۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰
🌷ضمن تشکر از دوستداران مطالعه انواع تمثيل قرآنی، روايي، شعری.
🔰اهداف کانال تمثيل های عادی قرآنی روايي شعری
👈شيوه تمثيل يکی از راهکارهای آموزش معارف دينی است که هم در قرآن از آن استفاده شده هم در روايات و بحق می توان گفت: تمثيل يکی از بهترين ادبيات بيان معارف اسلامی است.
🌷به خواست خدا ما در اين کانال با اشاره به نمونه تمثيل های مختلف شيوه استفاده از تمثيل در بيان و نوشتار و ... را خواهيم آموزش داد.
👈گفتنی است برای آشنائی با خدمات مؤسسه فرهنگ سازان حجه بن الحسن (عج) از لينگ استفاده فرمائيد.
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
🔰درباره #خدامحوری_ و #خداخواهی
🌷#شعر #مثل_گونه_ ای هست که می گويد:
👈گر يکبار گوئی بنده ام
بگذرد از عرض اعظم خنده ام
داستان مناسبش را در اينجا مطالعه کنيد:
https://eitaa.com/zendegiasheghaneh/44198
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
👈در علت و #حکمت_بلاها و گرفتاری ها، در منابع مختلف قرآنی روايی مطالبی آمده، مثل اين مورد که با استفاده از ليگ مطالعه می فرمائيد:
https://eitaa.com/danestanyhayrevaiat/205
و نيز سخنانی گفته شده از جمله اين مطلب:
🌷همانکه در #مثل_ آمده:
#شعر
خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشايد در دیگری
https://eitaa.com/zendegiasheghaneh/44758
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
🔰نگهداری راز : در #مثل_ آمده
🌷دل سفره نيست كه آدم پيش هر كس باز كنه !
🌷- سفره دلت را پیش هر کس پهن نکن.
🌷- استاد پنبه زن، پنبه را بزن، هر چه دیدی دم نزن.
https://eitaa.com/farhangsazan.hojat@gmail.com
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
🔰 مقدمه
👈ضرب المثل ها انواع و اقسامی دارند .
🌺 ما در اينجا به مثل هايي را که در مسئله تعليم و تربيت دخيل هستند اشاره خواهيم داشت
🌷بعضی از مثل ها در اين کانال، بدونه ياد آوری ذکر پيشينه می آيد و بعضی با داستان آن چرا که:
🌷دانستن اين نمونه مثل های آگاهی بخش است و دانستنش مفيد است که روانشناسی نيز می آموزد صرفاً برای نمونه دو مثل آورده می شود.
#ضرب_المثل
1️⃣💎آن فکری را که تو کردی من هم کردم!
پارچه فروشی می رود در یک آبادی تا پارچه هایش را بفروشد. در بین راه خسته می شود و می نشیند تا کمی استراحت کند. در همان وقت سواری از دور پیدا می شود. مرد پارچه فروش با خود می گوید: بهتر است پارچه ها را به این سوار بدهم بلکه کمک کند و آن ها را تا آبادی بیاورد. وقتی سوار به او می رسد، مرد می گوید: «ای جوان! کمک کن و این پارچه ها را به آبادی برسان». سوار می گوید: «من نمی توانم پارچه های تو را ببرم» و به راه خود ادامه می دهد.
مرد سوار مسافتی که می رود، با خود می گوید: «چرا پارچه های آن مرد را نگرفتم؟ اگر می گرفتم، او دیگر به من نمی رسید. حالا هم بهتر است همین جا صبر کنم تا آن مرد برسد و پارچه هایش رابگیرم و با خود ببرم». در همین فکر بود که پارچه فروش به او رسید. سوار گفت: «عمو! پارچه هایت را بده تا کمکت کنم و به آبادی برسانم.» مرد پارچه فروش گفت:«نه! آن فکری راکه تو کردی من هم کردم».
2️⃣ ✅پیشینه ضرب المثل جواب ابلهان خاموشی ست!
اين يکی مفيد و کوتاه است بطور کامل آورده شد
#ضرب_المثل
🌱 داستان کوتاه
روزي فقيري به در خانه مردي ثروتمند ميرود تا پولي را به عنوان صدقه از او بخواهد.
هنوز در خانه را نزده بود که از پشت در شنيد که صاحب خانه با افراد خانواده خود بحث و درگيري دارد که چرا فلان چيز کم ارزش را دور ريختيد و مال من را اين طور هدر داديد؟!
مرد فقير که اين را ميشنود قصد رفتن ميکند و با خود ميگويد وقتي صاحبخانه بر سر مال خود با اعضاي خانوادهاش اين طور دعوا ميکند، چگونه ممکن است که از مالش به فقيري ببخشد؟!
از قضا در همان زمان در خانه باز ميشود و مرد ثروتمند از خانه بيرون ميزند و فقير را جلوي خانه ميبيند. از او ميپرسد اينجا چه ميکند؟ مرد فقير هم ميگويد کمک ميخواسته اما ديگر نميخواهد و شرح ماجرا ميکند.
مرد غني با شنيدن حرفهاي او، لبخندي ميزند، دست در جيب ميکند مقداري پول به او ميبخشد، و مي گويد: #حساب_به_دينار، #بخشش_به_خروار.
از آن زمان اين ضرب المثل را در مورد افرادي به کار مي برند که حواسشان به حساب و کتابشان هست، اما در زمان مناسب هم بي حساب و کتاب مال خود را ميبخشند.
اين مقدمه ادامه دارد.
@tafakornab
@shamimrezvan
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
👈ادامه ی مقدمه انواع مثل ها:
🌷اين هم برای آشنايي با مدعيان دروغين پسنديده است
#ضرب_المثل
#خروس_اگه_خروس_باشه_توی_راه_هم_میخونه
یک نفر مهمان خونه ایی روستایی بود خروس چاق و چله میزبان چشمشو گرفته بود
نصفه های شب دور از چشم همه بلند شد خروس رو گرفت و به راه افتاد صاحبخانه از خواب بیدار شد و گفت :حالا که زوده داری میری بمون تا خروس بخونه بعد برو
مهمان دزد در جوابش گفت:خروس اگر خروس باشه توی راهم می خونه
دزد رفت و صاحبخونه از همه جا بی خبر گرفت خوابید
صبح وقتی رفت سر لونه خروسه تازه فهمید دیشب مهمون بی معرفتش چی گفته.
@tafakornab
@shamimrezvan
#پنبه_دزد_دست_به_ریشش_میکشد .
اين هم يک جامعه شناسی است که داستان های مختلف در سنين مختلف دارد
مثل داستان کودک اطمينان کرده به .. که ماستش را خوردند و انکار کردند با طرفند يک نگاه عميق طرف حرام خور را شناسايي کرد برای مطالعه داستانی ديگر از لينگ ياد شده استفاده کنيد
بعضی از ضر المثل ها هدفمند هستند و داستن آنها برای اهل سير و سلوک لازم است مثل اين مثل:
ضرب المثل برو کشتک تو بساب
#بــــــروڪـــشــــڪتـــــــوبــــــســـــــــابـــــــــــــــــــــــ ...
میگویند روزی مرد "کشک سابی" نزد "شیخ بهائی" رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا "اسم اعظم" را به او بیاموزد چون شنیده بود کسی اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به "تمام آرزوهایش" برسد.
"شیخ" مدتی او را سر گرداند بعد به او گفت:
اسم اعظم از "اسرار خلقت" است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد می دهد و میگوید آن را "پخته و بفروشد" به صورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد.
مردک رفته "پاتیل و پیالهای" خریده شروع به پختن و فروختن فرنی میکند و چون کار و بارش رواج میگیرد "طمع کرده و شاگردی میگیرد" و کار پختن را به او میسپارد بعد از مدتی شاگرد رفته بالا دستش دکانی باز کرده مشغول "فرنی فروشی" می شود به طوری که کارش کساد میگردد.
بيان اين مثل را در سخنان امام صادق (ع) می توان يافت که فرمود: اصحاب جدم حسين (ع) لجام بر دهان داشتند
کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی می رود با "ناله و زاری" طلب اسم اعظم می کند.
شیخ چون از چند و چون کارش خبردار می شود به او می گوید:
تو "راز یک فرنی پزی" را نتوانستی حفظ کنی!!
حالا می خواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی!!
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰