eitaa logo
داستان زیبا
168 دنبال‌کننده
163 عکس
222 ویدیو
52 فایل
داستان زیبا داستان های معصومین داستان های کوتاه داستان های مستند و علما وشهدا و .. کانال دیگر ما:قرآن وسنت، @ghoranvasonat کانال روانشناسی @ravan110
مشاهده در ایتا
دانلود
💠گنج حکمت 😃بهترین روز شادی انسان چه روزی است؟ مرد نیکوکاری در حال نشاط و خوشحالی خدمت امام جواد علیه السلام رسید. حضرت فرمود: چه خبر است که این چنین مسرور و خوشحالی؟ آن مرد عرض کرد: فرزند رسول خدا! از پدر شما شنیدم که می فرمود: بهترین روز شادی انسان روزی است که خداوند توفیق انجام کارهای نیک و خیرات و احسانات به او دهد و او را در حل مشکلات برادران دینی موفق بدارد. امروز نیازمندانی از جاهای مختلف به من مراجعه کردند و بخواست خداوند گرفتاریهایشان حل شد و نیاز ده نفر از نیازمندان را برطرف کردم، بدین جهت چنین سرور و شادی به من دست داده است. امام جواد علیه السلام فرمود: به جانم سوگند! که شایسته است چنین شاد و خوشحال باشی! به شرط این که اعمالت را ضایع نکرده و نیز در آینده باطل نکنی. سپس امام علیه السلام فرمود: 🍀يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذي‏ 🌼ای آنانکه ایمان آورده‌اید، اعمال نیک خود را با منت نهادن و اذیت کردن باطل نکنید(بقره، آيه۲۶۴) 📘 بحار ج۴۹، ص۵۵ روزی که دلی را به نگاهی بنوازند از عمر حساب است همان روز و دگر هیچ ✅ موسسه فرهنگی ققنوس https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
AudioCutter_مداحی_آنلاین_حکایت_امام_حسین_و_جوان_عراقی_استاد_عالی.mp3
2.19M
🎬عنایت خاص امام حسین علیه‌السلام به جوانی که خادم پدر و مادرش بود ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙نکته آیت الله العظمی جوادی آملی عید بر همه محبین اهل بیت علیهم السلام مبارک باشد.
آیه‌های دخترونه؛ عاشقانه‌های خدا برای من.pdf
28.38M
🎁هدیه کالای فرهنگی سالم 🌸🌸🌸کتاب pdf 🌸 «آیه‌های دخترونه؛ عاشقانه‌های خدا برای من» 💝 نوشته نعیمه آقانوری 🌼کالای فرهنگی سالم🌼 ╭━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╮ ╰━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╯
     ↯↯‌ داســــتــان مـعـنـــوی ↯↯ پاسخ امام زمان عج به علامه بحرالعلوم در مورد "علت این همه پاداش برای گریه بر امام حسین علیه‌السلام 🍃علامه بحرالعلوم ره به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر امام حسين علیه‌السلام گناهان را می‌آمرزد، فكر می‌كرد. همان وقت متوجه شد كه شخص عربی كه سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـيد و سلام كرد. بعد پرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته‌ای و در چه انديشه‌ای؟ اگر مساله علمی است بفرمائيد شايد من هم اهل باشم؟ 🍃سید بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر می‌كنم كه چطور می‌شود خدای تعالی اين همه ثواب به زائريـن و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء علیه‌السلام می‌دهد، ◽️مثلا در هرقدمی كه در راه زيارت بـرمی‌دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته می‌شود... ◽️و برای يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده می‌شود؟! آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن ! من برای شما مثالی می‌آورم تا مشكل حل شود: ⚡️سلـطانی بـه همراه درباريان خود به شكار می‌رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سـخـتی فوق العاده‌ای افتاد و بسيار گرسنه شد. خيمه ای را ديد و وارد آن خيمه شد. در آن سياه چـادر، پيرزنی را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه بز شيرده‌ای داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگی خود را می‌گرداندند. وقتی سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولی بخاطر پذيرايی از مهمان، آن بز را سر بريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگری برای پذيرايی نداشتند. سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طوری كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را برای اطرافيان نقل كرد. و از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازی پيرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملی بايد انجام بدهم؟ یكی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد. ديگری كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهيد. يكی ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد. سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام. چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند. من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود. بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سيدالشهداء علیه‌السلام هر چه از مال و منال و اهـل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد، پس اگر خداوند بـه زائرين و گريه‌كنندگانش آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون خدا كه خدائيش را نمی‌تواند به سيدالشهداء علیه‌السلام بدهد، پس هر كاری كه می‌تواند، انجام می‌دهد، يعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودش، به زوار و گریه‌كنندگان آن حضرت، درجاتی عنايت می‌كند. در عين حال اينها را جزای كامل برای فداكاری آن حضرت نمی‌داند... چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد... 📗کمال الدين، صفحه۱۱۹،۹ 🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
هدایت شده از قرآن وسنت
پیشوای صادق.pdf
10.99M
📚 دانلود pdf کتاب «پیشوای صادق» 🔸 این کتاب در مورد زندگانی امام صادق (سلام الله علیه) است که به صورت خلاصه و با بیانی ساده و روان به آن پرداخته است. 📚کتب و مقالات حوزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 شرح حدیثی از امام صادق علیه السلام 🔹 در کلام جذاب و شیوای نابغه دهر، شهید سیدمحمدباقر صدر! ❗️ هرچقدر بیشتر مقامات و جاه دنیایی پیدا می‌کنی بیشتر تشنه می‌شوی 🌐 اینستاگرام طریق العلماء @HozeTwit
هدایت شده از قرآن وسنت
10700-FA-danesh-name-emam-sadegh.pdf
10.73M
📚 دانشنامه امام صادق علیه السلام ✏️ نویسنده: جمعی از نویسندگان 🇮🇷 ناشر: نشر دیجیتال قائمیه ⏳تاریخ نشر: نامشخص 📄 تعداد صفحات: ۹۹۹ 📣 زبان: فارسی 🔆 توضیح: دانشنامه امام صادق علیه السلام برگرفته از احادیث آن حضرت بوده که طبق حروف الفبا تنظیم شده است. #️⃣ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ تسنیم نشر دهید
امام صادق (ع) با گروهي از ياران، در سفر حج، در نقطه اي از سرزمين منا نشسته و مشغول تناول انگور بودند که سائلي آمد و کمک خواست. امام ع مقداري انگور برداشت و خواست به سائل بدهد، اما او قبول نکرد و گفت: «به من پول بدهيد.» امام (ع) ديگر به او چيزي نداد و فرمودند: «خداوند وسعت رزقت دهد.» آن سائل رفت و طولي نکشيد که سائل ديگري آمد و کمک خواست و امام (ع) کمی‌انگور به او داد. سائل انگور را گرفت و گفت: «سپاس خداوند عالم را که به من روزي رساند.» امام (ع)با شنيدن اين جمله، هر دو مشت را پر از انگور کرد و به او داد؛ سائل براي بار دوم خدا را شکر کرد؛ در اين حال امام (ع) به يکي از همراهانش، رو کرد و فرمود: «چقدر پول همراهت هست؟» او حدود بيست درهم پول داشت که همه را به امر امام (ع) به سائل داد و براي سومين بار او شکر و سپاس پروردگار را نمود. و گفت: «سپاس منحصراً براي خداست، خدايا! همه اين نعمت ها از توست و شريکي براي تو نيست.» امام صادق (ع) بعد از شنيدن اين جمله، پيراهن خويش را از تن بدر آورد و به وي داد؛ سائل پس از حمد و سپاس خدا، جمله‌اي تشکرآميز نسبت به خود امام (ع) به زبان آورد و امام صادق (ع) ديگر چيزي به وي نداد و او رفت. ياران و اصحاب که در آنجا نشسته بودند، گفتند: «ما چنين استنباط کرديم که اگر سائل همچنان به شکر و سپاس خداوند ادامه مي داد، باز هم امام (ع)به او کمک مي کرد، ولي چون لحن خود را تغيير داد و از خود امام تمجيد و سپاسگزاري کرد، ديگر کمک ادامه نيافت.». ( الكافي ج : 4 ص : 49)اینطور اهل بیت غرق در خدا بودند و اظهار وجود نمی‌کردند. همه فعلشان فعل الهی است. ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔻کانال رسمی آیت الله ناصری 🔷@naseri_ir
خداشناسی،توحید(۳) روزی پادشاهی تصمیم گرفت به شکار برود. به دستور او بزرگان و خدمتکاران و غلامان حاضر شدند، وسایل شکار را جمع آوری کردند و به قصد شکار بیرون رفتند. و وقتی به شکارگاه رسیدند، شاه و بزرگان مشغول شکار کردن شدند. هنگام ظهر در دامنه کوه، سفره ناهار را پهن کردند. شاه و بزرگان مملکت سر سفره نشستند مرغ بزرگی را که بریان کرده بودند برای شاه آوردند، تا او خواست به مرغ دست دراز کند، شاهینی پرواز کنان از راه رسید، مرغ را به منقار گرفت و از آنجا دور شد. حاکم از این موضوع عصبانی شد و به لشکریان دستور داد که شاهین را دنبال کرده و هر طور که هست او را شکار کنند. شاهین در هوا و حاکم و لشکریان در روی زمین به حرکت درآمدند. شاهین کوه را دور زد و در نقطه ای فرود آمد. شاه و لشکریان نیز پیاده شده و به تعقیب او پرداختند. تا اینکه به نقطه ای رسیدند که می‌توانستند شاهین را ببینند. در این حال، با کمال تعجب مشاهده کردند که یک نفر دست و پا بسته روی زمین افتاده است و شاهین با منقارش مرغ را تکه تکه می‌کند و گوشت‌ها را در دهان مرد می‌گذارد. وقتی مرغ تمام شد، شاهین کنار رودخانه رفت و منقارش را پر از آب کرد و برگشت و آب را در دهان مردر یخت. حاکم و لشکریان نزد مرد رفتند و دست و پایش را باز کردند احوالش را پرسیدند. مرد گفت: «من بازرگان هستم و برای تجارت به شهری می‌رفتم. در این منطقه راهزنان به من حمله کردند و اموالم را ربودند و می‌خواستند مرا نیز به قتل برسانند. التماس کردم که مرارنکشند. بالاخره دلشان به رحم آمد ولی گفتند: «می ترسیم به آبادی بروی و محل ما را به مردم نشان بدهی و آنها را به این سو بکشانی. » بنابر این دست و پای مرا بسته و در اینجا انداختند و رفتند. روز بعد، این پرنده آمد و نانی برایم آورد. امروز نیز پرنده برایم مرغ بریان آورد، بدین ترتیب او روزی دو مرتبه از من پذیرایی می‌کرد. » . حاکم از شنیدن این سخن بازرگان منقلب شد و گفت: خداوند آنقدر بخشاینده است که بنده دست و پا بسته اش را در بیابان، تنها رها نمی کند. وای برما که از چنین خدای مهربانی غافل هستیم. » پس از آن، حاکم، حکومت را رها کرد و جزو عابدان و زاهدان روزگارش گردید. ---------- کتاب استعاذه شهید دستغیب صفحه ۲۲۳
👓 توسل آیت‌الله حق شناس به حضرت معصومه (علیهاسلام) برای مشکل مسکن! ❗️ برای حاجات کوچک پیش ما نیایید! @HozeTwit
دوست مهربان کبوترها.pdf
530.7K
🎁هدیه کالای فرهنگی سالم 🌸🌸🌸کتاب pdf 🌸 دوست مهربان کبوترها 🌸داستان هایی از از زندگی امام رضا علیه السلام برای کودکان 🌼کالای فرهنگی سالم🌼 ╭━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╮ @farsakala ╰━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹وقتی امام رضا علیه السلام باغ خودشان و زمینهای اطرافش را می بخشد 🌍 @ebratha_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥داستان زن ازغدی که در حرم امام رضا ع از دست امام رضا پول می گرفت!            نقل استاد عالی از مقام معظم رهبری
هدایت شده از قرآن وسنت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهکارهای ازامام رضاعلیه السلام برای برکت مال وزندگی وفرزندان💰💰👨‍👩‍👧‍👧👨‍👩‍👧‍👧 ═✧❁🕌 یا امام رضا(ع) 🕌❁✧═
💠 وعده بهشت به همسایه ابوبصیر ابوبصیر می گوید : یکی از اعوان و عمال سلاطین جور در همسایگی من زندگی می کرد. اموالی را از راه حرام به دست آورده بود ، منزلش مرکز فساد و عیش و نوش و لهو و رقص و غنا بود و من در مجاورت او در رنج و عذاب بودم و راه چاره ای نمی یافتم . بارها او را نصیحت کردم ولی سودی نداشت . تا این که سرانجام روزی زیاد اصرار کردم تا شاید برگردد ، به من گفت : فلانی ! من اسیر و گرفتار شیطان شده ام ، به عیش و نوش و گناه عادت کرده ام و نمی توانم ترک کنم . بیمارم ولی نمی توانم خودم را معالجه کنم . تو برای من همسایه خوبی هستی و من همسایه ای بدم . چه کنم اسیر هوا و هوسم ، و راه نجاتی نمی یابم. وقتی خدمت امام صادق (ع ) رسیدی احوال مرا بر آن حضرت عرضه بدار ، شاید برایم راه نجاتی سراغ داشته باشد . ابوبصیر می گوید : از سخن آن مرد متاءثر شدم . صبر کردم تا چندی بعد که از کوفه به قصد زیارت امام صادق (ع ) به مدینه رفتم . وقتی خدمت امام شرفیاب شدم ، احوال همسایه و سخنانش را برای آن حضرت بیان کردم فرمود : آنگاه که به کوفه برگشتی ، آن مرد به دیدن تو می آید . به او بگو : جعفر بن محمد گفت : «اخرج مما انت فیه و انا اضمن لک الجنة ؛ از گناهانت دست بردار که من بهشت را برای تو ضامن می شوم» ابوبصیر می گوید : بعد از این که کارهایم را انجام دادم به کوفه برگشتم . مردم به دیدنم می آمدند و در این میان مرد همسایه نیز به دیدنم آمد . بعد از احوال پرسی ، خواست بیرون برود ، اشاره کردم بمان با تو کاری دارم . وقتی منزل خلوت شد به او گفتم : من احوال تو را به حضرت صادق (ع ) عرض کردم . فرمود : وقتی به کوفه برگشتی سلام مرا به او برسان و بگو که تو از گناه دست بردار و من بهشت را برایت تضمین می کنم . پیام کوتاه امام آنچنان بر قلب آن مرد نشست که شروع به گریه کرد . بعد از آن ، به من گفت : فلانی ! تو را به خدا سوگند جعفر بن محمد چنین گفت ؟ من قسم خوردم که پیام مذکور عین سخن امام است. گفت : همین سخن مرا کافی است. این را بگفت و از منزل بیرون رفت. تا چند روز دیگر از او خبری نداشتم . روزی برایم پیغام فرستاد که به نزد من بیا با تو کاری دارم . دعوتش را اجابت کردم و به در خانه اش رفتم از پشت در مرا صدا زد و گفت : ای ابابصیر ! تمام اموال حرامی را که به دست آورده بودم به صاحبانش رد کردم حتی لباسهایم را نیز دادم و الآن برهنه و عریان پشت در هستم . ای ابابصیر ! من به دستور امام صادق (ع ) عمل کردم و از تمام گناهان دست کشیدم. ابوبصیر می گوید : از توبه و دگرگونی مرد همسایه خشنود شدم و از تأثیر کلام امام به شگفتی افتادم ، به منزل باز گشته ، مقداری لباس و غذا تهیه کردم و برایش بردم چندی بعد باز مرا خواست ، به منزلش رفتم دیدم بیمار و علیل است . تا مدتی بیمار بود و من مدتی او را عیادت و احوال پرسی و پرستاری می کردم ، ولی معالجات سودی نداشت. تا این که روزی حالش بسیار بد شد و به حالت احتضار در آمد . بر بالینش نشسته بودم و او در حال جان دادن بود . ناگاه به هوش آمد و گفت : ای ابوبصیر ! امام جعفر صادق (ع ) به وعده اش وفا کرد . این را گفت و دنیا را وداع نمود. بعد از چندی به سفر حج مشرف شدم و خدمت امام صادق (ع ) رسیدم یک پایم در دالان و پای دیگرم در صحن خانه بود که امام صادق (ع ) فرمود : ای ابوبصیر ! ما درباره همسایه تو ، به وعده خودمان وفا کردیم و بهشت را که برایش ضامن شده بودیم، دادیم!! ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
هدایت شده از قرآن وسنت
پرتوی از فضائل امیرالمومنین علیه السلام.pdf
2.53M
۱۱۰ حدیث از کتب اهل سنت " آیت الله صافی گلپایگانی "
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺راه حاجت گرفتن از امام رضا(ع) 🔹بیان تجربه ی زیبا آیت الله مجتهدی (ره) از توسل به حضرت رضا علیه السلام و گرفتن حاجت از حضرت ┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅
هدایت شده از قرآن وسنت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 زیارت امام حسین علیه السلام 👈 شما به زیارت امام حسین (ع) دعوت شده اید... 🕊 نیت کنید ✨بسم الله... 👣🌟وارد صحن نورانی میشویم با زمزمه السلام علیک یا ابا عبدالله... ✨التماس دعا 🌺زیارت امام حسین علیه السلام باذکر پنج صلوات جهت تعجیل فرج امام زمانمون مهدی فاطمه عج الله تعالی فرجه الشریف🌷🌷🌷🌷🌷
هدایت شده از قرآن وسنت
اسرار فضل ابن شاذان از امام رضا علیه السلام.pdf
20.1M
📗اسرار فضل بن شاذان از امام رضا علیه السلام 📝مولف: فضل بن شاذان نیشابوری/ با توضیح و بیان علامه مجلسی رضوان الله علیهما تعداد صفحات:۱۴۹ زبان:فارسی 🔹توضیح: کتاب حاضر برگردانی از کتاب «علل ابن شاذان» است. «فضل بن شاذان نیشابوری» در جلسات متعددی خدمت امام هشتم حضرت علی بن موسی‌الرضا علیه السلام حاضر می‌شد و اسرار و منافع و علت بسیاری از اعتقادات و احکام دین را از ایشان سؤال می‌کرد. این کتاب مجموعه نفیسی است که او از مطالب این جلسات گردآوری کرده و در اختیار مسلمانان و شیعیان قرارداده است. یکی از دلایل اعتبار این مجموعه، شخصیت والا و جایگاه علمی و معنوی «فضل بن شاذان» در میان شیعیان و ائمه اطهار است. لینک دانلود مستقیم 🌷هزینه دانلود: صلوات
هدایت شده از قرآن وسنت
🌿الگوبرداری از شھـــــدا از سردار شهید همدانی پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه⁉️ گفت: «تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠سال مجاهدت بالاتره، بروم یک گوشه‌ای از این مملکت تو یک مسجدی🕌 تو یک پایگاه برای بچه‌های نوجوان و جوان انجام بدم و برای ‌ عجل الله تعالی فرجه الشریف آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم، کاری که تاحدودی کردیم و آن دنیا باید ....!!! 🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️این پیرمرد با آیت الله بهلول طی الارض کرده . ببینین لطفا حال دلتون عوض شد چشماتون بارونی شد مارو هم دعا کنین...
هدایت شده از قرآن وسنت