eitaa logo
دریچه
230 دنبال‌کننده
470 عکس
98 ویدیو
1 فایل
«دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/admin_dariche
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 می‌گفتند حالا صدای ما کجا می‌رود؟ روایتی از حال و هوای روستاهای استان بوشهر در پاییز و زمستان ۱۳۵۷ ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
🔹 قاب ماندگار ششمین اردوی روستانگاری در استان بوشهر 🔻 شهرستان کنگان - روستای لاوَرگُل - بهمن ۱۴۰۱ دبستان شهید نواب صفوی ۲۲ ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
🔹 عالیشهر؛ میز کتاب؛ فاطمه‌زهرا واعظ (دانش‌آموز دبیرستان فاطمه الزهرا): از مقام معظم رهبری جمله‌ای شنیده بودم:«هر بی حجابی، ضدانقلاب نیست. همان‌طور که هر محجبه‌ای هم انقلابی نیست.» 🔹 کمی درکش برایم مشکل بود، اصلا در تصورم نمی‌گنجید. مگه میشه یکی انقلابی باشه؛ اما به قانون انقلاب اسلامی یعنی حجاب، بی توجه باشه؟! یا اصلا مگه میشه یکی حجاب رو بپذیره اما مخالف انقلابی باشه که تمام پایه هاش بر اساس اسلام پیچ‌کاری شده؟! 🔸 گذشت و گذشت. یه روز زنگ تفریح داشتم کتابی رو می‌خوندم، یکی از هم‌کلاسی‌ها که حجاب خوبی نداشت، کنارم نشست و راجع به کتابی که می‌خوندم ازم سوالی پرسید. یه جورایی براش جالب بود که زنگ استراحت به جای اینکه از کتاب فرار کنم، کتاب دستمه! مثل بعضی از بچه‌ها هم وقتی فهمید کتاب راجع به شهیده بهم نخندید. 🔸 همون روز بچه‌های مجموعه میز کتاب گذاشته بودند، رفتم ببینم امروز چه کتابی آوردن و فروش چطوری بوده؟ همون دوست بد حجاب‌مو دنبال خودم کشوندم پای میز، غرق کتابا بود و کتاب پاتک علیه پیتوک نظرشو جلب کرد؛ اما یهو گفت: من خیلی دوست دارم کتابه رو بگیرم؛ اما الان پول همراهم نیست! 🔹 ما هم مثل همیشه که کتابارو قرضی می‌دادیم و پولشو بعدا می‌گرفتیم، گفتیم مشکلی نیست و کتابو برد. تا یک هفته هروقت می‌دیدمش همین کتاب دستش بود و ازش تعریف می‌کرد. 🔹من که دیدم روحیه مطالعه‌اش بالاست یه کتاب بهش قرض دادم که بخونه راجع به شهید حججی، از اون روز به بعد هر وقت در مورد مسائل سیاسی توی کلاس صحبت می‌شد، این رفیق ما اولین نفری بود که بلند می‌شد و خاطرات شهید رو تعریف می‌کرد و می‌گفت: این شهید اینطوری بوده و ما باید راهشونو ادامه بدیم. 🔸 اونجا بود که متوجه شدم هیچ وقت نباید به حرف‌های حکیم دانای کشورمون؛ امام خامنه‌ایِ قلب‌ها شک کنیم و هر فرمایشی ایشون دارن همیشه درسته و بی حجابی افراد دلیل بر ضد انقلاب بودن‌شون نمیشه. ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
برپایی میز کتاب انتشارات راهیار در حاشیه راهپیمایی ۲۲بهمن بوشهر «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
🔹 پخش کلیپ «روایتی از حال و هوای روستاهای استان بوشهر در پاییز و زمستان ۱۳۵۷» از تلویزیون 🔻 کلیپ «روایتی از حال و هوای روستاهای استان بوشهر در پاییز و زمستان ۱۳۵۷» تولید دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر که به می‌پردازد، از شبکه دو سیما پخش شد ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
🔴 بندردیر؛ میز کتاب؛ پریناز احمدی: برای فروش کتاب به مسجد الزهرا رفته بودیم دختری اومد و از من راجع به کتابها سوال کرد و بعد پیش مامانش رفت و ازش خواست که براش یکی از کتاب‌ها رو بخره و مامانش میگفت که من پول ندارم و نمیتونم برات بخرم. 🔹 خدا رو چه پنهون من هم می‌دونستم این خانواده وضع مالی خوبی ندارند. پس وقتی صف نماز بسته شد همه بچه‌ها رو جمع کردم دور هم و همون کتاب رو براشون خوندم و ازشون درباره کتاب سوال‌هایی پرسیدم: بچه‌ها از داستان چه نتیجه‌ای گرفتید و ... . 🔻اما جواب‌های این بچه‌ها برام جالب تر بود. یکی از سوال‌ها این بود : به نظر شما اَبَر قهرمان کیه؟چرا؟یکی از اونا گفت شهدا چون از کشورشون دفاع کردند و از خودشون گذشتند اون یکی گفت ایران چون روبروی دشمنا وایساده و قویه 🔹خلاصه کلی سوالای باحال پرسیدیم و کلی جواب قشنگ شنیدیم. بعد از خوندن داستان بچه ها اومدن و کتاب رو خریداری کردند و اون بهترین شب در طول عمر ما بود چون باعث لبخند بچه‌ها شدیم. ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
دخترک بی‌نام و کتابخوان 🔹 دیلم، میز کتاب، نرگس بندری: به زحمت میزی کوچک پیدا کردم برای کتاب‌ها، مشغول چیدمان کتاب‌ها بودم که دخترکی با خنده جلو آمد و گفت: خاله کمک نمی‌خوای؟ با لبخند به استقبالش رفتم و گفتم: البته عزیزم، ممنون میشم. خوشحال شد و کنار میز ایستاد، مشغول خوانش کتاب‌های کودک بود تا پایان، گاه‌گاهی نیز درمورد قیمت کتاب‌ها سوال می‌کرد. 🔸 بعداز نماز، وقتی مسجد از جمعیت خالی شد کنارم ایستاد و یکی از کتابها را برداشت و گفت: خاله میشه یکی از این کتاب‌ها برام بردارین هفته‌ی دیگه میام پولشو میارم. گفتم: بردار کتابو هفته‌ی آینده فقط پولشو بیار. گفت:نمیشه 🔹 کمی فکر کردم و گفتم: خب ممکنه هفته‌ی آینده من نتونم بیام خاله. _نه، اشکال نداره، حتی اگر کتاب‌هارو نیاوردین هفته‌ی دیگه فقط همین یکی رو برای من بیارین. یک لحظه یاد بچگی‌های خودم افتادم، حرف حرف خودش بود، هرکاری کردم قبول نمی‌کرد. با خودم گفتم، این بچه تا هفته‌ی آینده، برایش هفتاد سال می‌گذرد، ضرری نیست! به شاد کردن دل این کودک می‌ارزد.. صدایش کردم و گفتم دوست دارم چون کمک کردی امروز برا کتابا، کتابی که دوست داری رو بهت هدیه بدم. همان طور که حدس زدم این تیر هم خطا رفت! بازهم قبول نکرد... 🔸 تا لحظه‌ای که خارج شدم چندین بار یادآوری کرد خاله یادت نره بیاری برام و من هم گفتم سعی می‌کنم.. رفت و من هم بیرون آمدم. همین که از در مسجد بیرون آمدم یادم افتاد ای دل غافل... حتی اسمش را هم نپرسیدم! هفته‌ی بعد نتوانستم بروم، هفته‌ی بعدترش هم... بخشی از کلاس‌های دانشگاه افتاد جمعه صبح تا بعد از ظهر!! هنوز هم، هر موقعی که مسجد می‌روم میان بچه‌ها جستجویش می‌کنم اما نمی‌بینم! ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
🔹 برپایی میز کتاب در دبستانی در شهر خورموج 🔻 میز کتب کودک، در دبستانی در یکی از محلات آسیب‌پذیر شهر خورموج برپاشد ۲۴ و۲۵ بهمن ۱۴۰۱ ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
🔵 پس از اردوی آبطویل 🔹 روستانگاری: گزارشهایی که از روستانگاری آبطویل در «دریچه» منتشر کردیم، بی بازخورد نبود. پیامی آمد که شهید بهمن زنگویی تنها برادرزاده عباس زنگویی که در جهاد با انگیسیها به شهادت رسیده، نیست که در دفاع مقدس به شهادت رسیده؛ شهید حسن زنگویی نوه دیگری است از برادر شهید عباس که در والفجر8 به شهادت رسیده است. امروز 29 بهمن سالروز شهادت اوست. 🔹 پیام اعتراضی دیگری هم آمد که آبطویل یک شهید دیگر هم دارد که نوه اش هم در دفاع مقدس به شهادت رسیده است. تا الان موفق نشده ایم نام دقیق این شهید بزرگوار را به دست بیاوریم؛ اما گفته میشود این شهید پدربزرگ اقای بهروز بهروزی از موسپیدان روستای آبطویل است. اینکه در آبطویل موفق به شناسایی همه شهدا نشدیم، البته به عدم همراهی برخی بزرگان روستا برمیگردد؛ گلایه اش را به جوانان انقلابی روستا کردیم. 🔹 در مجلسی داشتم در مورد شهدای روستای ابطویل صحبت میکردم. بعد از جلسه نوجوانی آمد و گفت: «من اهل آبطویل هستم؛ گفتی پدر مسعود محمدی که در سوریه جانباز شده، جانباز مبارزه با انگیس است؟» گفتم: «پدرش نه پدربزرگ پدرش جانباز مبارزه با انگیس است و تا آخر عمرش ترکش در بدنش بوده». دوباره پرسید: «پدربزرگِ پدرِ مسعود همراه رئیسعلی جنگیده؟». حیرت کرده بود. کاش دوربینی بود و و از قیافه اش عکس برداشته بود. 🔹 پیام دیگری آمد که آبطویل تنها روستایی نیست که شهید و جانباز مبارزه با استکبار دارد. روستاهای دیگری هم هست. دوستی تماس گرفت که بیا برویم روستاهای ساحلی که انگلیسیها بمبارانش کرده اند. گفت بیا من شرایط را فراهم میکنم بروید «خورشهاب»؛ هنوز که هنوز است آثار بمباران انگلیسیها هست. اصلا در خانه پدر خانمم این آثار موجود است. از پشتکوه یکی از دوستان نزدیک تماس گرفت که طلحه هم سه شهید مبارزه با انگیس دارد. یک روز هم بیا برویم طلحه ... وقت تنگ است و روستاها پر از تاریخند ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
🔴 دیدی گفتم سردار میخنده 🔹 عالیشهر؛ میز کتاب؛ سعیده زارع: شب میلاد اقا امیر المؤمنین بود، بیت الزهرا مراسم داشتیم منم که اینجور مراسما بدون رفیقام (کتـــابهام) نمیرم، با وسواس خاصی یکی یکی انتخابشون کردم؛ الحق سختترین کاره بعضی وقتها نمیشه تموم کتابها رو برد ... میزم رو چیدم و یکی یکی به سوال همیشگی بچه ها که خاله این کتاب چنده جواب میدادم. همون شب چند تا کتاب کودک و چند تا کتاب بزرگسال مثل که مثل همیشه خاطرخواه زیاد داشت فروش رفت. مراسم تموم شد کتابا رو چیدم تو پلاستیک، داشتم میزها رو جمع میکردم دیدم یه پسر بچه ده دوازده ساله که معلول ذهنی بود (هرازگاهی برا مراسما میومدن بیت الزهرا) دست مامانش رو گرفته و کشون کشون میاره سمت میز و هی نق میزد و بهونه داشت، گفتم چی شده کتاب میخواد؟! گفت نه بابا بخدا نمیدونم چی شده الان یه ساعته فقط میگه سردار رو دیدم و میخوامش، گفتم خب بچه س اینجا پره از عکس سردار طبیعیه نگران نباش عزیزم. 🔹 برگشتم سمت آقا پسرش حواسش رو بردم سمت یه عکس از حاج قاسم که روی میز بود گفتم اینا سردار بیا ببینش، نگاش برگردوند چند تا کتاب قصه از جمله نشونش دادم بلکه اروم بشه همه رو کنار زد گفت نه،،، رفت سمت پلاستیکا مامانش دعواش کرد نکن بچه پلاستیکا رو پاره نکن! +خاله جان این کتابا برا آدم بزرگاس بیا این کتاب کودکا رو ببین چه قشنگه.... _نه، اون نه، سردار میخام (هی احترام نظامی هم میذاشت) 🔹 دیدم مقاومت بی فایده است، گفتم: باشه بیا کتابا رو ببین فقط قول مردونه بده اگه سردار نبود گریه نکنی _باشه باشه آخخخ جون الان سردار میخنده دلم سوخت حقیقتش. خدایا این بچه چی میخواد؟! سریع کتابا رو خالی کردم. - ببین خاله گفتم که نیست. اشاره کردم به پوستر ها و عکس سردار که چقد زیبا روی دیوار تزیین شده بودن و گفتم: میخوای یه دونه از ای عکسا بهت بدم برا خودت باشه، _سردار میخنده سردار میخام دیدمش 🔹 دست کرد کتابا رو که روی زمین رو هم سوار بودن هل داد و همه را ریخت (رو این مورد حساس بودم ولی سکوت کردم) نگاش کردم فقط برق توی چشمش رو دیدم یه خنده بلند سر داد یه کتاب توی دستش درخشید، سردار میخندید ما نمی دیدیم، سردار بود ما حضورش رو حس نمیکردیم اخه دل باید پاک باشه. مگه هر کسی خنده سردار رو درک میکنه کتابی که شاید روزی چند بار نگاهم بهش می افتاد و من هنوز خنده ی سردار رو ندیده بودم یعنی با تموم وجودم درکش نکرده بودم، پسر کوچولوی ما با دل پاکش کتاب رو اورد بالا و بوسید... محکم چسبوند به خودش، برگشت طرفمون و گفت دیدی گفتم ! 🔹 از اون موقع تا حالا هر کتابی رو که میبینم ناخداگاه اول جلدشو خووب نگاه می‌کنم، هر وقت کتاب رو برمی‌دارم با یه حس خاصی می‌گم ان شاءالله لبخندت همیشه شامل حالمون باشه دعامون کن سردار ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 حاج قاسم بهم گفت زیارتت قبول باشه 🔻 روایت بچه های دبستانی روستایی در آخر دنیا از شهادت سردار سلیمانی 🔹 لاورِگُل روستایی دویست نفره و بسیار محروم در ارتفاعات شهرستان کنگان است ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
🔵 برپایی میز کتاب انتشارات راهیار در دبیرستانی در کوچکترین شهر ایران 🔹 کتب انتشارات راهیار، در دبیرستان دخترانه بشارت در شهر کلمه عرضه شد. کلمه شهری کوچک در بخش بوشکان در شهرستان دشتستان است که مطابق با سرشماری 1385 ، جمعیت آن 1937 نفر بوده است. از کلمه که در 57 کیلومتری برازجان و 70 کیلومتری بوشهر واقع است، به عنوان یکی از کوچکترین شهرهای ایران یاد میشود. کتبی که مورد اقبال دانش آموزان این مدرسه قرار گرفت عبارتند از: ۱ کتاب تو شهید نمی‌شوی ۱ کتاب کشتی نجات ۱ کتاب حوض خون ۱ کتاب آقا محسن ۱ کتاب شروه‌ای برای حبیب ۲ کتاب آواز تیتروها ۲ کتاب تولدت مبارک ۳ کتاب من هم ربات می‌سازم ۲ کتاب به جای موشک کاغذی ۱ کتاب یه دونه نون صد دونه نون ۲ کتاب مردی که زبان کبوترها را می‌دانست ۳ کتاب سیب آخر ۱۴۰۱/۱۱/۳۰ ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_ir
🔹 آغاز هفتمین اردوی روستانگاری در استان بوشهر 🔻 شهرستان تنگستان، روستای بنه‌گز ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ▫️ «دریچه»؛ رسانه تاریخ شفاهی استان بوشهر @dariche_bu
🔹 گرامیداشت نیمای جنوب؛ شاعر فقید استاد محمدرضا نعمتی‌زاده 🔻 با حضور استاد سیدقاسم یاحسینی و دکتر سیدمحمد هاشمی‌فرد [از همراهان و شاگردان ایشان] 🔸 سه‌شنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ همزمان با شب نیمه شعبان ساعت ۱۸:۳۰ بوشهر؛ خیابان شهدای دواس - کتابخانه عمومی خلیج فارس ▫️ دریچه؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
🔹 استاد سیدحسین صافی چهره ماندگار بوشهر در سال ۱۴۰۱ 🔻 شهید شاخص، چهره ماندگار و شهروند افتخاری بوشهر در سال ۱۴۰۱ معرفی شدند. 🔸 شهید هدایت احمدنیا، به عنوان شهید شاخص، استاد سیدحسین صافی (مستندساز و عکاس)، استاد دکتر رضا دیانت (قاری‌ و حافظ بین‌المللی قرآن کریم) به عنوان چهره‌های ماندگار و ابوطالب شفقت (استاندار اسبق بوشهر) به عنوان شهروند افتخاری انتخاب شدند. این جوایز هرساله در روز ۱۸ اسفند، روز بوشهر به انتخاب شورای شهر بوشهر، به برگزیدگان اهدا می‌شود. 🔹زندگی‌نامه استاد سیدحسین صافی، در دفتر تاریخ شفاهی بوشهر در حال ثبت و ضبط است. ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
🔹 آغاز هشتمین اردوی روستانگاری در استان بوشهر 🔻 شهرستان دشتستان، روستای فاریاب ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 سیدقاسم یاحسینی: هرچه از ادبیات دارم از نعمتی‌زاده است / هاشمی فرد: شبیه‌ترین فرد در بوشهر به مولانا بود 🔻 گرامیداشت نیمای جنوب، شاعر فقید استاد محمدرضا نعمتی‌زاده، به همت اداره کل کتابخانه‌های استان بوشهر و با همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر، انجمن ادبی شعر و آفتاب و دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر و با حضور سیدقاسم یاحسینی، مورخ و شاگرد استاد و دکتر سیدمحمد هاشمی‌فرد، شاعر و از شاگردان وی در کتابخانه عمومی خلیج فارس برگزار شد. 🔸در پایان این مراسم که با شعرخوانی شعرا و اهل ادب بوشهر و بیان خاطراتی از نیمای جنوب همراه بود، سالن اجتماعات کتابخانه عمومی خلیج فارس به نام استاد محمدرضا نعمتی زاده نامگذاری شد. ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
🔹 مادر شهید بیژن گرد، به فرزند شهیدش پیوست 🔹 مادر سردار شهید بیژن گرد از شهدای حماسه آفرین خلیج فارس در رویارویی مستقیم با آمریکا به فرزند شهیدش پیوست. 🔹 محققین دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر، در اردوی سوم در روستای تلشکی، خاطرات متعددی را در مورد این مادر شهید ثبت و ضبط کردند. حاجیه خانم مکیه غریبی، مادر شهید گرد، اهل روستای تلشکی در حومه بوشهر بود. ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 پهلوون وطن کیه؟ 🔻 به وقت دختران سالم‌آباد 🔺 روایت ماندگار اردوی چهارم؛ شهرستان تنگستان روستای سالم‌آباد ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
🔹 حضار محترم! حالا بفرمایید دوغتان را بنوشید... شعری از مصعب یحیایی «ماست» تهدید جامعه جهانی‌ست. «بخشش لازم نیست اعدامش کنید» به بایدن بگویید «میهن» را تحریم کند! اگر آخوندها کشور را به چین و عربستان نمی‌فروختند این جور نمی‌شد. «گاو شیرده» «ماست» رابطه‌اش را فهمیدید؟! زندگی «میترا» را «نجفی» استاد نکرد. اصلاً تفنگش از این آب‌پاش‌ها بود زبان‌بسته بخاطر همین رفته بود توی حمام! «شنیده‌ها حاکی‌ست میترا را حزب‌اللهی‌ها ماست‌خور کرده بودند!» (فعلاً تیتر این باشد) حالا که اوضاع شیر تو شیر شده فریاد بزنید: «زن زندگی آزادی...» سلّمنا! حق با شماست میترا هم زن بود ولی قبول کنید خدایی مثل مهسا خونش را پیراهن عثمان نمی‌شد کرد! پس به خلق الله می‌گوییم: میترا پرستو بود... خلاص! نگران نجفی نباشید هرچه باشد او هم حزبی خاتمی‌ست. آن‌قدری داریم که گلریزان کنیم ما «کابوی اصلاحات» را از زندان می‌کشیم بیرون و تیتر می‌زنیم «تراژدی استاد...» گور پدر هسته‌ای... اصلاً غنی‌سازی می‌خواهیم چکار؟! وقتی که می‌توانیم در «سانتریپُفیوزهای رسانه‌‌‌‌مان» از یک کیلو «ماست» صد من کره بگیریم! ما استاد ماهی‌گیری از آب‌های گل‌آلودیم و اثبات می‌کنیم یک سطل ماست از پنج گلوله بیشتر برد دارد! ما خدای تناقضیم. محارب حق حیات دارد (شجریان را پِلی کنید: اگر جان را خدا داده‌ست چرا باید تو بستانی...؟!) تَکرار می‌کنیم محارب حق حیات دارد... ولی ماست‌پاش حتماً اسیدپاش می‌شود! یک نگاه بیاندازید به «محسن برهانی» این بشر یک نمونه از «خَــر وارهای» ماست! «سطل ماست ۷۴ ضربه شلاق دارد. ولی محاربه خیلی هم بد نیست... بخشش؛ لازم نیست اعدامش کنید!» این بشر اگر دستش می‌رسید به محاربین جایزه می‌داد! «آرمان» باید پای منافع جنبش ذبح شود و قاتلش محارب نیست. «شریح» فقط قاضی نبود شنیده‌ایم توی کوفه دفتر وکالت هم داشته! شریح قاضی یکی بود مثل محسن برهانی. تا بهانه جور است بخوانید: «برای اخم... برااایِ مگس‌های روی زخم...» اصلاً از قدیم گفته‌اند: از «ماست» که برپاست! به بوق‌چی‌ها بگویید «ماست؛ اسم رمز است». حضار محترم حالا بفرمایید دوغ‌تان را بنوشید... (شاعر بوشهری) ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
🔹 عید دیدنی محققین دفتر مطالعات با خواهر شهیدان کامکاری 🔹 سال نومان را با مادر شهید آغاز کردیم. به همراه دوستانمان در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر برای عید دیدنی به منزل خانم کامکاری رفتیم که پنج شهید تقدیم کرده؛ او خواهر شهیدان محمدعلی، عباسقلی، حسینقلی کامکاری، مادر شهید محمدعلی ظهرابی و مادرهمسر شهید غضنفر جمیری است. 🔹 خانم کامکاری 84 ساله است و حکم مادر هر پنج شهید را داشته و آنها را تر و خشک کرده است. 4 نفر از عزیزانش در مدت کوتاه کمتر از 5 ماهه ای، به شهادت رسیده اند. یکی دیگر از شهدایش، شهید انقلاب اسلامی است. در این دیدار حسرت میخورد که شهید مدافع حرم ندارد. 🔹 میگفت پسرم وقتی میخواست به جبهه برود، میگفت نگو من ناکام شدم. کسی که شهید شده ناکام نمیشود. به هدفش رسیده. و اینکه فکر نکن من شهید بشوم تنها پسرت را از دست داده ای. همه برادران حزب الهی من پسرت هستند؛ نمیگذارند کارهایت روی زمین بماند. خانم کامکاری میگفت تا الان همینگونه بوده است. کارم روی زمین نبوده. به شوخی میگفت همسایه ها مثل راننده های من هستند؛ خودشان می ایند مرا میبرند مسجد. خانم کامکاری در همان خانه ای که شهیدش را بزرگ کرده تنها زندگی میکند. 🔹دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی تا کنون 50 ساعت از خاطرات این مادر شهید را ضبط کرده است. انشاالله شهدایش اجازه چاپ کتاب خاطراتش را به زودی بدهند. گفتم حاج خانم انشاالله در 1402 خاطرات شما را چاپ کنیم؛ گفت انشاالله در 1402 امام زمان ظهور کند. ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
🔹 برگزاری آیین رونمایی از کتاب «مجموعه اشعار علامه سیدعبدالله بلادی» 🔻 با حضور دکتر سیدبشیر علوی مصحح اثر دکتر عبدالکریم مشایخی استاد سیدقاسم یاحسینی 🔺 سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۱۶ سالن اجتماعات نیمای جنوب - کتابخانه عمومی خلیج فارس بوشهر ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
🔹 خواستیم کتاب تازه چاپمان را به دست مردم برسانیم. «شروه ای برای حبیب»، خاطرات مردم از سراسر استان بوشهر از ایام شهادت سردار سلیمانی بود، باید در همه استان پخشش می‌کردیم. 🔹 کار را از مصلاهای نماز جمعه بوشهر، کنگان، عسلویه و دیلم که در آنها محقق داشتیم شروع کردیم. فکر میکردیم حالا میتوانیم در همان روز اول چندصد جلد کتابمان را بفروشیم. نتیجه اما چیز دیگری بود: فروش مجموع میزهای کتاب درب خواهران و برادران مصلای بوشهر هفت هشت تا، دیلم یکی، کنگان یکی، عسلویه سه چهارتا. 🔹 تجربه خوشایندی نبود. بعضی از میزهای کتابمان حتی به تعداد فروشنده‌هایشان نتوانسته بودند کتاب بفروشند. مثل لشکر شکست خورده بازگشته بودیم. باید مشکل را پیدا میکردیم. دایرکنندگان میز کتاب دست به کار شدند و برای مسئله چاره اندیشیدند. 🔹 قرار شد کتابهای بیشتری را ببریم و به میز کتاب تنوع بدهیم. سه چهار عنوان کتاب به مجموعه میز کتابمان در شهرها اضافه شد. استقبال از کتب هم به تناسب آن بهتر بود. به مرور بچه ها هم متوجه شدند که چگونه باید با مردم صحبت کنند. اشراف خودشان بر کتابها هم مهم بود. 🔹 فروش کتاب هم به مردم بر اساس اعتماد بود. ابتدای کار کارتخوانی در کار نبود. برخی از بچه ها، از دوست و آشنا قرض میگرفتند اما بعضی دیگر بدون کارتخوان میز کتاب دایر میکردند. کار سخت تر میشد اما علاقه مردم به میز کتاب هم بیشتر. میزها هم قرضی بود. بچه‌ها هنوز هم میز ندارند. گاهی میز قرضی هم پیدا نمیشود. روی زمین می‌چینند. مثل همین عکس بالا! 🔹 با همت بچه‌ها، کار به جایی رسید که در مدت هفت ماهه ای، به وسیله همین میزهای کتاب، یک چاپ کتاب «شروه ای برای حبیب» در استان به مردم فروخته شد و این کتاب به چاپ سوم رسید. 🔹 از آن روز، یک سال میگذرد. ماه رمضان امسال، سالگرد آغاز به کار میزکتاب های دفتر مطالعات است. در این یک سال کتب انتشارات راهیار در دیلم، خورموج، جم، عسلویه، روستای شیرینو و روستاهایی که در آنها اردوی روستانگاری برگزار میشود توزیع شده است و دفتر مطالعات استان بوشهر در کنگان، بوشهر، برازجان، عالیشهر، دیر، گناوه و روستاهای بخش بوشکان میز ثابت کتاب دارد. 🔹 در این راه، مدیر نمایندگی سیاستگذاری ائمه جمعه استان بوشهر، آقای بهمنیاری کمک حالمان بود؛ ما را به دفاتر ائمه جمعه شهرهای مختلف معرفی کرد. برخی دفاتر ائمه جمعه مثل دفتر امام جمعه کنگان هم همه جوره حامی میز کتاب بودند. ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu
🔹 آغاز اکران مردمی فیلم سینمایی «غریب» 🔻 اکران مردمی فیلم سینمایی «غریب» در سطح شهرها و روستاهای استان بوشهر آغاز شد. علاقه‌مندان می‌توانند برای ثبت درخواست اکران در مساجد، حسینیه‌ها، مراکز فرهنگی، مدارس، سازمانها، ادارات و ... با شماره تلفن 09902654749 تماس بگیرند. ▫️ «دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu