eitaa logo
در حرم یار
1.5هزار دنبال‌کننده
654 عکس
35 ویدیو
3 فایل
کانال جلسات استاد سیدعلی سیدعربی پیرامون مباحث و آثار آیت الله محمد شجاعی رضوان الله تعالی علیه و بزرگان اخلاق و عرفان اسلامی نشر و نسخه برداری از مطالب با ذکر کانال و منبع آن بلامانع است ارتباط با آدمین @DarharameyarAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
مبحث ربوبیت اسم رب خدا اسم عام است يعني انشعابات زيادي دارد در همه موجودات سیلان و سریان دارد و به تربیت مخلوقات می‌پردازد بدون تخلف و بدون گذشت همه جا نفوذ دارد و در هر موجودی که نگاه کنید جلوة خاصی از این اسم را می‌بینید که مشغول کار است مشغول پيش بردن است گاهی در جلوه فالق گاهي در جلوه مصور گاهی در جلوه هادي گاهي در جلوه مضل و.. این ربوبیت روی من و شما و ریزه‌کاری‌های باطنی من و شما و ریزه‌کاری‌های اعمال و سکنات من و شما کار می‌کند و خواهد کرد يقين بدانيد و این چیزی است که ترسیدنی است آنجا که یک دانه‌ای زیر خاک می‌افتد و در شرایط مساعد قرار می‌گیرد هوا هم هست دانه هم سالم است ربوبیت تربیت می‌کند و به تکامل می‌رساند می‌شکافد تصویر می‌دهد می‌رویاند اگر در آن تخلفی بود اشکالی بود چه در ذات خود دانه يا در مسير حركت دانه و از شرایط قانونی کمی کاسته شد و نقصی آمد باز ربوبيت کار می‌کند یا نمی‌کند؟ کار می‌کند همیشه کار می‌کند يعني با توجه به همان نقص وكاستي پیش ميبرد بدون ملاحظه بدون گذشت ترسش اینجاست آيا ميشود شما دانه كرم زده بكاريد خوب رشد كند يا حتي سالم وپاك بكاريد ولي در مسير حركتش مانع بزرگي بگذاريد سنگي بگذاريد يا آب نرسانيد بعد انتظار داشته باشيد خوب رشد كند؟ ربوبیت خدا کار خودش را بدون تخلف انجام می‌دهد چكار ميكند؟ همان دانه اي را كه نقصي داشت يا كاستي داشت نمی رویاند رشد نميدهد آنچه را باید بکند می‌کند زمین و آسمان هم دست به دست هم بدهند ربوبیت نمی‌گذارد رشد کند و به مقصد برسد اگر کوچک‌ترین نقصی در این دانه باشد به آنچه که باید برسد نمی‌رسد چوب وقتی به آتش میرسد وقتی همه شرایط درست باشد یعنی چوب خشک باشد هوا و اکسیژن هم باشد و فاصله هم نزدیک باشد شرایط مساعد بود آتش او را می‌سوزاند وقتی مانعی در بين نیست این ربوبیت چوب را می‌سوزاند اگر شرایط طور دیگری بود ربوبيت طور دیگری کار می‌کرد و به کار خودش ادامه می‌داد به مقتضای همان شرایطی که موجود است کار میکرد ربوبیت نه بی‌حساب‌وکتاب است و نه ملاحظه دارد و نه ‌گذشت اصلاً گذشتی ملاحظه‌ای رفاقتی در میان نیست وغفلت هم نمی‌کند کسی که فطرت وذاتش را خراب نكرد در مسیر درست بود و همه موانع را برطرف کرد و همه شرایط را مهیا کرد و مجاهدت داشت ربوبیت خدا در جلوه هادی او را هدایت می‌کند والذین جاهدوفینالنهدينهم سبلنا ... به تناسب خود آن شخص او را متذکر نواقص می‌کند متوجه قصورات می‌کند می‌فهماند که چه باید بکند و چه نباید بکند در درون می‌فهمد می‌داند شخص در هر مقام و مرتبه باشد ربوبیت او را هدایت می‌کند گاهی با جلوه هادی گاهی تواب و... ولي در جای دیگر اگر من و شما در شرایطی قرار داشتیم و در محیطي خودمان را قرار دادیم که فطرت را خيلي خراب كرديم و موانعی بود نواقصی بود خللي در وجود ما بود باز ربوبیت در همان مسیر قلب ما را حرکت می‌دهد تربیت می‌کند رب مضل کارمیکند نه رب هادي واین ترسیدني است ، روزي چند بار دعا ميكنيم خدايا مارا از زمره ضالين قرار نده دستور خود خداست اگر یک غرور در دل بود ،يك حسد كوچك در دل بود يك كينه كوچك در دل بود يك اكراهي از انجام امر خدا در دل بود يك اعتراضي در دل بود ، نيت فاسد بود ، خطورات بدي آمد عمل نامربوطي سرزد ،‌فکر نکنید مسئلة ساده‌ای است و بگذرید ربوبيت آن را رها نمی‌کند اگر مانع بلافاصله برطرف نشد وبرنگشت این ربوبیت قلب را درهمان مسیر پیش ميبرد و تکمیل ميكند تا به هلاکت کامل برسد هيچ چیز را در قلبتان ولو ساده ولو کوچک ، ساده مپندارید والا رفتید آنجا که رفتید و حالا حساب کنید من شما که اینجا نشسته‌ایم این ربوبیت را با اين توضيحي كه دادم ببریم در باطن خودمان درقلب خودمان در عالمی که در باطن ما است از آن زمان که چشم باز کردیم و در این عالم بودیم ببریم روی همه لحظات و حرکات و سکنات ظاهری و باطنی همه آن چيزهايي كه از ما سرزده چه عملا چه در فكر ما نيتهاي ما خطورات قلبي ما الي آخر باتوجه به مثال دانه و خاک که گفتیم با آن مثال آتش و چوب که گفتیم میفهمیم که ربوبیت روی همه آنها جزء به جز روی افکار نیات رفتارها و سکنات کار کرده است یا نکرده است؟ روي آنها حساب باز کرده یاحساب باز نکرده؟ وقتی روی همه اینها حساب باز کرده در پشت پرده و پشت حجاب ، آن وقت چه چیزی درست شده است؟ هر کس خودش فکر کند برای خودش ببیند در پیش رویش چه عالمی را می‌تواند تصور بکند در برابر خدا و لذا می‌فرماید بترسید از ربوبیت خدا فلذا در قیامت هر کس تحت ربوبیت هر اسمي بود با آثار قيامتي همان اسم مواجه ميشود آنچه در قیامت به من وشما میرسد درواقع آثار همین ربوبیتی است که اینجا تحت آن هستیم کسی که تحت ربوبیت مضل خدا بود تحت ربوبیت منتقم بود خدا را با همان اسماء و آثار آن ملاقات می‌کند.. Eitaa.com/darharameyar
در عیون اخبار الرضا حدیثی دارد که پیغمبر اسلام شب معراج که تشریف برده بودند همه‌ی چیزها را دیدند از جمله جهنمی‌ها و بهشتی‌ها. یکی از چیزهائی که پیغمبر در مسیر راه دیدند این بود که یک نفر در بیابان خار میکَنَد، بر دوشش می‌گذارد و نمی‌تواند ببرد می‌گذارد زمین، می‌رود دوباره جمع می‌کند یک مقدار دیگر می‌گذارد روی قبلی ، بیشتر می‌شود باز نمی‌تواند آن را بردارد هی عرق می‌کند نمی‌تواند ببرد دوباره یک بغل دیگر می‌گذارد روی آن حضرت از جبرئیل می‌پرسند این کیست ؟ چرا اینگونه عمل می‌کند؟ جبرئیل فرمود این گناهکاران شما هستند گناه کم را نمی‌توانند تحمل کنند هی افزون می‌کنند، امروز یک دروغ فردا یک دروغ دیگر پس فردا یک بار دیگر، امروز یک کم‌فروشی فردا یکی دیگر، هی کوله بار زیاد می‌کند که آخرش می‌ماند..... دستگاه خدا شوخی نیست (أَ يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيم‏). آیا هر شخصی طمع دارد که وارد بهشت نعیم بشود نه! نمی‌شود آن بهشتی که حضرت آدم ع بوده (وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَة) که تازه دارالتکلیف نبوده و برای اختیار و آزمایش بوده یک خطا از او سر زد فرمان آمد همه از بهشت بروید بیرون. هم شیطان هم حوا هم آدم (أحبِطوا جَمِيعاً إِلَى الْأَرْضِ) یک خطا آن هم در خصوص یک امر ارشادی و نه تکلیف انسان را از بهشت بیرون کرد حال یک عمر از این انسان خطا می‌گذرد برود بهشت؟؟ جوابش نفی است ما خیال می‌کنیم بهشت را درست کردند که هر کس بهشت خواست خدا بگوید چشم بفرما چه چیزی آماده داریم برای ورود و مجوز آن ؟ در عالم آخرت (كُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَرْدا) هر کس تنها می‌آید روزی میرزای قمی با فتحعلی شاه هر دو در حمام بودند آن زمان خزینه بود میرزا فتحعلی از میرزای قمی پرسیده بود که الان فرق بین من و شما چیست؟ میرزای قمی فرموده بود آنچه تو داشتی در رختکن گذاشتی و آمدی و من هر چه داشتم با خود آوردم. میرزای قمی چه داشت ؟؟ علم وتقوی و معنویت فتحعلی شاه چه داشت ؟؟ تاج و لباس خوب که همه را در رختکن گذاشت و آمد فرمود من آمدم ولی فرقی نکردم هر چه داشتم همراه من است عالم آخرت اینگونه است دردنیا آنها که تاج دارند مال دارند اولاد دارند مقام دارند آبرو دارند عمامه دارند قبا دارند نعلین دارند و.... می‌روند به عالم آخرت و همه را می‌گذارند و می‌روند آنجا فقط عمل است قلب سلیم است عمل را باید درست انجام داد قلب را باید تطهیر کرد برای ما کو ؟ کجاست ؟ روایتی در مقدمه عبادات وسایل شیخ حر عاملی هست که نقل کرده یک روز عده‌ای همراه امیرالمومنین (ع) جمع بودند یکی گفت که من دیشب نماز شب خواندم یکی دیگر گفت من تا کی بیدار بودم و .... یکی گفت من فلان کار و.... حضرت امیر ع هم نشسته بودند فرمودند من از اول شب تا صبح خوابیده بودم باز هم می‌خوابم امام رضا ع این جمله را توضیح دادند که علی (ع) آن عبادت خود را در مقابل عظمت پروردگار خواب حساب می‌کند دیگر به رخ کسی نمی‌کشد... ما کجائیم .... Eitaa.com/darharameyar
نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ  الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ سوره همزه (ره) این اندازه باید توجه داشته باشیم که آن آتشی که انسان را تهدید می‌کند و در پیش است یکی از خصوصیات آن این است که از دل سر می‌زند و بر دل می‌زند (نار الله الموقده) جهت آن این است که دل هر کسی اصل نقطه ارتباط او با ذات مقدس حق است (دقت کنید ) میخواهم تذکری را بگویم حقیقت بسیار بالاتر از این است آتش خدا از دل و بر دل می‌زند و از آن سرچشمه می‌گیرد نقطه ارتباط انسان با خدا همان دل اوست به بیان دیگر جهت ارتباط ما با خدا از دل‌هاست فلذا شنیده‌اید که ارباب سلوک و معرفت و آنها که تزکیه و تهذیب نفس دارند در مراحلی با مجاهدت‌هایی باید به دل بپردازند علمای اخلاق گفته‌اند که باید با خدا به وسیله دل ارتباط برقرار کرد (و ادخلو بیوت من ابوابها) به خانه‌ها باید از درهای آن خانه وارد شد بابی که ما را به خدا و جوار خدا می‌رساند همان دل است اولاً مواظب باشید در دل‌هایتان حالت گناه نباشد وقتی شما گناه می‌کنید دل حال گناه دارد هر تصمیمی هر اراده‌ای هر قصدی از دل برمی‌آید وقتی شما تصمیم گرفتید غیبت کنید این از دل برمی‌آید یعنی این حالت مخالفت اصلش از دل پیدا می‌شود بعد دل دستور می‌دهد زبان به غیبت مشغول می‌شود یا اراده می‌کند به نامحرم نگاه بکند و چشم هم مطیع دل است مرکز وجودی ما و آن نقطه‌ای که فرمان از آنجا به همه وجود ما و قوای جسمی و روحی ما می‌آید آن نقطه و مرکز اصلی دل است لذا اولاً روح معصیت در دل‌هایتان نباشد مراقب دل خود باشید که چیزی در آن نباشد که خدا خوشش نمی‌آید یعنی معصیت و گناه بعد مراقب دل باشید تا از نیت‌های بد و فاسد دور باشد معصیت جای خود اما به غیر از آن نیات بد نیز نداشته باشید یعنی باید بررسی مداوم روی دل خود داشته باشید مراقبت دائم بندگان خوب خدا آداب قلبیه را مراعات می‌کنند باید من و شما یک مراقبت دائم در دلمان داشته باشیم وقتی دل ما چیزی را قصد می‌کند نیت می‌کند آنی نباشد که خوشایند خدا نیست این‌ها را مواظبت و مراقبت و تطهیر دل می‌خواهد از باب مثال میشنوید مسلمانی با کافری به مقابله پرداخته است یا جمعیت مسلمی با جمعیت کافری به جنگ درآمده است بعد شما میلتان در دل این باشد که این جمعیت مسلم یا فرد مسلمان مقهور باشد اینجا خودتان هم توجه ندارید که این (نار الله الموقده) است یا می‌بینید میل دارید که کار فلان کس جور نشود رقابتی در میان است حسادتی در میان است یا خوشتان می‌آید کار فلانی به مشکل برخورد کند از اینکه به اشکال بخورد خوشحال هستید از اینکه یک مقدار کارش جور می‌شود در دل ناراحت می‌شوید این همان میل‌هایی است که (نار الله الموقده)است تمایل‌هایی که در دلتان هست و خلاف رضای خداست را بررسی کنید که نباشد چون هر کدام به جای خود در پشت پرده آتش است بروید ببینید که در دل‌ها چه خبر است میل و آرزو و آمالتان چیست خودتان ممکن است توجه نداشته باشید ممکن است این حرف‌ها را هم باور نکنید ولی سربسته قبول کنید اگر به مجاهدت درباره دل پرداختید آن وقت می‌فهمید حقیقت چیست و عجب مرض‌هایی در دل‌های ما بوده که هر کدام به جای خود (نار الله الموقده) است فکر کنید که دل از چه چیزی خوشش می‌آید چه چیزی را می‌خواهد چه نیت‌هایی دارد با چه چیزی حال خوب پیدا می‌کند با چه چیزی حال بد پیدا می‌کند بررسی کنید ببینید خوشایند خدا هست یا نیست طبق موازین الهی هست یا نیست اگر دیدید اعوجاج دارد استغفار کنید بعد مراقبت کنید و روی دل کار کنید در مرحله بعد خصلت‌ها و اوصافی که خدا از آنها نهی کرده را مواظبت کنید معصیت یک باب بود نیت و آرزو یک باب بود خصلت‌ها و اوصاف یک باب دیگر این‌ها همه‌اش در دل است مواظبت کنید در دل از این‌ها چیزی نباشد و به تطهیر آن بپردازید و اهل آداب قلبیه شوید بپرهیزید از اینکه به ظاهر به ذکر و دعا و توسل و نماز و قرآن مشغول باشید ولی دل‌ در همان وضعی که هست باقی بماند این به جایی نمی‌رساند اساس باید درست باشد اساس هم دل است خدا ناظر بر دل‌هاست ارتباط ما با خدا از دل و بر دل است.. Eitaa.com/darharameyar
نوع دستورهايي كه اسلام به زن و مرد مي‏دهد، در عين حال كه يك راه مشتركي براي هر دو قائل است ولي راه مخصوص را هم از نظر دور نمي‏دارد، وقتي احترام به پدر و مادر را بازگو مي‏كند، براي گرامي‏داشت مقام زن، نام مادر را جداگانه و بالاستقلال طرح مي‏كند. قرآن كريم مي‏فرمايد: (امّا يبلغنّ عندك الكبر أحدهما أو كلاهما فلا تقل لهما أُفّ ولا تنهرهما وقل لهما قولاً كريماً) و در بخشي ديگر مي‏فرمايد: ما سفارش كرديم به انسان كه احسان را نسبت به پدر و مادر فراموش نكند: (ووصّينا الانسان بوالديه احساناً) (وقضي ربّك لا تعبدوا الّا ايّاه وبالوالدين احساناً) پروردگار تو مقرّر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر خود احسان كنيد. و در جاي ديگر احسان به پدر و مادر را در كنار عبادت حق ياد مي‏كند: (أن اشكر لي ولوالديك) شكرگزار من و پدر و مادرت باش. اما با همه اين تجليل‏هاي مشترك، وقتي مي‏خواهد از زحمات پدر و مادر ياد كند، از زحمت مادر سخن مي‏گويد، نه از زحمت پدر، آنجا كه مي‏فرمايد: (ووصّينا الانسان بوالديه احساناً حملته أُمّه كرهاً ووضعته كرهاً وحمله وفصاله ثلاثون شهراً) زحمات سي‏ماهه مادر را مي‏شمارد، كه: دوران بارداري، زايمان، و دوران شيرخوارگي براي مادر دشوار است. و همه اينها را به عنوان شرح خدمات مادرذكر مي‏كند. در اين بخش قرآن، حتي اشاره‏اي هم به اين موضوع نيست كه: پدر زحمت كشيده است. بنابراين، آيات قرآن كه در مورد حق‏شناسي از والدين آمده است بر دو قسم است: يك قسم حق‏شناسي مشترك پدر و مادر را بيان مي‏كند و قسم ديگر، آياتي است كه مخصوص حق‏شناسي مادر است، قرآن كريم اگر درباره پدر حكم خاصي بيان مي‏كند فقط براي بيان وظيفه است، نظير: (وعلي المولود له رزقهنّ وكسوتهنّ بالمعروف) خوراك و پوشاك مادران به طور شايسته به عهده پدر فرزند است. وليكن هنگامي كه سخن از تجليل و بيان زحمات است، اسم مادر را بالخصوص ذكر مي‏كند. و سلسله مسؤوليت‏هاي پرورشي به عهده مادر است كه مرد، از آن محروم است، زن حداقل سي ماه يك سري مسؤوليت‏هايي دارد كه مرد ندارد. خداي سبحان و دين، وظايف و دستورات و راهنمايي‏هايي در ظرف سي ماه براي مادر مقرر نموده و با او سخن گفته است، اين سي ماه عبارت است از: حداقل دوران حمل شش ماه ـ و اكثر آن نُه ماه مي‏باشد ـ و دو سال نيز دوران شيرخوارگي كودك كه روي هم سي ماه مي‏شود. در اين سي ماه كه مستقيماً كودك از مادر تغذيه مي‏كند، مادر مسؤول حفظ دو نفر است و دو تكليف دارد. يكي براي خود و ديگري براي كودك. پدر،در اصلِ نطفه موظف است حلال بخورد و اگر بعداً مبتلا به حرام شد ارتباط تنگاتنگي با پرورش كودك ندارد، زيرا غذاي حرام پدر در جهاز گوارشي پدر هضم مي‏شود، امّا غذاي مادر در دستگاه گوارشي او تبديل به شير مي‏شود و كودك تغذيه مي‏كند، او موظف است به كودك حلال بدهد و خود حلال بخورد، اين در مورد تغذيه جسماني. در غذاي روحاني نيز چنين است، اگر مرد خاطره بدي، خيال و هوس بدي در سر بپروراند خود را مي‏سوزاند، خيال گناه و خاطره تلخ در درون مرد عليه خود اوست، امّا خيال باطل و حرام و انديشه گناه و خاطرات تلخ براي زن، درطی این سی ماه عليه دو نفر خواهد بود. حال بايد پرسيد آيا اين، عظمت زن نيست؟ اين مسؤوليتي نيست كه ذات مقدس حق به زن داده است؟ به زن فرمود: مسؤوليت در حفظ خاطرات و انديشه‏ها و افكار و عقايد و اخلاقت بيش از مرد است، مرد يك نفر را مي‏سوزاند و تو دو نفر را، تو مسؤول دو نفري، از اين رو مواظب افكار و انديشه‏هايت باش. زيرا كه بسياري از مسائل از راه انديشه به فرزند مي‏رسد. چرا مقام معلّم بالاتر از مقام متعلّم است؟ چون او دو وظيفه دارد: اصلاح خود و اصلاح ديگران، اما متعلم فقط يك وظيفه دارد، كه اصلاح خودش مي‏باشد. اگر مادري بداند كه انديشه‏هاي او در كودك اثر مي‏گذارد، انديشه‏ها و بينش‏هاي خود را تعالي بيشتري مي‏بخشد. وظيفه مادري تنها اين نيست كه با وضو بچه را شير بدهد و وقتي پستان در دهان كودك مي‏گذارد «بسم‏اللَّه» بگويد كه اينها امور ظاهري و عبادت‏هاي ظاهري است، بلكه دين مي‏فرمايد انديشه‏هاي خودت را نيز مواظب باش، همان طوري كه به مرد مي‏گويد: هنگام ارتباط با زن به فكر نامحرمي كه در خيابان و بيابان ديدي، نباش، بنابراين مسؤوليت زن در اين سي ماه به مراتب بيش از مرد است و هر كه مسؤوليتش بيشتر باشد در صورت عمل به آن، توجهش به خدا بيشتر است و هر كه توجهش به خدا بيشتر بود و عمل كرد، موفق‏تر است.... زن درآینه جمال و جلال-جوادی آملی Eitaa.com/darharameyar
دروس نهج البلاغه خدای متعال از سر لطف و کرم خودش ایامی در طول سال برای مومنین قرار داده که برای تمام عمرشان تدارک ببینند ایامی مانند ماه رجب ماه مبارک شبهای قدر فطر و قربان و غدیر و عرفه و ایامی که منحصر به فرد هستند و راه سیر بسوی خدا را بسیار کوتاه میکنند اگر خوب مورد استفاده قرار بگیرد همه ما فرعونیم، فقط کوچک و بزرگ فرعونیت سر جایش است لذا باید از این خوی و خصلت و حب دنیا بیرون آمد مسئله داشتن یا نداشتن دنیا نیست بقول فرمایش امام رحمه الله علیه باید کوشش کنیم که اخلاق کاخ‌نشینی را از خودمان بزداییم. اگر بخواهیم اسلام آن طوری که خدای تبارک و تعالی می‌خواهد، در جامعه ما تحقق پیدا کند، مردم باید آن خوی کاخ‌نشینی را ترک کنند آن خوی کاخ‌نشینی مضر است، خودش مضر نیست، خُویَش‌ مضر است... رضایت به حيات دنيا، يکي از عواملی است که مانع می شود انسان همراه اولياءی خدا حرکت کند، آن ها را نصرت دهد و در کنار آن ها پايداري نماید؛ کساني که به حيات دنيا راضي هستند، سنگين مي شوند؛ معنای اين رضایت به حيات دنيا هم اين نيست که انسان نماز نمي خواند، روزه نمي گيرد و به حج نمی رود؛ بلکه انسان ممکن است طالب حيات دنيا بوده ولی همه اين عبادات را هم داشته و مؤمن هم باشد ولی وقتي به آن ها مي گويند به سمت خدا حرکت کنيد، سنگين هستند. گويا خداي متعال در انسان ظرفيتی بيشتر و طلبي قرار داده که اگر انسان بخواهد به سمت خداي متعال حرکت کند، بايد طالب آن بيشترها باشد؛ اگر انسان يکي از چهره هاي دنيا و به تعبیری فقط چهره شيرين آن را ديد، طبيعي است که روي به دنيا مي آورد اگر انسان فقط شيرين کامي هاي دنيا را ببیند، طبيعي است که پاي سفره دنيا مي نشيند و راضي و قانع به دنيا مي شود؛ ولي اگر در کنار شيرين کامي ها، تلخکامي ها را هم ديد طبيعي است که بساط خود را جمع مي کند. اگر کوچ نکرديد و بر سفره دنيا نشستيد و تعلق به دنيا شما را سنگين کرد و سبکبال نشديد و اجابت نکرديد، با همين تعلقاتتان عذاب مي شويد؛ یعنی تعلقات انسان تبديل به رنج و عذاب برای او مي شود. اگر انسان دل به موجودات فاني در حال زوال و فنا ببندد، طبيعي است فناي آن ها باعث رنج او می شود؛ خداي متعال به ما ياد مي دهد که از ابتدا بر سفره دنيا ننشينيد و نگاهتان به دنيا نباشد؛ تحولی که باید اتفاق بيفتد ایجاد سبکبالي و تحول در تعلقات و تمنيات و تمايلات انسان است؛ وگرنه همه آن درک ها و بصیرت ها و ادعای محبت ها براي حرکت کافي نيست؛ یکی از کارهای شیطان این است که انسان را اغوا می کند یعنی زیر و رو جلوه دادن؛ دنیای فانی را باقی جلوه می دهد اما آخرت باقی را می گوید حالا کو آخرت؛ شیاطین تذکر مرگ را موجب افسردگی می دانند، می گویند قبرستان ها را پارک بکنید، چون افسردگی می آورد؛ آیا امیرالمومنین افسرده بود که می فرمود: «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ‏ بِالْمَوْتِ‏ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّه‏» پسر ابی طالب با مرگ از طفل به سینه مادر مأنوس تر است، پس این اغوای شیطان است. «شیطانا یغوینی» یعنی این، یعنی واقعیت را وارونه جلوه می دهد؛ آن عالَمی را که ابدیست از چشم من می اندازد این عالم کوتاه را در نظر من جلوه می دهد؛ و آیه «ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِم»(اعراف/17) در روایت اینطور معنا شده یعنی از پیش رو می آیم یعنی آخرت را از یادشان میبرم.... Eitaa.com/darharameyar
(ره) استغفار اگر به جایی برسد و مشمول مغفرت شود شرایطی دارد از جمله موضوعاتی که مورد غفلت قرار گرفته در حالی که یک حقیقت بسیار بالاست و برای ما هم تنها وسیله است این است که گفتیم در مقام استغفار سعی کنید توسل به رسول اکرم صلوات الله علیه داشته باشید دلتان را متوجه رسول الله بکنید خازن مغفرت رسول الله است یعنی مغفرت را باید در دل رسول الله (ص) یافت در زیارت نامه حضرت نیز هست گرفتاری ما که یکی دوتا نیست ما به انسان‌های بدتر از خود نگاه می‌کنیم و فکر می‌کنیم قدمی در عبودیت برداشته‌ایم ولی توجه نداریم چه مصائبی داریم فکر می‌کنیم چیزی هستیم حال اینکه خودمان از غافلان و بی‌خبران و غوطه وران در غفلت هستیم جهت آن هم این است که ما نگاه می‌کنیم به عده‌ای که فکر می‌کنیم از ما بدترند شاید هم باشند وقتی عاصیان و طاغیان که بدتر از حیوان هستند همه جا را پر کردند فکر می‌کنیم ما چیزی هستیم ولی وقتی برمی‌گردیم به صدر اسلام می‌بینیم آنها احوال دیگری داشتند ما خیلی دور شدیم و از مرحله پرت افتادیم مثلاً شما و ما به عنوان اینکه مسلمان هستیم چند بار زیارت رسول الله (ص) را رسماً از دور انجام داده‌ایم همین زیارت از بعید که در مفاتیح هست من و شما رسول الله را زیارت کنیم یا نکنیم به جایی نمی‌رسد فقط به خود ما می‌رسد این فقر در من و شماست در آن زیارت یکی از القابی که حضرت دارند خازن المغفره است خازن غفران خدا رسول الله است لذا اول رسول الله را زیارت کنید متوجه حضرت باشید همین زیارت از دور را که در مفاتیح آمده با دستوراتش عمل کنید و دل خود را متوجه حضرت بکنید و وقتی که زیارت نامه را تمام کردید دردمندانه به استغفار بپردازید اگرچه در خود زیارتنامه قسمتی به طلب مغفرت مربوط است سربسته از من قبول کنید که راه به اجابت رسیدن طلب مغفرت برای من و شما با وضعی که داریم همین راه است... Eitaa.com/darharameyar
امام علی علیه السلام مُجالَسَةُ الْاشْرارِ تورِثُ سوءَ الظَّنِّ بِالْاخْيارِ همنشينى با بدان موجب بدبينى به خوبان است. اين يك حقيقتى است. انسان اگر هميشه با آدمهاى بد بنشيند همه انسانها را بد مى‏بيند، يعنى خوبها را هم نمى‏تواند تصور كند كه خوبند و نمى‏تواند به خوب معتقد شود. كما اينكه عكسش هم صادق است: كسى كه هميشه با خوبان نشسته باشد همه مردم را خوب مى‏بيند و ديگر بدها را هم نمى‏تواند بد ببيند. گفت: به حاجى كلباسى درباره دزدهايى كه دستگير شده بودند گفتند: اين دزدها سرشب تا نصف شب براى دزدى بيرون مى‏روند و به قافله‏ها حمله مى‏كنند. گفت: پس اينها كى نماز شب مى‏خوانند؟! خيال مى‏كرد دزدها هم نماز شب مى‏خوانند، چون فقط در جوّ محيط خودش بود. حال شما اين را به خود انسان تعميم بدهيد. نزديكترين همنشين آدمى خود اوست؛ يعنى آدمى كه در خودش بدى نمى‏بيند قهراً به همه مردم خوشبين مى‏شود، و آدمى كه در خودش جز شرارت و جز حقّه و تقلّب و نفاق نمى‏بيند مسلما نمى‏تواند به آدم خوب معتقد شود. شما به افرادى كه نمى‏توانند به پيامبران، صلحا و ائمه خوش باور باشند نگاه كنيد، مى‏بينيد خودش اصلًا يك آدم بدذات و بدجنسى است. آدمى خواه ناخواه وجود خودش را معيار قرار مى‏دهد. آدم بد نمى‏تواند به خوب معتقد شود، چون از خوبى چيزى سراغ ندارد و مى‏گويد انسان يعنى موجودى مثل من. هركس را كه در نظر بگيرد فكر مى‏كند اگر به جاى او مى‏بود چه مى‏كرد؛ من كه چنينم پس او هم چنين است. اگر انسان اين امر را در نظر بگيرد مى‏بيند در علما و كسانى كه نظريات بزرگ داده‏اند نيز اثر مى‏گذارد. وقتى ماركس يك يهودى باشد كه جز پول چيزى سرش نمى‏شود (روح يهودى اصلًا روح پول پرستى است) فلسفه هم كه بسازد فلسفه كلى‏اش اين است كه بشر تمام همّش پول است. يا فرويد وقتى كه در وجود خودش جز پليدى جنسى چيز ديگرى نمى‏بيند اصلًا نظريه‏اش اين مى‏شود كه تمام حركات و اعمال بشر را بايد با عامل جنسى توجيه كرد.... Eitaa.com/darharameyar
گفته شده اول مظلوم عالم اميرالمومنين (س) است شايد يكي از علل آن برگردد به ناله هايي كه خود حضرت به كرات از دست مسلمانها داشتند و در نهج البلاغه شما ميتوانيد ببينيد، ناله هايى كه از بى تفاوتى ياران بود فريادهايي كه مى توانيد در خطبه هاى ۲۵ و ۲۹ و ۳۴ و ۷۰ و ۷۱و ۱۰۸ و ۱۲۱ و ۱۲۵ و ۱۲۷ و ۱۳۱ و ۱۸۲ و ۲۰۸ و... مشاهده كنيد. على(ع) مردى دشمن ساز و ناراضى ساز بود. اين يكى از افتخارات بزرگ او است. هر آدم سالك و هدفدار و مبارز مخصوصا انقلابى كه در پى عملى ساختن هدفهاى مقدس خويش است و مصداق قول خدا است كه: (يجاهدون فى سبيل الله و لايخافون لومه لائم ) دشمن ساز ميشود ناراضى درست كن ميشود. لهذا دشمنانش مخصوصا در زمان خودش, به مراتب بيشتر از دوستان بودند. اگر شخصيت على(ع) امروز تحريف نشود و آنچنانكه بوده ارايه داده شود; بسيارى از مدعيان دوستيش دررديف دشمنانش قرار خواهند گرفت اگر مسلمانان از آغاز از غيرت ديني برخوردار بودند و در برابر اين منكرات بزرگ, به نهى از منكر برمى خاستند و دنيا و رفاه و آسايش آن را با دين معامله نمى كردند و زندگى چند روزه را بر رضاى خداى متعال ترجيح نمى دادند و بالاخره بر سر متجاوزان فرياد مى كشيدند, بى ترديد امروز امت اسلام از وضعيت بهترى در همه ابعاد برخوردار بود... Eitaa.com/darharameyar