#کرسیهاینظریهپردازی
#کارآمدی
خانه > دانشنامه > کرسی های نظریه پردازی > کارآمدی
دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی
کارآمدی
4 دقیقه خواندن
221
کارآمدی
کارآمدی دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست
موضوع بحث
مساله بحث
پیش فرض ها
فرضیه بحث
تبیین بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
«کارآمدی» چیست؟ چرا؟ و چگونه؟
مسأله بحث
چگونه میتوان در فضای رقابت، برتری واقعی به دست آورد؟
پیش فرض ها
فرضیه بحث
برنامهها و سيستمها، در صورتی قادر به بقاء خواهند بود كه كارآمد باشند؛ كارآمدی يعنی توازن ميان هزينهها، دستآوردها ونيازها.
برای دستیابی به کارآمدی نهایی، نیاز به ایجاد توازنی برتر از توازن رقباء است. این برتری یا با کاهش هزینه، یا افزایش کیفیت تاثیر ایجاد میشود.
تبیین بحث
“توازن” يعنی توليدِ برنامه ، نيازی را برطرف كند كه اهميت رفع اين نياز نسبت به هزينه و صرف امكاناتی كه برای توليد ميشود قابل قبول باشد. مقصود از “قابل قبول بودن” را به صورت فرمول زير ميتوان نمايش داد:
IN = ضريب اهميت نياز
EP = ميزان تاثير توليدات سيستم در رفع نياز
S = ميزان هزينه انجام شده برای توليد
ES = ضريب تاثير هزينه در رفع نيازهای با اهميتتر يا همرديف با نياز مورد نظر[1]
Β = ضريب كارآمدی رقيب Β>۰
هر نظريه برای اينكه صادق و كارآمد باشد بايد دارای شاخصههای كلانِ زير باشد:
انسجام منطقی دروني
هماهنگی با معادلات طبيعی (جريان موجود در آن همسو با جريان موجود در هستی باشد.)
سهولت در تشخيص و فهم
هزينه كم، امكانات حداقلی برای اجراء
نفع محسوس
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
يك سيستم كلان و يا نظريه جامع برای اداره زندگی جمعی برای كارآمد بودن بايد دارای شاخصههايی باشد كه برخی از آنها عبارتند از: [2]
برنامه برای آموزش و تربيت عقل فردی و جمعي
برنامه برای توليد مايحتاج
برنامه تامين سلامتي
برنامه برای گردش پول در جامعه
نحوه گردش قدرت وتصميمگيری در جامعه
امنيت فردی و جمعي
ايجاد شغل و كار
ايجاد نظام ارزشها
فرهنگسازی و در اختيار گذاشتن الگوهای فردی و جمعی (خانواده و جامعه)
وجود سازمانهای اجتماعي
سيستم بهرهوری و بهينهسازي
برنامه برای كيفيت و كميت ارتباطات در جامعه و در بينالملل
برنامه برای پيشگيری و حلوفصل اختلافات
آسانتر كردن زندگي
سرعت در دسترسی به مقصود
عدالت محسوس
برنامهريزی بلندمدت و كوتاه مدت
تعيين ايدهآلها
تعيين حداقلها
برنامه برای حركت تدريجی از حداقل به حداكثر
انعطاف در برنامهها و روشها برای موقعيتهای مختلف
تعريف معيارهای صلاحيت برای كارگزاران
مكانيسمهای اصلاحی وكنترلي
مكانيسم نظارت عمومي
انتقادپذيري
مشاركت نخبگان
ميل عموم به مشاركت
نهادهای حزبي
حركت به سوی فعاليتهای گروهي
احترام حقوق خصوصی افراد
تمامی موارد فوق نيازمند برنامهريزی كلان و خرد و تعيين استراتژيها و راهكارها هستند و در نبرد استراتژی ها و برنامهها، بهمقتضای قاعده حاكم بر محيط رقابت، استراتژيايی موفق است كه بتواند سه شاخصه زير را تامين كند:
برتری كيفي+ تنزل هزينه دستيابي [3]
نوآوری (الگوهای جديد)
پيشبينی و آينده نگري+ آيندهسازي
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
کارآمدی ، دین اقوم ، تمدن سازی ، علم دینی
پی نوشت ها:
[1] . (ضريب اهميت نياز x ميزان تاثير توليدات سيستم در رفع نياز)/ (ميزان هزينه انجام شده برای توليد x ضريب تاثير هزينه در رفع نيازهايی با اهميت بيشتر يا همرديف با نياز مورد نظر)<۱ + ضريب كارآمدی رقيب (اين فرمول از منبعی اقتباس نشده است)
[2] . اين شاخصهها علاوه بر اتكاء بر مبنای استدلالي، در نوشتجات عمومی و تخصصی نيز مطرح شدهاند. با مراجعه به نرمافزار “نمايه” و جستجوی كليّه مقالاتی كه در دهه هفتاد و ابتدای دهه هشتاد در عنوان آنها لفظ “كارآمدي” وجود دارد، با بيش از صد مقاله روبرو ميشويم كه در حيطههای مختلف به بررسی علل و عوامل كارآمدی و ناكارآمدی پرداختهاند كه در هر يك از اين مقالات از ملاك و شاخصههای كارآمدی و ناكارآمدی گفتگوهايی به ميان آمده است. نمونههايی از عناوين مقالات:
#کرسیهاینظریهپردازی
#حکمتوعرفان
خانه > مهمترین ها > حکمت و عرفان
دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی, مهمترین ها
حکمت و عرفان
14 دقیقه خواندن
228
حکمت و عرفان
حکمت و عرفان دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست
موضوع بحث
مسأله بحث
پیش فرضها
فرضیه بحث
تبیین بحث
«حکمت»
«فلسفه»
برخی تعابیر دیگر
تفاوت حکمت با فلسفه
عرفان
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
رابطه حکمت و عرفان با تمدنسازی
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
مقصود از « حکمت و عرفان » که تعیینکننده رویکرد معرفتی مباحث میباشد چیست؟ (اسلاید) + (مقاله) + (دوره تربیت مدرس عرفان و حکمت)
مسأله بحث
اصلی ترین زاویه دید برای حرکت مثبت و تعالیبخش در زندگی در شبکه هستی چیست و چگونه به دست میآید؟
پیش فرضها
فرضیه بحث
«عرفان و حکمت»، اصلیترین و جامعترین دید را برای حرکت در زندگی، به انسان میدهند.
این عنوان همانطور که در متن صفحه اول سایت، در قسمت مفاهیم مشاهده میشود، بعد از عناوین «شبکه هستی، انسان شبکهای و معادلات حرکت» ذکر شده است زیرا تعیینکننده محتوا در بحث شبکه هستی و انسان شبکهای و معادلات حرکت انسان در این شبکه، بهعهده حکمت و عرفان است.
تبیین بحث
هسته مرکزی ماموریت حوزههای علمیه، تامین علمی برای تحقق تمدن اسلام است؛ کشف ، فهم ، تبیین معارف دینی برای پیادهسازی در صحنه زندگی فردی و اجتماعی و تمدنی. از سوی دیگر در مبانی «دینشناسانه» قاعدهای با محتوای زیر مورد پذیرش متخصصین است: «تطابق تشریع با تکوین» یا به تعبیر دیگر «تبعیت اَحکام از مصالح و مفاسد واقعی»؛ بنابراین برای اینکه بتوان به فهم جامع و عملیاتی دین رسید، «هستیشناسی» ابزاری قدرتمند خواهد بود. (هستیشناسی = علم به ساختار و معادلات موجود در کلان هستی)
«حکمت»
علامه طباطبایی رحمهاللهعلیه در المیزان در ذیل آیه شریفه «یوتی الحکمه من یشاء» چنین آوردهاند[1]:
كلمه” حكمت” به كسره” حاء” بر وزن” فعلة” است، كه وزنى است مخصوص افاده نوع، يعنى دلالت بر نوع معنايى مىكند كه در اين قالب در آمده پس حكمت به معناى نوعى احكام و اتقان و يا نوعى از امر محكم و متقن است، آن چنان كه هيچ رخنه و يا سستى در آن نباشد، و اين كلمه بيشتر در معلومات عقلى و حق و صادق استعمال مىشود، و معنايش در اين موارد اين است كه بطلان و كذب به هيچ وجه در آن معنا راه ندارد. حكمت عبارت است از قضاياى حقهاى كه مطابق با واقع باشد، يعنى به نحوى مشتمل بر سعادت بشر باشد، مثلا معارف حقه الهيه در باره مبدأ و معاد باشد، و يا اگر مشتمل بر معارفى از حقايق عالم طبيعى است معارفى باشد كه باز با سعادت انسان سروكار داشته باشد، مانند حقائق فطرى كه اساس تشريعات دينى را تشكيل مىدهد.
همچنین فرموده اند: منظور از حكمتى كه در قرآن به كار رفته، مجموعه علوم و معارفى است كه انسان را به حقيقت رهنمون میسازد؛ به طورى كه هيچ شك و ابهامى در آن نماند. ازاين رو، مىشود گفت دين با واقعيت و حقيقت مطابقت دارد، اصول و قواعدى كه با دين آمده، در واقع حكمت اند؛ و پيامبر اکرم صلیاللهعلیه وآله مأمور است اين حكمت را به مردم بياموزد. [2]
علامه طباطبایی در جایی دیگر فرموده اند: حکمت ، نظر و اعتقادی است که مطابق واقع و ملازم با رشد بوده و کذب ناپذیر باشد ؛ و ضرری بر آن مترتّب نگردد. [3]
«فلسفه»
تعاريف مختلفي براي فلسفه بيان شده است مانند:
۱. ابن سینا: فلسفه، آگاهی بر حقایق تمام اشیا است، به قدری که برای انسان ممکن است بر آنها آگاهی یابد. (فرهنگ فلسفی، جمیل صلیبا)
۲. جرجانی: فلسفه عبارت است از شبیه شدن به خدا به اندازه توان انسان و برای تحصیل سعادت ابدی. (فرهنگ فلسفی)
۳. ارسطو: فلسفه، علم به موجودات است از آن جنبه که وجود دارند. (فرهنگ فلسفی)
۴. فیثاغورس: فلسفه یعنی دوستداری دانایی. (دائره المعارف بریتانیکا)
۵. افلاطون: خاستگاه فلسفه، حیرت در برابر جهان است. فیلسوف به کسی اطلاق می شود که در پی شناسایی امور ازلی و حقایق اشیا و علم به علل ومبادی آن ها است. [4]
۶. سیسرون: فلسفه عبارت است از علم پیدا کردن به شریفترین امور و توانایی استفاده از آن در حد امكان. [5]
۷. توماس هابز: فلسفه، علم به روابط علی و معلولی میان اشیا است. [6]
۸. کریستین وولف: فلسفه، علم بر موجودات ممکن است، یعنی بر هر چه ممکن است بالفعل حالت تحقق پیدا کند. [7]
۹. فیشته: فلسفه، علم ِعلم ،یا علم معرفت است. [8]
۱۰. هگل: فلسفه، بحث در امر مطلق است. [9]
۱۱. اوبروگ: فلسفه، علم به مبادی و اصول است. [10]
#کرسیهاینظریهپردازی
#توحید
خانه > دانشنامه > کرسی های نظریه پردازی > توحید
دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی
توحید
9 دقیقه خواندن
202
توحید
توحید دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست
موضوع بحث
مساله بحث
پیش فرضها
فرضیه بحث
تبیین بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
«وحدت در کثرت و کثرت در وحدت» چیست؟ چه آثار و لوازمی دارد؟ (نظریه وحدت شخصی وجود + نظریه تجلی)
مساله بحث
رابطه وجودی میان خالق و مخلوق چگونه است؟ (رابطه وجود بینهایت با وجود محدود)؛ رابطه نفْس یکپارچه انسان با افکار و احساسات و رفتارهای او چیست؟ رابطه نیروی واحد جاری در طبیعت با تنوع موجودات و پدیدهها چیست؟
پیش فرضها
وحدت = خصوصیت وجودی یکپارچگی که قابل تجزیه و تقسیم نیست.
کثرت = خصوصیت وجودیای که حد و مرز، ابعاد و زوایا، اجزاء و روابط از آن انتزاع میشود.
فرضیه بحث
۱. وحدت در کثرت = جریان وجود واحد درقالب کثرات و تلاش برای کشف مبدأ تجلی واحد در کثرات مختلف.
۲. کثرت در وحدت = ظهور و بروز وجود واحد در قالب کثرات و تلاش برای قرار دادن هر تجلی در موقعیت وجودی خاص به خود.
۳. رابطه خداوند (وجود بینهایت) با مخلوقات (وجودهای محدود)، رابطه تجلی و ظهور است. (موجودات ظهورات و نمودهای وجود خداوند هستند.)
۴. نظریه تجلی = مخلوقات، دارای وجود استقلالی در کنار خداوند نیستند بلکه وجودشان به نحو «تجلی» است که بازتابی از وجود خداوند است و شؤون و اطوار ظهورات الهی محسوب میشوند
۵. نظریه وحدت وجود (در تقریر عرفان شیعی) = هستی، یک وجود یکپارچه بینهایت است (وجود خداوند) و تمام موجودات ظهور و بروزهای آن میباشند.
تبیین بحث
خداوند، وجود بینهایت است و «وجود بینهایت» از همه جهات و جوانب و اعتبارات و ابعاد و سطوح و ….
(هو، فوق ما لایتناهی بما لایتناهی شِدّهً عِدّهً مُدّهً؛ صرف الوجود المتأكد الشديد الذي لا يتناهى قوته و شدته بل هو فوق ما لا يتناهى فلا يحده حد و لا يضبطه رسم وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ. [1]
وجود بینهایت جایی برای وجود دیگری باقی نمیگذارد؛ در این صورت، وضعیت مخلوقات که بالوجدان وجود آنها را حس میکنیم و اینطور نیست که توهمی و تابع اراده ما باشند، چه میشود؟
از سوی دیگر همیشه عقل بشر به وجود «وحدت» در فضای طبیعت، منتقل شده است و به دنبال تئوریای میگردد که همه نیروهای به ظاهر مختلف در عالم را به یک نیروی واحد برساند. این دو مساله (بینهایت بودن خداوند + لمس وحدت در کثرات طبیعت) سبب شده است عقول به مساله کشف وحدت و نحوه ربط وحدت با کثرت بپردازند.
نظریات مختلفی در فلسفه با رویکردهای متنوعش و در عرفان با قرائتهای مختلفش و در فیزیک با دیدگاههای متفاوتش، پردازش شده است؛ در عرفان شیعی، نظریه «وحدت وجود و کثرت بالتجلی» از عهده کلیه ابهامات در این فضا برآمده است.
(برای تفصیل بحث، به کتاب مبانی و اصول عرفان نظری، حجتالاسلام سیدیدالله یزدانپناه، نشر موسسه امام خمینی قم، مراجعه فرمایید.)
خلاصه فشرده نظریه وحدت وجود و استدلال آن:
استدلال: (بااستفاده از حد وسط ارائه شده در روايت: افتراق الحاد و المحدود. [2])
مقدمه اول: وجود محدود، محدودکننده میخواهد + محدودکننده نهایی نباید خود محدود باشد پس محدودکننده نهایی، نامحدود است.
مقدمه دوم: وجود نامحدود، هیچ مرتبه و موقعیتی برای وجود دیگری باقی نمیگذارد و الا اگر چیز دیگری موجود باشد به همان اندازه وجود نامحدود را محدود میکند. + مگراینکه آن چیز وجودش در برابر وجود نامحدود نباشد بلکه ظهور و بروزی از خود او باشد. (مانند نفس)
نتیجه: پس تمام موجودات ماسوی الله، وجودی مستقل در کنار او و چسبیده به او ندارند بلکه جلوه و ظهور و نمود او هستند. عین او نیستند چون محدودند، غیر او نیستند چون او نامحدود است.
پاسخ حکمت متعالیه و عرفان شیعی به اين سؤال، «وحدت وجود« را بهصورت قضيه زير عرضه كرده است:
نظريه «هستی يكبخشی» در برابر نظريه «هستی دوبخشی»
كل هستی يكپارچه است و تنها يك وجود، واقعی و مستقل است و ساير موجودات ظهورات اوهستند.
وحدت + كثرت
(دریافت فایل چهل حدیث در توصیف و تبیین توحید عرفانی)
قرائتهای مختلف برای نحوه ربط وحدت با کثرت: (که فقط یک مورد آن صحیح است و باقی مغالطه و توهمی است)
برای دريافت انواع تقريرهای ممكن از اين جمله بايد به موارد زير توجه كرد:
#کرسیهاینظریهپردازی
#کانونتفکر
خانه > دانشنامه > کرسی های نظریه پردازی > کانون تفکر
دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی
کانون تفکر
5 دقیقه خواندن
129
کانون تفکر
کانون تفکر دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست
موضوع بحث
مسأله بحث
پیش فرضها
فرضیه بحث
تبیین بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
نمونه پروتکل یک کانون تفکر
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
«اتاق فکر و کانون تفکر» چیست؟ چرا؟ و چگونه؟
مسأله بحث
چگونه میتوان تصمیمات تصمیمگیران اجرایی را از تصمیمگیری براساس تجربیات فردی یا سازمانی، به تصمیمگیری دانشبنیان ارتقاء بخشید و ریسک تصمیمات را به حداقل کاهش داد و ضریب تاثیر تصمیمات در روندهای آینده را حداکثر کرد؟
پیش فرضها
فرضیه بحث
۱. کانون تفکر = مجموعهای از صاحبان اندیشه و صاحبان تجربه میدانی از رشتههای مختلف، که موضوعات و مسائل را بهصورت میانرشتهای و آیندهنگرانه، بررسی میکنند و تمام احتمالات ممکن و احتمالات مُرجَّح را تشخیص میدهند و آنها را برای تصمیمگیر شبیهسازی میکنند. (انتقال به بحث از آیندهپژوهی)
۲. تفاوت کانون تفکر با جلسات مشورتی (بارش فکری)، در روشمندی کانون تفکر و تمرکز آن بر شبیهسازی گزینههای تصمیم است.
۳. مدل تصمیمسازی بهینه، مدل شبیهساز پنج مرحلهای است.
تبیین بحث
کاهش ضریب خطای تصمیمگیریها بالخصوص در تصمیمگیریهای کلان، از اولویتهای بشری است؛ مدیرانِ تصمیمگیر معمولا براساس تجربیاتی که کسب کردهاند، گزینههای مختلف را تولید و ارزیابی میکنند در حالیکه پدیدهها همیشه چندبُعدی و چندزاویهای و چندلایه هستند و جز با روش تحقیق شبکهای و رویکرد سیستمی و میانرشتهای نمیتوان بیشترین اطلاعات واقعی را از پدیدهها بهدست آورد.
این امر سبب رویآوردن تصمیمگیران به مشاوره با متخصصین شده است اما جلسات مشاوره گرچه شفافیتی را در موضوع ایجاد میکند ولی معمولا زاویای پنهان دیگری را آشکار میکند که تصمیمگیر را به نگرانی میرساند و از سوی دیگر به علت روشمند نبودن عموم مشاوران و مشورت دادنها و تعارض نظر مشاوران مختلف، تصمیمگیر به ریسک واگذاری تصمیم به نظر مشاور مبتلا میشود؛ این فضا سبب شده است که هویتی به نام کانون تفکر شکل پیدا کند تا این مشکل برطرف شود.
در کانون تفکر، تصمیمسازی روشمند صورت میپذیرد؛ تصميمسازی، مدلسازی (شبيهسازی روشمند) از انواع تصميمات ممكن در موضوع است تا اثرات هر يك از تصميمها ارزيابی و كنترل شوند و در نهايت بهترين مدل ارائه شود و مجموعه فرآيندِ انجام شده در اختيارتصميمگيرنده قرار داده شود.
تصميمساز هميشه يك گام جلوتر ازتصميمگيرنده است زيرا از قبل تصميمات احتمالی او را پيشبينی كرده و آثار اجرائی آنها را نيز محاسبه كرده است.
هر یک از پنج مرحله مذکور در تصویر فوق، دارای الگوریتم اجرایی است. (انتقال به بحث تفصیلی در مورد تصمیمسازی)
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
نمونه پروتکل یک کانون تفکر
پروتکل كانون تفكر دانشگاه پزشكی
چشمانداز
كانون تفكر دانشگاه پزشكی، مجموعهايی از صاحبان انديشه در حوزههای مختلف علمی است كه بهعنوان مؤسسهای تخصصی، در محيط رقابتِ ميان تصميمسازان، برترين گزينه در مراجعة تصميمگيران است و بهعنوان كانون تفكری شناخته می شود كه:
جامعترين، دقيقترين و بهروزترين اطلاعات را از وضعيت موجود در محور آسيبها و نواقص، انتظارات و نقدها، امكانات وفرصتها دارد.
مستدل و مستندترين نيازشناسی و شبكه اولويتگذاری را ارائه ميدهد.
شفافترين و عملیترين وضعيت مطلوب را ترسيم میكند و آيندهسازی دارد.
با مزيتترين راهبرد را برای حركت به سمت وضعيت مطلوب پيشنهاد ميدهد.
تفصيليترين برنامه عملياتی را با شاخصة كمهزينهترين، سريعترين، موثرترين، گستردهترين و هماهنگترين برنامه با دين در اختيار می گذارد.
در ميدان ارزيابی و نقدبرنامهها، برنده هميشگی است.
و شعارِ او كه “همكاری كانون تفكر، شرط مديريت موفقِ” است در ميان تصميمگيران مقبول افتاده است.
اهداف
هدف مركزی
تصميمسازی برای تصميمگيرندگان امور پزشكی
اهداف محوری
#کرسیهاینظریهپردازی
#کنترلکیفیت
خانه > دانشنامه > کرسی های نظریه پردازی > کنترل کیفیت
دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی
کنترل کیفیت
6 دقیقه خواندن
158
کنترل کیفیت
کنترل کیفیت دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست
موضوع بحث
مسأله بحث
پیش فرضها
فرضیه بحث
تبیین بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
نکاتی از آیات قرآن در ارتباط با «ارزیابی عملکرد منابع انسانی و فرآیندهای سازمانی»
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
«کنترل کیفیت» چیست؟ چرا؟ و چگونه؟ (اسلاید منتخب)
مسأله بحث
چگونه میتوان نقاط ضعف در فرآیندهای تولید یک پدیده را (اعم از فکری یا روانی یا جسمی یا فیزیکی یا …) کشف کرد و برطرف نمود و چگونه میتوان بطور مستمر، افزایش کیفیت ایجاد کرد؟
پیش فرضها
فرضیه بحث
۱. کیفیت = خصوصیتی در پدیده که میزان تاثیرگذاری آن بر رفع نیاز را مشخص میکند (میزان تاثیر پدیده بر رفع نیاز)
۲. کنترل = بررسی خُرد و کلان، نسبت به عناصر و روابط میان آنها در یک فرآیند، به طوری که اثر آن فرآيند با هدف ایجاد آن فرآیند یکسان باشد.
۳. کنترل کیفیت = فرآيند کنترل فرآیندها در تولید بهینه یک پدیده
تبیین بحث
در دانشنامه عمومی ویکیپدیا چنین آمده است: (استناد به این دانشنامه، صرفاً برای ایجاد آشنایی اولیه با موضوع است)
در مدیریت کیفیت و مهندسی و تولید صنعتی، بخش کنترل کیفیت و مهندسی کیفیت به بخشی گفته میشود که به درست کردن روشهایی مشغول است تا کارخانه بتواند بهوسیله آن روشها از مرغوبیت و مشتریپسند بودن کالاهای تولیدی خود مطمئن گردد. این روشها و سیستمها معمولاً با همکاری با دیگر رشتههای مهندسی و بازرگانی طراحی میشوند.
کنترل کیفیت مجموعه عملیاتی نظیر اندازهگیری یا آزمون است که روی یک محصول یا کالا انجام میشود تا مشخص شود آیا آن محصول با مشخصات فنی مورد نظر مطابقت دارد با خیر.
عمده بحث کنترل کیفیت مربوط به انجام نمونه گیری از محصولات، بازرسی آن نمونهها و تعمیم نتایج به کل انباشت محصول است که بر اساس روشهای آماری انجام میگیرد. از دیگر روشهای مورد استفاده در کنترل کیفیت، کنترل فرایند تولید محصول به جای کنترل محصول تهیه شده است که با استفاده از روشهای آماری مانند SPC و … انجام میگیرد. مبحث کنترل کیفیت، جایگاه ویژهای در مباحث نظامهای جامع مدیریت کیفیت دارد.
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
بر اساس نگرش سیستمی به دین و بر اساس نظریه «دین استراتژیک»، گزارههای دین، راهبردهای لازم برای فرآیندهای لازم در سیستمهای زندگی را ارائه کردهاند و در بسیاری از موارد، شاخصهای کیفیت برای خروجی سیستم و حتی فرآیندها را نیز ارائه کردهاند؛ بنابراین میتوان سازههای اصلی یک سیستم کنترل کیفیت را در موضوعات مختلف، با استخراج شاخصها و فرآیندهایی که در گزارههای دین راجع به آن موضوع آمده است، طراحی نمود؛ بالخصوص در مواردی که مرتبط با منابع انسانی است مانند سیستم کنترل کیفیت سازمانها.
نمونهای از بیان شاخصهایی که اشاره به فرآیند نیز دارند و براساس آنها میتوان فرآیند کنترل کیفیت تعریف کرد:
نکاتی از آیات قرآن در ارتباط با «ارزیابی عملکرد منابع انسانی و فرآیندهای سازمانی»
ارزیابیِ عملکرد، از ساختارهای خلقت و منطق تصمیمگیری است و به هدف فعالسازی ظرفیتها صورت میپذیرد:
«وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمين»[1]
ارزیابی بهصورت ارزیابی عملکرد است و رفتارها ومهارتها ارزیابی میشوند (ابتلی)
ارزیابی توسط شاخصها صورت میپذیرید (بکلمات)
ارزیابیشونده قبلا عمل به این شاخصها را تعهد کرده است (بکلمات)
ارزیابی، چند مرحلهای و چند شاخصی است (فاتمهن)
در صورت مورد انتظار بودن نتایج ارزیابی، ارتقاء صورت میپذیرد (جاعلک للناس اماما)
ارتقاء و تصدی فعالیتها بدون وجود شاخصهای موردنیاز، انجام نمیگیرد (لاینال عهدی الظالمین)
ارزیابی عملکرددر موقعیتهای بحرانی و ارزیابی مدیریت بحرانها از اقسام ضروری ارزیابی عملکرداست:
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَالثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين»[2]
#کرسیهاینظریهپردازی
#ولایتفقیه
خانه > دانشنامه > کرسی های نظریه پردازی > ولایت فقیه
دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی
ولایت فقیه
22 دقیقه خواندن
164
ولایت فقیه
ولایت فقیه دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست
موضوع بحث
مساله بحث
پیش فرض ها
فرضیه بحث
تبیین بحث
ادله ولایت فقیه
جنبه فقهی بحث
مدل حاکمیت در فلسفه سیاسی اسلام
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
«ولایت فقیه» چیست؟ چرا؟ و چگونه؟ (انتقال به کتاب ولایتفقیه در حکومت اسلام) + (انتقال به کارگاه نگرشی دیگر به ولایتفقیه)
مساله بحث
ساختار مدیریت کلان جامعه، براساس نگرش، قانون و فرهنگ اسلام چگونه است؟
پیش فرض ها
فرضیه بحث
ولایت فقیه = مدل مدیریت کلان جامعه توسط دینشناس ربّانی (عالم بالله و بامرالله = انسان کامل یا مأذون از طرف او)
(سیاستگذاری، ساختارسازی، فعالسازی فرآیندها، هماهنگسازی، نظارت و تصمیم برای تغییر، در چهارچوب کتاب و سنت برای تحقق اهداف دین)
نحوه انتخاب ولیفقیه و حیطه اختیارات او = از طریق خبرگان امت، به مردم معرفی میشود (کشف از فرد اصلح = احراز مشروعیت) و مردم حق بیعت دارند لذا به آراء عمومی مردم گذاشته میشود و در صورت بیعت اکثریت مردم، مقبولیت یافته، حق تصرف در شوؤن عمومی و خصوصی افراد جامعه را در حیطه قانون دین و برای اجرای قرآن و سنت پیدا میکند. (ولایت مطلقه، در حیطه قانون دین)
رؤسای قوای مجریه، مقننه و قضائیه، منصوبان ولیفقیه و معاونین او هستند و ملزم به اجرای سیاستگذاریهای ولیفقیه.
نحوه نظارت بر ولیفقیه = خبرگان امت، به طور مستمر نسبت به بقاء صفا تلازم برای ولایت، نظارت میکنند و در صورت خروج فرد از صفتی از صفات لازم برای تصدی منصب ولایت، توسط خبرگان عزل میشود.
تبیین بحث
رشد عقلانیت بشر شهرنشین به این مقدار رسیده است که از سؤالِ «آیا کسی حق قانونگذاری و حاکمیت بر مردم را دارد یا نه؟» عبور کرده و به دنبال پاسخ به سؤالِ «چه کسی؟ بر چه اساسی و در چه حیطهای؟» میباشد؛ یعنی سؤال از منشاء مشروعیت، منبع قانون و حیطه اختیاراتِ قانونگذار و مُجری.
پاسخهای مختلفی که به این سه سؤالِ مشترکِ «فلسفه حقوق» و «فلسفه سیاست» داده میشود، نظامهای حقوقی و نظامهای سیاسی متفاوتی را تولید میکند.
اسلام نیز با پاسخ به این سؤالات، سیستم حقوقی و نظام سیاسی خاص خود را ارائه کرده است. «ولایت فقیه»، مدل حکومت براساس نگرش اسلامِ شیعیِ اثنیعشری است که با وجود تقریرهای مختلفی که از آن عرضه شده است همگی در موارد زیر مشترک هستند:
کسی حق قانونگذاری و ولایت دارد که نظر او کاشف از اراده خداوند باشد.
این قانونگذاری و ولایت فقط و فقط براساس قانون اساسی اسلام که قرآن و سنت پیامبر است انجام میشود.
حیطه اختیارات قانونگذار و مُجری، تعیین قوانین فرعی و تطبیق قوانین بر مصادیق است.
قرائتهای مختلفی که از «ولایت فقیه» شده است تابعی از تفسیر سه مورد فوق است.
مرحوم علامه آیةالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی قدسسره در دوره درس خارج «ولایت فقیه» که به صورت چهار جلد کتاب باعنوان «ولایت فقیه در حکومت اسلام» منتشر گردید، تحلیل و تفسیری از بحث فوق را ارائه نمودهاند که گزارشی از آن عرضه میشود:
فقیه جامعالشرایط، براساس ادله «ولایت فقیه»، از طرف خداوند مُجاز است برای کلیه موضوعات و مسائلی که در جامعه وجود دارد و نیازمند مدیریت است تا یک زندگی عادلانه و براساس نظر خدا در جریان باشد، بهگونهای تعیین تکلیف کند که قانون بشود و همه مُلزم به اجرای آن باشند.
ولایت فقیه = مشروعیت تدوین قوانین اجراییِ منطبق با قرآن و سنت، در کلیه امور فردی و اجتماعی، توسط فقیه جامعالشرایط[1].
تمام فقهاء امامیه در اصل سه محورِ«کسی حق قانونگذاری و ولایت دارد که نظرش کاشف از اراده خدا باشد»، «این قانونگذاری و اِعمال حاکمیت در چهارچوب قرآن و سنت است» و «حیطه اختیارات قانونگذار و مُجری، تطبیق قوانین بر مصادیق است» مشترک هستند ولی در تفسیر شاخصهای فوق، نظرات متفاوتی دارند.
مرحوم علامه طهرانی قدسسره در تفسیر محور اول، معتقد است در کشف از نظر خداوند به گونهای که مُجاز به اِعمال حاکمیت شود، علوم حصولیِ ذهنی که در حوزههای علمیه مورد بحث و گفتگوست، لازم است ولی کافی نیست؛ این مطلب به صورت جمله «ولیفقیه باید از جزئیت گذشته و به کلیت پیوسته باشد.» در موارد متعددی از تألیفاتشان آمده است. [2]