هدایت شده از علیرضا پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 مچگیری ممنوع!
🔻عاقبت مچگیری و عیبجویی از همسر
#روابط_زوجین
@Panahian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنان حاج آقای عالی درباره دوران عجیب حیرانی در روزگار نزدیک به ظهور
این کلیپ را ببینید و بیشتر از گذشته مراقب خانواده و فرزندانتان در این ایام مانده به ظهور امام زمان عج باشید
🔴به کمپین #بیداری_ملت بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
سبک زندگی شاد_۲۰.mp3
10.18M
#سبک_زندگی_شاد ۲۰
😃 انسانهایی که اهل فضولی و سَرَک کشیدن در زندگی این و آن نیستند؛
قطعاً زندگی شادتری را تجربه می کنند.
@Ostad_Shojae
هدایت شده از رفیق شهیدم
قورباغه هایی که مامور خدا بودند!
🌹پیشنهاد خواندن مطلب🌹
🌹هنگام عبور از اروند رود به دلیل تلاطم شدید آب، عده ای از غواصان، دهان و گلویشان پر از آب شده بود و در آستانه ی خفه شدن قرار داشتند. در چنین حالتی بی آنکه خود بخواهند، دچار وضعیتی شده بودند که ناچار به سرفه کردن بودند اما چون می دانستند که با یک سرفه ی کوچک هم عملیات لو رفته و نیرو ها به قربانگاه می روند، با تمام توان تلاش می کردند تا سرفه نکنند. چون وضعیت اضطراری شد، ماجرا را با سردارقربانی در میان گذاشتیم ایشان پیغام داد: اگر شده خود را خفه کنید اما سرفه نکنید، چون یک لشکر را نابود خواهید کرد. ما که از انتقال این پیام به خود می لرزیدیم ناگزیر آن را ابلاغ کردیم. در پی این ابلاغ چنان صحنه های تکان دهنده ای را می دیدیم که به راستی بازگو کردن آنها نیز برایم سخت و دشوار است.🌹
🌹عزیزانی که دچار سرفه شده بودند، بار ها و بار ها خود را زیر آب فرو می بردند اما باز موفق به اجرای فرمان نمی شدند. در شرایط سخت و غیر قابل توصیفی قرار داشتیم. این بار دستور رسید: از فرد کنار دست خود کمک بگیرید تا زیر آب بمانید و بی صدا شهید شوید تا جان دیگران به خطر نیفتد.🌹
🌹می دانستیم که صدور چنین دستوری برای فرمانده چقدر دشوار است. اما این را هم می دانستیم که موضوع هستی و نیستی یک لشکر و پیروزی یک عملیات در میان است.🌹
🌹اما با این همه نفس در سینه های ما حبس شده بود و مدام از خود می پرسیدیم که کدامیک از ما قادر به انجام چنین کاری است. این در حالی بود که خوددوستان عزیزی که دچار سرفه ی شدید شده بودند با خواهش و تمنا از ما می خواستند تا با آنها کمک کنیم که زیر آب بمانند و خفه شوند!🌹
🌹می دانم که بازگو کردن این حقایق چقدر تلخ و غم انگیز است اما این را نیز می دانم که برای ثبت در تاریخ و نشان دادن عظمت یک نسل و روح بلند رزمندگانی که برای دفاع از جان و مال و آبرو و آرمان یک ملت از هیچ مجاهدتی دریغ نمی ورزیدند ناگزیر به بیان این وقایع هستیم.🌹
🌹به هر تقدیر همه در تکاپو بودیم تا راهی برای گریز از این مهلکه پیدا کنیم که در یک چشم بر هم زدن تمام اروند رود و همه ی ساحل ما و دشمن پر از صدای قورباغه هایی شد که نمی گذاشتند صدای سرفه ی نیرو ها ی ما به گوش کسی برسد.
🌹شگفت انگیز بود و باور نکردنی زیرا در جایی و حالی که شاید در طول یک سال هم نتوان صدای یک قورباغه راشنید، آن شب و آن جا مالامال از صدای قورباغه هایی شد که تردید ندارم به یاری ابراهیم ها و اسماعیل هایی شتافته بودند که برای یاری الله در برابر آن فرمان سر تعظیم فرو آورده و حاضر شده بودندتا قدم به قربانگاه خود بگذارند همان لحظه بود که اعجاز توسل به بی بی فاطمه زهرا(س) و تبرک جستن از پرچم بارگاه امام رضا(ع) را در یافتیم و بار دیگر خدای را سپاس گفتیم که ما را در صف عاشقان خاندان عصمت و طهارت قرار داد.🌹
🌹راوی: شهید سرهنگ رمضان قاسمی🌹
🌺 رفاقت با شهدا تا قیامت 🌺
🕊 یاد شهدا با ذکر صلوات 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تیر به عشق ما زدند...😔
✍ تخریبچی
🚨تخریبچی، کانال اخبار خاص
🆔 @takhribchi110
🆔 @takhribchi110
مهارتهای کلامی_5.mp3
10.04M
#مهارتهای_کلامی ۵
حق #زبان بر ما، این است که بوسیلهی آن؛
ـ هم به خودمان خیر برسانیم،
ـ هم به دیگران!
زبان تند، تیز، طعنهانگیز، بیادب ... دائماً در میان دو آتش دست و پا میزند؛
ـ آتشی که بر صاحب خود میزند!
ـ آتشی که بر اطرافیانش میزند!
#استاد_شجاعی 🎤
@ostad_shojae
@maharathayekalami
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اگر از قرنطینه و در منزل ماندن خسته شدید بخوانید!
🌹آنقدر اسارتش طولانی شده بود
که یک افسر عراقی بهش گفته بود:
تو به ایران باز نمی گردی، بیا همین جا تشکیل خانواده بده!
همسرشهید لشگری میگفت:
خدا حسین را فرستاد تا سرمشقی برای همگان شود...
او اولین کسی بودکه رفت.( اولین اسیر بود) و آخرین نفری بود که از اسارت برگشت.
اسیر که شد
پسرش علی،۴ ماهه بود
و به هنگام آزادی اش ،علی پسرش دانشجوی دندانپزشکی بود..
وقتی بازگشت از او پرسیدند:
این همه سال،انفرادی راچگونه گذراندی؟
و او گفت:
برنامه ریزی کرده بودم
و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را مرور میکردم.
سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت،
قرآن را کامل حفظ کرده بود،
زبان انگلیسی میدانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود.
حسین میگفت: از هیجده سال اسارتم، ده سالی که تو انفرادی بودم، سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم.
بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم،
یک نصفه لیوان آب یخ بود!
عید سال ۷۴ بود،
سرباز عراقیِ نگهبان، یک لیوان آب یخ می خورد
می خواست باقیمانده ی آنرا دور بریزد، نگاهش به من افتاد،
دلش سوخت و آن را به من داد،
من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم،
این را بگویم که من مدت 12 سال
( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)
در حسرت دیدنِ یک فضای سبز و یک منظره بودم،
حسرت ۵ دقیقه آفتاب رو داشتم و منظره...
💥وحالا بعضی افراد وخانواده ها برای سلامتی خودشان تحمل 10 روز ماندن درخانه خودشان را ندارند....
📕خاطرات اسارت شهید سرلشکر خلبان حسین لشکری،کتاب خاطرات دردناک
هدیه به شهدای صدر اسلام تا الان صلوات بر محمدو آل محمد
🌺🌺🌺🌺🌺🍃🍃🌺🌺🌺🌺
هدایت شده از سلامتکده ی بانو 💎
168.6K
🏴انا لله و انا الیه راجعون🏴
سحر جمعه کم بود؛غروب جمعه هم اضافه شد💔 😭
#شهید_فخری_زاده
#انتقام_سخت
#بکشید_مارا_ملت_ما_بیدارتر_میشود
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
أَذِلَّةٍ عَلَي الْمُؤْمِنينَ، أَعِزَّةٍ عَلَي الْکافِرينَ
فروتن در برابر مؤمنان، و غیور دربرابر دشمن💪
این اوج عزّتِ یک انسان است ؛ که قرآن از آن نام میبرد ....
برای دشمنت خطرناک باش ✋
🛑 تو هم میتوانی... اگر ؛
#شهید_محسن_فخری_زاده
@ostad_shojae
*استوری اینستاگرام فاطمه سلیمانی فرزند شهید حاج قاسم سلیمانی :*
کوچیک که بودم وابستگیم به بابا انقدر زیاد بود که بعضی روزها اگر تهران بود ، میرفتن دفتر کارشون من رو با خودشون میبردن
توی اون دفتر یه اتاق کوچیک بود با یه جا رختی و سجاده و یخچال خیلی کوچک
جلسههای بابا (حاج قاسم) که طولانی میشد به من میگفت برو تو اون اتاق و استراحت کن ، توی یخچال آب و آبمیوه و شکلات تافی بود
از همون تافیها که پوستشون رنگی رنگی بود و وسطشون شکلات ، ساعتها توی همون اتاق مینشستم تا جلسه بابا تموم بشه و برم پیشش
از توی یخچال چنتا تافی میخوردم و آبمیوه و آب ،
وقتی جلسه بابا تموم میشد سریع با کاغذ و خودکار میومد تو اتاق
میپریدم بغلش منو میشوند روی پاهاش ، میگفت : بابا چیا خوردی ؟ هرچی خوردی بگو تا بنویسم :)
دونه به دونه بهش میگفتم حتی آب معدنی و شکلات ، موقع رفتن دستمو که میگرفت تو راه کاغذ رو به یه نفر میداد و میگفت : بده به حسابداری ، دختر من این چیزا رو استفاده کرد ، بگو پولشو حساب کنن یا از حقوقم کم کنن.
اونوقت چه جوری ما ۸/۵ میلیارد پول مردم با این کشور که بابام جونشو براشون داد میتونیم از سفره مردم برداریم. 💔💔💔 فاطمهسلیمانی
*حٰاجقٰاسِمسُلِیمٰانی*
#به_خانم_ما_میگه_بقچه😕
بخونید؛ خیلی قشنگه‼️
ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎﯼ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﻘﻞ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ :👇👇👇👇
👈 ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ﻗﻢ، ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻧﺒﻮﺩ، ﻣﺎﺷﯿﻦﻫﺎﯼ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺭﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﯾﻢ 🚍
ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﻫﻢ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ،👩
ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺳﺮﺷﻮﻥ ﻧﻤﯽﮐﺮﺩﻥ !
ﻫﯽ ﺩﻗﯿﻘﻪﺍﯼ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﻣﻮﻫﺎﺷﻮ ﺗﮑﻮﻥ ﻣﯽﺩﺍﺩ ﻭ ﺳﺮﺷﻮ
ﺗﮑﻮﻥ ﻣﯽﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﻮﻫﺎﺵ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻦ... 😁
ﻫﯽ ﺑﻠﻨﺪ میشد ﻣﯿﻨﺸﺴﺖ، ﻫﯽ ﺳﺮﻭﺻﺪﺍ ﻣﯽﮐﺮﺩ.
ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺖ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺟﻠﺐ ﺗﻮﺟﻪ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﮐﻨﻪ‼️🔔😒
ﺑﺮﮔﺸﺖ، ﯾﻪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﻨﻮ ﺧﺎﻧﻤﻢ ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ
ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ( ﺧﺐ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮﺵ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﻮﺷﯿﻪ ﻫﻢ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﺶ)
ﮔﻔﺖ : 📣 ﺁﻗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﻘﭽﻪ ﭼﯿﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﮐﻨﺎﺭﺕ؟😏
ﺑﺮﺩﺍﺭ ﯾﮑﯽ ﺑﺸﯿﻨﻪ...
ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺎ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻘﭽﻪ !😥
ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺎﺳﺖ‼️😠
ﮔﻔﺖ : ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﭘﯿﭽﯿﺪﯾﺶ؟
ﻫﻤﻪ ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ‼️😂
ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺪﺍﯾﺎ ﮐﻤﮑﻤﻮﻥ ﮐﻦ ﻧﺬﺍﺭ ﻣﻀﺤﮑﻪ ﺍﯾﻨﺎ ﺑﺸﯿﻢ ...😔
ﯾﻬﻮ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﺫﻫﻨﻢ ﺭﺳﯿﺪ.💬
ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺘﻢ : 📢ﺁﻗﺎﯼ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ!
ﺯﺩ ﺭﻭ ﺗﺮﻣﺰ ‼️😳
ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﯾﻦ ﭼﯿﻪ ﺑﻐﻞ ﻣﺎﺷﯿﻨﺖ؟
ﮔﻔﺖ : ﺁﻗﺎﺟﻮﻥ، ﻣﺎﺷﯿﻨﻪ !🚗
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﻢ ﻧﺪﯾﺪﯼ ﺗﻮ، ﺁﺧﻮﻧﺪ ؟ !😳
ﮔﻔﺘﻢ : ﭼﺮﺍ؟ ! ﺩﯾﺪﻡ ...
ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﻪ ﺭﻭﺵ ﮐﺸﯿﺪﻥ؟
ﮔﻔﺖ : ﭼﺎﺩﺭ ﮐﺸﯿﺪﻥ روش !
ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺐ، ﭼﺮﺍ ﭼﺎﺩﺭ ﺭﻭﺵ ﮐﺸﯿﺪﻩ؟
ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ شیراز ﮔﺎﺯ ﻭ ﺗﺮﻣﺰ ﮐﻨﻢ، ﭼﻪ ﻣﯽﺩﻭﻧﻢ !😡
ﭼﺎﺩﺭ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﮐﺴﯽ،
ﺧﻂ ﻧﻨﺪﺍﺯه ﺭﻭش ...👀
ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺐ، ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﮐﺸﯽ ﺭﻭ ﻣﺎﺷﯿﻨﺖ؟
ﮔﻔﺖ : ﺣﺎﺟﯽ ﺟﻮﻥ ﺑﺸﯿﻦ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻗﺮﺁﻥ ... 😩
ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻋﻤﻮﻣﯿﻪ !🚍
ﮐﺴﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﺭﻭﺵ ﻧﻤﯽﮐﺸﻪ !
ﺍﻭﻥ ﺧﺼﻮﺻﯿﻪ ﺭﻭﺵ ﭼﺎﺩﺭ ﮐﺸﯿﺪﻥ !☝
ﻣﻨﻢ ﺯﺩﻡ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﻪ ﮔﻔﺘﻢ :
ﺍﯾﻦ ﺧﺼﻮﺻﯿﻪ، ﻣﺎ ﺭﻭﺵ ﭼﺎﺩﺭ کشیدیم‼️
@dastanevagheie
برچسب های نامرئی
اتومبیل جلویی لاک پشت وار پیش می رفت و با اینکه مدام بوق میزدم، به من راه نمی داد. داشتم خونسردی ام را از دست میدادم که یکدفعه چشم ام به برچسب کوچکی روی شیشهی عقب اش افتاد:
"نقص فنی، لطفا صبور باشید!"
و این نوشته همه چیز را تغییر داد!
بلافاصله آرام گرفتم و سرعتم را کم کردم. راستش حتی مراقب آن ماشین و راننده اش هم بودم! چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم اما مشکلی نبود. ناگهان فکری تلنگر زد:
اگر آن برچسب نبود من صبوری به خرج میدادم؟ چرا برای بردباری در برابر مردم به برچسب نیاز داریم!؟ و دست آخر اینکه: اگر مردم برچسب هایی به پیشانی خود بچسبانند، با دیگران صبورتر و مهربان خواهیم بود؟ برچسب هایی چون:
"کارم را از دست داده ام"
" در حال مبارزه با سرطان"
"در مراحل طلاق ناجوری گیر افتاده ام"
"عزیزی را از دست دادهام" ،
"احساس بی ارزشی و حقارت میکنم" ،
"در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم" ... و صدها برچسب دیگر شبیه اینها.
همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آن چیزی نمی دانیم.حداقل کاری که می توانیم بکنیم، صبر و مهربانی است.
بیائید به برچسب های نامرئی یکدیگر احترام بگذاریم !
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
✨﷽✨
⚜حکایتهای پندآموز⚜
« کریم تهی دست»
✍درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشارهای به او کرد .کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند . کریم خان گفت : این اشاره های تو برای چه بود ؟ درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم . آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟
کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه میخواهی؟ درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است ! چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت .خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد ! روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت .
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشارهای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست . . .
📚 حکایتهای معنوی
@dastanevagheie
📢 #نماز_حاجت_روز_پنجشنبه
به توصیه آیتالله بهجت قدسسره
🔷آیتالله بهجت قدسسره اطرافیان و شاگردان خود را بسیار به خواندن نماز روز پنجشنبه توصیه میکردند و میفرمودند: «آیتالله سید مرتضی کشمیری هر وقت این نماز را میخواند، هدیهای برای او میرسید».
📃شیوه خواندن نماز از کتاب جمالالاسبوع سیدبنطاووس
چهار رکعت (دو نماز #دورکعتی)
1⃣ در رکعت اول بعد از حمد ۱۱بار سورۀ توحید
2⃣ در رکعت دوم بعد از حمد ۲۱بار سورۀ توحید
3⃣ در رکعت سوم بعد از حمد ۳۱بار سورۀ توحید
4⃣ در رکعت چهارم بعد از حمد ۴۱بار سورۀ توحید
5⃣ بعد از سلام نماز دوم ۵۱بار سورۀ توحید
6⃣و ۵۱بار «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» را بخواند
7⃣ و سپس به سجده برود و ۱۰۰بار «یاالله» بگوید و هرچه میخواهد از خدا درخواست کند.
✅ پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود:
اگر از خدا بخواهد که کوهی را نابود کند کوه نابود میشود؛
نزول باران را بخواهد بهیقین باران نازل میشود؛
همانا هیچچیز مانع میان او و خداوند نیست؛
خداوند متعال بر کسی که این نماز را بخواند و حاجتش را از خدا نخواهد غضب میکند.
#وقت_نماز_طلوع_تا_غروب_آفتاب
برگرفته از کتاب #بهجت_الدعا، ص٣٨٠ـ٣٨١
🔆 #پندانه
🔴 «غیبت»
🔸یاد دارم که ایام طفولیت، بسیار عبادت میکردم و شب را با عبادت به سر مىآوردم. در زهد و پرهیز جدیت داشتم.
🔹یک شب در محضر پدرم نشسته بودم و همه شب را بیدار بوده و قرآن مىخواندم اما گروهى در کنار ما خوابیده بودند حتى بامداد براى نماز صبح برنخاستند.
🔹 به پدرم گفتم: از این خفتگان یک نفر برخاست تا دور رکعت نماز بهجاى آورد، به گونهاى در خواب غفلت فرو رفتهاند که گویى نخوابیدهاند بلکه مردهاند.
🔸پدرم به من گفت: عزیزم! تو نیز اگر خواب باشى بهتر از آن است که به نکوهش مردم زبان گشایى و به غیبت و ذکر عیب آنها بپردازى.
✅ @Masaf
هدایت شده از تجربه ها
🔻روایت خواندنی از مدیرکل کمیته امداد یکی از استانهای کشور که خواندنش خالی از لطف نیست
🔸دو بچه دوقلو یتیم دختر کلاس چهارم داریم که در یک سالگی باباشون فوت کرده و تبلت نداشتن.
🔹بدون اینکه بدونن براشون تبلت گرفتیم، دیروز صبح بهشون زنگ زدم که میخوام براتون تبلت بیارم.
🔸بخشدار رو هم با خودم بردم. بنده خدا یه کارت هدیه هم با خودش آورد.
🔹به محض رسیدن، دیدیم با مادرشون دم در منتظرن و دارن گریه میکنن.
🔸وقتی رفتیم تو خونشون، متوجه شدیم خیلی فقیر هستن ولی احساس کردم یه انرژی خاصی تو این خونه هست.
🔹خیلی حس عجیب و غریبی بود.
🔸یکی از این بچهها انقدر گریه کرد که من نتونستم خودمو کنترل کنم. خیلی راحت گریه کردم.
🔹بخشدار هم نتونست خودشو نگه داره. مادرش خجالت کشیده بود و خودشم شروع کرد به گریه کردن.
🔸مادر بچهها گفت: گریه ما بهخاطر اینه که
همین دخترم نذر کرده بود چهل شب سوره واقعه رو بخونه، تا تبلتدار بشه و از درسش عقب نمونه، دیشب چهل شبش تموم شده بود و به من گفت: مامان خودت گفتی اگه آدم نذر کنه و سوره واقعه رو چهل شب بخونه خدا حرفشو گوش میکنه، من که چهل شب سوره رو خوندم. پس چرا خدا حرفم رو گوش نکرد؟
مادرش میگفت من برای اینکه بهش دلداری بدم گفتم فردا هم حسابه شاید فردا تبلتدار شدین.
🔹مادرش میگه من صبح گفتم خدایا نذر بچمو بده و چند دقیقه بعدش شما زنگ زدید که دارید تبلت میارید.
🔸یعنی ما دقیقا روز چهلم رفته بودیم. خیلی تعجب کردیم. انقدر مات و مبهوت شده بودیم که بخشدار یادش رفته بود کارت هدیشو بده تو راه برگشت متوجه شدیم، دوباره برگشتیم و اون کارت هدیه رو هم بهشون دادیم. و بخشدار هم تو ماشین به من گفت: وقتی رفتیم تو خونشون یه حس عجیبی به من دست داده بود.
🔹در حالیکه من هم همین حس رو دریافت کرده بودم بدون اینکه به بخشدار گفته باشم.
🔅*فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ*
🔅بقره، آیه ۱۸۶
✅ @Masaf
کلید اسرار
به نقل از یکی از دوستانم یکی از دوستام که خیلی دختر مومن و خانمی هست نقل میکرد که مادر بزرگی داشتند
خیر مقدم به دوستان تازه وارد.....از اول کانال شروع کنید 😊
#افزایش_ظرفیت_روحی 74
☢️ کلا سعی کنید خودتون رو برای هر امتحانی آماده کنید. در روایت هست که مومن باید "کالمیت بین یدی الغسال" باشه!
یعنی مثل مرده ای که زیر دست غسال هست و هیچ اراده ای مقابل غسال نداره، آدم باید در امتحانات الهی اینطوری باشه.
✅ یعنی همیشه هر اتفاقی براش افتاد به خدا بگه: خدایا هر جوری که تو بخوای من ازت راضی هستم... 😌 من میدونم تو به ضرر من کار نمیکنی. این منم که مدام با تصمیماتم دارم به خودم ضربه میزنم... از تو هر چیزی که به من برسه حتما در نهایت به نفعم خواهد بود....
🔶 من نمیدونم شما بعد از هر نمازی که میخونید چطوری با خدا مناجات میکنید ولی حتما توی مناجات هاتون یه بخشی رو "برای اعلام رضایت از خداوند متعال" قرار بدید.
هی بگو خدایا من کااااملا راضی هستم از شرایطی که برای من طراحی کردی...💕😊😌
🌺 @IslamlifeStyles
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️خاطره شنیدنی زینب سلیمانی از هدیه حاج قاسم به یک خانم بدحجاب معترض در هواپیما
🔹اگر در کشور ضعف و کم کاری وجود دارد گردن من مسئول است نه رهبرانقلاب ایشان یک تنه ایستاده اند...
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄
@BaSELEBRTY
سلام ...
اگر حقوق کسانی را ضایع کرده باشیم ولی در حال حاضر فراموش کردیم و اصلا یادمان نباشد، یا جایی از کسی حقی ضایع کردیم و اصلا نفهمیدیم، چطور باید این حقوق رو ادا کنیم که در وادی حق الناس گرفتار نشویم..؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#پاسخ_سوال
سلام ...
خدا که فراموش نکرده، درسته.؟
در علم خدا ثبت و ضبط هست، درسته.؟
پس برای اینها حساب جاری باز کنید
چجوری.؟
هرازچندگاهی اعمال صالح انجام بدهید، و به خدا عرضه بدارید خدایا! اینکار به نیابت از کسانیکه که به گردن من حق دارند اما من نمیشناسمشون
یا یادم رفته ،
یا اصلا متوجه نشدم ،
ولی توی علم تو ثبت و ضبط شده و من بدهکار اونها هستم ..
مثلا:
یک صفحه قرآن بخوانید⚘
یک سلام به امام حسین علیه السلام بدهید⚘
دو رکعت نماز مستحبی بخوانید و هدیه به معصومین کنید⚘
یک فقیر اطعام کنید⚘
صدقه به فقرا بدهید⚘
چندتا صلوات بفرستید⚘
پیادهروی اربعین چند قدم به نیابت از اونها بروید⚘
زیارت امام رضا علیه السلام مشرف شدید، یک زیارتنامه به نیابت از اونها بخوانید⚘
وصیتنامه یک شهید منتشر کنید
و زیارت اهل قبور بروید⚘
به صورت پدر و مادر لبخند بزنید و ثوابش رو هدیه کنید
و ...
هزاران هزار کار دیگه که ثواب داره ...
روایت فرمود: کلُّ مَعروفٍ صَدَقه
تمام کارهای خوبی که مصداق معروف هست، صدقه هست
پس هر کاری که مصداق کار خوب هست و ثواب داره، میتونیم به دیگران اهدا کنیم⚘
البته واجبات خودمون رو نه ...
مثلا نمیشه نماز واجب رو به دیگری اهدا کرد ...
اما کارهای مستحب رو میتونیم هدیه کنیم به کسانی که به گردنِ ما حق الناسی دارن و ما فراموش کردیم ...
و...
*⚘پس این حساب جاری رو باز کنید، و هر از چند گاهی شارژ کنید*⚘
اگر روزانه باشه هم بهتره
مثلا با خودتون قرار بگذارید روزانه یک کار برای این حساب انجام بدهید
حالا نه لزوما برای کسانیکه نمیشناسید
برای تمام کسانیکه به گردن شما حق دارند، خصوصا اینهایی که نمیشناسید و دسترسی ندارید
مثلا روزی ۱۴ تا صلوات
یا روزی ۱ صفحه قرآن
یا روزی دو رکعت نماز
یا......
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بیایید با هم یک قرار بگذاریم
از امروز، یک کار ساده و سبک در حد توان خودمون انتخاب کنیم، و به این حساب واریز کنیم
من برای خودم این رو انتخاب کردم فعلا:
⚘روزی ۱۴ صلوات + ۳ بار دست به سینه رو به قبله با وضو: صلّی الله علیک یا ابا عبدالله
همه به نیابت از اونهایی که گردن ما حق دارند
و ما نمیشناسیم یا یادمون رفته با دسترسی نداریم ...
وحشتناک ترين لحظه ى زندگى، لحظه ايست که انسان رادر سرازيرى قبرميگذارند⚘⚘
شخصى خدمت امام صادق(علیه السلام) رفت و گفت من از آن لحظه بسيار ميترسم، چه کنم .؟
امام صادق(علیه السلام)فرمودند: زيارت عاشورا را زياد بخوان . آن مرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم.؟
امام صادق فرمود: مگر در پايان زیارت عاشورا نمى خوانيد *اللهم ارزقنى شفاعة الحسين يوم الورود*؟
یعنی خدايا شفاعت حسين(علیه السلام)را هنگام ورود به قبر نصیبِ من کن ...⚘
زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين(علیه السلام) در آن لحظه به فريادتون برسه ..⚘
...اگر خواستید قرائت زیارت عاشورا را ترویج کنید برای دیگران ارسال نمایید...
*⚘امیدوارم هر ﺩﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻡ ﺭو به دیگران هدیه میده ، آرامش در قبر و قیامت و لذت از نعمتهای بی نهایتِ بهشت رو لمس کنه*⚘
ودراخر خانم حسینی و من سلطانپور را هم در دعاهاتون فراموش نکنید 🌹
هدایت شده از توییتر انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ چند ثانیه دیدن دنیا از نگاه حاج قاسم❤
پ.ن: تیزر جذاب فیلم سینمایی "سرباز" روایتی از زندگی حاج قاسم
#مردمیدان
👤 حَنیــݩ
@TWTenghelabi
#داستان
#حکمت_خدا
حتما بخونید...
💎چند روز پیش سفری با اسنپ داشتم. (بعنوان مسافر).آونروز خیلی بدشانسی آورده بودم و ناراحت بودم، آخه باطری و زاپاس ماشینم رو دزد برده بود. راننده حدودا ۴۰ سال داشت و آرامش عجیبی داشت و باعث شد باهاش حرف بزنم و از بدشانسیم بگم. هیچی نگفت و فقط گوش میکرد. صحبتم تموم که شد گفت یه قضیهای رو برات تعریف میکنم مربوط به زمانی هست که دلار ۱۹ تومنی ۱۲ شده بود. گفتم بفرمایید. برام خیلی جالب بود و برای شما از زبان راننده مینویسم. یه مسافری بود هم سن و سال خودم ، حدودا ۴۰ساله. خیلی عصبانی بود. وقتی داخل ماشین نشست بدون اینکه جواب سلام منو بده گفت: چرا انقدر همکاراتون ......(یه فحشی داد) هستند.
از شدت عصبانیت چشماش گشاد و قرمز شده بود. گفتم چطور شده، مسافر گفت: ۸ بار درخواست دادم و رانندهها گفتن یک دقیقه دیگر میرسند و بعد لغو کردند. من بهش گفتم حتما حکمتی داشته و خودتو ناراحت نکن. این جمله بیشتر عصبانیش کرد و گفت حکمت کیلو چنده و این چیزا چیه کردن تو مختون و با گوشیش تماس گرفت. مدام پشت گوشی دعوا میکرد و حرص میخورد.( بازاری بود و کلی ضرر کرده بود). حین صحبت با تلفن ایست قلبی کرد و من زدم بغل و کنار خیابون خوابوندمش و احیاش کردم. سن خطرناکی هست و معمولا همه تو این سن فوت میکنن. چون تا به بیمارستان یا اورژانس برسن طول میکشه. من سر پرستار بخش مغز و اعصاب بیمارستان ..... هستم و مسافر نمیدونست. خطر برطرف شد و بردمش بیمارستان کرایه هم که هیچی!!! دو هفته بعد برای تشکر با من تماس گرفت و خواست حضوری بیاد پیشم. من اونموقع شیفت بودم و بیمارستان بودم. تازه اونموقع فهمید که من سرپرستار بخشم. اومد و تشکر کرد و کرایه رو همراه یه کتاب کادو شده به من داد. گفتم دیدی حکمتی داشته. خدا خواسته اون ۸ همکار لغو کنن که سوار ماشین من بشی و نمیری. تو فکر رفت و لبخند زد. من اونموقع به شدت ۴ میلیون تومن پول لازم داشتم و هیچ کسی نبود به من قرض بده. رفتم خونه و کادو مسافر رو باز کردم. تو صفحه اول کتاب یک سکه تمام چسبونده بود!
حکمت خدا دو طرفه بود. هم اون مسافر زنده موند و من هم سکه رو ۴میلیون و چهارصد هزار تومن فروختم و مشکلم حل شد. همیشه بدشانسی بد شانسی نیست. ما از آینده و حکمت خدا خبر نداریم. اینارو راننده برای من تعریف کرد و من دیگه بابت دزدی باطری و زاپاسم ناراحتیمو فراموش کردم.
من هم به حکمت خدا فکر کردم.
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
ارسالی اعضا 👇👇👇
یک هفته بود که آیفون ما خراب بود هرکس میومد پشت در خونه مون به موبایلم زنگ میزند تا بالاخره یکی از اصفهان که بلد بود آیفون درست کنه امروز آمد ایفون مارا درست کرد .ولی وقتی آیفون داخل خانه را باز کرد .یک هزار پا خیلی بزرگ داخل آیفون بود😱 .که خرده وخشک شده .بود . کسی که داشت آیفون را درست میکرد بهم گفت یک لحظه جلوبیا و با چشم خودت ببین این هزار پا .تمام سیم های برق راجویده بود .وبالاخره مرده وخشک از آیفون درش آورد .وآیفون رو ضد عفونی کرد و یک سیمش رو عوض و یک قطعه هم رویش انداخت بالاخره آیفون خداروشکر درست شد .اما وقتی داشت این مرد میرفت بهم گفت من نمیدونم شما چکار خوبی کردی که خدا خواسته این هزارپا در آیفون بره .ودر خونه تون نیا اگر نیش تون میزدودر جا میمردند . .ومن همان موقع از ته دلم خداروشکر کردم که همه مون خداشکر سالم هستیم. و بلا به آیفون مون گرفته شده .نه به عزیزانم. خداشکر خداروشکر .خداروشکر....من فهمیدم حتی در خراب شدن وسایل منزل هم قطعا حکمتی هست و غر زدن ما خیلی کار زشتیه☺️
@dastanevagheie
#زن_خوب
زن خوب، زن بی خیال است!
در سالهای اخیر یکی از مهمترین تمرینهای من در زندگی تمرین بی خیال بودن است.
وقتی توی لیست خرید نوشتهام سیر و همسرم به جای یک بوته سیر با یک کیلو سیر برمیگردد، زن غرغروی درونم میخواهد سر خودش را بکوبد به دیوار که آخر بعد چندسال زندگی هنوز نمیداند سیر را بوتهای میخرند نه کیلویی! یکبار من اندازه ننوشتم... اما قبل از اینکه دهانش به غرغر باز شود زن بیخیال درونم لبخند میزند و میگوید: بیخیال! بیا فکر کنیم حالا این همه سیر رو چیکارش کنیم؟ و نتیجهاش میشود یک شیشه پودرسیر خانگی خوش عطر. غر نمیزنم، الکی اوقات تلخی نمیکنم ولی از دفعه بعد سعی میکنم یادم نرود که اندازه هرچیز را بنویسم حتی اگر خیلی واضح باشد.
وقتی از مهمانی برگشتهایم و تا پایمان به کوچه میرسد زن غرغرویی که تمام مدت مهمانی خودش را به خاطر فلان رفتار یا حرف شوهرش خورده میآید دهان باز کند و شکایت کند و تذکر دهد... زن بیخیال درونم سریع دستش را میگیرد که ولش کن! حالا که گذشت! کی یادش میمونه؟ ماهو نگاه کن که چه قشنگه امشب...
وقتی از حرف مادرشوهرم ناراحت شدهام و زن غرغروی درونم آماده است که به محض برگشتن شوهرش سر دردودل را باز کند، زن بیخیال درونم جلو میآید که بیخیال! چرا اوقات خودمونو تلخ کنیم؟ الکی شبت خراب میشه. کی این حرفا تاثیری داشته؟ حالا که گذشت. یه چایی خوشرنگ واسه شوهرت بریز بشینیم با هم فیلم ببینیم...
وقتی غذای مهمانیم خراب شده، کادوی دوستم را فراموش کردم، امتحانم را خراب کردم، یکی از ظرفهای قشنگم را شکستهام، دیروز دوساعت تمام آشپزخانه را شستم وحالا چاهش زده بالا...
توی تمام این موقعیتها تا زن غرغرو شروع میکند به آه و ناله، زن بیخیال سر و کلهاش پیدا میشود. اول یک چشمک زیرکانه میزند و بعد توی گوشم زمزمه میکند زن خوب زن بیخیال است! الکی اوقات خودت و شوهرترو تلخ نکن. هیچی ارزششو نداره. همه اینا میگذره...
خیلی فکر کردم که به جای این تیتر جمله دیگری بگذارم. خیلی با خودم کلنجار رفتم که اینقدر مطلق و بدون شرط حرف نزنم اما نشد. تیتر بالا جملهای است که من در هفته بارها سر اتفاقات مختلف با خودم تکرار میکنم و آنقدر توی ذهنم جاافتاده که نتوانم با جمله معقولتری عوضش کنم.
الآن که چندین سال از زندگی مشترکم گذشته دیگر نه ذوق و شوق چشم بسته آن اوایل را دارم و نه گیجی و درماندگی سالهای بعدش را، انگار بعد همه آن فراز و نشیبها به پختگی و سکونی رسیدهام که نگاهم را نسبت به خیلی چیزها عوض کرده، مثل تعریف زن خوب!
حالا یکی از مهمترین توصیههایم به دوستان تازه متاهل و یکی از شاخصههای مهم زن محبوب در نگاهم همین بیخیال بودن است. همین بیخیال بودن عحیب و غریب و سوال برانگیز.
بیخیال بودن یعنی زندگی را باید ساده گرفت. از سر تلخیها و خوشیها و آسان و سختش راحت گذشت. نباید هی گیر کرد و گیر داد. بزرگ کردن مسائل پیش پا افتاده (وقتی بیشتر مسائل پیرامون ما پیش پا افتادهاند) یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که ضررش پیشتر و بیشتر از هرکسی به خودمان میرسد. آدمهایی که زندگی را ساده میگیرند هم خودشان روزهای شادتری را سپری میکنند هم اطرافیانشان از بودن با آنها حس خوشبختی بیشتری دارند.
دیر یا زود به این نتیجه میرسیم که نمیشود همه چیز، همه کس ایده آل ما باشد. نمیشود اختلاف نظر نباشد، اشتباه نباشد، و آدمهایی که به این نتیجه میرسند آدمهای خوشبختتری هستند. آدمهایی که ساده میگیرند و ساده میگذرند. هیچ چیز را بزرگ نمیکنند. بلدند زود فراموش کنند و ذهنشان را از یک موضوع اعصاب خردکن خیلی سریع معطوف چیز دیگری میکنند.
مردها عاشق این زنها هستند!
زنهایی که غر نمیزنند.
زنهایی که بیشتر اوقات راضیاند. برق خوشحالی توی چشمهایشان میدرخشد. روزی پنح بار لب برنمیچینند و رو بر نمیگردانند.
بیبهانه شادند. سرخوشند.
زنهایی که به سختی میتوان آنها را عصبانی یا ناراحت کرد.
این زنها پناهگاه همسرشان هستند. همانهایی که وقتی مرد به چهرهشان نگاه میکند غم عالم از دلش میرود.
شما چنین زنهایی سراغ دارید؟ چقدر نسلشان نایاب شده...
زنهای امروز انگار دنبال بهانه برای خودخوری میگردند. از همه چیز ناراضی اند