eitaa logo
روایت پیشرفت ایران
279 دنبال‌کننده
262 عکس
15 ویدیو
0 فایل
🌱 خانه هنر و رسانه پیشرفت 🌱مجله دانشمند (دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳) 🌱کتاب‌ها: 🔻از اتم تا بی‌نهایت 🔻دانش‌ورزی حاصلخیز 🔻مدیر شریف 🔻ترش شیرین ✍️ارتباط با ما: @pezhmanarab
مشاهده در ایتا
دانلود
آرزوی نانویی دختر نهبندانی 💠بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
آرزوی نانویی دختر نهبندانی 💠بخشی از متن⬇️
آرزوی نانویی دختر نهبندانی 💠بخشی از متن: 🔸چندنفری روی سِن رفتند و صحبت کردند. بعضی‌هایشان به چشمش آشنا می‌آمدند. احتمالاً از بازدیدکنندگان غرفه‌اش بودند. گاهی به دعوت مجری، حضاری که دور میز بزرگ ضیافت نشسته بودند، کف می‌زدند و مجری نفر بعدی را دعوت می‌کرد. آرزو در بین کسانی که دور میز نشسته بودند، پسر رئیس مجلس کویت را با آن قد و هیکل بزرگ و دشداشۀ یک‌دست سفیدش شناخت. 🔸درست زمانی که حواسش به دشداشۀ ضدآب شدۀ او جلب شده بود، مجری نام‌آشنایی را خواند: «آرزو مرادی!» برندۀ مدال طلا و 8 هزار دلار جایزه! قلبش به تپش افتاد! نمی‌دانست لهجه انگلیسی عربی مجری را درست فهمیده است یا نه! اما تکرار نامش همهۀ ابهام‌ها را به‌ یقین تبدیل کرد. صندلی‌اش را به عقب کشید و ایستاد. تشویق‌ها ادامه داشت، با این تفاوت که دیگر همه به او نگاه می‌کردند. در مقابل چشمان تحسین گر مهمانان، به سمت تریبون اهدای جایزه حرکت کرد. هنوز باورش نمی‌شد. انگار همه چیز را در خواب می‌دید! اما این پایان ماجرا نبود. هنوز مدال و جایزه را نگرفته بود که در گوشه‌ای از سالنِ ضیافت شام، اتفاقی افتاد که به‌ اندازۀ مدال طلا غیرمنتظره بود. 🔸فرزند رئیس مجلس کویت از چند ثانیه سکوت قبل از اهدای مدال استفاده کرد و با قاشق چند ضربة آرام به بشقاب زد تا توجه همه را جلب کند. بعد چندکلمه‌ای به عربی گفت و در مقابل چشمان متعجب حاضران، لیوان نوشابه را روی دشداشه‌اش خالی کرد! در عرض چند ثانیه، دشداشه مثل سرسره‌ای تمام نوشابه را به سمت زمین هدایت کرد و قطره‌ای از آن روی پارچه باقی نماند! سیل تشویق و تبریک بود که از همه طرف نثار آرزو می‌شد. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
فیزیک، فلسفه، عرفان و آنگاه خون 💠بخشی از متن:⬇️
روایت پیشرفت ایران
فیزیک، فلسفه، عرفان و آنگاه خون 💠بخشی از متن:⬇️
فیزیک، فلسفه، عرفان و آنگاه خون 💠بخشی از متن: 🔸شهید فخری‌زاده در نقاط ربط فیزیک با فلسفه و در حلقه وصل "فلسفه علم" و معرفت‌شناسی با مشکلات انسان و نیازهای حیات، درگیر تألیف کتاب‌هایی بود و می‌پرسید چرا نهاد فلسفه اسلامی در صحنه نیست و تفریع فروع نو نمی‌کند؟ چرا تأثیر آن در علوم تجربی و علوم انسانی به درستی برای دانشجویان "فلسفه علم"، تبیین نشده و فیلسوفان این عصر، تن به رویارویی جدی با مسائل بنیادین علم نمی‌دهند؟ کجایند مقالاتی که با مبانی فلسفه اسلامی به نقد تفسیرهای فلسفی ناشی از علوم بپردازند؟ چرا فیلسوفان امروز غالباً به ذکر مصادیق و مثال‌های تازه، اکتفا کرده و مثلاً در تدقیق و تجزیه روایت فلسفی از هستی نکوشیده‌اند؟ حال آنکه فلسفه غرب با مبانی متشتت معرفت‌شناختی، در معرکه حاضر و با علوم، در تعامل زنده است و با هر چالشی، نحله‌ای زاده و صاحب اولاد مشروع و نامشروع بسیاری شد و بر روند علوم و تطبیق یافته‌ها با سبک زندگی، ایفای نقش کرد؟ انیشتین گفت نظریه "نسبیت"، آنقدر میوه می‌دهد که خود دیگر آن را نمی‌فهمم. در این لحظه به یاد آوردم اینها بخشی از سوالاتی بود که سال گذشته در فیضیه و در دانشگاه تهران پرسیدیم و یکی در قم آن را دروغ و تضعیف حوزه خواند و دیگری در تهران، آن را خارج از محدوده علم! و دانشگاه دانست. 🔸شهید محسن، فیزیک و فلسفه را به نحوی مرتبط می‌دید که اگر مرز آنها رعایت شود یکدیگر را خوراک داده و حتی اصلاح می‌کنند گرچه ابزارهایی کاملاً متمایز و حیطه‌ای مستقل دارند. در رمزگشایی شهید دکتر فخری‌زاده، وقتی "ایدئولوژی" بر "جهان بینی" و جهان بینی بر "شناخت"، مبتنی است و وقتی مؤثرترین ابزار شناخت، تجربه حسی است (از تعبیر تعمیم یافته "مشاهده" برای حس بهره می‌برد)، چرا نقش فیزیک در "شناخت"، دست کم گرفته شود؟ فیزیک، دریچه‌ای راهگشا به سوی چشم‌اندازی بی‌نظیر در مشاهده آفاق است چنانچه زیست‌شناسی و علومِ ‌شناختی که توسعه‌یافته‌ی علم‌النفس است، شأنی چون فیزیک دارند و البته این ارتباط‌ها نباید مرز و وظایف علوم را در هم ریزد و نسبیت‌زدگی به معنای نادرست آن، مایه اغتشاش در علم و فلسفه شود. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
سه اشتباه رایج درباره کشور بهزاد دانشگر 💠بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
سه اشتباه رایج درباره کشور بهزاد دانشگر 💠بخشی از متن⬇️
سه اشتباه رایج درباره کشور بهزاد دانشگر 💠بخشی از متن: 🔸بهتر است قبل سخن درباره وضعیت، به‌ضرورت روایت پیشرفت بپردازیم. به نظر من چند تصور نادرست در بین نوجوانان و جوانان کشور وجود دارد که برای آینده کشور بسیار خطرناک است. اول اینکه فکر می‌کنند هیچ راهی برای پیشرفت در کشور وجود ندارد و به همین دلیل باید از کشور فرار کرد. اشتباه رایج دوم، تصویر فرد موفق در ذهن نوجوان و جوان است. از نظر ایشان معمولاً آدم موفق شخصی پول‌دار است که در زمانی کوتاه و بدون تلاش زیاد، به ثروتی هنگفت رسیده است و سومین تصور اشتباه، عقب‌ماندگی 200-300 ساله ایران در بسیاری از حوزه‌های علم و فناوری است. 🔸به نظر من روایت پیشرفت می‌تواند هر سه این تصور‌‌های اشتباه را درست کند. روایت پیشرفت‌ها، مثل چیزی که در همین کتاب اتفاق افتاده نشان می‌دهد که کشور ظرفیت‌های بسیار خوبی برای ایستادن و سازندگی دارد. همچنین ضمنگ نمایش پیشرفت‌های علمی واقعی، آن تصور نادرست از انسان موفق را اصلاح‌ کرده و موفقیت را نه یک‌ لحظه یا نقطه که مسیر بی‌پایان روایت می‌کند. 🔸چیزی که فرد موفق را در این تصویر سیراب می‌کند، نه پول که آرامشی است که معمولاً برای فرد موفق بسیار شیرین‌تر است. در روایت این افراد می‌بینیم که فرد می‌توانسته در مسیری بی‌دردسرتر پول‌دارتر باشد، ولی این مسیر را برای رسیدن به آن آرامش شیرین انتخاب کرده است. درباره وضعیت روایت پیشرفت در کشور باید بگویم که وضع ما از 10 سال قبل بسیار بهتر شده است و در حال حاضر ده‌ها کتاب در این حوزه داریم، ولی برای رسیدن به وضع مطلوب باید خیلی تلاش کنیم. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
نور، صدا، برپا معرفی آثار ژانر بیوگرافی مرتبط با مدرسه در سینمای جهان 🔸فیلم سینمایی قطعات یدکی (Spare Parts)، یک فیلم در ژانر بیوگرافی محصول سال ۲۰۱۵ آمریکا است. که بر اساس داستان واقعی چهار نوجوان اصالتاً مکزیکی در یکی از مدارس دولتی آریزونای آمریکا، تولید شده است. 🔸در این فیلم، چهار نوجوان با همکاری معلمشان که تازه به این مدرسه آمده است، تصمیم به شرکت در مسابقات رباتیک آموزش فناوری پیشرفته دریایی در دانشگاه کالیفرنیا می‌گیرند. آن‌ها با چالش‎های زیادی در راه خود مواجه می‌شوند، از جمله کمبود پول خرید قطعات ربات. آنها با سختی فراوان و کمک معلم خود 800 دلار جمع می‌کنند و با خرید قطعات دست دوم، ربات زیردریایی خود را می‌سازند. 🔸عدم امکان سفر به ایالت دیگر برای شرکت در مسابقات، چالش بعدی آنهاست؛ به‌خاطر مهاجر غیرقانونی بودن شان. بالاخره آنها با تلاش‌های بسیاری راهی می‌شوند و حالا آنجا باید با تیم‌های قوی کالج‌های مطرحی مثل MIT که قهرمان روباتیک کشور در دوره قبل بوده است، رقابت کنند؛ تیمی که چند ده‌هزار دلار خرج ربات خود کرده است. 🔸نقش کلیدی این داستان را معلم تیم بازی می‌کند که با روحیه و امید دادن نمی‌گذارد آنها در این مصاف سخت، خود را ببازند. قهرمانان داستان، در این سفر نه‌تنها یاد می‌گیرند که چگونه یک ربات بسازند، بلکه یاد می‌گیرند که با کار تیمی و امید داشتن می‌شود به رؤیاهای بزرگی رسید. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
بهیار، رؤیای پرواز دارد روایت دیدار از یک شرکت واقعاً دانش‌بنیان 💠بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
بهیار، رؤیای پرواز دارد روایت دیدار از یک شرکت واقعاً دانش‌بنیان 💠بخشی از متن⬇️
بهیار، رؤیای پرواز دارد روایت دیدار از یک شرکت واقعاً دانش‌بنیان 💠بخشی از متن: 🔸گاهی می‌شد حقوق پرسنل چند ماه عقب می‌افتاد. برای یک مرد متأهل که بچه‌دار است و پنج ماه می‌شود که هر شب آهسته کلید در قفل درِ خانه می‌اندازد تا صاحبخانه از خواب بیدار نشود و طلب کرایه‌ خانه نکند و در دل زن و بچه‌اش شور نیافتد؛ چه‌طور می‌شد قصه سرهم کرد تا بماند و جای دیگر سراغ کار نرود؟! 🔸 بهیار چه قلّابی در جان حدود ۷۰۰ نفر نیروی خودش انداخته بود که ماندنی شده بودند؟ وقتی فهمیدم استخدام در بهیار کمتر از نصف روز طول می‌کشد؛ اما بسیاری در این سال‌ها از شرکت رفته بودند، فهمیدم اصلاً سؤال را غلط پرسیده‌ام! بهیار افراد را ماندنی نمی‌کرد. چیزی داشت که ماندنی‌ها را به خود جذب کرده بود. آن‌هایی که در گوشه‌ای زیر این پرچم به دنبال اضافه‌کردن یک خط به صفحه تاریخ بودند، مرکب بهیار را پررنگ‌تر از بقیه‌ی گزینه‌هایشان دیده بودند. صفحه تقویم به روی سال ۹۶ باز شده بود. 🔸بهیار هدفش شده بود حل مسائل حل‌‌نشدنی. تیترش قشنگ بود؛ اما برای نیروهایش آب‌ونان نمی‌شد. حل یک مسئله مثل پرتودرمانی نهایتاً با ساخت تعدادی دستگاه در سطح کشور حل می‌شد. بعدش چه؟! مزیت بهیار در این بود که دانش فنی ساخت مال خودش بود. برای همین می‌توانست در محصولاتش هر تنوع دل‌بخواهی را بدهد. برای همین دوربین چشمی‌اش را برداشت و آن دورها چشم دواند تا مشکل جدید صید کند. 🔸جایی آن دور دورها، در آخرین نقطه از نقشه ایران، اژدهایی هزاران ساله با نفسش هوای کشور را تیره کرده بود و نفس مردم را تنگ کرده بود. «قاچاق» موضوعی بود که حکومت در میدان‌های مختلف در چنگال‌هایش پنجه انداخته بود و زورآزمایی می‌کرد؛ اما حریفش نمی‌شد. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
جزیره رؤیاها نگاهی به انیمیشن «باد بر می‌خیزد» 💠بخشی از متن⬇️
جزیره رؤیاها نگاهی به انیمیشن «باد بر می‌خیزد» 💠بخشی از متن: 🔸ما در این فیلم با دوران اوج مشکلات ژاپن مواجه هستیم. از جنگ و بلایای طبیعی تا فقر و بیماری‌های واگیردار. اما با ناامیدی؟ اصلاً. حتی نام اثر هم رسالتی در جهت امیدبخشی‌اش ایفا می‌کند. عنوان، از شعر کوتاهی اثر پاول والری وام‌گرفته شده است: «باد برمی‌خیزد. برای زیستن، کوششی باید...» این عبارت مانند ترجیع‌بند نویدبخشی تا پایان اثر در رؤیاهای جیرو تکرار می‌شود. 🔸هر جا ممکن است تصور شود امید ازدست‌رفته است کاپرونی او را با این سؤال مواجه می‌کند: «هنوزم باد می‌وزه؟» درست در صحنه‌ای که زلزله عظیمی رخ‌داده و مردم وحشت‌زده و پریشان هستند، جیرو در بیرون کتابخانه‌ای نیم‌سوخته به طور اتفاقی عکس کاپرونی را می‌بیند که از وسط کتابی جدا شده بود. او در حال خاموش‌کردن آتش، دوباره در خیالش او را ملاقات می‌کند که در ساخت یکی از طرح‌هایش دچار مشکل شده است. اما امیدوارانه فریاد می‌زند: اکنون باید زیست. جیرو نیز همین را می‌گوید و با تلاش بیشتری کار خاموش‌کردن آتش را ادامه می‌دهد و این‌گونه صحنه‌ای پر التهاب که شاید باید سراسر یأس و دلهره باشد، با جمله‌ای امیدبخش به پایان می‌رسد. 🔸از نقاط برجسته این فیلم این است که درعین‌حال که توسعه‌یافتگی دیگران و عقب‌ماندگی خود را نفی نمی‌کند، اما خودتحقیری و خودناتوان‌پنداری را نیز القا نمی‌کند. شوق‌مندانه هواپیمای ساخت آلمان را می‌بیند و می‌گوید این نمادی از پیشرفت و تکنولوژی آلمان است. ولی از آن طرف می‌گوید: «ما مثل خرگوشی هستیم که بیست سال دیرتر از لاک‌پشت شروع به دویدن کرده است.» 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
اتاق تاریک جهان و فیل رم‌کرده حقیقت فرصت غزه برای جهان نعمت‌الله سعیدی 💠بخشی از متن⬇️