنگینی که وجود دارد، نیازمند دسترسی به مدیران بالادستی است. برای خانمها هم کمتر پیش میآید که بتوانند با آنها تماس یا جلسهای داشته باشند و حرفهایشان را بزنند. فضای جلسه هم تاحدی گویای این امکان نامتقارن بود؛ برخی وزرا و آقای دهقانی معاون علمی رییسجمهور در جلسه حاضر بودند و خلاف آقایانی که خیلی راحتتر میتوانستند با آنها صحبت کنند، خانمها داشتند نامه مینوشتند و گوشه امیدی هم داشتند تا خود مسئولین به این سمت مجلس بیایند. متأسفانه این وسط، اثری هم از معاونتهای زنان این وزارتخانهها نبود که واسطهگری کنند.
🔻خانم دکتر احمدی که پارسال، خبر امیدبخش «درمان سرطان خون یک کودک به کمک ژندرمانی» توسط داروی پیشرفته درمانی شرکت آنها صورت گرفته بود، از وضعیت ناامیدانه اعطای مجوزها میگفت: «دارویی که ما تولید کردیم، پیش از ما فقط در آمریکا تولید شده بود و قیمتش هم یک پنجم آنها بود. ما توانستیم نتیجه تحقیقاتی خوبی بگیریم اما برای انجام مطالعات کلینیکال، نیازمند مجوز سازمان غذاودارو و کمیته ملی اخلاق هستیم. بعد از مدتها دوندگی، بالاخره مجوز سازمان غذاودارو را گرفتیم اما چندین ماه است که منتظر تشکیل جلسات کمیته ملی اخلاق و تصمیمگیری نهایی آنها هستیم. در این مدت حدود دو میلیارد تومان از مواد اولیه ما که میتوانست صرف درمان پنج بیمار دیگر شود، خراب شد و از بین رفت و با این شرایط تأخیر بیش از یکساله، ادامهدادن مسیر برایمان خیلی دشوار است. اینها همه در حالی است که بسیاری از متخصصان ما از سر ناامیدی به فکر مهاجرت میافتند و پیشنهادهای خوبی هم از سوی کشورهای عربی منطقه میشود تا این تکنولوژی را در آنجا به نتیجه برسانیم.»
🔻حرفهای خانم احمدی را خانم ابراهیمی هم تأیید میکرد؛ ایشان هم که شرکتی در حوزه سلولدرمانی بیماران سرطانی داشتند، از اعصاب فولادین و کفش آهنی موردنیاز برای گرفتن مجوزها میگفتند: «من خودم از سوییس برگشتهام ایران تا اینجا کار کنم، اما بیشتر از یک سال است که درگیر گرفتن مجوز غذاودارو هستم. غیر از سختیها و ناامیدیهای زیادی که این مشکلات، برای فناوران و نوآوران حوزههای علمی ایجاد میکند، مشکل اصلی ما در بحث رقابتپذیری است. حوزه علوم پیشرفته یا هایتِک به مقدار زیادی به سرعت عمل بستگی دارد چراکه یک محصولی که در یک بازهای، به خاطر نوبودن پرارزش و کمیاب است، ممکن است طی سهچهارسال دارای تکنولوژی تولید و دسترسی بالایی شود. ما به دلیل متخصصان علمی خوبی که در ایران داریم، بهرغم کمبود تجهیزات و موانع، معمولا بخش پژوهشی و حتی مقدمات تولیدی کار را با سرعت خوبی انجام میدهیم اما یکدفعه، کارمان برای ماهها و حتی بیشتر از یک سال، به درِ بستهٔ تأمین مجوز میخورد.
#مریم_حنطهزاده
#فناوری_ایرانی #علم
#دانشمند۲۱ #دانشبنیان #دیدار_رهبری
#فناوری #دانشمند #سلول_درمانی
🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور
https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند-
📱 خرید تلفنی: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕️ شکست در کنکور باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم ۵ 💎بخشی از متن⬇️
⭕️ شکست در کنکور
باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم ۵
💎بخشی از متن:
🔻در کنکور سراسری نتوانستم رشته مناسب و باب دلم را قبول بشوم. دانشگاه آزاد قبول شده بودم و چون در خودم نمیدیدم یک سال دیگر برای کنکور درس بخوانم، ثبتنام کردم. وقت ثبتنام کنکور، اولویت اول را رشتۀ عمران زده بودم چون آن سالها خیلی روی زبانها بود. اما زمان ثبتنام فهمیدم عمران باب میلم نیست. من کارهای صنعتی را بیشتر دوست داشتم. برای همین رشته مهندسی متالوژی دانشگاه آزاد یزد را انتخاب کردم.
🔻عدم قبولی در کنکور برایم یک شکست بزرگ به حساب میآمد و تحملش برایم سخت بود. یکی از دوستان صاحب تجربهام به من انگیزه داد و توانستم خودم را جمعوجور کنم. میگفت: «دانشگاه رو دانشجو میسازه. تو اگه آدم پیگیر و تلاشگری باشی دورترین نقطۀ کشور هم که باشی، موفق میشی. تلاش خودته که تعیین میکنه کجا قرار بگیری. هدف و انگیزته که تعیینکننده است. اینکه چرا دانشگاه رفتی؟ برای مدرک؟ اسم و رسم؟ یا خدمت به کشورت و حل گرهای از گرههای مردم؟» این حرفها از جنس انگیزههای دوران کودکی بود؛ از جنس فضای جبهه و شهادت. فکر کردم ما که نتوانستیم جبهه برویم، پس باید در زمان خودمان ببینیم تکلیف ما چیست.
🔻فضای دانشگاه یزد با تصورم متفاوت بود؛ با اینکه اساتیدش شاید درسخواندۀ بهترین دانشگاههای دنیا و ایران نبودند، اما اکثرشان اهل صنعت و فعالیتهای اجرایی و کاربردی بودند و این یعنی اتصال علم به صنعت و خودساختگی تدریجی در فضای دانشگاهی. هر علمی که یاد میگرفتم ما بهازای واقعیاش را در صنعت کاربردی میدیدم و تجربه میکردم. من نمیخواستم فقط یک پروژۀ دانشجویی بردارم که نمرهاش را بگیرم؛ دغدغهام انجام یک پروژۀ مسئلهمحور بود. برای همین به توصیۀ یکی از استادها، پیگیر موضوع آندهای فداشونده در سیستمهای حفاظت کاتدی و آندی شدم که سرعت استهلاک فلز را کاهش میدهد؛ شنیده بودم در ایران تولید میشوند، اما بازدهی مناسبی ندارند و اغلب از خارج وارد میکنند.
🔻برخی از اساتید توصیه میکردند که موضوع سادهتر و دردسترستری را انتخاب کنم. اما من اصرار داشتم که همین موضوع را انتخاب کنم؛ چون برایم حس مفیدبودن برای جامعه را داشت و اگر موفق میشدم، وابستگی به واردات را کم میکردم. همۀ دانشجوها پروژههایشان را تحویل دادند و من هنوز درگیر رفتوآمد به مراکز صنعتی بودم تا راهی برای تولید پیدا کنم. سه سال گذشت و من به نتیجۀ چشمگیری نرسیدم؛ طوری که استاد راهنما از سر دلسوزی توصیه کرد پایان پروژه را اعلام کنم. نمرهام را گرفتم اما شکست خوردم. شکستی که برایم بد تمام نشد و من تجربۀ زیادی از تعامل با واحدهای صنعتی به دست آوردم و فهمیدم اهل درجازدن نیستم.
در مسیر آرزوها
🔻از دانشگاه و پروژۀ شکستخوردهاش که فارغ شدم به تهران برگشتم. مهندس بیکاری بودم که جز کارگاه پدرش جایی برای اشتغال نداشت. همان روزها به پیشنهاد دوستی که قبلاً انباردار یک کارگاه بود، به آن کارگاه رفتم تا از کار جدیدشان بشنوم. آنجا یک مخزن آهنی نشانم دادند و گفتند: «به این میگن رآکتور گلاسلایند؛ جنس بیرونش از آهنه، ولی داخلش لایههایی از جنس شیشۀ مخصوصه. توی هر واکنش شیمیایی ممکنه موادی که مخزن ازش ساخته شده به مواد داخل مخزن حساس باشند و مقاومت خودشون رو از دست بدن. پس لازمه مخزن از جنس مناسبی ساخته بشه تا ضمن مقاومت در مقابل مواد شیمیایی، درصد خطای واکنشها رو پایین بیاره. به این مخزنا میگن گلاسلایند؛ یعنی پوشش داده شده با شیشه.**توی ایران تولید نمیشن و فقط وارد میشن. اگر نباشه هم صنایع شیمیایی مهمی مثل تولید مواد اولیه داروها میخوابه. اخیرا هم خارجیها سر وارداتش باهامون خوب تا نمیکنن و اذیت میکنن.» گوش میدادم و خودم را توی مسیر رسیدن به آرزوهایم میدیدم.** آنجا همان جای پرهیجانی بود که سالها دنبالش بودم و پیدایش نمیکردم. با آغوش باز پذیرفتم.
#روایت_خانه
#فناوری_ایرانی #علم
#دانشمند۲۱ #دانشبنیان
#فناوری #دانشمند
🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور
https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند-
📱 خرید تلفنی: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
📽️ معلم بچه فقیرا
قصه واقعی معلمی هندی
🎥 فیلم سوپر 30 (30 Super)، داستان واقعی یک ریاضیدان هندی به نام "آناند کومار" در شهر پتنه را روایت میکند. آناند کومار پسری جوان است که در یک خانواده فقیر زندگی میکند. او نابغه ریاضی است. آناند از طرف دانشگاه کمبریج دعوت نامه دریافت میکند؛ اما برای رفتن هیچ پولی ندارد. تا اینکه رئیس یک آموزشگاه گران قیمت او را دعوت به کار میکند.
🎞️او بهعنوان معلم و مشاور در آموزشگاه مشغول کار میشود تا پول سفر خود را به دست بیاورد. آناند در این آموزشگاه به دانشآموزان ثروتمند آموزش میدهد تا در آزمون استخدامی و ورودی یک شرکت رایانهای قبول شوند. او پس از مدتی متوجه میشود رئیس آموزشگاه از نام او برای جذب بیشتر دانشآموزان مرفه استفاده میکند. همزمان آناند تصمیم میگیرد کارش را در این آموزشگاه رها کند و به بچههای مستعد اما فقیر درس بدهد.
🎞 او با پخش اعلامیه و بهصورت رایگان آموزش سی دختر و پسر فقیر را در یک کلاس درس مخروبه شروع میکند. اما مسئول آموزشگاه و یکی از مسئولین شهر که با رفتن او، بسیار متضرر شدهاند، تلاش میکنند کلاس او را منحل کنند و این شروع ماجراهای او و بچههای کلاسش است...
#قاب_پیشرفت
#دانشمند17
#روایت_پیشرفت
#سینمای_مدرسه
🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com
📱 خرید تلفنی و اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
🎥 نور، صدا، برپا معرفی آثار سینمایی مرتبط با مدرسه
🎥 نور، صدا، برپا
معرفی آثار سینمایی مرتبط با مدرسه
📽 بایست و تحویل بده (Stand and Deliver)
کارگردان: Ramón Menéndez
🔻فیلم «بایست و تحویل بده» داستان زندگی واقعی معلم ریاضی دبیرستان، جیمی اسکالانته را روایت میکند که در یک مدرسه آمریکایی در منطقهای کارگرنشین است. همانطور که انتظار میرود دانشآموزان این مدرسه درگیر حاشیههای اجتماعی زیادی هستند و عملکرد تحصیلی خیلی پایینی دارند. اسکالانته تلاش میکند دانشآموزانی را که تمایل به ترک تحصیل دارند، تشویق به یادگیری علم حساب کند. ادوارد جیمز اولموس که نقش این معلم را بازی میکند، نامزدی بهترین بازیگر مرد را در شصت و یکمین دوره جوایز اسکار دریافت کرد.
📽 به من تکیه کن (Lean on Me)
کارگردان: John G. Avildsen
🔻در این فیلم روایت یک مدیر به نام دکتر فرانک ناپیر بیاراده را میبینیم که مدرسهاش به پایینترین رتبه در بین مدارس ایالت نیوجرسی نزول میکند. دکتر ناپیر در حالی که مدرسهاش در خطر قرار گرفتن در اختیار دولت ایالت نیوجرسی قرار دارد و امیدش را از دست داده، از معلم سابق مدرسه با نام جو کلارک (با بازی مورگان فریمن) برای سپردن مسئولیت مدیریت مدرسهی رو به زوالش دعوت میکند. متأسفانه کلارک، قبل از اینکه بتواند روی بهبود نمرات آزمون دولتی دانشآموزان تمرکز کند، باید بهنوعی مدرسه را از شر مشکلاتی مانند درگیری با مواد مخدر خلاص کند. جو کلارک معلمی سختگیر، اما درستکار است که تصمیم میگیرد مدرسه را به هر نحوی بهبود ببخشد. درحالیکه در مدرسه از روشهای آموزشی غیرمتعارف استفاده میشود. در این مدرسه او باید با معتادان به مواد مخدر و خشونتهای گروهی دانشآموزان مقابله کند. باوجوداینکه بهتدریج در تغییر رویهی آنجا موفقیت بسیار بالایی به دست میآورد، روشهای غیرمعمول او منجر به درگیری با مقامات شهر میشود. مورگان فریمن در این فیلم بازی درخشانی را در نقش جو کلارک از خود به نمایش گذاشت.
📽 آنسوی تختهسیاه (Beyond the Blackboard)
کارگردان: (Jeff Bleckner)
🔻فیلم آنسوی تختهسیاه برگرفته از زندگی زنی جوان به نام استیسی بِس (Stacy Bess) است. استیسی قرار است فعالیت معلمی خود را در یک مدرسه آغاز کند، اما در اولین روز کاریاش متوجه میشود که مدرسهاش نه یک مدرسهی معمولی، بلکه اردوگاهی برای اقامت آوارگان است و او قرار است به کودکان خانوادههای آواره تعلیم دهد. در آغاز کار، انبوه مشکلات این اردوگاه، مشکلات خانوادگی زیاد کودکان، و نبود حداقل امکانات آموزشی برای برگزاری کلاس، استیسی را سردرگم، و گاه خسته و ناامید میکند. او به اتاق کثیفی پا میگذارد که هیچ صندلی و نمیکتی ندارد. آنها کتاب و دفتر و مدادی ندارند و سنوسال هر کدام با دیگری فرق میکند. اما استیسی روبهروی این چالشها رفتهرفته میآموزد که چگونه شور و شوقش برای تعلیم و پرورشِ کودکانِ این اردوگاه را، با اشتیاقی که در دیگران میبیند پیوند دهد؛ اشتیاقی هرچند پنهان که در هر کدام از والدین، مسئولان اردوگاه و خود کودکان، برای تغییر وضع و احوالشان وجود دارد. استیسی با امیدی که در چشم مخاطب خوشخیالی به نظر میرسد، دستبهکار میشود و درحالیکه باردار است، پلهپله مدرسهاش را میسازد…
📽 جلوی کلاس (Front of the Class)
کارگردان : Peter Werner
🔻فیلم "جلوی کلاس" یک فیلم زندگینامهای درام است که در سال 2008 منتشر شد. این فیلم بر اساس داستان واقعی برندهی جایزهی معلم کارآموز " برت کوهن" است که به دلیل ابتلا به بیماری تورتیکس و عدم کنترل حرکات بدنی خود، با مشکلاتی روبرو شده است. "جلوی کلاس" داستان برد کوهن یک جوان با سندرم تورت را دنبال میکند. او رؤیای تبدیلشدن به یک معلم را دارد. با وجود مواجهشدن با چالشهای بسیاری به دلیل وضعیتش، از جمله آزار و اذیت و تبعیض، برد هرگز از رؤیایش دست نمیکشد. با حمایت خانوادهاش و اراده خود، او موانع را پشت سر میگذارد و به یک معلم الهامبخش تبدیل میشود. فیلم سیر زندگی برد را درحالیکه از سیستم آموزش عبور میکند، به تصویر میکشد و خودش را بهعنوان یک معلم قابلاعتماد و پرتلاش اثبات میکند. همچنین تأثیر او بر دانشآموزانش را نشان میدهد، زیرا او به آنها درسهای مهم زندگی راجع به پذیرش، پیشروی و قدرت اعتقاد به خودش آموزش میدهد. "جلوی کلاس" داستانی دلگرمکننده و الهامبخش است که پیروزی روح انسان و توانایی پشت سر گذاشتن سختیها را جشن میگیرد. این فیلم یادآور این است که بااراده و انگیزه، هر چیزی ممکن است.
#سینمای_پیشرفت
#معلم #مدرسه #دانشمند۱۷
#قاب_پیشرفت #سینمای_مدرسه
🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕️ بازاریابی صلواتی برای مدیریت مصرف انرژی راهحل دانشبنیان داریم بخشی ازمتن⬇️
⭕️ بازاریابی صلواتی
برای مدیریت مصرف انرژی راهحل دانشبنیان داریم
بخشی از متن:
🔻برای بازیابی و فروش رفتیم با سازمانهای مختلف رایزنی کردیم. صنایع کلان گفتند که گفتههای شما برای ما قابلفهم نیست. معاملهمان نمیشد. سراغ مصرفکنندگان متوسط هم رفتیم، گفتند ما نیاز نداریم، برو برای آن کارخانه روبهرویی نصب کن. ببینید ما با چه فضای غمانگیزی روبهرو شدیم. خب من فناور هستم. مجبور شدم از متخصصین فروش استفاده کنم. دفعهی اول مجبور شدم بروم و صلواتی این محصول را نصب کنم؛ رفتم سراغ یک رستوران عظیم چندمحصولی. گفتم میخواهم این تجهیز را برای شما ببندم. گفت آقا من پول به شما نمیدهم ها! گفتم اشکال ندارد. ما برای شما نصب میکنیم، اگر کاهش مصرف داشتید پول ما را بدهید. اگر هم بد بود، ما وسایلمان را جمع می-کنیم و میبریم. گفتند باشه نصب کن. نصب کردم و حتی بعد از مدتی یادم رفت این را کجا نصبکرده بودم. چندین ماه گذشت و به من زنگ زدند و گفتند فلانی دستت درد نکند. نگران شدم فکر کردم اتفاقی افتاده برایشان. گفت 750 هزار تومان پرداختی پول برق ما تبدیل شده است به 250 هزار تومان. حالا آن موقع پول برق خیلی ارزانتر از الان بود. گفت بیا تا پول شما را بدهیم. ما اینطوری توانستیم وارد بازار بشویم. خیلی سخت ما را در بازار پذیرفتند. درک کمی از این موضوع داشتند. با کنتورخوانها در این مورد مشورت میکردند.
🔻آن زمان کنتور اکتیو و ری اکتیو دو تا کنتور جدا بود. الان یکپارچهاش کردند. چون در پیک مصرف، قیمتها متفاوت است. بعد از آن بود که دیگر سرپرستی بانکها که 8 طبقه چیلر و آسانسور و امکانات دارند ما را پذیرفتند. ما تا سال 99 بیش از 500 هزار تا محصول فروختیم. از آنتیشوک استقبال زیادی کردند ولی سیستمهای دیگر را در ایران خیلی جدی نمیگیرند. از نظر اقتصادی خوب جلو رفتیم تا سال 99 که خوردیم به کرونا! بازارهای بین المللی را تا حدود زیادی از دست دادیم.
تجربه بازار بینالمللی
🔻منطقهی سبز باکو که منطقهی سیاسی آنهاست، پستهای برقش منفجر میشد. در تابستان 2018 کل مرکز انرژی باکو منفجر شد و این بندر عظیم آسیایی در خاموشی فرورفت. اگر وزارت نیروی ایران نبود همچنان اینها خاموش بودند. وزیر نیروی آنها چون در یک نمایشگاهی من را دیده بود از من دعوت کرد. 150 تا دستگاه آنتی شوک نصب کردیم در پستهای برق منطقهی سبز باکو؛ نوسان و جریان زیاد و ترکیدگی و آتشسوزی و خاموشیها کم شد. بعد علاقهمند شد که سیستم مدیریت خطوط را هم برایشان نصب کنیم که متأسفانه خوردیم به کرونا و از یک درآمد ارزی خوب عقب ماندیم.
🔻من عاشق کارم، مخصوصاً عاشق پژوهش و تحقیق هستم. میخواهم کمک کنم که از پرمصرف تبدیل به کممصرف بشویم؛ ولی خیلیها مقاومت میکنند. الان شرکت زیمنس از من دعوت کرده که بروم آنجا. او که دلش برای مردم ما نمیسوزد، فقط دنبال بازار فروش است. چرا من باید این تکنولوژی را ببرم آلمان؟
📍گفتوگو با مهندس اخترشناس مدیر شرکت دانشبنیان قمی
#روایت_خانه #دانشمند۲۱
#فناوری_ایرانی #علم
#دانشبنیان #ناترازی_انرژی
🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور
https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند-
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند