#کرسیهاینظریهپردازی
#سطوحفهموادراک
خانه > دانشنامه > کرسی های نظریه پردازی > سطوح فهم و ادراک
دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی
سطوح فهم و ادراک
30 دقیقه خواندن
146
سطوح فهم و ادراک
سطوح فهم و ادراک دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست
موضوع بحث
مساله بحث
پیش فرض ها
فرضیه بحث
تبیین بحث
مراحل پیدایش سطوح فهم و ادراک
روش دستيابی به سطوح فهم و ادراک
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
سطوح فهم و ادراک
مسأله بحث
«فهم و ادراک» چیست؟ چگونه حاصل میشود؟ و چگونه عمق پیدا میکند؟ (اسلاید سطوح فهم و ادراک)
پیش فرض ها
این بحث در پارادایم شبکهای صورت میپذیرد و بر اساس مبنای معرفتشناسانه آن، واقعیت ناوابسته به اراده انسان وجود دارد و قابل کشف است و کشف آن نیاز به ضوابط علمی دارد (علم = کشف روشمند واقعیت)
بر اساس مبنای هستیشناسانه پارادایم شبکهای، پدیدهها بسیط و ساده نیستند بلکه پیچیده و دارای ابعاد، سطوح، لایهها، مراتب، زوایا و حالات مختلف هستند که ایستا نیز نبوده و در حال تغییر هستند ولی این تغییر، نامحدود نیست و دارای محدوده، ساختار و قوانین ثابت است. (رئالیسم شبکهای)
فرضیه بحث
۱. «فهم»، کشف رابطههاست (دلالت تصدیقی).
۲. «فهم»، دارای سطوح پنجگانهی: فهم اولیه، فهم کاربردی، فهم تحلیلی، فهم استدلالی و نقادانه، و فهم خلاق است.
۳. تعمیق فهم، تابعی از کشف جدید در عناصر، اجزاء، سطوح، لایهها، ابعاد، مراحل و روابط بین آنها و روابط بین عناصر بیرونی مؤثر بر موضوع است.
تبیین بحث
دهخدا در كتاب لغت خود در ماده “فهم” چنين آورده است: دانستن، به دل دريافتن، تصور معنی از لفظ. در لسانالعرب در ماده “فهم” اين چنين آمده است: «الفهم، معرفتك الشيء بالقلب» (فهم، دريافت درونی از موضوعات است). در كتاب معجم فروق اللغات، در فرق علم و فهم آمده است: «الفهم، ادراك دقيق خَفِيّ» (فهم، علم به لايههای درونی اشياء است).
انسان دو گونه اطلاعات را در خود میيابد: اطلاعات تصويری، اطلاعات مفهومی. اطلاعات تصويری (يا دانش تصويری) حاصل عملكرد آيينهای ذهن است. چيزی را میبينيم و تصوير آن در ذهن نقش میبندد. اينگونه از اطلاعات، فقط زمینهساز برای فعاليتهای ديگر ذهنی هستند و به تنهايی كاربردی ندارند. اطلاعات مفهومی (يا دانشِ مفهومی) حاصل فعاليت ذهن بر دانشهای تصويری يا دانشهای مفهومی قبلی است.
اصول فعاليتها و عملكردهای ذهن، پس از ثبت اوليّه موضوع عبارتند از:
۱. مقايسه (دو تصوير يا دو مفهوم با هم مقايسه میشوند و نتيجه گرفته میشود كه اين دو با هم مشابه يا مغاير هستند و نقاط تشابه و يا تغاير آنها مشخص میشود.)
۲. تجزيه (يك تصوير يا يك مفهوم به اجزاء تشكيل دهندهاش تجزيه میشود و هر جزء آن تصوير يا مفهوم جديدی را ايجاد میكند.)
۳. تركيب (چند تصوير يا مفهوم در كنار يكديگر قرار میگيرند و با تكمیل يكديگر، تصوير يا مفهومی جديد را ايجاد میكنند.)
۴. انتزاع (يك تصوير يا مفهوم از ارتباطاتی كه با ديگر موضوعات دارد جدا میشود و از زاويه ديد جديد و با جايگاه جديدی مورد نظر قرار میگيرد.)
مثلاً وقتی حكم كلّی صادر میكنيم كه هر انسانی قدرت تفكّر دارد، ارتباط تصوير ذهنی انسان را از عالم مادّی جدا كرده و هر گونه مشخصات مادی را از آن سلب نمودهايم كه در نتيجه مشتركات صورتها به دست میآيد امّا نه در قالب يك تصوير بلكه در قالب يك مفهوم جديد؛ ارتقاء و تعالی از تصاوير به مفاهيم، از محسوس به معقول، از جزءنگری به كلنگری). تمام فعاليتهای فوق در حقيقت يك عملكرد بيشتر نيستند: كشف رابطهها.
ذهن با مقايسه شروع میكند و به دنبال دستيابی به رابطهها است (نقاط اشتراك و نقاط اختلاف)، تجزيه میكند تا سرچشمه رابطهها، تعداد و نوع آنها را به دست آورد، با كشف يك سری از رابطهها به سوی تركيب و تجريد میرود تا تصاوير يا مفاهيم مورد نياز خود را توليد كند. “فهم” كشف روابط بين اجزاء و رابطه هر جزء با كل و رابطه هر كل با ديگر كلها است. (رابطه بين دو چيز يعنی: كمیت و كيفيت اثرگذاری و اثرپذيری بين آن دو)
به زبان هستیشناسانه، «فهم»، اتحاد روحی با لايه و مرتبهای از طيف وجودی يك شيء است.[1]
براساس هویت فهم، سطوح فهم و ادراك تابع میزان كشف ارتباطاتِ موضوع با كل هستی است (شبکه هستی).
مراحل پیدایش سطوح فهم و ادراک