eitaa logo
دستیار محقق
192 دنبال‌کننده
79 عکس
4 ویدیو
125 فایل
برگرفته شده از مجموعه اثار و دوره های استاد شیخ عبدالحمید #واسطی #مبانی #نگرش‌سیستمی #شبکه‌هستی #روش‌تحقیق #نقشه‌راه #شبکه‌مسائل #شبکه‌نیاز #پارادایم #الگوریتم‌اجتهاد #نفوذ‌به‌موضوع #تدریس_اثربخش @salam_1001
مشاهده در ایتا
دانلود
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > آرمان شهر اسلام دانشنامه, مفاهیم کلیدی آرمان شهر اسلام 20 دقیقه خواندن 193 آرمان شهر اسلام آرمان شهر اسلام دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست مطالب موضوع بحث مسأله بحث پیش فرض ها فرضیه بحث تبیین بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث « آرمان‌شهر» چیست؟ چرا؟ و چگونه؟ مسأله بحث چگونه می‌توان براساس آیات و روایات، تمدن مطلوب اسلام را شبیه‌سازی کرد؟ پیش فرض ها فرضیه بحث ۱. آرمان‌شهر یا همان «مدینه فاضله»، شبیه‌سازی فرآیندهای یک تمدن مطلوب با ذکر حداکثر ممکن از جزئیات است. توصیف کلان از موقعیت جغرافیایی محل زندگی، توصیف سازه‌ها و معماری ساختمان‌ها، توصیف کالبد شهری، توصیف راه‌ها و ارتباطات، توصیف سیستم‌های کلان سیاسی اقتصادی فرهنگی، توصیف سیستم‌های رسانه‌ای، امنیتی، غذایی، قضایی، هنری، ….، توصیف مناطق و نهادها و سازمان‌ها، توصیف فرآیندها در هر یک از سیستم‌های جاری زندگی، توصیف روابط انسانی، توصیف احساس افراد از موقعیت‌ها و … آرمان‌شهر افلاطون، فارابی، ابن‌خلدون، تامس مور، اسکینر، اتین کابه و … نمونه‌هایی از ایده‌های بشری برای تحقق تمدن برتر هستند. ۲. برای آرمان‌شهرنویسی یا آرمان‌شهرسازی، باید باورها و ارزش‌های مورد نظر، تبدیل به راهبرد شوند سپس راهبردها تبدیل به «فرآیندها» شوند سپس برای تحقق فرآیندهای مطلوب «مدل‌سازی عینی» انجام شود. تبیین بحث دست‌یابی به نتایج و محصولات مطلوب، نیازمند دقیق‌سازی در برنامه‌ریزی است؛ لذا برای دست‌یابی به یک تمدن مطلوب، باید کلیه فرآیندهای آن در جوانب مختلف زندگی،‌ با تمام جزئیات، شبیه‌سازی شود تا امکان تحقق و تشخیص حفره‌ها و خطاهای احتمالی بررسی گردد. از آن جایی ‌که تحقق یک پدیده در دنیای مادی، نیازمند تعیین تمام جزئیات زمانی، مکانی، کمّی،‌ کیفی، اجزاء، روابط، عناصر و عوامل مؤثر بیرونی، زمینه و محیط لازم،‌ نقطه شروع، مرکز ثقل،‌ مراحل تغییر و پیشگیری از بحران‌های احتمالی است لذا برای شبیه‌سازی یک باور یا ارزش باید عملیات تبدیل آن به مدل‌ عینی مادی دارای ساختار مطلوب برای تولید اثر مورد نظر انجام شود. تعابیر مختلفی در تعریف آرمان‌شهر ذکر شده است:[1] ۱. آرمان‌شهر را به معنای نيكوشهر، شهر مطلوب، خوب‌ستان، مكان نيك، دولت شهر آرمانی و شهر خدا و آسمانی دانسته اند و آرمان‌شهر اسلامی تمثيلی از بهشت است. ۲. زمینی که در آن از نابسامانی و دغدغه های جوامع موجود، اثر و نشانی نباشد. بهشت موعود زمینی، علاوه بر بهشت آسمانی، رؤیای همیشگی انسان بوده است و گمان نمی رود که تا پایان تاریخ نیز، تغییری بر آن رود. اما همین اندیشه، در میان اوراق تاریخ، تعیّنات گوناگونی یافته و هر یک از اندیشه وران بزرگ تاریخ، تصویری ویژه از آن بر صفحه ضمیر انسان ها، نقش کرده اند. ۳. جايی که همه چيزش نيک باشد. توصيف آرمانی شهری ايده آل يا همان آرمان شهر مطلوبشان که در آن این مطالب محقق باشد تحقق عدالت اجتماعی و انصاف، دستيابی به حقيقت، روابط اجتماعی آرمانی (سالم)، غلبه­ی خير بر شر، برابری و برادری، غلبه عقلانيت بر اجتماع، رستگاری آدميان، منتخب و محبوب بودن حاکمان، تحقق بهشت اين جهانی. ۴. مدينه فاضله، در واقع، داستان عصيان و اعتراض انسان‌ها در برابر شرايط عصر خويش است. مدينه فاضله و آرمان شهر، در واقع، سرزمين موعودی است که مکاتب و انديشه های گوناگون، دربرابر انسان ها به تصوير کشيده اند. ۵. جایی که شکوفایی همه استعدادهای انسانی در پرتو پرستش و ستایش خداوند انجام می‌شود. انسان خودآگاه و خداگاه که خودآگاهی او عین خداآگاهی اوست فرزند طبیعی مدینة النبی است. ۶. مدينه فاضله، در واقع، داستان عصيان و اعتراض انسان ها در برابر شرايط عصر خويش است. مدينه فاضله و آرمان شهر، در واقع، سرزمين موعودی است که مکاتب و انديشه های گوناگون، دربرابر انسان ها به تصوير کشيده شده‌اند. سیرتاریخی آرمان‌شهر نویسان: جمهوری
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > هویت مدرنیته و پست مدرنیسم آرشیو, دانشنامه, مفاهیم کلیدی هویت مدرنیته و پست مدرنیسم 15 دقیقه خواندن 275 هویت مدرنیته و پست مدرنیسم هویت مدرنیته و غرب دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست موضوع بحث مسأله بحث پیش فرضها فرضیه بحث تبیین بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث متن روایت اول کتاب مکاسب محرمه موضوع بحث «هویت مدرنیته و پُست مدرنیسم»، «هویت تکنولوژی»، «هویت جهانی‌سازی» مسأله بحث تغییرات زندگی بشر در جغرافیای غرب، از قرن ۱۸ به بعد، چه بود؟ به چه دلیل اتفاق افتاد و آیا رشد و توسعه آن، سعادت نهایی بشر را فراهم می‌سازد و آیا برای دیگر جوامع بشری قابل توصیه است؟ پیش فرض­ها فرضیه بحث مدرنیته = فرهنگ حاصل از تمرکز بر «عقل ابزاری» + «فردمحوری حداکثری» تکنولوژی = تلاش برای حداکثرسازی تسلط بر طبیعت با ابزارسازی + اعتماد به قدرت «ابزار»، برای رفع نیازهای انسان جهانی‌سازی = تلاش برای فراگیر شدن فرهنگ لیبرال دموکراسی + گسترش حداکثری ابزارهای ارتباطی پُست‌مدرنیسم = عبور از قواعد و قوانین جهان‌شمول و حرکت به ‌سوی حقایق موازی با هم (هم در عرصه معرفت، هم در عرصه روش) تبیین بحث مدرنیته از کلمه «مد» به ‌معنی تمایل به ایده‌آل گرفته شده است و به معنی گریز از چهارچوب‌های کلیشه‌ای که سد راه تحول افکار هستند می‌باشد. (از «بودلر» به نقل جهانبگلو درکتاب مدرن‌ها) “زندگی مدرن” زندگی‌ای است كه براساس كاركردِ”تمركز بر عقل ابزاری” تعریف می‌شود (عقلی كه از راه حسّ و تجربه برای تسلط بر طبيعت و انسان به ‌هدف دست‌يابی به منابع رفع نيازهای: فيزيولوژيكی، امنيتی، جنسی و عاطفی، ارتباط اجتماعی به‌كار مي‌رود.) مدرنیته = نظامی از اندیشه‌ها و ارزش‌ها که به پیدایش فردگرایی در جهان انجامید. (تعریف جهانبگلو)؛ مدرنیته تنها تمدنی است که به فرد به مثابه موجود مستقل و خودمختار بها می‌دهد. این فرهنگ،‌از قرن ۱۸ ميلادی به ‌بعد در اروپا و امريكای شمالی پديد آمده و به ‌ساير مناطق جهان گسترش يافته است و سبب ايجاد شتاب در پنج مورد زير شده است: ۱.كشف قدرت‌های نهفته در طبيعت، ۲.ابزارسازی، ۳.گسترش ارتباطات و تعاملات جهانی، ۴.ساختارها و نهادهای جمعی، ۵.تنوع در روش‌ها و محصولات فكری و مادی. بنیادهای مدرنیته پنج عنصر است: ۱. تغییر محور جهان از خدا به انسان ۲. تغییر منبع تهیه قوانین از ادیان به عقل بشری ۳. تغییر روش موجه کشف حقایق از عقل به تجربه ۴. تغییر از همزیستی با طبیعت، به تلاش برای ابزارسازی به هدف تسلط بر طبیعت ۵. تغییر ارزش‌ها از جمعی به ارزش‌های فردی تمركز بر عقل ابزاری لوازمی به ‌وجود آورد كه عبارتند از: فرهنگ شهرنشینی سكولار، دموكراسی ليبرال، فردگرايی، انسان‌محوری، فرهنگ تكنولوژيك، اقتصاد و تجارت آزاد جهانی، حقوق بشر لائيك، آموزش عينی و تجربی، قرار گرفتن هنر به جای معنویت عقلانی‌سازی از علم به سیاست سرایت کرد و دولت به عنوان نهادی تعیین کننده و حافظ قراردادهای اجتماعی تلقی شد. مفهوم «قانون» تحول پیدا کرد و از آنچه خدا گفته است به‌ «آنچه برای جامعه مفید است» تبدیل شد و سبب عبور از قانون ماورائی و متولیان ماورایی شد. کانت، رهایی از جزم‌گرایی را وارد فلسفه کرد و عصر مدرنیته وارد فلسفه شد و تکنولوژی باعث شد تا مدرنیته وارد زندگی مردم شود و مردم احساس کنند برای رفع نیازهایشان،‌ احتیاجی به خدا و ادیان ندارند. فرآیند «مدرنیته» و گسترش ابزارهای ارتباطی،‌ سبب تولد مفهوم «جهانی‌سازی» گردید. جهانی‌شدن حداقل دارای چهار بُعد زیر است: بُعد سیاسی = کثرت‌گرایی منجر به دموکراسی، بُعد فرهنگی = کثرت‌گرایی منجر به پلورالیزم، بُعد اقتصادی = کثرت‌گرایی منجر به لیبرالیسم و بازار آزاد سرمایه و کالا، بُعد رسانه‌ای = کثرت‌گرایی منجر به شخصی‌سازی برنامه‌ها (اقتباس از سخنان آقای دکتر بلخاری) امتداد «مدرنیته» و مشکلات معرفت‌شناختی و روش‌شناختی آن، سبب بروز اندیشه‌های «پُست‌مدرن» گردید؛ اندیشه‌هایی که به طور مطلق هر گونه قطعیت را انکار می‌کند و به حقایق موازی با هم معتقد است و هر گونه سرشت یا ساختار یا قاعده از پیش‌تعیین شده و جهان­شمول را طرد می‌نماید. این گونه اندیشه سبب حداکثرسازی «فردگرایی» شده و از عقلانیت پایه به «عاطفه‌های فردی» تغییر مبنا داده است.
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > پارادایم شبکه ای دانشنامه, مفاهیم کلیدی پارادایم شبکه ای 15 دقیقه خواندن 216 پارادایم شبکه ای پارادایم شبکه ای دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست مطالب موضوع بحث مسأله بحث پیش فرض ها فرضیه بحث تبیین بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث «پارادایم شبکه‌ای» چیست؟ چرا دست‌یابی به آن لازم است؟ چگونه به ‌دست می‌آید؟ (اسلاید بحث) مسأله بحث برای «فهم صحیح و جامع» از واقعیت‌های دارای ابعاد، ظهورات، ارتباطات و تغییرات مختلف، نیاز به چه ابزارهای معرفتی داریم؟ پیش فرض ها ۱. «پارادایم» یک اصطلاح در «فلسفه علم» است و به‌معنی چهارچوب فکری کلان حاکم بر یک علم یا یک نظریه می‌باشد؛ چارچوبی از مبانی نظری و عناصر کلانی که برای تحلیل، سنجش، کشف و اصلاح نظریه های علمی به کار می رود[1]. (انتقال به بحث تفصیلی از پارادایم‌ها) ۲. این چهارچوب فکری،‌ ترکیبی از مبانی فکری نسبت به موارد زیر است: مبانی هستی‌شناسانه،‌ انسان‌شناسانه،‌ معرفت‌ و علم‌شناسانه،‌ جامعه‌ و عُرف‌شناسانه، روش‌شناسانه، تاریخ‌شناسانه، ارزش‌شناسانه، آینده‌شناسانه؛ (انتقال به بحث تفصیلی از مبانی) تعبیر دیگری که از عناصر پارادایمی در فلسفه علم به ‌کار می‌رود به‌ صورت عناصر هشت‌گانه زیر است: ماهیت انسان، ماهیت وقایع اجتماعی، نقش شعور عامه، دلیل انجام تحقیق، چیستی نظریه، ملاک اعتبار شواهد، ملاک صحت تبیین. ۳. پارادایم‌های کلان رایج در علوم انسانی، که پارادایم تجربه‌گرا (اثبات‌گرایی)،‌ پارادایم ذهن‌گرا (تفسیری و تفهمی)، پارادایم ساختارگرا (انتقادی) هستند، هر کدام برای هر یک از عناصر کلان پارادایمی تعریف و تبیینی دارند. ۴. در منابع اصلی و تفسیریِ اسلام، در مورد هر کدام از موارد فوق، تعریف و تبیینی ارائه شده است که با تجمیع آنها می‌توان جدول عناصر پارادایمی مورد نظر اسلام را تولید کرد. فرضیه بحث ۱. تعریف « پارادایم شبکه‌ای » (مقصود از شبکه، کل شبکه موجودات در هستی می‌باشد. ): پارادایم شبکه‌ای یعنی: رویکرد «بررسی شبکه‌ای» در نگاه به هر پدیده، و یعنی: ضرورت بررسی هر موضوع و مسأله‌ در ارتباط با کل شبکه هستی، و یعنی هر تحقیقی هنگامی موجه و معتبر است که ابعاد وجودیِ موضوع و مسأله تحقیق، در مقیاس کل شبکه هستی مورد تحلیل و ترکیب قرار گیرد.
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > احساس حضور خدا دانشنامه, مفاهیم کلیدی احساس حضور خدا 6 دقیقه خواندن 260 احساس حضور خدا احساس حضور خدا دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست مطالب موضوع بحث مساله بحث پیش فرض ها فرضیه بحث تبیین بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث بحث: «احساس حضور و عظمت خداوند» چیست؟ ممکن است؟ چگونه؟چه موقعیتی در علوم و معارف اسلام دارد؟ مسأله بحث برای اندازه‌گیری «عبودیت»، «معنویت»، «ایمان» و در نتیجه هسته مرکزی «توسعه و پیشرفت در اسلام» چه شاخص اصلی‌ای باید مورد سنجش قرار گیرد؟ پیش فرض ها فرضیه بحث ۱. احساس حضور خدا، یک ادراک قلبی و نه ذهنی است که شاخص آن، احساس درونیِ تجلی یک آگاهی، یک اراده و یک وجود بی‌نهایت در کل هستی است که تمام زیبایی‌ها وکمالات را در خود دارد. ۲. رسیدن به این ادراک ممکن است. ۳. راه‌ رسیدن به آن عرفان عملی است. ۴. این بحث در شبکه علوم و معارف اسلام، هسته مرکزی و اولویت اول و شاخص سنجش رشد و توسعه است. ۵. عبودیت = محو اراده خود و جایگزین‌سازی اراده و خواست خداوند (وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ) شواهد نقلی تایید کننده فرضیه در نگرش اسلام، به استناد آیه ۵۵ سوره نور «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني‏ لا يُشْرِكُونَ بي‏ شَيْئاً» هدف و مقصود از تمام تغییر و تحولات در طول تاریخ این است که بشریت به «عبودیت خالص فراگیر» برسد. علامه طباطبایی رحمة ‌الله ‌علیه در تفسیر این آیه چنین آورده‌اند: مراد از عبودیت، خداپرستى خالص است، به طورى كه هيچ شايبه‏ اى از شرك- چه شرك جلى و چه شرك خفى- در آن راه نداشته باشد، و خلاصه معنا اين مى‏شود كه خدا جامعه آنان را جامعه‌ای ايمن مى‏سازد، تا در آن جز خدا هيچ چيز ديگرى پرستش نشود. [1] روایت قُدسی زیر از امام صادق علیه‌السلام نیز شاهدی است براینکه هویت «توحید» و «عرفان» در نگرش شیعی،‌ «لمس قلبی وجود بی‌نهایت خداوند» است: «أَفْتَحَ‏ عَيْنَ‏ قَلْبِهِ‏ وَ سَمْعَهُ حَتَّى يَسْمَعَ بِقَلْبِهِ وَ يَنْظُرَ بِقَلْبِهِ إِلَى جَلَالِي وَ عَظَمَتِي» [2]‏ ترجمه: هر کسی که رضای مرا بر رضای خود مقدم بدارد محبت من را به خودش جلب می‌کند و من چشم و گوش قلب او را باز می‌کنم تا تجلیات و عظمت مرا ادراک کند. تبیین بحث تبیین براساس روش تحلیل مفهومی و اصل موضوعی:[3] «عبودیت»، براساس تحلیل مفهوم عبارتست از: احساس «عبد بودن» در برابر خداوند. مفهوم «عبد بودن» مفهومی است که تا ارتباط با پدیده‌ای با خصلت «آقایی، مولا بودن، سرور بودن» برقرار نشود، درک نمی‌شود. (در اصطلاح علمی گفته می‌شود که این مفهوم با «اضافه» به مفهوم دیگر پدید می‌آید.) از آن جایی که مقصود از عبد بودن در این جا عبد خدا بودن است لذا این حسّ در درون انسان فعال نمی‌شود مگر این که ادراک آقایی، سروری و برتری خداوند در وجود انسان لمس شود و دریافت کند که تمام ابعاد وجودی و آثار او همه وهمه از تجلیات وجود خداوند است و او از خود چیزی ندارد. به هر مقداری که این ادراک قوی‌تر شود، ادراک عبودیت نیز قوی‌تر می‌شود. به‌عنوان پیش‌فرضِ اثبات ‌شده در علم معرفت‌شناسی اسلامی می‌دانیم که [4] ادراکات ذهنی (علوم حصولی) فقط صورت‌بندی حقایق هستند و جوهره اصلیِ آنها را ندارند (تصور آتش سبب سوختن ذهن نمی‌شود)، و ادراکات قلبی (علوم حضوری) جوهره اصلی پدیده در درون انسان هستند. (ادراک هستیِ خود، ادراک حالات مختلف روحی روانی، ادراکات وجدانی و فطری). به‌عنوان پیش‌فرضِ اثبات‌شده در علم فلسفه اسلامی می‌دانیم که [5] «خدا» وجود بی‌نهایت است پس محدوده و شکل و صورت ندارد. ازترکیب پیش‌فرض قبلی و این پیش‌فرض به ‌دست می‌آید که:
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > الگوریتم اجتهاد و منطق فهم دین دانشنامه, مفاهیم کلیدی الگوریتم اجتهاد و منطق فهم دین 24 دقیقه خواندن 274 الگوریتم اجتهاد و منطق فهم دین الگوریتم اجتهاد و منطق فهم دین دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست مطالب موضوع بحث مسأله بحث پیش فرض ها فرضیه بحث تبیین بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث «اجتهاد» چیست؟ چرا و چگونه؟ (اسلاید بحث) مسأله بحث چگونه می‌توانیم نظر خداوند را در مورد هر موضوع و مسأله‌ای به ‌دست آوریم؟ پیش فرض ها الگوریتم = مراحل قدم ‌به ‌قدم دارای شماره و ترتیب برای حل یک مسأله (انتقال به بحث تفصیلی الگوریتم) منطق فهم = ابزار معرفتی برای سنجش صدق و کذب ادراکات (انتقال به مبانی معرفت‌شناسانه) دین، مجموعه‌ای از گزاره‌های متنی است که یا مستقیماً از طرف خداوند ارائه شده است یا بواسطه تفسیر قولی یا فعلی پیامبر و امامان به ما رسیده است. بنابراین دین «متن‌محور» است لذا باید عملیات کشف معنی و مقصود در او جاری شود؛ و همچنین دین، «مجموعه گزاره‌ای به‌ صورت یک دستگاه معرفتی» است لذا برای کشف معنی و منظور آن باید قواعد حاکم بر این دستگاه فکری شناخته شود و هر گزاره در این دستگاه معرفتی معنایابی گردد لذا برای کشف منظور دین در هر موضوع و مسأله‌ای باید کلیه گزاره‌های احتمالا مرتبط با موضوع و مسأله مورد بررسی قرار گیرد و برآیند آنها به‌ عنوان «نظر دین» عرضه گردد. و به همین علت که یک دستگاه معرفتی است گزاره‌های آن «گزاره‌های چند‌معنایی و راهبردی» هستند بنابراین قدرت تولید و گسترش معرفتی دارند (تفریع فروع) انتقال به مبانی دین‌شناسانه فرضیه بحث ۱. اجتهاد، به‌معنی عام، تلاش روشمند برای کشف نظر خداوند در کلیه موضوعات و مسائل زندگی است. (آموزه‌های معرفتی، قانونی و فرهنگیِ دین) ۲. اجتهاد دینی در اصطلاح، کوشش علمی برای اکتشاف و استخراج روشمند آموزه های دین از منابع معتبر، و فهم موجّه آنها (کشف مراد جدی دین)، و کشف عناصر و زمینه‌های لازم برای تحقق و عمل به آنهاست. (به‌ گونه‌ای که دارای حجیت و اعتبار نزد شارع باشد.) ۳. دست‌یابی به نظر خداوند در مورد هر موضوع و مسأله‌ای (اعم از این که مستقیما ذکر شده باشد یا باید از قواعد و گزاره‌های مبنایی استخراج شوند) به ‌طوری که موجه و معتبر باشد روشمند است لذا دارای مراحل قدم ‌به ‌قدم از نقطه شروع تا نقطه پایان است و در هر مرحله، شاخص‌های صحت و ارزیابی و فرآیند درونی دارد. تبیین بحث در کتاب ارزشمند «پارادایم اجتهادی دانش دینی» آمده است: «اجتهاد دینی اصطلاحا کوشش علمی بر اساس منابع معتبر، به واسطه ابزار و عناصر لازم برای تفهم، اکتشاف و استخراج مطلق آموزه های دین به گونه ای است که از اعتبار (حجیت یاصرفا منجزیت و معذریت) برخوردار باشد. مراد از منابع معتبر در تعریف، منابعی است که در واقع معتبر باشد، لذا پیش از ورود به عمل اجتهادی، مجتهد نیازمند تلاش علمی برای تمییز منابع معتبر از منابع غیر معتبر است. همچنین فعالیت اجتهادی، یک فعالیت تفهمی و اکتشافی است، و چون فرآورده های اجتهاد در رده معرفت های اکتسابی بشر قرار می گیرد، پس خطاپذیر است. از این رو، این تعریف، مبتنی بر نظریه تخطئه است. مراد از مفهوم «حجیت» که در این تعریف آمده است، برخوردار بودن از دلیل و مدرک و شاهد کافی برای استنتاج است، به لحاظ منطقی یا عقلانی. پس وقتی گفته می‌شود امری حجت است، به معنای آن است که به لحاظ اثباتی مدرکیت دارد و به اصطلاح از ارزش اثباتی برخوردار است. از این رو در مورد هر امری که با پشتوانه استدلال فلسفی یا تجربی نیز به اثبات رسیده باشد، می توان گفت که دارای «حجیت» است. اما واژة«مُنجّزِیت» که در مقام عمل مطرح است، در اصطلاح به معنای تثبیت امری بر عهده شخص است. آن امر بر عهده شخص مکلف به گونه ای گذاشته شده که به حکم عقل، وی عذری برای ترک یا اهمال یا ارتکاب خلاف آن را ندارد. مراد ازابزار و عناصر لازم برای فعالیت اجتهادی، تمام علوم، فنون و اصول موضوعه و پیش فرض هایی است که مجتهد برای عمل اجتهاد به عنوان مبادی تصوری و تصدیقی باید در اختیارداشته باشد مبانی روش اجتهاد دینی: منابع اجتهاد دینی، کتاب (قرآن کریم)، سنت و عقل قطعی است؛ دلایل اجتهاد دینی نیز کتاب، سنت، عقل و اجماع است. دو دلیل کتاب و سنت، برآمده از منابع اجتهاد دینی هستند، که در عرض یکدیگرند و دو دلیل عقل و اجماع، در طول آنها قراردارند و تحت شرایطی خاص، کاشف از احکام شرعی و تشریع هستند.
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > تمدن و تمدن سازی دانشنامه, مفاهیم کلیدی تمدن و تمدن سازی 13 دقیقه خواندن 181 تمدن و تمدن سازی تمدن و تمدن سازی دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست مطالب موضوع بحث مسأله بحث پیش فرض ها فرضیه بحث تبیین بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث «تمدن، سیستم‌های تمدنی و تمدن‌سازی» چیست؟ چرا؟ مسأله بحث نقشه سازه‌ها و سیستم‌های تمدنی چگونه است و چگونه می‌توان در جهت تمدن‌سازی حرکت کرد؟ پیش فرض ها فرضیه بحث ۱. تعریف « تمدن» شبکه پایدار ساختارها و سیستم‌های معرفتی، قانونی و فرهنگی، در مقیاس جمعی، که به ‌دنبال پاسخ‌گویی به کل هرم نیازهای انسان‌ها (چه فردی و چه گروهی) است. ۲. سازه‌ها و سیستم‌های تمدنی سازه یعنی الگو یا روابط بین اجزای یک پدیده؛ چهارچوب، محورها، ستون‌ها و پایه‌های یک پدیده، که دارای ارتباط خاصی با یکدیگر هستند تا کل پدیده را شکل دهند و زمینه و مرزهای فعالیت آن باشند. سازه‌های یک تمدن به‌ طور عام عبارتند از: چهار ابرمحور ارتباطی، سه ابرفرآیند، ده زیرساخت و چهل کلان سیستم سازه‌های یک تمدن را می‌توان این ‌چنین نیز برشمرد: سرزمین با تعیین مرز دارای محیط زیست با کیفیت خوب برای زیست و منابع اولیه مایحتاج بشری، جمعیت، آگاهی و علم نسبت به جهان و انسان و زندگی، آگاهی وعلم نسبت به روش رفع نیاز، زبان برای برقراری ارتباط، قانون و اخلاق برای پایدارسازی روابط و فعالیت‌ها در سه حیطه سیاسی اقتصادی اجتماعی. تبیین بحث جدول زیر برخی از تعاریف تمدن است: (ملاحظه جدول جامع ۲۰۰ تعریفی) ردیف تعریف تمدن ۱ مفهوم تمدن در فرهنگ های لغت عربی: همه فرهنگ های قدیم و جدید عربی در یک معنا برای واژه تمدن (حضارت) به هم می رسند. در این معنای مشترک، حضارت (تمدن، شهر آئینی) عکس بداوت (بادیه نشینی) است. (ص۱۹) صاحب معجم متن اللغه اشاره دارد که معنای جدید حضاره معادل واژه civilistion یکی از معانی ای است که فرهنگستان زبان عربی مصر، آن را پذیرفته است. وی افزوده که تحضّر و تمدن برای معنایی معادل واژه urbanisation یعنی برنامه ریزی شهری به کار رفته است. (ص۲۰) حضارت از دیدگاه ابن خلدون: ابن خلدون حضارت را یکی از مراحل زندگانی جامعه می داند که مرحله بداوت -بیانگردی- آن را به کمال می رساند. زیرا «حضارت، غایت بداوت» است. [1] او می گوید «زندگانی بادیه نشینی کهن ترین و پیشتر از زندگانی شهرنشینی است و باده نشینی اصل عمران و اجتماع است و اساس تشکیل شهرها…» [2] فلاسفه مسلمان: فلاسفه مسلمان در ترجمه متون یونانی، واژه «مدنی» را مترادف واژه «اجتماعی» گرفته اند. زیرا از نظر یونانیان واژه «مدنیت: cite» مظهر اجتماع متمدن و منظم است. بدین ترتیب دو واژه حضارت و مدنیت در معنای سکونت یا فنون معیشت و مظاهر آن به هم می رسند. (ص۲۳-۲۴) تمدن:
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > روش تحقیق مدل سازانه دانشنامه, مفاهیم کلیدی روش تحقیق مدل سازانه 4 دقیقه خواندن 156 روش تحقیق مدل سازانه روش تحقیق مدل سازانه دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست مطالب موضوع بحث مسأله بحث ‌پیش‌فرض‌های بحث پیش فرض ها فرضیه بحث تبیین بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث «روش تحقیق شبکه‌ای مدل‌سازانه» چیست؟ چرا؟ چگونه؟ مسأله بحث چگونه می‌توانیم از اطلاعات معتبر در مورد یک پدیده، محصولی برای ایجاد تغییر مثبت در آن پدیده یا موضوعات مرتبط با آن بسازیم؟ ‌پیش‌فرض‌های بحث روش تحقیق = مراحل و ضوابط لازم برای کشف صحیح و تحلیل موجّه اطلاعات برای حل یک مسأله. تحقیق، تولید اطلاعات است و نه جمع‌آوری اطلاعات تولید شده قبلی. روش تحقیق شبکه‌ای = مراحل و ضوابطی که از علم فلسفه و حکمت متعالیه، برای تحلیل هر پدیده‌ای در مقیاس شبکه هستی، استخراج شده است. مدل = شبیه‌سازی واقعیت به ‌طوری ‌که ورودی، ‌خروجی و پردازش لازم برای تبدیل ورودی به خروجی (تابع تبدیل) مشخص شود. نگرش سیستمی = بررسی یک پدیده در ضمن کل و در ضمن فرآیندهای بیرونی و درونی که با او مرتبط هستند. (انتقال به بحث تفصیلی) منطق فرآیندها = تمرکز بر کشف فعل ‌وانفعالات در یک سیستم و تعریف یا بازتعریف روابط بین عناصر و مؤلفه‌های درونی و بیرونی موثر در خروجی سیستم(انتقال به بحث تفصیلی) پیش فرض ها فرضیه بحث ۱. روش تحقیق مدل‌سازانه، روش تحقیقی است که منجر به کشف فرآیند ایجاد یک پدیده یا یک تغییر شود؛ صِرفاً تحلیل مفهومی یا مشاهده تجربی یا استقراء شواهد یا توصیف تک‌بُعدی از پدیده نباشد، بلکه منجر به کشف چگونگی مسیر حل یک مسأله شود. ۲. بدون روش تحقیق مدل‌سازانه، تحقیقات در مرحله چیستی و چرایی و برخی احتمالات باقی می‌مانند و رشدی حاصل نمی‌شود. ۳. برای دست‌یابی به مهارت تحقیق مدل‌سازانه، نیاز به نگرش سیستمی و فرآیندی به پدیده‌ها و موضوعات و مسائل است. تبیین بحث برای مدل‌سازی،‌ ضروری است تصویر اولیه یک سیستم را در نظر داشته باشیم: براساس تصویر فوق مراحل مدل‌سازی به‌ شرح زیر است: ۱. تعیین خروجی سیستم (هدف و علت غایی) با شاخص‌های آن (کمیت، کیفیت، زمان، مکان،‌ ارتباطات،‌ زمینه … عوارض نُه‌گانه) ۲. تعیین ورودی‌های سیستم (علت مادی و خمیرمایه مدل نهایی) با شاخص‌های آن (چه عناصری با چه خصوصیاتی باید با هم ترکیب شوند تا برآیند آنها تبدیل به خروجی سیستم شود؟) ۳. تعريف روابط علّي ومعلولی بین ورودی‌ها (علت صوری) با شاخص‌های آن (یعنی تعیین تابع تبدیل سیستم؛ شامل: تعیین نقطه شروع فرآیند+ جهت گسترش فرآیند + کمیت و کیفیت فرآیند + مرکز ثقل + نقطه پایان + نقاط بحران) ۴. آزمايش (تفسير نتايج حركت مدل درعمل) ۵. اصلاح و بازنگری در هر سه مورد فوق (حلقه بازخورد سیستم) برای انجام پنج مرحله فوق، فعالیت‌های زیر باید انجام شود: ۱.استقراء مؤلفه ها ومتغيرها ی درونی وبيرونی تأثيرگذار ۲. تعريف شاخصه های پايه ( هدف حداقلی ) ۳. تعيين هدف وايده آل ( هدف حداكثری ) ۴. بررسی كميت وكيفيت تأثير هر مؤلفه ( با دقت بر قابل كنترل بودن يا نبودن ) ۵. تعيين ارتباط و شرايط و تأثير كليدی ۶. ترسيم روابط علی ومعلولی ۷. تعيين زمينه ها و پيش فرض ها ( وضعيتی كه مدل درآن مورد استفاده قرارمی گيرد ) ۸. مرحله بندی حركت ازحداقل ها به سوی حداكثرها ۹. تعيين نقاط بحران ۱۰. طراحی حلقه های كنترلی و بازخوردها ملاک اعتبار یک مدل نیز براساس موارد زیر سنجیده می‌شود: ۱. قدرت پاسخگويی به سوالات و پيش بينی وضعيت بعدی ۲. ميزان كميت پذير كردن عوامل ناملموس و فرض ها ( قدرت اندازهگيری ضريب های تاثيرگذاری وتاثيرپذيری) ۳. رفع نقاط كور وابهام قبلی ۴. قدرت اندازه گيری حساسيت ها دربرابر تغييرات شرايط بيرونی ودرونی ۵. بتوان متغيرها را دستكاری كرد ورفتار سيستم را مطالعه نمود. «کل فرآیند مدل‌سازی را در یک مثال مشاهده کنید: مدل «چرخه از تولید تا مصرف نان» نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث التزام به رساندن تحقیقات به مرحله «مدل سازی» سبب می‌شود فضای تحقیق از رکود و ذهنی بودن و عدم تأثیر در صحنه زندگی و اجتماع خارج شود. همچنین سبب می‌شود آموزه‌های دین، از صِرف گفتارهای وعظ‌ گونه به راهبردهایی برای رشد و توسعه تبدیل شود. انتقال به انجمن بحث ‌وگفتگو در مورد این موضوع مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > رویکرد استراتژیک به دین دانشنامه, مفاهیم کلیدی رویکرد استراتژیک به دین 5 دقیقه خواندن 134 رویکرد استراتژیک به دین رویکرد استراتژیک به دین دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست مطالب موضوع بحث مسأله بحث ‌پیش‌فرض‌های بحث پیش فرض ها فرضیه بحث تبیین و استدلال بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث «رویکرد استراتژیک به دین» چیست؟ چرا لازم است؟ چگونه انجام می‌شود؟ مسأله بحث آيا گزاره‌های دین، در مقیاس خُرد و فردی معنادار هستند یا در مقیاس کلان و جمعی نیز معنادار می‌باشند؟ (دلالت بر فرآیندها) ‌پیش‌فرض‌های بحث ۱. استراتژی= تعیین موقعیت و فرآیند بهینه، برای تحقق اهداف در محیط رقابت (انتقال به بحث تفصیلی از استراتژی) ۲. نگرش استراتژیک = مهارت در دید کلان و چهارچوب‌ها و قواعد نهفته و رصد محیط رقابت و مهارت در محاسبه انواع احتمالات برای فرآیندهایی که شما را به هدف می‌رساند و تشخیص فرآیند بهینه۳. نبرد استراتژیک = تلاش برای کشف و اِعمال استراتژی برتر در محیط رقابت استراتژی‌ها۴. استراتژی کلان = فرآیندهای بهینه‌ای که منجر به ساختارسازی بهینه می‌شوند؛ استراتژی‌ها سطوح مختلفی دارند و هر کدام برای فرآیندی مافوق خود استراتژی خُرد و برای هدفی مادون خود استراتژی کلان هستند. ۵. دین = علم ابراز شده خداوند به بشر؛ بیان معادلات حرکت انسان در شبکه هستی برای اتصال به خداوند؛ نظام فکری، قانونی و فرهنگی ای که از جانب خداوند برای زندگی بشر در این دنیا به هدف عبور از دنیا ارائه شده است. (انتقال به بحث تفصیلی)۶. دین شناسی = تلاش معرفتی موجّه برای کشف نظر خداوند در توصیف‌ها، تبیین‌ها و توصیه‌های او در جوانب مختلف هستی و زندگی. ۷. دین حداقلی یعنی اعتقاد به اینکه مأموریت دین فقط برقراری رابطه فرد با خداوند در عبادت اوست.۸. دین حداکثری یعنی اعتقاد به اینکه مأموریت دین تنظیم کلیه فعالیت‌های انسان در مقیاس فردی و جمعی در کلیه ابعاد زندگی اوست تا برآیند آنها حرکت به ‌سوی خداوند در قلب و دل باشد. پیش فرض ها فرضیه بحث ۱.گزاره‌های دین،‌ دارای ظرفیت معنایی برنامه‌ای و راهبردی هستند و در فهم دین رویکرد «کشف معنای برنامه‌ای و راهبردی»، این ظرفیت را فعال می‌کند. ۲. در صورت عدم توجه به این لایه معنایی، گزاره‌های دین به ‌صورت فقط توصیف‌های تکوینی یا توصیه‌های حقوقی اخلاقی فردی، دریافت می‌شوند و قدرت تنظیم کلیه فعالیت‌های انسان در تمام ابعاد زندگی را فارغ از متغیر زمان و مکان نخواهند داشت. ۳. روش فعال‌سازی «فهم استراتژی‌ها» از گزاره‌های دین، استفاده از «منطق فرآیندیابی» است. منطق فرآیندیابی یعنی عبور از وضعیت ظاهری مصداقی پدیده، و کشف «مفهوم کلی» آن پدیده، یا به تعبیر دیگر کشف «روح معنایی» تبیین و استدلال بحث ۱. استدلال برون دینی اگر دین هدایت‌گر انسان‌ها (هم فرد و هم جمع) به‌سوی ملکوت است، و اگر «هدایت» یعنی ایجاد حالت روحی روانی تعلق به خداوند و ملکوت او و توجه قلبی به او، و اگر ایجاد حالات روحی روانی که به شخصیت انسان تبدیل شود جز با تنظیم قوای فکری و روحی و بدنی در کلیه فعالیت‌های انسان که توجه او را مصرف می‌کنند ممکن نباشد، آنگاه برای هدایت‌گری به ‌سوی ملکوت ضروری است که اصول و قواعد تنظیم امور زندگی که برآیند آنها «شخصیت» انسان را می‌سازد توسط دین بیان شده باشد. اگر دین مدعی «خاتمیت» باشد آن گاه باید بتواند تنظیم زندگی کل بشریت را تا انتهای دنیا عهده دار شود،‌ با توجه به بی‌شمار بودن تغییرات زندگی انسان‌ها در طول نسل‌ها،‌ این عهده‌داری جز از طریق ارائه قواعد و اصول کلان تنظیم‌کننده زندگی و ارائه روش کشف برنامه حوادث و موقعیت‌ها از دل آن قواعد،‌ ممکن نخواهد بود. اگر دین مدعی «خاتمیت» است باید برنامه‌هایش در طول نسل‌ها از طرح و برنامه‌های بشر برای هدایت زندگی، برتر باشد بنابراین: گزاره‌های دین با استفاده از اسلوب‌های کلامی عرفی، قواعد و اصول کلان تنظیم‌کننده زندگی فردی و جمعی در تمام ابعاد زندگی در طول نسل‌ها را ارائه کرده است و مراد جدی شارع، انتقال این قواعد و اصول کلان برتر در محیط رقابت است. ۲.استدلال درون دینی در گزاره‌های دین تعابیر زیر وارد شده است: قال الصادق علیه‌السلام: «مَا مِنْ أَمْرٍ يَخْتَلِفُ فِيهِ اثْنَانِ إِلَّا وَ لَهُ أَصْلٌ‏ فِي‏ كِتَابِ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنْ لَا تَبْلُغُهُ عُقُولُ الرِّجَالِ»[1].
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > عرصه های پیشرفت دانشنامه, مفاهیم کلیدی عرصه های پیشرفت 4 دقیقه خواندن 127 عرصه های پیشرفت عرصه های پیشرفت دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست مطالب موضوع بحث مسأله بحث پیش فرض ها فرضیه بحث تبیین بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث « تحلیل چهار عرصه پیشرفت: فکر،‌ علم،‌ زندگی، معنویت » مسأله بحث در تدوین الگوی اسلامی پیشرفت، چه عرصه‌هایی عرصه‌های زیرساختی هستند و به‌عنوان پیشران‌ها در الگو محسوب می‌شوند؟ پیش فرض ها فرضیه بحث عرصه‌های زیرساختی و مفاهیم پیشران در الگوی اسلامی پیشرفت عبارتند از: (تمام موارد کلیک می‌شوند) شبکه هستیِ توحیدی (عرصه معنویت) انسان شبکه‌ای نگرش و روش تفکر شبکه‌ای (عرصه تفکر) پارادایم شبکه‌ای معادلات حرکت در هستی مدل نیازها شاخص‌های انسان سالم شاخص‌های عدالت شبکه‌ای نظام حکمت و عرفان شیعی دستگاه فقه تمدنی نظام اخلاق و فرهنگ تمدنی کارکردهای «دین راهبردی» شاخص‌های سلامت در خانواده، سازمان، جامعه و بین‌الملل مدل آینده‌نگاری روش اجتهاد جواهری سیستمی مدل علم دینی مدل نظریه‌پردازی و تولید علم (عرصه علم) روش تحقیق مدل‌سازانه مدل خلاقیت برتر سازه‌ها و فرآیندهای تمدنی (نقشه تمدنی) نقشه علمی مهندسی فرهنگی مهارت‌ها و سبک زندگی (عرصه زندگی) مدل آرمان‌شهر مدل کنترل کیفیت انسانی مدل ابزارسازی (تکنولوژی) (برای دست‌یابی به توضیح تفصیلی هر کدام از عناصر فوق، بر روی آن کلیک کنید.) (انتقال به اندیشکده مبانی از مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت) از میان این عناصر،‌ چهار عنصر «فکر، علم، زندگی و معنویت» در زیر تعریف و توصیف می‌شوند: تبیین بحث ۱. عرصه فکر تفکر = به ‌کارگیری ابزارهای مقایسه، تجزیه،‌ ترکیب و انتزاع برای تولید مفاهیم جدید از مفاهیم بنیادین و تولید گزاره‌های جدید از گزاره‌های بنیادین و دست‌یابی به پاسخ موجّه برای مسائل. اگر رشد و تعالی انسان نیازمند ابزار تفکر است آنگاه دست‌یابی به روش تفکر بهینه و برتر، اصلی‌ترین زیرساخت برای الگوی پیشرفت محسوب می‌شود. مهارت در روش تفکر شبکه‌ای با مشخصات مذکور در تصویر زیر، نیاز بنیادین این حرکت است: خلاقیت = تلاش معرفتی برای کشف اجزاء و روابط نهفته در شبکه هستی مهارت در خلاقیت با شاخص‌های ده‌گانه زیر، سبب بهینه‌سازی و کارآمدی و برتری در محیط رقابت خواهد بود: (انتقال به بحث تفصیلی) ۲. عرصه علم: (انتقال به بحث «مبانی علم‌شناسانه در پارادایم شبکه‌ای») علم= تک گزاره یا مجموعه گزاره‌هایی که توصیف یا تبیین موجّه از واقعیت را ارائه می‌کنند. علوم تجربی= توصیف و تبیین پدیده‌های محسوس برای دست‌یابی به قدرت کنترل آنها علوم انسانی= توصیف و تبیین ابعاد مختلف رفتار انسانی برای دست یابی به پیش‌بینی و کنترل آنها علم دینی= گزارش روشمند و نظام‌مند ازتوصیف و تبیین دین نسبت به پدیده‌های هستی و انسانی علوم انسانی، عینی و ناظر به واقع هستند. قواعد نظریه‌پردازی در کلیه رشته‌های علمی دارای مبانی و روش زیرساختی مشترک است. اگر رشد و تعالی انسان نیازمند ابزار «علم» است آنگاه دست‌یابی به «روش تحقیق علمی بهینه و برتر»، «مدل طبقه‌بندی علوم»، «نقشه جامع علمی»، «هویت علوم انسانی»، از زیرساخت‌های لازم برای الگوی پیشرفت محسوب می‌شوند. (انتقال به اندیشکده علم از مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت) ۳. عرصه زندگی زندگی = حرکت انسان در فکر، روح و رفتار در مقیاس فردی و جمعی، برای رفع نیازها در کلیه لایه‌های هرم نیازها زندگی شبکه‌ای است و برآیند معادلات حرکت انسان در شبکه هستی است. (انتقال به بحث انسان شبکه‌ای) اگر رشد و تعالی انسان در زمینه و فضای «زندگی» صورت می‌پذیرد آنگاه دست‌یابی به «شبکه موضوعات و مسائل زندگی»، «هرم نیازها»، «نقشه یک تمدن»، «سبک زندگی»، «شاخص‌های زندگی سالم» از زیرساخت‌های لازم برای الگوی پیشرفت محسوب می‌شوند. (انتقال به اندیشکده زندگی/ خانواده از مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت) ۴. عرصه معنویت معنویت = احساس کشش درونی و قلبی انسان برای ارتباط با منبع وجودی بی‌نهایت (خدا) معنویت، تابعی است از:
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > شاخص و شاخص سازی دانشنامه, مفاهیم کلیدی شاخص و شاخص سازی 7 دقیقه خواندن 175 شاخص و شاخص سازی شاخص و شاخص سازی دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست مطالب موضوع بحث مسأله بحث پیش فرض ها فرضیه بحث تبیین بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث شاخص چیست؟ چرا مورد توجه ویژه قرار دارد؟ و چگونه ساخته می شود؟ مسأله بحث چگونه میزان تحقق یک پدیده یا آثار آن را اندازه‌گیری کنیم؟ پیش فرض ها فرضیه بحث ۱. شاخص = صفتی در یک پدیده که می‌توان براساس تغییرات آن، موقعیت پدیده را از پدیده‌های دیگر متمایز کرد و نسبت به هدف مرتبط با آن پدیده، سنجشی را صورت داد. هر وقت کلمه «شاخص» را می‌شنویم باید بلافاصله از خود بپرسیم «چه فرآيندی قرار است اتفاق بیفتد؟» و در دنباله بپرسیم «چه هدفی توسط این فرآیند باید محقق شود؟» ۲. شاخص‌ها تعیین‌کننده خصوصیات فرآیندها هستند، فرآیندهایی که برای رسیدن به هدف مورد نظر باید ایجاد شوند؛ بنابراین تا شاخص نداشته باشیم نمی‌توانیم فرآیند لازم برای رسیدن به هدف را فعال کنیم. ۳. برای ساختن شاخص‌ها باید الف. هدف مورد نظر را تحلیل به اجزاء و روابطش بکنیم (برای کشف عناصر و فرآيندی که این عناصر را طوری با هم ترکیب می‌کند که هدف حاصل شود). ب. علل ایجاد کننده هر یک از عناصر و ایجاد کننده رابطه میان آنها را کشف کنیم. ج. آثار هدف مورد نظر را در ابعاد ده گانه هر پدیده (مقولات عشر) به دست بیاوریم. د. هر کدام از علل و آثار را به ‌صورت یک صفت قابل اندازه‌گیری بیان کنیم. شواهد تایید کننده فرضیه در کتاب «شاخص‌های فرهنگ عمومی» تدوین شورای فرهنگ عمومی کشور، در تعریف «شاخص» آمده است: شاخص، امری است که به ‌وسیله آن بتوان کمیت، کیفیت و تغییرات یا ثبوت یک موضوع را تشخیص داد و اندازه گیری کرد؛ مثلا تغییرات طول ستون جیوه در دماسنج شاخص تغییرات درجه حرارت است؛ رفتار انسان شاخص تغییرات شخصیت اوست.[1] سازمان بهداشت جهانی، در تعریف شاخص چنین آورده است: شاخص‌ها متغیرهایی هستند که به سنجش تغییرات بطور مستقیم یا غیرمستقیم کمک می‌کنند. در سامانه مدیریت دانش «هم افزا» در تعریف شاخص آمده است: متغیری برای شناخت و ارزشیابی، که فرصت یا ابزاری برای ‌مقایسه شرایط و حساسیت ها، موقعیت ها و گرایش ها بوده، در ارتباط با اهداف و مقاصد، امکان تشخیص و پیش بینی می دهد. علائم، نشانه ها و معیارهایی برای سنجش و تمییز بین دو مسأ له یا موضوع مشتبه. متغیری که بر خاصیتی اطلاق می شود و به تعریف آن کمک می کند و شاخص خودش هدف نیست، بلکه نشانگر تحقق هدف است.[2] شاخص‌ها، کمّی و کیفی هستند؛ شاخص کمی مانند تعداد مقالات منتشرشده در مجلات علمی پژوهشی برای سنجش میزان فعالیت یک محقق؛ و شاخص کیفی مانند میزان اثرگذاری مقالات فوق در حل مسائل مربوط به یک علم. در شاخص‌های متداول از پارامترهای کیفی کمتر استفاده می‌شود و این امر سبب ایجاد آسیب در تشخیص نهایی می‌گردد مثلا افزایش تعداد ساعات برنامه‌های رسانه، به معنی افزایش فعالیت فرهنگی ارتباطی تلقی می‌شود در حالی ‌که بدون توجه به محتوای ارائه شده و تاثیر مثبت یا منفی آن در فرهنگ جامعه نمی توان رشد فرهنگی را نتیجه گرفت. شاخص‌ها، می‌توانند برای سنجش پدیده‌ای ترکیبی مانند توسعه و پیشرفت استفاده شوند یا برای سنجش پدیده‌ای کلان مانند اقتصاد یا فرهنگ، یا برای سنجش پدیده‌ای خُرد مانند میزان مطالعه در جامعه در شاخص‌های ترکیبی و کلان باید مجموعه‌ای از شاخص‌های خُرد تعریف شوند و نسبت آنها با کل پدیده محاسبه شود و هر یک ضریب خاص بگیرد و سپس برآیند شاخص‌ها، به عنوان شاخص کل عرضه شود. بنابراین شاخص‌ها برای سه امر زیر مورد استفاده قرار می گیرند: چهارچوبی نظری برای حرکت علمی ابزاری برای سنجش و ارزیابی در عمل اهدافی برای سیاست گذاری تبیین بحث چگونه شاخص‌سازی کنیم؟ قدم ا) تعیین پدیده‌ای که می‌خواهیم بسنجیم: فرض کنید می‌خواهیم میزان «دینداری» جامعه را بسنجیم تا براساس نتایج سیاست های فرهنگی تنظیم کنیم. قدم۲) تعریف پدیده و تحلیل مفهومی آن به عناصر و روابط: در تعریف دینداری آمده است: «دینداری، باور به گزاره های معرفتی دین، انگیختگی مبتنی بر این باورها و رفتار مناسب با دستورهای عملی دین است.» [3] در این تعریف، عناصر سه‌گانه «باور، احساس و رفتار» نقش کلیدی دارند. قدم۳) کشف مصداق برای هر یک از عناصر:
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > معادلات حرکت دانشنامه, مفاهیم کلیدی معادلات حرکت 4 دقیقه خواندن 136 معادلات حرکت فهرست مطالب موضوع بحث مسأله بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث منظور از اصطلاح «معادلات حرکت» در این مباحث چیست؟ مسأله بحث چگونه می‌توان برای زندگی انسان در شبکه هستی که با مؤلفه‌ها و عناصر مختلف متعدد مرتبط است، برنامه‌ریزی کرد؟ پاسخ: معادله = تعیین کمیت، کیفیت و جهت رابطه بین متغیرهای مختلف برای تحقق یک اثر. تابع = دقیق‌سازی نحوه تبعیت یک یا چند متغیر از یک یا چند متغیر دیگر با تعیین کمیت و کیفیت و جهت و بُعد ارتباطی میان آنها. معادلات حرکت انسان در شبکه هستی = تعیین کمیت و کیفیت و جهت و زمان و مکان و … در ارتباطات انسان در شبکه هستی به ‌طوری که برآیند آنها حرکت به سوی هدف مورد نظر شود. (لینک به شکل شبکه هستی) توضیح: این اصطلاح از علم فیزیک/ مکانیک اخذ شده است و در آن علم، معادله حرکت عبارتست از: معادله‌ای که رفتار سیستم را توصیف می‌کند؛ معادله حرکت در سیستم‌ها حرکت جسم را در ابعاد زمان و مکان توصیف می‌کنند. با این معادلات می‌توان مکان جسم را در یک لحظه خاص یا لحظه‌ای (لحظاتی) که جسم در یک مکان خاص قرار گرفته است به دست آورد. این معادله رابطه‌ای بین پارامترهای توصیف کننده حرکت جسم از قبیل مکان، سرعت، شتاب، زمان و… است. با توجه به شرایط مختلف مسأله از قبیل نیروهای وارده (که روی شتاب تأثیرمی گذارند)، شرایط اولیه جسم و… جسم می‌تواند حرکت‌های گوناگونی داشته باشد که حرکات مستقیم الخط یکنواخت و حرکت با شتاب ثابت از جمله این حرکات و جزو ساده‌ترین آنها هستند. [1] از مفاهیم زیرساختی در بحث معادلات حرکت، مفهوم «برآيند نیروها» است؛ برآیند نیروها نیز از علم فیزیک/ مکانیک اخذ شده است و مقصود از آن این است که: مسیر نهایی حرکت یک جسم، در جهت جمع برداری نیروهای وارد بر آن خواهد بود. منظور از «جمع بُرداری نیروها» : «بُردار» یک تصویر هندسی است که میزان و جهت نیروی وارده بر یک جسم را نشان می‌دهد (پیکان جهت‌دار که نسبت به مبدأ مختصاتی اندازه و جهت گرفته است.) از آن جایی که معمولا نیروهای وارده بر اشیاء با اندازه‌ها و جهات مختلف هستند، و این نیروها به او وارد می‌شوند تا حرکت و تغییری را در جسم ایجاد کنند، محاسبه جهت و مقدار مجموعه نیروها و کشف جهت و مقدار نیروی نهایی، بسیار حیاتی است. عملیات «جمع برداری نیروها» برای محاسبه نیروی نهایی وارده بر جسم است. تصویر زیر نمایش بسیار ساده و اولیه از جمع بردارهاست: همان طور که مشاهده می‌شود، هم اندازه نیروی نهایی نسبت به دو نیروی وارده، ‌تغییر کرده است هم جهت آن. بردار برآیند = کمیت و کیفیت و جهت حرکت و تغییر در پدیده مورد نظر رابطه این مطلب با شبکه هستی: تمام حرکت‌ها در هستی، «برآیندی» هستند و ابعاد زمانی،‌ مکانی، کمّی، ‌کیفی، جهتی، اثرپذیری، ‌اثرگذاری، زمینه حرکت،… در نتیجه نهایی تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم دارند. از سوی دیگر «زندگی» یعنی حرکت انسان در فکر، روح و رفتار در مقیاس فردی و جمعی، لذا اگر بخواهیم مسیر رشد و کمال انسان را به‌ دست بیاوریم باید تمام عناصر مؤثر در حرکتش را محاسبه کنیم تا برآیند نیروها، تعیین‌کننده جهت حرکت و کمیت و کیفیت حرکتش باشد. به شکل شبکه هستی در زیر توجه کنید: اگر انسان که در تصویر از او با نماد «اراده و اختیار» تعبیر شده است بخواهد به هر سمتی حرکت کند باید نیروهای وارده بر خودش از طرف عناصر موجود در هستی را محاسبه کند و تغییراتی در آنها بدهد تا بتواند به هر سمتی که اراده کرد حرکت کند. هر کدام از خطوط موجود در شکل را که یک بردار نیروست، به ‌صورت یک بازوی هیدورلیکی قابل کوتاه و بلند شدن و قابل تغییر زاویه در نظر بگیرید که قابل قطع کردن و جداشدن هم نیستند، اگر انسان بخواهد به هر سمتی حرکت کند باید بازویی را کوتاه و بازوی دیگری را بلندتر با تغییرات در زوایای آنها داشته باشد تا بتواند برآیند آنها را به سمت مورد نظر خود قرار دهد. نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث معادلات حرکت انسان در شبکه هستی یعنی تعیین کمیت و کیفیت و جهت روابط انسان با مؤلفه‌های اثرگذار و اثرپذیر در زندگی او در کل هستی، به‌ طوری که برآیند آنها به‌ سوی هدف مورد نظر او باشد.
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > شبکه هستی دانشنامه, مفاهیم کلیدی شبکه هستی 7 دقیقه خواندن 149 شبکه هستی شبکه هستی دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست محتویات موضوع بحث مسأله بحث پیش فرض ها فرضیه بحث تبیین بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث « شبکه هستی » چیست؟ چرا و چگونه؟ (انتقال به تصویر از شبکه هستی دارای حرکت) مسأله بحث برای انجام یک تحقیق معتبر، نیاز به تشخیص موقعیت پدیده در کل شبکه هستی داریم نقشه عالم هستی که در آن موقعیت و مختصات موجودات و عوالم و روابط آنها با یکدیگر مشخص شده باشد چگونه است؟ پیش فرض ها شبكه، مجموعه‌ای به هم‌پیوسته از «سیستم‌ها» است که هدف واحد یا اهداف متعددی را پوشش می‌دهند؛ و «سیستم‌» مجموعه‌ای از عناصر است كه با يكديگر ارتباط برقرار می‌كنند و برای تحقق يك هدف واحد در تلاش‌اند. در هر شبكه، تغيير يك جزء بر ديگر اجزاء و بر كلّ، تأثير دارد و هيچ‌ يك از عناصر، اثر مستقل و جدا از مجموعه ندارند. بعضی اوقات اصطلاح «شبکه» معادل با اصطلاح «سیستم» به ‌کار می‌رود. فرضیه بحث برهان‌ در فلسفه اسلام، منجر به‌ نظريّه “شبكه‌ای بودن هستی” شده‌ است. مقصود از شبکه هستی،‌ برقراری رابطه علت و معلولی، اثرگذاری واثرپذیری میان کل پدیده‌ها در تمام لایه‌های عالم وجود است. تبیین بحث براساس نظريّه فوق،‌ هيچ حركتی در هستی، بدون تعامل با اجزاء ديگر آن انجام نمی‌شود. عوالمی در ماوراء دنيا وجود دارند كه منشأ و سرچشمه موجودات مادی هستند و فعل ‌وانفعالات موجود در دنيا و موجوداتِ آن، تابعی از فعل ‌وانفعالات موجود در جهان‌های آسمانی است و ايجاد اثری در جهان مادی (كه به‌ سبب فعّال شدن عللی در ماوراء بوده است)، سبب تأثير در نقاط ديگر ماورايی شده و در نتيجه آثار جديدی در جهان مادی پديد مي‌آيد واين چرخه فعل ‌وانفعالات كه سررشته آنها متصل به اراده خداوند است، به‌ همين منوال استمرار می‌يابد؛ بدن در روح اثر می‌گذارد و روح در بدن و هر دو در محيط و محيط درهر دو، و هر سه در مجاری ماورايی و سرچشمه‌ای موجودات تأثير مي‌گذارند و اين مجاری در يكديگر و در كل دنيا نفوذ دارند. كل اين تعاملات، تشكيل شبكه واحدی را می‌دهد كه به‌صورت سيستمی منسجم و يكپارچه، برای تحقّق هدفی در ارتباطند. شايد نموداری ابتدايی از شبكه هستی بر اساس فلسفه اسلام را، بتوان به ‌صورتی كه می‌آيد تصويركرد: (انتقال به تصویر دارای حرکت) براساس حكمت متعاليه اسلام، هستی از مراتب تشكيكی وجود، از وجود بی نهايتِ خداوند آغاز شده و به قابليّتِ وجود يافتن(هيولی) ختم می‌گردد و اين مراتب ارتباط علت‌ ومعلولی با يكديگر دارند و يك مجموعه يكپارچه را تشكيل می‌دهند. هر رتبه از وجود، خواص و آثاری به‌خود می‌گيرد و قوانينی براساس آنها در آن فضای وجودی حاكم می‌گردد. عالمِ قيامت، عالمِ برزخ و عالم دنيا، سه‌ لايه كلّی هستی می‌باشند. این تصویر، برش و مقطعی معرفتی از «هر نقطه در هستی» می‌باشد و اینکه خداوند با یک نقطه نشان داده شده است به ‌معنی محدود کردن او در آنجا نیست بلکه در هر نقطه در عالم هستی، این مخروط فعال است و در هر نقطه از عالم وجود،‌ وجود از خداوند تجلی پیدا می‌کند و به کل لایه‌های هستی منتشر می‌شود. از خدا آغاز شده (انا لله) و به دنیا می‌رسد (ثم رددناه اسفل سافلین) و به خدا برمی‌گردد (انا الیه راجعون). روح همه انسان‌ها از «عالم امر» نشأت می‌گیرد (الا له الخلق و الامر + قل الروح من امر ربی) ، تنازل می‌کند (ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم) از نقطه‌ای به دنیا وارد می‌شود (برزخ نزولی یا عالم ذر) ، به بدنی تعلق می‌گیرد، در محیط مادی قرار می‌گیرد، با همنوع ارتباط برقرار می‌کند، از نقطه‌ای از دنیا خارج می‌شود (برزخ صعودی) و به‌سوی خداوند بازمی‌گردد. هر کدام از خطوط داخل شکل،‌ نمایاننده نیرویی است که به ما وارد می‌شود یا ما وارد می‌کنیم. نیروهای مثبت (فرشتگان) و نیروهای منفی (شیاطین) در این عالم مشغول به‌ اثرگذاری هستند و ما انسان‌ها در نقطه‌ای خارج از برزخ و نزدیک به برزخ، در عالم مادی قرار گرفته‌ایم (نقطه اراده)؛ به هر طرف که بخواهیم می‌توانیم حرکت کنیم (اختیار داریم)، اما نمی‌توانیم خارج از ساختار شبکه هستی و خارج از قوانین آن حرکت کنیم (اختیارمان محدود به جبر ساختاری است).
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > نگرش سیستمی به دین دانشنامه, مفاهیم کلیدی نگرش سیستمی به دین 8 دقیقه خواندن 317 نگرش سیستمی به دین نگرش سیستمی به دین دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست مطالب موضوع بحث مسأله بحث پیش فرض ها تبیین بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث «نگرش سیستمی» چیست؟ چه کاربرد و کارآمدی دارد؟ «نگرش سیستمی به دین» یعنی چه؟ ( اسلاید بحث ) + (مقاله) مسأله بحث چگونه می‌توان بیشترین ابعاد و زوایای پدیده‌ها را کشف کرد و به موقعیت واقعی پدیده در شبکه هستی رسید؟ پیش فرض ها ۱. «نگرش سیستمی» یعنی بررسی پدیده از جهت نحوه ارتباط اجزاء آن با یکدیگر، و با دیگر پدیده‌ها، برای ایجاد یک اثر و نتیجه. ۲. کاربرد نگرش سیستمی، کشف فرآیندهای فعال در پدیده‌ها یا تولید فرآیند لازم برای ایجاد یک پدیده است. ۳. کارآمدی نگرش سیستمی، کشف اجزاء و روابط نهفته، و در نتیجه، ایجاد قدرت پیش‌بینی و کنترلِ برتر از «نگرش خُرد و اتمی» است. ۴. نگرش سیستمی به دین یعنی تحلیل شبکه به هم ‌مرتبط گزاره‌های دین برای کشف سازه‌ها و فرآیندها در مقیاس کلان تمدن‌سازانه ۵. نگرش سیستمی به زندگی یعنی بررسی کلان زندگی و کشف عناصر فعال مثبت و منفی نهفته در آن (در سه لایه ذهن و فکر،‌ قلب و روح،‌ رفتار و عمل) محاسبه برآیند نیروهای فعال در زندگی، به هدف تلاش برای اصلاح مسیر و قرار گرفتن در مسیر بهینه. تبیین بحث «نگرش» يعنی جهت توجّه به ابعاد وجودی موضوعات و پدیده‌ها. اشياء مادی به‌ واسطه عناصر زمان، مكان، كميت، كيفيت، اثرگذاری و اثرپذيری (نوع رابطه با ديگر اشياء) در محدوديت قرار دارند، و ذهن انسان نیز قدرت دارد اشياء را برش بزند و لايه‌لايه كند و ابعاد آن را از هم جدا كند و هر يك را مستقل نگاه كند؛ ذهن می‌تواند فقط بُعد مكانی شیء را نگاه كند و از اين زاويه به بررسی آن بپردازد يا فقط جنبه كميتی آن را نگاه كند و از اين حيث به مطالعه آن بپردازد. كلماتِ: زاويه ديد، جهت، حيث، بُعد، لايه، جنبه و مانند اينها همگی دلالت بر قابليت ذهن در ايجاد نگرش‌های خاص نسبت به موضوعات دارند. از سوی ديگر ذهن انسان به ‌واسطه انس با ماده و محدوديت‌‌های مادی، جزئی نگر است. يعنی در ديد اوليه فقط متوجّه برخی از ابعاد و جنبه‌ها می‌شود و برای دست‌يابی به يك ديد كامل بايد چندين بار از جوانب و زاويه‌های مختلف شيء را بررسی كند سپس تصاوير به‌ دست آمده در هر يك از بررسی‌ها را كنار هم بگذارد تا بتواند يك ديد كلّی و جامع از موضوع به ‌دست آورد. بنابراين می‌توان گفت كه نگرش‌های انسان دو گونه است: نگرش خُرد و نگرش كلان. نگرش‌های خُرد فقط به اجزاء و خصوصيات آنها می‌پردازند و توجّهی به ارتباط اجزاء با يكديگر و جايگاه آنها در مجموعه اصلی ندارند (ديد دروني). نگرش‌های كلان به ارتباطات اجزاء و مجموعه‌ای كه اين اجزاء ايجاد كننده آن هستند می‌پردازد (ديد بيرونی). خود را در موقعيتی فرض كنيد كه طاقه پارچه‌ای را می‌بينيد. يك وقت است به جنس آن نگاه می‌كنيد، رنگ آن را بررسی می‌كنيد،عرض آن را می‌پرسيد و يك وقت به طرح لباسی كه از اين پارچه می‌توان درآورد فكر می‌كنيد؛ تمام بررسی‌های جزئی ما برای رسيدن به يك كلّ است؛ اگر در جزئيات بمانيم و فقط خود را سرگرم بررسی جزئيات كنيم، در حقيقت مانند اين است كه بهترين پارچه‌ها را بخريم و انبار كنيم و با وجود نياز به لباس آنها را ندوزيم نپوشيم. اگر اين توجّه به برخی از ابعاد باشد، نگرش جزئی است و اگر به تمام ابعاد باشد نگرش كُلی است. ما در زندگی به هر دو گونه از نگرش نيازمنديم ولی نگرش‌های جزئی هميشه مقدمه‌چين و زمينه ساز برای نگرش‌های كلّی هستند. بدون يك ديد كلان و محيط بر موضوع، تلاش‌های انسان برای رسيدن به حقيقت ناكام می‌ماند. كشف نگرش كلانی كه جزئيات موضوع برای ايجاد آن با يكديگر مرتبط شده‌اند از ضروريات فهم موضوع است. با توجه به مطالب فوق می‌توان گفت: اصل «نگرش سيستمی» مبتنی بر پيش‌فرض‌های زير است: – موضوع مورد نظر احتمالا دارای اجزاء مرتبط با يكديگر است. – اين اجزاء احتمالا دارای لايه‌های درونی و عميق‌تر نيز هستند. (تجزيه تا رسيدن به ذرات بنيادين) – ارتباط اجزاء با يكديگر احتمالا به‌صورت بُرداری و برآيندی است. (موضوع، مجموعه‌ای از عناصر مستقل از هم نيست.) – موضوع مورد نظر احتمالا دارای ارتباط با متغيرهای بيرون از خود می‌باشد.
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > نگرش آینده پژوهانه دانشنامه, مفاهیم کلیدی نگرش آینده پژوهانه 13 دقیقه خواندن 116 نگرش آینده پژوهانه نگرش آینده پژوهانه دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست مطالب موضوع بحث مسأله بحث پیش فرض ها مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث کارگاه آینده‌پژوهی (هویت آینده‌پژوهی و روش‌های آن) (انتقال به بسته اسلاید یک، بسته اسلاید دو + بسته آموزشی صوتی‌تصویری) مسأله بحث چگونه می‌توانیم در محیط رقابت و فراوانی عوامل نامطلوب، برای ارتقاء مستمر زندگی برنامه‌ریزی کنیم؟ (دریافت فایل برنامه‌ریزی راهبردی آینده‌نگرانه در زندگی) پیش فرض ها آینده جزئی از زندگی ما و دنیاست؛ همان طور که “امروز” نیاز به اندیشیدن دارد “فردا” نیز نیاز به اندیشیدن دارد. توجه به آینده و تفکر درباره آن به معنای خیال پردازی نیست بلکه به معنای واقع نگری است. آنچه در آینده پژوهی مطرح است نگاه متفکرانه به آینده است.[1] آینده پژوهی چیست و چه فایده‌ای دارد؟ آینده پژوهی کشف و تحلیل عوامل تأثیرگذار نسبت به آینده، به هدف ایجاد آینده مطلوب است. آینده بر سه نوع است: الف- آینده ممکن: هر چیزی اعم از خوب یا بد، محتمل یا بعید که می‌تواند در آینده رخ دهد. ب- آینده‌ محتمل: آنچه به احتمال بسیار زیاد در آینده به وقوع خواهد پیوست (مبتنی بر استمرار شرایط کنونی در آینده). ج- آینده‌ مرجّح: آنچه مطلوب‌ترین و مرجّح‌ترین رویداد آینده به شمار می‌رود. در آینده پژوهی آنچه به عنوان هدف اساسی مطرح است محتمل ساختن‌ آینده‌ مرجّح می باشد. بدین منظور باید ازآنچـه که می‌خـواهیـم بیـافرینیم تصـویری روشن و شـفاف در ذهن داشـته باشیـم. همچنین نسبت به آینده ممکنی که علی‌رغم تردید در وقوعش‌، تحقق آن اثر بزرگی بر زندگی مردم می‌گذارد، باید آگاهی لازم داشته باشیم. درحوزه آينده انديشی چه پرسش های مهمّی مطرح است؟ شاخه اصلی موضوع سوال مساله مدیریت و برنامه ریزی آینده پژوهی آینده چیست؟ چگونه می توان آینده را شناخت؟ چرا باید آینده را شناخت؟ روند، رویداد و رخداد چیست؟ چگونه می توان روند ها، رویدادها و رخدادهای آینده را رصد کرد؟ تسلط بر آینده یعنی چه؟ چگونه می توان بر آینده مسلط شد؟ مدیریت آینده چیست؟ چگونه می توان آینده را مدیریت کرد؟ تغییر آینده یعنی چه؟ چگونه می توان آینده را تغییر داد؟ آینده با قسمت و تقدیر چه ارتباطی دارد؟ چگونه می توان برنامه ریزی برای آینده را با قسمت و تقدیر هماهنگ کرد؟ برای شناخت آینده دچار چه محدودیت هایی هستیم؟ چگونه می توان محدودیت ها در شناخت آینده را برطرف کرد؟ چه موانعی باعث عدم شناخت صحیح از واقعیت های آینده می شود؟ چگونه می توان احتمال خطای برنامه ریزی در آینده را به صفر رسانید؟ چگونه می توان مدل برنامه ریزی آینده نگرانه طراحی کرد؟ برنامه ریزی آینده نگرانه چیست؟ عدم موفقیت در برنامه ریزی های برای آینده، از چه عوامل، زمینه ها یا شرایطی نشأت می گیرد؟ اگر آینده را نشناسیم، دچار چه آسیب ها یا بحران هائی می شویم؟ چگونه می توان این عوامل، زمینه ها یا شرایط را از بین برد؟ آینده ممکن و مرجّح یعنی چه؟ چگونه می توانيم نسبت به آينده معرفت كسب كنيم؟ روش های آینده پژوهی کدامند؟ عدم موفقیت در برنامه ریزی های برای آینده، چه آسیب ها یا بحران هایی را در پی خواهد داشت؟ علم آینده پژوهی در پاسخ به چه مسأله و نیازی به وجود آمد؟ تاریخچه علم آینده پژوهی چیست؟ محدوديت هايی كه در راه ادراك دقيق واقعيت وجود دارد، چه تأثيری بر شناخت صحيح از شرايط ظهور يابنده در آينده دارد؟ قلمرو این علم تا کجاست؟ آن چه در مقام يك حوزه معرفت علمی به مطالعات آينده شناسی ارتباط دقيق دارد چيست، و رابطه اين حوزه با ديگر قلمروهای معرفت علمی كدام است؟ موضوع آینده پژوهی چیست؟ فناوری كنونی مطالعات آينده انديشی متشكل از چيست؟ هدف از آینده پژوهی چیست؟ چگونه می توان افق های دید را گسترش داد؟ جایگاه آینده پژوهی در بین منظومه علوم کجاست؟ نسبت آینده پژوهی با سایر علوم چگونه است؟ رابطه آینده پژوهی با تمدن سازی چیست؟ چگونه می توان آینده پژوه تمدنی تربیت کرد؟ آینده پژوهی چگونه باعث تمدن سازی می شود؟ آینده پژوهی تا چه اندازه ضمانت اجرائی دارد؟