eitaa logo
داستان مدرسه
677 دنبال‌کننده
684 عکس
406 ویدیو
172 فایل
جملات ادبی خاطرات مدرسه داستانهای مرتبط با مدرسه خلاصه عضو شو😉
مشاهده در ایتا
دانلود
35.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
📜 شب رو تا صبح داشتم با خودم فکر میکردم خدایا چیکار کنم ،نمیشه که این دختر رو با این وضعش رهاش کرد ،برای همین تصمیم گرفتم هرجور شده برم به پدر مادرش بگم ،به هرحال پدر مادر با من زن داداش فرق داره ،اونشب اونقدر به خاطر الهام توی فکر بودم که احساس میکردم شکمم دوباره درد گرفته ،صبح به سختی رفتم توی اتاق آمنه و بهش گفتم قسم قرآن بهت میدم راز دار باشی و دلسوزی کنی..وقتی از سر تا پیاز الهام رو براش تعریف کردم حالش بد شد و‌گفت میتونم یکم دارو بهش بدم تموم بشه قضیه ،ولی از اخرتش میترسم ،اگه اون بچه جون داشته باشه من نمیتونم کاری کنم حبیبه تو خودت بچه تو شکمته میفهمی..گفتم پس راه چاره چیه ؟امنه بهم گفت فقط تو خودت رو به ندونستن بزن که اگه اعظم یا حسین بفهمن میدونستی و چیزی بهشون نگفتی آبروی خودت رو میبرن مرتضی رو شیر میکنن طلاقت میدن و تمام..من خودم میرم به حسین میگم...فقط تو الهام رو ببر توی اتاقت نمیدپنم واکنش حسین چی باشه..آمنه چادرش رو سرش کرد و رفت. مغازه ی حسین..به ساعت نکشید که صدای درو شنیدم با مشت و لگد به در میکوبن صدای خشک حسین تبدیل شده بوده به عصبانیت و هوار میکشید..درو با لگد باز کرد و داد میزد الهام کجایی خونت پای خودته دختره..اعظم از توی اتاق بیرون اومد و با نگرانی میپرسید چی شده ..الهام رو دیدم که کنج اتاق زانو زد و شروع کرد به گریه کردن ،بهش گفتم آروم باش باید مطلع میشدن ،این آخر دنیا نیست صبر کن ..ولی الهام ۱۵یا۱۴ساله بچه تر از این حرفا بود که بدونه آخر دنیا نیست یعنی چی..بی اینکه در اتاقم زده بشه حسین پرید تو اتاق و اینقدر به الهام مشت و لگد میزد و میگقت اون حر و می توی شکمت رو من میکشم ،تو رو هم میکشم اون پسر بی همه چیزو هم میکشم..الهام داشت زیر دست و پای حسین له میشد که آمنه خودش رو انداخت وسط بلکه الهام نجات پیدا کنه ولی آمنه هم از لگد های حسین بی نصیب نموند و هوار میکشید شما دوتا زن خرفت پس توی این خونه چکاره اید که دختره باید حامله بشه و من الان بدونم..توی خونمون شور محشری به پا بود..قیامت رو داشتم با چشم هام میدیدم ،ولی الهام گناهی نداشت اون بچه بود گول خورده بود نادون بود‌.اینکه بچه ی توی خونه هرخطایی بکنه تقصیر مادره چون اون نگهبان خونه است وگرنه مرد که بیرونه نمیدونه تو خونه داره چی میگذره..ولی متاسفانه اعظم از چنین مدیریتی برخوردار نبود و فقط به فکر طلای دورش بود و لباس و قلیونش همین...از ترسی که بهم وارد شده بود یهو یه دردی کل وجودمو گرفت،رفتم الهام رو از زیر پای حسین بکشم بیرون که پای حسین اومد توی پهلوم و یهو بین پاهام خیس شد و کسیه ی آبم‌پاره شد..دردی که تموم وجودمو گرفت باعث شد تنها صدایی که ازم در بیاد اسم آمنه باشه..اسم آمنه رو صدا زدم و گفتم‌به دادم برس بچه ام..از صبح ساعت ده درد پشت درد داشتم و قابله اومد ،توی اون لحظات فقط حضرت فاطمه رو صدا میزدم و میگفتم خودت به الهام کمک کن...نذار بی آبرو بشه،نذار رسوا بشه..زور میزدم و به خاطر الهام اشک میریختم..دو سه بار دیدم الهام از پشت پنجره داره نگام میکنه ترس رو تو چشماش میدیدم..صدای آمنه میومد که برای مرتضی زنگ زده بود..دوهفته زودتر بچه داشت به دنیا میومد...ساعت۹شب بالاخره فارغ شدم از درد و بیهوش افتادم..دم دم های صبح‌بود که با صدای شیون و زاری بیدار شدم... ترس برم داشت و به جای بچه نگاه کردم صدای شیون و زاری که شنیدم تنها فکری که اومد تو سرم این بود که بچه ام مرده به دنیا اومده.... دنیا رو سرم خراب شد فورا به جای خالی بچه نگاه کردم دیدم نیست ....آنقدر حالم بد شد که همه ی محتویات معده ام داست حجوم میاورد توی دهنم..آمنه رو پی در پی صدا میزدم ولی صدای گریه ها بیشتر بود که یهو زهرا اومد داخل و گفت زن داداش چشیده چی میخای از مادرم...چشمای زهرا پر از اشک بود گفتم برو به امنه بگو بیاد بچه ام نیست کجاست؟؟هق هق زد و گفت پبش مادره داره میشورتش..گفتم بعنی بچه ام زنده است ها؟؟؟گفت آره زن داداش گفتم پس صدای شیون و زاری برای چیه ...زهرا تنش میلرزید و اشک میریخت ،میون هق هق هاش گفت ...زن داداش ،الهام دیگه بینمون نیست....با این حرفش یه شوک بزرگ بهم وارد شد گفتم چیییی؟؟؟ یعنی چی الهام نیست زهرا درست حرف بزن و میزدم به صورتم ،گفت زن داداش الهام نصفه شب میره توی حموم درو از رو خودش میبنده و خودشو آتیش میزنه....بی هوا گفتم یا حضرت ابالفضل....و شروع کردم به گریه کردن...هربار نگاه ترسیده ی الهام رو یادم میومد از جیگرم آتیش میومد،دختری که تنها امیدش من بودم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
4_5861528158762700506.mp3
4.97M
🦋 پادکست 🌱 کارهای قبل خواب، روز بعدت رو تحت تاثیر قرار می‌دهند، چون مستقیما روی خوابت تاثیر می‌گذارند. چند روش برای بالا بردن کیفیت خواب و سرحال بیدار شدن در روز بعد... 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
06-48-LAWS-AVAYeBUF-Wordpress-Com (2).mp3
17.88M
فصل ششم قسمت دوم 🦋 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
4_5868493766788133765.mp3
22.75M
کتاب صوتی💑 💓 قسمت پانزدهم💕 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
4_5884080160155633340.mp3
7.65M
📖کتاب صوتی🎙 💎💵 سیزدهم قسمت دوم 🤍 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
4_6005660427923490287.mp3
5.18M
📚 قسمت-۱۱ ✍🏾نويسنده:جو ويتالى و دكتر ايهاليا كالاهولن گوينده:طيبه نجفى 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
4_5814690827435247362.MP3
6.84M
🦋کتاب صوتی🦋 قسمت هفدهم 🕊 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
4_5882121740968006183.mp3
5.83M
پادکست🌱 پیشنهاد میکنم حتما گوش بدین 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
P13 The 5am Club[@BUTbook]Robin Sharma.mp3
27.9M
کتاب صوتی 👇 🦋قسمت سیزدهم بخش اول🕊 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
معرفی کتاب 💵شاه کلید ثروت🔮 نویسنده در این کتاب به شرح مواردی پرداخته است که در رسیدن او به ثروت نقش اساسی داشته‌­اند. او سعی در آشکار ساختن مفهوم ثروت‌های واقعی در زندگی دارد، ثروت‌های ناملموسی که به عنوان اصلی‌­ترین ثروت‌ها محسوب می‌­شوند و تنها با کشف آن‌ها خوشبختی واقعی معنا پیدا می‌­کند. همچنین، از کسانی نام برده که او را در رسیدن به هدفش کمک نموده‌­اند. 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
شاه کلید ثروت.pdf
29.1M
📖🌱〰 🔖| ✍🏼| • در کتاب شاه کلید ثروت، به بیان 12 ثروت زندگی مانند عشق، سلامتی، دوست و... می‌پردازد و اصول دستیابی به ثروت و پولدار شدن را با بیانی جذاب و کاربردی به شما آموزش می‌دهد. 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh