دشت جنون 🇵🇸
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #خاطرات_آزادگان مفقودالاثری که آزاده شد #غلامرضا_قائدی #قسمت_بیست_و_یک در دورانی که ما
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#خاطرات_آزادگان
مفقودالاثری که آزاده شد
#غلامرضا_قائدی
#قسمت_بیست_و_دو
جنگ ایران و عراق تمام شده بود پس از آن جنگ عراق و کویت شروع شده بود، در همان زمان قطعنامه ۵۹۸ را امضا کردند. عراقیها دیگر نیرویی برای کنترل مرزها و کنترل اسرا نداشتند، در همان بین سازمان ملل اقدام کرد تا اسرا را مبادله کنند که ما هم در تبادل اسرا آزاد شدیم. این قدرت خدا بود که ما را نجات داد. روز آخر که نگهبان به ما گفته بود شما ساعت ۶ آزاد میشوید ما لحظه شماری میکردیم. ساعت ۶ متوجه شدیم درب اردوگاه باز شد، نگهبان عراقی سه میز آنجا قرار داد که سه خانم پشت آن میز نشستند، من و همگروهیهایم در اتاق شماره ۶ بودیم، من از پشت پنجره به صورت پنهانی میدیدم، در اتاق شماره ۱ را باز میکردند به افرادی که در اتاق بودند چیزی میگفتند و پس از آن بچههای اتاق شماره ۱ میرفتند اما نمیفهمیدم چه میگفتند، بالاخره همه اسرای اتاقها تکتک رفتند تا نوبت به اتاق ما رسید ما هم از اتاق بیرون آمدیم.
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
🥀 @dashtejonoon1🌴🌹