🔰آموزش رفتاری
🌱حکایت
روزی امیر المؤمنین علی علیه السلام در دوران خلافتش در خارج کوفه با یک نفر ذمی (یهودی یا مسیحی) که در پناه اسلام بود، همراه شدند.
مرد ذمی گفت: بنده خدا کجا می روی؟ امام فرمود: به کوفه. هر دو راه را ادامه دادند تا سر دو راهی رسیدند، هنگامی که ذمی جدا شد و راه خود را پیش گرفت برود، دید که رفیق مسلمانش از راه کوفه نرفت، همراه او می آید.
مرد ذمی گفت: مگر شما نفرمودی به کوفه می روم؟ فرمود: چرا. شما از راه کوفه نرفتی، راه کوفه آن یکی است.
امام علی فرمود می دانم ولی پایان خوش رفاقتی آنست که مرد، رفیق راهش را در هنگام جدایی چند قدم بدرقه کند و دستور پیغمبر ما همین است، بدین جهت می خواهم چند گام تو را بدرقه کنم. آنگاه به راه خود بر می گردم.
ذمی گفت: پیغمبر شما چنین 3دستور داده؟ امام فرمود: بلی.
- این که آیین پیغمبر شما با سرعت در جهان پیش رفت کرد و چنین پیروان زیاد پیدا نمود، حتماً به خاطر همین اخلاق بزرگوارانه او بوده است.
مرد ذمی با امیر المومنین سوی کوفه برگشت هنگامی که شناخت همراه او خلیفه مسلمانان بوده است، مسلمان شد و اظهار داشت: من شما را گواه می گیرم که پیرو دین و آیین شما می باشم.
📙بحار، ج 41، ص 53 و ج 74، ص 157
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰بايدهای اجرای حدود الهی
💎حضرت عیسی (ع) و زن زناکار
♥️•٠•
سران قوم و فریسیان زنی را که در حال زنا گرفته بودند، کشان کشان به مقابل جمعیت آوردند
و به عیسی (ع) گفتند: «استاد، ما این زن را به هنگام عمل زنا گرفته ایم.
او مطابق قانون موسی باید سنگسار شود.
ولی نظر شما چیست؟»
آنان می خواستند عیسی (ع) چیزی بگوید تا او را به دام بیاندازند و محکوم کنند.
ولی عیسی (ع) سر را پایین انداخت و با انگشت بر روی زمین چیزهایی می نوشت.
سران قوم با اصرار می خواستند که او جواب دهد.
پس عیسی (ع) سر خود را بلند کرد و به ایشان فرمود:
«بسیار خوب؛ آنقدر بر او سنگ بیاندازید تا بمیرد.
ولی سنگ اول را کسی به او بزند که خود تا به حال گناهی نکرده است».
سپس دوباره سر را پایین انداخت و به نوشتن بر روی زمین ادامه داد.
سران قوم از پیر گرفته تا جوان، یکیک بیرون رفتند تا اینکه در مقابل جمعیت
فقط عیسی (ع) ماند و آن زن.
آنگاه عیسی (ع) بار دیگر سر را بلند کرد و به زن گفت:
«آنانی که تو را گرفته بودن کجا رفتند؟ حتی یک نفر هم نماند که تو را محکوم کند؟»
زن گفت: «نه آقا»
ای بسا کافر که مؤمن گشت و رفت
ای بسا مؤمن که کافر گشت و رفت
🔰کاربرد اصلی اين حکايت موضوع #نظم و انضباط است.
برچسب : #قانون
https://eitaa.com/dastan_latifeh
چگونگی زنده شدن پس از مرگ
#احسن_القصص #داستان_قرآنی
✨ پیرمرد با الاغش از روستایی مخروبه می گذشت سقف خانه ها ریخته بود و دیوار ها خراب شده بود پیدا بود خیلی سال است کسی در این روستا زندگی نمی کند به قبرستانی قدیمی رسید بسیاری از قبرها خراب شده و بسیاری بر اثر جریان آب باران رو به ویرانی میرفت
لحظه ای با خود فکر کرد خداوند چگونه این مردم را روز قیامت زنده خواهد کرد؟
✨پیرمرد زیر سایه درختی دراز کشید و الاغش را به بوته ای بست وقتی بیدار شد فرشته وحی ازو پرسید چقدر خوابیده ای پیرمرد خود را تکان داد نگاهی به اطراف کرد و گفت نیم روز شاید بیشتر
💫فرشته وحی گفت صد سال است که مرده بودی به آب و غذایت نگاه کن که دست نخورده و به الاغت نگاه کن
وقتی نگاه کرد مشتی استخوان پوسیده و پراکنده دید که بهم نزدیک شد و الاغ دوباره زنده گردید فرشته وحی گفت اینگونه خداوند بندگان را در روز رستاخیز زنده میکند و به اعمال آنها رسیدگی میکند
داستان حضرت #عزیر نبی
علی نبینا و آله و علیه السلام
سوره بقره آیه
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰شما اينجا هستيد.
🌷مقدمه ها.
https://eitaa.com/dastan_latifeh/13
تا اينجا برچسب ها انتقال يافت
https://eitaa.com/dastan_latifeh/132
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰با سلام
🌷به فرهنگ هزار موضوعی! داستان، طنز، لطیفه. خوش آمدید.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷☺️☺️☺️☺️🌷🌷🌷🌷🌷🌷
👈برای مشاهده اهداف این کانال و نيز انواع و اقسام داستان، طنز، لطیفه؛ جدول و لیست موضوعات و واژه های معارفی دینی از این لینک استفاده شود .
https://eitaa.com/dastan_latifeh/13
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰آگاهی بخشی به شيوه های مختلف
👈می بينيم معصومان (ع) ارائه راهکار داشتند
#تلنگر
🌸فردی نزد امام حسین علیه السلام آمد و گفت:
من گناه می کنم و از بهشت و جهنم خدا برایم نگو که من این ها را می دانم ولی نمی توانم گناه نکنم و باز گناه می کنم!
امام حسین علیه السلام فرمودند: برو جایی گناه کن که خدا تو را نبیند، او سرش را پایین انداخت و گفت: این که نمی شود.(چون خداوند بر همه چیز ناظر است)
امام حسین(ع) فرمودند: جایی گناه کن که ملک خدا نباشد. مرد فکری کرد و گفت: این هم نمی شود.(چون همه جا ملک خداوند است)
امام فرمودند: حداقل روزی که گناه می کنی روزی خدا را نخور، گفت:
نمی توانم چیزی نخورم .
امام فرمودند: پس وقتی فرشته مرگ" عزرائیل" آمد و تو را خواست ببرد تو نرو.
مرد گفت: چه کسی می تواند از او فرار کند.
امام فرمودند: پس وقتی خواستند تو را به جهنم ببرند فرار کن، مرد فکری کرد و گفت: نمی شود.
امام حسین(ع) فرمودند: پس یا ترک گناه کن یا فرار کن از خدا، کدام آسان تر است؟
او گفت: به خدا قسم که ترک گناه آسان تر از فرار کردن از خداست.
( بحار الانوار جلد 78 صفحه 126)
https://eitaa.com/dastan_latifeh