eitaa logo
در انتظار رویش🌱
2.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
379 ویدیو
20 فایل
➖دبیر دین و زندگی ➖کاردانی گیاهپزشکی ➖ کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث ➖عاشق مطالعه و علاقه مند کار تربیتی ➖کپی ممنوع❌ https://harfeto.timefriend.net/16508918927120 https://abzarek.ir/service-p/msg/1955759 👆👆 دریافت پیشنهاد و انتقادهای شما
مشاهده در ایتا
دانلود
بحران‏ها و شتاب‏هاى ستمگر در لحظه‏ هاى بحرانى تاريخ، كلمه‏ ها، فكرها، كارها و رابطه ‏ها، حدود خويش را از دست مى ‏دهند و از مفهوم خالى مى ‏شوند. در اين مرحله هر چيزى در جاى هر چيز مى ‏نشيند؛ چون مرزها شكسته شده‏ اند و فقط آهنگ‏هاى كلمه‏ ها و جلوه كارها و شور فكرها، كارسازى مى ‏نمايند و يا درگيرى پيش مى ‏آورند و اين درگيرى‏ ها، درگيرى‏ هايى لفظى هستند و بى ‏بار و بى ‏نتيجه.❗️ در اين مرحله، قدرها و اندازه‏ ها و در نتيجه حدها و مرزها و در نتيجه قانون‏ها و ضابطه‏ ها در هم مى ‏ريزند، هر كس در هر كارى و هر كلمه در هر جايى و هر فكر در هر سرى، ساز مى ‏زند و سرگردان مى ‏چرخد و جايگاهى ندارد، همچون غبارى در فضايى.
اين بلبشوى اجتماعى و انسانى، نتيجه حادثه ‏ها و درگيرى‏ ها و شتاب‏زدگى ‏هايى است كه با حادثهها سبز شده ‏اند و انسان را به كار كشيده ‏اند و به خويش خوانده ‏اند و آماده كرده ‏اند. اگر انسان در كنار اين حادثه‏ ها با تدبير و تقدير و تنظيمى همراه مى ‏گرديد؛ تدبيرى در رهبرى و تقديرى در طرح‏ ريزى و تنظيمى در عمل،هيچگاه محكوم حادثه‏ ها و اسير شتاب‏ها نمى ‏ماند و حدود را در هم نمى ‏ريخت و اندازه ‏ها را نديده نمى ‏گرفت و هر كلمه و هر فكر و هر گام را در هر جايى نمى ‏گذاشت. 📖 رشد 🖌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درود و رحمت خداوند بر معلمان و همکارانی که فهمیدند تعطیلات تابستان از کجا آمد و به کجا رفت😊 و هدایت و حمایت الهی بر دبیرانی چو من که همچون شاگردان تنبل نفهمیدند تعطیلات از کجا آمد و با این سرعت نوری به کجا رفت😐 و چرا کسی نبود به این تعطیلات بگوید: به کجا چنین شتابان ؟! 😩 راستش را بخواهید اینجا کسی از شاگردانم حضور ندارند و من، خودِ خودمم.😅 در مقام یک معلم، دارم واپسین جرعه های تعطیلی را با اشتهایی زاید الوصف سر می کشم و عجبا که تشنه تر می شوم برای تعطیلات🙈😂 الحق که استاد قرائتی زیبا و متین فرمود: موقع تعطیلی، شاگرد اگر بگوید جووون، معلم می گوید آخ جووووون. 😂😁 البته بدون شوخی، من در تمام طول تحصیلم، از همان اول ابتدایی تا پایان مدرسه و بعدها در هر دو رشته تحصیلی ام ، از تعطیلات بدم می آمد و مرا اگر به حال خودم رها می کردند اطلبوا العلم من المهر الی الشهریور میشدم😅😍 ولی خدا عاقبت همه را ختم بخیر کند، نمیدانم چرا اکنون، حال شاگردان تنبلی را درک میکنم که شیفته تعطیلی هستند..😱😅 خدایا این حال نامأنوس، یعنی محبت به تعطیلی، عقوبت کدام خطا هست؟!! الهی لاتودبنی بعقوبتک..😢 لطفا هرچه زودتر، این حس و حال نامأنوس را از ما بگیر. ها ، یادم افتاد عقوبت هیچ خطایی نیست؛ از عوارض کروناست😅 کرونا، حس بویایی ام را بدجوور کش رفته است که دیگه حتی بوی ماه مهر را نمی فهمم. تا اطلاع ثانوی همه چی تقصیر کروناست😅🤣
همیشه این مواقع سال، در آستانه مهر، دو مطلب را برای خودم از باب تذکر برای چندمین بار می خوانم. یک مطلب، تذکری است به من، در مقام یک شاگرد( دانشجو معلمان عزیزِ حاضر در کانال را هم شامل میشود😊) و دیگری، مطلبی و تذکری است به من در مقام یک معلم.( همکاران حاضر در کانال را هم شامل میشود😊) تجربه همزمان این دو حس( شاگرد بودن در محضر عده ای و معلم بودن برای عده ای دیگر) لذتی دیگر دارد. ❤️ زمانی که دانشجوی رشته علوم قرآن و حدیث بودم و اینک که هنوز در پی فهم قرآن و حدیث هستم؛ این مطلب را از استادی بزرگوار، به یادگار نگه داشته ام: 👇👇
علم تنها درس خواندن و گذراندن واحد نیست؛ البته گذراندن دروس اگر لازم نبود عقلا چنین سنگ بنایی را نمی نهادند، ولی بحث در کافی بودن آن است. جوینده‌ی دانش باید دائماً مشغول به تفکر و اندیشیدن باشد؛ علمی که در آن فهم و اندیشه نباشد، علم نیست. از هر فرصتی برای فکر کردن استفاده کنید، هم فکر کردن درباره‌ی آن موضوعاتی که خوانده اید و در متون درسی‌تان با آنها مواجه شده‌اید، و هم فکر کردن درباره‌ی آن اموری که در زندگی علمی و شخصی خود با آن مواجه می شوید. بسیاری از ما گمان داریم که زیاد فکر می کنیم؛ گاه ساعت ها در موضوعی به فکر فرو می رویم؛ ولی فکر آن است که هم دوام داشته باشد و هم اتصال. دوام بدان معنا که بتوانیم اگر یک ربع ساعت فکر می کنیم، موضوعی را در ذهن خود قدم به قدم پیش بریم تا به نتیجه معینی نائل آییم یا دست کم از پرسشی خام به پرسشی پخته و صیقل یافته منتقل شویم، اما انسان‌ها به طور عادی منقطع فکر می کنند؛ هر از چند لحظه‌ای ذهن آنها دچار پرش می شود، پس در واقع، فکر مفیدی تحقق پیدا نمی کند. حال که آشکار شد فکر کردن شروطی دارد و بسیاری از افراد قادر به حفظ دوام و اتصال در تفکر خود نیستند، باید دانست که قدرت بر دوام و اتصال در فکر، با تمرین به دست می آید؛ پس باید ذهن را ورزش داد تا بتواند به مدت های طولانی‌تر و طولانی‌تر به طور متمرکز در یک موضوع بیندیشد. با توجه به ضیق زمان برای یک دانشجو، اگر بتوانیم چنین مهارتی را برای خود پدید آوریم، این امکان را خواهیم داشت که از زمان‌های در حال تلف شدن برای فکر کردن استفاده کنیم، پشت ترافیک، در اتوبوس و مترو، در حال قدم زدن و در هر موقعیت دیگر. در آغار تمرین فکر کردن فقط تمرین است، ولی پس از آن که مهارت به تدریج حاصل شد، باید بیاموزیم که افکار خود را بنویسیم، زیرا افکار بسیار فرّار و گذرا هستند. حتی اگر لازم است کلاسی در این باره بگذرانیم که چگونه می توان این افکار گذرا را به روی کاغذ آورد. به هرحال باید توجه داشته باشیم که افکار همواره در ذهن ما حفظ نمی شوند و از یاد خواهند رفت، پس باید نوشته شوند. قدم دیگر پرورش دادن خود برای سامان‌دهی به این افکار یادداشت شده است. بسیار می شناسم کسانی را که هرگز نتوانسته‌‌اند در موضوعی یک فکر متمرکز و ثمربخش داشته باشند؛ بسیار می شناسم کسانی که فکر می کنند، اما بدون آن که آنها را ثبت کنند، افکار پرثمر خود را به باد فراموشی سپرده‌اند؛ و بسیار می شناسم بزرگانی را که یادداشت های پراکنده‌شان در کمدها و کشوها تل انبار شده و هرگز نه خود و نه دیگران نتوانسته اند از آن یادداشت ها بهره‌ای ببرند. بدانیم در طول تاریخ هرگاه نکته‌ای کشف شده است، حاصل کار عالمی است که فکر می کند، افکار خود را به طور منظم روی کاغذ می آورد و بدانها نظم می بخشد. پس بکوشیم که در شمار همین عالمان باشیم. به عنوان آخرین جمله یادآور می شوم که علم – به خصوص علم دین – لابد آن قدر ارزش دارد که طلب آن را به عنوان راه زندگی‌مان انتخاب کرده‌ایم، پس حتماً آن قدر می ارزد که در طی این مسیر جدی باشیم، از تمام نیروی خود استفاده کنیم - وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا ... (عنکبوت/69) – و با محاسبه نفس، هرگز به تساهل و وقت گذرانی زندگی نکنیم - بَلِ الْانسَانُ عَلىَ‏ نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ وَ لَوْ أَلْقَى‏ مَعَاذِیرَهُ(قیامه/15-14)
و اما تذکری از زبان به منِ معلم و هر عزیزی که مشغول امر خطیر تعلیم و تربیت است ...🌸👇
بگذار، صميمانه از تو بپرسم، اين سؤال را كه، راستى، «چرا معلم شده‏ اى؟» انگيزه و نيت تو براى انتخاب اين كار چه بوده است؟ آيا معلمى را به عنوان يك «شغل» همانند ساير شغل‏ها، براى كسب درآمد گزيده‏ اى؟ آيا در طلبِ يك كار به اصطلاح بی دردسر و با چند ماه تعطيلى با مزد و مواجب، بوده‏ اى؟ اگر چنين است، در خويش، تجديد نظر كن و مسئوليت خدايى و انسانى ‏ات را به خاطر آور، كه تو همانند يك كارمند اداره نيستى. تو با «انسان‏هايى» سر و كار دارى كه بسيارى از مسائل «زندگى» شان را از تو مى ‏آموزند، اعمال و حركات تو را الگو قرار مى ‏دهند. بخش عظيمى از شخصيت‏شان را «حرف‏ها» و «رفتار» «تو» مى ‏سازد. اگر فاسد باشى، نسل‏هايى را فاسد كرده‏ اى و اگر صالح‏ باشى، نسل‏ها را اصلاح كرده‏ اى. معمولا سؤال مىشود كه در كلاس چگونه بايد بود؟ در حالى كه سؤال مهم‏تر اين است كه اساسا، چرا بايد معلم بود؟ ما تا نقش انسان در هستى‏ را درك نكرده باشيم، نقش معلم در كلاس را نخواهيم فهميد. تا چرا بودن انسان‏ پاسخ نگيرد، چگونه بودن‏ او جواب نخواهد گرفت. 📖تربیت کودک. @dar_entezare_ruyesh
✅صالحِ‌ مصلح، دو خصوصيّت و دو مسؤوليت هر مؤمن آگاه است. 🔶استاد : امروز، اگر چه مى‌توانى در قسمت‌هاى مختلفى خدمت كنى؛ مثلاً طبيب بشوى و يا مهندسى كنى و يا هزار شغل مفيد ديگر را به گردن بگيرى؛ ولى حساب كن جامعه‌اى كه صالح نيست،برفرض سالم بشود، چه حاصل خواهد داشت‌؟ پس صلاح جامعه را بر سلامت آن مقدّم بدار و در كنار هر شغل به اين نقش بپرداز. صالحِ‌ مصلح، دو خصوصيّت و دو مسؤوليت هر مؤمن آگاه است. حتّى اگر بقّال هستى، پيش از آن‌كه پاكت را پر كنى،بايد به مغز و قلب او هم رزقى داده باشى و درس انسانيت و ايثار و صفا را به او آموخته باشى و سعى كن آموزگار كلاس‌هايى باشى، كه آموزگار كم‌تر دارد و مشكلات بيش‌تر؛ چون كارهاى مانده، اهميّت زيادى دارند و كارهاى بزرگ، در گرو آن‌ها هستند. اين نقش توست: صالح و مصلح بودن و در صراط‌ عبوديّت بودن. 📚 ، صفحه 41
سلام ممنون.🌹 حال که پیامهای ما زیباست و توفیق شما قبل از فیلتر واتساب و تلگرام کم هست، اگر فزونی توفیقتان مشروط به ادامه فیلترینگ است، خدا بر توفیقاتتان بیفزاید😅😂 البته تلگرام بنده رو به راهه، بدون فیلترشکن😊 ولی همچنان اینجا خانه اصلی ماست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آلمانی روی شیشه عقب ماشینش نوشته بود: نه فیس بوک،نه وات ساپ،نه توییتر،نه اینستاگرام داره ✌️اما یک میلیارد و هشتصد میلیون دنبال کننده داره! 🌴 او محمد پیامبر خداست🌴 🌸اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم 🌸
حالا اونایی که فیس بوک، واتساب، توییتر و اینیستاگرام دارند ، الان در فیلترینگ به سر می برند و از فالوورهاشون بی خبرند. ولی پیامبر(ص) حتی بعد از رحلتشان نیز، بر احوال و اعمال پیروانشان آگاه است🌹
رمانی داستانی از زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به قلم: محمدرضا سرشار مناسب برای نوجوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*سوال: از کجا بفهمیم که در راه خدا رشد داشته ایم ؟! 👇👇👇👇👇👇 *۸. انس و علاقه اش به ارواح طیبه انبیاء و اوصیاء و اولیاء زیادتر شود* و بتواند رابطه برقرار کند. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
سلام و عرض تسلیت ایام🖤 و آرزوی قبولی عزاداری هاتون🌹
برخی ها در پشت صحنه، جویای شرح حال کلاس های دیروز هستند😊 نمیدونم ماجرای من و کلاس های پارسالم رو یادتونه یا نه! شاگرد مدیتیشنی😂 شاگرد عصیانگر😅 کلاس عصیانگران لجوج😁 که پارسال دوازدهمی بودند و امسال دیگه نیستن؛ ولی هنوزم یکیشون باهام مرتبطه😊
جلسه اول سال تحصیلی، یه سوالی رو از دانش آموزانی که سال قبل با من بودند، پرسیدم: " کلاسهای دینی سال گذشته، چه دستاوردی برایتان داشت؟!" پاسخ عزیزان : ➖بحث های چالشی کلاس رو دوست داشتم و یادم نمیره ➖شاگرد مدیتیشنی: کلاس، همونی بود که می خواستمش و خوشحالم که باز با همیم😍 ولی در مورد دین؛ هیچ دستاوردی برام نداشت🙈😅چون برای ما دهه هشتادی ها که همش در آماج اطلاعات مختلف از رسانه ها و شبکه های مجازی هستیم، نمیشه شناخت از دین رو تغییر داد.❗️ من هنوزم با دین کاری ندارم❗️ ➖مهمترین دستاورد کلاس های دینی برای من، کمک به هدف گذاری دقیق تر زندگیم بود. من تا قبل اون درس و بحث ها، هدف درستی برا زندگیم نداشتم؛ ولی الان تا حد زیادی درکی از تقرب به خدا و هدف اصلی رو میدونم و هدف های فرعی ام رو هم در راستای اون کم کم دارم تنظیم می کنم. ➖مهمترین بهره من از کلاس دینی پارسال این بود که گفتید نباید برا خدا شرط بندی کنیم؛ ولی هنوزم با این حرفتون درگیرم و نتونستم باهاش کنار بیام😊 ➖من هیچ دستاوردی از کلاس دینی نداشتم.( خداقوت ویژه 😅) ➖ من که از نظر روحی اصلا حال مساعدی نداشتم و شاید در کل سال تحصیلی، فقط چند جلسه سر کلاس اومدم، از بحث های درس و کتاب هییییچی؛ ولی از حرفای خودتون که سر کلاس می گفتید، امید گرفتم برای برگشتن به زندگی. و امسال، بهتر از پارسالم😍 ( ایشون عزیزی بود که تا ته پوچی رفته بود و من یادمه یه جلسه که ایشون سر کلاس حاضر بود، کلا بی خیال کتاب و درس و پرسش، حکایتی از مسیر پر فراز و نشیب خویشتن گفته بودم😊) ➖شاگرد عصیانگر : از کلاس های دینی، بسیارر دستاوردها داشتم ولی مهمترینش، اعتقاد به خدا ... و سکوت معناداری کرد. پرسیدم: یعنی اعتقادت رو تقویت کرد؟! گفت : اعتقادی نداشتم، اعتقاد را ایجاد کرد. بارور کرد😍 و ادامه داد تا خرداد ماه که با شما در گفتگو و بحث بودیم و شما فایل های صوتی شرح دعای ابوحمزه را می فرستادید، نشانه های خدا پشت سر هم برام میومد.. ولی بعد مدارس، طوفانی در زندگیم اومد و منو باز ناآرام کرد و بعد از تقلاها، الان تا حدودی به آرامش رسیده ام ... از آنجایی که ایشون اهل فکر هست( کم هستند عصیانگران اهل فکر) با شیطنتی معنادار، در ادامه حرفهایش از طوفان و آرامش و...کتابی از سیدمهدی شجاعی را معرفی کردم : " طوفان دیگری در راه است " 😊😊
یکی از عزیزان هم اشاره کرد که به یادماندنی ترین بحث های کلاس دینی پارسال، درس دوستی با خدا بود که شما روی تابلو یک قلب کشیدید و چندتا تیر بهش زدید و....❤️😍😊 منظورش این جلسه است که پارسال در کانال گذاشته بودم 👇👇
موضوع درسمان، دوستی با خدا و بحث پیرامون محبت خدا بود❤️ درس را با این سوال شروع کردم : عزیزان هر چیزی قیمتی دارد و بهایی، مثلا کیف و کفش و گوشی و .. سوال : قیمت خود شما چند است؟! جوابها شروع شد: 1️⃣ هوادار بی تی اس گفت: واای من تو این 15 سال تا به حال رو این سوال فکر نکرده بودم🤔❗️ 2️⃣ هوادار دوم بی تی اس😄: من انقدد با ارزشم که نمیشه روم قیمت گذاشت😍 3️⃣ یکی دیگر از عزیزان: خانوم یه واحد پولی تازه به بازار اومده( اسمش رو هم گفت آآ، من یادم نموند) فکر کنم من به اون بیارزم(‼️‼️) 4️⃣ نظری ندارم. 5️⃣ آخه نمیشه که آدم رو با پول خرید ... بعد از شنیدن جوابهایشان،ازشون اجازه گرفتم که خیییلی راحت و خودمونی باشم باهاشون و کمی تا قسمتی رک😂 گفتند خانوم اختیار دارید، راحت باشید با ما. رفتم کنار تابلو و در کمال توجه همراه با سوالِ عزیزان، یه قلب بزرگ کشیدم وسط تابلو❤️. بعد به ترتیب بر اساس روحیات و علایق شدید شاگردام، چند تا تیر زدم به وسط قلب که از اون طرفش رد میشد🏹😅 💘💘 روی هر تیری که میکشیدم، جنسش رو می نوشتم و هر شاگردی وقتی جنس خاص خودش رو می دید بلند می خندید😂 : 1. بی تی اس 🏹 2 . فیلم های ترکیه ای 🏹 3. فارکس (این برا شاگرد مدیتیشی ام بود که تا اون موقع سر کلاس نیومده بود و غایب بود😊) 4. فلان فوتبالیست و.. 5. خوانندگی و نوازندگی🙈 دیگه قلب، سوراخ سوراخ شد.😐
در همین حین،حدود نیم ساعت از کلاسمون میگذشت که شاگرد مدیتیشی بعد یک ماه مریضی و ...از راه رسید. 😍 عرض ارادتی کرد و سلامی . منم گفتم : آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا 😂 با خنده رفت نشست سرِ جاش. بعد سلام و احوال پرسی کوتاه با دوستان، یهو چشمش افتاد به قلب تیرخورده در تابلو ..💘 فارکس رو دید، گفت : واااای من نبودم، فارکس هم نوشتید... خانوم اینا چیییه؟؟😁🤔 مختصری توضیح دادم بحث رو، و گفتم : عزیزان قیمت هر انسانی در زندگی، به اندازه همان چیزی است که به آن عشق می ورزد🌸 میشد در چهره های همراه با تفکرشان دید که مطلب را خووب گرفته اند و حتی بالاتر از ان، برای خودشان متاسف شدند!! اون هوادار بی تی اس، یه وااااای کشداری گفت که نیا و نبین😊 رفتم گوشه دیگر تابلو، یه قلب دیگه کشیدم. ولی تیر نزدم بهش😉 داخلش این روایت از امام رضا علیه السلام رو نوشتم :👇👇