eitaa logo
روایت پیشرفت ایران
243 دنبال‌کننده
226 عکس
7 ویدیو
0 فایل
🌱 مجله دانشمند (دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳) با نگاه «روایت پیشرفت» 🌱 کاری از خانه هنر و رسانه پیشرفت ✍️ارتباط با ما: @pezhmanarab
مشاهده در ایتا
دانلود
به‌ توان هایتک روایت یک اتفاق بزرگ در صنعت برق کشور
روایت پیشرفت ایران
⭕ به‌ توان هایتک روایت یک اتفاق بزرگ در صنعت برق کشور
به‌ توان هایتک روایت یک اتفاق بزرگ در صنعت برق کشور 🔻«روز چهلم انگار می‌خواست دنیا به آخر برسد. دورتادور نیروگاه را ماشین‌های آتش نشانی با بهترین تجهیزات قرق کرده بودند. بعد از هر مرحله آزمودن، فشارم بالا و پایین می‌شد و ضربان قلبم یکی در میان می‌زد. همه بچه‌ها همین‌طور بودند. رنگ یکی‌شان پریده بود، آن یکی تندتند راه می‌رفت، خانم عظیمی‌زاده که مسئول پروژه بود نتوانست دوام بیاورد. سپرد هر وقت کار تمام شد صدایش بزنیم و رفت ته نیروگاه قدم‌زدن‌های بی‌قرارش را می‌دیدم، راه‌رفتن‌هایش را، دست به دعا برداشتن‌هایش را. باید بایستی کنار آن توربین غول‌پیکر تا بدانی از چه حرف می‌زنم، غولی عظیم با صدای غرشی که زمین و زمان را به لرزه درمی‌آورد. ما انسان‌ها انگار در برابرش آدم کوچولوهایی بودیم که دیده نمی‌شدیم. حالا اما ما آدم کوچولوها، ما جوان‌های بیست و چهار پنج‌ساله، ما جوان‌هایی که هیچ‌کس بهمان اعتماد نکرده بود جز مهندس دهنوی مایی که در آن لحظات فقط خدا را داشتیم، می‌خواستیم این غول عظیم‌الجثه را رام کنیم. همه‌مان می‌دانستیم که اگر قرار بود اتفاقی بیفتد، نه از دست آتش‌نشانی کاری برمی‌آمد و نه هیچکس دیگر؛ واحد منفجر می‌شد و تمام…» 🔻«به توان هایتک»؛ روایتی است از تأسیس و پیشرفت‌های غرورانگیز شرکت دانش‌بنیان «آهار» مشهد. مهندسان جوان این شرکت، به‌ویژه در تنگناهای وابستگی و تحریم که بخش‌های مهمی از صنعت برق و انرژی کشور با بن‌بست و بحران مواجه شده بود، با دانش، همت و نوآوری‌هایشان، کشور را به‌سلامت از این مسیر عبور دادند. 🔻شرکت آهار، فعالیت خود را در حوزه خدمات مهندسی برق در گرایش‌های الکترونیک و کنترل در سال ۱۳۷۹ آغاز کرده است. این فعالیت‌ها با بازطراحی و تولید بردهای الکترونیکی نیروگاهی شروع و کم‌کم به طراحی سیستم‌های کنترل پیشرفته موردنیاز در صنایع انرژی کشیده شد. این شرکت، در سال ۱۳۹۰ سیستم کنترل توربین بومی با نام تجاری رامیار ارائه کرد و پس از آن سیستم تحریک ژنراتور و سایر سیستم‌های پیشرفته کنترل نیروگاهی، پالایشگاهی، نفت و گاز به مرور طراحی و ارائه کرد و امروز تعداد زیادی نیروگاه، پالایشگاه، خطوط انتقال نفت و… از سیستم‌های کنترل آهار استفاده می‌کنند. آهار علاوه بر ایران در برخی کشورهای دیگر خدمات مهندسی دارد. محقق: بهزاد دانشگر تدوین: شبنم غفاری حسینی نشر: راه‌یار 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
زندگی بروفق کتاب روایت یک جریان موفق خانوادگی ترویج کتاب در حوالی گرمسار
زندگی بر وفق کتاب روایت یک جریان موفق خانوادگی ترویج کتاب در حوالی گرمسار 💠 بخشی از متن: 🔸با همسر که ایده‌ام را مطرح می‌کنم، خوشش می‌آید. پایه است برای عملیاتی‌کردنش. بسم‌الله می‌گوییم. کتاب‌ها را از اتاقک بالای مسجد به خانه می‌آورم. کار، همان کار ترویج کتاب است که تا حالا انجام می‌دادیم، اما فرم را باید طبق شرایط تغییر دهیم. کارِ راحت، پیداکردن عکس کتاب‌ها و معرفی‌شان از اینترنت است. اما من می‌خواهم خودم محتوا تولید کنم. اینجا هم از مصرف‌کننده بودن بدم می‌آید. از تک‌تک کتاب‌ها خودم عکس می‌گیرم. برایشان معرفی می‌نویسم حتی شده در حد دو خط و در صفحه و کانال‌هایم در فضای مجازی بارگذاری می‌کنم. برای مخاطبان نامعلومم می‌نویسم: در خانه بمانید، هزینه‌ای پرداخت نکنید؛ نه بابت کتاب، نه بابت حمل‌ونقل. فقط انتخاب کنید و درب منزل تحویل بگیرید. هروقت خواندید خبر بدهید تا بیاییم ببریم. 🔸منتظر می‌نشینم تا سفارشی ثبت شود. یعنی کسی استقبال می‌کند؟ مسخره‌ام نکنند. خرده نگیرند. اصلاً ولش کن، بگذار صفحه و کانال را حذف کنم و خلاص. چرا آن‌قدر دلم شور می‌زند؟ انتظارم زیاد طول نمی‌کشد. اولین سفارش‌ها ثبت می‌شوند همراه کلی تشکر و تمجید و انرژی مثبت از طرف مخاطبانم. کتاب‌ها را با دستمال الکلی حسابی ضدعفونی می‌کنم. جلد و برگه‌ها را سشوار می‌گیرم، سلفون می‌پیچم دورشان و می‌گذارم در کیسه و می‌دهم تا همسرم ببرد. خدایا چه‌حرف‌ها می‌زدند درباره این ویروس و راه‌های عدم تکثیرش. هر کتابی برمی‌گردد تا یک هفته قرنطینه‌اش می‌کنم و به نفر بعد تحویل نمی‌دهم. ایده‌مان جواب می‌دهد. بعضی روزها تا ۲۰ آدرس در دفتر ثبت می‌کنم. 🔸یکی می‌گفت خیلی وقت بود که دلم می‌خواست کتاب بخوانم و همت نمی‌کردم. یکی می‌گفت مدتی بود به‌خاطر فضای مجازی از کتاب‌خوانی فاصله گرفته بودم. دیگری می‌گفت توان خرید کتاب خوب برای همه اعضای خانواده به طور مستمر نداشتم. و... . اما حالا کتاب در دسترس و سهل‌الوصول است. صرف اینکه یک کار نو است، خوشایند می‌شود و افراد را ترغیب می‌کند امتحانش کنند. همین روزهاست که ایده‌ی قدیمی کافه کتاب در ذهنم جان دوباره می‌گیرد. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ ضربان قلب یک مجموعه دانش‌بنیان به روایت محمد حکم‌آبادی نویسنده کتاب عملیات احیا
روایت پیشرفت ایران
⭕️ ضربان قلب یک مجموعه دانش‌بنیان به روایت محمد حکم‌آبادی نویسنده کتاب عملیات احیا
⭕️ ضربان قلب یک مجموعه دانش‌بنیان به روایت محمد حکم‌آبادی نویسنده کتاب عملیات احیا 🔻«عملیات احیا» ماحصل 70 ساعت گفت‌وگو با مهندس‌ها و مدیرعامل جمکو است که می‌خواهد از رمز و راز احیای یک کارخانه ورشکسته با شصت میلیارد بدهی، بی‌پرده با شما حرف بزند. در این کتاب، مشکلات و مانع‌های مسیر نادید گرفته نشدند؛ از کم‌کاری مسئولین و دست‌اندازی‌ تعدادی منفعت گفته شده و در کنارش، از نماینده‌ها و مسئولینی که بدون چشم‌داشت پابه‌پای جمکو دویدند تا این کارخانه از ایست قلبی نجات پیدا کند هم روایت شده. 🔻کتاب، با روزهای سخت جمکو شروع می‌شود. روزهایی که نیرو‌ها با مشکلات معیشتی و کاری همراه‌اند تا حدی که تعدادی‌شان بیماری قلبی و افسردگی گرفتند. مهندس محمدرستمی که مدیرعامل می‌شود، مشکلات باقی‌ است. در کتاب، به راه‌حل‌ها و برنامه‌ریزی‌های مهندس رستمی برای حل پله‌به‌پله‌ی کارخانه جمکو می‌پردازیم. هر فصل را یک راوی روایت می‌کند اما کتاب سیری پیوسته دارد. در این میان، سهم مهندس محمد رستمی به عنوان محور تحول، بیشتر از باقی نیروها است. هر کسی، آچاری دست گرفته و مهره‌ای از این کارخانه را سفت می‌‌کند. هر کدام از راوی‌ها به فراخور زمان، داستان احیای جمکو را ادامه می‌دهد تا به قصه‌ی ما به حضور در «نیروگاه اتمی بوشهر» و ساخت «موتور سنکرون» می‌رسیم. جمکو که در طول دو سال از مشکلات مالی و مدیریتی گذر کرده بود و اعتبارش بین صنایع بزرگ کشور بهبود پیدا کرد؛ وقت‌ش رسید پا در میدان‌های بزرگ صنعتی بگذارد. پیشنهاد قدم گذاشتن در پروژه‌های مهم صنعتی با ریسک و تکنولوژی بالا که بعضی از آن‌ها منحصرا در اختیار چهار پنج قدرت صنعتی برتر دنیا بود، به سمت جمکو آمد. 🔻قدم اول، سخت ترین قدم است. روایت در قالب اول شخص هم‌قدم می‌شود با مدیران پروژه‌های مختلف تا در اضطراب و ناامیدی‌ها همراه آن‌ها باشد. پرداختن به حواشی صنعتی باعث شده قصه‌ی پرکششی از صنعت بشنویم. جمکو به مثابه یک مزرعه کوچک است که نسخه احیاءش را می‌توان برای خیلی از مجموعه‌های بزرگ و سیستم‌های کلان پیچید. نسخه‌ای که نشان می‌دهد با وجود همه‌ی مشکلات، باید دوید و امیدوار بود. «امید» هدف اصلی قصه‌ی کتاب «عملیات احیا» است. همان چیزی که دشمن هدف گرفته‌؛ می‌خواهد با القای ناامیدی، خودمان را دست‌کم بگیریم. 🔻در گفت‌و‌گو با کارکنان جمکو، از ناامیدی‌شان در سال‌های 95 و 96 زیاد شنیدم. مهندس رستمی در اولین قدم‌ها دست گذاشت روی «امیدوار» کردن نیروی‌انسانی. وقتی پروژه‌های مهم و بزرگ و نشدنی به دست بچه‌های جمکو در شهرستان جُوین شدنی شد، مهم‌ترین دست‌آورد «امید و انگیزه» نیروها بود. به تعبیر رهبر حکیم انقلاب: «امید مهم‌ترین ابزار پیشرفت است و دشمن روی این متمرکز شده؛ دشمن از همه‌ی توان دارد استفاده می‌کند برای القای ناامیدی، برای القای بن‌بست... پیشرفت احتیاج دارد به امید.... خوشبختانه امید زنده است.» 🔻کتاب «عملیات احیا»؛ روایت صعود مجموعه‌ی دانش‌بنیان جمکو به قله دانش و فناوری الکتروموتور در 230 صفحه توسط انتشارات راه‌یار منتشر شده است. کتاب در بیست فصل با روایت افراد گوناگون به مسیر پر پیچ و خم احیای کارخانه و تولید محصولات های‌تک و صادراتی می‌پردازد. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
شماره ۲۲ مجله دانشمند منتشر شد سری جدید مجله دانشمند، باسابقه‌ترین مجله دانش‌و‌فناوری به زبان فارسی با رویکرد «روایت پیشرفت» منتشر شد. مجموعه گفت‌وگو و یادداشت‌هایی که در این شماره می‌خوانیم:
روایت پیشرفت ایران
شماره ۲۲ مجله دانشمند منتشر شد سری جدید مجله دانشمند، باسابقه‌ترین مجله دانش‌و‌فناوری به زبان فارسی
شماره ۲۲ مجله دانشمند منتشر شد سری جدید مجله دانشمند، باسابقه‌ترین مجله دانش‌و‌فناوری به زبان فارسی با رویکرد «روایت پیشرفت» منتشر شد. مجموعه گفت‌وگو و یادداشت‌هایی که در این شماره می‌خوانیم: 💠 سرمقاله 🔸 وعده‌ی صادقِ پیشرفت فرصت‌های عملیات وعده صادق برای ما 💠 روایت‌خانه 🔸 جاودانگی کوانتومی روایت‌هایی از دانشمند هسته‌ای شهید مسعود علیمحمدی 🔸 پرتودهی، فناوری حیات‌بخش روایت اولین سایت دانش‌بنیان پرتودهی هسته‌ای گاما در شهرکرد 🔸 چراغِ روشنِ کشاورزی هسته‌ای روایتی از تولید اولین رقم برنج مبتنی بر دانش هسته‌ای 💠 قاب پیشرفت 🔸 سینما و ورزش ملی مروری بر پنج فیلم ورزشی با محوریت ارزش پیروزی در عرصه ملی 🔸 نبرد ملی در مستطیل سبز یادداشتی بر فیلم سینمایی پرویزخان 💠 فناوری نرم 🔸 خبرِ خوب، «خبر بد» است! پیشرفت، رسانه خودش را می‌سازد 💠 مطالعات پیشرفت 🔸 تغذیه رایگان مدارس گام مؤثر برای پیشرفت و عدالت 🔸 مردم، سرچشمه‌های واقعی اقتصاد و فناوری افق‌های دانش‌بنیان 2 🔸‌ رؤیای فردا و مسیرِ روایتِ اکنون نشست‌‌های هم‌عزم در گفتمان‌سازی پیشرفت 💠  کتابخانه پیشرفت 🔸  کتابخوان قصهٔ خودکفایی در پمپ‌های پیشرفته صنعتی 🔸  برنامه‌نویس معرفی رمان امنیت سایبری 🔸 مردی با آرزوهای دوربرد زندگی دانشمند شهید طهرانی‌مقدم برای نوجوانان 💠 خبر زیست بوم   مهمترین و تازه‌ترین خبرهای مرتبط با دستاوردها و تولیدات فناورانه و دانش‌بنیان کشور 💠 کمیک استریپ 🔸 نیروگاه اتمی بوشهر روایت شرکت دانش‌بنیانی که موتورهای نیروگاه اتمی را برای اولین‌بار تعمیر کردند 📝همکاران این شماره: مجتبی جهان‌تیغ، سیدعلی میری، سیدحمیدرضا میری، اسماعیل سهرابی، حمید نخعی، علی تقوایی، حسن فاطمی، پریسا زارع، نرگس‌سادات مظلومی، فرناز ايزدبین، فرزانه غلامشاهی، زهرا جعفری، فروزان ايزدبین. مدیرمسئول: احسان صالحی سردبیر و جانشین مدیرمسئول: پژمان عرب دبیر اجرایی: مریم حنطه‌زاده  با همکاری موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران مجری طرح: خانه هنر و رسانه پیشرفت 📍شماره بیست و دوم مجله دانشمند را می‌توانید از دکه‌های مطبوعاتی سراسر کشور و همچنین سایت انتشارات ایران تهیه کنید. شماره تماس برای اشتراک سالانه و سفارش تلفنی 09123969195 - آقای بابایی 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند @daneshmand_mag | مجله دانشمند
جاودانگی کوانتومی دانشمند هسته‌ای شهید مسعود علیمحمدی به روایت همسر  💠بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕ جاودانگی کوانتومی دانشمند هسته‌ای شهید مسعود علیمحمدی به روایت همسر  💠بخشی از متن⬇️
جاودانگی کوانتومی دانشمند هسته‌ای شهید مسعود علیمحمدی به روایت همسر  💠بخشی از متن: 🔻اوایل دهه هفتاد مسعود با دوستانش برای شرکت در کنفرانس علمی سفری داشتند به روسیه. بعد از برگشت از ارتباطات علمی با دانشمندانی می‌گفت که برایشان بسیار مغتنم بود. دانشمندانی که به‌غیراز یک کنفرانس بین‌المللی امکان دیدار نبود و این بار توانسته بودند یک سیری از مسائل علمی که داشتند را مطرح کنند. یکی از مراکزی که همکاری داشت مرکز تحقیقات فیزیک نظری بود. مجموعه‌ای از نوابغ که کنار هم مشغول مطالعه و تحقیق بودند. طی آن چند سال 11 مقاله ISI را توانست به نتیجه برساند و چاپ کند. همیشه می‌گفت: "وقتی دورهم هستیم حتی باندازه خوردن چای و قهوه هم از کار فارغ نمی‌شیم و اتفاقا اون زمان خوبیه برای رد وبدل کردن نتیجه‌ها و مسایلی که ذهنمون درگیرشه" گاهی اوقات دلم می‌سوخت یک نفر چطور این اندازه خودش را وقف کار می‌کند. درست است خودش لذت می‌برد ولی جسمش خسته می‌شد. نه تفریحی نه استراحتی. 🔻مسعود در نامه‌ای برایم نوشته بود: "منصوره. ما انسان‌ها در همه چیز شهوت داریم و می‌خواهیم به اوج برسیم. البته که شهوت در بعضی مسائل خطرناک است. ولی ما می‌توانیم شهوت علمی داشته باشیم. همیشه از کوچک‌ترین فرصت‌ها برای آموختن استفاده کنیم." خودش هم همیشه به این نگاه پایبند بود محال بود فرصتی دقیقه‌ای برایش فراهم بشود و استفاده نکند. حتی آن روزی که باهم رفته بودیم دندان‌سازی تا برایم دندان مناسبی درست کند. مسعود ایستاده بود و از مسئول آنجا سؤال می‌پرسید که این وسیله با چه سرعت و دمایی می‌چرخد؟ چگونه تغییر رنگ می‌دهید و با اشتیاق جواب‌ها را می‌شنید. حتی یادم هست گفتم: " مسعود تو مگه بیکاری به چه دردت می‌خوره راجع به هر چیزی سؤال می‌پرسی؟" گفت: "تو نمی‌دونی دانستن چه لذتی داره؛ فهمیدن هر چیزی خوب و لازمه و یک‌وقتی به کار می‌آید." 🔻یکی از روزهای پاییزی سال 74 بود مسعود آمد خانه و خیلی جدی گفت: "منصوره حالا نوبت توئه! دیگه باید بنشینی و درس بخونی و کنکور قبول بشی!" متعجب مانده بودم! نه به آن قطعیتی که سال اول زندگیمان هرچه رشته بودم را پنبه کرد و گفت: " اگر خانم دانشجو می‌خواستم که دور و برم زیاد بود. من دارم درس می‌خونم و تمام تمرکزم رو باید برای تحصیل بگذارم. اگه تو هم درس بخونی کی زندگی رو جمع بکنه" نه به این‌که بی مقدمه آمد و گفت امسال کنکور بده. مسعود برایم مشخص کرده بود هر درسی چقدر ضریب دارد. بعد هم قول داد ریاضی و فلسفه و زبان را برایم تدریس کند. هرچه گفتم برایم این دروس سخت است با روی باز گفت خودم همه را درس می‌دهم و کمکت می‌کنم. هروقت فرصتی پیدا می‌کرد خودش کتاب را می‌گذاشت مقابلش و درس می‌داد. بقدری جدی و کامل که انگار در دانشگاه درس می‌دهد. فلسفه و ریاضی و زبان روی دوش خودش بود. 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ» 🔻خادمین ملت که در راه آبادانی و پیشرفت کشور شب و روز نمیشناختند، در راه خدمت به مردم و پیشرفت کشور به فیض شهادت رسیدند. تسلیت به ملت ایران و همه آزادی‌خواهان جهان @daneshmand_mag مجله دانشمند
⭕️‌‌ مدیر میدانی پیشرفت
روایت پیشرفت ایران
⭕️‌‌ مدیر میدانی پیشرفت
⭕️‌‌ مدیر میدانی پیشرفت 🔻شاید یکی از شاخص‌ترین ویژگی‌های شهید رئیسی، حضور در کف میدان بود. این میدان عرصه‌های مختلفی را شامل می‌شد و یکی از آنها، علم و فناوری بود. حضور متعدد در مراکز پیشرفت کشور که محل حضور شرکت‌های دانش‌بنیان است، از برنامه‌های ثابت ایشان بود. باور داشت که حل مسائل کشور با کمک بخش اصلی اقتصاد مردمی، یعنی دانش‌بنیان‌ها، به پاسخ می‌رسد. 🔻شهید عزیز جمهور ایران با حضور و ضریب دادن به این آدم‌ها و مجموعه‌ها، خودش راوی پیشرفت شده بود و ظرفیت بالای ریاست‌جمهوری را پای کار روایت پیشرفت آورده بود. ایشان حتی در سفرهای خارجی، با وجود شلوغی و فشردگی برنامه‌ها، باز هم پای کار علم‌وفناوری بود و سوای اینکه بستر و زمینه برای صادرات محصولات فناورانه شرکت‌های دانش بنیان را فراهم می‌کرد، باز هم با بازدید از این مجموعه‌ها تلاش می‌کرد تا ضریب رسانه‌ای مضاعفی به توانمندی جوانان ایرانی در اذهان سایر کشورها بدهد. 🔻او مرد میدان کار و آبادانی و پیشرفت کشور بود و با گذشت همین ساعات اندک از شهادتشان، رد پا و خاطرات مختلف ایشان از مدیران شرکت‌های دانش‌بنیان شنیده می‌شود. بازدید از بهیار صنعت و شهرک علمی تحقیقاتی اصفهان، تا پارک فناوری پردیس تهران در کنار دستگاه هومودیالیز و ونتیلاتورهای پیشرفته، تا بازید از آهار مشهد و انواع داروهای پیشرفته بیوتک و رادیوداروها و نانو داروها و پهپادهای پیشرفته کشاورزی ایران در دل آفریقا و... نمونه‌های اندکی از حضور میدانی او در پیش‌برد فضای علم‌وفناوری کشور است. 🔻در سه سال ریاست جمهوری ایشان، ما شاهد سرعت گرفتن واقعی تحولات علم‌وفناوری بودیم؛ یک نمونه مهم‌ و فناورانه‌ای که مدتی به اغما رفته بود، پیشرفت‌های صنعت ماهواره‌ای کشور بود که در دوران ایشان دوباره شکوفا شد و یکی از افتخارات اخیر آن، رسیدن ایران به مدار جدید فضایی بود. با عرض تسلیت این فقدان اندوهبار به ملت شریف ایران، به لطف خدا امیدواریم. ان‌شاءالله این سید عزیز با اجداد طاهرینش محشور باشد. پژمان عرب سردبیر مجله دانشمند @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ چراغِ روشنِ کشاورزی هسته‌ای روایتی از تولید اولین رقم برنج مبتنی بر دانش هسته‌ای در گفتگو با دکتر عمار افخمی بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕️ چراغِ روشنِ کشاورزی هسته‌ای روایتی از تولید اولین رقم برنج مبتنی بر دانش هسته‌ای در گفتگو با دکت
⭕️ چراغِ روشنِ کشاورزی هسته‌ای روایتی از تولید اولین رقم برنج مبتنی بر دانش هسته‌ای در گفتگو با دکتر عمار افخمی بخشی از متن: 🔻داستان اصلاح ارقام برنج، از یک کار پژوهشی آغاز شد؛ چندین روش اصلاح کلاسیک، تلاقی‌های چندگانه و هرمی‌نمودن ژن‌ها و همچنین استفاده از فناوری برنج هیبرید، در دستور کار پژوهشی ما قرار داشت. در سال 1389 طی انعقاد تفاهم‌نامه‌ای با پژوهشکده کشاورزی هسته‌ای سازمان انرژی اتمی، بذر 20 رقم بومی و اصلاح‌شده برنج کشور انتخاب شد تا با اشعه گاما و از طریق کُبالت 60 و دز 200 گری، پرتوتابی شوند. 🔻رخداد جهش در طبیعت، در طول میلیون‌ها سال، نسبت یک به میلیون است. ولی در پرتوتابی بذر با اشعه گاما، به دلیل ظرفیت انرژی هسته‌ای، در لحظه ممکن است هزار رخداد اتفاق بیفتد که بخش عظیمی از این اتفاقات منفی است. با این حال، این کار ظرفیت بسیار بالایی در ایجاد تنوع دارد و به ما کمک می‌کند تا از میان این تنوع‌ها، بهترین‌ها انتخاب شوند. بذرها در طول دوره رشد و در نسل‌های مختلف از صفر تا موقع برداشت، نسبت به بیماری‌ها و تنش‌ها و از نظر خصوصیات زراعی و عملکردی ارزیابی می‌شوند تا بهترین لاین‌ها انتخاب و مراحل آزمون‌های تکمیلی و پیشرفته بر روی آن‌ها انجام شود. 🔻روند اصلاح محصولات گیاهی این است که از زمان شروع تا رسیدن به نتیجه، حداقل ده تا دوازده سال زمان می‌برد. ابتدا باید تنوع ایجاد شود و سپس خالص‌سازی صورت بگیرد و بعد هم ارزیابی‌های متعدد انجام بشود. مرحله بعد، گرفتن تأییدیه از مؤسسه ثبت و گواهی نهال کشور است. دست آخر هم بذر تأییدشده باید توسط سازمان جهاد کشاورزی ترویج شود؛ همه این روند، حدود 12 سال طول می‌کشد. 🔻ما قبل از اینکه بذرمان را ببریم برای ثبت، مقدار کمی از آن را به 70 کشاورز در نقاط مختلف کشور دادیم؛ به هر کشاورز حدود 2-3 کیلو. پهنه‌بندی کردیم؛ بخش‌های مختلف هوای سرد و کوهپایه‌ای، دشت، استان‌های دیگر و جاهایی مثل خوزستان که به صورت نشاء‌کاری نیست و خشکه‌کاری می‌کنند، همه را در نظر گرفتیم. نتیجه کاشت را بررسی کردیم؛ هم مستنداتش را گرفتیم و هم از نزدیک بازدید کردیم و دیدیم بذر ما، جوابگوی بخش عمده‌ای از مناطق کشور هست. 🔻بعد از تست‌های متعدد و ارزیابی‌های دقیق، نهایتاً تلاش‌هایمان در سال ۹۸، به 2 رقم برنج به نام‌های روشن و شهریار منتج شد؛ برنج‌هایی که به افتخار دو دانشمند هسته‌ای، شهید مصطفی احمدی روشن و شهید مجید شهریاری نامگذاری شده بودند. رقم روشن با استقبال کم‌نظیری از سوی کشاورزان و شالیکاران استان‌های برنج‌خیز کشور مواجه شد و تقاضای بالایی برای این بذر به وجود آمد. 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ سینما و ورزش ملی ۱ مروری بر پنج فیلم سینمایی با محوریت ارزش پیروزی‌ تیم‌های ورزشی ملی
روایت پیشرفت ایران
⭕️ سینما و ورزش ملی ۱ مروری بر پنج فیلم سینمایی با محوریت ارزش پیروزی‌ تیم‌های ورزشی ملی
⭕️ سینما و ورزش ملی ۱ مروری بر پنج فیلم سینمایی با محوریت ارزش پیروزی‌ تیم‌های ورزشی ملی 🔸فیلم‌های ورزشی همواره دسته مهمی از فیلم‌های انگیزشی را تشکیل می‌دهند و می‌توان آنها را از جنبه همین الهام‌بخشی، در دو دسته‌بندی کلی قرار داد: فیلم‌ها و سوژه‌هایی که بیشتر جنبه توسعه فردی دارند و فیلم‌ها و سوژه‌هایی که جنبه‌های تیم‌سازی و کار جمعی نیز در آنها بسیار پررنگ است. در دسته اول، اغلب شاهد این هستیم که چگونه افرادی با امکانات کم و یا در شرایطی نامناسب و ضعیف، به کمک نیروی اراده و تمرین‌های دشوار و یا با کمک و حمایت مربیان و خانواده و افرادی دلسوز، به موفقیت دست پیدا می‌کنند و موانع پیش‌رویشان را از میان برمی‌دارند. 🔸در دسته دوم، علاوه بر موضوع ضعف و بدون امکانات بودن گروهی از ورزشکاران، دشواری‌های هم‌هدف‌کردن افرادی با انگیزه‌های متفاوت و گاها مخالف و هدایت آنها و به تعبیری «ساختن یک تیم» نیز خط اصلی داستان را شکل می‌دهند. در فیلم‌هایی که به بحث «ساختن و یا بازسازی یک تیم» می‌پردازند، گاهی غیر از مشکلات داخلی میان اعضای گروه و چالش‌های مختلف پیش پای مربی تیم، مسائلی ساختاری نیز بر سر راه پیشرفت تیم وجود دارد که غلبه بر آنها، لایه‌های دیگر و واقعی‌تری از زندگی واقعی را پیش چشم مخاطب قرار می‌دهد. 🔸از میان دسته دوم، شاید بتوان فیلم‌هایی را که به داستان‌های واقعی در مورد تیم‌های ملی ورزشی می‌پردازند، در سطحی متعالی‌تر از جهت انگیزه دانست؛ فیلم‌هایی که مسائل تیم‌سازی و غلبه بر رقبا و چالش‌های آن را در بستری از احساسات و حمایت‌های وطن‌پرستانه مطرح می‌کنند و از این جهت، اغلب دیدن آنها به مانند مرور یک خاطره مشترک، برای تعداد زیادی از مردم یک کشور و حتی سایر کشورها، جذاب و الهام‌بخش است. 🔸در این شماره، به مرور پنج فیلم سال‌های اخیر در مورد تیم‌های ملی کشورها پرداخته‌ایم که نمونه ایرانی آنها یعنی «پرویزخان»، یکی از معدود آثار سینمایی با سوژه‌ای واقعی از دل فوتبال ملی است؛ مسئله‌ای که این مرور را جذاب‌تر و به مسائل موردنیاز و موردتوجه امروز ما نزدیک‌تر می‌کند. 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ سینما و ورزش ملی ۲ مروری بر پنج فیلم سینمایی با محوریت ارزش پیروزی‌ تیم‌های ورزشی ملی فیلم «معجزه» (Miracle) 🔸فیلم معجزه به ماجرای کسب مدال طلا توسط تیم ملی هاکی روی یخ آمریکا در بازی‌های المپیک زمستانی سال 1980 میلادی می‌پردازد؛ تیمی که از تعدادی جوان غیرحرفه‌ای تشکیل شده بود، می‌تواند با شکست تیم ملی هاکی شوروی که برای چهار دوره متوالی قهرمان بلامنازع هاکی جهان بوده است، عبور کند و به افسانه شکست‌ناپذیری آن خاتمه بدهد. 🔸«هرب بروک» بازیکنان خود را از میان جوانان غیرحرفه‌ای انتخاب می‌کند و سعی می‌کند در زمان نُه‌ماهه‌ای که در اختیار دارد، با تمرینات سخت و فشرده و تأکید بر کار تیمی، آنها را برای المپیک زمستانی آماده کند. ایده او که مدام آن را به بازیکنانش یادآوری می‌کند این است که شما هیچ‌کدام استعداد کافی برای غلبه بر شوروی را ندارید و تا وقتی نتوانید مثل یک تیم هماهنگ پیش بروید و پابه‌پای آنها در زمین اسکی کنید، از هیچ روش دیگری امکان موفقیت ندارید. 🔸فیلم دارای زمینه‌های سیاسی پررنگی است که سعی دارد با اشاره‌های مختلف به وضعیت سیاسی آمریکا، پیش‌زمینه‌ای جمعی برای چرایی تأثیرگذاری بالای پیروزی تیم هاکی و مدال طلای آن که به «معجزه روی یخ» معروف شد، خلق کند. علاوه بر اشاره‌های مختلف به جنگ سرد میان آمریکا و شوروی و وجه حیثیتی رویارویی این دو تیم، اشاره‌های روشنی هم به تضعیف روحیه ملی مردم آمریکا و کمرنگ‌شدن اعتمادبه‌نفس ملی وجود دارد و حتی خبر اشغال سفارت آمریکا در ایران هم در این راستا ضریب می‌گیرد. 🔸درخلال جشن کریسمس اعضای تیم، بخش‌هایی از سخنرانی سال نوی رییس‌جمهور پخش می‌شود که اذعان می‌کند امید به «پیشرفت» که یکی از پایه‌های اعتقادی مردم آمریکاست، بسیار کمرنگ شده است و مردم چشم‌انداز روشنی را پیش پای خود و فرزندانشان نمی‌بینند. رییس‌جمهور در همین سخنرانی که روی تصاویر مربی تیم شنیده می‌شود، بیان می‌کند که «اطمینان به آینده» زیربنای همه چیزهای دیگر است و از همه می‌خواهد تا از حرف‌زدن دست بکشند و شروع به راه‌رفتن کنند. 🔸این فضاسازی‌ها، همه منجر به این می‌شوند که مخاطبان فیلم، تلاش مربی و تیمش را چیزی فراتر از انگیزه‌های رشد شخصی و تیمی، حرکتی در جهت بازگرداندن رویا و امید یک ملت و بازسازی «ایمان مشترک» آنها ببینند و چرایی خاطره‌انگیزشدن این پیروزی در میان مردم آمریکا را درک کنند. 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ خبرِ خوب،«خبرِ بد» است! ۱ پیشرفت، رسانه خودش را می‌سازد 💠بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕️ خبرِ خوب،«خبرِ بد» است! ۱ پیشرفت، رسانه خودش را می‌سازد 💠بخشی از متن⬇️
⭕️ خبرِ خوب،«خبرِ بد» است! ۱ پیشرفت، رسانه خودش را می‌سازد 💠بخشی از متن: 🔸پاییز 1400 بود. دوست داشتم یک داستان خوب بنویسم. می‌دانستم اگر می‌خواهم عمر ماندگاری داستانم بیشتر از یک فصل باشد، باید از درد مردم بنویسم. فهرست جلویم طولانی بود؛ بی‌کاری، گرانی، ازدواج، اعتیاد. از هرکدامشان می‌شد یک مثنوی هفتادمن چاپ کرد. دست به هرچه می‌زدم قبلش یک تپه از آثار تولیدشده به تورم می‌خورد. می‌خواستم کارم نو باشد. هرچه در اقیانوس سوژه‌های احتمالی بیشتر دست‌وپا می‌زدم، ریه‌هایم سخت‌تر هوا را به داخل می‌کشیدند. 🔸اواخر آنقدر بین مرگ و زندگی رفت‌وآمد کرده بودم که کم‌کم داشتم به مرض دل‌مردگی دچار می‌شدم. با خودم درافتاده بودم که بهترین سال‌های عمرم را صرف چه کرده بودم. از صبح که بیدار می‌شدیم تا شب که جنازه تحویل رختخواب می‌دادیم، در آن موبایل وامانده هزار بار دینگ می‌خورد بالای صفحه می‌نوشت که فلانی خورد، فلانی برد، فلانی چاپید و فحش آخر را نصفه در دهانمان بیات می‌کردیم تا خر و پف کنان به صبح بکشانیم و باز یک روز تازه را با شاهکار حضرات به ‌روزهای رفته از عمرمان بدوزیم. 🔸با همین ذهنیات درگیر بودم که یک روز تلفنم دینگش در آمد. - پایه‌ای؟ - تا چی باشه؟ - این یکی جنسش فرق داره! رفتیم نشستیم دور میز. صحبت از ابر ناامیدی رو سر دانشجوها بود. از اینکه الان اگر دانشجوها پایشان به پله‌های پرواز فرودگاه امام نرسد، یا سرشان در میان ارقام روی تخته‌های دلالی می‌چرخد یا منتظر نوبتشان برای روانشناس افسردگی این پا آن پا می‌کنند. حالا مثلاً قرار بود که همین دانشجوها برای فردا طرح و نقشه بساط کنند و سوار اسب پیشرفت شوند. 🔸پوزخندم به تریج قبای جمع برخورد. - آقا سید جک میخونی؟ - نه، میشنوم! - اگه جکه پس چرا اومدی؟ - اومدم ببینم حرف جدید چی دارید. این حرفا بوی نا میده. - کد ملیتو برای بچه‌ها بفرست. یه چمدون سبکم ببند. - خیرباشه! خیر بود. بار اول چنان نشئه شدم که بعدش دو بار و سه باره باید تزریق می‌کردم تا می‌توانستم مثل مردم عادی زندگی کنم.**از امید حرف می‌زنم.** 🔸 یادم می‌آید روزی که داشتیم از مدیرعامل ستاره خلیج‌فارس خداحافظی می‌کردیم، پرسیدیم مهندس تا حالا شده ناامید بشید؟ خنده‌اش به گرمی خود یزد، زادگاهش بود. - معلومه! - چه طوری دووم میارید؟ چشمانش را ریزتر کرد و چند ثانیه‌ای روی زمین خیره ماند: «میرم از بالا نگاه می‌کنم.» سوار ماشینمان شدیم و پشت سرش راه افتادیم. در پالایشگاه تپه‌ای از ماحصل خاک‌برداری‌های ساخت، روبه آسمان علم شده بود. بالای قله‌اش یک شهر کامل از لوله‌ها و مخزن‌ها با چراغ‌های روشن چشممان را پرکرده بود. انگار که زمین و آسمان زیروزبر شده بودند. با همان لهجه گرم یزدی‌اش روبه شهر لوله‌ها گفت:«منظورم همین‌جا است. وقتی نگاه می‌کنم که خودم و همکارانم تا کجا جلوآمده‌ایم و چه ساخته‌ایم، برگشتن به عقب برایم سخت‌تر از حرکت در مه روبه‌جلو می‌شود.» 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ خبرِ خوب،«خبرِ بد» است! ۲ پیشرفت، رسانه خودش را می‌سازد 💠بخشی از متن: 🔸در پالایشگاه تپه‌ای از ماحصل خاک‌برداری‌های ساخت، روبه آسمان علم شده بود. بالا قله یک شهر کامل از لوله‌ها و مخزن‌ها با چراغ‌های روشن چشممان را پرکرده بود. با همان لهجه گرم یزدی‌اش روبه شهر لوله‌ها گفت: «منظورم همین‌جا است. وقتی نگاه می‌کنم که خودم و همکارانم تا کجا جلوآمده‌ایم و چه ساخته‌ایم، برگشتن به عقب برایم سخت از حرکت در مه روبه‌جلو می‌شود.» همان موقع در پس صدای سوختن فلر در سرم، به‌زور صدای خودم را شنیدم که می‌گفتم آیا من هم در زندگی‌ام قابی را ساخته‌ام که موقع ابری‌شدن هوای ذهنم، با نگاه‌کردن به آن امیدوارتر شوم یا حتی عده‌ای دیگر هم بتوانند از تماشای قاب دست‌ساز من به امیدهای خودشان تشنه‌تر از قبل نگاه کنند؟ 🔸دو سال از آن ماجرا گذشت. یک روز با اتوبوس، یک روز با قطاری که سخت بلیطش گیر می‌آمد و روزی دیگر با پرواز هواپیمای به‌وقت شام. آخر هفته‌های بندرعباس شده بود پاتوق امیرکبیری‌ها، شریفی‌ها، تهرانی‌ها، علم و صنعتی‌ها، علامه‌ای‌ها، خواجه‌نصیری‌ها و رتبه برترهایی که همگی با گذشته من یک ویژگی مشترک داشتند؛ عمر رفته‌شان در این نظام را بربادرفته می‌دیدند و خیال می‌کردند فرش قرمز مهاجرت، تا دم در آفیس‌های شیکشان در فرنگ پهن شده و فقط باید سکه شانسان کمی باصفاتر بیافتد. به خیال خاک سرخ هرمز و آب‌تنی در قشم، تیپ‌های مکش مرگ منی می‌زدند؛ ولی پای ایلوشین که می‌رسیدند، فکشان از جا در می‌رفت و فحش‌هایشان یکی بعد از دیگری نثار اردو و اجداد متولیانش می‌شد. اما آخر قصه زیپ‌های چمدان‌های مهاجرتشان باز می‌شد و می‌شدند فن‌پیج‌های «روایت گمشده». 🔸حالا یک باشگاه پروپاقرص داشتیم که هرجا توپ پیشرفت در می‌شد، یک جماعتی از همین هواداران پیشرفتی ایستاده بودند تا به‌ افتخار شونه خاکی‌هایی که تا قبل از این در هیچ رسانه‌ای ارزش خبری نداشتند، دقیقه‌ها تشویق کنند و به صورت‌های خسته‌شان لبخندهای گرم تحویل دهند.«روایت گمشده» امروز بساطش پهن‌تر از بندرعباس شده و در هر بازاری در این کشور دنبال جنس خودباوری می‌گردد و اتفاقاً کلکسیونش تکمیل‌تر شده. گشتن در این کلکسیون که داستان هر تکه‌اش از یک نقطه از کشور است، به منی که دنبال نوشتن داستان اثرگذار و ساختن یک رسانه بودم یاد داد، نمی‌شود در زمین خراب جنس مرغوب کاشت. امروز بازار رسانه‌های پیشرفت داغ است؛ ولی جمع این دوکلمه من را به یاد گذاشته‌ام می‌اندازد. ما که نرفته‌ایم؛ ولی مثل‌اینکه سر کلاس‌های رسانه پا تخته‌ها می‌نویسند خبر خوب، خبر بد است! 🔸حالا چه‌طور می‌شود در این شوره‌زار درخت امید کاشت خدا داند. من اما آنقدر از تجربه «روایت گمشده» نصیبم شد که پیشرفت رسانه خودش را خودش می‌سازد و اگر به‌قدر کف دست ارزنی از پیشرفت چیزی سرم شود می‌گویم «پیشرفت از حقیقت می‌آید، پس رسانه‌اش هم باید حقیقی باشد.» اگر به زبان بچه‌محل‌هایمان بخواهم بگویم اینکه رسانه پیشرفت باید دست مخاطبش را بگیرد و بمالد به سردی پیچ‌ومهره‌های سازه فولادی‌اش و بعد بگذارد در گرمی کف دست‌هایی که پای سازه‌اش عمر گذاشته‌اند و خون و عرق ریخته‌اند تا درختشان تناور شود و سایه استقلال و امنیت بالای سر کشور بیندازد. امروز که در گوشه‌ای کنج عزلت اختیار می‌کنم، به این فکر می‌کنم که چه‌طور می‌توانم به مردم نشان بدم که «می‌شود از شدها یاد گرفت و سراغ نشدها رفت!» 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
جاودانگی کوانتومی ۲ دانشمند هسته‌ای شهید مسعود علیمحمدی به روایت همسر  💠بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕ جاودانگی کوانتومی ۲ دانشمند هسته‌ای شهید مسعود علیمحمدی به روایت همسر  💠بخشی از متن⬇️
جاودانگی کوانتومی ۲ دانشمند هسته‌ای شهید مسعود علیمحمدی به روایت همسر  💠بخشی از متن: 🔸خودش همیشه می‌گفت درس‌های پایه دوره کارشناسی خیلی مهم هستند؛ اگر بچه‌ها خوب یاد بگیرند و به رشته‌شان علاقه‌مند بشوند، آینده خوبی خواهندداشت؛ به‌همین‌خاطر بود که معمولا واحدهای پایه‌ی کارشناسی را خودش تدریس می‌کرد. هرچند بعضی اساتید کسر شأن می‌دانستند، ولی مسعود بااشتیاق این واحدها را درس می‌داد تا خانه از پایبست کج ساخته نشود. 🔸استادتمام شده‌ بود اما برخلاف همکارانش، معمولا تعداد کمی دانشجوی دکتری قبول می‌کرد. با کسی هم تعارف نداشت؛ آشنا و غیرآشنا هم برایش فرقی نمی‌کرد. خیلی راحت ایستاد و به آن بنده خدا توضیح داد که عذر می‌خواهم اما امکان پذیرفتن دامادتان را ندارم. می‌گفت «مملکت به مدرک محتاج نیست که همین‌طور فارغ‌التحصیل دکتری از دانشگاه بفرستیم بیرون. این الگو آورده‌ای برای کشور ندارد. ما نیازمند محقق هستیم. هرکس را ببینم و بفهممم که افق دورتری از مدرک‌گرفتن دارد، می‌پذیرمش. ما نیازمند عملیاتی کردن علوم هستیم تا مملکت پیشرفت کند.» 🔸هرچند این‌ کار باعث می‌شد از جهت مالی عقب بیفتد، اما مگر مسعود در زندگیش به مادیات توجه کرده بود که این‌بار توجه کند؟! از هر راهی که می‌توانست، برای دانشجوهایش مایه می‌گذاشت. فهمیده بود یکی از دانشجوهای دکترایش به‌دلیل مضیقه مالی مجبور است روزهایی در هفته را خارج از تخصصش کار انجام بدهد و به‌اندازه لازم، فرصت مطالعه و پژوهش ندارد. یک روز صدایش زده بود در دفترش و از او خواسته بود برای درسش تمام‌وقت تمرکز کند و درعوض ماهانه پولی برایش واریز کند. 🔸همان‌قدر که دانشجوها و شرایطشان برایش مهم بود، ساختار درست برای پیشرفت کشور را هم این‌گونه می‌دید. یادم هست برای یک مرکز علمی که به مشکلاتی برخورده بود و اجازه نمی‌دادند کارهای تحقیقاتیشان را انجام دهند، هرکاری از دستش برمی‌آمد انجام داد. سعی کرد از مجموعه‌های مختلف بودجه بگیرد و مسائل اداری را حل کند؛ اما درنهایت به درِ بسته خورد. روزی که فهمید واقعا کاری از پیش نمی‌برد، اگر کسی او را می‌دید فکر می‌کرد عزیزی ازدست داده است؛ صورتش گرگرفته و اعصابش ناراحت بود. در خانه راه می‌رفت و برایم حرف می‌زد که اگر این مرکز کارش را ادامه بدهد، در کشور چنین می‌شود و چنان می‌شود، اما نمی‌دانند و نمی‌گذارند. 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
▪️امام خمینی ره: «مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی توسعه مراکز علمی و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد و متخصصی است که شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاک نگرش انحصاری علم به غرب و شرق به در آمده و نشان داده‌اند که می توانند کشور را روی پای خود نگه دارند. ان‌شاءالله این استعدادها در پیچ و خم کوچه‌های اداره‌ها خسته و ناتوان نشوند.» بخشی از پیام سیاست‌های کلی نظام اسلامی - 11 مهر 1367 ▪️سالگرد ارتحال ملکوتی امام خمینی تسلیت باد. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ وعده‌ی صادقِ پیشرفت فرصت‌های عملیات وعده صادق برای ما بخشی از متن: 🔸عملیات وعده صادق، رخدادی از جنس لمس‌کردن پیشرفت‌ها بود؛ جوانان و عموم مردم منطقه و جهان، در شب 12 آوریل شکوه پیشرفت‌های پهپادی و موشکی و اراده ملت ایران در تنبیه رژیم صهیونیستی را به چشم خودشان دیدند و عینی و واقعی‌بودن آن پیشرفت‌هایی که بارها با انکار مقامات غربی و غیرایرانی مواجه شده بود را لمس کردند. حالا و در روزهای بعد از عملیات غرورآفرین و شوکه‌کننده «وعده صادق»، که بازخوردهای مردمی عجیب و غریبی در جهان اسلام و عرب و حتی سایر کشورهای جهان نسبت به آن وجود دارد، به این فکر می‌کنم که چگونه می‌توان از ظرفیت عظیم آن استفاده کرد؛ این حادثه مهم، چه فرصت‌هایی را پیشِ روی روایت پیشرفت و روایت ما از خودمان فراهم می‌کند. 🔸بخش زیادی از مردم دنیا که از ظلم و نسل‌کشی رژیم صهیونسیتی خسته و عصبانی‌اند، معادله جدید و امکان‌های دیگری غیر از پذیرش بی‌چون‌وچرای رفتار آمریکا و اسرائیل را پیش چشمشان دیدند. این تصمیم و اجرای موفق، آن هم در شرایطی که اسرائیل با همه هم‌پیمانانش در معرکه حضور داشت و بسیاری از کشورهای عربی و مسلمان مدعی پیشرفت، مجبور بودند که امکانات خریداری‌شده از غرب را به پای خواسته‌های حمایت از اسرائیل هزینه کنند، حاوی پیام و الگوی دیگری از فرهنگ پیشرفت است؛ فرهنگی که به‌جای وابستگی و خریدن همه چیز، آنچه را که لازم دارد، می‌سازد و مولفه‌های قدرت و نیازهای اساسی‌اش را به خارجی‌ها گره نمی‌زند. 🔸حالا همانطور که نور پهپادها و موشک‌های ایران، شعله امید را در دل ملت‌های منطقه روشن کرد و نشان داد که می‌توان وابسته نبود و ضمن دفاع از عزت ملی، حامی همیشه مظلومین هم بود، ما باید تلاش کنیم تا در بقیه عرصه‌های فناورانه‌ای که دستاوردهای شگرفی هم داشته‌ایم، خودمان را معرفی کنیم. مطلع حرف ما در این حوزه این است که اتفاقا این پیروزی‌ها و موفقیت‌ها متوقف به موشکی و دفاعی نبوده است، ولو اینکه ما نتوانسته باشیم تصویر درستی از داشته‌هایمان نشان دهیم. دکتر سرکار خاطره‌ای از سفیر ایران در ژاپن تعریف می‌کرد که چندسال پیش گفته بود: «وقتی مدام از ما درباره هسته‌ای سوال می‌کنند که شما دنبال برنامه نظامی هستید؟ یک جواب ما مثال زدن از همین حضور هرساله توانمندی‌های ایران در نمایشگاه پیشرفته و معروف نانوتکنولوژی ژاپن است؛ جایی که فقط 20 کشور صاحب فناوری در آن شرکت می‌کنند و نشان می‌دهد که پیشرفت‌های ایران، نقطه‌ای و محدود به حوزه‌های هسته‌ای و نظامی نیست.» 🔸ما فقط در موشکی چنین پیشرفت‌های خیره‌کننده‌ای را تحت سخت‌ترین تحریم‌ها نداشته‌ایم؛ زیست فناوری ما از توانمندی نظامی ما اگر پیشرفته‌تر نباشد، قطعا کمتر نیست. بیش از سی داروی پیشرفته نوترکیب و با فناوری بالا، توسط شرکت‌های دانش‌بنیان ما تولید و بعضا صادر هم شده است و در منطقه و دنیا حرف برای گفتن داریم. ساخت داروهای های‌تِک در حوزه بیوتکنولوژی، روش‌های نوین سلول‌درمانی و انواع عمل‌های پیشرفته پزشکی را انجام می دهد. در تجهیرات پزشکی، مانتیورهای علائم حیاتی و ونتیلاتور ما به کشورهای زیادی صادر می‌شوند و ربات جراحی ساخته‌ایم. ماهواره ثریای ایران، به مدار 750 کیلومتری ارسال شده است و کپسول زیستی ساخت ایران، تست‌هایش را یک‌به یک و با موفقیت طی می‌کند. 🔸اگر بتوانیم این موفقیت‌های بزرگ را به شکل ملموس و عینی برای مردم خودمان روایت کنیم و به کمک دستگاه‌های فرهنگی رسانه ای، به آنها بُعد هنرمندانه و بُرد بلندتری بدهیم و با دیپلماسی اقتصادی، مبادلات بین‌المللی فناورانه را گسترش دهیم، آنگاه این موفقیت‌ها، طنین‌های بلندتری خواهد یافت و تصویر جدیدی از ایران، به جوانان و نخبگان و مردم منطقه و جهان مخابره می‌شود. باید بدانیم که این مسیر، نه فقط برای ملت ایران، بلکه برای الگودهی به ملت‌های منطقه و نجات مظلومان، چقدر می‌تواند مهم و راه‌گشا باشد و مَحملی برای نفوذ آرمان‌های دینی و اسلامی ما در قلب مردم جهان شود. 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند