eitaa logo
در انتظار رویش🌱
2.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
380 ویدیو
20 فایل
➖دبیر دین و زندگی ➖کاردانی گیاهپزشکی ➖ کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث ➖عاشق مطالعه و علاقه مند کار تربیتی ➖کپی ممنوع❌ https://harfeto.timefriend.net/16508918927120 https://abzarek.ir/service-p/msg/1955759 👆👆 دریافت پیشنهاد و انتقادهای شما
مشاهده در ایتا
دانلود
*سوال: از کجا بفهمیم که در راه خدا رشد داشته ایم ؟! 👇👇👇👇👇👇 *6. کم کم بفهمد وقایع و سرنوشت ها و ارزاق، خیلی دست خودش نیست؛* پس بیشتر تسلیم باشد و از خدا بخواهد و در نهایت، به آنچه خداداده راضی باشد. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و صبح بخیر 🌹🍃 در این آخرین جرعه تعطیلات و پیشاپیش شروع مدارس و کلاس های دین و زندگی و سوژه هاش، فعلا سری بزنیم به کلاس تدبر در قرآن😊👇
به نام خدای خالق شیمی دانان و عرب زبانان و سلام خدا بر شما که یادداشت های منِ رفیقِ شیمی دانِ عرب زبان را می خوانید. عرضم به حضور شما عزیزان ، چند جلسه قبل که بنده از کلاس غایب شدم استاد جان گفتند { چون بهت مشق دادم از کلاس در رفتی😅 } و خودشون جور مرا کشیدند و مشق های آن هفته را نوشتند ولی برای هفته ی بعدی خودشان غیبت کردند 😅😅 و راهی سفر مشهد شدند و من به باور رسیدم که خاصیت مشق فراری دادن است و استاد و شا‌گرد هم نمی شناسد😅 🙈 و همین طوری هاست که بنده تا اینجا هر دو هفته یکبار در خدمت عزیزان بوده ام 😊 کلاس این هفته در بلاد ایمان عالمی داشت که نگو 😍 و ما در ابتدای کلاس در محضر یک عدد خانم معلمِ خسته‌ی رنگ و رو پریده بودیم که پیدا بود چقدر مشتاق استراحت بوده و با چه زحمتی آمده ..😩 اما در ادامه آنقدر گفت و گو ها و شیطنت ها و خنده هایمان بالا گرفت که رسما خواب از سر مبارک حضرت استاد هم پر کشید و سر حال شدند 😄👌 😅😂
در کلاس تدبر این هفته ما در محضر سوره های مبارکه ی همزه و عصر بودیم که فکر کردم بهتر است از سوره‌ی همزه بگذریم و تنها بر جرعه ای از دریای عظیم سوره‌ی والعصر مهمانتان کنم .. 😍❤️ از سوره‌ی همزه خیلی نمی گویم تا خیلی نترسیم، اما برویم و کمی از تدبر در سوره‌ی والعصر برایتان بگویم تا بلکه کمی بلرزیم 😉😄 به پیشنهاد استاد جان، ابتدا سوره‌ی والعصر را جمع خوانی کردیم که این هم در نوع خودش جالب بود 😊 چون کلاس ما متشکل از بانوان بالای بیست سی سال است و چندین خانم جوان و بزرگسال که دور هم نشسته ایم و همصدا با هم با صدای بلند سوره‌ی به ظاهر کوتاه والعصر را می خوانیم . بعد از ترجمه سوره، رسیدیم به توضیحات و تدبر در سوره‌ که واقعااا تکان دهنده بود❗️ 😅😂
بسم الله الرحمن الرحیم .. والعصر به نام خداوند بخشنده مهربان .. و سوگند به عصر... برای واژه عصر، استاد شش تفسیر متفاوت را توضیح دادند که منظور از عصر چیست؟ که در بین این شش مورد، کتاب تدبرمان، زمانِ رو به پایان یا‌ عصر که همان پایان روز است را مطرح کرده بود . اما سوگند به عصر که چه؟ ! در قسم و جواب قسم، قطعا اصل سخن در جواب قسم است و خدا به عصر سوگند خورده تا چه بگوید؟؟! انَّ الانسانَ لَفی خُسرِِ .. قطعا انسان در خسران است❗️ خسران در اکثر کتاب‌ها به ضرر و زیان ترجمه شده ، اما متفاوت و بسیار سنگین تر از ضرر و زیان است .. برای توضیح تفاوت ضرر و خسران، استاد مثال مرد یخ فروش را زدند .. از او پرسیدند فروختی؟؟ گفت نخریدند تمام شد!!! این جمله به ظاهر ساده ، چقدر مفهوم دردناک و سنگین و عجیبی دارد .. خسران یعنی همین .. در هنگام ضرر و زیان می توان بخشی از ثروتِ از دست رفته را بعدها به دست آورد یا به هر حال مقداری از ثروتی را از دست داده ای و مقداری باقی می ماند؛ اما خسران به صفر رساندن ثروت و دارایی است بدون هیچ سود بخشی ... صفر و تمااام .. و تفاوت خسران در عمر با خسران در مثال مرد یخ فروش در این است که آنچه اینجا از دست می‌دهیم طلای با ارزش عمرمان است که در حال ذوب شدن است بدون آنکه در قبال آن سودی کنیم و چیزی به دست بیاوریم .. خداوند برای تاکید هر چه بیشتر بر نشان دادن آیت خسران عظیم : 1️⃣ ابتدا سوره را با قسم آغاز کرده است 2⃣ وجود حرف اِنَّ ( به معنای قطعا ) در آغاز جمله 3️⃣ اضافه شدن لام تاکید بر سر خبر ( لَ‌فی خُسر ) 4⃣ آمدن { فی } در لَفی خسر ، حالت غرق بودن در خسران را می رساند 5⃣ آمدن تنوین تنکیر در { خُسرِِ } بزرگی و خطرناک بودن این خسران را نشان می دهد 6⃣ این جمله یک جمله اسمیه است که تاکید بیشتری از جمله فعلیه دارد ... و البته وجود الف و لام در ابتدای ( الانسان ) نشانه این است که این خسران شامل حال همه انسانها می شود و هیچ کس را راه گریزی نیست ... و حالا این همه تاکید برای این آمده که بگوید انسان در خسران است و با اینهمه تاکید خداوند عمق فاجعه را نشان داده است .. چقدررر این خسران حقیقی و چقدر سخت و سنگین است .. 😅😂
شما هم مثل ما به اوج نا امیدی و ترس رسیدین .. درسته؟! سوال کردم استاد احساس می کنم اگر این سوره در زمانِ حالِ متعلق به من نازل می شد چه بسا تاکیدهای بیشتری هم صورت می گرفت .. استاد گفتند نه!!🤚 آیات و سوره های قرآن در زمان نازل شدن مانند تیری که در آن لحظه از کمان رها شده و تا قیامت تمام زمان‌ها را شامل می شود تحت پوشش قرار می دهد و نیازی به تغییر ندارند! گفتم به هر حال احساس می کنم این آیه انسان زمان امروز را بیشتر شامل می شود تا انسان های زمان گذشته را .. در این عصرِ تکنولوژی و ارتباطات و دنیای اینستاگرام و .. چقدر از ساعات روزمان صرف تماشای روزمرگی های زندگی دیگران می شود .. صرف گشت زدن های الکی در صفحات مجازی و ... 😔😔😔 خلاصه ما هم در اندوه و ناامیدی شناور بودیم که خدای مهربانم خودش به کمکمان آمد و عده ای را مستثنی کرد و راه نجات را نشان‌مان داد ☺️😍 الَّآ الذین آمنوا و عَملوا الصالحات و تواصَو بالحقِّ و تواصَو بالصبر مگر آنانکه ایمان آوردند و کارهای صالح انجام دادند و و یکدیگر را به پیروی از حق و به شکیبایی در اطاعت از خدا و دوری جستن از گناهان و تحمل سختی ها توصیه کرده اند ‌‌.‌.‌‌‌. ❤️🌸 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 😅😂
اواسط کلاس یکی از دوستان گفتند تدارک چایی دیده اند و اجازه می خواست برای رفع خستگی چایی بیاورد ☕️ استاد جان هم برای نظر سنجی سوال کردند { کی دلش چایی می خواد ؟ } و منِ خسته‌ی بی خوابِ تشنه فکر کردم به عادت همیشگی و برای رفع خستگی سوال کردند: کی خسته است ؟! برای همین بلند داد زدم : دشمنننن 😅😅😆😆 خدا هیچ کس را به این درجه از ضیوع ( جمع مکسر ضایع شدن ) نرساند .. هم کلی بهم خندیدند و هم پروژه چایی رو جمع کردند و به آخر کلاس موکول شد 😑😆 حالا هر چی اصرار کردم بابا حالا شما چایی رو بیارید گفتند نه دیگه .. حالا که دشمن چایی میخواد تا دشمن تو صف چایی هست ما باید درس بخونیم 😅 در آخر کلاس هم، استاد که عجله داشت و برای جلسه دعوت شده بود چایی نخورده رفت و وجدان من شدید درد گرفت که عجب سوتی دادم که نتیجه اش بدون چایی رفتن ایشون شد ولی خیلی زود وجدان دردم به قلب درد تبدیل شد ، چون رفیق دیگرمان هم که قرار بود با هم برگردیم عجله داشت و فرصت نشستن نداشت و من هم مجبور شدم ابراز بی میلی و عدم تشنگی کنم و راه بیفتم😫 و تمام . . . ‌. . خب تموم شد دیگه .. کجا دارین می آین؟! نکنه فکر کردین امروز هم مثل جلسه گذشته رفتم در تاکسی نشستم و فکرم رو آزاد گذاشتم تا سفر کنه و اومدین فکرهام رو بخونین؟ 🤨🤨🤨 نخیر عزیزان من .. این نوع از کلاس برگشتن مربوط به زمانی بود که چایی خورده بودم 😄 واِلّا یک آدم خسته‌ی گرسنه‌ی چایی نخورده‌ی نزدیک به بیست و چهار ساعت نخوابیده، تاریخ چه می دونه چیه که بخواد توش سفر کنه 😁😅 با یک خوراکی فوق خوشمزه در حالیکه هنوز زنده بودم، خودم رو به تاکسی رسوندم و در حالیکه تک تک سلول‌های بدنم به این خوشمزه لبیک میگفتن نوش جانش کردم و به محض ورود به خونه به کما رفتم ☺️👌 😅😂
خب مشق های ، تموم شد. آخرش هم که به کما رفته! فکر کنم این دفعه مشق از تجربیات نزدیک مرگش بنویسه برامون😅 ولی خب، میدونه که نوشته هاش ولو از آن سوی مرگ ، باید از فیلتر من رد بشن؛ وگرنه تقاصِ شنودهای سه دقیقه در قیامت رو میده، یعنی نقدش میکنم😂
احتمالا منظورتون کلیپ های ابتدایی کانال هست. بله در ایتا، بعد یه مدت کلیپ و عکس و ویس باز نمیشه. البته برخی کلیپ ها رو بعدا هم بار گذاری کردم تو کانال، جستجو کنید سالمش رو میاره🌹
امام علی علیه السّلام فرمودند: كُنْ فِى الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ؛ در فتنه ها چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد كه سوارى دهد و نه پستانى تا او را بدوشند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و صبح بخیر🌹
روکش شکلات ها هم متاثر از ایموجی های مجازی شده😊 گزارش شکلاتیِ بخشی از سفر مشهد😊👇
تو مسیر رفت، ساعت 1 و نیم شب تو خواب شیرین بودم و قطار، گهواره را به آرامی تکان میداد😅 که یهو یه چیزی از بالا محکم خورد تو استخوان کتفم😩 بدجور دردم گرفت. از خواب شیرین هم بیدارم کرد .پا شدم ببینم چیه! دیدم خدا یک عدد گوشی برام نازل کرده😂 خواب آلود چک کردم گوشی خودم نباشه، دیدم نه . مال همسفر بالانشین است. او میرفت تهران برا زیادت(کاشت ابروو😐) من میرفتم مشهد برا زیارت ❤️ بلند شدم گوشی رو تحویلشون بدم، دیدم پشت به من، در تاریکی با چه استرسی داره دنبال گوشی گمشده میگرده😂 اگه اینجوری دنبال خودِ گمشده مون بودیم خیلی عالی بود😍 گوشی رو دادم، او خوشحال شد😍 و من تا صبح بی خواب😢 و دو روز اول تو حرم، از درد کتف رنجور😥 ➖🍃🌹➖🍃🌹➖🍃🌹➖🍃🌹 اگر با من نبودش هیچ میلی چرا کتف مرا بشکست گوشیِ لیلی😂🤣
انتشارات آستان قدس رضوی 😍
از اونجایی که کتاب رو خیییییلی دوست دارم😍 به انتشارات آستان قدس رضوی بخاطر کتابهاش سر زدم. کتابهای خوبی برای سنین مختلف و اقشار متفاوت داشتند. جالب اینکه چندتا از کتابهایی که برا شاگردان معرفی کرده بودم، رو دیدم و یکی رو انتخاب کردم تا در فواصلی در کلاس برای شاگردانم بخوانم.😊 ولی در کنار همه کتابها و محصولات فرهنگی خوب، دیدن یک کتاب رمان خارجی، تعجبم را برانگیخت!! راستش از دیدن آن کتاب، در انتشارات آستان قدس شوکه شدم!😐 یعنی جای آن کتاب، آنجا نبود. پارسال به واسطه یکی از شاگردان با این کتاب اشنا شده بودم. کتابی که یکی از خوانندگان بی تی اس، برای نوجوانان معرفی کرده ..❗️ کتابی که برخاسته از محیط کره جنوبی است!❗️ پیش خودم متاثر و متاسف شدم که ببین این فرهنگ کره ای تا کجااا نفوذ کرده که حتی کتابهای کره ای را در انتشارات آستان قدس می بینیم!! بعد از دیدن این کتاب، رفتم از مسئول فروش اجازه گرفتم تا از کادر کتابها عکس بگیرم؛ تا بعدها دقیقتر بشم رو بقیه کتب. ولی نه، باید حرفم و نقدم را به گوش مسئول مربوطه می رساندم. از مسئول فروش پرسیدم بر چه اساسی کتابها رو انتخاب می کنید برا فروش؟! اصولا باید از فیلترهایی رد بشن! ایشون هم قاطعانه گفتند بله از صدها فیلتر رد میشوند تا برسند به اینجا❗️ گفتم نقدی دارم بر یکی از این کتابها! گفت مدیر انتشارات، فردا صبح میاد، حتما بیا به خودشون بگو. ولی من اون روز و اون ساعت، دیگه تو حرم نبودم و در مسیر برگشت بودم. فرصت را غنیمت شمردم و به خود ایشان گفتم فلان کتاب، نیاز به بررسی بیشتر داره...فکر کنم مناسب نباشه و در شأن اینجا هم نباشه❗️ اسم کتاب رو گفتم و رو برگه نوشتند تا به مدیر منتقل کنند. امید که در گزینش محصولات فرهنگی و حتی در انتخاب کتاب برای مطالعه، دقیقتر عمل کنیم🌹
سال تحصیلی قبل، یکی از موضوعاتی که دیدم در جمع شاگردان جای کار داره، بحث " نماز" بود! این کتاب رو برا عزیزان معرفی کرده بودم، ولی از اونجایی که تقریبا مطمئنم کسی اینو مطالعه نکرده، از حرم خریدم و تصمیم دارم هر داستان کتاب رو در هر جلسه به مدت ۱۵ دقیقه تو کلاس بخونیم😍 به این شیوه، چندتا کتاب رو میشه در طول سال تحصیلی در جمع دانش آموزان خواند😊
کتاب رو مطالعه میکنم،می بینم برا متوسطه اول، خوبه ولی برا متوسطه دوم شاید جواب نمیده😅مخصوصا برا شاگردان من که مراتب عصیانشان عالی است🙊😂 من اگر نویسنده این کتاب بودم، قوی تر می نوشتمش☺️ قراره از هفته آینده با چندین دانش آموز اینیستاگرامی ملاقات کنم😂😩
تو صحن پیامبر اعظم، پای زیارت امین الله نشسته بودم که یهو یکی از دوستان، زنگ زد. با کلی گریه و حال منقلب💔 گفت دنبال یه نشونه از امام رضا(ع) هست.. اگه تو حرم، شکلاتی یا خوردنی تبرکی چیزی بهم دادند، به عنوان یه نشونه حتمااا برا اون ببرمش❗️ منم که از شدت گریه و حال منقلب ایشون نگران شده بودم، وقتی مطمئن شدم کسی طوریش نشده، اول یه کم دعواش کردم😠 بعد گفتم چشم. تو این سفر، گریه و خنده با هم آمیخته شده بود😅😭 بعد این حرف دوستم، من و خواهرم دیگه دنبال نشانه بودیم😅 خواهرم میگفت از کنار هر خادمی رد میشم، حس میکنم میخواد یه چیزی بده بهمون😂 و جالبه که کسی چیزی نمیداد. ما توهم تبرک داشتیم🤣 آی بگم خدا چیکارش کنه اون دوستم رو که ما رو متوهم کرد😁 تا ایینکه فردا ظهرش من با یکی از دوستان همشهری ام که مدتیه مشهد مقیم شده، تو حرم قرار دیدار گذاشتم. این دوستم اومد و بدون اینکه روحش از ماجرای نشانه و تبرک طلبی ما😉خبر داشته باشه، بعد دیدار با هم تو رواق امام نشستیم😍 یهو دوستم یه پلاستیک پر از بادوم رو گذاشت جلوم و تعارف زد بخورم. بادامهایی که از شهر خودمون و محصولات درختای خودشون همراهش آورده بود مشهد❗️ یاد حرف دوستم افتادم... تو حرم، شکلاتی، خوردنی، چیزی اگه بهت دادند، به عنوان نشانه برا من بیار😊 چندتا از بادام ها رو به نیت دوستم که اتفاقا این دوستم رو میشناسه و هم ولایتیش هست، گذاشتم داخل کیفم. بعد برگشتن به منزل، دوستم اومد دیدنم...یعنی بی تاب نشانه ای بود که تو حرم بهش داده بودند و الان دست من بود😅 بادام های ولایت خودش رو تو دستم سمتش گرفتم و گفتم : امام رضا(ع) تو حرم خودش، از دیار خودت برات نشونه فرستاد و گفت انقدررر دنبال نشانه از حرم نباش، نشانه ها تو خودت هست😍😍 🌹🍃➖🌹❗️➖🌹🍃➖🌹🍃 سالها دل طلب جام جم از ما می کرد و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
شما هم اینجوری هستید یا فقط منم که از نماز های بین راه، هیچی نمی فهمم.🤔😅 مخصوصا اگر نماز صبح باشه، و واگن ماقبل آخر قطار باشی و مسجد، جلوی واگن های اول قطار باشه و قطار هم طویل باشه و نمازخانه هم پله داشته باشه و نزدیک طلوع خورشید هم باشه😂🤣 من زنده ام هنوز😅 تازه اندازه یه واگن، عقب تر اومدم تا از طول مسیری که برا نماز صبح تو خنکای پاییزی دویدیم عکس بزارم. خدایا این نمازهای بین راهی را قبول کن تا ما را در آخرت بین راه نگذارند😊
پایان مشق های یه معلم👆 با موضوع : " تعطیلات تابستان خود را چگونه گذراندید؟! " پشت سر قطار تعطیلات با التماس دویدیم که نروو... ما را هم با خود ببر😢💔😂 و قطار رفت و پشت سرش را هم نگاه نکرد!! عجب مهری که با این بی مهری شروع میشود 🙊😁😅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و صبح آدینه تون بخیر🌹