داستانهای کوتاه و آموزنده
تندخوانی جزء چهارم قرآن کریم 🙏🌺 ⭕️ @dastan9 🇮🇷
تندخوانی جزء 5.mp3
4.04M
تندخوانی جزء پنجم قرآن کریم 🙏🌺
⭕️ @dastan9 🇮🇷
"گریه بر امام حسین علیه السلام"
🔹 امام زمان در زیارت ناحیه مقدسه درباره عاشورا و امام حسین میفرمایند: اگر روزگار مرا به تاخير انداخت و از ياری تو (در روز عاشورا) باز داشت، هر آينه من صبح و شام بر تو ندبه (گریه) ميکنم و به جای قطرات اشک، بر تو خون گريه ميکنم
❤️ امام صادق می فرمایند: هیچ گریه کننده ای بر او (امام حسین) نَگِریَد مگر آنکه فاطمه (س) را صِله کرده و حقّ ما (اهل بیت) را ادا نموده.
📚 کتاب کامل الزیارات، ۸۱، باب ۲۶
💢 پس هرگاه مومن در مصیبت امام حسین بگرید، حقّ امامی که بعد از آن حضرت باقی مانده را در آن فاجعه ادا کرده چون این کار موافقت نمودن با امام و تَسلّی دل اوست.
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
میلادی: Wednesday - 29 April 2020
قمری: الأربعاء، 5 رمضان 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه)
- حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه)
- یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️5 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️10 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
▪️13 روز تا اولین شب قدر
▪️14 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
▪️15 روز تا دومین شب قدر
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
هدایت شده از یازهرا
قلب زیبا
روزی مرد جوانی وسط شهری ایستاده بود و ادعا می کرد که زیبا ترین قلب را درتمام آن منطقه دارد. جمعیت زیاد جمع شدند. قلب او کاملاً سالم بود و هیچ خدشهای بر آن وارد نشده بود و همه تصدیق کردند که قلب او به راستی زیباترین قلبی است که تاکنون دیدهاند. مرد جوان با کمال افتخار با صدایی بلند به تعریف قلب خود پرداخت.
ناگهان پیر مردی جلوی جمعیت آمد و گفت که قلب تو به زیبایی قلب من نیست. مرد جوان و دیگران با تعجب به قلب پیر مرد نگاه کردند قلب او با قدرت تمام میتپید اما پر از زخم بود. قسمتهایی از قلب او برداشته شده و تکههایی جایگزین آن شده بود و آنها به راستی جاهای خالی را به خوبی پر نکرده بودند برای همین گوشههایی دندانه دندانه درآن دیده میشد. در بعضی نقاط شیارهای عمیقی وجود داشت که هیچ تکهای آن را پرنکرده بود، مردم که به قلب پیر مرد خیره شده بودند با خود میگفتند که چطور او ادعا میکند که زیباترین قلب را دارد؟ مرد جوان به پیر مرد اشاره کرد و گفت تو حتماً شوخی میکنی؛ قلب خود را با قلب من مقایسه کن؛ قلب تو فقط مشتی زخم و بریدگی و خراش است.
پیر مرد گفت : درست است. قلب تو سالم به نظر میرسد اما من هرگز قلب خود را با قلب تو عوض نمیکنم. هر زخمی نشانگر انسانی است که من عشقم را به او دادهام، من بخشی از قلبم را جدا کردهام و به او بخشیدهام. گاهی او هم بخشی از قلب خود را به من داده است که به جای آن تکهی بخشیده شده قرار دادهام؛ اما چون این دو عین هم نبودهاند گوشههایی دندانه دندانه در قلبم وجود دارد که برایم عزیزند؛ چرا که یادآور عشق میان دو انسان هستند. بعضی وقتها بخشی از قلبم را به کسانی بخشیدهام اما آنها چیزی از قلبشان را به من ندادهاند، اینها همین شیارهای عمیق هستند. گرچه دردآور هستند اما یادآور عشقی هستند که داشتهام.
امیدوارم که آنها هم روزی بازگردند و این شیارهای عمیق را با قطعهای که من در انتظارش بودهام پرکنند، پس حالا میبینی که زیبایی واقعی چیست ؟ مرد جوان بی هیچ سخنی ایستاد، در حالی که اشک از گونههایش سرازیر میشد به سمت پیر مرد رفت از قلب جوان و سالم خود قطعهای بیرون آورد و با دستهای لرزان به پیر مرد تقدیم کرد پیر مرد آن را گرفت و در گوشهای از قلبش جای داد و بخشی از قلب پیر و زخمی خود را به جای قلب مرد جوان گذاشت.
مرد جوان به قلبش نگاه کرد؛ دیگر سالم نبود، اما از همیشه زیباتر بود زیرا که عشق از قلب پیر مرد به قلب او نفوذ کرده بود.
#ارسالی_اعضای_کانال💐
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
داستان زیر مربوط به شهید عارف احمد علی نیری می باشد که توسط
دوست او دکتر محسن نوری نقل گردیده است.
...من در آن دوران نزدیک ترین دوست احمد بودم ما رازدار هم بودیم یک روز به او گفتم احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما یه سوالی ازت دارم!
من نمیدونم چرا توی این چند سال اخیر تو در معنویات رشد کردی اما من...
لبخندی زد و میخواست بحث را عوض کند اما من دوباره سوالم را تکرار کردم و گفتم باید برام بگی؟
بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت طاقتش رو داری؟
با تعجب گفتم طاقت چی رو!؟
گفت بشین تا بهت بگم
نفس عمیقی کشید و گفت
یه روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند
همه ی رفقا مشغول بازی شدند یکی از بزرگتر ها گفت احمد برو این کتری رو آب کن تا چای درست کنیم
من هم راه افتادم بسمت رودخانه
از لابلای درختها برودخانه نزدیک شدم
تا چشمم برودخانه افتاد یک دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم
بدنم شروع کرد بلرزیدن نمیدانستم چکار کنم!
همان جا پشت درخت مخفی شدم
من میتوانستم براحتی گناه بزرگی انجام دهم
در کنار رودخانه چند دختر جوان مشغول شنا کردن بودند
من همانجا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمکم کن خدایا الان شیطان بشدت مرا وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشوداما خدایا من بخاطر تو از این گناه میگذرم
کتری خالی را برداشتم و سریع از انجا دور شدم و از جای دیگر آب برداشتم و رفتم کنار بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم
خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری شد
یادم افتاد که حاج آقا «آیت الله حق شناس» گفته بود هر کس برای خدا گریه کند
محبوب او خواهد شد
حالم خیلی منقلب بود همینطور که اشک میریختم مشغول ذکر یاالله یاالله شدم
به محض تکرار این ذکر یک باره صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد ناخوداگاه از جا بلند شدم و با حیرت به اطراف نگاه کردم
صدا از همه ی سنگریزه ها و درختان و کوه شنیده میشد
همه میگفتند
سبوح قدوس ربنا و رب الملائکة و الروح
وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خیره شدم
از ادامه ی بازی بچه ها فهمیدم که چیزی نشنیده اند.
من در آن غروب با بدنی که از شدت میلرزید به اطراف می رفتم من از همه ی ذرات عالم این صدا را میشنیدم.
احمد بعد از آن کمی سکوت کرد بعد با صدایی آرام ادامه داد از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا بروی من باز شد.
احمد این را گفت و از جا بلند شد تا برود بعد برگشت و گفت محسن این ها را برای تعریف از خودم نگفتم .
گفتم تا بدانی انسانی که ترک گناه میکند چه مقامی پیش خدا دارد.
بعد گفت تا زنده ام برای کسی از این ماجرا حرفی نزن!
منبع:
کتاب عارفانه ص 29
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
🚨 داستان عجیب نجات جان آیتالله مرعشی توسط #امام_زمان_عج
💠 با خود گفتم: «شب جمعه شایسته است که به #سرداب مقدس بروم، زیارت ناحیه مقدسه را بخوانم. شمع نیم سوختهای را برداشتم و به سمت سرداب مقدس راه افتادم. همه جا تاریک بود درب سرداب را به آهستگی باز کردم و با احتیاط از پلهها پایین رفتم. به کف سرداب که رسیدم شمع را روشن کردم و مشغول خواندن زیارت ناحیه مقدسه شدم. بعد از مدت کمی صدای پای شخصی را شنیدم رویم را به سمت پلهها برگرداندم. مرد عرب ژولیده و درشت هیکلی را دیدم که #خنجری در دست داشت. #عزرائیل را در چند قدمی خود میدیدم عرق سردی بر پیشانیام نشسته بود آن مرد عرب نعره زنان به سوی من حمله کرد شمع را خاموش کردم و پا به فرار گذاشتم. آن مرد گوشه عبای من را گرفت و با قدرت به سوی خود کشاند. در آن لحظه به #امام_زمان_عج توسل نمودم و بلند فریاد زدم: «یا امام زمان» یکوقت مرد عرب دیگری در سرداب پیدا شد و به مرد مهاجم فریاد زد: «رهایش کن» و بلافاصله مرد عرب قوی هیکل، بیهوش بر زمین افتاد من نیز دچار ضعف شدم و به روی زمین افتادم. کمی بعد احساس کردم فردی مرا صدا میزند. چشمانم را که باز کردم دیدم سرم به زانوی مرد عرب است هنوز در فکر مرد مهاجم بودم، دیدم همچنان بیهوش در وسط سرداب افتاده است. رمق نداشتم مرد عرب مهربان، چند دانه خرما در دهانم گذاشت که هرگز خرمایی با آن طعم نخورده بودم. در حالی که سر به زانوی آن مرد داشتم به من گفت: «خوب نیست در مواردی که خطر تو را تهدید میکند تنها به اینجا بیایی، بهتر است بیشتر احتیاط کنی.» یک لحظه در فکر فرو رفتم که چگونه ممکن است فردی به یکباره در این سرداب ظاهر شود و نام مرا بداند و چطور توانست با یک نهیب، آن مرد قوی هیکل را آنگونه نقش بر زمین کند؟ ناگهان متوجه شدم از آن مرد مهربان خبری نیست. فریاد زدم: «ای وای، سرم در دامان آقا، مولا و مقتدایم حضرت حجت بن الحسن المهدی(عج) بوده و با او حرف زدهام اما او را نشناختهام. غم عالم بر دلم نشست، با دیدهای اشکبار، از سرداب به قصد زیارت حرم عسکریین خارج شدم تا بلکه یار را در آنجا بجویم در حالی که هنوز مرد غول پیکر مهاجم عرب، بیهوش در کف سرداب افتاده بود.
📙کتاب تشرفات مرعشیه، حسین صبوری
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
خاطره روزه داری
یادمه سال اول که روزه بهم واجب شده بود تابستان داغ و بلند بود روستای مادر بزرگم اینا رفته بودم دوباره😁 تنهایی بدون خانواده
سر ظهر حوصله م سر رفته بود به مادر بزرگم گفتم میرم خونه خاله با دخترخاله م بازی کنم
هر چی مادر بزرگ بدبختم گفت نرو دختر هوا گرمه روزه ای تشنه ت میشه بیا بگیر بخواب گوش نکردم یععععک دختر سرتقی بودم اون سرش ناپیدا🙈😂
خلاصه رفتم تو زل گرما خداروشکر سگشون نبود رفتم تو
هر چی صدا کردم دیدم کسی جواب نمیده فهمیدم همه رفتن سر باغ
یهو حس کردم چقدر تشنه م
زبون عین چوب شده بود
یه حوض داشتن دیوارش یه متر بود یه شیر اب هم داشتن که لوله ش تا وسط حوض رفته بود
شیطون رفت تو جلدم برم اب بخورم یه ذره
گفتم الان کسی نیست چند قطره اب بخورم شاید باطل نشه ،احکامم تو حلق صدام 🤣🤦♀
زیر پام یه چهار پایه گذاشتم رفتم بالا
یواش یواش رو لوله اب حرکت کردم برسم به خود شیر اب ،بزحمت زیاد و حرکت میلیمتری رسیدم 😰
باز کردم شیر آبو سرمو خم کردم با دهنم آب بخورم رسیده بودم یا نرسیده بودم افتادم توحوض شااالاپ 😄 عین یک کروکدیل افتادم تو اب کلی اب رفت تو دهنم و دماغم
اندازه زانوم آب داشت ،هر کاری کردم نتونستم بیام بالا حسابی آب بازی کردم تا اومدن خاله م اینا که منو از آب اوردن بالا ،دختر خاله م هنوز که هنوز ه میگه اونروز تو حوض چکار میکردی😂
مگه روم میشد بگم رفتم اب بخورم😁
چه روزای بود چه اتیشایی سوزوندم
#شماهم_اگه_از_این_خاطرات_دارید_بفرستید😂🌺
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
داستانهای کوتاه و آموزنده
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه سیاُم * ادامه
3 دقیقه در قیامت.... 031.mp3
35.14M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه سی و یکم
* داستان اعجاز اشک
* میزان اعمال، حقانیت است
* تفاوت در ارزشگذاری
* خط قرمز خدا
* تفاوت معین و ناصر
* فلان کار اجر صد شهید دارد به چه معناست؟
* غیبت را خیلی شوخی گرفتیم!!!
* جایگاه اشک
* گریه حقانی و گریه ظلمانی
* اشک و اتصال به حقیقت
* بکا مومن و منافق
* سیر و سلوک اشک میآورد اما هر اشکی علامت سیر و سلوک نیست
* مومن و حب گناه!!! محال است
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
تند خوانی جز 6.mp3
4.06M
تندخوانی جزء ششم قرآن کریم 🙏🌺
⭕️ @dastan9 🇮🇷
"زیارت حسین بن علی علیه السلام"
🔹 زیارت امام حسین از وظایف منتظران در عصر غیبت است زیرا این کار، صله ی امام عصر و نیکی نسبت به ایشان و سایر ائمه است [صله به معنای نوعی رابطه داشتن است] و با این عمل قلب امام شاد می شود و امام مانند سایر پدرانشان صبح و شب برای زوّار قبر امام حسین دعا میکنند.
❤️ در کتاب معتبر "کامل الزیارات" از امام صادق روایت شده:
۱- (کسی که برای زیارت امام حسین انفاق کند) به هر دِرهَم برایش هزارهزار محسوب می شود و رضایت خدا، دعای پیامبر و امامان را دارد.
۲- محبوبترین اعمال نزد خداوند زیارت قبر امام حسین است.
۳- (در دعایشان فرمودند) خدایا مغفرتت را بر من و برادرانم و زوّار قبر پدرم حسین قرار ده، آنان که اموالشان را انفاق و بدن هایشان را به رنج انداختند... پس از سوی ما رضوانت را به آنان پاداش ده، آنان را از شرّ هرگونه سرکش و مخلوق زورمند و شیاطین جنّ و انس دور کن...
💢 و این دلایلی است بر شاد کردن حضرت مهدی و سایر ائمه برای این عمل شریف.
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
میلادی: Thursday - 30 April 2020
قمری: الخميس، 6 رمضان 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه)
- یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه)
- یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹ضرب دینار به نام امام رضا علیه السلام 201ه-ق
📆 روزشمار:
▪️4 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️9 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
▪️12 روز تا اولین شب قدر
▪️13 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
▪️14 روز تا دومین شب قدر
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷