🌷داستان ها و ... موضوعی الفبايي.
🔰#دوست
✅بايدها و نبايد های معاشرت با دوست 1️⃣ مخفی داشتن رازها و اسرار از دوست
https://eitaa.com/dastan_latifeh/402
🔰دوستى
https://eitaa.com/dastan_latifeh/292
✅نمونه برکات دوستی حقيقی
https://eitaa.com/aliasgharnameh/53
✅آداب دوستی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/31
✅بايدها و نبايد های دوستی
https://eitaa.com/Aliakbarnameh/32
🔰دوگانه پرستى
دولت
ديدار
🔰دين
🌷بايدها و نبايدهای دين داری
https://eitaa.com/dastan_latifeh/107
🌷ارزش قائل بودن برای دين و ارزش ها
دزد دارایی نه دزد دین
✅داستان کوتاه
✍️در قدیم بعضی از دزدهای سر گردنه هم معرفت داشتند!
روزی دزدی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی کیسه ی سکه مردی غافل را می دزدد. هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته است : خدایا به برکت این دعا سکه های مرا حفاظت بفرما اندکی اندیشه کرد سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند!
دوستان دزدش او را سرزنش کردند که چرا این همه پول را از دست داد!؟ دزد کیسه در پاسخ گفت : صاحب کیسه باور داشت که دعا دارایی او را نگهبان است. او بر این دعا به خدا اعتقاد نموده است من دزد دارایی او بودم نه دزد دین او اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر خدا سست می شد. آن گاه من دزد باورهای او هم بودم واین دور از انصاف است!
https://eitaa.com/dastan_latifeh
ديوانگى
ديه
https://eitaa.com/dastan_latifeh 1️⃣1️⃣حرف ذ :
🔰ذكر
ذلت
https://eitaa.com/dastan_latifeh
📚🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈📚
🌷داستان ها و ... موضوعی الفبايي.
2️⃣1️⃣حرف ر :
🔰#رابطه
🌷اهميت ارتباط با خدا
https://eitaa.com/dastan_latifeh/396
🔰#رازدارى
🌷سفارش به حفظ راز ها.
https://eitaa.com/dastan_latifeh/64
راه راست
راهنمايى
راى
ربا
رجاء
رجعت
رحم
🔰#رحمت الهی
🌷بازگو کردن رحمت الهی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/73
#لطيفه_قرآنی رحمت الهی https://eitaa.com/dastan_latifeh/394
رخصت
🔰#رزق و #روزی
🌷#روزی_رسانی_خدا
https://eitaa.com/dastan_latifeh/367
رسالت
رستاخيز
رستگارى
رسول
رسوم
🔰#رسم_و_رسوم های بی فائده
📚#داستان_کوتاه
💎به همسرم گفتم: «همیشه برای من سوال بوده که چرا تو همیشه ابتدا سر و ته سوسیس را با چاقو میزنی، بعد آن را داخل ماهیتابه میاندازی!»
او گفت: «علتش را نمیدانم. این چیزی است که وقتی بچه بودم، از مادرم یاد گرفتم.»
چند هفته بعد وقتی خانواده همسرم را دیدم، از مادرش پرسیدم که چرا سر و ته سوسیس را قبل از تفت دادن، صاف میکند.
او گفت: «خودم هم دلیل خاصی برایش نداشتم هیچوقت، اما چون دیدم مادرم این کار را میکند، خودم هم همیشه همان را انجام دادم.»
طاقتم تمام شد و با مادربزرگ همسرم تماس گرفتم تا بفهمم که چرا سر و ته سوسیس را میزده. او وقتی قضیه را فهمید، خندید و گفت: «در سالهای دوری که از آن حرف میزنی، من در آشپزخانه فقط یک ماهیتابه کوچک داشتم و چون سوسیس داخلش جا نمیشد، مجبور بودم سر و ته آن را بزنم تا کوتاهتر شود...همین!»
👈ما گاهی به چیزهایی آداب و رسوم میگوییم که ریشهی آن اتفاقی مانند این داستان است.
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰ادامه حرف ر
🌷رشد
رشوه
رضاع
🔰#رضاي_الهى
لقمان حکیم غلامی اهل سودان، سیاه و قد کوتاه بود که او را خرید و فروش می کردند؛ روزی اربابش به او گفت: از بازار خربزه ای بخر. او رفت، خربزه خرید و وقتی بازگشت، اربابش گفت: خربزه را ببر و اولین قسمتش را خودت بخور. لقمان خورد و متوجه شد خیلی تلخ است اما به روی خود نیاورد. ارباب گفت: دومین قمستش را نیز خودت بخور. لقمان قسمت دوم را با لذت بیشتری خورد؛ و به دستور ارباب تا 16 قسمت خربزه را خورد؛ و وقتی ارباب از خربزه خورد و متوجه شد بسیار تلخ است، پرسید: چطور خربزه ای به این تلخی را خوردی؟ لقمان گفت: 10 سال است غلام شما هستم و هرچه به من دادی شیرین بود لذا دیدم انصاف نیست به خاطر این خربزه تلخ، چهره در هم کشم و ناراحت شوم! رفاه طلبى
🔰رفتار
🎂نمونه رفتار پادشاهان
https://eitaa.com/dastan_latifeh/358
🌷#طنز #لطیفه_تربیتی همراه با #نکته #روانشناسی در #رفتار_ درمانی
👈یه بار پلیس امنیت اخلاق شخصی را به خاطر تیپش گرفت
زنگ زدند مادرش بیاد!
وقتی اومد اونم گرفتند!
❇️ نکته روانشناسی: #کودکان از #والدین خود #تقلید میکنند و على رغم آن که پدر و مادر تلاش میکنند رفتارهاى خوب را به آنها آموزش دهند (بگویند)، ولى فرزندان، شیوه و رفتار والدین را در پیش میگیرند.
پس:
برای تربیت فرزند، خوب حرف زدن لازم نیست، خوب عملکردن لازم است.
👈اين هم نمونه رفتار امير المؤمنين (ع)
https://eitaa.com/dastan_latifeh/308
🌷در نظر داشتن کيفر رفتار
https://eitaa.com/dastan_latifeh/33
🔰رنج
🔰روانشناسی
🌷بايد ها و نبايد های روانشناسی
🎂ناکار آمدن روانشناسی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/236
روايت
روح
روزگار
🔰#روزه 👀آفت های روزه
🔴چگونه روزه است زني كه غيبت مى كند!!
پيغمبر اكرم (ص) يك روز را تعيين فرمود كه همه مسلمين روزه بگيرند و تا وقتي كه دستور نداده افطار نكنند، همه تا شام روزه گرفتند شامگاه مردم يك يك آمده عرض مى كردند يا رسول الله تا كنون روزه داشتيم اجازه افطار مى فرمائيد: آنجناب اجازه مى داد.
مردى آمد و عرض كرد، دو دختر از خانواده ام روزه گرفته اند، خجالت مى كشند خدمت شما برسند اجازه مى فرمائيد افطار كنند. حضرت از او رو برگرداند. در مرتبه دوم نيز مراجعه كرد باز توجه نفرمودند. در سومين مرتبه فرمود از من اجازه افطار مى خواهى؟ آندو روزه نگرفته اند، چگونه روزه دار است كسيكه پيوسته از صبح مشغول خوردن گوشت مردم بوده (يعنى مشغول غيبت كردن بوده). برو بگو اگر روزه دار بوده اند استفراغ نمايند.
آن مرد برگشته و فرمان پيغمبر را رسانيد، دختران استفراغ كردند از دهان هر كدام تكه گوشتى خارج شد. خدمت پيغمبر برگشت و جريان را به عرض رسانيد. آنجناب فرمود سوگند به حق آن كسيكه جانم در دست اوست اگر در شكم آنها باقى مى ماند آتش جهنم ايشان را فرامى گرفت.
كشف الريبه شهيد عليه الرحمه، ص 287
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰#روزى
🌷#روزی_رسانی_خدا
https://eitaa.com/dastan_latifeh/380
🌷نمونه ديگر روزی رسانی خدا
https://eitaa.com/dastan_latifeh/78
روش
رويه
رهبانيت
رهبر
رهبري
رهن
🔰#ريا
✅حکایت مـرد زاهـد و ریـا کــار
مرد زاهدی، روزی به مهمانی شخصیتی بزرگ رفت. هنگام غذا خوردن فرا رسید. زاهد از عادت همیشگی غذا کمتر خورد .
بعد از غذا، نوبت نماز خواندن رسید. مرد زاهد به نماز ایستاد، اما بر خلاف همیشگی، نماز را طولانی به جا آورد. پس از آنکه به خانه رسید، از همسرش طعام خواست.
پسر او که همراهش بود، با تعجب پرسید: مگر در مهمانی به اندازه کافی غذا نخوردی؟پدر گفت: کم خوردم تا آدم پرخوری جلوه نکنم و برای روزهای آینده برای خود موقعیتی کسب کنم !
پسر با شنیدن شرح ریا کاری پدر به او گفت: پدر جان! نمازت را نیز قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید !
در این باره امام صادق علیه السلام فرموده اند که: ...کُلُّ الْبِرِّ مَقْبُولٌ إِلَّا مَا کَانَ رِئَاء...؛ تمام کارهای نیک مورد قبول خدا است جز عملی که از روی ریا باشد. (بحارالانوار، ج75، ص281)
🌺«نیکی به والدین و صله رحم»
پیامبراکرم (ص)فرمودند:ای فرزند آدم!به پدر و مادرت نیکی کن و صلهرحم داشته باش تا خداوند،کارت را آسان و عمرت را طولانی بگرداند.
🔰رياست
🌷بايدها و نبايدهای رياست
https://eitaa.com/dastan_latifeh/122
🎂#آفت_رياست
https://eitaa.com/dastan_latifeh/124
🌷عوارض رياست
1 - #ظلم_و_سرکشی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/132
2 - #بی_رحمی نسبت به اهل و عيال
https://eitaa.com/dastan_latifeh/362
رياضت
رياكارى
ريشخند
https://eitaa.com/dastan_latifeh
📚🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈📚
🌷داستان ها و ... موضوعی الفبايي.
3️⃣1️⃣ حرف ز :
🔰زبان
🔰زرنگى
🌷زرنگی بهلول
https://eitaa.com/dastan_latifeh/18
🔰زكات
🔰#زن
👈نمونه #راهکارها
🔰دعوای زن قرقرو و..
👈استاد تراشيون می گفت : اگر طرف #منطقی نيست، يکجوری خاموشش کن!
🌷تمام مردم ده کوچک ما، مشهدی مراد و زنش را می شناختند، آن هم به خاطر پارادوکس #رفتاری و تضاد شدیدی که میان این زن و #شوهر مسن وجود داشت.
زن مش مراد، مدام در حال #دعوا با پیرمرد بود، اما مشتی مراد هیچ گاه یک کلمه هم #جواب او را نمی داد.
با این حال، آنکه همیشه دمغ و #ناراحت دیده می شد، پیرزن، بود!
مردم می گفتند: جالبه... شوهر بیچاره اش یک کلمه هم جوابش رو نمی ده، اما باز هم همیشه دمغ و دلخوره!
این وضع ادامه داشت تا اینکه ناگهان زن مش مراد، تبدیل شد به سرزنده ترین پیرزن ده! نه اینکه فکر کنید از دعوا با شوهرش دست برداشت، که اتفاقاً در این اواخر #تندخوتر هم شده بود!
اتفاق عجیب این بود که بر خلاف همیشه، مش مراد چند وقتی بود که وقتی زنش با گفتن یک کلمه با او دعوا می کرد، او پنج کلمه جوابش را می داد!
پیرمردهای ده که حیران شده بودند، آنقدر به مش مراد #اصرار کردند تا سرانجام پیرمرد رازش را بر ملا کرد:
من تازه فهمیدم زن بیچاره ام به این خاطر ناراحت است که #سکوت مرا دالّ بر #بی_تفاوتی ام نسبت به خودش می داند! حالا که جوابش را می دهم، #باور کرده که دوستش دارم!...
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰ادامه حرف ز
🔰زنا
🔰زندان
🔰#زندگى
🌷#ميانه_روى در #هزينه های زندگی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/71
#تمثيل ﮔـــــﻮﺷﺖ ﻭ ﻣـــــﺮﻍ
✍️ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﻠﻮﯼ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﮔــــﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔـــــﺬﺍﺷﺖ ﺁﺧـﺮ کاﺭ! ﻣﯽگـفت:
ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧـﻮﺷﻤﺰﮔﯽﺍﺵ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ ﻫﻤﯿـــﺸﻪ ﻫﻢ ﭘﻠﻮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ
ﺳﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ، ﮔـــــﻮﺷﺖ ﻭ ﻣـــــﺮﻍ ﻏﺬﺍ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ ﮔـــــﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸــــــﻘﺎﺑﺶ! ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧــــﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﭘﻠﻮ ﻟﺬﺕ ﻣﯽﺑﺮﺩ، ﻧﻪ ﺩﯾـﮕﺮ ﻣﯿﻠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧـﻮﺭﺩﻥ ﮔـﻮﺷﺖ ﻭ ﻣـﺮﻏﺶ..!
🔻ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮔﺎﻫﯽ ﺷﺮﺍﯾﻂ
ﻧﺎﺟﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ
ﺧـﻮﺑﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﺪ! ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ
ﻣﺸـﮑﻼﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ
ﻟﺤـﻈﻪ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﺎﺷــــﯿﻢ! ﻫﻤﻪ ﯼ ﺧــﻮﺷﯽﻫﺎ ﺭﺍ
ﺣﻮﺍﻟﻪ می کنیم ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ
ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ گـرم کرﺩﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ مشکﻼﺕ ﺍﺳﺖ.
یک ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺧـــﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﯾﮏ
ﻋﻤـــــﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧـﻮﺭﺩﻥ ﭘُــلوی ﺧﺎﻟﯽ ﺯﻧﺪﮔــﯽ ﻣﺎﻥ
ﺑــﻮﺩﻩﺍﯾﻢ ﻭ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ
ﻣﺎﻧﺪﻩ ﮔـــــﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺏ.
زنهاردادن
زورگويى
زهد
زياده حواهى
زيارت
زيانكارى
🔰#زيبائى
🎂#بلای_زيبائی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/95
#زیرکی
#ناصرالدین_شاه_و_مرد_ذغال_فروش
ناصرالدین شاه در بازدید از اصفهان با کالسکه سلطنتی از #میدان_کهنه عبور میکرد که چشمش به ذغالفروشی افتاد.
مرد ذغالفروش فقط یک #شلوارک به پا داشت و مشغول جدا کردن ذغال از خاکه ذغالها بود و در نتیجه گرد ذغال با بدن عرق کرده و عریان او #منظره وحشتناکی را بوجود آورده بود.
ناصرالدینشاه سرش را از کالسکه بیرون آورده و ذغالفروش را صدا کرد.
ذغال فروش بدو آمد جلو و گفت: «بله قربان.»
ناصرالدین شاه با نگاهی به سر تا پای او گفت: «جنهم بودهای؟»
ذغال فروش #زرنگ گفت: «بله قربان!»
شاه از برخورد ذغالفروش خوشش آمده و گفت: «چه کسی را در #جهنم دیدی؟»
ذغالفروش #حاضر_جواب گفت: «اینهائی که در رکاب اعلاحضرت هستند همه را در جهنم دیدم.»
شاه به #فکر فرورفته و بعد از مکث کوتاهی گفت: «مرا آنجا ندیدی؟»
ذغال فروش فکر کرد اگر بگوید شاه را در جهنم دیده که ممکن است دستور قتلش صادر شود، اگر هم بگوید که ندیدم که حق مطلب را اداء نکرده است. پس گفت:
«اعلاحضرتا، حقیقش این است که من تا #ته_جهنم نرفتم!»
🌷#زيرکی_بهلول
https://eitaa.com/dastan_latifeh/18
🔰زينت
زيور
https://eitaa.com/dastan_latifeh
📚🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈📚
🌷داستان ها و ... موضوعی الفبايي.
4️⃣1️⃣ حرف س :
سازش
سبقت
🔰 سبب
🌷سب و لعن
https://eitaa.com/dastan_latifeh/133
سبكسرى
سپاس
سپاسگزارى
ستايش
ستر عيوب
🔰#ستمگرى
🌷#ستم_پيشه نبودن #خدا
https://eitaa.com/dastan_latifeh/367
👀 وعده خدا در باره ستمکاران
گوشه اى از تاريخ اسلام از زبان امام هادى (ع) .
امام هادى (ع) بعضى از حوادث صدر اسلام و دوران اموى را براى ياران خود نقل مى نمود. از جمله حوادثى را كه حضرت بيان كردند ماجراى شهادت قنبر غلام اميرالمؤمنين (ع) به دست جنايتكار اموى حجاج بن يوسف ثقفى بود. اين ماجرا را با هم
مى خوانيم :
حضرت فرمود : هنگامى كه قنبر بر حجاج بن يوسف وارد شد، آن طاغوت فرياد كشيد : براى على بن ابى طالب چه كار مى كردى ؟ كمك مى كردم تا وضو بگيرد.
هنگامى كه از وضو گرفتن فارغ مى گشت، چه مى گفت ؟
- اين آيه را مى خواند : فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم ابواب كل شىء حتى اذا فرحوا بما اوتوا اخذناهم بغته فاذا هم مبلسون فقطع دابرالقوم الذين ظلموا و الحمد الله رب العالمين ؛ پس چون آن چه به آن ها تذكر داده شد، همه را فراموش كردند، ما هم ابواب هر نعمت را به روى آن ها گشوديم تا به نعمتى كه به آن ها داده شد شادمان و مغرور شدند، ناگاه آن ها را به كيفر اعمالشان گرفتار ساختيم. آن گاه خوار و نا اميد گرديدند، پس به كيفر ستمگرى ريشه ظالمان كنده شد و ستايش خداى را كه پروردگار جهانيان است .(2)
حجاج گفت :- گمان مى كنم آيه را به ما تفسير و تأويل مى كرد؟ آرى ؟! - آرى !- اگر گردنت را بزنم چه مى شود؟
- من به سعادت مى رسم و تو بدبخت مى شوى .
و آن جنايتكار دستور داد تا گردن قنبر آن بنده صالح خدا را بزنند.(3)2 - انعام، آيه 45 - 44. 3- باقر شريف قريش، ص 185.
🔰سحر
سجده
سحرخيرى
سخاوت
سخت دلى
🔰سختگيري
🎂پرهيز از سختگيری در هزينه
https://eitaa.com/dastan_latifeh/71
🔰سختى
🔰سخن
🌷تکميل کردن سخن
https://eitaa.com/dastan_latifeh/73
🌷احتياط در سخن گفتن
https://eitaa.com/dastan_latifeh/64
https://eitaa.com/dastan_latifeh