eitaa logo
در انتظار رویش🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
384 ویدیو
20 فایل
➖دبیر دین و زندگی ➖کاردانی گیاهپزشکی ➖ کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث ➖عاشق مطالعه و علاقه مند کار تربیتی ➖کپی ممنوع❌ https://harfeto.timefriend.net/16508918927120 https://abzarek.ir/service-p/msg/1974160 👆👆 دریافت پیشنهاد و انتقادهای شما
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از در انتظار رویش🌱
اخیرا بی هیچ برنامه ای و بطور ناگهانی، از جانب امام رضا علیه السلام احضار شدیم، آن هم برای کمتر از ۲۴ ساعت ماندن در حرم❤️ رفت و برگشت جالب و عجیبی بود که زبانم را در دهان باز، بسته کرد😐 و اینطور شد که یاد این کتاب احضاریه افتادم. راستی اگر امام معصوم ع، شما را ناگهانی و کوتاه مدت احضار کند، از آن فرصت اندک چگونه بهره می برید و چه می کنید؟! در صورت تمایل، نظراتتان را به اشتراک بگذارید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خیلی جالب بود. 🌸 از این عنایت ها و نشانه ها پیش میاد، هم از طرف شهدا و هم تو حرم امام رضا علیه السلام 😍 لذت عشق به این حس بلاتکلیفی است لطف تو شامل ما هم بشود؛ یا نشود؟!
انگاری وقت کم دادن، فقط کنار حرم باشی و تکون نخوری و فقط بشینی اختصاصی با خودش تنهایی حرف بزنی...😍😍😍
عطش دارم! تو در جریانی و دیریست میدانی دلم یک جرعه از دریای سقاخانه می خواهد ضمانت کردی و از دست های مهربان تو برای بستن پیمان، دلم پیمانه می خواهد. 🍃🌷🌷🍃🌷🌷🍃🌷🌷🍃
یادش بخیررر احضاریه پارسال با طنزهاش 😂👇👇
هدایت شده از در انتظار رویش🌱
احضاریه اخیر ما به مشهدالرضا ع یه حواشی داشت که موجب شد من طنزهایی بنویسم و بترکونم؛ یه عده ای هم که مخاطب خاص بودن ، بترکن از خنده😅😂🤣 اونا رو نه؛ ولی برخی ها رو میتونم بگم براتون😅👇
هدایت شده از در انتظار رویش🌱
طنزهای احضاریه # در مسیر رفت؛ تو ذهن خودم به فکر این بودم که یه جایی تو جاده همین حوالی که داریم رد میشیم، مسیر عبور یوزپلنگ آسیایی هست و برا راننده ها، تابلوی احتیاط نصب کردن بابت حفاظت یوزپلنگها. تو همین فکر بودم که یهو راننده عزیز ما؛ یعنی برادرجانم با لبخندی صدام کرد و گفت از دور یه یوزپلنگ آسیایی داره میاد؛خودش هم ازکنار جاده و سمت تو رد میشه؛اونو ببین😊 منم که دقیقااا تو فکرش بودم؛ گفتم قانون جذب که میگن اینه هااااا، با چه ذوقی چهارچشمی سوژه رو پاییدم؛ نزدیکتر که رسید دیدم سگه!! 😐😐😐 من پنچر شدم 😞😞 اخوی با اون شوخی بامزه اش از خنده هلااااااک شد😂🤣😅😁. الحق که من هیچ وقت به قانون جذب ایمان نداشتم؛ کلا قانونهای غلط غربی اینجوریه یوزپلنگش سگ از آب در میاد. 😅 راستی اینو هم بگم من کلا زیر دِین کسی نمی مونم.😉در مسیر برگشت؛ در حالی که اصلااآاا فکرشو نمی کرد و به شیوه ای که به ذهنش خطور نمی کرد؛ یَیییَک حالی گرفتم از برادرم که طعم پنچر شدن من رو اونم تجربه کنه؛ او اگه یه چرخ منو پنچر کرده بود؛ من زدم همه چرخاش رو یه جا پنچر کردم😅 🤣🙈 فیلمش موجوده ؛ هرچند وقت یکبار میرم خودمو شارژ میکنم با دیدنش😅 راستی، تصویر اون تابلوی یوزپلنگ رو هم خودم گرفتم در حالی که برادرم میگفت در حال حرکت اونم با سرعت بالای 100نمیشه عکس شفاف گرفت.😍
هدایت شده از در انتظار رویش🌱
طنزهای احضاریه 😊 یکی از رفقای ما با این رفت و برگشت فوری و اورژانسی ما؛ یاد کارتون ها افتاد🙈😅😂 میپرسم چطور؟! میگه، دیدی تو کارتون هابا سرعت شروع به دویدن می کنن کلاهشون رو هوا می مونه،کیلومترها اونطرف تر میبینن کلاهشون نیست ؛ با همون سرعت بر می گردن؛ در حالیکه کلاه هنوز رو هواست میگیرنش😂😂. هیچی دیگه!! 😐😐 یعنی من شبیه اونام؟! با سرعت رفتم مشهد و کلاهم جا موند رو هوا👒 و با همون سرعت برگشتم کلاهمو از رو هوا گرفتم🙈😐😢😅. البته این کلاه رو منتظرم سر یکی بذارم تا تو احضاریه های احتمالی آتی، فکر گرفتن کلاه منو نکشونه این طرف😊😅 تازه شبیه یه کارتون دیگه هم شده بودم چند وقت پیش، اونو دیگه نمیگم😄😂
هدایت شده از در انتظار رویش🌱
من تو این سفر؛ به یاد برخی عزیزان یه فیلمی از مسیر زیارت به سمت ضریح گرفتم و برا چند نفر فرستادم😍❤️ اتفاقا بازتابهای خوبی هم داشت و برای خیلی ها حال و هوای زیارت رو زنده کرد و برا یه عده، خیییلی به موقع و به عنوان یه نشانه بود😍🌸 یکی از بازتابهای اون فیلم، ذهنم رو قلقلک داد خنده ام گرفت😅 یکی از رفقا اومد نوشت: تبریک میگم شنیدم خادم حرم امام رضا علیه السلام هستی🌸 منم گفتم چی؟!؟؟! من و اینهمه خوشبختی...؟!! 😍کی گفته؟😐😳 گفت ما چشم بصیرت داریم؛ خبرا به ما میرسه😉 گفتم خدایا اون چشم برزخی حسین دارابی رو اینم تاثیر گذاشته؛ هوایی شده هاااا😐😅 گفتم عزیز، بگو ببینم خبر از کجا بهت رسیده ، آخه من خودم بی خبرم، منم برم از اونجا خبر بگیرم😁 بعد که واقعا بی خبری منو دید، تحلیلی از اون فیلم ارسالی من و رفت و برگشت یک روزه ام رو کنار هم چید ، گفت ببین تو این فیلم ، تو از مسیری میری که خادمها میرن😍 تازه فقط یه روزه رفتی و برگشتی؛ یعنی شیفت خدمتت بود . 😍🌺 من با این تحلیل هر شکلی شدم آ😅😂🤣😁😐🤔😳 شیطنتم گل کرد پازل تحلیلش رو تکمیل کردم😉 آخه تازه یادم افتاد تو مسیر رفت، هنوز چند کیلومتر مونده به مشهد برسم، از حرم مطهر برام یه پیامک اومد با عنوان خادم خطابم کرده بودن....اونو دیگه مستند گذاشتم بالای مطلب ببینید😅👆 اینجوری پازل خادم بودن ما هم تکمیل میشه و کلاهی که میخواستم سر یه نفر بگذارم رو همزمان سر چند نفرتون میگذارم و تو احضاریه های بعدی با خیال راحت میرم😅🤣😂
روز عید است، من حاضرم با خوندن سوتی های من بخندید، مخصوصا که علامه سوتی خیزی هستم😂 این هم ماجراهای یکی از سفرهام به مشهد مقدس هست که خنده دار بود و من ماجرا رو دوران دانشجویی در مقطع لیسانس و ترم های اولیه در واحد درسی انشاء عربی، به قلم کشیدم😅😂👇👇
شرح سفری إلي المشهد المقدسة قدسافرتُ إلي المشهد المقدسة ثلاث مرّاتٍ حتي الأن. في كل مرّة ، قدجرّبتُ حوادث ٍ عجيبةٍ جدا. والان قد انتخبتُ احدأ منهم مرتبطاً بالمادة الدرسية. قد سافرتُ إلي المشهد المقدسة لزيارة امام الرّئوف عليه السلام في السنوات الماضية . في يوم من الأيام إقامتي في مشهد، قد جلستُ في أحد الرّواق للحرم الشريف و شغلتُ بالذكر و الدعاء. فی هذا الوقت، کانت قد جلسَت سیّدةٌ فی جنبی؛ لکن فی هذه المدة لا نتحدّثُ کلاماً. عندئذٍ احدُ مِن خدّام الحرم الشریف قد توزّع اوراقاً بیننا؛ کُتبت فیهم حول صلاة نافلة الیل. سیّدة الّتی قدجلست عندی، طلبت منّی باللغة العربیة حتی أقول حول هذه الصلاة. لکن هذا الامرُ صعبٌ لی جداً. توکلتُ علی الله فی نفسی و بدأتُ بالتّکلم باللغة العربیة معها، حول موضوع المشحون من الاعداد و الارقام للرّکعات و الاذکار فی هذه الصلاة. هذا الامر صعب لی ؛ لانّ فی رأیی مبحث الاعداد فی العربیة، صعبة جدا. مخلص الکلام : استطعتُ أن اتکلّم بالعربیة حول هذا الموضوع. بعد مدةٍ، سألتُ منها : مِن أین أنتِ؟ قالت : لبنانیٌّ. و سألت منّی : هل أنتِ من بلاد العربیة؟ فی هذا الحال، ماخطر ببالی أن اقول لها : « لا » ، بالاجبار بعد مکثٍ طویل، قلتُ لها : NO my dear sister؛ I am Irainian.
همیشه وقتی اذن دخول میخوانم برایم سوال است: در کنار این فتح باب، آن حجاب از چه روست؟؟!!
در ناشناس پرسیدید که چرا سفرم اینقدر کوتاه بوده؟😊 با کمک شاعر در جواب میگم: منِ دلشده این ره نه به خود می‌پویم ... از آن دست که او می‌کشدم می‌رویم اینجوری کوتاه طلبیدند و رفتیم . و همچنان طالب احضاریه هایی این چنینی هستیم😍
نمی دانم تا به حال از جانب امام معصوم، احضار شده اید یا نه؟! اینکه بی برنامه و ناگهانی ببرندت و بی برنامه و ناگهانی برت گردانند.. خییییلی کوتاه و فقط در حد ترکیدن بغضهای سنگین و دیرین و گریه های بلند و بی امان پشت تابلوی اذن دخول بباری و بروی. آن چنان بی امان بباری که خادم حضرتش متاثر شود و دلداریت دهد؛ ولی تو فقط دلداری خودِ امام را محتاجی!! درست مثل یتیمی که بعد از مدتهاااااااا آغوش پدر مهربانش را در انتظار می بیند و آرام نمی گیرد. فقط یک شب تا صبح را در حرم باشی ، آب حرم به جای سیراب کردن، بر عطشت دامن بزند . تو هی آب بخوری و عطش بنوشی.... ! به دیوار حیاط حرم تکیه دهی و جرعه جرعه عطش را برای روحت طلب کنی... فقط یک شب را در حرم، صبح کنی و صبح برای لحظه وداعِ این دیدار ناگهانی و غیرمنتظره، برنامه بریزی؛ ولی آن میزبان رئوف برنامه ات را درست در لحظه وداع به هم بریزد! آن اشکهای بی امان را از تو بگیرد... درمان را در قالب درد در پیاله ات بریزد و حواست را آن چنان معطوف طبابت نامأنوس مهربانانه اش کند، که حزن و سنگینی لحظه وداع را بر روحت سبک تر گرداند و تو را آنچنان که در بی خبری و بهت آورده بود، دوباره در بی خبری و بهت راهی کند و اینگونه تو بی هیچ وداعی باز گردی...!!! از دوست به یادگار، دردی دارم کان درد به صدهزار درمان ندهم. ۱۴۰۰/۶/۱۴ '•°~🦋~°•` ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰دوربین مخفی جالب تو حرم امام رضاعلیه السلام❤️ ازشون میخوان خادم حرم بشن و بعد داستانایی که براشون پیش میاد😂🥺
🍃زائر امام رضا امشب با پای دلم می‌روم مشهد. از باب الجواد وارد می‌شوم به این امید که دل امام رئوف، با من مهربان‌تر از همیشه باشد. وارد صحن جامع می‌شوم، باشد که جامع همۀ خوبی‌هایی بشوم که تو دوست داری. از دالان صحن قدس رد می‌شوم و در میانۀ صحن می‌ایستم، شاید از حالات شیطانی‌ام فاصله بگیرم و قدسی شوم. صحن قدس را پشت سر می‌گذارم قدم قدم نزدیک می‌شوم به صحن گوهر شاد. در آن جا به دنبال گوهرِ شادی می‌گردم، همان گوهری که عالمی به دنبال آن است. می‌ایستم پشت پنجره‌ای که رو به ضریح، دل‌ها را گره می‌زند به امام. می‌مانم که وارد شوم یا همان جا بمانم. در حیرت ایستادن پشت خلوت پنجره یا رفتن در متن ازدحام ضریح، با تو حرف می‌زنم. خوشحالم که وقتی به ضریح نگاه می‌کنم و می‌خواهم با صاحب آن نجوا کنم، تو در نظرم می‌آیی و بی آن که بخواهم، میان تو و امام رضا خلط می‌کنم. من این اشتباه را دوست دارم؛ اصلا سفر به مشهدی که مرا بیشتر یاد تو نیندازد، هدر دادن عمر و تلف کردن مال است. مرا هیچ گاه به مشهدِ بی‌خودت دعوت نکن. شبت بخیر زائر امام رضا! @abbasivaladi
*شهامت نشستن!* 🖊️دکتر مجتبی لشکربلوکی ■در ذهن من و شما یکی از مصادیق شهامت یعنی این که در جمعی بزرگ روبروی یک مقام/مدیر ارشد بایستی و شروع کنی به انتقاد از وی آن‌هم شجاعانه و با صدای بلند. □اما شهامت دو رو دارد. یکی از بهترین جملاتی که دو روی شهامت را نشان می‌دهد جمله‌ای از چرچیل است: ▪︎شهامت یعنی ایستادن و سخن گفتن. ▪️شهامت همچنین یعنی نشستن و گوش دادن. ●چه یک خانه‌دار هستید یا یک کارمند یا یک مدیر مدرسه و یا یک رییس جمهور، شما هم باید شهامت ایستادن را داشته باشید و هم شهامت نشستن و شنیدن انتقادات و نظرات دیگران را. ▪︎آخرین باری که شهامت به خرج داده‌اید و به عنوان یک پدر/مادر به سخنان متفاوت فرزند خود گوش داده‌اید کی بوده است؟ ▪︎آخرین باری که به عنوان یک مدیر نشسته‌اید و به ایده‌های نامتعارف کارمندان و همکاران خود گوش داده‌اید و بعد از یک مکث کوتاه گفته‌اید فکر می‌کنم حق با شماست و در این مورد من کاملا اشتباه کردم. ▪︎آخرین باری که به عنوان رییس جمهور روبروی منتقدان خود نشسته‌اید و سپس به تصمیمات اشتباه خود اعتراف کرده‌اید چه زمانی بوده است؟ ○هیچ کدام از عادت‌ها یا اگر بخواهم بهتر بگویم فضیلت‌های اخلاقی یک شبه به دست نمی‌آیند. با خودتان قرار بگذارید هر هفته در یک مورد، فضایی را فراهم کنید تا دیگران شما را نقد کنند و سپس اگر اشتباه کرده‌اید بدون این که سعی در توجیه، پوشش، بهانه‌آوری و ... باشید بپذیرید که اشتباه کرده‌اید. هر هفته با خودتان تکرار کنید نشستن و گوش دادن هم شهامت می‌خواهد. ■بگذارید یک مثال عملی برای شما بزنم: یکی از فرهیختگان می‌گفت من هر از چند گاهی در سر کلاس‌هایم آمار اشتباه می‌گویم و جلسه‌ی بعد آن آمار را اصلاح می‌کنم و معذرت‌خواهی می‌کنم. ممکن است دانشجوی من یک هفته آمار اشتباه در ذهنش باشد اما با این کار برای تمام عمر می‌آموزد استادش نیز می‌تواند اشتباه کند و اگر اشتباه کرد باید معذرت‌خواهی کند. □با شهامت باشید؛ هم در بیان بی‌لکنت حقایق و هم در اعتراف بی‌لکنت اشتباهات و هم در شنیدن بی‌تکلف ایده‌های مخالف از افرادی که از شما پایین‌تر، کم تجربه‌تر و .... هستند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آدم ها را از اشک هایشان می شناسم. که کجا و چرا و به پای که ریخته اند. خودم کارنامه ی درخشانی ندارم امّا. به قول رفیقی، "اهل گریه های هرجایی بوده ایم". الغرض مناجات ابی حمزه ثمالی را دوست دارم. خصوصا آنجا که می گوید : "الحمدلله الذی تحبّب الیّ و هو غنی عنّی .. " . . یا آنجا که "هارب منک الیک" .. وقتی آدم از ترس کسی می گریزد به کسی .. که همان کس ست .. کس بی کسان ست .. . تو بهانه می کنی و ما ز درد می زنیم از سوز ِ دل، دم های سرد ...💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا