امیرالمؤمنین عليه السلام:
برنامه ريزى درست، دارایی اندک را افزايش مى دهد؛ و برنامه ريزى نادرست، ثروت بسيار را نابود مى كند.
حُسنُ التَّدبيرِ يُنمي قَليلَ المالِ، وسوءُ التَّدبيرِ يُفني كَثيرَهُ
منبع📚: غررالحكم، حدیث 4833
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستان_کوتاه
•✾📚 @dastankoutah 📚✾•
#روایت #امیرالمومنین #ثروت #فقر #خرد #دارایی #غررالحکم
✨﷽✨
برکت دعای مادر
محمد بن علی ترمذی، از عالمان ربانی و دانشمندان عارف مسلک بود. در عرفان و طریقت، به علم بسیار اهمیت می داد؛ چنان که او را حکیم الاولیاء می خواندند.
در جوانی با دو تن از دوستانش، عزم کردند که به طلب علم روند. چاره ای جز این ندیدند که از شهر خود، هجرت کنند و به جایی روند که بازار علم و درس، در آن جا گرم تر است.
محمد، به خانه آمد و عزم خود را به مادر خبر داد. مادرش غمگین شد و گفت: ای جان مادر! من ضعیفم و بی کس و تو حامی من هستی؛ اگر بروی، من چگونه روزگار خود را بگذرانم. مرا به که می سپاری؟ آیا روا می داری که مادرت تنها و عاجز بماند و تو دانشمند شوی؟ از این سخن مادر، دردی به دل او فرود آمد. ترک سفر کرد و آن دو رفیق، به طلب علم از شهر بیرون رفتند.
مدتی گذشت و محمد همچنان حسرت می خورد و آه می کشید. روزی در گورستان شهر نشسته بود و زار می گریست و می گفت: من این جا بی کار و جاهل ماندم و دوستان من به طلب علم رفتند. وقتی باز آیند، آنان عالم اند و من هنوز جاهل. ناگاه پیری نورانی بیامد و گفت: ای پسر! چرا گریانی؟ محمد، حال خود را باز گفت.
پیر گفت: خواهی که تو را هر روز درسی گویم تا به زودی از ایشان در گذری و عالم تر از دوستانت شوی؟ گفت: آری، می خواهم. پس هر روز، درسی می گفت تا سه سال گذشت. بعد از آن معلوم شد که آن پیر نورانی، خضر (ع) بوده و این نعمت و توفیق، به برکت رضا و دعای مادر یافته است.
منبع📚: تذكرة الاولياء، عطار نیشابوری
┈┈┈••✾🌿🌺🌿✾••┈┈┈
#داستان_کوتاه
•✾📚 @dastankoutah 📚✾•
#داستان #داستانک #داستان_کوتاه #داستان_آموزنده #آموزنده #اخلاقی #تربیتی #دعای_مادر #مادر #تذكرة_الاولياء #عطار_نیشابوری #محمد_بن_علی_ترمذی
✨﷽✨
بهترین خلق
( شیخ صدوق نقل کرده:)
ابوذر رحمه الله از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) شنيد كه مى فرمود:
اسرافيل بر جبرائيل مباهات كرد و گفت:
من از تو بهتر هستم!!
جبرائيل گفت:
چگونه و به چه دليل تو از من بهترى؟
گفت: به خاطر اينكه من يكى از هشت فرشته اى هستم كه عرش الهى را بدوش دارند،
و من مأمور دميدن در صور هستم،
و من نزديكترين فرشته به درگاه ربوبى ام.
جبرئيل گفت: من از تو بهترم!!
اسرافيل گفت:
چگونه و به چه علّت تو از من بهترى؟
جبرائیل گفت:
به خاطر اينكه من امين پروردگار بر وحى،
و فرستاده او بسوى انبياء و رسولانم،
امر خسوف (ماه گرفتگى)
و غرق كردن اشياء به دست من است،
و خداوند امّتهائى را كه بخواهد هلاك كند به دست من هلاك ونابود مى كند.
بعد اين دو [فرشته] نزاع خود را به پيشگاه الهى عرضه داشتند،خداوند به آنها خطاب كرد و فرمود:
ساكت باشيد و مباهات نكنيد،
به عزّت و جلالم قسم كسانی را آفريده ام
كه از شما بهتر هستند...
عرض كردند:
آيا مخلوقى بهتر از ما آفريده اى در حاليكه ما از نور آفريده شده ايم؟
فرمود: بلى، آنگاه به حجاب، قدرت فرمان داد كه ظاهر شود، وقتى آشكار شد ديدند كه بر ساق عرش نوشته شده است:
لا إله إلّا اللَّه،"
محمّد رسول اللَّه،"
وعليّ وفاطمة،"
والحسن والحسين،"خير خلق اللَّه.
جبرئيل عرض كرد: يا ربّ!
أسألك بحقّهم عليك أن تجعلني خادمهم!
«خداوندا ! ازتو درخواست مى كنم بحقّ اين بزرگواران كه مرا خدمتگزار ايشان قرار دهى»،
و خداوند آن را پذيرفت، پس جبرئيل از اهل بيت قرار گرفت و او خادم و خدمتگزار ما مى باشد.
منبع📚: ارشادالقلوب،دیلمی، ج2، ص295 ؛ مدینه المعاجز،سید هاشم بحرانی ج2، ص394
هُمْ فاطِمَةُ وَ اَبوها وَبَعلُها وَبَنوها...
┈┈┈••✾🌿🌺🌿✾••┈┈┈
#داستان_کوتاه
•✾📚 @dastankoutah 📚✾•
#داستان #داستانک #داستان_کوتاه #داستان_آموزنده #آموزنده #روایی #اهل_بیت #پنج_تن #جبرئیل #جبرییل #اسرافیل #خداوند
#ارشاد_القلوب #مدینة_المعاجز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیگر آن خندۀ زیبا به لب مولا نیست
همه هستند ولی هیچ كسی زهرا نیست
قطرۀ اشك علی تا به ته چاه رسید
چاه فهمید كسی همچو علی تنها نیست
◼️ شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها تسلیت باد
طراحی فوق العاده از خانم فاطمه عبادی
┈••✾◾️◼️⬛️◼️◾️✾•┈
•✾▪ @dastankoutah▪️ ✾•
#مداحی #نوحه #شهادت #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) حضرت #فاطمه (سلام الله علیها)
﷽
شمع با برکت
مادرم به تلاوت قرآن مجيد علاقه زيادى داشت و غالبا در شبانه روز هفت جزء تلاوت مى نمود و شبهاى ماه رمضان را نمى خوابيد و مشغول تلاوت قرآن و دعا و نماز بود.
شبى در شمعدان به مقدار يك بند انگشت شمع باقيمانده بود و ما مى توانستيم در خارج از منزل شمع بیاوریم، ولی چون از طرف حكومت قدغن شده بود كه كسى نبايد از خانه اش خارج شود و اگر كسى را در كوچه وذبازار مى ديدند او را به زندان مى بردند و جريمه مى كردند ، مادرم به روشنایى همان مقدار از شمع مشغول تلاوت قرآن مجيد شد.
به خدا سوگند ! كه تا آخر شب كه مادرم قرآن و دعا مى خواند شمع تمام نشد و از نمازش كه فارغ شد مشغول سحرى خوردن شديم باز تمام نشد.
همين كه صداى اذان صبح بلند گرديد رو به خاموشى رفت و تمام شد و خلاصه يك بند انگشت شمع به مقدار نه ساعت براى ما به بركت مادرم روشنايى داد.
منبع 📚: داستانهای شگفت، آیت الله دستغیب
┈••✾◾️◼️⬛️◼️◾️✾•┈
•✾▪ @dastankoutah▪️ ✾•
#داستان #داستانک #داستان_کوتاه #داستان_آموزنده #آموزنده #اخلاقی #شگفت #شمع #برکت_عبادت #برکت #قرآن #عبادت
﷽
فقیر
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند . آن ها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند .
در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسرش پرسید : نظرت در مورد مسافرت مان چه بود ؟
پسر پاسخ داد : عالی بود پدر !....
پدر پرسید : آیا به زندگی آن ها توجه کردی ؟
پسر پاسخ داد: فکر می کنم !
پدر پرسید : چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت : فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن ها چهار تا . ما در حیاط مان فانوس های تزئینی داریم و آن ها ستارگان را دارند . حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آن ها بی انتهاست ! آنها هر چند،نان کمی دارند ولی بدون نگرانی میخورند! نگران دزد نیستند! راحتتر میبخشند! هدیه هرچه دارند میدهند! و ...
در پایان حرف های پسر ، زبان مرد بند آمده بود . پسر اضافه کرد : متشکرم پدر که به من نشان دادی ما واقعأ چقدر فقیر هستیم!
┈••✾◾️◼️⬛️◼️◾️✾•┈
•✾▪ @dastankoutah▪️ ✾•
#داستان #داستانک #داستان_کوتاه #داستان_آموزنده #آموزنده #فقر #ثروت #فقیر #ثروتمند #پولدار #دیدگاه
﷽
سنگ، ثروت و امید
در زمانهای گذشته پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای اینکه عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد.
بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند بسیاری هم غرولند می کردند که این چه شهری است که نظم ندارد حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و...
نزدیک غروب یک روستایی که پشتش بار میوه بود نزدیک سنگ شد و با هر زحمتی که بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد ناگهان کیسه ای دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود کیسه را باز کرد داخل ان سکه های طلا و یک یاداشت پیدا کرد که در آن نوشته بود: هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد به شرط امید
┈••✾◾️◼️⬛️◼️◾️✾•┈
•✾▪ @dastankoutah▪️ ✾•
#داستان #داستانک #داستان_کوتاه #داستان_آموزنده #آموزنده #امید #ثروت #اجتماعی #پادشاه #روستایی #سنگ #تربیتی
﷽
️امام صــادق (علیه السلام):
هر کس شب را با گفتن تسبيحات حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بخوابد، ازشمار مردان و زنانى است که بسيار ياد خدا مى ڪننـد.
منبع📚: بحارالأنوار، ج۸۷، ص۱۷
در روایات دیگری از امام معصوم درباره مصداق ذکر کثیری سوال شد که در قرآن کریم به آن اشاره شده :«اُذکُرُوا اللّهَ ذِکراً کَثیراً»
و امام فرمودند: «ذکر کثیر همان تسبیح مادرمان حضرت فاطمه (علیها السلام) است.»
┈••✾◾️◼️⬛️◼️◾️✾•┈
•✾▪ @dastankoutah ▪️✾•
#روایت #تسبیحات #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) #ذکر_کثیر #امام_صادق (علیه السلام)
﷽
پیله و پروانه
شخصی تلاش پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله را تماشا می کرد. ناگهان تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد. آن شخص مصمم شد به پروانه کمک کند و با برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثه اش ضعیف و بال هایش چروکیده بودند. آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد. او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و از جثه او محافظت کند اما چنین نشد. در واقع پروانه ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد. و هرگز نتوانست با بال هایش پرواز کند. آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد.
👈گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر می کرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج می شدیم. به اندازه کافی قوی نمی شدیم و هر گز نمی توانستیم پرواز کنیم.
┈••✾◾️◼️⬛️◼️◾️✾•┈
•✾▪ @dastankoutah▪️ ✾•
#داستان #داستانک #داستان_کوتاه #داستان_آموزنده #آموزنده #اموزنده #آموزنده #پیله #پروانه #مشکلات #تلاش #انگیزه
﷽
کتاب مصحف
روزى عدّه اى از اصحاب و افرادى که در مجلس امام جعفر صادق علیه السلام حضور داشتند، پیرامون کتاب جَفر، جامعه و مُصحَف سؤالاتى را مطرح کردند و حضرت درباره کتاب مصحف چنین اظهار داشت :
چون خداوند متعال ، حضرت رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله را قبض روح کرد و رحلت نمود، غم و اندوه سختى بر فاطمه مرضیّه علیها السلام روى آورد پس خداى منّان جهت تسّلاى آن بزرگوار فرشته اى را ماءمور نمود تا با وى هم سخن و هم راز گردد.
مدّتى به این منوال گذشت ، تا آن که روزى این موضوع را با همسر خود امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام در میان نهاد که فرشته اى نزد من مى آید و با من حدیث مى گوید و مونس من گشته است .
امام علىّ علیه السلام اظهار داشت : هرگاه متوجّه صداى او شدى و احساس نمودى که آمده است مرا آگاه کن.
پس از آن ، هر زمان که فرشته بر حضرت زهراء علیها السلام وارد مى شد، همسر خود، علىّ علیه السلام را خبر مى نمود.
و حضرت علىّ علیه السلام نیز تمامى آنچه را که گفته مى شد مى نوشت ، تا آن که یک کتاب کامل و جامع شد و به نام مُصحَف حضرت فاطمه زهراء علیها السلام تدوین و ثبت گردید.
و تمام علوم و آنچه که انسان ها در تمام دوران ها نیازمند آن باشند در آن مصحف شریف موجود است.
و سپس امام جعفر صادق علیه السلام افزود: کتاب مصحف و نیز جامعه و جفر أبیض و جفر أحمر، همه آن ها نزد ما اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام موجود مى باشد.
منبع 📚: اصول کافى، ج 1، ص 240، حکمت 2 و 3 و 5.
┈••✾◾️◼️⬛️◼️◾️✾•┈
•✾▪ @dastankoutah▪️ ✾•
#داستان #داستانک #داستان_کوتاه #داستان_آموزنده #آموزنده #روایی #روایت #مصحف #مذهبی #مصحف_فاطمه (علیها سلام) #امام_صادق (علیه السلام) #جفر #جامعه
﷽
حضرت لقمان كه معاصر حضرت داوود بود، در ابتداي كارش بنده يكي از مماليك بني اسرائيل بود.
روزي مالكش آن جناب را به ذبح گوسفندي امر فرمود و گفت: بهترين اعضايش را برايم بياور .
لقمان گوسفندي كشت و دل و زبانش را بنزد خواجه و مالك خود آورد. پس از چند روز ديگر خواجه اش گفت: گوسفندي ذبح كن و بدترين اجزايش را بياور.
لقمان گوسفند كشت و دل و زبانش را بنزد خواجه و مالك خود آورد.
خواجه گفت: به حسب ظاهر اين دو نقيض يكديگرند !!
لقمان فرمود: اگر دل و زبان با يكديگر موافقت كنند بهترين اعضاء هستند، اگر مخالفت كنند بدترين اجزاست. خواجه را از اين سخن پسنديده افتاد و او را از بندگي آزاد كرد.
منبع 📚: طرائق الحقائق ج 1 ص 336
┈••✾◾️◼️⬛️◼️◾️✾•┈
•✾▪ @dastankoutah▪️ ✾•
#داستان #داستانک #داستان_کوتاه #داستان_آموزنده #آموزنده #لقمان #پند #حکمت #زبان #بهترین_عضو #بدترین_عضو #ذبح_گوسفند
﷽
فدا شدن سگی برای صاحبش
مرحوم حاج شيخ سهام الدين مزبور نقل كرد از پدرش و آن مرحوم از جدش كه مرحوم حسينعلى ميرزا فرمانفرما در كنار دريا برهنه شد كه در دريا شنا كند ، سگى كه داشت مانعش مى شود ، فرمانفرما به سگ اعتنايى نمى كند و آماده رفتن در آب مى شود ، آن لحظه كه مى خواسته خود را در آب بيندازد و سگ که مى بيند جلوگيرى كردنش فايده ندارد و الان صاحبش داخل آب مى رود ، ناچار خود را در نقطه معينى از دريا پرتاب مى كند ، ناگاه حيوان بزرگى او را مى بلعد .
فرمانفرما مى فهمد دلیل جلوگيرى كردن سگ چه بود و چگونه خودش را فداى صاحبش كرده است ، از رفتن به آب منصرف مى شود و از كار سگ حيران و سخت ناراحت و گريان مى گردد.
منبع 📚: داستانهای شگفت، آیت الله دستغیب
┈••✾◾️◼️⬛️◼️◾️✾•┈
•✾▪ @dastankoutah▪️ ✾•
#داستان #داستانک #داستان_کوتاه #داستان_آموزنده #آموزنده #شگفت #دستغیب #سگ #فداکاری #دریا #شنا