روایت پیشرفت ایران
⭕ سینما؛ کارخانه ساخت رؤیا یا آرمان؟ ۲ گفتوگو با نعمتالله سعیدی؛ پژوهشگر و منتقد سینما 💠بخشی از
⭕ سینما؛ کارخانه ساخت رؤیا یا آرمان؟ ۲
گفتوگو با نعمتالله سعیدی؛ پژوهشگر و منتقد سینما
💠بخشی از متن:
🔸 آیا پیشرفت و توسعه را دانشکدههای علوم انسانی ما میتوانند تعریف کنند که ما از سینما و تلویزیون توقع داریم که به تصویرش بکشد؟ میتوان قصه گفت ولی باید توجه کرد که هنر، برزخی است بین حس و تجربه، علم و فلسفه و عرفان. هنرمند وقتی میتواند پیشتازی کند که تو بهش مواد خام بدهی که روی آن فعل و انفعال انجام بدهد. الان شما یک بچه مسلمان را پیدا کن که بیاید پیشرفت یا توسعه را تعریف کند؛ هزار تا ابهام داریم در این مفاهیم. در علوم انسانی به شدت مشکل داریم؛ مثلا رفاه، توسعه، سعادت چه نسبتی دارد. آیا فرهنگ غربی توسعه را سعادت تعریف میکند؟ نمیکند.
🔸ما برای اینکه بتوانیم پیشرفت را روایت کنیم، باید این تعاریف را داشته باشیم. الان ما بنشینیم ساعتها فکر بکنیم، یک تهران ایدهآل 20 سال آینده را میتوانیم تصور کنیم؟ اگر هم تصور کنیم، تمام الفبایش همان توسعه بر مبنای تعریف غربی است چون حتی نمیدانیم معماری ایدهآل ما چه خواهد بود. سینماگری که میخواهی بروی شهر آرمانی ما را در 20 سال بعد به تصویر بکشی، شهر میدانمحور و فلکهمحوری مثل مشهد مثل همدان مثل اصفهان، چه فرقی دارد با شهرهای شطرنجی؟ پس چرا طلبکارانه از سینماگر و تلویزیون خودمان انتظار داریم که تو چرا پیشرفت را روایت نمیکنی؟وقتی اندیشمند ما نمیتواند تعریفی بگوید، آن موقع تو نمیتوانی از سینماگر توقع داشته باشی که وقتی میرود سراغ ناو جماران، بتواند داستان هم بگوید. تهش این است که ناو جماران را لوکیشن داستانش در نظر میگیرد.
*تفکر اسلامی مبتنی بر شکر، به ذکر و یادآوری نیاز دارد*
🔸ما گرفتار تفکر انتقادی هستیم. الان مثلا بنده نوعی شمای نوعی، هر کسی بخواهد با سوژه روایت پیشرفت در سینمای ایران صحبت کند، فکر میکند حتما باید چند تا نقد اساسی و فحش محکم، مثلا حرف نیشدار بزنم تا کارم بگیرد. اما جانمایهی تفکر اسلامی، تفکر انتقادی نیست؛ تفکر ما میگوید شکر. به داود حکمت یاد دادیم برای اینکه شکر کند؛ تفکر مبتنی بر شکر، با تفکر مبتنی بر انتقاد زمین تا آسمان فرق دارد. البته آن تفکر شاکرانه تفکر انتقادی را هم دارد و به معنای انفعال نیست. وقتی به سینماگر میگویی در اساس، فیلمسازی نوآوری است؛ با قحط سوژه مواجه میشود. اما هنر فقط نوآوری نیست؛ بخش عمدهای از آن هم ذکر و یادآوری است. وقتی با رویکرد یادآوری میروی جلو، میبینی چقدر سوژه داری در همین روایت پیشرفت! از شدت ایدهها و سوژههایی که به ذهنت میآید، هنگ میکنی و آنوقت نوآوری هم تویش اتفاق میافتد.
🔸الان گرفتاری سینمای ما این است که وقتی میخواهد برود سراغ روایت پیشرفت، میخواهد نوآوری کند و مثلا یک چیز تازهتری بگوید. عزیزم شما خود همان روایت را بگو؛ اصرار بر نوآوری در اینجا، بیشتر منجر به واپسگرایی میشود. یعنی طرف میگوید مثلا قواعد سینمای ملودرام، تقی و نقی و عشق مثلثی است. تو به من شهید بدهی، در این میگذارم. دانشمند بدهی هم در این میگذارم. قاتل بدهی توی این میگذارم که فیلم هناس در میآید. اما درستش این است که آن فرم و آن مدیوم و آن موقعیت نمایشی، از دل روایت میآید بیرون نه اینکه موقعیت نمایشی را بگیری دستت و کاراکتر را بگذاری تویش و بعد تاریخ را جعل کنی. اتفاقا فیلم هناس را قواعد دراماتیک خراب کرده است! چرا فکر میکنیم اصلا شروع انرژی اتمی، قصه علمی و تکنولوژیک ندارد؟ اپنهایمر، قصه اصلیاش همین علم و تکنولوژی است؛ عشق و خرده پیرنگهای جانبی هم دارد ولی دال مرکزی آن چیز دیگری است. هناس اما هیچ دال مرکزی ندارد.
##کارخانه_رؤیا #کارخانه_آرمان
#قاب_پیشرفت #سینمای_پیشرفت
#نعمتالله_سعیدی #دانشمند۲۳
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
دانش کاشتیم و برکت گرفتیم ۳ گفتوگو با دکتر مریم گلآبادی اولین تولیدکننده بذر هیبرید ایرانی 💠بخشی
دانش کاشتیم و برکت گرفتیم ۳
گفتوگو با دکتر مریم گلآبادی اولین تولیدکننده بذر هیبرید ایرانی
💠بخشی از متن:
🔸سال 95، اتحادیهای از گلکاران که بذر ما را تست کرده و خیلی راضی بودند، با ما جلسه گذاشتند. گفتند که رقم شما به خشکی و شوری که معضل خیلی از خاکهای ایران است، تحمل خوبی نشان داده و کیفیت و وزن محصولش هم خیلی خوب بوده است و ما بذرتان را میخواهیم. همان جلسه 3 میلیون بذر سفارش دادند. آن سال، سه میلیون بذر برای ما یک عدد رویایی بود! آنقدری که ما نتوانستیم جلوی خودمان را بگیریم و از ذوقمان قضیه قرارداد و مبلغش را گفتیم؛ اولین قرارداد و درآمدی بود که شرکت به دست میآورد. همهجای دانشگاه پیچید که بله، شرکتشان قرارداد میلیاردی بسته است. البته قرار بود مرحله اول صدهزار بذر بهشان تحویل بدهیم که با بذری 200 تومان آن سال، میشد بیست میلیون تومان.
🔸اما حقیقت ماجرا تلخیاش را خیلی زود به ما نشان داد؛ آنها بهخاطر مشکل داخلی با هم درگیری داشتند و همین اختلافنظرها باعث شد که خیلی زود اتحادیهشان منحل بشود و آن قراردادی هم که با ما داشتند رفت روی هوا. حتی یک دانه از بذرهایی که سفارش داده بودند را نبردند و ما مانده بودیم که با این بذرها چه کنیم. یک مدت هم کارهای تحقیقیمان را که روی بذرها و محصولات دیگر بود، تعطیل کرده بودیم و همه نیرویمان را گذاشته بودیم روی تولید این تعداد بذر سفارشی که به نتیجه نرسید. تعداد زیادی بستهبندی صدتایی از بذرمان را آماده کرده بودیم و بهطور مجانی بین کشاورزها توزیع میکردیم. در جلسات و همایشها و نمایشگاههای مختلفی که شرکت میکردیم، بذرمان را به عنوان نمونه و هدیه میدادیم.
🔸از مدیرعامل یکی از شرکتهای خوشنام توزیعی که دوستی و ارتباط خوبی با آقای اقتداری داشت، دعوت کردیم که بیایند و از نزدیک شرکت ما و بذری که تولید کرده بودیم را ببینند. آن روزی که آنها آمدند، یک تیم خارجی که از کشورهای اروپایی بودند و با آنها تجارت بذر داشتند را همراهشان آوردند. ما هم همه جای شرکت و گلخانهها را نشانشان دادیم و روند کار و تولیدمان را توضیح دادیم. آن تیم خارجی هم تأیید کرده و گفته بود که روند کارشان علمی و درست است. این تأیید هم کمک کرد که به ما اعتماد کنند و با خوشنامی و قدرتی که در توزیع نهادههای کشاورزی در بازار داشتند، تعداد زیادی از بذرهای ما را توزیع کرده و بفروشند. سال اول بالاخره آن صدهزار بذر را فروختیم، سال بعدش فروش بذر خیارمان رسید به یک میلیون و بعد هم دو میلیون و 8 میلیون و 12 و 15 میلیون. اینها همه به این معنی بود که کشاورزها اعتماد پیدا کرده بودند وگرنه کشاورز را نمیتوانی مجبور کنی که از یک بذر خاص بکارد؛ چون بازگشت و سوددهی همه هزینههایی که صرف گلخانه میکند، بستگی به همین انتخاب اولش دارد.
توسعۀ محصولات
🔸از همان سال 92 که دیگر بذر خیارمان در روند تولید و تجاریسازی قرار گرفت، تحقیق روی بقیه محصولات را هم شروع کردیم. گوجه و فلفل و بادمجان اولین محصولاتی بود که بعد از خیار، تولید بذر هیبریدش را شروع کردیم؛ هم نوع گلخانهای و هم نوع مزرعهای و فضای بازش را. الان دیگر بذر گوجه و فلفل شرکتمان وارد بازار شده است و البته چندسالی طول میکشد تا بتواند جای پایی برای خودش باز کند. هندوانه و ملون هم بعدتر وارد تحقیقاتش شدیم و توانستیم بذر هیبریدش را تولید کنیم. چند سالی هم هست که وارد تحقیق و تولید بذرهای کدو و ذرت و دانه روغنی کنجد شدهایم. در حال حاضر 11 محصول داریم و از آن 5 محصولی که به بازار رسیدهاند، سه رقم به اسم شرکت ثبت شده است. تولید بذر سبای خیار که اولین محصول تولیدیمان بود، حدود 5 درصد نیاز داخلی را تأمین میکند و ما هم روزبهروز تلاش میکنیم تا زیرساختهای تولیدش را گسترش بدهیم. در چند سال اخیر تصمیم گرفتیم که با تثبیت تحقیق و تولید صیفیجات، به سمت تولید گیاهان دانه روغنی برویم که تأمینشان برای کشور یک موضوع حیاتی است.
#روایتخانه
#دکتر_گلآبادی #بذر_هیبرید
#کشاورزی_دانشبنیان #دانشمند۲۳
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
حل مشکلات با توان مردم ۲ وقتی فناوری نرم، پیشرفت منطقهای را به دست مردم میسپارد 💠بخشی از متن⬇️
حل مشکلات با توان مردم ۲
وقتی فناوری نرم، پیشرفت منطقهای را به دست مردم میسپارد
💠بخشی از متن:
🔸منطقهی جنوب کرمان جزو مناطق مستضعف کشور است که هم از نظر علمودانش ضعف دارد و هم از نظر اقتصادی و اجتماعی. از نظر ما کشاورزی، ترابری، ادارهی کارخانه روغنکشی و همهی فعالیتهایی که تا به حال توسط بنیاد انجام میشد، باید به مردم سپرده میشد. اول مردم باید تعاونی و مدیریت آن را تحویل میگرفتند و بعد هم بازاررسانی را انجام میدادند. طرح توسعهی اقتصادی منطقه در رستهی کنجد را شروع کردیم که یکی از ظرفیتهای اصلی قلعهگنج بود. طبق تحقیقاتی که انجام دادیم مشخص شد بهرهوری کنجد قلعه گنج بسیار پایینتر از سایر مناطق است. بر اساس تحقیقات، باید بذر بهتری انتخاب میشد و حتی نگهداری بذر در حین فرایند کاشت کنجد، بهتر صورت میگرفت.
🔸برای حل این مسئله باید خود جوانان منطقه پای کار میآمدند؛ ما با آنها ارتباط گرفتیم و سعی کردیم با مشارکت مردم به حل مشکل خودِ مردم کمک بدهیم. با کمک جهادکشاورزی منطقه، بذر مناسب را تعدادی از کشاورزان تست کردند و عملکرد سطح زیرکشتشان افزایش پیدا کرد. بحث آموزشی هم مهم بود. تعدادی از جوانان کشاورز منطقه را با ماشین شخصی خودمان به جنوب استان فارس بردیم؛ آنجا به صورت میدانی با کشاورزان استانهای دیگر آشنا شدند و یاد گرفتند. با این کار هم تجربهی میدانی آنها بیشتر شد، هم ارتباطاتشان با کشاورزهای موفق حاصل شد و هم انگیزه آنها بالا رفت که برای پیشرفت منطقهی خودشان کاری انجام بدهند.
🔸مرحلهی دوم طرح، بخش فروش و بازاریابی بود. مهم است که به جای فروش کنجد خام با قیمت پایین، آن را فرآوری بکنند تا ارزش افزودهی آن زیاد بشود. مرحلهی سوم هم تشکیل یک شبکه برای بازاررسانی بود تا سود بیشتری از فروش نصیبشان بشود. مجدد هماهنگیهای لازم را در اصفهان کردیم و این کشاورزان را به اصفهان آوردیم. در بازار اصفهان با تجّار اصفهانی آشنا شدند و این ارتباطات منجر به شروع بازاری جدید شد. همهی این کارها انجام شد و الحمدالله بهرهوری کنجد بالا رفت، روغن کنجد توسط مردم تولید و توسط خود مردم فروخته شد. در این راه، از ظرفیت گروههای جهادی خود منطقهی قلعه گنج که پای کار حل این مسئله بودند هم بسیار استفاده کردیم.
آرمان نهادهای مردمی توانمند در مناطق
🔸هدف اصلی حل کردن مسائل مردم توسط مردم، ایجاد نهادهای مردمی پایدار در مناطق است. به هر حال ما پس از پایان هر پروژه از آن منطقه خارج میشویم ولی آنچه اهمیت دارد این است که مردم کنار هم بمانند، جمعشان بزرگتر بشود و مسائل مهمتری را حل کنند. اگر این نهادهای مردمی کوچک بزرگتر و تبدیل به نهاد پیشرفت شهرستان میشوند، در افق دورتر تبدیل به نهاد پیشرفت منطقهای خواهند شد و باهم پایِ کار حل مسائل منطقهی خود میایستند. آرمان ما تشکیل نهادهای اجتماعی هست که توان تعریف کار و انجام پروژههای بزرگ را داشته باشند و این زمانی معنی پیدا میکند که تعداد زیادی از نهادهای توانمند روستایی و شهرستانی را داشته باشیم.
#فناوری_نرم #توان_مردم
#علی_وطندوست #فرناز_ایزدبین
#پیشرفت_منطقهای #قلعه_گنج
#دانشمند۲۳
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
مدارگَرد مریخ؛ مأموریت پیشرفت یادداشتی بر فیلم هندی مأموریت مریخ 💠بخشی ازمتن⬇️
مدارگَرد مریخ؛ مأموریت پیشرفت
یادداشتی بر فیلم هندی مأموریت مریخ
💠بخشی از متن:
🔸در دنیایی که کشورهای استعمارگر، ذهنهای سیاستمداران و مدیران کشورهای جهان سومی و یا حتی درحال توسعه را با خودکمپنداری و ناتوانی ملی انباشت کردهاند؛ تنها ذهنهای جوان و ناآلوده میتوانند در برابر این امواج سستکننده بایستند و مسیری تازه را با اتکا به ظرفیتهای مهجور داخلی باز کنند. روبرت، دانشمند هندیالاصلی که سالهای جوانی خودش را در خدمت به ناسا سپری کرده است، در پیری به ایسرو دعوت میشود و بهجای دانشمند جوان هندی که میخواهد تمام توانش را صرف پیشبرد فناوری فضایی کشور خودش کند، پروژه چاندریان2 را به دست میگیرد؛ او با همان ذهن استعمارزدهای که نمیتواند ظرفیتهای انسانی و فنی داخلی کشورش را ببیند، به واردات تجهیزات و سفینه فضایی رو میآورد.
🔸دانشمند جوان هندی به او لقب «مرد وارداتچی» را نسبت میدهد؛ مردی که از خودباوری ملی خالی ست و تصور نمیکند کشورش بتواند به تنهایی و با ظرفیتهای داخلی، مسیری که هیچکدام از سازمانهای فضایی بزرگ دنیا نپیمودهاند را بپیماید. با این حال و در کمال ناباوری روبرت، کمتجربهترین دانشمندان جوان هندوستانی با خودباوری دستنیافتنیها را به واقعیت مبدل میکنند و خود، باوری تازه به نام «ما میتوانیم» میسازند.
🔸هر جامعهای اعم از کوچک یا بزرگ، برای رشد و پویایی، برای دوام و ماندگاری، نیاز به موتور محرکی دارد که اعضایش را به حرکت و تعهد وادارد. رؤیای مشترک همان موتور محرک است و باید آنقدر قدرت داشته باشد که بتواند به تمام اعضای جامعه در نسلهای مختلف منتقل شود. راکش داوان شخصیت اول داستان، دانشمند نخبۀ جوانیست که توانست با تشکیل یک تیم جوان، جامعۀ خودش را بسازد. مأموریت مریخ هم همان رؤیای زیبا و مشترکیست که توانست فکر و قلب دانشمندان جوان را تسخیر کند تا برای محققشدنش تمام اولویتهای زندگی را کنار بگذارند و همه تمرکزشان را برای تحقق آن صرف کنند.
🔸واژۀ «رؤیا» بارها از زبان شخصیت اصلی فیلم شنیده میشود و تبدیل به کلیدی مهم برای گشایش گرهی از داستان میشود. راکش داوان در جایی میگوید: «رؤیا چیزی نیست که توی خواب ببینی، رؤیا چیزیه که نمیذاره بخوابی»؛ همین اتفاق هم رخ میدهد و رؤیایی شکل میگیرد که تا زمان به حقیقت پیوستنش، خواب را از چشمانِ صاحبانش میرباید.
🔸راکش داوان، تمام عمر خود را برای پیشبرد صنعت فضایی هندوستان صرف میکند؛ او مصرّانه به دنبال بومیسازی فضاپیماها و عدموابستگی به خارج از کشور در صنعت فضایی هندوستان است و سرانجام با ایستادگی بر این باور، موفق میشود به هدفش برسد. اگر راکش مغلوب محدودیتهایی میشد که وجود داشت، اگر موانع میتوانست او را به کرنش یا بیخیالی وادار کند، هرگز هندوستان اولین کشور آسیاییِ فرستندۀ فضاپیمای مدارگَرد به مریخ نمیشد. راکش هم در مقام سخن و هم در مقام عمل، ثابت کرد هر پیشرفتی که در هر کجای جهان برای قوم و گروهی حاصل شده است، ناشی از مقاومت عدهایست که روی باورهایشان محکم ایستادهاند و تن به موانع و محدودیتها ندادهاند.
##مدارگَرد_مریخ #سینمای_هند
#قاب_پیشرفت #سینمای_پیشرفت
#فاطمهسادات_کاظمیمنش #دانشمند۲۳
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
📚 وقتی که حاصلخیزی و تولید غذایی، با دانش زنان رقم میخورد کتاب جدید روایت پیشرفت
وقتی که حاصلخیزی و تولید غذایی، با دانش زنان رقم میخورد
کتاب جدید روایت پیشرفت
🔸حوزه کشاورزی و تغذیه، یکی از حوزههای بسیار مهم و استراتژیک هر کشوری است. با وجود اینکه در کشور ما ظرفیتهای عظیمی از جهت کشاورزی و صنایع غذایی وجود دارد، به دلیل عدم تکمیل زنجیرههای تولید مواد غذایی و وابستگی در آنها، هزینه محصول نهایی بهشدت دستخوش مسائل و مشکلات ارزی است. مسئلهای که موجب شده است طی این دو دهه و بعد از شروع تحریمها و مشکلات ارز و مبادلات خارجی، بحث نوسانات قیمتی و اخبار واردات کالاهای اساسی و ارز دولتی اختصاصداده شده به آنها، همواره بخش مهمی از اخبار رسمی را به خود اختصاص دهد و تصویری بسیار وابسته از بخش کشاورزی کشور در اذهان بسازد.
🔸در کتاب «دانشورزی حاصلخیز» تلاش شده است تا برای ضریب دادن به فعالیتهای دانشبنیان بخش کشاورزی، بهجای صحبت از بایدها و کمبودها، چند تجربهی موفق بازگو شود. این کتاب با انتخاب هفتتن از بانوانی که در حوزههای متنوع مرتبط با کشاورزی و صنایع غذایی، دست به کارهای جدید در کشور یا بوم خودشان زدهاند، تصویری جدید از حضور جریانساز زنان در میدان دانشوفناوری نیز ارائه میکند.
🔸هریک از سوژهها داستان جذابی دارند و از موقعیت هئیت علمی، کارمندی و دانشجوی نخبه و حتی مادریِ فرزندی با نیازهای خاص، به سمت تولید آن هم از جنس دانشبنیان آن آمدهاند؛ تجربه و مسیری که چون کمتر بازگو شده است، برای مخاطبان میتواند بسیار جذاب باشد. نکتۀ دیگر اینکه راویان، از جغرافیای متفاوتی انتخاب شدهاند تا اندکی از تنوع و گستردگی ظرفیتهای ملّی و مردمی ایران را نشان دهند.
💠 برشی از کتاب:
🔸هوای کرج برفی و حسابی سرد شده بود. صبح که رسیدم دم گلخانۀ شرکت دیدم که جعبه برقمان آتش گرفته و برق گلخانه قطع شده است. دوهزار نهالی که قرار بود یک ماه دیگر تحویل بدهیم، در دمای منهای پنج درجه داشتند یخ میزدند. پروژه انجیر معابد را برای تحویل 9ماهه بسته بودیم و قرار بود این نهالها را تا بهمن 98 تحویل بدهیم و 22 بهمن هم از آنها رونمایی بشود. دنیا روی سرم خراب شد؛ اول نشستم نیمساعتی گریه کردم. قولش را داده بودم و حتی خبر آماده بودن نهالها را هم رسانده بودم و حالا انگار همهچیز از بین رفته بود. بعد از حدود یک ساعت عزاداری، دوباره بلند شدم و همه بسیج شدیم که هرچقدر از نهالها را که میشود، نجات بدهیم. تعمیرکار آوردم برای برق و نهالها را آوردیم داخل ساختمان شرکت؛ زمین را خالی کردیم و چیدیمشان آنجا. برگهای یخزده را بریدیم و پایهها را گذاشتیم در حالت نرمال. نور را زیاد کردم و آلومینیوم گذاشتم تا انعکاسش بیشتر بشود. متخصص تغذیه گیاه آوردم تا کود مناسب معرفی کند و رشد نهالها سریعتر بشود.
اصلا انجیر معابد از همان اول، پروژۀ سخت و دشواری بود برای ما. کشتبافت نمونههای جنگلی و منابع طبیعی، سختتر از گیاهان باغی و گلخانهای است. رفتم بندرعباس و از درختان نمونهبرداری کردم. چون انجیر معابد بومی ایران است، مقالات مرتبط با آنها یا نبود یا خیلی کم بود. از بین هزار نمونه اولیهای که کشت کرده بودم، چهارپنجتایش جان گرفت. شب از خواب میپریدم که نکند هورمونش را زیاد دادهام و باید بروم دوباره یک ترکیب دیگر را امتحان کنم. تازه رسیده بودیم به سرازیری پروژه و خوشحالوخندان بودیم که با آن قطعی برق، همه استرسها و فشارها دوباره برگشت.»
🔸 کتاب «دانشورزی حاصلخیز» ،تنها گوشهای از ظرفیتهای فراوان توسعۀ دانشبنیان و مردمی کشاورزی و محصولات وابستۀ آن را نشان میدهد و گام اولی برای واردکردن روایت شرکتهای دانشبنیان، به عرصۀ عمومی اقتصاد و تولید کشور است. این کتاب با حمایت معاونت علمی و به کوشش خانۀ هنر و رسانه پیشرفت، در ۲۷۰ صفحه، توسط انتشارات ایران به چاپ رسیده است.
لینک خرید اینترنتی کتاب: https://ketab.inn.ir/product/40985/دانشورزی-حاصلخیز
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕ زرشک با دستان مردم طلا شد ۲ ماجرای یک نقشآفرینی مردمی موفق در پیشرفت تولید 💠بخشی از متن⬇️
⭕ زرشک با دستان مردم طلا شد ۲
ماجرای یک نقشآفرینی مردمی موفق در پیشرفت تولید
💠بخشی از متن:
🔸مشکلات تختهجان یکی دوتا نبود. مشکل کمآبی از همه مهمتر بود. مشکلی که بعد از رفتوآمدهای زیاد به آبفا، تا حدودی کمتر شد. قبل از آن روستا حدود دو ساعت آب داشت و بعد از پایان پروژه، حدود چهار ساعت شد. روزبهروز بقیه مشکلات خودشان را بیشتر نشان میدادند. مشکلاتی مثل اعتیاد، عدم ازدواج به خاطر مشکلات مالی و هزینههای بالای درمان. آوارهای برجای مانده از زلزله سال 1376 هم یکی از بزرگترین مشکلات روستا بود. مشکلاتی که بدون کمک مردم حل نمیشد. مردم را کشاندم پای کار روستا. در قدم اول با همکاری دو سه نفر دیگر از اهالی روستا، یک صندوق قرضالحسنه تأسیس کردم و برای هر مشکل یک طرح معرفی کردم. طرحهایی مثل احیاء برای ترک اعتیاد؛ برکت برای ارائه نان رایگان به خانوادههای کمبضاعت، فداء برای توزیع گوشتهای قربانیشده اهالی بین خانوادههای کمبضاعت و... . با کمک مردم روستا حدود 13 طرح را پایهگذاری و اجرا کردیم؛ طرحهایی که بعضی از آنها عمرانی بود و بعضیهایش فرهنگی.
🔸مردم از قبل مسئولیتپذیرتر شده بودند و میزان مشارکتشان بیشتر از قبل شده بود. مشارکتها فقط مالی نبود. گاهی لازم بود برای ساختوسازها به صورت عملی وارد میدان بشوند؛ مثلا همه مراحل ساخت ساختمان خیریه، اعم از جوشکاری و بنایی و گچکاری، با کمک اهالی روستا انجام شد. در طرح یاقوتهای بهشتی باغدارها حدود 150 درخت زرشک را وقف امور خیریه روستا کردند. از کارآفرینی هم غافل نبودیم و برای چند نفر از زنان روستا کارگاه شیرینیپزی و تولید نبات راهاندازی کردیم. از رفع مشکلات روستا و پای کار بودن اهالی خوشحال بودم ولی هنوز نتوانسته بودم برای دغدغه اصلیام، زرشک کاری بکنم؛ دغدغهای که اگر حل میشد میتوانست خیلی از مشکلات روستا را به خودی خود حل کند.
🔸خبر پیشرفتهای تختهجان خیلی زود به گوش اهالی بقیه مناطق هم رسید. من از اواخر سال 1398 مسئول نهاد پیشرفت شهرستان دَرمیان شدم. طبق برنامههای نهاد پیشرفت باید تعدادی کانون پیشرفت در شهرستان تشکیل میشد. هر کانون پنج شش روستا را تحت پوشش قرار میداد. تمام سندهای پیشرفت بر اساس مشارکت اهلی روستاها تدوین شده بود اما گاهی مردم تن به تغییر و تحول نمیدادند. ولی کمکم که پیشرفتهای عمرانی اتفاق افتاد و لذت تغییرات زیر زبان مردم نشست، مشارکتها هم بیشتر شد. با کمکهای مالی و تجهیزاتی که بنیاد علوی تأمین میکرد، پروژهها روی غلتک افتاده بود ولی شیوع کرونا در اواخر سال 1398، مسیر تازهای جلوی پایم گذاشت.
با کرونا تا جشنواره زرشک
🔸با تعطیلی رستورانها بهخاطر کرونا، مصرف داخلی زرشک به شدت کم شد. زرشک حتی در قیمت پایین هم خریدار چندانی نداشت. زرشکهای تولید سال 1398 روی دست باغداران مانده بود و زمان فصل برداشت زرشک سال بعد رسیده بود. دیگر وقت دست روی دست گذاشتن نبود. اوضاع زرشک به حدی بحرانی شده بود که هر جا امکانش پیش میآمد درباره زرشک صحبت میکردم. طوریکه در جلسه با مدیر عامل وقت بنیاد علوی، طرحم برای حمایت از زرشککاران را ارائه دادم. طبق طرح حمایتی، بنیاد بودجهای به مبلغ دو میلیارد و هفتصد میلیون تومان را برای خرید زرشک از باغداران اختصاص داد.
🔸سال 1400 که خطر کرونا کمتر شده بود و کسب و کارها کمکم داشتند رونق میگرفتند و وضعیت خرید زرشک از حالت بحرانی درآمده بود، تصمیم گرفتم با حمایت بنیاد و شرکت شهرکهای صنعتی استان، اولین جشنواره زرشک را با عنوان «یاقوت سرخ» در قُهستان برگزار کنم. مهمانهای جشنواره از مسئولین استانی، کشوری و حتی بینالمللی بودند. جشنواره بهخوبی پیش رفت و رئیس کانون ملی زرشک و عناب هم به آینده زرشک بهعنوان یک محصول استراتژیک خوشبین بود؛ محصولی که میشد از میوهاش 53 مکمل دارویی استخراج و از ساقه و برگ و پوست و ریشهاش 39 فرآورده غذایی و دارویی برداشت کرد.
#روایتخانه #روایت_پیشرفت
#سعید_پورمهدوی #پیشرفت_تولید
#نقشآفرینی_مردمی #دانشمند۲۳
#اقتصاد_مردمی #تعاونی #صنعت
#خراسان_جنوبی #زرشک
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند