🤝🤝🤝🤝🤝🤝🌺🌺🌺🌺🌺🌺🤝🤝🤝🤝🤝🤝
🔰آدرس جدول و ليست موضوعات، بترتيب حروف الفبائی.
https://eitaa.com/dastan_latifeh/159
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰شناسه عارف بنام#رجبعلی_خیاط :
🌷در ایام #جوانی دختری رعنا و زیبا از #بستگان دلباخته من شد و سرانجام در خانه ای خلوت، مرا به دام انداخت، با خود گفتم:
رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی #امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و #لذت_بخش به خاطر خدا صرف نظر کن.
👈سپس به خداوند عرضه داشتم:
"خدایا! من این #گناه را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت #تربیت کن!"
👈آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه ترک این گناه، باز شدن دید و #چشم_برزخی او می شود، به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی #اسرار برای او کشف می شود.
برچسب ها : کنترل_شهوت نمونه وارد شده❌
https://eitaa.com/dastan_latifeh
تعليم به ابتدائي
تعليم - بي سواد - رسول اكرم(ص) - بنده توام - تو بنده اي - كفر - دلِ بنده - خطا - صواب - اخلاص - -
مردي باديه نشين و بي سواد نزد رسول اكرم صلي الله عليه و آله رفت و عرض كرد:« اي رسولِ خدا، شما دعاهايِ زيادي را به مردم تعليم فرموده ايد، ولي به من بي سواد و عاجز هستم و نمي توانم تمام آن ها را به خاطر بسپارم. به من دعايي بياموز كه برايم كافي باشد.»
حضرت فرمود:« بگو، خداوندا تو پروردگار من هستي و من بنده توام. اين جمله برايت كافي است.»
مرد با خوشحالي از نزد پيامبر رفت، ولي چون فردي عامي و بي سواد بود، نتوانست دعا را درست بخواند. او شب و روز اين جمله را تكرار مي كرد:
« خداوندا، تو بنده ي من هستي و من پروردگار توام!»
هر گاه اين جمله از دهانِ او خارج مي شد، غلغله اي در آسمان ها و در ملكوت اعلي مي افتاد و فرشتگان از گستاخي اين مرد به لرزه مي افتادند.
تا اين كه « جبرئيل» نزد پيامبر رفت و عرض كرد:« اي پيامبر خدا، به آن مرد عامي جمله اي فرموده اي كه از معني آن اطّلاعي ندارد و آن را طوري بيان مي كند كه كفر مي باشد.» به دستور پيامبر، آن مرد را حاضر كردند.
پيامبر از وي پرسيد:« دعايي را كه به تو آموختم، چگونه بيان مي كني؟» مرد عرض كرد:« از تعليم شما بسيار شاد و خرسند مي باشم و هر وقت اين جمله را بيان مي كنم، منتظرِ ثواب آن هستم.» سپس جمله اش را براي پيامبر تكرار كرد.
حضرت فرمود:« تو عكس آن چيزي را كه من به تو آموخته ام بيان مي داري. زنهار بعد از اين، چنين مگو كه كافر مي شوي.» مرد بسيار غمگين و دل شكسته گرديد و عرض كرد:
« اي رسول خدا، مدّتي، من ندانسته كفر گفته ام، اكنون بفرمائيد چگونه گذشته را جبران كنم؟»
جبرئيل از طرف خداوند نازل شد و عرض كرد:« يا رسول الله، خداوند فرموده است:
« اگر غلط بر بنده ي من رواست بر من روا نيست. من به دلِ بنده نگاه مي كنم نه بر زبان او اگر بنده اي بر زبانش سهوي جاري شود ولي دلِ او پرايمان باشد، ما خطايِ او را صواب به حساب مي آوريم.»
اخلاص عمل به محضر يار بيار
بگذر ز زبان، دل سويِ دلدار بيار
در بحر دل ار گوهر صدقي داري
ما طالبِ اوئيم و خريدار بيار
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🌷بخش خاطرات معصومان (ع) و ياران
📙حرف الف
💠موضوع : آموزش
#شیوه ها و راهکارها
❇️پرسش از كودك
حضرت امام عليعليه السلام همواره در حضور مردم از فرزندان خود #پرسش هاي علمي ميفرمود، و در برخي موارد #پاسخ به پرسش هاي مردم را به آنان واگذار ميكرد.
روزي امام عليعليه السلام از فرزندان خود امام حسن و امام حسينعليهما السلام در چند موضوع #سؤالاتي كرد و هر يك از آنان با عباراتي كوتاه #پاسخ هايي حكيمانه دادند، آنگاه آن حضرت متوجه شخصي به نام #حارث_أعور كه در مجلس حاضر بود شد و فرمود:
اين #سخنان حكيمانه را به فرزندان خود بياموزيد، زيرا موجب:
#تقويت_عقل و #فكر_و_انديشه آنان ميگردد. .
📚بحارالانوار 350 / 35؛ البداية و النهاية 37 / 8.
آن حضرت با اين عمل به بهترين وضع نسبت به آنها #احترام گذاشته و بزرگترين #شخصيت و #استقلال را در وجود آنان ايجاد كرده است.
☺️برچسب ها : انتقال يافته
https://eitaa.com/dastan_latifeh
✅بخش اتفاقات تاریخی
📙حرف ظ
❌موضوع : ظلم
😍پای شیر
یکی از سرهنگان #انوشیروان ، پادشاه ظالم ساسانی ، زنی زیبا در خانه داشت .
انوشیروان در آن #زن #طمع نموده و به قصد #تجاوز به او در غیاب شوهرش به منزل وی آمد .
زن این جریان را بعدا به شوهر خویش رسانید ، بیچاره سرهنگ دید زنش را که از دست داده سهل است جانش نیز در خطر می باشد، فورا زن خود را #طلاق داد تا از عواقب آن مصون بماند .
هنگامی که این خبر به #انوشیروان رسید آن سرهنگ را فورا احضار نموده و به او گفت : شنیده ام یک بوستان بسیار زیبایی داشته ای و اخیرا آن را رها کرده ای ، چرا ؟
سرهنگ پاسخ داد : چون جای پای شیر در آن بوستان دیدم ترسیدم مرا بدرد .
انوشیروان خندید و گفت : دگر آن شیر به آن بوستان نخواهد آمد . (1)
اصولا تاریخ سلاطین و حکام ستمگر همواره با این فجایع است ، در حوزه سلطنت و قدرت آن ها آن جه را که اهمیت و #امنیت ندارد جان و #مال و #شرف و #ناموس ملت است و تازه آنچه که در داستان فوق نقل شده نمونه کوچکی از #جنایات بسیاری است که در زندگی و سلطنت سلطانی رخ داده که او را به غلط ((عادل)) نامیده اند .
1- مسئله حجاب ، ص 30
حکایتها و هدایتها در آثار شهید مطهری - محمد جواد صاحبی
☺️برچسب ها : انتقال يافته
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🌷بخش خاطرات معصومان (ع) و ياران
📙حرف ب
💠موضوع : بزرگواری
بزرگواری #مالک_اشتر
👈مالک اشتر که از امراء ارتش اسلام و فرمانده سپاه علی عليهالسلام بود روزی از بازار کوفه عبور می کرد.
پیراهن کرباسی در بر و عمامه ای از کرباس بر سر داشت یک فرد عادی و #بی_ادب که او را نمی شناخت با مشاهده آن لباس کم ارزش ، مالک را حقیر و خوار شمرد و از روی #اهانت پاره کلوخی را به وی زد.
مالک اشتر این عمل موهن را نادیده گرفت و بدون #خشم و ناراحتی ، راه خود را ادامه داد.
👈بعضی که ناظر جریان بودند به آن مرد گفتند وای بر تو، آیا دانستی چه کسی را مورد اهانت قرار دادی ؟ جواب داد: نه گفتند این مالک اشتر دوست صمیمی علی عليهالسلام است مرد از شنیدن نام مالک بخود لرزید و از کرده خویش سخت #پشیمان شد، نمی دانست چه کند. قدری فکر کرد، سرانجام تصمیم گرفت هر چه زودتر خود را به مالک برساند و از وی #عذر بخواهد، شاید بدین وسیله عمل ناروای خویش را جبران کند و از خطر مجازات رهائی یابد.
در مسیری که مالک رفته بود به راه افتاد تا او را در مسجد به حال نماز یافت صبر کرد تا نمازش تمام شد، خود را روی پاهای مالک افکند و آن ها را می بوسید.
مالک سؤ ال کرد این چه کار است که می کنی ؟ جواب داد از عمل بدی که کرده ام #پوزش می خواهم
فقال لاباءس علیک فوالله مادخلت المسجد الا لاستغفرون لک
مجموعه ورام ، جلد ۱، صفحه ۲
مالک با #گشاده_روئی و #محبت به وی فرمود:
#خوف و هراسی نداشته باش به خدا قسم به مسجد نیامدم مگر آنکه از پیشگاه الهی برای تو طلب #آمرزش نمایم.
☺️برچسب ها : انتقال يافته
https://eitaa.com/dastan_latifeh